eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○بخشیدن فدک به حضرت زهرا علیهاالسّلام- ۱۴ ذی‌الحجّه سال ۷ ه.ق○□ ○وَآتِ ذَا القُربى حَقَّهُ ○دفاع از فدک، دفاع از کلیت حقّانیت اهل بیت علیهم‌السّلام @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️پروردگار متعال کلام را به اسم خویش آغاز فرمود تا معانیِ آن، علامتِ اسم او را داشته و با اسم او مرتبط باشد ▪️و بندگان را در مورد اعمال و گفتارشان تربیت کند که با اسم او سخن بگویند و هر کار را با اسم او شروع کنند، تا همۀ کارهایشان نشانِ اسم خدا را داشته و صفت خدایی پیدا کند و بخاطر او انجام شود. ▪️در این صورت کارها از بین رفتنی و پوچ و ناقص نخواهد بود چرا که به اسم خدایی است که هلاکت و نیستی به او راه ندارد. ◾️ (المیزان، ج۱، ص۱۸)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️قله ادراکات خاتم الانبیاء صلی الله علیه وآله، «بسم الله الرحمن الرحیم» است، که قرآن از آن سرچشمه گرفته است. ▪️قرآن یعنی خیر کثیر؛ ذکر کثیر. قرآن یعنی همه حقیقت و هدایت. «بسم الله الرحمن الرحیم» نوری است که در آینه قرآن تکثیر می‌شود و خیر کثیر می‌گردد. به بیان بهتر: خیر کثیری که در بسم الله، پنهان و مجمل بود، در قرآن مفصل گشته، و کثیر بودن آن آشکار می‌گردد. ▪️و خداوند به پیامبرش مژده می‌دهد که خیر کثیر (=کوثر) را به تو اعطا کرده‌ایم. کوثر همان «بسم الله الرحمن الرحیم» است که در قرآن شرح و تکثیر شده است. ▪️آدم وقتی بسم الله را دریافت نمود، بسم الله نیز صادر می‌کند؛ یعنی افعال او، مجرای اوامر الهی است. و خلقیات او مَحالّ صفات حسنای خداوند است. و ذات او فانی در حقیقت نامحدود هستی است. ▪️اینچنین است که خداوند «اسم» را نازل می‌کند، و باز «اسم» را به معراج می‌کشد تا این خیر، تکثیر و کثیر گردد. پیامبر خاتم ص، مجلای چنین کوثر بی‌انتهایی است که هرکس به هرمقدار بنوشد، به همان اندازه تطهیر شده و «اسم» می‌گردد. ◾️ (با تصرف و تلخیص)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️مویدالدین جندی می‌گوید: از استادم صدرالدین قونوی شنیدم که شیخ بزرگ محیی‌الدین عربی را با خضر علیه السلام اتفاق ملاقات افتاد. ▪️[و خضر] گفت: از برای موسی بن عمران صلوات الرحمن علیه هزار مسئله از آن‌چه از آغاز ولادت تا زمان ملاقات بر وی گذشته بود، آماده کرده بودم. اما او بر سه مسئله از آن صبر نتوانست کرد. ◾️ (نفحات الأنس من حضرات القدس، ص۶۴۹)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
بخش چهارم: ☑️بلند کردن امیرالمومنین علیه السلام بدست رسول خداصلی الله علیه و آله ▪️مَعاشِرَالن
بخش پنجم: ☑️تاکید بر توجه امت به مسئله امامت ▪️مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّما أَکْمَلَ الله عَزَّوَجَلَّ دینَکُمْ بِإِمامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ یَأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ یَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَی الله عَزَّوَجَلَّ فَأُولئِکَ الَّذینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ (فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ) وَ فِی النّارِهُمْ خالِدُونَ، (لایُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلاهُمْ یُنْظَرونَ). ▪️هان مردمان! خداوند عزّوجلّ دین را با امامت علی تکمیل فرمود. اینک آنان که از او و جانشینانش از فرزندان من و از نسل او - تا برپایی رستاخیز و عرضه ی بر خدا - پیروی نکنند، در