eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روایتی سوره توحید□ #تفسیرالمیزان □و در كتاب #توحيد از #وهب بن وهب قرشى از امام #صادق (علیه ال
□بحث روایتی سوره توحید□ □و باز در آن كتاب در از المومنين(علیه السلام) آمده كه فرمود: عزوجل كسى است كه از كسى نشده تا در شريكى داشته باشد، و خود نمى شود تا موروثى از بين رفتنى باشد. و در كتاب در خطبه اى از آن جناب آمده كه فرمود: تعالى از آن است كه داشته باشد تا به آن كفو  شود. : در اين معانى كه تاكنون از روايات نقل كرديم روايات ديگرى نيز هست.(۵) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○كسی اهل استقامت باشد پایدار باشد ما تمام روزی‌های او را تأمین می‌كنیم. از خدا راستگوتر كیست؟..○□(۱) □○ علیهم السلام○□ □○مستحضرید كه ایران را فتح كردند نه ؛ یعنی نیاكان ما، اجداد ما علی بن ابیطالب را نمی‌شناختند، فاطمه زهرا، امام حسن، امام حسین(علیهم السلام) را نمی‌شناختند چون به دست امیرالمؤمنین كه فتح نشد به دست كه فتح نشد، به دست اصحاب سقیفه فتح شد. □○اما این بزرگوار و دودمان اهل بیت(علیهم السلام) بعد از وجود مبارك امام رضا این ساداتی كه آمدند، وجود مبارك فاطمه معصومه(سلام الله علیها) در قم، برادر بزرگوارش در فارس اینها جریان را، را، را، را به اجداد ما معرفی كردند و اینها هم پذیرفتند، بنابراین این بزرگواران یك حقّ حیاتی به گردن ما دارند و اگر اینها نیامده بودند همان سقفی‌ها كه ایران را گرفته بودند همان سقفی‌ها ایران را مثل بعضی از كشورهای دیگر سقفی بار می آوردند ، ما جریان غدیری بودن خود را به برکت این ذوات قدسی داریم. □○ ○□ □○درس اخلاق ۷ تیرماه ۹۷ - احمد آباد دماوند○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراد از کوه طور ، همان نفس ناطقه است●■ ■اگر در آیات شریفه ی قرآن و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت آمده است که موسای کلیم به بالای کوه طور تشرف یافت و در آنجا با خداوند به مناجات پرداخت ، مراد از این کوه طور همان نفس ناطقه است ■و اگر تو هم بر قله ی نفس ناطقه ات سر افرازانه و پیروزمندانه صعود کنی و امیال و هواهای نفسانی را زیر پا گذاری و از اشتغالات نفس ، خودت را بالا بکشی و از این کتل و گردنه هر روز بگذری و بالا روی و از کثرت به وحدت سفر کنی جناب عالی هم موسایی و به کوه طور میروی.(۱) ■● جلد دوم استاد صمدی آملی حفظه الله●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 242-228 بقره قسمت نهم بخش دوم1⃣ ● احكام مختص و احكام مشترك زن و مرد در اسلام و اما احكام
آیات 242-228 بقره قسمت نهم بخش دوم2⃣ ● احكام مختص و احكام مشترك زن و مرد در اسلام پس ، از همه مطالب گذشته ، اين معنا بدست آمد كه زن از جهت كسب علم ، بيش از علم به اصول معارف و فروع دين (يعنى احكام عبادات و قوانين جاريه در اجتماع ) وظيفه وجوبى ديگر ندارد، و از ناحيه عمل هم همان احكامى را دارد كه مردان دارند، به اضافه اينكه اطاعت از شوهرش نيز واجب است ، البته نه در هر چيزى كه او بگويد و بخواهد، بلكه تنها در مسأله مربوط به بهره هاى جنسى ، و اما تنظيم امور زندگى فردى يعنى رفتن به دنبال كار و كاسبى و صنعت ، و نيز در تنظيم امور خانه ، و نيز مداخله در مصالح اجتماعى و عمومى ، از قبیل دانشگاه رفتن و يا اشتغال به صنايع و حرفه هاى مفيد براى عموم و نافع در اجتماعات ، با حفظ حدودى كه برايش معين شده ، هيچ يك بر زن واجب نيست . و لازمه واجب نبودن اين كارها اين است كه وارد شدنش در هر يك از رشته هاى علمى و كسبى و تربيتى و امثال آن ، فضلى است كه خود نسبت به جامعه اش تفضل كرده ، و افتخارى است كه براى خود كسب نموده ، و اسلام هم اين تفاخر را در بين زنان جايز دانسته است ، بر خلاف مردان كه جز در حال جنگ نمى توانند تفاخر كنند، و از آن نهى شده اند. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 412 اين بود آنچه كه از بيانات گذشته ما به دست مى آمد كه سنت نبوى هم آن است ، و اگر بحث ما بيش از حوصله اين مقام طول نمى كشيد، نمونه هائى از رفتار رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) با همسرش خديجه (عليها السلام ) و دخترش فاطمه (عليها السلام ) و ساير زنانش و زنان امت خود و آنچه درباره زنان سفارش كرده و نيز شمه اى از طريقه ائمه اهل بيت (عليه السلام ) و زنانشان مانند زينب دختر على (عليه السلام ) و فاطمه و سكينه دختر حسين (علیه السلام ) و غير ايشان را نقل مى كرديم ، و نيز پاره اى از كلماتى كه در مورد سفارش درباره زنان ، از ايشان رسيده مى آورديم ، و شايد در بحث هاى روايتى مربوط به آيات سوره نساء بعضى از آن روايات را بياوريم ان شاء الله ، خواننده محترم مى تواند به جلدهاى بعدى مراجعه كند. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
: با وجود مراكز فرهنگى و نظارتى متفاوت در جامعه، آيا مى‌توان امربه‌معروف و نهى‌ازمنكر را از خود ساقط دانست؟ □ : با وجود شرايط آن، بر همگان لازم است. @mohamad_hosein_tabatabaei
□ترجمه آيات در تفسیرالمیزان□ . □بريده باد دو دست ابى لهب (مرگ بر او باد)(۱) □مال وى و آنچه را به دست آورده دردى را از او دوا نكرد(۲) □به زودى وارد آتشى شعله ور شود(۳) □با زنش كه باركش هيزم است(۴) □و طنابى تابيده (از ليف خرما) به گردن دارد(۵) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□سوره مسد□ #تفسیرالمیزان □اين سوره #تهديد_شديدى است به #ابولهب تهديدى است به #هلاكت خودش و عملش،
□بیان آیه(۱) سوره مسد□ تبت يدا ابى لهب و تب(۱) □(تب) و (تباب) بنابر آنچه معنى كرده به معناى و است. و آن را به خسران معنا كرده. هم گفته اند به معناى و است. بعضى ديگر آن را به معناى از همه دانسته اند. □ولى - به طورى كه هم گفته اند - همه اين معانى به همند، و بنابر اين كلمه () در آيه نيز به معناى لغويش نيست، بلكه است از آدمى، چون دست در انسان عضوى است كه  به وسيله آن انجام مى شود، و كارهاى آدمى را به دست او مى دهند، و تباب و دست به معناى بى شدن اعمال آدمى ، و بلكه نتيجه دادن آن است، و يا به عبارت ديگر به معناى شدن اعمال او و به نتيجه نرسيدن آن است، به طورى كه زحماتش رود و مورد استفاده اش قرار نگيرد، اين معناى دست انسان بود. و معناى تباب خود آدمى، او در و ذاتش است، به طورى كه از دائميش شود، و اين همان هلاكت او است.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○كسی اهل استقامت باشد پایدار باشد ما تمام روزی‌های او را تأمین می‌كنیم. از خدا راستگوتر كیست؟..○□(۱
□○كسی اهل استقامت باشد پایدار باشد ما تمام روزی‌های او را تأمین می‌كنیم. از خدا راستگوتر كیست؟..○□ □○تامّه مرگ مثل غدّه بدخیم سرطان و اینها نیست چون اینها تحمل‌پذیر است، مرگ این است كه انسان در حالی كه زنده است از تمام ذرّات بدن او مفارقت می‌كند، مگر می‌شود جریان را كسی تصور بكند كه مرگ چقدر درد دارد؟! اگر تحمل‌پذیر بود كه آدم جان نمی‌داد! الآن یك مقدار دندانی كه می‌كِشند اگر تخدیر نكنند چرا درد می‌آید؟ الآن پوستی را كه می‌كَنند چرا درد می‌آید؟ □○برای اینكه یك زنده‌ای را می‌خواهند بمیرانند، این درد می‌آید و وقتی تخدیر كردند او احساس ندارد، دردی ندارد. در حال مُردن انسان چون احساس دارد از تمام ذرّات بدن او روح می‌خواهد جدا شود چقدر سخت است خدا می‌داند. اما این جریان مرگ را می‌شود آسان كرد، انسان وقتی به جای دیگر دل بسته باشد پیش بدن نیست.(۲) □○ ○□ □○درس اخلاق ۷ تیرماه ۹۷ - احمد آباد دماوند○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مراد از کوه طور ، همان نفس ناطقه است●■ ■اگر در آیات شریفه ی قرآن و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت آم
■●مراد از کوه طور ، همان نفس ناطقه است●■ ■شما نیز که در وقت نماز اقامه ی نماز می کنی و قیام و رکوع و سجود داری به کوه طور تشرف یافته ای و می خواهی نفس را زیر پا بگذاری ، این کوه و گردنه ایی را که از صبح تاکنون تو را به زمین و مزرعه و کار و کاسبی و کم و زیاد دنیا اشتغال داد در هنگام نماز فتح میکنی و بر روی آن می ایستی و با خداوند مناجات میکنی چرا دائما به دنبال بیرون از خود هستی؟ چرا هنگامی که آیات و روایات را می خوانی به خود نمی اندیشی؟ و از درون خود معانی آنها را جست و جو نمیکنی؟ ■آیات و روایات جملگی تفسیر انفسی نفس ناطقه ی من و شمایند.(۲) ■● جلد دوم استاد صمدی آملی حفظه الله●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مراد از کوه طور ، همان نفس ناطقه است●■ ■شما نیز که در وقت نماز اقامه ی نماز می کنی و قیام و رکوع
■●مراد از کوه طور ، همان نفس ناطقه است●■ ■اگر در روایات میخوانی که موسی در کوه طور " رب أرنی أنظر إلیک " گفت و در آن حال مشاهده کرد که هفتاد هزار موسی با او میگویند: رب أرنی أنظر إلیک تو نیز اگر به کوه طور نفس ناطقه ات تشرف یابی و به حقیقت " رب أرنی أنظر إلیک " بگویی ، خواهی دید که هفتاد هزار تجلی تو را ظهور داده اند و در هفتاد هزار تجلی تویی که میگویی: رب ارنی انظر الیک.. ■تمامی این حرف ها با اساس است و آنچه در قرآن کریم و روایات اهل بیت آمده صرف قصه گویی و داستان سرایی نیست. ■کوه طور مانند بسیاری دیگری از کلماتی که در قرآن کریم آمده است رمزی است از جانب حق متعال که تو هم اگر این کوه نفس ناطقه ات را دریابی و از کتل ها و گردنه های آن عبور کنی , و در کثرت زندگی کنی اما هرگز کثرت تو را مشغول نکند و از وحدت باز ندارد تو نیز موسایی..(۳) ■● جلد دوم استاد صمدی آملی حفظه الله●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□در شبانه‌روز بخصوص در دل شب حدّاقل یک سجده طولانی داشته باشید. □هرگاه در سیر و سلوک دچار قبض‌های روحی شدید، از سجده بهره ببرید. □○استاد_مهدی_طیب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□ ۱۷ شوّال المکرّم □ □سالروز فتح خندق؛ به دستان مبارک حضرت مَظهَرَالعَجائِب اسدُاللهِ الغالِب غالِبَ کلِّ غالِب، مولا اميرالمؤمنين؛ علی ابن ابیطالب صلوات الله علیه□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 242-228 بقره قسمت نهم بخش سوم1⃣ ● حيات اجتماعى سعادتمندانه ، حيات منطبق با خلقت و فطرت است و اما آن اساسى كه اسلام احكام نامبرده را بر آن اساس تشريع كرده ، همانا فطرت و آفرينش است ، و كيفيت اين پايه گذارى در آنجا كه در باره مقام اجتماعى زن بحث مى كرديم ، روشن شد، ولى در اينجا نيز توضيح بيشترى داده و ميگوئيم : براى جامعه شناس و اهل بحث ، در مباحثى كه ارتباط با جامعه شناسى دارد، جاى هيچ شكى نيست كه وظائف اجتماعى و تكاليف اعتباريى كه منشعب از آن وظائف مى شود، سرانجام بايد منتهى به طبيعت شود، چون اين خصوصيت توان طبيعى انسان بود كه از همان آغاز خلقتش او را به تشكيل اجتماع نوعى هدايت كرد، به شهادت اينكه مى بينيم هيچ زمانى نبوده كه نوع بشر، داراى چنين اجتماعى نوعى نبوده باشد، البته نمى خواهيم بگوئيم اجتماعى كه بشر طبق مقتضاى طبيعتش تشكيل مى داده ، همواره سالم هم بوده ، نه ، ممكن است عواملى آن اجتماع را از مجراى صحت و سلامت به سوى مجراى فساد كشانده باشد، همانطور كه ممكن است عواملى بدن طبيعى و سالم آدمى را از تماميت طبيعى آن خارج نموده و به نقص در خلقت گرفتارش كند، و يا آن را از صحت طبيعى به در آورده و مبتلا به بيمارى و آفتش سازد. پس اجتماع با تمامى شئون و جهاتش چه اينكه اجتماعى صالح وفاضل باشد و چه فاسد، بالاخره منتهى به طبيعت مى شود، چيزى كه هست آن اجتماعى كه فاسد شده ، در مسير زندگيش به عاملى برخورده است كه فاسدش كرده ، و نگذاشته به آثار خوب اجتماع برسد، (به خلاف اجتماع فاضل ). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei