eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکاتی_از_بزرگان_سیر‌_و‌_سلوک_در_آداب_چهله_نشینی (۱) □ ۱. هر روز صبح، #دعای_عهد، یعنی دعای «اَ
(٢) □۱۳. یکی از آداب چهلّه‌ نشینی را ترک گفته‌اند؛ چون اغلب ما علیٰ‌رغم تدیّن و تقدسّمان نسبت‌به شرایطی که خدا در زندگی برای ما پیش آورده است، چه در جنبه‌های مادّی و بعضاً حتّی در جنبه‌های روحی و معنوی، به‌خدا اعتراض داریم؛ از خدا گله‌مندیم؛ با خدا دعوا داریم و ساخط و غضبناک بر خدا هستیم. [اینها تعابیری است که در احادیث وجود دارد و به آنها اشاره کرده‌ایم.] در این چهلّه انسان اعتراض به خداوند را ترک کند؛ خدا و پذیرای آنچه که خداوند برای او مقدّر کرده است، باشد؛ با خدا دعوا نداشته باشد؛ از خدا گله‌مند نباشد؛ خاطر او از خدا مکدّر نباشد و از خدا دلخور نباشد. ☑️در این زمینه دو جنبه وجود دارد: □جنبه‌ی ، یعنی آنچه که خدا با ما کرده است و جنبه‌ی ، یعنی آنچه که به ما دستور داده که انجام دهیم. نسبت‌به هیچ‌یک از این دو مورد، یعنی آنچه خدا با ما کرده، یا آنچه خداوند به ما امر کرده است که انجام دهیم، معترض، دلخور، ناراضی و ناخرسند نباشیم. □۱۴. یکی دیگر از آدابی که برای چهلّه‌نشینی ذکر شده، و کم‌خوردن است. البتّه نه به این معنا که به‌قدری کم بخورد که رمقی برای او نماند و به‌خاطر ضعف، از حال برود. بلکه شکم‌چرانی و پرخوری نکند و دنبال لذّت‌جویی از راه طعام نباشد. به حدّاقل ضروری اکتفا کند. از حدّاقل کمتر هم استفاده نکند؛ چون توان او را برای عبادت و طاعت در چهلّه می‌گیرد؛ امّا بیش از آن حد هم به خوردن نپردازد. □تا جایی که می‌تواند در طول این چهلّه بگیرد و اگر همه‌ی این چهل روز را نمی‌تواند، حدّاقل روزهای و را روزه داشته باشد. اگر در این مدّت، روزه‌ی روزهای خاصّی هم مستحب است، آنها را هم از دست ندهد. □۱۵. نکته ی دیگر در آداب چهلّه‌نشینی، پرهیز از خوردن است که باعث سنگینی انسان می‌شود؛ نوعی رخوت، سستی و خواب‌آلودگی در فرد ایجاد می‌کند؛ شادابی، پرتوانی و سرزندگی برای عبادت را از انسان می‌گیرد و کسالت را بر او حاکم می‌کند. غذاهای سنگین، غذاهایی که ادویه‌جات فراوانی در آن به‌کار رفته است، غذاهای بسیار چرب و امثال اینها، چنین خواصّ منفی‌یی دارند. □۱۶. احتیاط کردن در ؛ یعنی انسان هر‌چیز که پیش آمد، نخورد. چیزهایی که به بودن آنها دارد؛ چه به اعتبار خود شیء خوراکی و چه به اعتبار منبع درآمدی که به تهیّه‌ی آن مواد غذایی یا شیء ‌خوراکی منجر شده است، از هر دو منظر حلال باشد. در این ایّام بیشتر دقّت کند؛ هر‌کس هر‌چه داد، نگیرد و نخورد و تا به حلال بودن آن پیدا نکرده است، حتّی‌المقدور استفاده نکند. □البتّه اینها که گفتیم، برای اوایل راه است. در بحث مفصّل گفته‌ایم که هنگامی‌که فرد در سلوک به مرتبه‌ای از رشد رسید، خدا ولایت او را در دست می‌گیرد. وقتی به آنجا رسید، خدا اجازه نمی‌دهد کسی چیزی را که مشکل دارد، به او تعارف کند؛ که او استفاده کند. شخص در آن مرحله، در حریم امن الهی قرار می‌گیرد؛ خدا حریمی ایجاد می کند و او را محفوظ می‌دارد؛ در معرض آن چیزها قرار نمی‌دهد و نمی‌گذارد آن چیزها به‌سمت او بیاید؛ ولی در اوایل یا اواسط راه که هنوز این ویژگی در فرد ایجاد نشده است، باید مراقبت کند و در خوردن هرچه به او تعارف کردند و یا هرچیز خوشمزه‌ای که جلوی او گذاشتند و می‌تواند آن را بردارد و بخورد، احتیاط کند؛ تا با اطمینان بیشتری، خورده باشد. □۱۷.خوراکی‌هایی را هم که مال افراد بخیل، پست، بی‌‌بند‌و‌بار و غیر متدیّن است، نخورد و در این چهل روز سعی کند سر سفره‌ی این گونه افراد ننشیند و این گونه افراد را نخورد. □۱۸. سعی کند از هر پولی یا در هر منزلی، چیزی نخورد. خیلی کند حتماً پول او باشد و مطمئن باشد که اهل منزلی که می‌خواهد مهمانشان شود، هم در حلال بودن کسبشان، هم در پرداخت وجوهات شرعیّه‌شان و هم در پاکی و آنچه که می‌خواهند با آن غذا بپزند، مقیّد هستند. این دقّت‌ها را داشته باشد. تا جایی که می‌تواند، از هر فروشنده‌ مواد غذایی تهیّه نکند. □ حتّی‌المقدور غذای بیرون، مثل فست فودها، رستوران ها، چلوکبابی‌ها و امثال اینها را نخورد و تا جایی که می‌تواند، خودش را تهیّه و آماده کند. ادامه دارد.. □○استاد مهدی طيب۹۲/۰۶/۱۴○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ○ □○ از خدمه است. مظاهر اسرافیل بسیار است، یکی از این مظاهر، جناب مؤذن است. او در شیپور می‌دمد و بیان توحید و ولایت می‌کند. جناب از عُمال است. جناب زارع می‌کارد و به جامعه و خانواده می‌دهد. نیز از مظاهر حضرت است. می‌خواهی جناب جبرائیل را ببینی به سراغ معلم خود برو، به سراغ استادت برو، به سراغ برو! کتاب نیز مظهر اوست. جبرائیل شناس باش! را بشناس. اعتقاد به ملائکه از مسلمات اعتقادی ما است. ما ملائکه را چگونه می‌دانیم؟ مشتی خانم زیبارو! همین؟! این شد شناخت ملائکه؟! وقتی آیه شریف «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ» را می‌شنود، تصورش این است که تعدادی خانم یا آقای زیبارو دارند به پایین می‌آیند و چیزهایی به زیر بغل دارند!! به خدا اعتقاد نسبت به ملائکه در اذهان مردم همین است!! □○ است. انسان را می‌دهد‌. انسان با علم، عالَمِ عقلیِ مضاهی عالَمِ عینی می‌شود‌. این از جملات عرفای ما است. می‌فرماید «الحکمة هی صیرورة الانسان عالما عقلیا مضاهیا للعالم العینی». انسان با حکمت به عالَم عقلی صیرورت پیدا می‌کند. این مضاهی یعنی شبیه، یعنی انسان شبیه عالَم می‌شود. هرچقدر علم پیدا کنی به همان میزان به تشبه پیدا می‌کنی. گفتند علم چیست؟ پاسخ دادند «علم معرفت به مصنف کتاب هستی و کلمات وجودی است». چطور باید معرفت پیدا کنم؟ باید شبیه عالَم شویم. عالَم باید در تو پیاده شود. با علم تو خودت جهانی می‌شوی بنشسته در گوشه ای... ○أَتزعم أَنَّكَ جِرْمٌ صَغِيرٌ ○وَ فِيكَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَكْبَرُ □○اگر تمام نظام هستی را در قلب تو بگذارند گوشه‌ای از قلب تو را اشغال نمی‌کند. بیانی از این زیباتر وجود ندارد که انسان با علم، عالَم می‌شود. عالِم، عالَم می‌شود و در او پیاده می‌شود. چطور؟ می‌گویند هر شیء به آن است نه به ماده‌اش. جناب شمشیر ماده‌ای دارد تحت عنوان آهن و یک صورتی دارد تحت عنوان تیزی و برندگی. شمشیر بودنِ شمشیر به این آهن است یا به این تیز بودن؟ به تیزی... اگر تیز نباشد شمشیر نیست. این تیزی شمشیر صورت و کمال شمشیر است. کمال هر چیزی به صورت آن است. کمال آتش سوزاندن است. کمال آب آشامیدنی، خنک کردن و رفع عطش است. اگر آبی باشد ولی رفع عطش نکند چه کمالی دارد؟! کمال دین نیز به صورتش است. صورت دین چیست؟ است، اگر ولایت نباشد دین ناقص است لذا فرمود «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» (مائده/۳). کمال دین به ولایت است...
◾️امام جواد علیه السلام فرمودند◾️ ☑️«الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ وَ سُلَّمٌ اِلىٰ كُلِ عالٍ» ◾️اینکه انسان به خدا اطمینان و اعتماد کند سخن بسیار بزرگی است؛ چون ما گاهی اوقات در زندگی هایمان به مقامات بشری بیشتر از خدا اعتماد می کنیم. اینکه رئیس فلان دستگاه بگوید خیالت جمع باشد من کارت را انجام می دهم؛ فلان ثروتمند بگوید خیالت از آن بدهی راحت باشد، خودم بدهیت را می پردازم بیشتر خیال ما را راحت می کند تا آنکه خدا می گوید: «اَ لَيْسَ اللهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» آیا خداوند نمی تواند نیاز بنده اش را برآورده کند؟ تواناییش کم است؟ ◾️می تواند، خداوند می گوید من عهده دار رزقت هستم «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ اِلاّ عَلَى اللهِ رِزْقُها» هیچ جنبنده ای نیست مگر اینکه منِ خدا عهده دار رزقش شده ام. من خودم متضمّن رزق هستم. ◾️این قدر که قول رئیس اداره و ثروتمند توانست خیال ما را راحت کند و دغدغه ی خاطر و ناراحتی خیال را از ما بگیرد، آیا واقعاً حرف های خدا توانسته در ما اطمینان ایجاد کند؟ ◾️«الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ» اطمینان به خدا قیمت هر چیز قیمتی یی را برای انسان تأمین می کند. بهای دست یافتن به هر چیز قیمتی و بزرگ، اعتماد به خداست؛ اینکه فرد به خدا اعتماد داشته باشد. ◾️صبح که در مغازه اش می رود، نگران این نباشد که مشتری می آید یا نمی آید؟ قیمت بالا می رود یا پایین می آید! مطمئن باشد که خدا رزق او را از پیش مقدّر کرده و با تقلاّی او، سر سوزنی رزقش زیاد نمی شود و با انفاق و احسان سر سوزنی از رزقش کم نمی شود. همانی است که هست؛ یک سر سوزن کم و زیاد نمی‌شود؛ انسان این اعتماد را به رزّاقیّت خداوند بکند. ◾️این اعتماد را بکند که خداوند فرمود: «كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ» منِ خدا این حق را بر خودم واجب کردم، خودم عهده دار شدم که مؤمن را کنم و نگذارم زمین بخورد. اگر انسان به خدا کند، دغدغه ی خاطرها می رود، آرامِ آرام می شود؛ نه اینکه تحرّکش گرفته شود؛ نه، در عین آرامش تحرّک دارد. ◾️خدا حاج آقای دولابی را رحمت کند مثال قشنگی می زدند؛ می فرمودند دل مؤمن مانند کسی است که در کشتی روی صندلی راحتی نشسته و لَم داده و کشتی امواج را در دل اقیانوس ها می شکافد و با سرعت پیش می رود. راحت راحت است، یک ذرّه هیجان، غصّه، و در دلش نیست، راحت لم داده، چرا؟ چون متّکایش خداست و به خدا توکّل کرده است. ◾️ که جایی کم نمی آورد، ضعیف نیست، خوابش نمی برد که بگوییم خوابش برد و یادش رفت که مثلاً مواظب من بنده باشد و گرگ ها آمدند و مرا خوردند «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ» ◾️برای چه من باشم؟ خدا نه فقیر، نه ضعیف، نه بخیل و نه جاهل است و نه خوابش می برد برای ناراحت شدنم چه توجیهی پیدا کنم؟ چه توجیهی برای دغدغه ی خاطر و مشوّش بودن می توان پیدا کرد؟ ◾️لذا دل مؤمن مثل همان مسافر در کشتی لم داده؛ امّا بدنش مثل کشتی است که امواج را در دل دریای متلاطم دنیا می شکافد و پیش می رود؛ یعنی بدنش پر از تحرّک، جنب و جوش و انرژی است؛ امّا دلش آرام است. ◾️«الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ وَ سُلَّمٌ اِلىٰ كُلِ عالٍ» و اعتماد به خدا نردبانی به سوی هر نقطه ی بلند تعالی است؛ یعنی اگر کسی می خواهد به علوّ، و مقامات بلند معنوی و انسانی برسد راهش ثقه ی به خداست. ◾️استاد مهدی طیب علیه السلام◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکاتی_از_بزرگان_سیر‌_و‌_سلوک_در_آداب_چهله_نشینی (۱) ▪️۱. هر روز صبح، #دعای_عهد، یعنی دعای «اَ
(٢) ▪️۱۳. یکی از آداب چهلّه‌ نشینی را ترک گفته‌اند؛ چون اغلب ما علیٰ‌رغم تدیّن و تقدسّمان نسبت‌به شرایطی که خدا در زندگی برای ما پیش آورده است، چه در جنبه‌های مادّی و بعضاً حتّی در جنبه‌های روحی و معنوی، به‌خدا اعتراض داریم؛ از خدا گله‌مندیم؛ با خدا دعوا داریم و ساخط و غضبناک بر خدا هستیم. [اینها تعابیری است که در احادیث وجود دارد و به آنها اشاره کرده‌ایم.] در این چهلّه انسان اعتراض به خداوند را ترک کند؛ خدا و پذیرای آنچه که خداوند برای او مقدّر کرده است، باشد؛ با خدا دعوا نداشته باشد؛ از خدا گله‌مند نباشد؛ خاطر او از خدا مکدّر نباشد و از خدا دلخور نباشد. ☑️در این زمینه دو جنبه وجود دارد: جنبه‌ی ، یعنی آنچه که خدا با ما کرده است و جنبه‌ی ، یعنی آنچه که به ما دستور داده که انجام دهیم. نسبت‌به هیچ‌یک از این دو مورد، یعنی آنچه خدا با ما کرده، یا آنچه خداوند به ما امر کرده است که انجام دهیم، معترض، دلخور، ناراضی و ناخرسند نباشیم. ▪️۱۴. یکی دیگر از آدابی که برای چهلّه‌نشینی ذکر شده، و کم‌خوردن است. البتّه نه به این معنا که به‌قدری کم بخورد که رمقی برای او نماند و به‌خاطر ضعف، از حال برود. بلکه شکم‌چرانی و پرخوری نکند و دنبال لذّت‌جویی از راه طعام نباشد. به حدّاقل ضروری اکتفا کند. از حدّاقل کمتر هم استفاده نکند؛ چون توان او را برای عبادت و طاعت در چهلّه می‌گیرد؛ امّا بیش از آن حد هم به خوردن نپردازد. ▪️تا جایی که می‌تواند در طول این چهلّه بگیرد و اگر همه‌ی این چهل روز را نمی‌تواند، حدّاقل روزهای و را روزه داشته باشد. اگر در این مدّت، روزه‌ی روزهای خاصّی هم مستحب است، آنها را هم از دست ندهد. ▪️۱۵. نکته ی دیگر در آداب چهلّه‌نشینی، پرهیز از خوردن است که باعث سنگینی انسان می‌شود؛ نوعی رخوت، سستی و خواب‌آلودگی در فرد ایجاد می‌کند؛ شادابی، پرتوانی و سرزندگی برای عبادت را از انسان می‌گیرد و کسالت را بر او حاکم می‌کند. غذاهای سنگین، غذاهایی که ادویه‌جات فراوانی در آن به‌کار رفته است، غذاهای بسیار چرب و امثال اینها، چنین خواصّ منفی‌یی دارند. ▪️۱۶. ❗️احتیاط کردن در ؛ یعنی انسان هر‌چیز که پیش آمد، نخورد. چیزهایی که به بودن آنها دارد؛ چه به اعتبار خود شیء خوراکی و چه به اعتبار منبع درآمدی که به تهیّه‌ی آن مواد غذایی یا شیء ‌خوراکی منجر شده است، از هر دو منظر حلال باشد. در این ایّام بیشتر دقّت کند؛ هر‌کس هر‌چه داد، نگیرد و نخورد و تا به حلال بودن آن پیدا نکرده است، حتّی‌المقدور استفاده نکند. ▪️البتّه اینها که گفتیم، برای اوایل راه است. در بحث مفصّل گفته‌ایم که هنگامی‌که فرد در سلوک به مرتبه‌ای از رشد رسید، خدا ولایت او را در دست می‌گیرد. وقتی به آنجا رسید، خدا اجازه نمی‌دهد کسی چیزی را که مشکل دارد، به او تعارف کند؛ که او استفاده کند. شخص در آن مرحله، در حریم امن الهی قرار می‌گیرد؛ خدا حریمی ایجاد می کند و او را محفوظ می‌دارد؛ در معرض آن چیزها قرار نمی‌دهد و نمی‌گذارد آن چیزها به‌سمت او بیاید؛ ولی در اوایل یا اواسط راه که هنوز این ویژگی در فرد ایجاد نشده است، باید مراقبت کند و در خوردن هرچه به او تعارف کردند و یا هرچیز خوشمزه‌ای که جلوی او گذاشتند و می‌تواند آن را بردارد و بخورد، احتیاط کند؛ تا با اطمینان بیشتری، خورده باشد. ▪️۱۷.خوراکی‌هایی را هم که مال افراد بخیل، پست، بی‌‌بند‌و‌بار و غیر متدیّن است، نخورد و در این چهل روز سعی کند سر سفره‌ی این گونه افراد ننشیند و این گونه افراد را نخورد. ▪️۱۸. سعی کند از هر پولی یا در هر منزلی، چیزی نخورد. خیلی کند حتماً پول او باشد و مطمئن باشد که اهل منزلی که می‌خواهد مهمانشان شود، هم در حلال بودن کسبشان، هم در پرداخت وجوهات شرعیّه‌شان و هم در پاکی و آنچه که می‌خواهند با آن غذا بپزند، مقیّد هستند. این دقّت‌ها را داشته باشد. تا جایی که می‌تواند، از هر فروشنده‌ مواد غذایی تهیّه نکند. حتّی‌المقدور غذای بیرون، مثل فست فودها، رستوران ها، چلوکبابی‌ها و امثال اینها را نخورد و تا جایی که می‌تواند، خودش را تهیّه و آماده کند. ادامه دارد.. ◾️استاد مهدي طيب ۹۲/۰۶/۱۴ ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️امام جواد علیه السلام فرمودند: ▪️«الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ وَ سُلَّمٌ اِلىٰ كُلِ عالٍ» اینکه انسان به خدا اطمینان و اعتماد کند سخن بسیار بزرگی است؛ چون ما گاهی اوقات در زندگی هایمان به مقامات بشری بیشتر از خدا اعتماد می کنیم. اینکه رئیس فلان دستگاه بگوید خیالت جمع باشد من کارت را انجام می دهم؛ فلان ثروتمند بگوید خیالت از آن بدهی راحت باشد، خودم بدهیت را می پردازم بیشتر خیال ما را راحت می کند تا آنکه خدا می گوید: «اَ لَيْسَ اللهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» آیا خداوند نمی تواند نیاز بنده اش را برآورده کند؟ تواناییش کم است؟ ▪️می تواند، خداوند می گوید من عهده دار رزقت هستم «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ اِلاّ عَلَى اللهِ رِزْقُها» هیچ جنبنده ای نیست مگر اینکه منِ خدا عهده دار رزقش شده ام. من خودم متضمّن رزق هستم. ⁉️ ▪️این قدر که قول رئیس اداره و ثروتمند توانست خیال ما را راحت کند و دغدغه ی خاطر و ناراحتی خیال را از ما بگیرد، آیا واقعاً حرف های خدا توانسته در ما اطمینان ایجاد کند؟ ▪️«الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ» اطمینان به خدا قیمت هر چیز قیمتی یی را برای انسان تأمین می کند. بهای دست یافتن به هر چیز قیمتی و بزرگ، اعتماد به خداست؛ اینکه فرد به خدا اعتماد داشته باشد. ▪️صبح که در مغازه اش می رود، نگران این نباشد که مشتری می آید یا نمی آید؟ قیمت بالا می رود یا پایین می آید! مطمئن باشد که خدا رزق او را از پیش مقدّر کرده و با تقلاّی او، سر سوزنی رزقش زیاد نمی شود و با انفاق و احسان سر سوزنی از رزقش کم نمی شود. همانی است که هست؛ یک سر سوزن کم و زیاد نمی‌شود؛ انسان این اعتماد را به رزّاقیّت خداوند بکند. ▪️این اعتماد را بکند که خداوند فرمود: «كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ» منِ خدا این حق را بر خودم واجب کردم، خودم عهده دار شدم که مؤمن را کنم و نگذارم زمین بخورد. اگر انسان به خدا کند، دغدغه ی خاطرها می رود، آرامِ آرام می شود؛ نه اینکه تحرّکش گرفته شود؛ نه، در عین آرامش تحرّک دارد. ▪️خدا حاج آقای دولابی را رحمت کند مثال قشنگی می زدند؛ می فرمودند دل مؤمن مانند کسی است که در کشتی روی صندلی راحتی نشسته و لَم داده و کشتی امواج را در دل اقیانوس ها می شکافد و با سرعت پیش می رود. راحت راحت است، یک ذرّه هیجان، غصّه، و در دلش نیست، راحت لم داده، چرا؟ چون متّکایش خداست و به خدا توکّل کرده است. ▪️ که جایی کم نمی آورد، ضعیف نیست، خوابش نمی برد که بگوییم خوابش برد و یادش رفت که مثلاً مواظب من بنده باشد و گرگ ها آمدند و مرا خوردند «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ» ⁉️ ▪️برای چه من باشم؟ خدا نه فقیر، نه ضعیف، نه بخیل و نه جاهل است و نه خوابش می برد برای ناراحت شدنم چه توجیهی پیدا کنم؟ چه توجیهی برای دغدغه ی خاطر و مشوّش بودن می توان پیدا کرد؟ ▪️لذا دل مؤمن مثل همان مسافر در کشتی لم داده؛ امّا بدنش مثل کشتی است که امواج را در دل دریای متلاطم دنیا می شکافد و پیش می رود؛ یعنی بدنش پر از تحرّک، جنب و جوش و انرژی است؛ امّا دلش آرام است. ▪️«الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ وَ سُلَّمٌ اِلىٰ كُلِ عالٍ» و اعتماد به خدا نردبانی به سوی هر نقطه ی بلند تعالی است؛ یعنی اگر کسی می خواهد به علوّ، و مقامات بلند معنوی و انسانی برسد راهش ثقه ی به خداست. ◾️استاد مهدی طیب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکاتی_از_بزرگان_سیر‌_و‌_سلوک_در_آداب_چهله_نشینی (۱) □ ۱. هر روز صبح، #دعای_عهد، یعنی دعای «اَ
(٢) □۱۳. یکی از آداب چهلّه‌ نشینی را ترک گفته‌اند؛ چون اغلب ما علیٰ‌رغم تدیّن و تقدسّمان نسبت‌به شرایطی که خدا در زندگی برای ما پیش آورده است، چه در جنبه‌های مادّی و بعضاً حتّی در جنبه‌های روحی و معنوی، به‌خدا اعتراض داریم؛ از خدا گله‌مندیم؛ با خدا دعوا داریم و ساخط و غضبناک بر خدا هستیم. [اینها تعابیری است که در احادیث وجود دارد و به آنها اشاره کرده‌ایم.] در این چهلّه انسان اعتراض به خداوند را ترک کند؛ خدا و پذیرای آنچه که خداوند برای او مقدّر کرده است، باشد؛ با خدا دعوا نداشته باشد؛ از خدا گله‌مند نباشد؛ خاطر او از خدا مکدّر نباشد و از خدا دلخور نباشد. ☑️در این زمینه دو جنبه وجود دارد: □جنبه‌ی ، یعنی آنچه که خدا با ما کرده است و جنبه‌ی ، یعنی آنچه که به ما دستور داده که انجام دهیم. نسبت‌به هیچ‌یک از این دو مورد، یعنی آنچه خدا با ما کرده، یا آنچه خداوند به ما امر کرده است که انجام دهیم، معترض، دلخور، ناراضی و ناخرسند نباشیم. □۱۴. یکی دیگر از آدابی که برای چهلّه‌نشینی ذکر شده، و کم‌خوردن است. البتّه نه به این معنا که به‌قدری کم بخورد که رمقی برای او نماند و به‌خاطر ضعف، از حال برود. بلکه شکم‌چرانی و پرخوری نکند و دنبال لذّت‌جویی از راه طعام نباشد. به حدّاقل ضروری اکتفا کند. از حدّاقل کمتر هم استفاده نکند؛ چون توان او را برای عبادت و طاعت در چهلّه می‌گیرد؛ امّا بیش از آن حد هم به خوردن نپردازد. □تا جایی که می‌تواند در طول این چهلّه بگیرد و اگر همه‌ی این چهل روز را نمی‌تواند، حدّاقل روزهای و را روزه داشته باشد. اگر در این مدّت، روزه‌ی روزهای خاصّی هم مستحب است، آنها را هم از دست ندهد. □۱۵. نکته ی دیگر در آداب چهلّه‌نشینی، پرهیز از خوردن است که باعث سنگینی انسان می‌شود؛ نوعی رخوت، سستی و خواب‌آلودگی در فرد ایجاد می‌کند؛ شادابی، پرتوانی و سرزندگی برای عبادت را از انسان می‌گیرد و کسالت را بر او حاکم می‌کند. غذاهای سنگین، غذاهایی که ادویه‌جات فراوانی در آن به‌کار رفته است، غذاهای بسیار چرب و امثال اینها، چنین خواصّ منفی‌یی دارند. □۱۶. احتیاط کردن در ؛ یعنی انسان هر‌چیز که پیش آمد، نخورد. چیزهایی که به بودن آنها دارد؛ چه به اعتبار خود شیء خوراکی و چه به اعتبار منبع درآمدی که به تهیّه‌ی آن مواد غذایی یا شیء ‌خوراکی منجر شده است، از هر دو منظر حلال باشد. در این ایّام بیشتر دقّت کند؛ هر‌کس هر‌چه داد، نگیرد و نخورد و تا به حلال بودن آن پیدا نکرده است، حتّی‌المقدور استفاده نکند. □البتّه اینها که گفتیم، برای اوایل راه است. در بحث مفصّل گفته‌ایم که هنگامی‌که فرد در سلوک به مرتبه‌ای از رشد رسید، خدا ولایت او را در دست می‌گیرد. وقتی به آنجا رسید، خدا اجازه نمی‌دهد کسی چیزی را که مشکل دارد، به او تعارف کند؛ که او استفاده کند. شخص در آن مرحله، در حریم امن الهی قرار می‌گیرد؛ خدا حریمی ایجاد می کند و او را محفوظ می‌دارد؛ در معرض آن چیزها قرار نمی‌دهد و نمی‌گذارد آن چیزها به‌سمت او بیاید؛ ولی در اوایل یا اواسط راه که هنوز این ویژگی در فرد ایجاد نشده است، باید مراقبت کند و در خوردن هرچه به او تعارف کردند و یا هرچیز خوشمزه‌ای که جلوی او گذاشتند و می‌تواند آن را بردارد و بخورد، احتیاط کند؛ تا با اطمینان بیشتری، خورده باشد. □۱۷.خوراکی‌هایی را هم که مال افراد بخیل، پست، بی‌‌بند‌و‌بار و غیر متدیّن است، نخورد و در این چهل روز سعی کند سر سفره‌ی این گونه افراد ننشیند و این گونه افراد را نخورد. □۱۸. سعی کند از هر پولی یا در هر منزلی، چیزی نخورد. خیلی کند حتماً پول او باشد و مطمئن باشد که اهل منزلی که می‌خواهد مهمانشان شود، هم در حلال بودن کسبشان، هم در پرداخت وجوهات شرعیّه‌شان و هم در پاکی و آنچه که می‌خواهند با آن غذا بپزند، مقیّد هستند. این دقّت‌ها را داشته باشد. تا جایی که می‌تواند، از هر فروشنده‌ مواد غذایی تهیّه نکند. □ حتّی‌المقدور غذای بیرون، مثل فست فودها، رستوران ها، چلوکبابی‌ها و امثال اینها را نخورد و تا جایی که می‌تواند، خودش را تهیّه و آماده کند. ادامه دارد.. □○استاد مهدی طيب۹۲/۰۶/۱۴○□