□بحث روایتی سوره توحید□
#تفسیرالمیزان
□ #مؤلف: روايات از طرق اهل #سنت در اين #معنا بسيار زياد است، و آن را از عده اى از #صحابه از قبيل #ابن عباس و #ابى الدرداء، #ابن عمر، #جابر، #ابن مسعود، #ابى سعيد خدرى، #معاذ بن انس، #ابى ايوب، #ابى امامه، و غير نامبردگان از #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت كرده اند، و نيز در عده اى از روايات وارده از امامان #اهل_بيت (عليهم السلام) آمده، و #مفسرين در توجيه آن #وجوهى مختلف ذكر كرده اند، كه #معتدل ترين آن اين است كه تمامى معارف قرآنى به #سه اصل بر مى گردد، #توحيد و #نبوت و #معاد، و سوره مورد بحث از اين سه اصل #يك اصل را #متعرض شده، از اول تا به آخرش درباره آن سخن گفته، و آن اصل #توحيد است.(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیات (۱) و(۲) سوره کافرون□
□قل يا ايها الكافرون(۱)
#تفسیرالمیزان
□ #ظاهرا خطاب به #يك طبقه #معهود و معين از #كفار است نه تمامى كفار، به دليل اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را #مامور كرده از دين آنان #بيزارى جويد و خطابشان كند كه شما هم از پذيرفتن دين من #امتناع مى ورزيد.
□لا اعبد ما تعبدون(۲)
□از اين آيه تا #آخر سوره آن مطلبى است كه در جمله (قل يا ايها الكافرون) مامور به #گفتن آن است، و مراد از (ما تعبدون) #بت هايى است كه #كفار_مكه مى پرستيدند، و #مفعول (تعبدون) ضميرى است كه به #ماى موصول بر مى گردد، و با اينكه مى توانست بفرمايد: (ما تعبدونه) اگر ضمير را #حذف كرده براى اين بود كه كلام دلالت بر آن مى كرده، حذف كرد تا #قافيه آخر آيات هم درست در آيد و جمله (لا اعبد) #نفى استقبالى است، براى اينكه حرف (لا) مخصوص #نفى_آينده است، همچنان كه حرف (ما) براى نفى حال است، و #معناى آيه اين است كه من #ابدا نمى پرستم آنچه را كه شما بت پرستان امروز مى پرستيد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیات سوره قریش□
□بررسى قول به #وحدت سوره (فيل) و (ايلاف) و سوره (ضحى) و (الانشراح)□
□و اما آنهايى كه از #شيعه قائل به #وحدت اين #دو سوره شده اند استنادشان به #روايتى است كه صاحب #مجمع آن را از #ابى_العباس از #يكى از دو امام بزرگوار امام #باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) نقل كرده كه فرموده است: سوره (الم تركيف فعل ربك باصحاب الفيل) و سوره (لايلاف قريش) #يك سوره اند.
□و نيز روايتى است كه شيخ در #تهذيب به سند خود از #علاء از زيد شحام روايت كرده كه گفت: به امام #صادق (عليه السلام) نماز #صبح را اقتدا كرديم، در نمازش در #يك ركعت سوره (والضحى) و سوره (الم نشرح) را خواند.(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیات سوره قریش□ □بررسى قول به #وحدت سوره (فيل) و (ايلاف) و سوره (ضحى) و (الانشراح)□ □و اما
□بیان آیات سوره قریش□
□بررسى قول به #وحدت سوره (فيل) و (ايلاف) و سوره (ضحى) و (الانشراح)□
□و #روايت ديگرى است كه صاحب #مجمع_البيان از #عياشى از مفضل بن عمر از امام #صادق (عليه السلام) نقل كرده كه گفت: من از آن جناب شنيدم كه مى فرمود در #يك ركعت نماز #بين دو سوره جمع #مكن، مگر سوره (#والضحى ) و (#الم_نشرح) و سوره (الم تركيف) و سوره (لايلاف قريش).
و #مثل اين روايت را #محقق هم در كتاب معتبر از كتاب #جامع نوشته #احمد بن محمد بن ابى نصر از #مفضل نقل كرده است.(۲)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیات سوره قریش□ #تفسیر_المیزان □ادامه بررسى قول به وحدت سوره (فيل) و (ايلاف) و سوره (ضحى) و
□بیان آیات سوره قریش□
#تفسیر_المیزان
□ادامه بررسى قول به وحدت سوره (فيل) و (ايلاف) و سوره (ضحى) و (الانشراح)□
□پس #حق_مطلب آن است كه روايات اگر در اين باره #دلالتى داشته باشد دلالت دارد بر اينكه #جائز است دو سوره (#ضحى و #الم_نشرح ) و دو سوره (#فيل و #ايلاف) را در #يك ركعت نماز #واجب خواند، ولى در #غير واجبات #نمیتوان خواند، و #مؤيد اين دلالت روايت #راوندى است كه در كتاب #الخرائج_و_الجرائح خود آن را از #داوود رقى از امام #صادق (عليه السلام) نقل كرده، و در آن آمده: هم اينكه فجر #طلوع كرد برخاست اذان و اقامه گفت، و مرا در طرف #راست خود بپا داشت، و در ركعت #اول سوره حمد و سوره #ضحى را، و در ركعت #دوم حمد و قل هو اللّه احد را خواند، و سپس #قنوت گرفت، و #سلام داد آنگاه نشست.(۳)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روائی سوره فیل□ □عبد المطلب پرسيد: چرا؟ گفت : براى اينكه من آمده ام خانه #عزت و #شرف و مايه آ
□بحث روائی سوره فیل□
□صاحب مجمع البيان سپس ادامه مى دهد تا مى رسد به اينجا كه : در همان لحظه اى كه #آفتاب داشت طلوع مى كرد، #طيور ابابيل نيز از كرانه افق نمودار شدند در حالى كه #سنگ ريزه هايى با خود داشتند و شروع كردند آن سنگها را بر سر لشكريان ابرهه افكندن ، و هر يك از آن مرغان #يك سنگ بر منقار داشت و #دوتا به دو چنگالش ، همينكه آن يكى سنگهاى خود را مى انداخت و مى رفت يكى ديگر مى رسيد و سنگ خود را مى انداخت ، و هيچ سنگى از آن سنگها نمى افتاد مگر آنكه هدف را #سوراخ مى كرد، به شكم كسى بر نخورد مگر آنكه پاره اش كرد، و به استخوانى بر نخورد مگر آنكه پوك و سستش كرد و از آن طرفش در آمد. ابو يكسوم كه بعضى از آن سنگها بر بدنش خورده بود از جا پريد كه بگريزد به هر #سرزمينى كه مى رسيد يك تكه از گوشت بدنش مى افتاد، تا بالاخره خود را به يمن رساند، وقتى به #يمن رسيد ديگر چيزى از او و لشكرش باقى نمانده بود، و همينكه وارد يمن شد سينه و شكمش باد كرد و منفجر شد و به هلاكت رسيد، و احدى از اشعريها و احدى از خثعم به يمن نرسيد....(۶)
مؤلف : در روايات اين داستان اختلاف شديدى در باره خصوصيات آن هست ، اگر كسى بخواهد بايد به تواريخ و سيره هاى مطول مراجعه نمايد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
#یک خط روضه....
○مصرعی ميگويم و رد ميشوم
○كاروان در دل صحراست خدا رحم کند
@mohamad_hosein_tabatabaei