دو جهان کرده هایشان بیهوده بوده در آتش دوزخ ابدی خواهند بود، به گونه ی که نه از عذابشان کاسته و نه برایشان فرصتی خواهد بود. ▪️مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِی، أَنْصَرُکُمْ لی وَأَحَقُّکُمْ بی وَأَقْرَبُکُمْ إِلَی وَأَعَزُّکُمْ عَلَی، وَالله عَزَّوَجَلَّ وَأَنَاعَنْهُ راضِیانِ. وَ مانَزَلَتْ آیَةُ رِضاً (فی الْقُرْآنِ) إِلاّ فیهِ، وَلا خاطَبَ الله الَّذینَ آمَنُوا إِلاّبَدَأ بِهِ، وَلانَزَلَتْ آیَةُ مَدْحٍ فِی الْقُرْآنِ إِلاّ فیهِ، وَلاشَهِدَ الله بِالْجَنَّةِ فی (هَلْ أَتی عَلَی الْاِنْسانِ) إِلاّلَهُ، وَلا أَنْزَلَها فی سِواهُ وَلامَدَحَ بِها غَیْرَهُ. ▪️هان مردمان! این علی یاورترین، سزاوارترین و نزدیک ترین و عزیزترین شما نسبت به من است. خداوند عزّوجلّ و من از او خشنودیم. آیه رضایتی در قرآن نیست مگر این که درباره ی اوست. و خدا هرگاه ایمان آوردگان را خطابی نموده به او آغاز کرده [و او اولین شخص مورد نظر خدی متعال بوده است ] . و آیه ی ستایشی نازل نگشته مگر درباره ی او. و خداوند در سوره ی «هل أتی علی الإنسان» گواهی بر بهشت [رفتن ] نداده مگر بری او، و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن جز او را نستوده است. ▪️مَعاشِرَالنّاسِ، هُوَ ناصِرُ دینِ الله وَالُْمجادِلُ عَنْ رَسُولِ الله، وَ هُوَالتَّقِی النَّقِی الْهادِی الْمَهْدِی. نَبِیُّکُمْ خَیْرُ نَبی وَ وَصِیُّکُمْ خَیْرُ وَصِی (وَبَنُوهُ خَیْرُالْأَوْصِیاءِ). مَعاشِرَالنّاسِ، ذُرِّیَّةُ کُلِّ نَبِی مِنْ صُلْبِهِ، وَ ذُرِّیَّتی مِنْ صُلْبِ (أَمیرِالْمُؤْمِنینَ) عَلِی. مَعاشِرَ النّاسِ، إِنَّ إِبْلیسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلاتَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ أَعْمالُکُمْ وَتَزِلَّ أَقْدامُکُمْ، فَإِنَّ آدَمَ أُهْبِطَ إِلَی الْأَرضِ بِخَطیئَةٍ واحِدَةٍ، وَهُوَ صَفْوَةُالله عَزَّوَجَلَّ، وَکَیْفَ بِکُمْ وَأَنْتُمْ أَنْتُمْ وَ مِنْکُمْ أَعْداءُالله، أَلا وَ إِنَّهُ لایُبْغِضُ عَلِیّاً إِلاّشَقِی، وَ لایُوالی عَلِیّاً إِلاَّ تَقِی، وَ لایُؤْمِنُ بِهِ إِلاّ مُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ. ▪️هان مردمان! او یاور دین خدا و دفاع کننده ی از رسول اوست. او پرهیزکار پاکیزه و رهنمی ارشاد شده [به دست خود خدا] است. پیامبرتان برترین پیامبر، وصی او برترین وصی و فرزندان او برترین اوصیایند. هان مردمان! فرزندان هرپیامبر از نسل اویند و فرزندان من از صلب و نسل امیرالمؤمنین علی است. هان مردمان! به راستی که شیطانِ اغواگر، آدم را با رشک از بهشت رانده مبادا شما به علی رشک ورزید که کرده هایتان نابود و گام هایتان لغزان خواهدشد. آدم به خاطر یک اشتباه به زمین هبوط کرد و حال آن که برگزیده ی خدی عزّوجلّ بود. پس چگونه خواهید بود شما و حال آن که شما شمایید و دشمنان خدا نیز از میان شمایند. آگاه باشید! که با علی نمی ستیزد مگر بی سعادت. و سرپرستی او را نمی پذیرد مگر رستگار پرهیزگار. و به او نمی گرود مگر ایمان دار بی آلایش. ▪️وَ فی عَلِی - وَالله - نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْر: (بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ) (إِلاّ عَلیّاً الّذی آمَنَ وَ رَضِی بِالْحَقِّ وَالصَّبْرِ). مَعاشِرَالنّاسِ، قَدِ اسْتَشْهَدْتُ الله وَبَلَّغْتُکُمْ رِسالَتی وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلاَّالْبَلاغُ الْمُبینُ. مَعاشِرَالنّاسِ، (إتَّقُوالله حَقَّ تُقاتِهِ وَلاتَموتُنَّ إِلاّ وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ). ▪️و سوگند به خدا که سوره ی والعصر درباره ی اوست: «به نام خداوند همه مهر مهر ورز. قسم به زمان که انسان در زیان است.» مگر علی که ایمان آورده و به درستی و شکیبایی آراسته است. هان مردمان! خدا را گواه گرفتم و پیام او را به شما رسانیدم. و بر فرستاده وظیفه ی جز بیان و ابلاغ روشن نباشد! هان مردمان! تقوا پیشه کنید همان گونه که بایسته است. و نمیرید جز با شرفِ اسلام. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران، قسمت پنجم بخش چهارم ● انسان علاوه بر نقص و كمال طبيعى ، نقص و كمالى نيز دارد
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت پنجم بخش پنجم ● تخلص از عذاب نعمتى افزون بر مغفرت است در اينجا سؤالى پيش مى آيد، و آن اين است كه ، چرا بعد از جمله : ((فاغفر لنا ذنوبنا)) جمله : ((و قنا عذاب النار)) را اضافه كردند؟ با اينكه بعد از مغفرت ديگر آتشى نمى ماند؟. جواب اين است كه : خير، مغفرت مستلزم تخلص از عذاب نيست به اين معنا كه نگهدارى از عذاب آتش هم فضلى جداگانه از ناحيه خدا است ، كه به هر يك از بندگانش بخواهد مى دهد. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صف 175 و يا به نعيم بهشت متنعم مى كند. براى اينكه ايمان به خدا و اطاعت از او، بنده را طلبكار از خدا نمى كند، تا خدا به عنوان پرداخت حق ، او را از عذاب آتش پناه دهد، و يا به نعمت بهشت برساند، زيرا ايمان و اطاعت هم يكى از نعمت هائى است كه خدا به بنده اش داده ، و بلكه بزرگترين نعمت او است ، و بنده از ناحيه خودش چيزى را مالك نيست ، و حقى بر خدا ندارد، مگر آن حقى را كه خود خدا به عهده خود گرفته ، و يكى از آن حقوق همين است كه اگر ايمان آوردند، ايشان را بيامرزد، و يكى ديگر اينكه از عذاب محفوظشان بدارد، همچنان كه فرموده : ((و امنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب اليم )). چه بسا از بعضى از آيات استفاده شود كه نگهدارى از عذاب آتش ، همان مغفرت و جنت باشد، نه چيز ديگر، مانند آيه : ((هل ادلكم على تجارة تنجيكم من عذاب اليم ، تومنون باللّه و رسوله ، و تجاهدون فى سبيل اللّه ، باموالكم و انفسكم ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون ، يغفر لكم ذنوبكم ، و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الانهار، و مساكن طيبه فى جنات عدن )). چون در دو آيه اخير آنچه را در آيه اول به اجمال گذرانده بود، تفصيل مى دهد، در آيه اول به طور اجمال فرموده بود: ((آيا شما را به تجارتى راهنمايى كنم كه چنين و چنان ...)) و در دو آيه بعدش بيان مى كند: كه سود آن تجارت چيست ، و اين خود معنائى دقيق است كه به زودى در موردى مناسب ان شاء اللّه شرحش مى دهيم . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▪️از خدا می‌خواهیم که عیدی ما را در اعیاد شریفه اسلام و ایمان، موفقیت به «عزم راسخ ثابت دائم بر ترک معصیت» قرار بدهد، که مفتاح سعادت دنیوی و اخروی است. ◾️برگی از دفتر آفتاب، ص ٢٠◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️گزیده‌ای از کتاب ، تلخیص و تحریر کتاب علامه ملا احمد نراقی◾️ ▪️علمای اخلاق، راه رهایی دل از وسوسه های شیطانی و افکار پوچ و واهی را در این دانسته اند که انسان: ▪️اولاً، صفات بد را از خود دور و خود را به اوصاف نیک بیاراید؛ چه آنکه هریک از رذایل اخلاقی چون: غضب، شهوت، آزمندی، حسد، بخل، طمع، تعصب و سوء ظن، دروازه ای برای ورود افکار فاسد به قلب است؛ همچنان که هریک از فضایل و اوصاف پسندیده، دری است برای ورود افکار روشنگر و انوار الهی به خانه دل؛ ▪️ثانيا، از بیکاری بپرهیزد که بیکاری زمینه ساز هجوم افکار مسموم به فضای اندیشه و وساوس شیطانی به خانه دل است؛ ▪️ثالثاً، همواره به یاد خدا باشد و خدا را حاضر و ناظر بداند که یاد خدا، به منزله غذایی برای روح انسان است. ◾️نردبان سعادت، ص ۹۵ (تلخیص و تحریر کتاب معراج‌السعادة)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️اسیر باور نباش ▪️عقل نور است. عقل توضیح می‌دهد که به چه باور دارم، چرا دارم. اما (صرف) باور، کور است و «چرا» ندارد. با چنین شخصی که می‌گوید من «فقط» باور دارم و چیز دیگری نمی‌خواهم، با او نمی شود (حتی) حرف زد (گفتگو کرد). اصلا نیازی نمی بیند که گوش بدهد. ▪️چنین شخصی که «باور کور» دارد، وقتی از او سوال شود که «چرا باور داری؟» جواب می دهد که فضولی نکن! گوش نمی دهد. کتاب نمی خواند. تامل نمی کند. اسیر باور است. ▪️اسارت در باور بدتر است یا اسارت در زندان؟ شخصی که در زندان اسیر می‌شود بالاخره امید به آزادی دارد و روزی از زندان بیرون خواهد آمد اما کسی که در باور کور اسیر است، رهایی دارد؟ چقدر وحشتناکی است. انسان تنها موجودی است که «چرا» دارد و چرا می گوید. ▪️دو کلمه «چرا» و «چگونه» اساس پیشرفت است. علوم (تجربی) از چگونگی ها می‌گوید و توضیح می دهد. به چرایی ها می‌پردازد. @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️حضرت ختمی مآب در روز اعظم غدیر در ابلاغ ولایت مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «غدیر را هر به غائبان و هر به فرزندانش تا قیامت برساند» ▪️ حامل ولایت است و هر حاضری به غائب ولایت را ابلاغ کند او را به می‌رساند و غائب آنی است که بهره ای از ولایت ندارد لذا حضور ندارد. ▪️ هم پدر نیست مگر به فرزندش ولایت را القاء کند. پیامبر صلی الله علیه و آله که پدر امت بود مامور به ابلاغ ولایت حضرت علی علیه السلام به همه فرزندانش شد که اگر ابلاغ نمی‌کرد همه‌ی اعمالش حبط می‌شد و را بجا نمی آورد، یعنی به همه‌ی فرزندان گفت که شما را دو پدر است یکی پدر ظاهریتان که رسول است و دیگری پدر باطنیتان که ولی است؛ «انا و علی ابوا هذه الامة»... اينجا ابوت دو فرد دارد؛ یکی ابوت ظاهری و دیگری باطنی، نور وجود از صلب پدر باطنی به صلب پدر ظاهری می‌رسد تا او فیض بودن را به اولادش ابلاغ کند، مگر نشنیدی که می‌گویند نبوت برای اصلاح و احیای ظاهر است و ولایت اصلاح و احیای باطن! ▪️به همین وزان هر پدری راست ابلاغ ولایت به فرزند خود تا حق پدری بجا آید، چون پدر حقیقی علی علیه السلام است و اگر این را به فرزندت نگوئی در حق او پدری نکردی و کافر شدی یعنی پدر حقیقی او را پوشاندی و خودت را نمایاندی و حال اینکه پدر علی است و غیر او پدری نیست... به همین خاطر عیسای روح الله فرمود پدر من سماوی است و ابیکم السماوی و پدر شما هم سماوی است. ▪️پدر ارضی اگر پدر سماوی را معرفی کند در حق فرزند پدری کرده و اگر نگوید حق پدری را ضایع کرده است. امام رضا علیه السلام فرمود اگر آن صلوات مخصوص را که با «اَللّهُمَّ صَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مادامَتِ الصَّلواتُ» آغاز می‌شود و در ادامه می‌گوید «اَللّهُمَّ صَلِّی عَلی رُوحِ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ فِی الاَرواحِ وَصَلِّی عَلی جَسَدِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الاَجسادِ» الخ بر سر قبر پدر و مادرت بخوانی حقشان را بجا آوردی ناظر بدین معناست. ❗️حق پدر با اتصال فرزند به ولایت ادا می‌شود و اگر فرزند از ولایت دور بیفتد کفران نعمت کرده و عاق پدر می‌شود. ▪️الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ مولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علی بن ابی‌طالبٍ وَ اولادِه المَعصُومین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ سه شنبه عید سعید غدیر ۱۴۴۰ ه ق خلخال
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
بخش پنجم: ☑️تاکید بر توجه امت به مسئله امامت ▪️مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّما أَکْمَلَ الله عَزَّوَج
بخش ششم: ☑️اشاره به کارشکنی های منافقین1⃣ ▪️مَعاشِرَالنّاسِ، (آمِنُوا بِالله وَ رَسُولِهِ وَالنَّورِ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ). (بالله ما عَنی بِهذِهِ الْآیَةِ إِلاَّ قَوْماً مِنْ أَصْحابی أَعْرِفُهُمْ بِأَسْمائِهِمْ وَأَنْسابِهِمْ، وَقَدْ أُمِرْتُ بِالصَّفْحِ عَنْهُمْ فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِئٍ عَلی مایَجِدُ لِعَلِی فی قَلْبِهِ مِنَ الْحُبِّ وَالْبُغْضِ). مَعاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ مَسْلوکٌ فِی ثُمَّ فی عَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ، ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ إِلَی الْقائِمِ الْمَهْدِی الَّذی یَأْخُذُ بِحَقِّ الله وَ بِکُلِّ حَقّ هُوَ لَنا، لاَِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَی الْمُقَصِّرینَ وَالْمعُانِدینَ وَالُْمخالِفینَ وَالْخائِنینَ وَالْآثِمینَ وَالّظَالِمینَ وَالْغاصِبینَ مِنْ جَمیعِ الْعالَمینَ. ▪️هان مردمان! «به خدا و رسول و نور همراهش ایمان آورید پیش از آن که چهره ها را تباه و باژگونه کنیم یا چونان اصحاب روز شنبه [یهودیانی که بر خدا نیرنگ آوردند] رانده شوید.«به خدا سوگند که مقصود خداوند از این آیه گروهی از صحابه اند که آنان را با نام و نَسَب می شناسم لیکن به پرده پوشی کارشان مأمورم. آنک هر کس پایه کار خویش را مهر و یا خشم علی در دل قرار دهد [و بداند که ارزش عمل او وابسته به آن است.] . مردمان! نور از سوی خداوند عزّوجل در جان من، سپس در جان علی بن ابی طالب، آن گاه در نسل او تا قائم مهدی - که حق خدا و ما را می ستاند - جی گرفته. چرا که خداوند عزّوجل ما را بر کوتاهی کنندگان، ستیزه گران، ناسازگاران، خائنان و گنهکاران و ستمکاران و غاصبان از تمامی جهانیان دلیل و راهنما و حجت آورده است. ▪️مَعاشِرَالنّاسِ، أُنْذِرُکُمْ أَنّی رَسُولُ الله قَدْخَلَتْ مِنْ قَبْلِی الرُّسُلُ، أَفَإِنْ مِتُّ أَوْقُتِلْتُ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ؟ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْهان یَضُرَّالله شَیْئاً وَسَیَجْزِی الله الشّاکِرینَ (الصّابِرینَ). أَلاوَإِنَّ عَلِیّاً هُوَالْمَوْصُوفُ بِالصَّبْرِ وَالشُّکْرِ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ. مَعاشِرَالنّاسِ، لاتَمُنُّوا عَلَی بِإِسْلامِکُمْ، بَلْ لاتَمُنُّوا عَلَی الله فَیُحْبِطَ عَمَلَکُمْ وَیَسْخَطَ عَلَیْکُمْ وَ یَبْتَلِیَکُمْ بِشُواظٍ مِنْ نارٍ وَنُحاسٍ، إِنَّ رَبَّکُمْ لَبِا الْمِرْصادِ. ▪️هان مردمان! هشدارتان می دهم: همانا من رسول خدایم. پیش از من نیز رسولانی آمده و سپری گشته اند. آیا اگر من بمیرم یا کشته شوم، به جاهلیت عقب گرد می کنید؟ آن که به قهقرا برگردد، هرگز خدا را زیانی نخواهد رسانید و خداوند سپاسگزاران شکیباگر را پاداش خواهد داد. بدانید که علی و پس از او فرزندان من از نسل او، داری کمال شکیبایی و سپاسگزاری اند. هان مردمان! اسلامتان را بر من منت نگذارید؛ که اعمال شما را بیهوده و تباه خواهد کرد و خداوند بر شما خشم خواهد گرفت و سپس شما را به شعله ی از آتش و مس گداخته گرفتار خواهد نمود. همانا پروردگار شما در کمین گاه است. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت پنجم بخش پنجم ● تخلص از عذاب نعمتى افزون بر مغفرت است در اينجا سؤا
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت پنجم بخش ششم ● پنج خصلت براى متقين الصبرِينَ وَ الصدِقِينَ... در اين آيه ايشان را به داشتن پنج خصلت ممتاز توصيف كرده ، كه تقواى هيچ متقى خالى از آنها نيست . 1 - صبر، و اين كه اين صفت اول ذكر شده به خاطر اين است كه مقدم بر خصلت هاى ديگر است ، البته از آنجائى كه در آيه ، صبر را مطلق آورده ، شامل همه صبرهاى ديگر هم مى شود: ((صبر بر اطاعت ))، ((صبر بر ترك معصيت ))، ((صبر بر مصيبت )). ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 176 2 - صدق و صدق هر چند حقيقتش به حسب تحليل عبارت است از مطابق بودن ظاهر گفتار و كردار آدمى با باطنش ، و ليكن اگر كلمه نامبرده را به اين معنا بگيريم شامل تمامى فضائل مى شود، ديگر حاجت نبود صابرين و قانتين و آن ديگر صفات را ذكركند، پس قطعا اين معناى تحليلى منظور نبوده ، در نتيجه بايد گفت كه مراد از آن همان راستگوئى است و بس (و خدا داناتر است ). و كلمه ((قنوت )) به معناى خضوع براى خداى سبحان است ، كه شامل عبادات و اقسام اطاعت ها مى شود، و كلمه ((انفاق )) كه ((منفقين )) اسم فاعل از آن است ، عبارت است از دادن مال به كسى كه مستحق آن است . منظور از كلمه : ((استغفار)) در سحرها نماز شب و استغفار در آن است ، و روايات وارده ، استغفار در اسحار را به نماز شب ، و استغفار در قنوت آخرينش كه همان يك ركعت ((وتر)) است تفسير نموده اند. خداى تعالى در سوره مزمل ، آيه 19 و سوره دهر آيه 29 بعد از يادآورى قيام در شب و تهجد و عبادت در آن استغفار را، راه انسانها به سوى پروردگارشان خوانده ، و فرموده : ((ان هذه تذكره ، فمن شاء اتخذ الى ربه سبيلا)). شهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ الْمَلَئكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائمَا بِالْقِسطِ كلمه ((شهادت )) در اصل به معناى معاينه يعنى به چشم خود ديدن ، و يا به گوش خود شنيدن ، و يا با ساير حواس خود حس كردن بوده است ، ولى در اداى شهادت نيز استعمال شده ، مثلا درباره كسى كه در محضر قاضى مى گويد (من ديدم كه فلانى آن ديگرى را زد، و يا شنيدم كه چنين گفت ، و امثال اينها) مى گويند در محضر قاضى شهادت داد، و به تدريج در اثر كثرت استعمال در هر دو معنا، مشترك در هر دو معنا شد، به طورى كه اگر قرينه اى در كلام نباشد، شنونده از گوينده مى پرسد: منظورت از شهادت ، تحمل آن است ، و يا اداى آن ، و اين بدان عنايت است كه هر دو يك غرض را ايفا مى كنند، چون آن كسى كه شهادت را تحمل مى كند، براى ادا تحمل مى كند. ساده تر بگويم : اگر ديده ها و شنيده هاى خود را حفظ مى كند، براى اين حفظ مى كند كه حق و واقع در اثر نزاع ، يا اعمال قدرت ، و يا فراموشى و يا در خفا واقع شدن واقعه ، دچار بطلان نگردد، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 177 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei