eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️بعضى از بزرگان به سبب نبودن بخش ذيل اين دعا [عرفه] (از «إِلهِى أَنَا الْفَقِيرُ فِى فَقْرِى...» تا «أَلْحَمْدُللَّهِ وَحْدَهُ») در بعضى از كتب سيّد (رحمه الله) و ديگران، گمان كرده‌اند اين بخش اضافاتى است كه بعضى از اهل كمال به دعا ملحق فرموده‌اند. ▪️ولى اين گمان غير قابل قبول است؛ زيرا تحقيق در مضامين بيانات معصومين عليهم السّلام) و ادعيه ايشان، خلاف آن‌را ثابت مى‌كند. ▪️چنان‌كه مضمون كلام استاد ما علامه طباطبايى (ره) كه به كتاب و سنّت آشنايى تمام و در فلسفه و عرفان علمى و عملى در منزلت والايى قرار داشت، در اين باره اين بود كه: «دعاهايى كه از معصومين (عليهم السّلام) باشد، بدون سند فرياد مى‌زنند كه ما از حنجره‌اى بيرون آمده‌ايم كه هيچ فيلسوف و عارفى را قدرت بر اين گونه سخن گفتن (آن هم از مرحله شهود نه استدلال) نيست.» ▪️به خصوص راجع به ذيل دعاى عرفه سيّدالشهدا (عليه السّلام) مى‌فرمود: «آن‌قدر اين ذيل پر محتوى مى‌باشد، كه از پُر محتوايى مى‌خواهد منفجر شود.» ▪️شايسته است آنان‌كه اهل تحقيق در دعاهاى معصومين (عليهم السّلام) مى‌باشند، توجه كنند جمله‌هاى اين بخش در بيانات دعاهاى ديگر معصومين (عليهم السّلام) نيز وجود دارد و اين، خود شاهدى بر صحّت انتساب اين بخش توسط صاحب اقبال الاعمال به سيّدالشهدا (عليه السّلام) مى‌باشد. (کتاب نور هدایت) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
▪️بعضى از بزرگان به سبب نبودن بخش ذيل اين دعا [عرفه] (از «إِلهِى أَنَا الْفَقِيرُ فِى فَقْرِى...» تا
▪️مرحوم مجلسی دو وجه براي تضعيف انتساب اين تتمه ذكر كردند كه هر دو وجه ضعيف است بلكه وجه اول نافی ديدگاه ايشان است نه مؤيد آن؛ ▪️وجه یکم: اين تتمه در برخی نسخ عتيقه اقبال نيست :‌«لم يوجد هذه الورقة في بعض النسخ العتيقة من الإقبال‏» ؛ ▪️ : نبود اين تتمه در برخی نسخ عتيقه، بودن آن را در برخی ديگر نسخ عتيقه نفی نمی‌كند؛ بلكه اين عبارت ايشان نشان مي‌دهد كه اين ذيل در اكثر نسخ عتيقه اقبال موجود بوده است زيرا مجلسي مايل به نفي انتساب اگر واقعا تعداد متنابهي از نسخ عتيقه فاقد اين تتمه بود او سعي در نشان دادن تعدد نسخ فاقده مي‌كرد و به تعبير «بعض النسخ العتيقة» اكتفاء نمي‌كرد بنابراين همين تعبير ايشان خود گوياي اين است كه اكثر نسخ عتيقه اقبال واجد تتمه بوده است و بنابراين وجه اول ايشان نه تنها نافي تتمه نيست بلكه به عكس اين عبارت ايشان ناخواسته شهادتي است از جانب ايشان به ثبوت تتمه در اكثر نسخ عتيقه؛ ▪️علاوه بر آن در تحقيقي كه اخيرا صورت پذيرفته، از حدود ۲۵ نسخه عتيقه، تنها ۵ يا ۶ نسخه تتمه را نداشته است و بقيه واجد تتمه بوده است. ▪️وجه دوم: مرحوم مجلسي مي‌گويند : «عبارات هذه الورقة لا تلائم سياق أدعية السادة المعصومين أيضا». ▪️ : اين نيز كم‌لطفی در حق ائمه عليهم السلام است. كلمات ائمه عليهم السلام به وفور واجد مطالب بلند عرفاني است و نبايد ما انتظار داشته باشيم كه همه كلمات ائمه در سطح عوام باشد مخاطبان ائمه فقط عوام نيستند بلكه بزرگان معرفت نيز مخاطب ائمه‌اند و قطعا در كلمات ائمه ادعيه‌اي متناسب با اين گروه نيز وجود دارد مثل مناجاة شعبانيه. پس به صرف اين كه اين بخش هماهنگ با بخش اول نيست دليل بر اين نيست كه اين تتمه از ائمه نيست. : ▪️نكته یکم: اين تتمه در انتهاي بعضي از چاپ هاي كتاب «الحكم» ابن عطا (وفات:۷۰۹ق) وجود دارد، و به او منسوب شده است. اما با توجه به سال وفات سيد بن طاووس (۶۶۴ق)، ابن عطا حدود نيم قرن بعد از سيد است. اگر بناست كسي از كسي اقتباس كرده باشد بايد گفت اين ابن عطا است كه از ابن طاووس گرفته نه بعكس ▪️نكته دوم: با توجه به روايات «احاديثنا صعب مستصعب» كه در آنها ائمه دستور دادند كه اگر احاديثي كه از ما رسيده است را نتوانستيد هضم كنيد آن را رد نكنيد (بنگرید: مجلسي، بحارالانوار، ج۲، ص۱۸۲) بلكه توقف كنيد، واقعا از مرحوم مجلسي به عنوان يك محدث مطلع بر آثار ائمه خيلي بعيد است كه در نهايت عبارتشان، انتساب اين تتمه را رد مي‌كند و اين خلاف دستور ائمه است به عدم رد اين گونه احاديث. @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️سید الشهدا علیه السلام در اواخر دعای عرفه، پس از مقدمه سازی‌های فراوان، می‌فرماید: «أسألک اللهم حاجتي التي ان اعطيتنيها لم يضرني ما منعتني، و ان منعتنيها لم ينفعني ما اعطيتني، اسألک فکاک رقبتي من النار...»؛ (خدایا از تو می‌خواهم خواسته‌ای را که اگر عطایم کنی از منع دیگر نعم ضرری نبینم. و اگر از آن منعم نمایی از دریافت دیگر نعم نفعی نبرم؛ گردنم را از آتش رها ساز) ▪️این آتش، همان جهل و دوری از خداوند است که منشاء تمام شرور و بدیهاست. و با رفع آن همه خیرات و کمالات به بار خواهد نشست. ▪️لذا پس از این دعا و اجابت آن، لحن امام عوض می‌شود و دعا اوج می‌گیرد. و فضا، فضای دیگری می‌شود. چراکه جهل و دوری از خدا (با تمام مراتبش) رفع می‌گردد و معرفت و قرب با تمام مراتبش، حاصل می‌شود. آنگاه زبان دعا تغییر می‌کند و حقایق توحیدی نمایان می‌گردد. ▪️تا جائیکه برخی پنداشته‌اند بخش‌های پایانی دعا (الهی انا الفقیر فی غنای، فکیف لا یکون فقیرا فی فقری...) جزء کلام امام نیست و توسط دیگران الحاق شده است. ▪️اما حقیقت آن است که فرازهای پایانی دعای عرفه، استجابت فرازهای قبلی آن است. @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️آیت الله العظمی جوادی آملی: ◾️«مرحوم صدوق (رضوان الله عليه) در کتاب شريف توحيد از وجود مبارک حضرت امير (سلام الله عليه) نقل کرد، فرمود: «قَد قَامَتِ الصَّلاةُ» يعنی چه؟ ما «حَيَّ عَلَي الصَّلاة»، «حَيَّ عَلَي الفَلاَح»، اينها را ميفهميم؛ اما «قَد قَامَتِ الصَّلاةُ» يعنی چه؟ فرمود: «حَانَ وَقتُ الزِّيَارَة»؛[۱]زيارتنامه خدا نماز است. بنده اگر بخواهد به حضور پروردگار بار يابد و خدا را زيارت کند، زيارت خدا نماز است: «حَانَ وَقتُ الزِّيَارَة» یعنی وقت زیارت خداوند است ☑️[۱] التوحيد (للصدوق)، ص۲۴۱ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️امانتی که به آسمان و زمین و کوه‎ها عرضه شد و نتوانستند متحمّل آن شوند و سر باز زدند و انسان متحمّل آن شد، محبّت و ولایت بود. ▪️در آیه‎ی اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَی السَّمواتِ وَ الاَرضِ وَ الجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنها وَ حَمَلَهَا الاِنسانُ: ما امانت را بر آسمان‎ها و زمین و کوه‎ها عرضه کردیم؛ از متحمّل شدن آن سر باز زدند و از آن ترسیدند و انسان حامل آن شد، مقصود از امانت، ولایت است. با عرض ولایت، همه‎ی موجودات وجود پیدا کردند، ولی این تنها مؤمن بود که آن را پذیرفت و حامل بار ولایت شد. ▪️خداوند در آخرت از آب و نان از مؤمن بازخواست نمی‎کند، بلکه از محبّت بازخواست می‎کند که آن را کجا مصرف کردی. لَتُسئَلُنَّ یَومَئِذٍ عَن النَّعیمِ (اَلوِلایَةِ): همانا در آن روز از نعیم (ولایت و محبّت) مورد بازخواست قرار می‎گیرید. ▪️مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️انسان کامل، قرآن مجمل احدی و فرقان مفصّل واحدی است. حضرت رسول اکرم اسلام صلی الله علیه و آله در حدیث ثقلین بدین لطیفه اشاره فرموده‌اند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی... و إنّهما لَنْ یَفْتَرِقا حَتى یَرِدا عَلَیَّ الحَوْضَ» ▪️بنابراین آنچه که در قالب وحی و کلام الله بر قلوب انبیاء و مرسلین نازل شده است، ولایت تامّه ی کلیه‌ی علویه است که متناسب با ظرف وجودی هر نبی و رسولی از حقیقت ولایت بر وی القاء شده است و چون قلب حضرت رسول اسلام اوسع جان‌ها بوده، لذا حقیقت ولایت مرتضوی به صورت اتم بر آن نفس نفیس سرمدی القاء و نازل گردید؛ «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ، عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ» (شعراء، ۱۹۳ و ۱۹۴) ▪️کلام ازلی که علم ذات الهی است و از آن به ولایت و قرآن مجمل احدی که تبیاناً لکل شیء است نیز تعبیر می‌شود، از موطن لاهوتی و علمی جمّی خود در عوالم مادون تا نشئه ی شهادت تنزل یافت و در صورت دل‌آرای مخلوقات تکوینی و الفاظ و سطور کتاب تدوینی و صورت الهیه‌ی آدمی ظهور عینی نمود لذا این هر سه در مرتبه ی ناسوتی و حتی در سایر مراتب ظهوری، فرقان مفصّل واحدی می‌باشند و چون هر سه از صورت ناسوتی به حقیقت لاهوتی‌شان راجع شوند، یک حقیقت گردند لذا هر سه مساوق همند. ▪️چون کتاب از صورت لفظی و ترکیب حروفی به معانی مجرده‌ی بسیطه برگردد، همان ام الکتاب و ولایت کلیه و علم ذات احدی می‌باشد و هکذا انسان کامل چون از ارض خلافت ظاهری به سماء خلافت باطنی صعود کند و به رتبه‌ی حجت اللّهی که تجلی اعظم ذات احدی است عروج و وصول یابد، او نیز همان ام الکتاب و ولایت مطلقه و علم الهی نام گیرد. ▪️از این رو حضرت ختمی صلی الله علیه و آله و سلم ودیعه‌ی خود را در نشئه‌ی شهادت، کتاب الله و عترت خود قرار داد که به نفی ابد اعنی «لَنْ یَفْتَرِقا» هرگز از هم جدا نخواهند شد؛ چون یک حقیقت واحده می‌باشند و بینونتی بین آن دو نمی‌باشد و هرگز چیزی را از نفس آن شیء نمی‌توان جدا کرد. پس تا قرآن باقی‌ست عترت محمد صلی الله علیه و آله باقی‌ست... ◾️علی، نقطه آغاز وجود نکته بیست و سوم، ص ۵۳◾️
▪️وَالْعَصْرِ یس، وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ ▪️مسلماً به برهان و عرفان و قرآن، عزیزترین و ارزشمندترین حقیقت نزد ذات احدیت، تجلّی اعظم ذات اعنی حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله و ولایت علویه صلوات الله علیه می‌باشد. «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ لا حَبِيبَ إِلا هُوَ وَ أَهْلُهُ» (زیارت آل‌یس) لذا تمام قسم‌های قرآن ناظر بدین مقام است. ▪️در تفسیر أثنا عشری ذیل آیه «لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ» از ابن عباس بیان می‌دارد که: خدای تعالی خلق نفرمود هیچ کس را گرامی‌تر از پیغمبر ما، و بدین جهت به جان هیچ کس قسم نخورد مگر به جان آن حضرت. ▪️سرّ عدم تصریح قرآن به اسامی مبارک ائمه ی اطهار علیهم السلام و بیان قسم به اقسام مخلوقات، اولاً اشاره به حقیقت ولایت مطلقه است تا اولی الالباب از فهم آن به معرفت ولایت ارتقاء وجودی یابند و ثانیاً قرآن توسط معاندان اهل البیت تحریف نشود چون بقای قرآن چه دشمنان بخواهند و چه نخواهند، بقای حقیقت ولایت محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله می‌باشد.
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
▪️وَالْعَصْرِ یس، وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ ▪️مسل
◾️*قسم های قرآن به ولایت است*◾️ ▪️والطور و کتاب مسطور والذاریات ذروا والنجم اذا هوی ن و القلم و مایسطرون والفجر و لیال عشر والشفع و الوتر و اللیل اذا یسر ▪️قسم به چیزی یاد میشود که نزد قسم خورنده مهمترین و ارزشمندترین و عزیزترین کس یا شیء باشد. ذات اقدس اله در قرآن فقط به جان جانان ، نفس نفیس محمدی و ولایت تامه ی علوی مهدوی قسم خورده است. نفس و جان و حیات پیامبر علی است، لذا قسم به علی است و تمام قسم های خدا بدین خاندان نبوت ختمی می باشد. ▪️حضرت علی علیه السلام میفرماید: من در قرآن سیصد اسم دارم که خداوند آنها را به صراحت نیاورده است. و اگر آنها را به صراحت می آورد هنگامی که پیامبر و امیرالمومنین و اهل بیتش فضل خدا را می گفتند مردم به فضل خدای تبارک و تعالی ایمان نمی آوردند. (مدینه المعاجز.ج۱. ص۵۱۹) ▪️جایی که ذات احدی به جان علی قسم می خورد، لاجرم حضرت رسول نیز باید از خدای خود تبعیت کند. لذا فرمود" *الهی ترا قسم به جان علی* ، علی را بیامرز." ۸۳
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️*قسم های قرآن به ولایت است*◾️ ▪️والطور و کتاب مسطور والذاریات ذروا والنجم اذا هوی ن و القلم و مای
▪️حضرت علی بن ابی طالب علیهما السلام در خطبه البیان در بیان حقیقت خویش می‌فرماید: «أنا البَعُوضَةُ الَّتي ضَرَب اللهُ بِها مَثَلاً». این بیان احاطه ی حقیقت ولایت کلیه است؛ «لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا» (کهف، ۴۹) ؛ «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ» (یس، ۱۲). در جامعه ی کبیره در بیان این مراتب می‌فرماید: «آيَاتُ اللهِ لَدَيْكُمْ وَ عَزَائِمُهُ فِيكُمْ». ▪️ولایت مطلقه، انسان حقیقی است که تجلّی اعظم و اعظم تجلیات و مبدعات است. چون او مظهر اطلاقی ذات احدی است، لذا تمام مخلوقات از بزرگترین آن تا احقرشان شئون و آیات او و نزد او مساوی و جمله از متضادین و متقابلین و ذره و دُرّه و اکبر و اصغر فروع و تعینات اویند. «فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَكَ وَ أَرْضَكَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ» لذا متن جان او محل مشیت و نطق و عزم ذات ربوبی است و همه ی مخلوقات الهی آیات و عزائم و کلام و نور و برهان اویند یعنی جان او ظرف ظهور ذات الهی است پس همه‌ی کلمات الهی جنود و شئون اویند و بین شأن و صاحب شأن بینونتی نیست لذا جایز است که صاحب شأن، شئون خود را حقیقتاً به خود نسبت دهد و بالعکس شأن در مقام فنا خود را به نام صاحب خود معرفی نماید از این رو بیان «أنا البَعُوضَة» و امثالهم بیان مراتب ولایت کلیه‌ی الهیه است. کما اینکه در حالت و تجلّی دیگر می‌فرماید: «أنا محمد المصطفی، أنا الإسم الأعظم و أنا صاحب النّاقة التی أخرجها الله لنبیّه صالح». ▪️لذا همه ی قسم‌های حضرت حق تعالی در قرآن، قسم به حقیقت محمد و علی و آل محمد و علی علیه السلام می‌باشد و جز این نور واحد و عزّ ابهج ذات هیچ حقیقت دیگری شأنیت آن را ندارند که مورد قسم الوهی واقع شوند و اگر هم به نام مخلوقین قسم واقع شده، قسم به حقیقت آنها راجع می‌باشد کما قال علی علیه‌السلام: «أنا صاحب الطور و أنا صاحب الکتاب المسطور و أنا بیت المعمور». و قال الله تعالی فی کتابه الکریم: «وَالطُّورِ، وَكِتَابٍ مَسْطُورٍ، فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ، وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ»(۱ الی ۴) ▪️از این لطیفه متکلم و ناطق از زبان طیور و کل الاشیاء و علم و حیات و اراده‌ی ساری در آنها را دریاب و سر «لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ عَدَدَ الشَّوْكِ وَ الشَّجَرِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَ الْوَبَرِ» و... را فهم کن. ◾️علی، نقطه آغاز وجود نکته سی و شش، ص ۸۳◾️
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#قسم_های_قرآن ▪️حضرت علی بن ابی طالب علیهما السلام در خطبه البیان در بیان حقیقت خویش می‌فرماید: «
▪️وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ ▪️وَطُورِ سِينِينَ ▪️وَهَٰذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ  ▪️در تفسیر شریف بیان السعاده ذیل آیات اول سوره‌ی تین از قمی نقل می‌کند که: «التِّين» رسول خدا صلی الله علیه و آله؛ و «الزَّيْتُون» امیرالمؤمنین علیه السلام؛ و «طُورِ سِينِين» حسن و حسین علیهماالسلام؛ و «طور سینا» علی بن ابی طالب علیهماالسلام؛ و «هٰذَا الْبَلَدِ الْأَمِين»، ائمه علیهم السلام می‌باشند. و از امام کاظم علیه‌السلام روايت است: «التِّين» و «الزَّيْتُون» حسن و حسین علیه السلام؛ و «طور سینا» علی بن ابی طالب علیه السلام؛ و «هٰذَا الْبَلَدِ الْأَمِين»، حضرت محمد صلی الله علیه و آله می‌باشند. و روایات متعدد دیگر که در تفسیر برهان و فرات کوفی بدین مضمون منقول، بیان شده است. ▪️وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ ▪️وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ ▪️وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ  ▪️در تفسیر «کنز الدقائق و بحر الغرائب» ذیل آیات اول سوره ی بروج از حضرت محمد صلی الله علیه و آله به «شَاهِد» و ائمه ی اطهار علیهم السلام به «مَشْهُود» در روایات تعبیر شده است من جمله حدیث از حضرت ابوجعفر علیه السلام که: «رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلشَّاهِدُ عَلَيْنَا بِمَا بَلَّغَنَا عَنِ اللهِ وَ نَحْنُ الشُّهَدَاءُ عَلَی النَّاسِ». ▪️و در تفسیر قمی در آخر حدیثی از ابن عباس و از حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله در خصوص آیه‌ی «وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوج» می‌فرماید: «تَلَا رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله هَذِهِ الْآیَة {وَالسَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ} ثُمَّ قَالَ: أَتُقَدِّرُ -یَا ابْنَ‌عَبَّاسٍ- أَنَّ اللهَ یُقْسِمُ بِالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ، وَ یَعْنِی بِهِ السَّمَاءَ وَ بُرُوجَهَا؟ قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ، فَمَا ذَاکَ؟ قَالَ: أَمَّا السَّمَاءُ فَأَنَا وَ أَمَّا الْبُرُوجُ فَالْأَئِمَّة بَعْدِی أَوَّلُهُمْ عَلِیٌّ علیه السلام وَ آخِرُهُمُ الْمَهْدِیُّ عجل الله تعالی فرجه الشریف. ▪️در تفسیر «بیان السعادة فی مقامات العبادة» آمده است: «سوگند به آسمان دارای برج‌های دوازده‌گانه؛ یا آسمان روح انسان که دارای مراتب و درجه‌هایی است. «وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ»؛ روز موعود عبارت از قیامت کبرای روح انسانی است که جز با فنای تام محقق نمی‌شود. «وَ شَاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ»؛ قسم به شاهد عالم پیغمبر و به مشهود او قیامت». هر دو لفظ را نکره آورد تا اشعار به این باشد که شناختن شاهد مقام احدیت ممکن نیست و مشهود نیز که مقام احدیت است، شناخته نمی‌شود...». و شاهد به محمد صلی الله علیه و آله و مشهود به روز قیامت و نیز هر دو به نبی صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام و به ملک و روز قیامت و... تفسیر شده است. ◾️علی، نقطه آغاز وجود نکته سی و شش، ص ۸۳◾️
در دو روز از هر سال شمسی (۷ خرداد و ۲۴ تیر)، در آغاز ظهر حقیقی مکه (آغاز اذان ظهر) خورشید به سمت راس (بالای) مکه می‌رسد. بنابراین هرکس در این دو روز به‌وقت اذان ظهر مکه روبروی آفتاب بایستد، مواجه قبله و به سمت آن خواهد بود. ▪️برای این‌کار می‌توان شاخصی در زمینی صاف قرار داد و خط سایه شاخص را دنبال نمود تا سمت قبله مشخص شود. ▪️یادآوری۱: ظهر شرعی مکه در روز ۷ خرداد ساعت ۱۳:۴۸ دقیقه و در ۲۳ تیر ساعت ۱۳:۵۷ دقیقه به‌وقت رسمی ایران می‌باشد. ▪️یادآوری۲: افزون بر ۷ خرداد و ۲۳ تیر، در یک روز قبل و یک روز بعد از آن نیز می‌توان این عمل را انجام داد و تفاوت زیادی در نتیجه ایجاد نمی‌شود. یعنی روز های ۶ و ۸ خرداد یا ۲۲و ۲۴ تیر. ◾️ (هزار و یک نکته، نکته ۸۱۲)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️ما وقتی داشتیم به این سفلی می‎افتادیم، آن‎‌قدر لباس از ما کندند که تا به اینجا رسیدیم، لخت و عریان شدیم. حالا که می‎خواهیم برگردیم، لباس می‎خواهیم. بهترین لباس لباس تقواست و تقوا ولایت علی علیه السّلام است. ▪️در حدیث حُبُّ عَلیِّ بنِ ابى طالِبٍ حَسَنَةٌ لا تَضُرُّ مَعَها سَیئَةٌ: محبّت علی بن ابی‌ طالب علیه السّلام حسنه‎ای است که با وجود آن هیچ سیئه‎ای زیان نمی‎رساند. مقصود حبّ حقیقی است که خیلی چیز بزرگی است. حبّ مجازی مقصود نیست که چند تا علی علی بگوید و گرم شود. ▪️مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei