🕋مقصود از اینکه فرموده اند به هنگام طواف باید سمت چپ بدن به سمت کعبه باشد، این است که دلت رو به خدا باشد، چون قلب در طرف چپ بدن قرار دارد. مقصود این نبوده است که هنگام طواف دائماً خودت را در فشار قرار دهی که نکند ذرّه ای منحرف گردد. دلت رو به خدا باشد و در جهت درست، به طور طبیعی راه برو.
□مرحوم حاج اسماعیل دولابی□
□●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●جنگ اقلیت فاسد با اقلیت صالح
استاد #علی_صفایی_حائری●□
□دویست سال پیش هیچکس احتمال نمی داد که سَری باز بشود و پایی لُخت و عریان؛ همین طور که امروز احتمال نمی دهیم که بتوان این لختی ها را جمع و جور کرد و پوشانید.
□ولی آن روز بر روی اکثریت کار نکردند و با بی تفاوت ها وقت را تلف ننمودند ، بلکه بر روی یک عده #اقلیت کار شروع شد ؛ از آخوندزاده بگیر و طالبوف تبریزی و میرزا خان کرمانی و ... و از تقی زاده ها شروع کن و به این تیپ ادامه بده .
□این ها بودند که حربه های سنت و عقل و مذهب را شکستند ، آن هم نه با فُحش و داد و بیداد ، بلکه حتی با شرکت در روضه خوانی ها و همراهی کردن سنت ها.
□اما در همان موقع از فرانسه و بریتانیا و آلمان و ... می گفتند ، از رشد آن ها و در ضمن از وضع زندگی آن ها که همه نجسند و تارک الصلوة و بی بند و بار ولی همه مترقی و پیش رفته و مرفه و باسواد .
□هنگامی که سنت ها را شکستند و شخصیتهای اجتماعی یک نسل را خورد کردند معلوم است که #غرب_زدگی رو می نماید و کار به آن جا می رسد که باید سر تا پا غربی بشویم .
□و هنگامی که #عقل در ادبیات ما به چوب بسته شد؛ معلوم است که #غرائز حاکم می شوند . و هنگامی که #مذهب عامل رکود و انحطاط معرفی شد معلوم است که مکتب ها سبز می شوند و در یک چنین زمینه ای معلوم است که چه تخمی می روید و سبز می شود و بارور می گردد.
#یاعلی
□●روش برداشت از قرآن ، ص ۱٢٢●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
□...پیام علامه طباطبایی به مردم و مسئولان نظام□
#آیت_الله_حسینی_طهرانی:
□مرحوم علامه فقید استاد طباطبایی رفع الله فی الجنان مقامه در مصاحبهای که از طرف صدا و سیما پس از شهادت رفیق ارجمند و برادر گرامیمان شهید شیخ مرتضی مطهری غفرالله له با او نمودند و در آن مصاحبه بر مرحوم شهید بسیار گریسته بود.
.
□چون در پایان مصاحبه از استاد خواستند پیامی برای مردم بدهد فرموده بود: " پیام من این است که به اسم اسلام در حکومت اسلام کاری را انجام ندهید که در برابر خارجیان موجب ننگ اسلام باشد"
□ #رساله_نکاحیه ، ص۱۹۴□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#شرح_زیارت_جامعه_کبیره
□فقره شریف وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ□
#ملائکة_الله
□حضور در مجالس و محافل علمی اهلبیت علیهم السلام، مظهری از مظاهر قیامت است لذا ساعت و زمان و مکان را نمیفهمید. یکی دو ساعت در جلسه نشسته، آنوقت که مجلس تمام میشود میگوید، چقدر زود تمام شد، کِی وقت گذشت؟! مرتبهی عقل که زمان ندارد، شما از زمان خارج شدهاید. خیلی برکات دارد! حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله فرمود، بادِرُوا عَلی ریاض الجَنَّة. به سمت باغ های بهشت بشتابید... از آقا پرسیدند که ما ریاض الجنة؟! این باغ های بهشت کجایند و چیستند؟! فرمود آنجاهایی که یاد ما میشود، معارف ما گفته میشود و حقایق بیان میگردد... مجالسی که در آن هم یاد اهلبیت علیهم السلام بلند میشود و هم معارف ایشان نشر پیدا میکند... چندی پیش در محفلی خصوصی در خدمت یکی از علمای بزرگ بودیم. ایشان در آن مجلس فرمودند، در بین انواع ذکر از لسانی و حالی و فعلی، بالاترین ذکر، ذکر قلبی است چون در ذکر قلبی، قلب حضور دارد. ذکر قلبی سرّ است. ذکر قلبی را باید اساتید به شاگردانشان القاء کنند. سپس گفتند مجالس معرفتی اهلبیت علیهم السلام، یکی از مظاهر ذکر قلبی است. در مجلسی که اکنون در آن هستیم، هم گوینده و هم مستمع اشتغال به ذکر قلبی دارد. روضهی بر امام حسین ذکر قلبی است. تا قلب به حضور نرود شما نمیتوانید گریه کنید.
□گفتیم که قوای نفس، شما را اداره میکنند. این قوا، ملائکهی وجود شما هستند. هرکدامشان یک ملک هستند؛ قوهی لامسهی شما یک ملک است و... . قوهی عاقله، ملک وجودی شماست. قوهی عاقله که همان نفس ناطقهی شما است، در مراتب مادون شما ظهور کرده است. این قوهی عاقله است که در مرتبهی خیال به صورت قوهی خیال ظهور کرده است. این قوهی عاقله شماست که در موطن وهمانی شما به صورت قوهی واهمه ظهور کرده است. همین قوهی عاقله است که در بصر شما به صورت قوهی باصره ظهور کرده لذا به تعبیر جناب مولوی بیننده عقل است و این زبان از عقل دارد این بیان! حاج ملاهادی سبزواری گفت: النفس فی وحدتها کل القوی. نفس ناطقه همهی قواست. این همان نفس شماست که در موطن دیدن به نام قوهی باصره است، در موطن شنیدن به نام قوهی سامعه است؛ نفس ناطقهی شما یک حقیقت است که به حیث ظهور در مراتب پایین اسامی مختلف میگیرد.
□به همین وزان، ملائکةالله نیز اینگونه هستند. این نظام عالم طبیعت، عین جسم شما، جسم نظام هستی است که لا یتناهی است. به وزان خیال شما، عالم وجود نیز خیال دارد که از آن تعبیر به عالم مثال میشود. شما با بدن طبیعی خودتان با طبیعت عالم ارتباط دارید، با خیالتان با خیال نظام وجود مرتبط هستید و با عقلتان با عقل عالم ارتباط برقرار میکنید که از او به عقل کل تعبیر میشود. من و شما هم جزو موجودات این عوالم هستیم. اجازه دهید در اینجا تبصرهی عرض کنم، من اگر به ولایت گریز نزنم روزم خوش نمیشود... رفقا! عالم طبیعت که لایتناهی است، جسم انسان کامل است... او چه سعهای دارد!! آقا جان حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه علاوه بر اینکه یک جسم و صورت جزئی انسانی دارند، تمام اجسام عالم تحت سیطرهی ایشان و در واقع جسم انسان کامل است. از جسم او به تمام اجسام نظام هستی اشراق میشود لذا امام هادی علیهالسلام در زیارت فوق عرشی جامعهی کبیره میفرماید وَ أَجْسَادُکُمْ فِی الْأَجْسَادِ. خیال انسان کامل، خیال مطلق نظام وجود است. عقل او عقل کل نظام هستی است...
#ح_م
🏴شهادت حضرت امام محمد باقر علیهالسلام تسلیت باد
■●از امام باقر علیهالسلام روایت شده است●■
■●خداى عزوجل از میان بندگان مؤمنش آن بندۀ بسیار دعاکننده را دوست دارد؛ پس بر شما باد دعا از هنگام سحر تا طلوع آفتاب؛ زیرا این فاصله، هنگامى است که درهاى آسمان در آن باز شده، و روزیها در آن تقسیم میشود، و حاجتهاى بزرگ برآورده میگردد.
■●بهجتالدعاء، ص۴۴●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام محمد باقر علیهالسلام●■
■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلهِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی باقرِ العلومِ ، شخصِ العِلمِ و المعلومِ ، ناطقهِ الوجودِ ، ضرغامِ آجامِ المعارِفِ ، المُنکشِفِ لِکُلِّ کاشفِ ، الحیاهِ السّاریَهِ فی المجارِی ، النُّورِ المُنبَسِطِ علی الدُّراری ، حافظِ معارجِ الیقینِ ، وارثِ علومِ المُرسَلینِ ، حقیقهِ الحقائقِ الظُّهوریَّهِ ، دَقیقهِ الدّقائق النُّوریَّهِ ، الفُلکِ الجاریَّه فی اللُّجَجِ الغامرَهِ ، المُحیطِ عِلمُهُ بِالزُّبُرِ الغابِرَهِ ، النَّباء العَظیمِ و الصِّراطِ المُستَقیمِ ، المُستَنَدِ لِکُلِّ وَلیٍّ ، مُحَمَّد بنِ عَلیٍّ علیه السلام.
@mohamad_hosein_tabatabaei
#نکته_ناب🏴🏴🏴🏴🏴🏴
■"بسمه تعالی شانه"■
■امامت، اصل وجود است و موجودات همه فروع این اصلند یعنی تحقق و موجودیت هر مخلوقی در عین خارجی و نفس الامری به نور الانواری است که مظهر اتم آن امام می باشد چنانکه ملاصدرا، مبدع بحث اصالت الوجود میگوید: النبی اولی بالمومنین من انفسهم لانه الاصل فی الوجود و المومنون تابعون له فی مقام المحمود.
●تو اصل وجود آمدی از نخست
●دگر هر چه باشد همه فرع تست
■جناب شیخ اکبر در صلوات بر امام محمد بن علی الباقر علیهما السلام از امام به شخص العلم و المعلوم تعبیر میکند. این سخن بیان اصیل بودن حقیقت ولایت در متن هستی است و اصلا حقیقت وجود برای او ثابت است و ثبوت حقیقی هر شئ به اوست و او خود جمله همه است. علم در معلوم ساری و جاری است و حقیقت علم را باید در معلوم جستجو کرد و کل موجودات معلومات اند پس در هر موجودی علم سریان دارد "وسع کل شئ علما"، امام را علم مطلقی بدان که در شراشر وجودی معلوم سریان دارد لذا او بمنزلهی نفس ناطقه است برای ماسوی الله. و چطور جسم بدون روح حیات ندارد، موجودات بدون امام نیز مانند مردهی بیجان هستند که تحقق عینی خارجی ندارند، لَو لا الحُجَّة لَساخَت الارض بِأهلِها...
■در جای دیگر از همین صلوات می گوید، امام حیات ساری در جمیع مجاری وجود است. با این مقدمه که پیرامون اولویت و اولیت حقیقت امام بر جمیع موجودات گفته شد، بهتر است بجای طرح موضوع اصالت الوجود و اصالت النور مصداق بارز آنرا بیان کنیم تا حجاب را از پیش دیدگان طالبان کمال کنار زده و با صراحت بیشتری از چهره دل آرای حقیقت سخن برانیم و آن "اصالت الانسان یا اصالت الامام" است. البته هر جا در عرفان سخن از انسان می رود مراد مصداق اتم آن یعنی "امام" می باشد و غیر او انسانِ ناقص است پس تشکیک در ماهیت انسانی که ماهیة الماهیات است راه دارد و او را فردی است اتم و اکمل و افرادی به حسب درجات و مقامات کامل و ناقص تا انزل مراتب که شدیدتر از سنگ باشد. این ماهیت انسانی همان وجود ساری در هر چیز است و گرنه در آن حقیقتی که ماهیتی ندارد و انیت محضه است چگونه تشکیک میتواند راه پیدا کند پس ما اصالت را به ماهیتی دادیم که ماهیت هر چیز اوست و تشکیک را در ماهیتی قرار دادیم که ماهیات مظاهر و مجاری او هستند و مابه الامتیاز آنها به میزان جلوهی این نور الانوار در آنهاست کما اینکه مابه الاشتراک هر موجود نیز به اوست چون رزق هر موجودی از نعمت وجود به دست او پخش میشود؛ بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء.
■حال ببین این انسان را که او را روحی است که میتواند از عرش بگذرد و به اعلی ذروه حقیقت راه پیدا کند و از سوئی پائین آید و تا اسفل سافلین که پائین تر از جماد است برسد پس حقیقتی مشکک است از اشد تا اضعف و از اعلی تا ادنی! این سخن را نیک دریاب و در آن به جد تأمل و اندیشه کن.
■پس اصالت در عالم با روح اعظم انسانی است که همهی موجودات معلوم اویند و این روح ساری در تمام مجاری است و هر شئ به او قوام یافته و او مقوم عالم تکوین است و درجات هر موجودی به بهره او از این نور خالص میباشد. روایات را با اندیشه ای بلند بنگر که میفرماید از احجار آنکه زودتر از همه به ولایت ما اقرار کرد عقیق بود و یا آن میوه که شیرین است و آن دیگری که تلخ است ولایت ما را نپذیرفت و امثال ذالک تا بدانی درجات هر چیز بدوست، عالٍ في دُنُوِّهِ و دانٍ في عُلُوِّهِ!
■پس ثبوت و تحقق هر موجود به نور الانوار امامت است و اگر او نباشد هیچ چیز دیگر موجود نخواهد بود، به او هیولای اولی فعلیت قابلی و ممکنات قابلیت فعلی و عرش و ساکنان آن فعلیت محضه دارند، بِکُم فَتَحَ اللهُ وَبِکُم یَختِمُ.
■پس توحید را در موحد پیدا کن و بدان آن حقیقت واحدی که کثیر است و کثرات در او واحدند، موحد است و به سریان روح او که نفس رحمانی است همهی فروعات وجود که شئونات و مظاهر اویند، ظاهر شده و در عین خارجی تحقق پیدا میکنند و آنکه اصل و اصیل است امام است حال تو خواهی بگو وجود و نور و معنی اصیل است خواهی بگو امام! چون آن وجود و نوری که حکیم و عارف مطرح فرمودهاند نیست مگر حقیقت امام که نور الانوار ساری در هر چیزی است و حقیقة الحقائق ظهوریهای است که وجود به او در خارج محقق گردیده است.
#ح_م
جمعه ۷ ذی الحجه
آیات 281-275 بقره قسمت دوم
بخش هفتم
● به خطا رفتن صاحب المنار در بيان معناى تشبيهى كه در آيه شده است
و در تخطئه صاحبان آن تفسير خوب از عهده برآمده ، ولى خودش در بيان معناى تشبيهى كه در آيه شده خطا رفته ، مى گويد آنچه ابن عطيه گفته ، در جاى خود مطلبى روشن است براى اينكه رباخواران كسانى هستند كه مال دنيا آنها را فريفته و خود باخته شان كرده ، به حدى كه مال را مى پرستند، و در جمع آورى آن جان مى كند، و مال را هدف مى دانند نه وسيله ، و براى به دست آوردن آن تمامى كسب و كارهاى معمولى را رها كرده و از راه غير طبيعى كسب مى كنند، و دلهايشان از آن حالت اعتدالى كه بيشتر مردم دارند خارج شده ، اين بى اعتدالى از همه حركات و معاملاتشان كاملا هويدا است (همچنان كه اين دلدادگى در حركات معتادين به عمل قمار كاملا به چشم مى خورد و مى بينى كه در كار خود آنقدر نشاط دارند و آنقدر غرق در كار خويشند كه توجه ندارند چگونه دچار سبك سرى و سفاهت شده و حركات غير منظمى انجام مى دهند) كه همين حركات نامنظم و ديوانه وار وجه تشبيه رباخوار به ديوانگان است ، چون كلمه ((تخبط)) از ماده ((خبط)) است ، كه عبارت است از نوعى نامنظم بودن ، مانند خبط عشواء (شتر كور) اين بود گفتار صاحب المنار در معناى تشبيهى كه در آيه شريفه آمده است .
و وجه نادرستى گفتارش اين است كه هر چند خروج رباخوار و قمارباز از اعتدال و انتظام عمل ، حرف درستى است ليكن معلول ربا خوردن به تنهائى نيست و مقصود آيه هم از تشبيه اين نيست .
اما اينكه گفتيم : معلول ربا خوردن نيست براى اينكه علت عدم اعتدال رباخوار و حركات ديوانه وارش بريدن از خدا و بندگى او و هدف قرار دادن لذائذ مادى است ، از آنجائى كه هدف و همت خود را لذائذ مادى قرار داده ، و علم و درك خود را به هدفى والاتر از آن متوجه نساخته است و نتيجه اش اين شد كه عفت دينى و وقار نفسانى را از دست بدهد و چون لذائذ مادى (هر چند كه اندك باشد) در آنان اثر مى گذارد لذا حركاتشان مضطرب و ناموزون است حال چه اينكه اينگونه افراد ربا بخورند و چه نخورند پس حالات نامبرده ربطى به رباخوارى ندارد.
و اما اينكه گفتيم : ((مقصود آيه هم از تشبيه ، اين نيست )) براى اين بود كه احتجاج و استدلالى كه در آيه شريفه آمده تا ثابت كند رباخواران دچار خبطند،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 637
با تشبيه نامبرده نمى سازد براى اينكه خداى سبحان دليل خبط آنان در رفتارشان را اين دانسته كه مى گويند: خريد و فروش هم مثل ربا است و اگر مقصود تشبيه به آن جهت بود جا داشت به همان اختلال و ناموزونى حركات استدلال فرموده باشد. پس وجه همان است كه ما بيان كرديم .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei