▪️امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلىٰ مَحَبَّتِهِ»
خدای عزّوجل پیامبرش را براساس #عشق و محبّت خود تأدیب کرد، ادب آموخت، تربیت کرد و پرورش داد. اشرف و افضل انبیا و گل سر سبد بوستان خلقت و آفرینش پیغمبراکرم(صلی الله علیه واله) است. حالا ببینیم خداوند چطور پیامبر را تربیت کرد؟ بر اساس #عشق و محبّت.
▪️در مسیر سلوک الی الله روش های مختلفی وجود دارد؛ ولی راه میانبر، راهی که زودتر از همه راه ها انسان را به مقصد می رساند، راه #عشق و محبّت است. خداوندمتعال هم از این راه پیغمبراکرم(صلی الله علیه واله) را به اوج قلّه ی «ثُمَّ دَنیٰ فَتَدَلّیٰ؛ فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنیٰ» رساند. «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلىٰ مَحَبَّتِهِ»
▪️پیامبراکرم (صلی الله علیه واله) فرمودند: «اَدَّبَنِی رَبّی فَاَحْسَنَ تَاْدِيبِی» پروردگارم مرا ادب آموخت، تربیت کرد و چه نیکو تربیت کرد. معنای نیکو تربیت کردن در حدیث امام صادق(علیه السلام) معلوم می شود؛ نیکو تربیت کردن خدا این است که بر اساس عشق و محبّت پیامبر را پرورش داد. او را در جاذبه ی عشق الهی قرار داد و مغناطیس عشق الهی او را تا اوج قلّه ی کمال، جایی که هیچ احدی و هیچ اندیشه ای راه نمی برد که بفهمد چه خبر است، رساند. در کتاب "ره توشهی دیدار" در فصل به زیارت چه کسی می رویم، پیغمبر و امام چه کسانی هستند، این بحث را گفته ام که حقیقت وجود پیغمبر و امام نه تنها قابل وصول و رسیدن نیست، شناخت آن هم قابل دستیابی نیست.
▪️امام رضا (علیه السلام) فرمودند: «اَيْنَ الْعُقُولُ» اصلاً عقل ها کجا و این کجا؟ «وَ هُوَ بِحَيْثُ النَّجْمُ» مثل ستاره می-ماند که از « اَيدِی الْمُتَناوِلِينَ» خارج است؛ از دسترس کسانی که می خواهند دستشان را دراز کنند و ستاره را بگیرند بیرون است. نه اینکه نمی¬شود به حقیقت وجودی پیغمبراکرم (صلی الله علیه واله) و ائمّه علیهم السلام رسید، نه، به شناخت آن حقیقت هم نمی شود رسید. همان طور که پیغمبراکرم(صلی الله علیه واله) به امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: یا علی نشناخت خدا را مگر من، نشناخت مرا مگر خدا و تو، نشناخت تو را مگر خدا و من. دیگر حساب بقیه روشن است؛ یعنی این حقیقت قابل شناخت نیست.
▪️عظمتی که در وجود رسول خدا(صلی الله علیه واله) ناشناخته است، محصول سیر حبّی و سیر عاشقانه ی رسول الله به سوی خدا است.
جذبه ی عشق، پیغمبراکرم(صلی الله علیه واله) را تا اوج قلّه ی کمال رساند؛ لذا در بین انبیا پیامبر است که لقب #حبیب_الله را دارد. حبیب الله یعنی چه؟ یعنی معشوق خدا، کسی که خدا عاشق اوست. راجع به حضرت ابراهیم(علیه السلام) خلیل الله داریم؛ یعنی کسیکه دوستی خالصانه ای نسبت به خدا دارد. این از این طرف است، ابراهیم خلیل الله است، دوستدار صادق خداست؛ امّا پیغمبراکرم(صلی الله علیه واله) #حبیب_الله است، معشوق تمام عیار خداست، خدا عاشق اوست.
▪️لذا خدا در قرآن به پیغمبراکرم(صلی الله علیه واله) امر کرد که به مردم بگو: «اِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی يُحْبِبْكُمُ اللهُ» اگر شما بهراستی خدا را دوست دارید «فَاتَّبِعُونی» از من تبعیّت کنید. پیغمبر چطور سِیر کرده است؟ سِیر حبّی و سِیر عشقی داشته است. فرمود از من در سلوک تبعیّت کنید تا به «يُحْبِبْكُمُ اللهُ» برسید؛ جایی که خدا عاشق، محبّ و دوستدار شما شود. آنجا جایی است که در حدیث قدسی داریم: «كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی يَسْمَعُ بِهِ» من خدا گوش این بنده می شوم که می شنود، چشم این بنده می شوم که می بیند، دست این بنده می شوم که کار انجام می دهد، زبان این بنده میشوم که می گوید؛ فرد از آن جاها سر در می¬آورد.
▪️همان طور که راجع به امیرالمؤمنین(علیه السلام) داریم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ النّاظِرَةَ» سلام بر تو ای دیدگان بینای خدا «السَّلَامُ عَلیک یا اُذُنِ اللهِ الْواعِيَةِ» سلام بر تو ای گوش¬های شنوای خدا «اَلسّلامُ عَلیکَ یا لِسانَ اللهِ الناطِقَة» سلام بر تو ای زبان گویای خدا «اَلسّلامُ عَلیک یا یَدَاللهِ الباسِطَة» سلام بر تو ای دستان گشاده¬ی خدا. این میوه ی دنبال پیغمبر رفتن است.
▪️ گفت: ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز. اگر کسی می خواهد این سِیر را برود، مقتدایش رسولالله(صلی الله علیه واله) است؛ رسول الله ای که در مکتب عشق الهی به این قلّه رسید. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلىٰ مَحَبَّتِهِ»، فرمود: «اِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی» از من تبعیّت کنید «يُحْبِبْكُمُ اللهُ» میرسید به نقطه ای که محبوب خدا میشوید، خدا دوستدار شما میشود.
#ادامه_دارد….
◾️استاد مهدی طیب- ۱۷ اردیبهشت ۸۳
#حديث #پيامبر_اكرم صلی الله علیه واله▪️
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
▪️امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلىٰ مَحَب
◾️حدیثی در مورد پیامبراکرم (صلی الله علیه واله) - قسمت دوم◾️
▪️اینکه انسان عاشق خدا شود مقام بزرگی است؛ ابراهیم(ع) به اینجا رسید؛ امّا اینکه انسان معشوق و محبوب خدا شود، از این بزرگتر است و آن در اقتدای به رسول¬الله و در مکتب عشق و محبّت الهی قابل وصول است. به هرحال فرمود:
▪️اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلىٰ مَحَبَّتِهِ فَقالَ وَ اِنَّكَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ
خدا پیغمبر را بر اساس عشق خودش تربیت کرد و به او فرمود: « اِنَّكَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ» ای پیامبر تو صاحب خُلق عظیمی، صاحب اخلاق بسیار بزرگی هستی، در اوج قلّه¬ی کمالات اخلاقی هستی؛ لذا محور اصلی رسالت پیغمبر هم اخلاق است. فرمود: «اِنَّما بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مَكارِمَ الْاَخْلاقِ» محور بعثت من مکارم و کرامت¬های اخلاقی است، می¬خواهم آن را به نهایت درجه¬ی خودش برسانم.
▪️« فَقالَ وَ اِنَّكَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ» بعد از اینکه خداوند پیغمبر را بر اساس عشق و محبّت الهی پرورش داد و ادب آموخت، گفت: که از آن دست که می¬پروردم میرویم. خدای متعال با دست خودش او را پرورش داد و رویاند و تأدیب کرد فرمود: «اِنَّكَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ»
▪️بعد امام صادق(ع) فرمودند: «ثُمَّ فَوَّضَ اِلَيْهِ» بعد که پیغمبر به این مرتبت رسید خدا همه چیز را به او #تفویض کرد و همه کاره¬ی دستگاه خدا شد، چه در تکوین و دستگاه آفرینش و چه در تشریع و پرورش و تربیت و مدیریت و هدایت بشر؛ همه چیز را به او سپرد.
▪️«فَقالَ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» و خدای عزّوجل فرمود: هرچه که پیامبر برای شما آورد را از او بگیرید و از هرچه شما را باز داشت و نهی کرد، پرهیز کنید؛ یعنی محور مطلق در تربیت بشر امر و نهی رسول¬الله(ص) است «وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ- مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اَطاعَ اللهَ» و خدای عزّوجل فرمود: هرکس از رسول اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است. وقتی عبد در خدا فانی می¬شود دیگر هیچ تعیّن شخصی ندارد. تحقّق اوج قلّه¬ی فنا در رسول¬الله(ص) است. او فانی فی¬الله در همه¬ی مراتب فنا است، چه فنای افعالی، چه فنای صفاتی، چه فنای اسمایی، چه فنای ذاتی؛ فانی در همهی این مراتب و باقی¬بالله در همه¬ی این مراتب است. او هیچ از خودش ندارد، کسی که زبانش لسان¬الله، چشمش عین¬الله، گوشش اذن¬الله، دستش یدالله است، هرچه بکند خدا می¬کند، هرچه می¬گوید خدا می¬گوید، گفت:
▪️در پس آینه طوطی صفتم داشته¬اند
▪️آنچه استاد ازل گفت بگو می¬گویم
▪️هرچه از دهان او بیرون می¬آید، کلام¬الله است. غیر از این است؟ گفت:
گرچه قرآن از لب پیغمبر است
هر که گوید حق نگفته کافر است.
▪️ببینید! پس این لسان¬الله نیست؟ پس خدا دارد حرف می¬زند؛ لذا «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اَطاعَ اللهَ» امام صادق(ع) فرمودند: خدای عزّوجل در قرآن فرمود: هرکس از رسول اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است و چنین کسی شایستهی مطاع بودن است.
▪️« ثُمَّ قالَ وَ اِنَّ نَبِیَّ اللهِ فَوَّضَ اِلىٰ عَلِیٍّ وَ ائْتَمَنَهُ» بعد امام صادق(ع) فرمودند: پیامبراکرم(ص) هم همه¬ی اموری که از جانب خدا به او #تفویض شده بود را به علیّبنابیطالب(ع) تفویض کرد و او را امین خود و امانت¬دار همهی ودایع الهی که به او سپرده شده بود قرار داد. همه¬ی آنچه که خدا از کمالات، کرامات، قدرت¬ها و عظمت¬ها در وجود او قرار داده بود و همه¬ی این الگو بودن و مطاع بودن مطلق او را به امیرالمؤمنین، علی(ع) تفویض کرد.
▪️بعد امام صادق(ع) به شیعیان و دوستان امیرالمؤمنین(ع) می¬فرمایند: «فَسَلَّمْتُمْ وَ جَحَدَ النّاسُ» بعد که پیغمبراکرم(ص) همه چیز را به امیرالمؤمنین(ع) تفویض کرد، شما دوستان و شیعیان امیرالمؤمنین(ع) خودتان
را #تسلیم امیرالمؤمنین(ع) قرار دادید و دیگر مردمان انکار ورزیدند، جحد ورزیدند.
◾️استاد مهدی طیب- ۱۷ اردیبهشت ۸۳
#حديث #پيامبر_اكرم صلی الله علیه واله◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️حدیثی در مورد پیامبراکرم (صلی الله علیه واله) - قسمت دوم◾️ ▪️اینکه انسان عاشق خدا شود مقام بزرگ
◾️حدیثی در مورد پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) - قسمت پایانی◾️
▪️بعد امام صادق(ع) قسم جلاله خوردند: «فَوَ اللهِ لَنُحِبُّكُمْ اَنْ تَقُولُوا اِذا قُلْنا وَ اَنْ تَصْمُتُوا اِذا صَمَتْنا» به خدا سوگند ما اهلبیت عاشق شماییم، شما را دوست داریم؛ چرا؟ چه چیزی سبب شده که اهلبیت(ع) شما را دوست داشته باشند؟ فرمودند: چون هر وقت ما اهلبیت حرف میزنیم شما هم عین آن حرف را میگویید؛ هر وقت ما ساکت میشویم، شما هم ساکتید و این #تسلیم محض و تبعیّت مطلق از اهلبیت(ع) است، اینکه فرد برای خودش نظریه، فکر، سلیقه و پسند علیحدّه نداشته باشد. فرد سلیقهی علیحدّهای نداشته باشد که بگوید بله خدا گفته این قشنگ است؛ ولی به نظر من این قشنگتر است و تشخیص علیحدّهای هم نداشته باشد که بگوید خدا گفته این درست است؛ ولی به نظر من این درست است؛ یعنی تشخیص و سلیقهای برایش نمانده است، گفت:
▪️من از درمان و درد و وصل و هجران
▪️پسندم آنچه را جانان پسندد
▪️این در رضایتش و در تشخیصش هم همینطور است. نکتههای متعدّدی در کتاب "ره توشه دیدار" وجود دارد و چون اسم مرا روی آن نوشتهاند، من ابا میکنم راجع به این کتاب صحبت کنم؛ البتّه حرف مال من نیست. در این کتاب روی این نکته تأکید کردهام که در زیارت جامعه کبیره شما میگویید: «رَاْیِی لَکُمْ تَبَعٌ» اندیشهی من تابع شماست. اندیشه یک عنصر خودمحور است. میگویند باید آزادی فکر و آزادی اندیشه داشته باشیم؛ امّا در زیارت جامعهی کبیره شما آزادی اندیشه نمیبینید. میگویید: «وَ رَاْیِی لَکُمْ تَبَعٌ» اندیشهی من، فکر من، تابع شماست. هرجا شما بروید فکر من دنبال شما میآید؛ خودسر و خودمحور نیست. حضرت فرمودند: به خدا سوگند! ما اهلبیت شما را دوست داریم، عاشق شما هستیم؛ چرا؟ چون وقتی ما چیزی میگوییم شما هم همان حرف را میزنید، هر وقت ما سکوت میکنیم، شما هم #سکوت میکنید.
▪️لذا اگر کسی میخواهد واقعاً محبوب اهلبیت(ع) باشد، راهش را این حدیث معرّفی میکند. بعد فرمود: «وَ نَحْنُ فِيما بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ» و ما اهلبیت بین شما و خدای عزّوجل هستیم. هر چیزی بین شما و خدا هست ما این وسط هستیم. شما را تنها نمیگذاریم، شما را به خدا گره میزنیم. شما را به خدا راه میدهیم. بابالله هستیم؛ باب و درِ خدا هستیم. «اَيْنَ بابُ اللهِ الَّذِی مِنْهُ يُؤْتىٰ» از در وجودی ماست که میتوانید راه به خدا پیدا کنید. اگر گناهی دارید ما این وسط هستیم؛ اگر عشقی دارید و طالب وصالید ما این وسط هستیم؛ در واقع ما رابط شما و خدا هستیم، همهی آنچه میخواهید را ما حل میکنیم، نگران نباشید.
▪️بعد حضرت فرمودند: «ما جَعَلَ اللهُ لِاَحَدٍ خَيْراً فِی خِلافِ اَمْرِنا» خدای متعال برای احدی خیری در عمل کردن بر خلاف امر ما و تخلّف از امر ما قرار نداده است.
گمان نکنیم با مصلحت اندیشیها و چرتکه انداختنهای خودمان به راه حل میرسیم. گاهی اوقات خلاف راه اهلبیت(ع) راه حلهایی پیدا میکنیم و بعد میگوییم این راه حل جواب میدهد، به نتیجه هم رسیدیم؛ نه، ضرر کردهایم. حضرت قسم جلاله میخورند؛ هرکس در #معرفت آموختن، #سیروسلوک و علم آموزیش جز از مکتب اهلبیت(ع) راه دیگری رفت، اشتباه است.
▪️امام باقر(ع) به چند تن از فقهای غیر شیعی عصر خود فرمودند که «شَرِّقا او غَرِّبا» به شرق عالم بروید، به غرب عالم بروید، به خدا سوگند معارف حقیقی را جز در خانهی ما اهلبیت(ع) پیدا نمیکنید، هیچ جای دیگری نیست، هیچ خبری جای دیگر نیست. چه در سیر نظری و کمالات علمی و چه در سیر عملی و کمالات وجودی در خلاف امر اهلبیت(ع) عمل کردن هیچ چیز گیر هیچ کس نمیآید. ممکن است گمان کند چیزی گیرش آمده؛ امّا همان گمانهایی که گفتم رویایی است، از خواب بیدار میشود و میبیند دستش خالی است.
▪️انشاءلله خدای متعال به همهی ما توفیق دهد، همان گونه که امام صادق(ع) در قالب این حدیث فرمودند، همهی وجود ما تابع مطلق اهلبیت(ع) باشد، همه چیز ما، فکر، ذهن، اندیشه، دل، عشق، محبّت، سلیقه، خواست، آرزو و آرمانمان تابع اهلبیت(ع) باشد.
▪️امیدواریم همین اندک بهانهای که برای پرداختن به شخصیت رسول خدا(ص) به روایت امام صادق(ع) و راهنمایی که برای دوستداران پیامبر و اهلبیت(ع) در این حدیث وجود داشت را خودشان بپذیرند و الگوی راه ما در #رشد و #کمال و #تقرب به خدا باشد.
◾️استاد مهدی طیب- ۱۷ اردیبهشت ۸۳
#حديث #پيامبر_اكرم صلی الله علیه وآله◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️چرا رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم گاهی هنگام وحی از حال می رفتند؟
▪️فسُئِلَ الصَّادِقُ عَلَیهِ السَّلَامُ عَنِ الْغَشْيَةِ الَّتِي كَانَتْ تَأْخُذُ النَّبِيَّ صَلَّی اللَهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ أَ كَانَتْ تَكُونُ عِنْدَ هُبُوطِ جَبْرَئِيلَ عَلَیهِ السَّلَامُ فَقَالَ لَا إِنَّ جَبْرَئِيلَ كَانَ إِذَا أَتَى النَّبِيَّ صَلَّی اللَهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ لَمْ يَدْخُلْ عَلَيْهِ حَتَّى يَسْتَأْذِنَهُ وَ إِذَا دَخَلَ عَلَيْهِ قَعَدَ بَيْنَ يَدَيْهِ قِعْدَةَ الْعَبْدِ وَ إِنَّمَا ذَلِكَ عِنْدَ مُخَاطَبَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِيَّاهُ بِغَيْرِ تَرْجُمَانٍ وَ وَاسِطَةٍ
▪️از حضرت امام صادق علیه السلام پرسیدند: آیا آن حالت غشّ که (در هنگام وحی) برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله حاصل می شد، به جهت هبوط جبرائیل بود؟
▪️حضرت فرمودند: نه! جبرائیل وقتی خدمت پیامبر صلّی الله علیه و آله می رسید، تا اجازه نمی گرفت وارد نمی شد. و وقتی وارد می شد، در برابر آن حضرت مثل بنده می نشست.
▪️آن حالت مربوط به زمانی بود که خود خداوند بدون واسطه و مفسّر، آن حضرت را مخاطب قرار می داد.
◾️«کمال الدین و تمام النعمة» شیخ صدوق؛ ج ۱ ص ۸۵◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
▪️به یکی از علمای عامه گفته شد: اختلاف ما با شما بر سر صحابۀ پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم است؛ ولی لزوم مودّت و محبت و دوستی اهلبیت علیهمالسلام مورد توافق فریقین(شیعه و سنی) است.
▪️بنابراین، ما میگوییم: اگر صحابه درواقع، مودّت و دوستی اهلبیت علیهمالسلام را دارا باشند، ما با شما در احترام به آنها موافقیم و اگر درواقع، مخالف با اهلبیت علیهمالسلام باشند و مودّت آنها را نداشته باشند، شما نیز باید مثل ما مخالف هرکس باشید که مودّت ذویالقربی[١] را ندارد.
#پینوشت:
[١]. اشاره است به آیۀ ۲۳ سورۀ شوری: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؛ بگو: برای رسالت خود از شما اجر و پاداشی نمیخواهم، جز آنکه به نزدیکانم مودت و مهربانی کنید».
☑️در محضر بهجت، ج٢، ص٣٦٦
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت دوم بخش ششم ● بعثت حضرت عيسى (علیه السلام ) عموميت داشته ، هر چند رسال
آیات 60-42 آل عمران، قسمت دوم
بخش هفتم
● معجزات عيسى (علیه السلام ) مستند به اذن خدا بوده است و عيسى (علیه السلام ) در صدور آن آيات استقلالى نداشته است
و همچنين سياق جمله ((باذن اللّه )) مى فهماند كه صدور اين آيات معجره آسا از عيسى (عليه السلام ) مستند به خداى تعالى و اذن او است . و خود آن جناب مستقل در آن و در مقدمات آن نبوده و اين جمله را در آيه شريفه تكرار كرد تا اشاره كند به اينكه نسبت به تذكر آن اصرار دارد، چون جاى اين توهم بوده كه مردم آن جناب را در زنده كردن مردگان مستقل بپندارند و در نتيجه به الوهيت آن جناب معتقد گشته و گمراه شوند و براى اعتقاد خود استدلال كنند به آيات معجزه آسائى كه از آن جناب صادر شده ، و لذا عيسى (عليه السلام ) بعد از هر معجره اى كه از آن خبر
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 313
مى دهد كلام خود را مقيد مى كند به مشيت و اذن خداى تعالى ، از خلقت خود خبر مى دهد خبر خود را مقيد مى كند به اذن خدا، از مرده زنده كردنش خبر مى دهد مقيدش مى كند به اذن خدا. و در آخر، كلام خود را با اين جمله ختم مى كند كه : ((ان اللّه ربى و ربكم فاعبدوه هذا صراط مستقيم ).
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️عارف بالله
#حاج_اسماعیل_دولابی◾️
▪️کسانی که سالها «عَجِّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزَّمان» میگفتند، چرا از ظهور #مشکلات و #نابسامانیها کلافهاند و تاب تحمّل آن را ندارند؟ اینها مقدّمهی #ظهور است. پس یا دعای بر تعجیل ظهور حضرت را پس بگیرند یا دست از بیتابی و بیقراری بردارند و به آنچه هست تن بدهند.
▪️بعد از هر شلوغی، خلوتی متناسب با آن خواهد بود و هر چه شلوغی بیشتر باشد، خلوت بعد از آن بزرگتر است. در #آخرالزمان شلوغی خیلی زیاد است، به نحوی که «یکفُرُ بَعضُهُم بِبَعضٍ وَ یَلعَنُ بَعضُهُم بَعضا»ً؛ گروهی گروه دیگر را تکفیر میکند و جمعی جمع دیگر را لعنت میکند.
☑️از کتاب #مصباحالهدی
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️همين که تصمیم به آدم شدن گرفتهای "آدمی مَشرب" میشوی. قرآن را بگشا. داستان پدرت را بخوان او تا به مقام آدمیت قدم گذاشت آزمایشات به استقبالش آمد. تو هم آدمی مشربی. داستان های قرآن بیان سرگذشت توست.
▪️شیطان نفست دشمن قسم خوردهای است امروز که تصمیم بر ترک گناه گرفتی فردا موقعیتهای فراوان گناه به استقبالت میآید و چون همیشه با نفس خویش در مبارزهای و درگیری درونی داری کمطاقت میشوی و زود رنج میگردی.
▪️اگر دیدی افرادی که تصمیم به ترک گناه میگیرند کمطاقتتر میشوند و زود رنج میگردند بدان این ناشی از درگیری درونی آنهاست که آنها را خسته میکند و کسی که خسته شود زود رنج میگردد.
▪️همت کن. همت کن که راه برایت باز است و عالم مسخر توست بدان آزمایشها هم به نفع توست و تمام عالم هدایتگر توست. فقط همت کن و پس آن استقامت بورز؛
▪️غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
▪️ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
◾️ #علامه_حسنزاده_آملی
( پندهای حکیمانه، ج۳)◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت دوم بخش هفتم ● معجزات عيسى (علیه السلام ) مستند به اذن خدا بوده است و
آیات 60-42 آل عمران، قسمت دوم
بخش هشتم1⃣
● معجزات حضرت عيسى (علیه السلام ) در خارج ، از آن جناب صادر مى شده است
و ظاهر اينكه فرمود: ((انى اخلق لكم ...)) اين است كه اين معجزات در خارج از آن جناب صادر مى شده ، نه اينكه از باب صرف تحدى و احتجاج خواسته است بفرمايد: من چنين و چنان مى كنم ، چون اگر منظور صرف حرف بوده و خواسته عذر خصم را قطع و حجت را تمام كند، جا داشت كلام خود را به قيدى كه اين معنا را افاده كند مقيد سازد، مثلا بفرمايد: اگر از من بخواهيد مرده را زنده مى كنم و امثال اين عبارات .
علاوه بر اينكه آيات زير كه حكايت خطاب خداى تعالى به عيسى (عليه السلام ) در روز قيامت است ، بطور كامل دلالت مى كند بر اينكه اين معجزات از آن جناب سرزده ، مى فرمايد: ((اذ قال اللّه يا عيسى بن مريم ، اذكر نعمتى عليك و على والدتك - تا آنجا كه مى فرمايد - و اذ تخلق من الطين كهيئه الطير باذنى ، فتنفخ فيها فتكون طيرا باذنى و تبرى الاكمه و الابرص باذنى ، و اذ تخرج الموتى ...)).
اين را گفتيم كه تا بطلان گفتار بعضى از مفسرين روشن شود كه گفته اند: نهايت چيزى كه از آيه شريفه استفاده مى شود اين است كه خداى سبحان چنين سرى به عيسى بن مريم داده بود، و او هم در مقام احتجاج و به منظور اتمام حجت فرموده كه دليل نبوت من اين است كه اگر از من اين معجزات را بخواهيد انجام مى دهم و اما اينكه همه اين معجزات و يا بعضى از آنها را انجام داده ، آيه شريفه دلالتى بر آن ندارد.
وَ أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكلُونَ وَ مَا تَدَّخِرُونَ فى بُيُوتِكمْ ...
اين جمله اخبار به غيبى است كه مختص به خدا و رسولانى است كه خداى تعالى آگهى بدان را به وسيله وحى به آنان داده و اين خود معجره اى ديگر است و اخبار به غيبى است كه صريح در تحقق است ، يعنى هركس آن را بشنود شكى در معجزه بودنش نمى كند، براى
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 314
اينكه هركسى و هر انسانى عادتا مى داند چه خورده و در خانه خود چه چيزى را ذخيره كرده است .
و اگر اين يك معجزه را مقيد به اذن خدا نكرد، با اينكه مى دانيم هيچ معجزه اى (بلكه هيچ عملى ) بدون اذن خدا تحقق نمى يابد، همچنان كه فرمود: ((و ما كان لرسول ان ياتى بايه الا باذن اللّه ))، براى اين بوده كه از اين معجزه كرده بود به خبر دادن . و خبر دادن ، غير از خلق نمودن و زنده كردن است كه حقيقتا فعل خدا است و اگر به عيسى منسوب شود با اذن او خواهد بود. و خبر دادن فعل خداى تعالى و لايق به ساحت قدس او نيست ، بدين جهت فقط اين معجزه را مقيد به اذن خدا نكرد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت دوم بخش هشتم1⃣ ● معجزات حضرت عيسى (علیه السلام ) در خارج ، از آن جناب صا
آیات 60-42 آل عمران، قسمت دوم
بخش هشتم2⃣
● معجزات حضرت عيسى (علیه السلام ) در خارج ، از آن جناب صادر مى شده است
علاوه بر اينكه مسأله خلق و احياء اين تفاوت را هم با اخبار به غيب دارد كه در دو معجزه اولى خطر گمراه شدن مردم بيشتر است ، مردم وقتى ببينند كسى مرده را زنده مى كند و بدون شكافتن قبر با بيل و كلنگ از قبر در مى آورد و يا از گل مرغى درست مى كند و آن را زنده در مى كند و پرواز مى دهد، با مختصر وسوسه و مغلطه اى به ذهنشان مى رسد كه اين شخص خدا است ، به خلاف از غيب خبر دادن كه در نظر مردم ساده ، امرى مبتذل و پيش پا افتاده است و آن را براى هركسى كه رياضت بكشد و براى هر كاهن و شعبده بازى ممكن مى داند، لذا لازم بود در آن دو معجزه اول اذن خدا را قيد كند تا بيننده در مورد آن جناب ، قائل به الوهيت نشود. و در سومى يعنى اخبار به غيب ، لزومى نداشت و همچنين در شفا دادن اكمه و ابرص كه در اين سه معجزه كافى بود كه تنها بفهماند اين اعمال شعبده بازان نيست ، بلكه آيتى است از ناحيه خداى تعالى ، آن هم در برابر مردمى كه ادعاى ايمان مى كنند و به همين جهت در آخر كلامش فرمود: ((ان فى ذلك لاية لكم ان كنتم مؤمنين ))، يعنى اگر شما در ادعايتان (كه ايمان داريم ) راست بگوئيد اين معجزات براى شما كافى است .
وَ مُصدِّقاً لِّمَا بَينَ يَدَى مِنَ التَّوْرَاةِ وَ لاُحِلَّ لَكم بَعْض الَّذِى حُرِّمَ عَلَيْكمْ
اين آيه شريفه عطف است به جمله : ((و رسولا الى بنى اسرائيل ))، خواهيد پرسيد: جمله معطوف عليه يعنى ((رسولا...)) در سياقى قرار گرفته كه عيسى (عليه السلام ) در آن غايب فرض شده و مى فرمايد: ((خدا به او كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموخته در حالى كه او را به سوى بنى اسرائيل گسيل داشته )) و جمله معطوف يعنى ((و مصدقا...)) در سياقى است كه خود عيسى متكلم است ، مى گويد: من چنين و چنانم بااين حال چگونه ممكن است اين دو سياق به هم عطف شود؟
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 315
در پاسخ مى گوئيم : اين اختلاف سياق ، عيبى ندارد، براى اينكه قبل از آيه مورد بحث : يعنى (جمله معطوف )، سياق قبلى با جمله : ((انى قد جئتكم )) تفسير شده و وجهه كلام را از غيبت متكلم برگردانده بود، پس در حقيقت عطف آيه مورد بحث به جمله : ((و رسولا)) عطف سياق متكلم است به سياق متكلم .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️کفر متحرک به اسلام میرسد ولی...
❞ عینصاد(علی صفائی حائری)
▪️﮺ هر كدام از ما در جايگاهى نشسته ايم و برايمان چه در خانه و اداره و چه در محراب و منبر، اشتغال و فعاليتى است. گاه به آنچه امروز داريم، قانع ايم و خيال مى كنيم همان نهايت و غايتى است كه مى توانيم تأمين كنيم. اين در صورتى است كه به محدوديت در انسان معتقد باشيم و او را در محدودهاى متوقف كنيم. اما اگر معتقد باشيم، انسان گرچه استعدادهايش محدود است، ولى با تركيب آنها نامحدود و بى نهايت مى شود، هيچ گاه جايگاهى را كه داريم نقطه آخر نخواهيم دانست؛ كه حروف الفبا در تركيب با هم بى نهايت كلمه و بى نهايت جمله به وجود مى آورند؛ استعدادهاى انسان هم در تركيب با يكديگر، بى نهايت استعداد مى آفرينند.
▪️آدمى كه به ماهى چند هزار تومان حقوق و يك زن و بچه و برو بيايى و احيانا يك عنوان روشنفكرى و چند جلسه سخنرانى قانع است، ديگر چه مى خواهد؟! اگر به اين حد قانع باشد، طبيعى است كه حركتى نكند، طبيعى است كه در ركودش بگندد. اگر به طهارت آب پاك چشمه ها و اشك پاك ابرها هم كه باشد، مى گندد؛ كه گنديدن ضرورت است. کفر متحرك به اسلام مى رسد، ولى اسلام راكد، پدر بزرگ كفر است.
▪️سلمان ها در حالى كه كافر بودند، حركتشان آنها را به رسول منتهى كرد و زبيرها در حالى كه با رسول بودند، ركودشان آنها را به كفر پيوند زد.
كفرى كه با حركت ما همراه باشد، وحشتى ندارد. وحشت آنجايى است كه با ركودها پيوند خورده باشيم. ﮺
☑️حركت | ص ۱۲
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️عبادت مغرور کننده
▪️غرور قدرت ها و عزت ها كم نيست بايد به خضوع و خشوعى رسيد كه عنايت هاى عظيم ما را به سركشى و غرور نكشاند؛ كه در روايت است يكى دو شب بنده ام را بيدار مى كنم با من به مناجات مى نشيند و در عشق من شور بر مى دارد تا آنجا كه خيال مى كند به جايى رسيده و به قرب من راه يافته در اينجا با خواب او را مى نوازم و او صبح از خواب بلند مى شود در حالى كه از خودش ناراحت است و بر خودش غضبناك است او حالا كه از خودش فاصله گرفته به من نزديك شده است و من به درمان بنده هاى عاشقم آگاهترم.
▪️آنجا كه حساب ما صفر شد و فهميديم كه هيچ نداريم آن وقت بر ما مى ريزند و حساب ما را سرشار مى كنند. اين گونه با خضوع و انكسار، صعود مى كنيم. در حقيقت روح طاعت همين انكسار و ذلت است آن جا كه با اطاعت مغرور شوى محرومت مى كنند و آنجا كه در گناه، دل شكسته و شرمنده شوى، و ذليل و منكسر، سر در گريبان كنى، بر تو مى بخشند و پاداش هم برايت مى گذارند؛ كه: «سيئة تسوءك خيرٌ من حسنة تسرُّك»
▪️گناهى كه تو را دل زده و خسته كند بهتر است از اطاعتى كه خوشحال و مغرور نمايد. مزدها به اندازه انكسارها و شكسته دلى هاست. به اندازه ذلت باطنى و فقر و خضوع توست.
❛❛ عینصاد(علی صفائی حائری)
◾️شرحی بر دعای مکارم الاخلاق | ص ۸۷◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei