eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیه 255 سوره بقره قسمت سوم بخش چهارم ● طرح يك سؤال و پاسخ به آن در اينجا سؤالى باقى مى ماند و آن اين است كه شما قبلا مساله شفاعت را عموميت داده و شفاعت زبانى و سببيت تكوينى و تشريعى ، همه را شفاعت دانستيد، در حالى كه درآيه مورد بحث هر چه ضمير به ((شفعاء)) برگردانيده ضمير مخصوص به عقلا است يعنى ضمير هم كه سه بار آمده ، يكى در ((ما بين ايديهم ))، و يكى در ((ما خلفهم ))، و ديگر در ((يحيطون ))، و حال آنكه مطلق اسباب و علل تكوينى عقلا نيستند؟. جواب اين سؤال اين است كه چون معهود از كلمات شفاعت ، وساطت ، ((تسبيح )) و ((تحميد)) اين است كه اينگونه كارها از عقلا و صاحبان شعور سر مى زند، و تعبير به اين كلمات بيشتر در مورد صاحبان عقل شايع است ، لذا قرآن كريم اينگونه اعمال را هر چند از علل تكوينى و فاقد شعور هم سر بزند، با تعبير خاص به عقلا تعبير مى كند، و اين عرف و عادت قرآن است ، همچنان كه مى بينيم درباره تسبيح تمامى كائنات همين تعبير را آورده و مى فرمايد: ((و ان من شى ء الا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم )). و نيز مى فرمايد: ((ثم استوى الى السماء و هى دخان فقال لها و للارض ائتيا طوعا او كرها قالتا اتينا طائعين )) كه ترجمه اش در چند صفحه قبل گذشت و همچنين آياتى ديگر از اين قبيل . گفتيم كه جمله : ((و لا يحيطون بشى ء من علمه الا بما شاء))، معناى تماميت تدبير خدا و كمال آن را مى رساند، زيرا يكى از نشانى هاى كمال تدبير، اين است كه موجود تدبير شده ، خودش نفهمد كه تدبير كننده او چه منظورى از او و از تدبير او دارد، و چه آينده اى برايش در نظر گرفته تا براى خلاصى از آن آينده (اگر ناگوار است ) دست و پا نكند و نقشه مدبر را خنثى نسازد، و تدبير شدگان ، مانند قافله چشم و گوش بسته اى باشند كه بر خلاف ميل به طرفى سوقشان مى دهند، و آن قافله هم مى رود صاحب قافله كمال جديت را به خرج مى دهد تا از هيچ ناحيه اى به افراد قافله آگهى نرسد و افراد ندانند به كجا مى روند و كجا منزل مى كنند و مقصد نهائى شأن كجا است . ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 512 خداى سبحان با اين جمله ، اين معنا را بيان مى كند كه تدبير عالم خاص او است براى اينكه تنها او است كه به روابط بين موجودات آگاه است ، چون او موجودات و روابط آنها را آفريده ، و اما بقيه اسباب و علل و مخصوصا علل و اسبابى كه از صاحبان عقل هستند هر چند كه دخل و تصرفى ، و علمى دارند و ليكن هرچه دارند آن را مورد استفاده قرار مى دهند، خود مرتبه اى است از شئون علم الهى ، و هر چه تصرف دارند، خود شانى است از شئون تصرفات الهى و نحوه اى است از انحاى تدابير او پس ديگر كسى نمى تواند به خود اجازه دهد كه بر خلاف اراده خداى سبحان و تدبير جارى در مملكتش قدمى بردارد، و اگر برداشت ، آن نيز از تدبير خداوند است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●هرگز معصیت خدا نکرده‌ام! به‌مناسبت شهادت حضرت زید علیه‌السلام●■ : ■●از حضرت زید رحمه‌اللّه (فرزند امام سجاد علیه‌السلام) نقل شده که فرمود: «ما عَصَیتُ اللّه مُنْذُ عَرَفْتُ یمینی مِنْ شِمالی؛ از آن زمان، که دست راست و چپ را تشخیص دادم، معصیت خدا نکرده‌ام». ائمه علیهم‌السلام از حال ما غافل نیستند، اگرچه ما از آنها غافل باشیم، هُمْ یعْلَموُنَ کلَّ ما نَعْلَمُ وَ لا نَعْلَمُ کلَّ ما یعْلَمُونَ (آنان تمام آنچه را که ما می‌دانیم، می‌دانند و ما تمام آنچه را که آنان می‌دانند نمی‌دانیم). امام سجاد علیه‌السلام به زید رحمه‌اللّه فرمود: «إِنّی أُعیذُک أَنْ تَکوُنَ الْمَصْلوُبَ فِی الْکناسَةِ؛ به خدا پناه می‌برم از اینکه تو را در محله‌ی کناسه [کوفه] به دار آویزند». ■●در محضر بهجت، ج١، ص٢٠٨●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●استاد علی صفایی حائری●■ تنهایى براى آنهایى وحشت زاست که در راه نیستند. آنها که بر روى مرز راه رفته اند و با قانون هاى حاکم بر هستى هماهنگ اند از تنهایى نمى ترسند. آنها که در راهند و در مسیر اطاعت هستند، با اللَّه همراهند(۱) و از حمایت او برخوردار. و کسى که با او شد و او را یافت، چیزى از دست نداده و کم ندارد.(۲) (۱)- انَّ اللَّه مَعَ الَّذینَ اتَقَوا.( نحل، ۱۲۸) مَنْ کانَ للَّه کانَ اللَّهُ لَه ...(بحار، ج ۸۲، ص ۳۱۹) (۲)- ماذا فَقَدَ مَنْ وَجَدَک وَ ماذا وَجَد مَنْ فَقَدَک...(مفاتیح الجنان، دعاى ) ■●مسئولیت و سازندگى، ص ۳۲۳●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #دکتر_دینانی شبهه آکل و مأکول●■ ■●شبهه آکل و مأکول شبهه ای معروف و دیرینه در باب معاد جسمانی است
■●در ادامه بخوانید:  عقل و استدلال در تفکر ابن جوزی●■ ■●تاریخچه شبهه آکل و ماکول و اندیشه‌ورانی که آن را مطرح کردند در میان شبهه «آکل و مأکول» از همه معروف تر است. ■●تاریخ دقیق پیدایش این شبهه و نام نخستین کسی که آن را مطرح ساخته، به روشنی معلوم نیست، ولی در قدمت آن نمی توان تردید کرد. این شبهه از اوایل پیدایش بحثهای کلامی و فلسفی در میان اندیشه وران مسلمان مطرح شده است. ■●نخست به صورت مجمل در آثار ابواسحاق ابراهیم بن اسحاق بن ابی سهل نوبختی (سده ۴ ق) و ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا (۴۲۸ ق) مطرح شده و سپس در کتابهای دانشمندانی چون محمد بن حسن طوسی (۴۶۰ ق)، محمد بن محمد غزالی (۵۰۵ ق)، فخرالدین رازی (۶۰۶ ق)، نصیرالدین طوسی (د. ۶۷۲ ق)، حسن بن یوسف چلی (۷۲۶ ق)، قاضی عضدالدین ایجی (۷۵۶ ق) و سعدالدین تفتازانی (۷۹۸ ق)، نحوه طرح و راه حلهای پیشنهادی و دلایل ارائه شده گسترش یافته و سرانجام در آثار متأخرانی مانند مقداد بن عبدالله حلی (۸۲۶ ق)، صدرالدین شیرازی (۱۰۵۰ ق)، اسماعیل طبری نوری و جز ایشان بحث مستوفی درباره آن انجام گرفته است(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شبهه_آکل_و_مأکول ■●در ادامه بخوانید:  عقل و استدلال در تفکر ابن جوزی●■ ■●تاریخچه شبهه آکل و ماکو
■●تقریر اجمالی شبهه آکل و مأکول●■ ■●تقریر شبهه به طور فشرده چنین است: اگر انسانی معین غذای انسان دیگر شود، اجزای ماکول در روز واپسین یا در بدن آکل باز می گردد و یا در بدن مأکول. به هر صورت که فرض شود، بدن یکی از آن دو به صورت کامل در روز رستاخیز محشور نخواهد شد. ■●اکنون اگر فرض شود که آکل کافر است و مأکول مؤمن، شبهه قوی تر و اشکال بیشتر می شود؛ زیرا لازمه این فرض این است که یا مؤمن مطیع معذب باشد و یا کافر عاصی متنعم. ■●حاج ملاهادی سبزواری به هنگام طرح معاد جسمانی، شبهه أکل و مأکول را شبهه‌ای دشوار به شمار آورده است. وی می گوید: «اگر انسان غذای انسانی شود، اجزای مأکول یا در بدن آکل باز می گردد یا در بدن مأکول. هرکدام باشد، یکی از آن دو عود نکند بالتمام. نیز اگر کافر مؤمنی را بخورد، تعذیب مؤمن مطیع یا تنعیم کافر لازم آید»(۳) ■●غلامحسین ابراهیمی دینانی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■●در حرم ائمّه علیهم السّلام سرت را پایین بینداز و خوب گوش بده. خواهی دید که ملائکه و انبیا و اولیا و زائرین، همه سلام سلام میگویند: اِلاّ قیلاً سَلاماً سَلاماً؛ در آنجا هیچ سخنی جز گفتن سلام سلام نمیشنوند. ■●جمله هایی را که در حرم ائمّه علیهم السّلام گیرت میآید، حفظ کن و روی آنها کار کن. ■●در حرم ائمّه علیهم السّلام به زائران خدمت کن. دو سه قلم خدمت، ممکن است کار هفتاد سال عبادت را بکند. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم همراهان فهیم مستحضرید از سوم اکتبر آیه ۲۵۵ سوره بقره که بخش اول است از حضرت علامه در کانال دنبال میشود توصیه میکنم حتما دنبال بفرمائید موید منصور باشید ان شاءالله✋
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباح‌الهدی وسَفینَةُ‌النَّجاه - بخش هشتم●■ ■●نهضت اباعبدالله عليه‌السّلام يك قالب يا پيكر و بدن
■●مصباح‌الهدی وسَفینَةُ‌النَّجاه - بخش نهم●■ ■●وقتی امام حسين عليه‌السّلام به سمت عراق حركت كردند، همه‌ی حاجی‌ها رفتند عرفات و منا و بعد طواف كعبه و ذكر و دعا و تلاوت قرآن؛ امّا امام حسين عليه‌السّلام را رها كرده بودند. اباعبدالله عليه‌السّلام مظلومانه در كربلا به شهادت می‌رسيد؛ اين‌ها مشغول ذكر و دعا و عبادت خودشان بودند. ■●اين چلّه نشينی‌ها و خلوت‌های عبادی به چه درد می‌خورد، اگر انسان را از امام حسين عليه‌السّلام جدا كند؛ حتّی اشک و آه؛ حتّی گريستن بر اباعبدالله عليه‌السّلام! بعدازظهر عاشورا، همان موقع كه امام حسين عليه‌السّلام در صحنه‌ی كربلا يكّه و تنها مانده بود، خدا می‌داند آن لحظات آخر چقدر تكان‌دهنده است؛ هيچ‌كس برای حضرت نمانده است و دست خالیِ خالی است؛ يك يار و رزمنده‌ی همراه برای حضرت نمانده است. ■●تصوّر كنيد كسی كه در سنين بالای عمر است، از صبح تا به حال اين‌ همه داغ ديده است، آن تشنگی تصوّرناپذير همه‌ی وجودش را می‌سوزاند، اين همه تقلاّ كرده، از صبح شمشير زده، اين‌طرف و آن‌طرف رفته‌است، تصوّر كنيد حدود ساعت دو الی سه بعدازظهر چه حالی دارد؟! با اين‌همه داغ، داغ علیّ‌اکبر، داغ عبّاس بن علی، داغ برادرزاده‌ها، داغ اصحاب و ياران باوفا، هيچ‌كس نمانده است. ■●جلسات قبل اشاره كرده‌ام حضرت لحظات آخر چه حالی داشتند؛ تنهای تنها؛ سوار بر اسب؛ از يك طرف نگران خيام و از طرف ديگر درصدد مبارزه. حضرت با اسب می‌تاختند و می‌رفتند در دل دشمن؛ شمشير می‌زدند؛ می‌جنگيدند؛ يك عده از آنها را می‌ريختند روی زمين؛ بعد به تاخت بر می‌گشتند نزديك خيمه‌ها و با صدای بلند ندا می‌دادند: ■«لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ»■ ■●اين صدا كه بلند می‌شد، اهل بيت در خيمه‌ها خوشحال می‌شدند كه هنوز اباعبدالله عليه‌السّلام سرپاست. دوباره برمی‌گشتند شمشير می‌زدند، می‌جنگيدند؛ باز می‌آمدند به سمت خيمه‌ها. ■●اين تنهايی و غربت، خيلی حال عجيبی است. اباعبدالله عليه‌السّلام بايد همه جا را يک‌تنه اداره كنند؛ هم روحیه‌ی خيمه‌ها را حفظ كنند، هم ميدان جنگ را. ■●بايد يک‌تنه با سی‌هزار تن بجنگند؛ یک نفر در برابر يك لشكر؛ خيلی تكان‌دهنده است! امام حسين عليه‌السّلام آن روز در آن صحنه، در آن لحظات عجيبِ حيرت‌ انگيز چه می‌کنند؟! ■●خدا می‌داند اباعبدالله عليه‌السّلام در اين ساعات آخر كه يک‌تنه می‌جنگند، ما را مخاطب قرار می‌دهند و از ما می‌خواهند به ياری حضرت برويم: ■«هَل مِن ناصِرٍ يَنصُرُنِي؟ هَل مِن مُعينٍ يُعینُنی؟ هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ؟»■ ■●آيا كسی هست مرا ياری كند؟ آيا كسی هست از حرم پيغمبر خدا صلّی الله عليه و آله وسلّم دفاع كند؟... .... ■●«استاد مهدی طیّب» ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■مهم این است که ما خود را بشناسیم و بدانیم که چه گوهری هستیم، گوهری که تمام حقایق و عجائب موجود در عالم هستی را به نحو جمع در خود دارد ■و استخراج و کشف نمودن آنها محتاج به تحصیل علوم قرآنی اعنی و همراه با تزکیه و تطهیر تمام سرائر انسانی است. ■هر کس بر سر سفره خویش نشسته و به همان اندازه مرزوق است. هر چه از بیرون می خواهیم در خود داریم، فقط باید نظری به اندرون خود کنیم و از جام جهان نمای نفس ناطقۀ خود، طلب مجهولات نماییم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیه 255 سوره بقره قسمت سوم بخش پنجم ● علم ، هر چه هست از خدا هست همچنان كه قوت و عزت و حيات منحصر در خدا است و جمله : ((و لا يحيطون بشى ء من علمه الا بما شاء))، بنابر اينكه مراد از ((علم )) معناى مصدرى آن (دانستن ) و يا معناى اسم مصدرى آن باشد، و مراد از آن معلوم (دانسته شده ) نباشد، دلالت دارد بر اينكه علم هر چه هست ، از خدا است ، و هر علمى هم كه نزد عالمى يافت شود آن هم از علم خدا است ، و نظير اين مطلب از كلام خدا درباره اختصاص قدرت و عزت و حيات به خداى تعالى استفاده مى شود، از آن جمله ، درباره انحصار قدرت در خدا مى فرمايد: ((و لو يرى الذين ظلموا اذ يرون العذاب ان القوة لله جميعا)). و نيز در مورد انحصار عزت در خدا مى فرمايد: ايبتغون عندهم العزة ؟ فان العزة لله جميعا)). و نيز در مورد انحصار حيات در خدا مى فرمايد : ((هو الحى لا اله الا هو)) و در خصوص انحصار علم در خداى تعالى كه مورد بحث ما بود ممكن است به دو آيه زير تمسك كرد: ((انه هو العلیم الحكيم )) ((والله يعلم و انتم لاتعلمون )) و آياتى ديگر كه اين معنا از آنها استفاده مى شود، و اگر در آيه مورد بحث علم را به احاطه تعبير كرده ، خواسته است لطفى در تعبير كرده باشد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■● ؟ گزیده‌ای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■●دست‌فروش عرب، با آن هیکل درشت، خوابیده بود وسط مسجد. ما دور تا دور نشسته بودیم، منتظر شروع درس. گفتیم حالا بیدار می‌شود، حالا بیدار می‌شود... ولی بیدار نشد. ■●با ورود آقا، یکی از طلبه‌ها خیز برداشت که برود بیدارش کند؛ آقا آرام گفت: «نه... کاریش نداشته باشید!» بعد گفت: «اَلَسْنٰا نٰآئِمٖینَ؟ آیا ما خواب نیستیم؟ ...» مگر ما خواب نیستیم؟ کاش یکی هم بیاید ما را بیدار کند...» ■●به شیوه باران، ص ٢٨●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
: ■●عزيزان اگر لطيف نباشيد هيچ چيز نصيبتان نميشود؛ خود را معطل نكنيد! ■●هر روز چند مرتبه در خانه يا محل كار عصبانی ميشود و پرخاش ميكند و دل ديگران را ميشكند ، از آنطرف هم ميخواهد به مقامات معنوی برسد! ■●علامه طباطبايی تماما لطافت بود به حدی كه در طول عمر خود با كسی دعوا نكرد؛ روزي جوانی با دوچرخه به مرحوم علامه برخورد كرد و ايشان آسيب ديد ، اگر ما بوديم حتما با آن جوان دعوا ميكرديم ! اما علامه بلافاصله به سمت جوان رفت و از او دلجويی كرد و پرسيد آسيب ديده ای يا خير؟ ■●اگر ميخواهيد به جايی برسيد لطيف شويد. لطيف بودن را تمرين كنيد ، از خانه و محل كار شروع كنيد و با خشم و غضب ، ديگران را آزار ندهيد. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●سعی کن همین کارهای عادی وسیله قرب تو باشد! ●■ ■سعى كن كه لذّت‌ها و خوردن‌ها و خوابيدن‌ها و شادى‌ها و رنج‌هاى تو، در برنامه تو باشد و روى حساب و نقشه باشد تا همين كارهاى عادى، با اين انگيزه و هدف، باعث حركت و وسيله قرب تو باشد... ■...و اين خيلى مهم است كه شغل ما، نقش ما باشد. خوردن، خوابيدن، دوستى، دشمنى، تحصيل و تمام شغل‌هاى اجرايى ما، نقش تربيتى و سازندگى و نقش اهداف ما و نشان خدا را با خود داشته باشند و با اسم الله و نام و نشان خدا همراه باشند. ■● ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● تو، تو، تو و این تو، فقط بذری است که می افشانی از آن به بعد اوست که باید سبزش کند. ما چه میدانیم؟ شاید به صلاح ما نباشد که این بذر الآن سبز شود و باید رویش آن عقب بیفتد. ■●اگر دستت رسید از شاخه آن درخت میوه ای بچینی، بچین. نوش جانت و اگر دستت نرسید، ناراحت نباش. ■●سرت را به پای این درخت بگذار و به پابوس این درخت برو و آن را ببوس و بر در این بارگاه باش. ■●تو فقط باش، بعد از آن چه کار داری، هر چه می شود بشود. انسان باید تسلیم باشد و بداند که همین است و بس. نباید به این که چه می دهند و چه نمی دهند کاری داشت. ■●حضور و مراقبت، ص۴۵ ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■اگر کسی در مَشاهد مشرّفه غافل باشد و غافلانه رفتار کند، خیلی بدتر و ناپسندتر از غفلت در جاهای دیگر است. لذا فرمودند: زُر فَانصَرِف: زیارت کن و بازگرد. هر وقت یک ولی خدا را ملاقات کردی، او را ببین و زود برگرد. برای اینکه ممکن است بمانی و غافل شوی و طوری عمل کنی که اهانتآمیز باشد. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei