کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش هفتم ● بيان آنچه در پاسخ به سؤال بالا شايسته گفتن است با توجه ب
آیات7-9 آل عمران ، قسمت چهارم
بخش هشتم
● هدف از خلقت انسان ، تشريع دين و سپس تطهير الهى است و همه افراد انسان به اين كمال نمى رسند
و در اين فرمايش خود اعلام كرد كه نقطه نهايى هدف از خلقت انسانها همان تشريع دين ، و بدنبالش تطهير الهى است .
و اين كمال انسانى مانند ساير كمالات كه خدا و عقل به سوى آن دعوت مى كنند چيزى نيست كه تمامى افراد به آن برسند، و جز افرادى مخصوص به آن دست نمى يابند هر چند كه از همه بشر دعوت شده تا بسوى آن حركت كنند، پس تربيت يافتن به تربيت دينى تنها در افرادى مخصوص به نتيجه مى رسد، و آنان را به درجه كامل از طهارت نفس مى رساند، و مابقى را به بعضى از آن درجات مى رساند كه البته بر حسب اختلاف مردم در استعداد، آن درجات نيز مختلف است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 90
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□● #المیزان | "استراق سمع شیاطین و پرتاب شهاب ثاقب" یعنی چه؟●□
□اين كه "شهاب ثاقب" چيست و چگونه به سوی شيطانها پرتاب می شود ، از معانی مشكل قرآن است كه حقيقت آن را جز خدا و تربيت شدگان و تعليم يافتگان خدايی نمی دانند.
#علامه_طباطبايی در شرح آن می نويسد:
مفسرين برای اينكه مساله" استراق سمع" شيطانها در آسمان را تصوير كنند، و نيز تصوير كنند كه چگونه در اين هنگام به سوي شيطانها با شهابها تيراندازي ميشود بر اساس ظواهر آيات و روايات كه به ذهن ميرسد، توجيهاتي ذكر كرده اند كه همه بر اين اساس استوار است كه آسمان عبارت است از افلاكي كه محيط به زمين هستند، و جماعتهايی از ملائكه در آن افلاك منزل دارند، و آن افلاك در و ديواری دارند كه هيچ چيز نميتواند وارد آن شود، مگر چيزهايی كه از خود آسمان باشد، و اينكه در آسمان اول، جماعتی از فرشتگان هستند كه شهابها به دست گرفته و در كمين شيطانها نشسته اند كه هر وقت نزديك بيايند تا اخبار غيبی آسمان را استراق سمع كنند، با آن شهابها به سوی آنها تيراندازی كنند و دورشان سازند و...
□اين معانی همه از ظاهر آيات و اخبار ابتداء به ذهن ميرسد و ليكن امروز بطلان اين حرفها به خوبي روشن شده و عيان گشته است در نتيجه بطلان همه آن وجوهی هم كه در تفسير" شهب" ذكر كرده اند، كه وجوه بسيار زيادی هم هستند- و در تفاسير مفصل و طولاني از قبيل تفسير كبير فخر رازي و روح المعاني آلوسي و غير آن دو نقل شده، باطل ميشود. ناگزير بايد توجيه ديگری كرد كه مخالف با علوم امروزي و مشاهداتی كه بشر از وضع آسمانها دارد نبوده باشد. و آن توجيه به احتمال ما- و خدا داناتر است- اين است كه: اين بياناتی كه در كلام خدای تعالي ديده ميشود، از باب مثالهايی است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده، تا آنچه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، هم چنان كه خود خداي تعالي در كلام مجيدش فرموده:" وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ" و اينگونه مثلها در كلام خداي تعالي بسيار است، از قبيل عرش، كرسي، لوح و كتاب، كه هم در گذشته به آنها اشاره شد، و هم در آينده به بعضي از آنها اشاره خواهد رفت.
□بنا بر اين اساس، مراد از آسمانی كه ملائكه در آن منزل دارند، عالمي ملكوتي خواهد بود كه افقي عاليتر از افق عالم ملك و محسوس دارد، همان طور كه آسمان محسوس ما با اجرامی كه در آن هست عاليتر و بلندتر از زمين ماست. و مراد از نزديك شدن شيطانها به آسمان و استراق سمع و به دنبالش هدف شهابها قرار گرفتن، اين است كه شيطانها ميخواهند به عالم فرشتگان نزديك شوند و از اسرار خلقت و حوادث آينده سر درآورند. ملائكه هم ايشان را با نوري از ملكوت كه شيطانها تاب تحمل آن را ندارند، دور ميسازند. يا مراد اين است كه شيطانها خود را به حق نزديك ميكنند تا آن را با تلبيسها و نيرنگهاي خود به صورت باطل جلوه دهند، و يا باطل را با تلبيس و نيرنگ به صورت حق درآورند و ملائكه رشته های ايشان را پنبه ميكنند و حق صريح را هويدا ميسازند تا همه به تلبيس آنها پی برده، حق را حق ببينند و باطل را باطل."
□●ترجمه الميزان،ج۱۷،ص-۱۸۸-۱۸۶●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○به مناسبت #هفته_وحدت
حضرت آیتالله بهجت قدسسره○□
□و علیهذا ما با سنیها هیچ مخالفتی نداریم، مگر عوامل خارجیه جدا بکنند.
میگوید: هر سال خارجیها میآمدند بغداد، در محلۀ شیعه، صبحها صدا میزدند برای نماز که «الصَلاةُ خَیرٌ مِنَ النُّوم».
در محله سنیها هم یک کسی را وادار میکردند که در اذان بگوید «حَیَّ عَلی خَیرِ الْعَمَل».
[آنها هم] میگفتند یقیناً شیعهاند که آمدهاند و دارند بر [ضد] اهلسنت افساد میکنند.
اینها هم میگفتند یقیناً سنیها هستند که دارند افساد میکنند،[خلاصه]اینها را به جنگ هم میانداختند تا خودشان مالُالمصالحه را بگیرند.
□وعلیهذا، بهحسب ظاهر ما راه واضحی داریم با صَفح[وترک اختلاف] با اهل سنت.
غلط است و ترویج از خارجیهاست که ماها را به جنگ [هم انداختند] و همچنین میتوانند حنفی را بر علیه مالکی بجنگانند.
و همچنین هم واقع شده در بغداد نزاعی شده است، نوشتهاند که بین خود همین مذاهب اربعه، اصلاً بعضی با بعضی جنگ شده است. کما اینکه همین را هم «ابن اثیر» نوشته که در حله و اطراف، بین دو طایفه از شیعه جنگ شد.
او میگوید: تعجب این است که کِلتَا الطائِفَتَین [هردو گروه]شیعهاند.
□[لذا]جنگ انداختن یک عوامل دیگری دارد...
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □مثل اینکه یک زن عادت میشود او دیگه گرفتنی نیست حتی شما اگر ل
#استادصمدی_آملی
#مبحث_ادب_مع_الله
□یه وقتی میگویند نماز صحیح است یا صحیح نیست خب اگر کسی به ظاهر،لباسش پاک بود آنجایی که نماز می خواند پاک بود و وضو هم گرفت بعد هم نماز بخواند الفاظ را درست ادا بکند نماز او صحیح است اما یه وقتی میگوییم نه نماز را خواندم بعد از نماز حقیقتاً ببینم چقدر به خدا نزدیک شدهام یک کسی میخواهد اینجوری به نمازش فکر کند اینجا دیگر خیلی چیزها مانع هست خیلی مشکلات مانع هست و بخصوص مسئله نجاست که الان خداییش میخواهم بعضی از حرفهای این مسائل را به شما عرض بکنم روم نمیشود یعنی خجالت میکشم به زبان آوردنش هم حتی مشکل هست که اینها مانع کار هست آن وقت تو حدیث مفصل بخوان ازاین مجملی که عرض کردم این هست که تمام ماها روی همدیگر توی جلسه تأثیر میگذاریم چه بخواهی و چه نخواهیم و لذا استدعا این هست که مسئله طهارت را یک مسئله اساسی بگیرید در حضور جلسه و در حضور در خدمت شما در این مجالسی که درپیش داریم بخصوص مسئله وضو را، هم خانمها و هم آقایان به لحاظ قربةالیالله هم بگیرید که انشاءالله بلکه این ایام تأثیراتی را که از جنبه زمان و از جنبه مکان بر انسان وارد میشود ما مشمول آن تأثیرات بشویم.(۵)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □یه وقتی میگویند نماز صحیح است یا صحیح نیست خب اگر کسی به ظاهر،
#استادصمدی_آملی
#مبحث_ادب_مع_الله
□شما اگر در قضیه عاشورا درست دقت بکنید میبینید که جناب سیدالشهدا تمام جوانب امر را میسنجند،در شب عاشورا نوشتهاند که تمام عزیزان شهدای کربلا که میخواهند شهید بشوند تمام شب را لباس نو پوشیدن تمام شب استحمام کردن یک خیمهای شد خیمه مخصوص شهدای کربلا بود که در آن خیمه تکتک عزیزان به آن خیمه میرفتند و استحمام میکردند و خودشان را پاک میکردند و لباسی را که از قبل فراهم کرده بودند لباس را میپوشیدند که آماده بشوند با یک لباس پاک خدا را ملاقات کنند حتی تا کجا را امام حسین مراعات کرد نوشتند شب عاشورا جناب سیدالشهدا نوره کشید دارو کشید یعنی خودش را حتی از موهای اضافی بدن هم تطهیر کرد درسته امام معصوم هست اما نشئه طبیعت اقتضایی دارد ولو آن امام معصوم باشد ولو خلیفةالله باشد ولو حجتالله باشد ولو انسان کامل باشد ولو تمام نظام هستی آن شب به پشت حسین است ولو تمام عالم دارند از حسین بهره میگیرند اما حسین بن علی بدن دارد یا نه این بدن مطابق بدن دیگر مردم موی اضافی هم ازش می روید یا نه؟ که میروید؛ چون برای اینکه مرد اگر در عورتش مو نروید چه مرد و چه زن قطعاً بچهدار نمیشود به هیچ وجه امکان ندارد محال است بچه دار بشوند و امام حسین هم که بچهدار هست فرزند دارد مطابق با این نشئه انسان طبیعت ظاهری دارد و لذا جناب سیدالشهدا دیگه نگفت ما میخواهیم فردا شهید بشویم و ما میخواهیم فردا از اینجا برویم حالا اینها مسئلهای نیست نخیر همان شب عاشورا هم به استحمام می رود خودش را تطهیر میکند(۶)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش هشتم ● هدف از خلقت انسان ، تشريع دين و سپس تطهير الهى است و همه
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم
بخش اول
● راه رسيدن به هدف فوق شناسندن انسان به خود او است (از طريق تربيت علمى و عملى )
مسأله طهارت نفس عينا مانند داشتن تقوا در مرحله عمل است ، كه خداى تعالى تمامى افراد بشر را به آن دعوت كرده ، و فرموده : ((اتقوا اللّه حق تقاته )) و ليكن حق تقوا كه همان كمال آن و نهايت درجه آنست ، جز در افرادى معدود حاصل نمى شود، و آنچه در مابقى مردم حاصل مى شود درجات پائين تر از آن حد است ، ((الامثل فالامثل ))، همه اينها به خاطر اختلافى است كه مردم در فهم و طبيعت خود دارند، و اين مختص مسأله طهارت نفس وتقوا نيست ، بلكه تمامى كمالهاى اجتماعى از حيث تربيت ، و دعوت همينطور است ، آن كسى كه بنيانگذار يك اجتماع است تمامى افراد را به بالاترين درجه هر كمالى دعوت مى كند، و مى خواهد كه مثلا در علم ، در صنعت ، در ثروت ، در آسايش ، و ساير كمالات مادى و معنوى به نهايت درجه آن برسند؟ ولى آيا مى رسند؟ نه بلكه تنها بعضى از افراد جامعه به آن مى رسند، و ما بقى بر حسب استعدادهاى مختلف به درجات پائين تر آن دست مى يابند، و در حقيقت امثال اين غايات ، كمالاتى است كه جامعه به سوى آن دعوت مى شود، نه تك تك افراد، به طورى كه هيچ فردى از آن تخلف نداشته باشد.
دوم اينكه : قرآن قاطعانه اعلام مى دارد كه تنها راه رسيدن انسانها به اين هدف اين است كه نفس انسان را به انسان بشناسانند، و به اين منظور او را در ناحيه علم و عمل تربيت كنند.
در ناحيه علم به اين قسم كه حقايق مربوط به او را از مبدأ گرفته تا معاد به او تعليم دهند، تا هم حقائق عالم ، و هم نفس خودرا، كه مرتبط با حقايق و واقعيات عالم است بشناسد و در اين صورت شناختى حقيقى نسبت به نفس خود مى يابد.
و اما در ناحيه عمل به اين قسم كه قوانين صالح اجتماعى را بر او تحميل كنند تا شؤون زندگى اجتماعيش صالح گردد، و مفاسد زندگى اجتماعى ، او را از برخوردارى از علم و عرفان باز ندارد، و بعد از تحميل آن قوانين يك عده تكاليف عبادى بر او تحميل كنند، كه در اثر تكرار و مواظبت بر عمل به آن ، نفسش و سويداى دلش متوجه مبدأ و معاد شود، و به عالم معنا و طهارت نزديك و مشرف گردد، و از آلودگى به ماديات و پليديهاى آن پاك شود.
خواننده عزيز، اگر در آيه شريفه : ((اليه يصعد الكلم الطيب ، و العمل الصالح يرفعه )) دقت كند، و آنچه از آن فهميد با بيانى كه ما در آيه : ((و لكن يريد ليطهركم ))
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 91
داشتيم ، و همچنين با آيه : ((عليكم انفسكم ، لا يضركم من ضل اذا اهتديتم )) و آيه : ((يرفع اللّه الذين آمنوا منكم و الذين اوتوا العلم درجات )) و آياتى ديگر كه نظير اين آيات است ، ضميمه كند، آنوقت غرض الهى از تشريع دين و هدايت انسان به سوى خود و راهى كه به اين منظور پيش گرفته ، برايش روشن مى شود.
از اين بيان يك نتيجه مهم به دست مى آيد، و آن اين است كه : ((قوانين اجتماعى اسلام در حقيقت مقدمه است براى تكاليف عبادى ، و خود آنها مقصود اصلى نيستند، و تكاليف عبادى هم مقصود بالاصل نيست ، بلكه آن نيز مقدمه براى معرفت خدا و آيات او است )). در نتيجه كمترين اخلال يا تحريف يا تغيير در احكام اجتماعى اسلام باعث فساد احكام ، و عبوديت آن ، و فساد نامبرده نيز باعث اختلال معرفت خواهد بود.
استنتاج اين نتيجه از آن بيان بسيار روشن است ، تجربه هم صحت اين نتيجه را ثابت مى كند، براى اينكه چهارده قرن از صدر اسلام مى گذرد، و ديديم كه فساد از چه راهى در شئون دين اسلام پيدا شد، و از كجا آغاز شد.
اگر كمى دقت بفرمائيد خواهيد ديد كه هر فسادى پيدا شده ، ريشه اش انحراف از احكام اجتماعى اسلام بوده ، (وقتى امت اسلام از در خانه آنكسى كه بايد به حكم خدا و تصريح رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) زمامدارشان باشد، به در خانه ديگران منحرف شدند، از همان زمان بتدريج در احكام عملى اسلام دست اندازى ، و در آخر در معارف و عقايد اسلام نيز دسيسه شد ((مترجم )))، تا آنجا كه معارف اسلام از همه جاى زندگى بشر بيرون رفت .
و ما قبلا متذكر شديم كه فتنه هائى كه در اسلام پيدا شد، از ناحيه پيروى متشابهات و تأويل خواهى آن بود، و اين عمل انحرافى تا عصر حاضر ادامه يافته است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○جناب علامه، اگر دوباره متولد میشدید، چه راهی را برمیگزیدید؟○□
#آیت_الله_سید_مصطفی_محقق_داماد:
□در سال ۵۵ یا ۵۶ استادم، شهید مطهری فرمودند: علامه طباطبایی مایلاند تا زمانی که حیات دارند کتاب بدایةالحکمة و نهایةالحکمة تدریس شود و اگر ابهامی وجود دارد، تا زمانی که در قید حیات هستند آن ابهام را رفع کنند. به همین خاطر بنده این کتاب را درس میدادم و به دلیل قرابت مکانی منزلمان در شهر قم با منزل علامه طباطبایی، گاهی برای توضیحخواهی و بیان سؤالات خود به محضر ایشان شرفیاب میشدم.
□یک روز که خدمت ایشان رسیدم گفتم که اجازه دارم یک سؤال خارج از موضوع کتاب مطرح کنم. ایشان گفتند که سؤالت را بپرس. گفتم که حضرت استاد، اگر با این تجربهای که اکنون در اختیار دارید، خداوند دو مرتبه شما را به روزهای آغازین زندگیتان برمیگرداند چه راهی را انتخاب میکردید و در چه رشتهای تحصیل میفرمودید؟ یعنی اگر بر فرض محال، خداوند دو مرتبه شما را جوان میکرد و میخواستید راهی را انتخاب کنید چه مسیری را انتخاب میکردید؟
□دقیقاً در خاطر دارم که ایشان دستی به صورت کشیدند و با لبخند گفتند که همین راهی را که رفتهام، این بار با درایت انتخاب میکنم.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیتالله بهجت قدسسره○□
□روایت دارد که در آخرالزمان همه هلاک میشوند، بهجز کسی که برای فرج دعا میکند. گویا همین دعا برای فرج، یک امیدواری است و یک ارتباط روحی با صاحب دعاست. همین، مرتبهای از فرج است.
□گوهرهای حکیمانه، ص۱۱۵□
□اگر اهل ایمان پناهگاه حقیقی خود (امام زمان عجّلاللّهتعالیفرجهالشّریف) را بشناسند و به آن پناه ببرند، آیا امکان دارد که از آن ناحیه مورد عنایت واقع نشوند؟!
□در محضر بهجت، ج۲، ص٢۵۶□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#علامه_حسن_زاده_آملی
#فرمان_حضرت_حجت_به_منتظران
□این مجاهده هست
انسان هیچگاه از این مجاهده خالی نیست
انطور به انتظار بنشینید که یک روز هیچ کار نداشته باشید
این نشئه شده باشه دارالسلام
گلشن شده باشه که در او تشایع و تنازع نباشه، نیست
مگر حضرت مهدی موعد قطب عالم امکان
ولی الله اعظم که امیدواریم این قیام شکوهمند اسلامی ما پیوند و پیوستگی اش به ان قیام جانانه حضرت ولی الله اعظم بوده باشد
وقتی آن جناب به اذن الله به فرمان الهی که هر وقت او مصلحت می داند قیام فرموده است، آن وقت هست که همانطور که سر زبان ما هست
گرگ و میش با هم از یک مشرب آب می خورند
که عدل مطلق در عالم حاکم است
که قران در متن اجتماع بشر، زندگی مردم مطلقا شرق و غرب در اقصی نقاط کره، در تمام اقالیم قران پیاده می شود
و حقایق الهی حکومت می فرماید، انگاه بله
تا زمان ظهور حضرت بقیه الله که لفظ چقدر شیرین که ائمه ما به دهن ما گذاشته اند بقیه الله
دنباله خدا
نمونه خدا
اثر الهی
نمودار حق
بقیه الله
دنباله کمال مطلق
ایشان که ظهور فرمودند انگاه انچنان خواهد شد
و الان به ما فرمودند، مبادا شما خاموش بنشینید
که دشمن ها در لباس اهل ایمان و به زبان من امام زمان در می آیند که ریشه دین و آیین و سعادت مردم را قطع بنمایند.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □شما اگر در قضیه عاشورا درست دقت بکنید میبینید که جناب سیدالشهد
#استادصمدی_آملی
#مبحث_ادب_مع_الله
□درست است طهارت فکر دارد
طهارت عقل دارد
طهارت قلب دارد
طهارت سر دارد
طهارت قوه خیال دارد
در این قوه خیال حقایق متمثل میشود اما انسان قلبش طاهر باشد قوه خیالش طهارت داشته باشد لباسش نجس باشد میبینید تمثلات رخ نمیدهد اصلاً رخ نمیدهد.(۷)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □درست است طهارت فکر دارد طهارت عقل دارد طهارت قلب دارد طهارت
#استادصمدی_آملی
#مبحث_ادب_مع_الله
□لذا زنها در ایام عادت تمثلات ندارند چرا فرمودند زن در ایام عادت به نماز نایستد؟ برای اینکه تمثل پیش نمیاد فقه هم اگر به ما فرمود شما نماز می خوانی زکات بدهید حج بروید برای اینکه اینها را مقدمه قرار بدهد که تمثلات پیش بیاید یعنی آدم به حقایق برسد نه اینکه فقه فقط دستورات عادی را اجرا میکند بدون اینکه انسان درنتیجه بفهمد که نتیجه کار چی هست فقه دستور هست و مقدمه است برای فلسفه فقه مقدمه هست برای قرآن وقتی مقدمه شد قرآن میگوید انسان همونی هست که باید تمثلات داشته باشد انسان اون هست که باید با حقایق عالم آشنا باشد و انسان آن کسی است که باید اسرار نظام وجود در آینه دل او متمثل بشود اگر میخواهد اسرار متمثل کند اولین پله اش طهارت ظاهری هست و لذا اگر کسی لباسش نجس باشد توجه هم ندارد که لباسش نجس است این درست است که فقه میگوید اینکه نمیداند لباسش نجس هست نمازش قبول است نمازش صحیح است اما اینکه نمیداند لباسش نجس هست با همین که نمیداند هرگز با آن لباس نجس در نماز حال تمثل پیدا نمیکند که یه وقتی یک همچین کسی بگوید که من در سر نماز بودم چشم برزخیام باز شد یک همچین حقیقتی را دیدم و همچنین صورتی را دیدم و چشم برزخیاش باز شد نمیشود آنچنان مسئله نجاست حساس هست که اصلاً میبینید بین ملک و ملکوت را جدایی میاندازد.(۸)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○برشی از یک کتاب
#شعار_اصلی_آزادی_است○□
□اسیرِ #زمین شدن و از #آسمان باز ماندن و #روزمرّگی را زندگی پنداشتن و در #دنیاداری مسابقه گذاشتن ، #زندان متعفنی است که روح های #آزاده نمی توانند آن را بپذیرند ، و سرباز زدن از چنین رسومی را در هر زمانه ای #زندگی می شمارند .
□اصولاً زندگی #حقیقی این است که نگذاریم #عمرمان از آسمان و غیب و ملکوت بریده شود . یعنی انسان های بزرگ معنی زندگی خودشان را مقاومت در برابر فرهنگی می دانند که می خواهد معنی حیات آسمانی را از بین ببرد ، و این است که #شعار_اصلی_حسین فریاد (هَیهات مِنَّاالذلَّة) بود . یعنی چنین بودنی که #فرهنگ_معاویه پیشنهاد و مطرح می کند ، #حیاتی_ذلیلانه است و این شعار یعنی #آزادی از هر #ذلّتی که ما را از آسمانِ #غیب جدا کند و اسیر زمینِ تاریکِ افسره بنماید .
□●کربلا مبارزه با پوچی ها ، اصغر طاهرزاده ، ص ۷۲●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش اول ● راه رسيدن به هدف فوق شناسندن انسان به خود او است (از طريق ت
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم
بخش دوم
● اساس هدايت اسلام بر علم و معرفت است نه تقليد كوركورانه
سوم اينكه : اساس هدايت اسلام (در مقابل ساير هدايتشها) بر اساس علم و معرفت است ، نه تقليد كور كورانه . دين خدا مى خواهد تا جائى كه افراد بشر ظرفيت و استعداد دارند علم را در دلهايشان متمركز كند، چون همانطور كه در گفتار قبلى گفتيم غرض دين ، معرفت است ، و اين غرض حاصل نمى شود مگر از راه علم ، و چگونه اينطور نباشد؟ با اينكه در ميان كتب وحى هيچ كتابى ، و در بين اديان آسمانى هيچ دينى نيست كه مثل قرآن و اسلام مردم را
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 92
به سوى تحصيل علم تحريك و تشويق كرده باشد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●علامه طباطبایی: فهم ما از قرآن، الفبایی بیش نیست!●□
#آیت_الله_العظمی_مظاهری:
استاد بزرگوارمان علامه طباطبايي (ره) انصافاً خرق عادت و کرامت کردهاند و اين تفسير الميزان برای شيعه يک چشم روشنی شد اما همين علامه طباطبايی(ره) با اين خرق عادتشان با اين کرامتشان در جلسات خصوصی بارها ميفرمودند:
□"ما قرآن را نمیفهميم! قرآن را اهل بيت (علیهم السلام ) میفهمند که نگذاشتند تفسير کنند و قرآن وقتی فهميده می شود که حضرت ولی عصر(عجل الله) بيايد و علم را هفتاد برابر کند و برای ما تفسير قرآن بگويد والا ما کجا قرآن کجا؟!
□ما به قول ايشان نظير کودکی هستیم که الفبايی را از معلم فرا بگیرد اما حقيقت الفبا چيست، نمی دانیم!
میفرمودند رواياتی از اهل بيت (علیهم السلام) داريم، خودمان هم چيزهايی گفتهايم اما قرآن کجا و اينها کجا؟
□قرآن را خود قرآن معنا میکند که (بيان لکل شي) است. کُپی عالم وجود و حتی همین "بيان لکل شي" ای که قرآن میفرمايد اين را هم ما نمیفهميم يعنی چه؟!
همين مقدار ميتوانیم بگويیم در مقابل عالم وجود و تکوين عالم تشريعی داريم به نام قرآن و تشريع عين تکوين است و برعکس اما باز اينها هم عرفانی بيش نيست.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○تفاوت عقل با سلیقه○□
□بسیاری از مردم، عقل را با سلیقه اشتباه میگیرند. فکر میکنند که عقلانی بودن یعنی همان سلیقه فرد؛ سلیقه غیر از عقل است. همه آدمها عاقلاند و کار خودشان را درست میدانند؛ این سلیقه است یا عقل؟ این سلیقه است.
□عقل، موازین دارد. اصلِ موازین عقل، قاعده (امتناع اجتماع نقیضین است)؛ اگر براهین شما متکی به این اصل اولی بود، سخن و برهان شما عقلانی است و در فکر شما تناقض دیده نمیشود. اگر سیستم فکری داشتی که در آن #تناقض نبود، شما متفکر بزرگی هستی.
□اگر هزار کتاب بنویسی اما در سازمان فکریات یک تناقض پیدا بشود، تمام سازمان فکریات اعتبار ندارد. عقلانی بودن خیلی سخت است. وقتی من از #عقل صحبت میکنم این عقل را میگویم، نه #سلیقه را.
□همه کس فکر میکند که درست میگوید، اما آیا وقتی با موازین محکم عقلی آن را میسنجی، تناقض در نظام فکریاش پیدا میشود یا نه؟ اگر پیدا شود، شِر و وِر است. زیبا سخن گفتن، دلیل بر عقلانی بودن سخن نیست، سخن را در ظرف منطق بریز و با موازین بسنج، اگر عقلانی بود، متفکر است. اگر عقلانی نبود، حرف مهمل و بیهوده است. حرف بیهوده هم در عالم بسیار زیاد است.
#دکتر_ابراهیم_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □لذا زنها در ایام عادت تمثلات ندارند چرا فرمودند زن در ایام عا
#استادصمدی_آملی
#مبحث_ادب_مع_الله
□و لذا آنهایی که از دنیا رفتهاند هر اندازه که تعلق شان را از این بدن قطع کنند هر اندازه تعلق را از این بدن قطع کرده اند تمثلات آنسویشان بیشتر است و هر مقداری که ما در مرتبه ظاهر با این بدنیم هر مقدار این بدن پاکتر شد تمثلات آن سویی بهتر هست اینها یک اصلی هستند در مباحث انسان چه بخواهیم چه نخواهیم باید اینها را مراعات کنیم منتها هر چه آدم مراعات را بیشتر کند بهتر هست که فرمودند با هر لباسی که میخواهی نماز بخوانی فقط توجه داشته باشید در تنها لباسی که تمثلات صاف رخ می دهد آن لباسی هست که اصلاً در طول زندگی انسان به نجاسات آلوده نشده باشد یا به نجاست جنابت یا به نجاست بول و قائط و امثال اینها یا به خون یا به هرچه که از اینها هست این هست که فرمودند یک نوع لباس مخصوص برای نماز حالا نمیگویم که از همین امشب بسیار خوب حالا یک کسی تصمیم هم بگیرد چه اشکالی دارد یک کسی تصمیم بگیرد که از همین امشب مراعات اینکار را بکند اشکال که ندارد چیز خوبی هم هست منتها نمیخواهیم برای عزیزان مشکلات مالی درست کنیم یواش یواش آدم میتواند یک جوری برنامهریزی کند که یک دست لباس برای خودش درست کند برای نماز خودش...(۹)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □و لذا آنهایی که از دنیا رفتهاند هر اندازه که تعلق شان را از ا
#استادصمدی_آملی
#مبحث_ادب_مع_الله
□حالا سوال اگر بخواهم به نماز جماعت بروم و نماز جماعت بخوانم یک دست لباس در منزل دارند به صورت کفنی من هست چه خوب هم هست که انسانی کفن خودش را بگیرد و با این کفنی خودش نماز بخواند مثل این که آقای حاجی میرود مکه احرام میپوشد و با احرامش به حج میرود و بعد هم با این کفنی مثل مرحوم آیتالله مرعشی نجفی شنیدم که یک کفنی مخصوص خودشان درست کرد که بیش از پنجاه سال با آن نماز میخواند بعد هم وصیت کرد که من را با این کفنی دفن کنید چیزی که وقتی بدن من در این کفن باشد و روح من هم به این بدن تعلق دارد چون بین بدن مادی با بدن مثالی ارتباط تکوینی هست وقتی آنها می آیند که ملائکه عذابند این بدن مادی را که مرتبط به بدن مثالی هست میخواهند با آن بدن مثالی برخورد ناجور بکنند خجالتشان میآید میگویند این صاحب بدن کسی هست که اینجور تعبد داشت.(۱۰)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○دستوری از حضرت علامه حسن زاده آملی○□
□ای عزیز ، در حال قبض ، ذکر “یا باسط” به عدد اسم “قابض” بسیار نافع است که بسط می آورد ؛ چنان که جهت حلّ باید به عدد عقد خواند ، و جهت عقد باید به عدد حل.
□ای عزیز ، در قبض صابر باش که آب را برای تشنه آفریدند ؛ همانگونه که تو تشنهء آبی ، خودِ آب هم تشنهء توست.
تشنه بسوی آب و خود تشنهء تشنه است آب
گدا خدا خدا کند، خدا گدا گدا کند
صابر باش که اگر دیر شود مسلّماً دروغ نخواهد شد. زودزود نمیدهند تا کم کم ظرفیت حاصل شود.
□هزارویک کلمه□
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀میلاد موفور السرور گزین خلائق، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و صادق آلالله، حضرت امام جعفر بن محمد علیهما السلام مبارک و فرخنده باد.🍀
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش دوم ● اساس هدايت اسلام بر علم و معرفت است نه تقليد كوركورانه س
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم
بخش سوم1⃣
● امری که باعث شده است بیانات قرآن کریم جنبه ((مثل)) به خود بگیرد
و همين اساس باعث شده است كه قرآن كريم ، اولا: حقايقى از معارف را بيان نموده ، و در ثانى : احكام عمليه اى را هم كه تشريع كرده همه را به آن معارف مرتبط سازد، و به عبارت ديگر نخست انسان را به خود او چنين معرفى نموده ، كه موجودى است كه خدا او را به دست قدرت خود خلق كرده ، و در خلق كردنش و بقايش ملائكه و ساير مخلوقات خود را واسطه قرار داده ، و براى خلقت و بقاى او آسمان و زمين و گياهان و حيوانات و مكان و زمان و هزاران شرايط ديگر را پديد آورده است .
و نيز به او بفهماند كه خواه ناخواه به سوى معاد و ميعاد رهسپار است و همه تلاشش به سوى پروردگار است ، و سرانجام خداى را ديدار خواهد كرد، و خدا سزاى اعمالش را مى دهد، يا به سوى بهشت و يا به سوى آتشش راه مى نمايد، اين يك عده از معارف كتاب خدا است كه مربوط به عقايد است .
آن گاه به انسان مى فهماند اعمالى كه او را به سعادت بهشت مى رساند چگونه اعمالى است ، و آن اعمالى كه او را به شقاوت آتش دچار مى كند چيست ؟.
يعنى برايش احكام عبادى و قوانين اجتماعى را شرح مى دهد، اين هم يك عده ديگر از معارف كتاب خدا است .
طايفه ديگر بياناتى است كه براى بشر شرح مى دهد، كه اين احكام و قوانين اجتماعى كه گفتيم تو را به سعادت مى رساند مرتبط به طايفه اول است ، و به منظور سعادت بشر تشريع شده ، چون دستوراتى است كه مشتمل بر خير دنيايى و آخرتى بشر است ، اين هم طايفه سوم .
آنگاه اين معنا به خوبى برايت روشن مى گردد كه طايفه دوم به منزله مقدمه است براى طايفه اول ، و طايفه اول به منزله نتيجه است براى طايفه دوم ، و طايفه سوم به منزله رابطى است كه دو طايفه اول را به هم مربوط مى سازد و دلالت آيات قرآن بر اين سه طايفه واضح است احتياج ندارد كه ما آنها را دسته بندى كنيم .
چهارم اينكه فهم عامه بشر بيشتر با محسوسات سر و كار دارد و لذا نمى تواند مافوق محسوسات را به آسانى درك كند، و مرغ فكر خود را تا بام طبيعت پرواز دهد.
افراد انگشت شمارى هم كه از راه رياضتهاى علمى توانسته اند فهم خود را ترقى داده به ادراك معانى و كليات قواعد و قوانين موفق شوند وضعشان به خاطر اختلاف وسائل اين توفيق ، مختلف است و به همين جهت فهم آنان در درك معانى خارج از حس و محسوسات ، بشدت مختلف شده است و اين اختلاف از نظر مراتب ، دامنه عريضى دارد كه احدى نمى تواند
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 93
اين اختلاف را انكار كند.
اين نيز قابل انكار نيست كه هر معنا از معانى كه به انسان القا شود، تنها و تنها از راه معلومات ذهنى او صورت مى گيرد، (مانند معلوماتى كه در خلال زندگيش كسب نموده )، حال اگر معلومات ذهنى او همه از قماش محسوسات باشد، و ذهن او تنها با محسوسات مأنوس باشد، ما نيز مى توانيم مسأله معنوى خود را، از طريق محسوسات به او القا كنيم ، و تازه اين القا به مقدار كشش فكريش در محسوسات امكان پذير است ، مثلا لذت نكاح را براى كودكى كه كشش فكريش به اين امر محسوس نرسيده به شيرينى عسل يا حلوا ممثل كنيم ، و اگر فكرش به معانى كلى هم مى رسد همين لذت نكاح را به آن معانى كليه ، و به قدرى كه فكرش ظرفيت دارد ممثل مى سازيم .
پس دسته اول ، معانى را هم با بيان حسى درك مى كنند، و هم با بيان عقلى ، ولى دسته دوم تنها با بيان حسى مى توانند معانى را درك نمايند.
و از آنجائى كه هدايت دينى اختصاص به يك طايفه و دو طايفه ندارد، و بايد تمامى مردم و همه طبقات از آن برخوردار شوند، و نيز از آنجائى كه قرآن مشتمل بر تأويل بود، لذا اين سه خصوصيت باعث شد بيانات قرآن كريم جنبه مثل به خود بگيرد.
به اين معنا كه ، قرآن كريم آنچه از معانى كه معروف و شناخته شده ذهن مردم است گرفته ، معارفى را كه براى مردم شناخته شده نيست درقالب آن معانى در مى آورد، تا مردم آن معارف را بفهمند، نظير اينكه خود ما مردم ، اجناس خود را با سنگ و كيلو و مثقال مى سنجيم ، با اينكه هيچ مناسبتى بين انگور و آهن نيست ، نه شكل آهن را دارد، و نه حجم آنرا، ولى همين كه از نظر سنگينى مناسبتى بين آن دو هست آن را با اين مى سنجيم .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
#نکته_ناب
□بسمه تعالی شانه□
□«يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ» أعنى عن الحقيقة المحمدية صلى الله عليه و آله، «قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ» بل حتما و باليقين «السَّاعَةَ» اى الحقيقة الإنسان الكامل «تَكُونُ قَرِيبًا» لأن «النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»؛ «وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ».
#مولوی_در_دفتر_ششم_مثنوی_میگوید:
پس محمد صد قیامت بود نقد
زآنکه حل شد در فنای حل و عقد
زاده ثانیست احمد در جهان
صد قیامت بود او اندر عیان
زو قیامت را همی پرسیدهاند
ای قیامت تا قیامت راه چند
با زبان حال میگفتی بسی
که ز محشر حشر را پرسد کسی
بهر این گفت آن رسول خوش پیام
رمز موتوا قبل موت ای کرام
همچنان که مردهام من قبل موت
زآن طرف آوردهام این صیت و صوت
پس قیامت شو قیامت را ببین
دیدن هر چیز را شرط است این
□○کتاب «علی، نقطهی آغاز وجود»، ص ۶۷○□
□صد قیامت بود دلالت بر کثرت است یعنی قیامت کبری و اطلاقی در او تحقق یافته است چون قیامت سیر عروجی به سمت ذات اقدس احدی است و آنکس که در قوس صعود همهی مواقف حشر و برزخ و قیامت را طی کرد و به أو أدنی رسید. او صد قیامت است یعنی قامتی دارد که قیامت همهی راست قامتان توحیدی در او تحقق مییابد. چون همهی قید و عقدها را گسست و به وحدت حقیقی راه یافت.
□مردم از قیامت میپرسند و علم به این نفس نفیس احمدی که به وحدت حقیقی اطلاقی واصل گشته است تنها نزد ذات اقدس اله است و این حضرت هویت مطلقه است که به وحدت حقیقی خود عالم است و این قیامت معلوم اوست که بدین علم حضرت احدیت تجلی کرد و حضرت خاتم صلی الله علیه و آله در عروج انسانیاش بدان محقق شد.
وچون نفس او صاحب وحدت اطلاقی گشت پس «لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًا...» متن تمام مقیدات این نور اطلاق است و اوست که به همه از خود آنها هم نزدیکتر است.
جمعه، ۹ آبانماه ۱۳۹۹
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □حالا سوال اگر بخواهم به نماز جماعت بروم و نماز جماعت بخوانم یک
#استادصمدی_آملی
#مبحث_ادب_مع_الله
□حالا انسان یک دست لباس مخصوصی دارد که طهارت لباس هم از کسب حلال هست هیچ آلودگی خاص هم در آن نیست و هیچ نحوه نجاست هم اصلاً به آن سرایت نکرده خب البته لباس طبق متعارف که انسان میپوشد کثیف میشود که آدم آن را بشوید این کثیف شدن غیر از نجس شدن هست چرکی شدن غیر از نجس شدن هست بعد با آن لباس بخواهد نماز بخواند در منزل و اگر بخواهد از منزل برود برای نماز جماعت می خواهد با یکدست لباس متعارف برود که مطابق با اجتماع باشد اما آن لباسها هیچکدامشان به طهارت این لباس نیست حالا درست است که وقتی شما به فقه مراجعه میفرمایید فقه می گوید آن لباسی که با او بپوشید و به نماز جماعت بروید نماز جماعت ثوابش بیشتر هست منظورتان از این ثواب چیه؟! چی میخواهید جمع کنید اگر منظور شما از این ثواب این است که وقتی نماز خواندید اثر وجودی نماز بر جانتان متمثل بشود که واقعاً ببینید این نمازی که خواندم حقیقتاً در من تأثیر کرد.(۱۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □حالا انسان یک دست لباس مخصوصی دارد که طهارت لباس هم از کسب حلال
#استادصمدی_آملی
#مبحث_ادب_مع_الله
□مثل اینکه یک وقتی در یک مسافرتی یک راننده ای بنده خدا ما را سوار کرد بعد در راه صحبت پیش آورد و گفت آقا من خیلی مقید به نماز نیستم و این یکی از بدیهای من هم هست و ناراحت هم هستم اما یک مسافرتی در شب داشتم می رفتم ساعت ده یازده شب به این فکر افتادم که حالا امشب یک نمازی بخوانم بالاخره،کنار جاده ای بسیار طولانی که به طرف یکی از شهرهای دور می رفتم ماشین را متوقف کردم و با ظرف آبی که داشتم وضو برداشتم کنار جاده ای ایستادم آقا آن شب نماز خواندم دیدم اصلاً در نماز اشک مرا راهم نمیدهد هرچه میخواهم خودم را کنترل کنم نتوانستم آنقدر نماز من هم آن شب طولانی شد اصلاً دوست نداشتم سر از سجده بردارم دوست نداشتم سر از رکوع بردارم و تا آخر نماز همین طور گریه و بعد از نماز خواستم از مهر و از این جانماز و از این بیابان جدا بشوم دلم نمی آمد فقط تنها در طول عمرم یک نماز خوش داشتم همان یک نماز خوش بود فقط دنبال این میگردم که یک همچین نمازی بازهم گیرم بیاید ولی هنوز گیرم نیامده و میگفت از آن یک نماز بهرهها بردم چه قدر لذت بردم حالا به یکی دیگه بگو شما هفتاد سال نماز خواندی یک همچین نمازی برایت پیش آمده آن شب چی بود، آن حال چی بود، آن وقت چه بود ،آن لذت و شیرینی چیه که اگر من دهها نماز جماعت می روم یک همچین لذتی چرا دست نمیدهد چرا یک همچین شیرینی پیش نمی آید؟(۱۲)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○«الکاسب حبیب الله»○□
○قوله تبارک و تعالی: «لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ»○
□کسب در تحصیل اعمال خیر است که به وفق اقتضای فطرت است. اکتساب در به دست آوردن چیزی از روی حیلت شیطانی بر خلاف سیرت و سنت خلقت است که اقتضای باب افتعال است. لذا در آن فرمود «لها» و در این فرمود «علیها».
□کسب، استعمال در خیر میشود که بر اساس فطرت الهی و بدون سختی و مشقت و بر اساس توان و قابلیت هر شخص بوده و موافق طبع فطری خدادادی است اما اکتساب، استعمال در شر میشود. باب افتعال دلالت بر کوشش و جدیت دارد. یعنی نفس همواره مایل به کسب اموری است که برخلاف جریان صحیح و مطلوب است که از مسیری خلاف فطرت عارض بر نفس میشود لذا کسب «لها» است که بالذات نفس آن را داراست، اما در اکتساب «علیها» است که ضرر و عارض شدن و تحمیل از بیرون بر خلاف سیرت و سنت را میرساند.
□مولوی در مثنوی، امور آخرتی را کسب و امور اکتسابی دنیوی و حتی امور کسبی این سویی را در مقابل کسب دین، لعب کودکان و کسب خَس و کسب تَن معرفی میکند:
پیشهای آموختی در کسب تن
چنگ اندر پیشه دینی بزن
پیشهای آموز کاندر آخرت
اندر آید کسب دخل مغفرت
آن جهان شهریست پر بازار کسب
تا نپنداری که کسب اینجاست حسب
حق تعالی گفت کاین کسب جهان
پیش آن کسب است لعب کودکان
کسب دین عشق است و جذب اندرون
قابلیت نور حق دان ای حرون
کسب فانی خواهدت این نفسّ خس
چند کسب خس کنی بگذار بس
نفس خس گر جویدت کسب شریف
حیله و مکری بود آنرا ردیف
□کسب، عشق و جذبات ربوبی است و اکتساب کسب خس و حیله و مکر نفسانی نفوس خس میباشد. کسب، مطلوب و محبوب بالذات نزد خداوند متعال است لذا کاسب حبیب اوست...
□الکاسب، یعنی کسی که جامع و دارای همه کمالات و خیرات و علوم است چنین کسی که حبیب الله است انسان کامل_ معدن و منبع علوم و کمالات_ نامیده میشود. از این رو حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله از طرف ذات اقدس اله به لقب شریف حبیب الله ملقب گردید و چون فقط حضرت محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیت معصوم ایشان علیهم السلام صاحب مقام «أُوتِيتُ جَوَامِعَ اَلْكَلِمِ» هستند لذا حبیب خدا تنها این ذوات نوریاند «لا حبیب إلا هُو و أهلُه». و سایرین اگر بر قِدَم او باشند از این حب الهی بهره مند میگردند «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ».
□وجود، خیر محض است و انسان کامل عالم ناسوتی و قرآن تکوینی میباشد؛ «ز نیکو هر چه صادر گشت نیکوست» لذا در متن هستی جز خیر و کسب نیست پس حقیقت محمدیّه صلی الله علیه و آله از آن حیث که تجلی اعظم ذات احدی است کسب اوست و از آن وجه که جمله مخلوقات شئون و ظهور اویند کسب آن حقیقت اند و او تنها کاسب عالم وجود است لذا «الکاسب حبیب الله» مساوق حبیب اللّهی حضرت محمد مصطفی و خاندان طاهرینش علیهم السلام میباشد «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»، مالک مطلق همه موجودات عرشی و ارضی اوست و این جمله کسب ولایت تامه الهیهاند.
□○کتاب «علی، نقطه آغاز وجود»○□
#ح_م
□○مخاطب سلام های نماز حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله است○□
○«السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته»؛○
□اُم و اصل نبوت، حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله است لذا صاحب مقام والعصر میباشد یعنی او عصاره و خلاصه جمیع فضائل و کمالات هستی میباشد؛ آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد.
□قوله صلی الله علیه و آله: «أنا أول الأنبیاء خلقاً و آخرهم بعثاً؛ نحن الأولون و الآخرون». چون در قوس صعود جمیع مخلوقات شئون وجودی او هستند لذا فرمود: «آدم و من دونه تحت لوایی». همه انبیاء و مرسلین از مشکات ختمی او نور میگیرند و بر سر سفره او متنعمند و بلکه شئون وجودی اویند که او لوح سرمدی و محفوظ حق متعال است و حق تعالی تمام کلمات هستی را با او و در متن او نگاشته است؛ پس حقیقت او أب الأکوان بفاعلی و به وجهی اُم الإمکان بقابلی است خواهی بگو صادر اول و قلم اعلاست و از حیث دیگر هیولای اولای عوالم غیر متناهی میباشد.
○«السلام علینا و علی عبادالله الصالحین»○
□برگشت ضمیر جمع «نا» در علینا بدان حقیقت نوری است چون او اصل الوجود میباشد و تمام الواح و قوابل و اشیا را جامع است. «أُوتِيتُ جَوَامِعَ اَلْكَلِمِ» لذا تمام عالم شرح این متن و نشر این لف و مفصل این مجمل هستند. «کُلُّنا محمد صلی الله علیه و آله»
قوله تبارک و تعالی: « وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ» (حجرات/۷)؛ «النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» (احزاب/۶)
□حقیقت ذات شما اوست و از اسماء الله به ذات الوهی نزدیک تر است لذا سخن به غایت صواب است که گفته شود: «مَا رَأيْتُ شَيْئًا إلاَّ وَ رَأيْتُ الحقیقة المحمدیة صلی الله علیه و آله قَبلَهُ وَ بَعدَهُ وَ مَعَهُ وَ فيهِ لأنَّ الحَقَّ فیهِ و في حَقیقَة اوصیائه»
□قال الامام العصر و الزمان عجل الله تعالی فرجه و سهّل الله مخرجه في أن الحق معهم و فیهم: «وَلیَعلَمُوا أنَّ الحَقّ مَعَنا وَ فِینا و لا یَقُولُ ذلک سِوانا إلّا کَذّابٌ مُفتَر و لا یَدَّعیه غَیرُنا إلّا ضَالٌ غَوِیٌ» لذا حضرت رسول فرمود: «مَنْ رَآنِي فَقَدْ رَأَى الْحَقَّ».
□عبادالله الصالحین، جملهی تعینات و تشخصات و افراد آن حقیقت نوعیهی مطلقهی انسانیه هستند لذا حضرت علی وصی علیه السلام فرمود: «أنا آدم الاول، أنا نوح الاول، أنا ابراهیم الخلیل حین القی في النار، أنا موسی مونس المؤمنین».
○«السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»؛○
□قرآن تکوینی به منزلهی اعضاء و جوارح قرآن ناطق است کما اینکه قرآن صامت شرح کتبی اوست، پس جمیع کلمات تکوینی آیات صادر اول اند، پس او عالم کلی ناسوتی است؛ «هُوَ ٱلْأَوَّلُ وَٱلْءَاخِرُ وَٱلظَّهِرُ وَٱلْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌ».
□○کتاب «علی، نقطه آغاز وجود» ص ۵۶○□
#ح_م