eitaa logo
موج خروشان
1.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
47 فایل
کانون فرهنگی تبلیغی موج خروشان شناسه سازمان تبلیغات: ۳۲۶۰۱۰۰۶۳ #همسرداری #حاج_قاسم #تربیت_فرزند #مبانی_فرایند_انقلاب پشتیبانی: ۰۹۱۰۷۷۴۷۵۲۱ https://rubika.ir/mjkh_ir ثبت نام و نوبت مشاوره دینی @mjkhir مدیر: @ehfakh
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از جلوه‌های زیبا و با شکوه آفرینش الهی، رشد تدریجی فرزند است. اگر رشد فرزند تدریجی نبود، این زیبایی و شکوه و عظمت خداوند احساس نمی‌شد و فرزند تا این اندازه زیبایی و جلوه‌گری نداشت. (عکس‌ها متعلق به فرزند بنده هست) 🆔 @mjkh_ir برای رشد تفکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥣 آش صدام 🎊 روزهاي اولي كه خرمشهر آزاد شده بود، توي كوچه پس كوچه‌هاي شهر براي خودمان صفا مي‌كرديم. 🏠 پشت ديوار خانه مخروبه‌اي به عربي نوشته بود: «عاش الصدام.» 🚙 يك دفعه راننده زد روي ترمز و انگشت به دهان گزيد كه: پس اين مرتيكه آش فروشه! آن وقت به ما مي‌گويند جاني و خائن و متجاوز! 📍 كسي كه بغل دستش نشسته بود، گفت: «پاك آبرومون رو بردي پسر، عاش، بيسواد يعني زنده باد!» 📗 مجله شميم عشق صفحه 62 🆔 @mjkh_ir برای رشد تفکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جان شیعه 🏅 چند لقمه‌ای نخورده بودیم که باز زنگ خانه به صدا در آمد. پدر از جا بلند شد و با گفتن «حتماً حائریه!» سراسیمه روانه حیاط شد. 🎈 عبدالله هم که تازه متوجه موضوع شده بود، به دنبالش رفت. 🍃 مادر که با رفتن پدر انگار جرأت سخن گفتن یافته بود، سری جنباند و گفت: «من که راضی نیستم، ولی حریف بابات هم نمیشم.» و بعد مثل اینکه چیزی بخاطرش رسیده باشد، با مهربانی رو به من کرد: «الهه جان! پاشو دو تا ظرف و قاشق چنگال بیار براشون غذا ببرم. بوی غذا تو خونه پیچیده، خدا رو خوش نمیاد دهن خشک برگردن.» 🌺 محبت عمیق مادر همیشه شامل حال همه می شد، حتی مستأجری که آمدنش را دوست نداشت. چادرش را مرتب کرد و با سینی غذا از اتاق بیرون رفت. 🌾 صدای آقای حائری می‌آمد که با لحن شیرینش برای مشتری بازار گرمی می‌کرد: «داداش! خونه قدیمیه، ولی حرف نداره! تو بالکن اتاقت که وایسی، دریا رو می بینی. تازه اول صبح که محل ساکته، صدای موج آب هم می‌شنوی. این خیابون هم که تا تَه بری، همه نخلستون‌های خود حاجیه. حیاط هم که خودت سِیر کردی، واسه خودش یه نخلستونه! سر همین چهار راه هم ماشین داره برا اسکله شهید رجایی و پالایشگاه. صاحب خونه‌ات هم آدم خوبیه! شما خونه رو بپسند، سر پول پیش و اجاره باهات راه میاد.» 🙎🏼‍♂️ و صدای مرد غریبه را هم می‌شنیدم که گاهی کلمه‌ای در تأیید صحبت‌های آقای حائری ادا می‌کرد. ادامه دارد ... 🆔 @mjkh_ir برای رشد تفکر
🔰اکتسابی بودن بسیاری از استعدادها🔰 استعداد و توانایی فرزند در هرزمینه‌ای می‌تواند رشد پیدا کند. ❌تحمیل یک نوع استعداد در کودکی موجب تک بعدی شدن فرزند و... رشد کاریکاتوری وی می‌شود.‼️ 📌این نکته بر مبنای استعداد بی پایان انسان در تفکر است. 🆔 @mjkh_ir برای رشد تفکر
موج خروشان
🔰اکتسابی بودن بسیاری از استعدادها🔰 استعداد و توانایی فرزند در هرزمینه‌ای می‌تواند رشد پیدا کند. ❌
وقتی درباره استعداد یابی از انسانها (کودکان و بزرگسالان) صحبت می‌کنیم خیلیها خیال می‌کنند که هرکسی تنها استعداد محدودی دارد... در صورتی که این خیال باطلی است. هر انسانی - به ویژه در سنین ابتدایی و کودکی - قابلیت رشد در هر زمینه‌ای دارد. گاهی والدین فکر میکنند به محض آنکه یک نوع رفتار یا حالت خاصی به طور مستمر از بچه بروز کرد کشف بزرگی کردند و استعداد فرزند خود را پیدا کردند.🧐 بعدش وای به حال بچه...😩 خیال میکنند چه کشف بزرگی کردن و استعداد نایافته فرزندشون رو فهمیدن... از اون به بعد امان بچه را بریده و انواع و اقسام کلاسهای مرتبط را بر سر بچه بیچاره خراب می‌کنند، به اسم پرورش استعداد... و مدام به وی و اطرافیان تلقین می‌کنند که فرزند ما استعدادش فلان است. ♻️ راهکار: هیچگاه نگران تلف شدن استعداد فرزند نباشید و اجازه دهید انواع حالات و شرایط از او بروز کند، شاید در زمینه های دیگر استعداد بهتری داشته باشد. با توجه به شرایط اجتماعی و رشد فکری روزگار ما، بهترین سن برای جهت دهی به استعداد فرزند اوایل جوانی یعنی حدود 17 – 18 سالگی است. 🆔 @mjkh_ir برای رشد تفکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😎 آقاي زورو (zorro) 👨‍🦱 جثه‌ ريزي‌ داشت‌ و مثل‌ همه‌ بسيجي ها خوش‌ سيما بود و خوش‌ مَشرَب‌. 🤩 فقط‌ يك‌ كمي‌ بيشتر از بقيه‌ شوخي‌ مي‌كرد. نه‌ اينكه‌ مايه‌ تمسخر ديگران‌ شود، كه ‌اصلاً اين‌ حرف ها توي‌ جبهه‌ معنا نداشت‌. سعي‌ مي‌كرد دل‌ مؤمنان‌ خدا را شاد كند. 🌴 از روزي‌ كه‌ آمد، اتفاقات‌ عجيبي‌ در اردوگاه‌ تخريب‌ افتاد. لباس هاي‌ نيروها كه‌ خاكي‌ بود و در كنار ساكهايشان‌ افتاده بود، شبانه‌ شسته‌ مي‌شد و صبح‌ روي‌ طناب‌ وسط‌ اردوگاه‌ خشك‌ شده‌ بود. 🍛 ظرف‌ غذاي‌ بچه‌ها هر دو، سه‌ تا دسته‌، نيمه‌هاي‌ شب‌ خود به‌ خود شسته‌ مي‌شد. هر پوتيني‌ كه‌ شب ‌بيرون‌ از چادر مي‌ماند، صبح‌ واكس‌ خورده‌ و برّاق‌ جلوي‌ چادر قرار داشت‌... 🌅 او كه‌ از همه‌ كوچكتر و شوختر بود، وقتي‌ اين‌ اتفاقات‌ جالب‌ را مي‌ديد، مي‌خنديد و مي‌گفت‌: «بابا اين‌ كيه‌ كه‌ شب ها زورو بازي‌ در مي‌آره‌ و لباس‌ بچه‌ها و ظرف‌ غذا را مي‌شوره‌؟» 🎊 و گاهي‌ هم مي‌گفت‌: «آقاي‌ زورو، لطف‌ كنه‌ و امشب‌ لباس هاي‌ منم‌ بشوره‌ و پوتين هام‌ رو هم‌ واكس‌ بزنه‌.» 🎈 بعد از عمليات‌، وقتي‌ «علي‌ قزلباش‌» شهيد شد، يكي‌ از بچه‌ها با گريه‌ گفت‌: «بچه‌ها يادتونه‌ چقدر قزلباش‌ زوروي‌ گردان‌ رو مسخره‌ مي‌كرد؟ زورو خودش‌ بود و به‌ من‌ قسم‌ داده‌ بود كه‌ به‌ كسي‌ نگم‌.» 🆔 @mjkh_ir برای رشد تفکر
🔫 زدم، نزدم! 🧨 وسط‌ عمليات‌ خيبر، احمدي‌ خودش‌ را آماده‌ كرد تا هليكوپتري‌ را كه‌ از روبه‌رو مي‌آمد، هدف بگيرد. 🚁 هليكوپتر كه‌ به‌ خاكريز نزديك‌ شد، احمدي‌ موشك‌ را روي‌ دوش‌ گرفت‌ و پس‌ از نشانه‌گيري‌ آن‌ را شليك‌ كرد. 🚀 موشك‌ از كنار هليكوپتر رد شد. خوب‌ كه‌ نگاه‌ كردم‌ ديدم‌ هليكوپتر شروع‌ كرد به‌ شليك‌ موشك‌. 🌪 احمدي‌ كه‌ دود حاصل‌ از شليك‌ موشك ها را ديد، به‌ خيال‌ اينكه ‌موشك‌ خودش‌ به‌ هليكوپتر اصابت‌ كرده‌، كف‌ دست هايش‌ را به‌ هم‌ ‌كوبيد و توي‌ خاكريز بالا و پايين‌ ‌پريد و با خوشحالي‌ گفت‌: 🗣ـ زدم‌ زدم‌... زدم‌ زدم‌... 🤦🏻‍♂️ ولي‌ تا موشك هاي‌ هليكوپتر روي‌ خاكريز خورد و منفجر شدند، احمدي‌ كه‌ ديد بدجوري‌ خراب‌ كرده‌، براي‌ اينكه‌ ضايع‌ نشود و خودش‌ را كنترل‌ كند، با همان‌ حال‌ شادي‌ و خنده‌ و در حالي‌ كه‌ دست‌ مي‌زد ادامه‌ داد: 📣ـ زدم‌ زدم‌... نزدم‌ نزدم‌... نزدم‌ نزدم‌... 🚶🏻‍♂️🚶🏻‍♂️ 📓 * به نقل از مصطفي‌ عبدالرضا 🆔 @mjkh_ir برای رشد تفکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا