فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ ‘ عشق بی نهایت’
کاری از گروه سرود #نسل_سلیمانی
ترانه و نغمه ؛
#مهرشاد_واحدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#امیرالمونین
#حضرت_علی_علیهالسلام
اَلا یا اَیُّها السّاقی مِی از تو ساغرش با ما
ز پِیکی مست کن دل را جنونِ پیکرش با ما
بیا بنشین به سَر ؛ بنشان به کُرسی ، حرف عشقت را
همیشه منبری با تو همیشه منبرش با ما
وجودِ پَرتِ ما را نظم دِه بر وزنِ شمشیرت
ردیفِ سَر ، پَس از قافیهٔ هر دو سَرش با ما
اگر دُرِّ نجف باشد نِگین ، هفت آسمان گوید
اگر قابل بدانی حلقهٔ انگشترش با ما
لوایِ فتح ، وقتی دستِ کَرّار است باید هم
از آن لشکر جَزَع خیزد که وای از لشکرش با ما
قَسیمُ النّارُ وَ الجَنَّه تویی و بی تو شاهنشه
حرامِ ما بسازد گر بهشت و زیوَرش با ما
امیرالمؤمنین بایست عَجزُالواصفین باشد
مُکرّر نَقلِ اَوْ اَدْنیٰ کند خاکِ درش با ما
سماواتی ترین خاکی شَهِ لولاکِ افلاکی
در این اقلیم شاهی کن کنیز و نوکرش با ما
مؤذِّن لحظهٔ « حَیَّ عَلیٰ خَیرُ العَمَل » دارد ؛
روایت می کند حُبِّ تو را از داوَرش با ما
زیارتنامه خواندن در حریم توست مِی خوردن
ضریحت بَس تعارف دارد انگورِ تَرَش با ما
رَواقِ مَنظرِ چشمانِ زهرا آشیانِ توست
از آن منظر تَفضُّل کن به لطفِ محضرش با ما
امیری فَرق نگذارد میانِ قَنبرش با خود
یقیناً فَرق نگذارد میانِ قَنبرش با ما
علی ؛ حُبِّ تو شد شرطِ قبولِ بندگی یعنی
سَرِ دین ، شرط بسته حق ، به روی حیدرش با ما
تویی در باطن و ظاهر هُوَالاَوَّل ، هُوَ الاخِر
نمی ماند شّهِ اوّل بجز تو آخرش با ما
یقین ، تکلیفِ هر کس از کتابِ توست ، در محشر
اَمان در دست می گویی : حسابِ دفترش با ما
#مهدی_زراعتی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#امیرالمومنین
#حضرت_علی_علیهالسلام
سینهٔ خود را محلِّ کَسبِ فیضت کرده ام
جنسِ آن را جور کن گر چه دُکانم کوچک است
تا که در منظومهٔ مِهرِ تو هستم مُشتری
صد چو قُرصِ ماه پیشِ قُرصِ نانم کوچک است
قَد کشیدم در لباسِ نوکری آنقدْر که
رَختِ شاهنشاهیِ کُلِّ جهانم کوچک است
نیستم راضی کسی سوگند بر جانم دهد
تو علی جانی ؛ مگر سوگندِ جانم کوچک است ؟
اَشهَدُ اَنَّ علیً حُجَّةُ اللّه ام بلند
زانکه بی نامِ بلندِ تو اذانم کوچک است
بوتُرابا از تُرابت فیضِ تُربت می رسد
در نجف کِی کربلایِ من به نوبت می رسد
#مهدی_زراعتی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#امیرالمومنین
#حضرت_علی_علیهالسلام
خُمار غَمکده ها ساغرِ شعف کم داشت
طنین شادی عُشاق ضرب و دف کم داشت
نشست چهرهی دلبندِ عشق در قابی...
برای داشتنش ، عرش ، قوسِ رَف کم داشت
تمام هَست به خط شد زمان اِجلالش
فضای کون و مکان جا برای صف کم داشت
سَرِ کلافِ کلام از اساس گم شده بود
همیشه تیر بیانِ بشر ، هدف کم داشت
خمیرهی خِرَدِ خَلق تازه شکل گرفت
شعورِ ناقص ما خِصلتِ شرف کم داشت
برای فخرفروشی به عالم لاهوت
زمین در عمق وجودش فقط نجف کم داشت
خدای کعبه علی را به خانه دعوت کرد
خدا چُنین گوهری را در این صدف کم داشت
اگر شریعت حیدر ، طریقت همه بود
"جهان" به بَطن خودش طفل ناخَلف کم داشت
کسی که منکر عشق علیست..، عاقل نیست
پس از مباحثه با او بگو : طرف کم داشت!
شروع علم لَدُنّیست عَینِ نام علی
" علی امام من است و منم غلام علی"
به نام نامی حیدر به نام شمشیرش
شکست هِیمنه ی کُفر را تدابیرش
کسی که سر به سر ذوالفقار بگذارد
نوشته اند دَرَک را برای تقدیرش
یلی که عَبْدُوَدِ دَهر را زمین کوبید
کشید ظلم زمان را به بندِ زنجیرش
کنار در ، دل خود را به مرتضی داده...
چقَدر قلعهی خیبر شده است درگیرش!
گرفت آیهی تطهیر دامن او را
گرفت خاک نجف را برای تطهیرش
مسیر حرکت خورشید باب میلش نیست...
خدا به میل علی داده است تغییرش
علیست رازِ پسِ پرده ی شب معراج
نبی شناخت صدا را بدون تصویرش
کسی که حضرت عیسی ، مسیح گفته به او
کسی که خضرِ پیمبر صدا زده پیرش
خدا به دست یدالله داده کوثر را
علی اجازه گرفته برای تکثیرش
امیر عالم و آدم غذای سیر نخورد...
غم مَعیشت ما کرده از جهان سیرش
به شوق دیدن لبخند او یتیم شدیم
طمع نداشت دل ما به کاسهی شیرش
شفیعِ محشرِ ایتامِ مرتضیٰ ، زهراست
خدا کند که نباشیم دست و پاگیرش
کنار جلوهی خورشید ، ماه هم داریم
علی و فاطمه داریم ما ، چه کم داریم!
علی رسید ، نبی دید یار یعنی چه
حریم آینه را پردهدار یعنی چه
دُکان کاسبی اهل زُهد تخته شده است
به وقت مدح علی کسب و کار یعنی چه؟!
زمان حملهی حیدر به قلب لشکر کفر
نگاه کن که بفهمی فرار یعنی چه
یکی زده است ، دو تا جسم بی سر افتادند
خودت محاسبه کن ذوالفقار یعنی چه
علی کنار نبی ماند و آن دو در رفتند
که شاهد است اُحُد ، یار غار یعنی چه!
قسم به مومن آل قریش ابوطالب
حرامزاده چه داند تبار یعنی چه
تمام حیثیت مأذنه ، اذان علیست
بلال شرح دهد اعتبار یعنی چه
کشیده است مرا جذبهی ضریح پدر
به جبر تن بدهم ، اختیار یعنی چه!
نجف به هجده ذِیالْحَجّه خوب ثابت کرد
طواف حضرت پروردگار یعنی چه
نگفته ایم خداوند ما علی ست..،ولی
شبیه ذات خداوند کیست؟! شخص علی!
مقام چشمهی او را کویر می فهمد
لباس کهنه ی او را حریر می فهمد
بزرگ مکتب ما عشق تاج و تخت نداشت
بزرگ مکتب ما را حصیر می فهمد
علی غنی است ولی فقر را بغل کرده...
فقیر را چه کسی جز فقیر می فهمد!
شبیه کارگران چاه آب می کنده
خطوط دست علی را اَجیر می فهمد
زره به پشت نمی بست حیدر کرار
شجاعت علوی را ، دلیر می فهمد
شگرد رزم علی را حسن مسلط شد
چه زود معرکه را بچّهشیر می فهمد
کسی به زور غلام علی نمی گردید
گذشت کردن او را اسیر ، می فهمد
نماز بود که هوش از سر علی می بُرد
کجا قیام علی دردِ تیر می فهمد!
نبی به آینه ی خود ، علی ، نگاه انداخت
امیر بودن او را امیر می فهمد
همیشه دستِ یدالله دستِ بالا بود...
حقیقتی که جهان در غدیر می فهمد
بدون عدل علی ، کار عالمی زار است
ولی چه فایده ، این قوم دیر می فهمد
پس از رسول ، علی در حریق غمها سوخت
چه خوب شد که پیمبر ندید ، زهرا...
#بردیا_محمدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
با سلام
مادحین محترم در نظر داشته باشید بسته محرم ساحت اشک شامل اشعار کلاسیک و نوحه های مشام میباشد
منقاضیان دریافت بسته به آقای واحدی پیام دهند باتشکر
May 11
بسم الله الرحمن الرحیم
انقلاب اسلامی همچون پدیده ای زنده با اراده و دارای انعطاف پذیری و تصحیح خطای خویش است
رهبر معظم انقلاب بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی
آنچه امروز مسلم و مبرهن است ،قطار انقلاب در مسیر صحیح در حال حرکت است که این اتفاق ،مرهون هدایت حکیمانه رهبر معظم انقلاب و کوشش شبانه روزی شهید جمهور عزیز ماست
تکلیف روشن است و مسیر هموار. قطعا به این درک رسیده ایم که مبارزه با استکبار و خاموشی آتش فتنه نیاز به دوری از تفرقه و داشتن فکری باز و آگاه است
مجموعه مشام که مزین است به نام اهل بیت علیهم السلام و تقدیم مادر عالم حضرت زهرا س شده است ، محکم و استوار چشم بر دهان رهبر فرزانه می دوزد و ضمن دعوت به مشارکت حداکثری ، حمایت کامل خود را از نمایندهی جبههی انقلاب جناب #دکتر_سعید_جلیلی اعلام می دارد
به امید آبادانی و پیشرفت کشور عزیزمان #ایران_اسلامی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
#مناظره
#شهيد_سردار_سليمانى
در بطن این مناظره شرط بلاغ نیست *
بازار جهل جامعه امروز داغ نیست
ای هموطن به زخم تو مرهم کسی است که
با صبح سرد جمعه ایران ایاغ نیست
یا خوب خوب میشود این دردهای تو
یا که پزشک معتمدت توی باغ نیست
با چشم دیده ایم که این خاک با شهید
از دست داعشین زمان نقره داغ نیست
سردار ما شهید نوامیس خاک ماست
او داغ دشمن است که موی دماغ نیست
#مهرشاد_واحدی
*ابيات نوشته شده با توجه به مناظره اخیر نوشته شده است
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
50.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ميل_زيارت
با نواى :
#على_اكبری
شاعر :
#مبين_رستميان
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
84.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سلام_ما_به_حسينيهها
با نوای :
#سهیل_ظهیری
شاعر :
#حامد_خادمیان
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
61.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ_رقيه_شهيده
گروه سرود #سراج
شاعر :
#رضا_باقرى
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#امام_سجاد_علیهالسلام
با کلامش خبر گذاشتهاست
در عوالم اثر گذاشتهاست
در مناجات خود به بیت خدا
رو به هر بنده در گذاشتهاست
ای که بیمار روز و شب هستی
نسخه را در سحر گذاشتهاست
بین سجاده مهر او ؛ یعنی
در صدف یک گهر گذاشتهاست
پینهی مهر بر جبین دارد
یا که خورشید اثر گذاشتهاست
منتی در رسالههای حقوق
به حقوق بشر گذاشتهاست
از نیاز گدا به دستانش
روزیِ بیشتر گذاشتهاست
به مزارش ضریح حاجت نیست
مه کجا تاجِ سر گذاشتهاست؟
باقیاتی برای اصحابش
گنج خمس عشر گذاشتهاست
در مناجات ، روضه هم خوانده
در غذایش شکر گذاشتهاست
سر او را خم نشد مقابل خلق
سجدهها پشت سر گذاشتهاست
او که آقای ساجدین بوده
سجدههایش شکوه دین بوده
آسمانست و ساحتش اینست
آفتابست و شوکتش اینست
دوش او از طناب همیان زخم
اثرات سخاوتش اینست
خرقهای را خرید و بخشیده
مرد بخشنده عادتش اینست
حجرهاش سوخت ، سجده را نشکست
وجه تمییز طاعتش اینست
رنگ او میپرید وقت نماز
رنگوبوی عبادتش اینست
صفحات مکارمالاخلاق
گفت: جنس نجابتش اینست
یک دعا کرد و ابرها بارید
نوکر او کرامتش اینست
بوده بیمار کربلا امّا
به خدا دین ، سلامتش اینست
مملو از اشک بود ظرف وضوش
ماجرای طهارتش اینست
یک تنه جانپناه زنها شد
درد و رنج اسارتش اینست
خطبهاش تیغ زد به حنجر ظلم
آری آری رسالتش اینست
کار نهضت به سود حق برگشت
خطبهای خوانده و ورق برگشت
چقدر بی امان زدند او را
جلوی این و آن زدند او را
دستهایش که صد گره وا کرد
پس چرا ریسمان زدند او را؟
سنگهاشان تمام شد وقتی
همه زخم زبان زدند او را
سرِ بر نیزه سایبانش بود
پای آن سایبان زدند او را
زخم پهلوی او دهان وا کرد
پهلوی عمهجان زدند او را
تا حواسش به عمه جمع شده
با تشر ناگهان زدند او را
نگران زنان قافله بود
وسط کاروان زدند او را
آتش تب که ناتوانش کرد
با تمام توان زدند او را
زجر در پیش و حرمله از پشت
وای من توامان زدند او را
او جوان بود و شام پیرش کرد
آه پیر و جوان زدند او را
شاهدم سهل صاعدی باشد
چقدر شامیان زدند او را
وسط شهر شام ناله کشید
کاش مادر مرا نمیزایید
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
جهت اطلاع علاقمندان به شعر كلاسيك و ترانه سرايى
جهت ثبت نام با شماره درج شده در تصوير تماس حاصل فرماييد
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#امام_حسن_علیهالسلام
سِرِّ توحید نهان است در ایمانِ حسن
معرفت رنگ گرفته است از عرفانِ حسن
خاکِ سلمان همه هستند مسلمان حسن
پس بگوئید به ما ساکنِ ایران حسن
زیر چتر حسنی پیر نخواهم گردید
قدرِ یک لحظه زمینگیر نخواهم گردید
هرگز از عشق حسن سیر نخواهم گردید
تا خود حشر منم دست به دامان حسن
عطر او پخش که شد باد ، وصالش را دید
حُسن زیباییِ مخلوق ، مثالش را دید
آن که در صبح ازل نورِ جمالش را دید
از همان روزِ نخستین شده خواهان حسن
روضه خواندیم که این دیده ی تر ثبت شود
گریه کردیم که این هفت صفر ثبت شود
نام من در دل تاریخ اگر ثبت شود
بنویسید مرا بی سر و سامان حسن
رنگ پیراهن سرسبزِ دیارم حسنی ست
پرچم یَشمیِ خوش نقش و نگارم حسنی ست
نه فقط من..،همه ی ایل و تبارم حسنی ست
بوده جدَّم یکی از پیرغلامانِ حسن
ذکر پر برکت او تذکره ی ما شده است
با عنایات حسن رزق ، مهیا شده است
این شعارِ همهی ما ، حسنیها ، شده است:
" تا ابد هرچه کریم است به قربان حسن"
خاک خشکیم که لبتشنهی جامی بودیم
کوه رنجیم که سرگرم سلامی بودیم
کاش..،ای کاش که ما مردِ جذامی بودیم
می نشستیم سر سفره ی احسان حسن
من از آن روز که در بند شدم ، خوشحالم
فقط از دوری معشوق خودم مینالم
پوزه بر خاک قدمگاهِ حسن میمالم
بلکه سهمم بشود تکه ای از نانِ حسن
عاقبت گردِ خوشی بر سرِ غم می ریزد
از دل صحن حسن نوحه و دم می ریزد
هنرِ فرشچیان پای حرم می ریزد
حک شود شعرِ حِسان سردرِ ایوان حسن
روضهتر از غم آقای کریمان ،غم نیست
وای بر زخمیِ غربت که بر آن مرهم نیست
مادریتر ز حسن در همه ی عالم نیست
تو نگو حضرت صدّیقه..،بگو جانِ حسن!
آه! اربابِ کرم خیره به مسمارِ در است
از مصیبات حسن ، خونِ خدا خونجگر است
سخت تر از غم گودال ، غم آن گذر است
گریهکُنهای حسیناند پریشان حسن
کوچهای تنگ برای غم او بانی بود
قاتلش آنچه که میدانم و میدانی بود
بدتر از زهرِ هلاهِل..،زدنِ ثانی بود
داغ ناموس گرفتهاست گریبان حسن
سیلی محکمِ آن پست که بر حَورا خورد
من بمیرم! حسن از دیدنِ آن، بد جا خورد
پیش چشمان پسر ، چادر مادر پا خورد
تا ابد خشک نشد دیده ی گریان حسن
#بردیا_محمدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#امام_حسین_علیهالسلام
#اربعین
کسی که درد نشستهست در مقابل او
نگاه رحمت تو در میارد از دل او
تمام زندگیاش چیست غیر یک چمدان؟
کسی که فیض زیارت شدهست شامل او
چقدر زائر تو راحتست در موکب
فراقتی که ندارد اتاق منزل او
کلاه و پیرهن و کفش و کولهی زائر
گرفته بوی تو را تک تک وسائل او
چگونه مرد مسیحی به راه افتاده
نگاه کن به وهب میخورد شمائل او
سوال کردم و شیخ قبیله پاسخ داد
که با حسین فقط حل شده مسائل او
کنار جاده دو تا ظرف آب بر سر میز
چه با شکوه شده سور و سات محفل او
کسیکه از گذرِ این عمودها نگذشت
عجب تباه گذشتهست عمر باطل او
دوباره فاصلهها را سهساله کم کرده
همانکه فاصله افتاد در مفاصل او
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#اربعین
#امام_حسین_علیهالسلام
فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت
آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت
این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت
انگار بوی تربت مُهر مرا داشت
راه نجف تا کربلا آغاز می شد
بال کبوترها یکایک باز می شد
چشمان دنیا محو این پرواز می شد
این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت
حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن
مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن
شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن
شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت
این عشق،مجنون را به لیلا می رساند
شاه و گدا را پای سفره می نشاند
آهندلی را تا حریمش می کشاند
انگار که شش گوشهاش آهنرُبا داشت
موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است
با سینه زنهایش شَوی همراه..،خوب است
آنقَدر طعم روضه ، بین راه ، خوب است
زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت
هر موکبی که پابرهنه می رسیدم
بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم
طعم خوش چای عراقی را چشیدم
آن استکان هایی که طعم باده را داشت
ما آیه های روشن فتح المبینیم
فرزند خاکی امیرالمومنینیم
ما سینه زن های یل ام البنینیم
آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت
بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه
با گریه کارم راه افتاده همیشه
زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه
مادر هوای کودکش را هر کجا داشت
موکب به موکب با برادر های دینی
با همسفرهای شریف اربعینی
تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی
الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت
اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد
نام و نشان ها نیز کارایی ندارد
در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد
در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت
شبگریه ها بغضگلو را حفظ می کرد
با یار حال گفتگو را حفظ می کرد
این آبله ها آبرو را حفظ می کرد
هرسربلندی در کف پا ، زخم ها داشت
یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم
در نیمهشب..،با زخم پا..،دشوار رفتم
با رخت پاره در دل انظار رفتم
امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟
این روزها از درد می بارم دوباره
از هجر تو گریه شده کارم دوباره
قصد گریز روضه را دارم دوباره
می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت
با قامتی خم خانمی از حال می رفت
تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت
آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت
روی سر خود چادر خیرالنسا داشت
اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند
با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند
انگشت بی انگشترش را جمع کردند
شکرخدا که روستاشان بوریا داشت
#بردیا_محمدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
50.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اربعین
#امام_حسین_علیهالسلام
نماهنگ منا لک السلام یاحسین(ع)
شاعر:#مسعود_کاظمی
آهنگ ساز:#سیدمرتضی_مهدوی
گروه سرود صالحین
تهیهکننده: قرارگاه جهادی و مجتمع فرهنگی قرآنی امام رضا (ع) شهرستان جویبار
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#حضرت_محمد_صلواتاللهعلیه
#رسول_الله_صلواتاللهعلیه
در هر نفس که نبض بهاران به دست توست
ای باغبان! شکوه گلستان به دست توست
ای بعثت مکارم اخلاقِ روحبخش!
با یک تبسّمت عربستان به دست توست
بر نردبان عشق تو پای بشر که رفت
فهمیدهام تکامل انسان به دست توست
سود معاش زندگی و خیر آخرت
هم این به دست توست وَ هم آن به دست توست
تا بین جهل و سیره نابت نزاع شد
دیدم در این جدال گریبان به دست توست
آسوده میرود رمهای در میان دشت
حقا که چوبدستی چوپان به دست توست
وقتی که دور سفرهی منّان نشستهایم
دندان برای ماست ولی نان به دست توست
با بوسه بر دو دست پر از لطف فاطمه
حس کردهای که فیض دوچندان به دست توست
روز غدیر دست علی بین دست تو
گویا تمام روضهی رضوان به دست توست
با سلطنت به مُلک دل ای خاتم الرسل!
هرآینه نگین سلیمان به دست توست
گیرم قریش سیم و زری داد امانتت
یک عمر جان هرچه مسلمان به دست توست
از ابتدای بعثت تو در حرا ، دلم
در سلطهی تو بود و کماکان به دست توست
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#شهادت
#امام_حسن_علیهالسلام
#حضرت_زهرا_سلاماللهعلیها
دنیا برای غصه اش کم بود انگاری
از کودکی همسایه ی غم بود انگاری
ابر نگاهش، بغضِ نزدیکِ شکستن بود
چشمی که بارانِ دمادم بود انگاری
سرو جوان باغ احمد بود اما، آه..
از هجم طوفانها قدش خم بود انگاری
کابوس دیده کل شبها را پس از مادر
کابوسهایی که مجسم بود انگاری
آه از غروری که میان کوچه ها له شد
آنجا که ضرب دست محکم بود انگاری
مادر زمین خوردو دل هفت آسمان لرزید
مادر که نور چشم خاتم بود انگاری!..
آه از غمی که تا همیشه تازه میماند
آه از غمی که بدتر از سم بود انگاری
جان داد آخر از غم آن روز ها، اما
از داغ مادر تشتِخون کم بود انگاری...
#میثم_ده_پناه
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14