eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○بحث روايتى سوره توحید○□ □در به سند خود از محمد بن مسلم از امام (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: از خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيدند: مشخصات و و پروردگارت را براى ما بيان كن. آن جناب تا روز پاسخ نداد، تا آنكه  (قل هو الله احد) نازل شد. □ : و در كتاب از امام (عليه السلام) روايت آورده كه فرمود: كننده بن صورياى يهودى بوده، و در بعضى روايات اهل آمده كه عبدالله بن سلام بوده، و اين سؤال را در كرد، و بعد از شنيدن پاسخ آورد، ولى ايمان خود را مى داشت، و در بعضى ديگر آمده از بودند كه اين سؤال را از آن جناب كردند، و در روايات بسيارى از طرق اهل آمده كه اصلا سؤال از ناحيه يهوديان ، بلكه از ناحيه بوده، و به هر حال هر چه بوده از حسب و نسب، و خداى تعالى است.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○بحث روايتى سوره توحید○□ #تفسیرالمیزان □در #كافى به سند خود از محمد بن مسلم از امام #صادق (عليه ا
□○بحث روايتى سوره توحید○□ □و در كتاب به سند خود از بن نباته از (عليه السلام) روايت آورده كه در ضمن فرمود: خداى عزوجل همان (قل هو الله...) است و در كتاب به سند خود از امام (عليه السلام) روايت كرده كه در حديث فرمود: خداى تعالى به آن جناب - يعنى به خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) - فرمود:  (قل هو الله احد) را همانطور كه نازل شده بخوان، كه اين سوره و من است. □ : و نيز به سند خود از بن جعفر روايتى در اين روايت آورده. و در المنثور است كه در كتاب خود از ابن عباس از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت كرده كه فرمود: سوره (قل هو الله احد)  قرآن است.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره توحید□ : روايات از طرق اهل در اين بسيار زياد است، و آن را از عده اى از از قبيل عباس و الدرداء، عمر، ، مسعود، سعيد خدرى، بن انس، ايوب، امامه، و غير نامبردگان از خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت كرده اند، و نيز در عده اى از روايات وارده از امامان (عليهم السلام) آمده، و در توجيه آن مختلف ذكر كرده اند، كه ترين آن اين است كه تمامى معارف قرآنى به اصل بر مى گردد، و و ، و سوره مورد بحث از اين سه اصل اصل را شده، از اول تا به آخرش درباره آن سخن گفته، و آن اصل است.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روایتی سوره توحید□ #تفسیرالمیزان □و در كتاب #توحيد از #امير_المومنين (عليه السلام) روايت آورد
□بحث روایتی سوره توحید□ □و نيز در آن كتاب آمده كه على (عليه السلام)  (قل هو الله احد) را خواند، و وقتى شد گفت: (يا هو يا من لا هو الا هو اغفرلى و انصرنى على القوم الكافرين - اى كسى كه نيست او مگر او، مرا بيامرز و مرا بر قوم كافر يارى فرما). و در البلاغه در باره خداى تعالى آمده : (الاحد لا بتاويل عدد - است، اما نه به ). : اين روايت را در هم از حضرت (عليه السلام) نقل كرده به اين عبارت: (احد لا بتاويل عدد).(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره توحید□ □در اصول به سند خود از بن قاسم جعفرى روايت آورده كه گفت: به امام ابى جعفر دوم الائمه (علیهم السلام) عرضه داشتم: كلمه چه معنايى دارد، فرمود به معناى است، يعنى كه موجودات عالم در كوچك و بزرگ به او ميكنند و اويند. : و در كلمه (صمد) معانى ديگرى از اهل بيت (علیهم السلام) روايت شده، از آن جمله امام (علیه السلام) فرمود: به معناى و است كه سايرين او را كنند، سيدى كه او هيچ آمر و ناهى نباشد.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روایتی سوره توحید□ #تفسیرالمیزان □و در كتاب #توحيد از #وهب بن وهب قرشى از امام #صادق (علیه ال
□بحث روایتی سوره توحید□ □و باز در آن كتاب در از المومنين(علیه السلام) آمده كه فرمود: عزوجل كسى است كه از كسى نشده تا در شريكى داشته باشد، و خود نمى شود تا موروثى از بين رفتنى باشد. و در كتاب در خطبه اى از آن جناب آمده كه فرمود: تعالى از آن است كه داشته باشد تا به آن كفو  شود. : در اين معانى كه تاكنون از روايات نقل كرديم روايات ديگرى نيز هست.(۵) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیه (۵) سوره مسد□ □فى جيدها حبل من مسد□(۵) □#توضيحى درباره اينكه #نفرين به ابولهب و اينكه ف
□بیان آیه (۵) سوره مسد□ □فى جيدها حبل من مسد□(۵) □: مذكور ناشى از است، غفلت از اين كه تعلق قضاى به فعلى از افعال انسان، باعث اختيار انسان نمى شود، چون اين است كه الهى - و همچنين فعل خداى تعالى - گرفته به فعل اختيارى انسان، بدان جهت كه فعل انسان است، يعنى است، و اگر فعل انسان و به عبارتى فعل ابولهب به خود او نشود، باعث مى شود كه اراده خدا از تخلف كند و اين است، و وقتى فعلى كه قضاء موجب است، اختيارى شد، تركش هم اختيارى خواهد بود، هر چند كه آن ترك واقع نمى شود، ( بفرماييد).(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روايتى سوره مسد□ □(چند روايت درباره ابولهب و با رسول اللّه (صلی الله علیه وآله) و سوره مسد)□ □در در آيه شريفه (و انذر عشيرتك الاقربين ) از عباس روايت آورده كه گفت: وقتى اين نازل شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر بالاى رفت و با بلندترين صوتش زد: يك خبر . □و قريش بدون دورش جمع شدند، پرسيدند چه شده است مگر؟ فرمود: به نظر شما اگر بدهم كه فردا صبح و يا امروز عصر بر سر شما مى تازد از من مى پذيريد يا نه؟ گفتند: بلى (براى اينكه ما از تو نشنيده ايم). □فرمود: هم اكنون شما را و هشدار مى دهم از سخت كه در انتظار شما است. گفت:(- مرگت باد)، براى اين همه ما را صدا زدى و اينجا جمع كردى؟ عزوجل در پاسخ وى اين سوره را نازل كرد. □ : اين روايت را در اين سوره نيز از بن جبير از عباس روايت كرده، ولى در آن كه دعوت بر بالاى هنگام نزول آيه (و انذر عشيرتك...) بوده. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روايتى سوره مسد□ □(چند روايت درباره بدرفتارى ابولهب و همسرش با رسول اللّه (صلی الله علیه وآله) و نزول سوره مسد)□ □در به سند خود از بن جعفر (علیه السلام) روايت كرده كه در حديثى كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را بر مى شمارد، فرموده يكى از آنها داستان همسر ابولهب است كه وقتى سوره(تبت يدا ابى لهب ) نازل شد، نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آمد در حالى كه پسر نيز در  حضور آن جناب بود، عرضه داشت يا رسول الله، ام جميل است كه با مى آيد، و چه خشمى! گويا قصد تو را دارد، چون به دست گرفته مى خواهد آن را به طرف تو كند. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: او مرا بيند. اضافه مى كند آمد و از من پرسيد رفيقت كجا است؟ □گفتم آنجايى كه خواسته است. گفت: من به سروقت او آمده ام اگر او را ببينم اين را به سويش مى افكنم، چون او مرا كرده، به و سوگند كه من زنى هستم، (و میدانم چگونه كنم، اين را گفت و رفت). □ابوبكر از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيد: راستى او تو را ؟ فرمود: نه، تعالى بين من و او انداخت، و ديدنش شد. : قريب به اين معنا از طريق از طرق اهل روايت شده. □و در تفسير در ذيل آيه (وامراته الحطب) روايت كرده كه فرمود: ام جميل دختر بود، و عليه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مى كرد و احاديث و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را براى مى برد. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روايتى سوره نصر□ □چند مربوط به سوره نصر□  □در از روايت كرده كه گفت: وقتى اين سوره شد، خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آن را بر قرائت كرد، اصحاب همه خوشحال گشته به يكديگر مى دادند، ولى وقتى آن را شنيد كرد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيد: چرا مى گريى ؟ عرضه داشت: من خيال مى كنم اين سوره تو را به تو مى دهد، يا رسول الله. حضرت فرمود: اين سوره همان را مى گويد كه تو ، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بعد از نزول اين سوره از سال زندگى نكرد، و از آن به بعد هم ديگر كسى او را و خوشحال نديد. □ : اين در از روايات با عباراتى آمده. و بعضى در دلالت سوره بر خبر آن جناب چنين گفته اند كه: اين سوره دارد بر اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از انجام رسالات خود شده، آنچه بود انجام دهد انجام داده، و دوران تلاش و مجاهدتش به رسيده، و معلوم است كه طبق مثل معروف عند الكمال يرقب الزوال، هر چيزى كه به رسيد بايد منتظر بود. □و در كتاب از روايت كرده كه گفت: خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در عمرش نمى ايستاد و نمى نشست و نمى آمد و نمى رفت، اينكه مى گفت: سبحان الله و بحمده و استغفر الله و اتوب اليه. ما اين معنا را پرسيديم، فرمود: من بدين عمل شده ام، آنگاه اين سوره را مى خواند: (اذا جاء نصر الله و الفتح ). □ : و در اين روايات يكى دو تا ، البته در آنها در اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) چه مى گفته هست. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روايتى سوره نصر□ تفسیرالمیزان □چند مربوط به سوره نصر□ □ : شايد منظور از سوره و به طور بوده، كه در اين صورت ندارد كه بعضى آيات ساير سوره ها از اين سوره نازل شده باشد. □ داستان □ □در در داستان فتح مكه آمده: از آنكه در سال رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) با قريش نمود، يكى از صلح اين بود كه هر و هر عرب بخواهد مى تواند در رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شود، و هر كس و هر قبيله بخواهد مى تواند داخل در عهد گردد، قبيله به عهد و عقد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) ، و قبيله در عقد و پيمان قريش در آمد، و اين دو قبيله از بود. □در اين بين ميان بنى بكر و خزاعه اتفاق افتاد، و بنى بكر را با دادن كمك كردند، ولى آشكارا كمك ندادند به جز افراد، از آن جمله بن ابى جهل و بن عمرو كه و به كمك بنى بكر رفتند. ناگزير بن سالم خزاعى بر مركب خود شد و به نزد خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شتافت، و اين در هنگامى بود كه مسأله فتح مكه بر سر افتاده بود، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در در بين مردم بود، عمرو بن سالم و اين اشعار را :  ○لا هم انى ناشد محمدا ○حلف ابينا و ابيه الاتلد ○ان قريشا اخلفوك الموعدا ○و نقضوا ميثاقك الموكدا ○و قتلونا ركعا و سجدا :بارالها باش من به (صلی الله علیه وآله) اطلاع دادم، و او را به طلبیدم، و به سوگندهای که نیاکان ما و نیاکان او مقدسش می شمردند دادم که درباره ات کردند و عهد تو را نمودند و ما را در حال و کشتند. □رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: اى بس است سپس برخاست و به خانه همسرش رفت و فرمود: برايم آماده ساز، آنگاه شروع كرد به و شستشوى خود، و مى فرمود: نشوم اگر - خويشاوندان عمرو بن سالم - را يارى نكنم، آنگاه از بديل بن ورقاء با حركت كرده نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، آنها هم آنچه از بكر و كشيده بودند و يارى قريش از بنى بكر را به اطلاع آن حضرت رسانده به طرف برگشتند. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روایتی سوره نصر□ #تفسیرالمیزان □ #مجمع البيان سپس اضافه مى كند از #ابن مسعود روايت شده كه گفت
□بحث روایتی سوره نصر□ □و نيز از روايت شده كه گفت : وقتى رسول خدا (صلی الله علیه وآله) وارد شد، حاضر داخل خانه شود، در حالى كه مشركين در آنجا باشد و داد قبل از ورود آن جناب ها را بيرون سازند، و نيز اى از ابراهيم و اسماعيل (عليهماالسلام) بود كه در دستشان از لام - كه وسيله اى براى نوعى بود - وجود داشت، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: بكشد را، به خدا سوگند كه خودشان هم مى دانستند كه ابراهيم و اسماعیل (علیهماالسلام) هرگز مرتکب قمار از لام نشدند.(۳) □ : روایات پیرامون داستان فتح مکه زیاد است، هر کس بخواهد به همه آنها شود باید به کتب و جوامع اخبار مراجعه کند، آنچه ما آوردیم به منزله بود. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روايتى سوره کافرون□ □در آمده كه جرير، ابن ابى حاتم، و ابن انبارى در كتاب ()، از سعيد بن ميناء مولاى ابى البخترى روايت كرده اند كه گفت: بن مغيره و بن وائل و بن مطلب و بن خلف رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را ديدند و گفتند: اى محمد بيا را روى هم بريزيم، ما خداى تو را بپرستيم و تو خدايان ما را در نتيجه و كدورت بين ما بر طرف شود، همه در پرستش معبودها باشيم، و بالاخره يا معبود ما حق است و يا معبود تو، اگر معبود ما حق و تر بود سر تو بى كلاه نمانده، و از عبادت آنها برده اى، و اگر معبود تو حق و صحيح تر از معبود ما باشد سر ما نمانده، از پرستش او بهره مند شده ايم. در پاسخ اين پيشنهاد خداى تعالى اين کافرون را نازل كرد كه بگو: هان اى كفار! من نمى پرستم آنچه را كه شما مى پرستيد، تا آخر سوره. □: مرحوم شيخ در به سند خود از از عده اى از اصحاب قريب به اين معنا را روايت كرده(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روايتى سوره کافرون□ #تفسیرالمیزان □در #الدرالمنثور آمده كه #ابن جرير، ابن ابى حاتم، و ابن انب
□بحث روایتی سوره کافرون□ □و در تفسير از پدرش از ابى عمير روايت كرده كه گفت: از ابى جعفر احول از سوره مورد بحث سؤال كرد، كه مگر يك سخنگوى اينطور حرف مى زند كه در يك سطر مطلبى را بگويد و تكرار كند؟ ابى جعفر احول جوابى از اين اشكال نداشت. به طرف روان شد، و در مدينه از امام (عليه السلام) پرسيد حضرت فرمود: نزول اين سوره و مطلبش اين بود كه قريش به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) كرده بود، بيا تا بر سر پرستش خدايان اى كنيم، تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال ما خداى تو را، يك سال تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال ما خداى تو را، خداى تعالى در پاسخشان سخن آنان را يعنى را بكار برد، آنها گفته بودند يك سال تو خدايان ما را عبادت كن در پاسخ فرمود: (لا اعبد ما تعبدون) آنها گفته بودند و يك سال ما خدای تو را. در پاسخشان فرمود: (و لا انتم عابدون ما اعبد لكم دينكم و لى دين ) □ احول وقتى اين پاسخ را شنيد نزد شاكر رفت، و جواب را بدو گفت. ابوشاكر گفت: اين جواب مال تو نيست اين را از بدينجا حمل كرده، (يعنى تو نزد بن محمد رفته اى و را از او گرفته اى). : تكرار در كلام قريش اين است كه بيا تا به يك سال تو خدايان ما را و يك سال ما خداى تو را بپرستيم.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روايتى سوره کوثر□ #تفسیر_المیزان □رواياتى درباره اينكه #مراد از (#نحر) در (فصلّ لربّك و انحر
□بحث روايتى سوره کوثر□ □ورسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: دست بلند كردن يكى از و است كه خداى تعالى (در كفار) فرموده: «فما استكانوا لربهم و ما يتضرعون». ترجمه: (براى پروردگار خود نه استكانت دارند و نه تضرع و زارى). : اين روايت را مجمع البيان از از اصبغ بن نباته از آن جناب نقل كرده، سپس گفته و اين روايت را در خود آورده اند. و نيز گفته همه طاهره از آن جناب نقل كرده اند، كه معناى بلند نمودن دست تا گودى زير گلو در هنگام است.(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره کوثر□ □در كتاب است كه ابن مردويه از روايت كرده كه در تفسير آيه (فصل لربك و انحر) گفته: خداى تعالى به رسول گراميش فرستاد كه وقتى نماز را مى گويى را تا برابر - گودى زير گلويت - بلند كن، اين است معناى نحر. □و در در ذيل آيه از عمر بن يزيد روايت كرده كه گفت: من از امام (علیه السلام) شنيدم كه در تفسير آيه (فصل لربك و انحر) مى فرمود: اين نحر عبارت است از كردن دستهايت  تا صورت. آنگاه مى گويد: بن سنان هم اين حديث را از آن جناب نقل كرده، و نيز به آن را از آن جناب روايت كرده است.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره کوثر□ : در بعضى از تواريخ آمده كه شماتت كننده بن مغيره بوده. و در بعضى ديگر آمده كه بوده. و در بعضى ديگر آمده كه بن ابى معيط بوده. و در بعضى آمده كه بن اشرف بوده، ولى معتبر است كه مى گفت عاصى بن وائل بوده است. □ آن، روايتى است كه مرحوم آن را در از حسن بن على (علیه السلام) نقل كرده كه آن جناب در حديثى كه روى سخنش در آن با بن العاصى است، فرموده: تو در بسترى متولد شدى (يعنى هم با عاصى بن وائل مى شده و هم با ديگران)، و وقتى متولد شدى عده اى از بر سر تو كردند، بن حرب گفت اين پسر از من است. وليد بن مغيره گفت: از است. عثمان بن حارث و نضر بن حارث بن كلده، و عاصى بن وائل هر يك ادعا كردند كه از من است، تا آنكه از ميان همه آنان تر و بى حسب و نسب تر و تر و ستمكارتر و زناكارترشان بن وائل زورش بر سايرين چربيد و تو را به خود ساخت. □و نيز اين تو بودى كه براى بر شمردن افتخاراتت به ايستادى، و گفتى اين منم. كه (صلی الله عریه وآله) را زخم زبان مى زنم، و عاصى بن وائل گفت: محمد مردى است، يعنى اولاد ندارد، اگر از دنيا برود نامش از روزگار محو مى شود، و خداى تعالى در پاسخش فرمود: (ان شانئك هو الابتر) تا آخر حديث.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روایتی سوره کوثر□ #تفسیرالمیزان □ #مؤلف: در بعضى از تواريخ آمده كه شماتت كننده #وليد بن مغيره
□بحث روایتی سوره کوثر□ □و در تفسير در ذيل آيه (انا اعطيناك الكوثر) آمده كه كوثر است در بهشت، كه خدا آن را به محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم) داده، تا عوض از پسرش باشد. □ : اين روايت علاوه بر اينكه است، يعنى سندش نشده، و علاوه بر اينكه است، يعنى تنها در آن آمده كه: (فرمود) و نكرده كه كدام يك از فرموده، با ساير روايات  است، و تفسير كوثر به نهرى در بهشت ندارد كه كوثر به معناى باشد، چون همانطور كه در خبر ابن جبير گذشت نهر بهشتى هم از خير كثير است.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روايتى سوره ماعون□ #تفسیرالمیزان □در كتاب #خصال از #على (علیه السلام) آمده كه در ضمن حديث #چه
□بحث روايتى سوره ماعون□ □در به سند خود از بن فضيل روايت كرده كه گفت: از عبد بن جعفر (علیه السلام) از كلام خداى عزوجل پرسيدم كه می فرمايد: (الذين هم عن صلاتهم ساهون)، فرمود: كسى است كه حق نماز را كند. : و اين مضامين در رواياتى ديگر نيز آمده است. □و در است كه و ابن ابى حاتم و در كتاب خود، از بن ابيطالب روايت كرده اند: كه در تفسير (الذين هم يراون) فرمود: يعنى با نماز خود مى كنند. □و نيز در كتاب آمده كه و و عساكر از نقل كرده اند كه گفت: خدا (صلی الله علیه وآله) در آيه و (يمنعون الماعون) فرمود: همه آن  چيزهايى است كه مردم به عنوان در بين خود مى دهند و مى گيرند، از تبر گرفته تا ديگ و دلو و نظاير آن.(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روايتى سوره ماعون□ #تفسیرالمیزان □در #كافى به سند خود از #محمد بن فضيل روايت كرده كه گفت: از
□بحث روايتى سوره ماعون□ □در به سند خود از از امام (علیه السلام) روايت آورده كه در حديثى فرمود: منظور از در جمله (و يمنعون الماعون )  است كه بدهى و است كه بكنى، و خانه اى است كه به بدهى، هم يكى از ماعون است. □ : در اين روايت ماعون به هم تفسير شده، و اين تفسير از طرق سنت نيز از (علیه السلام) روايت شده، نظير روايتى كه در به اين عبارت آمده: (ماعون)  است كه از آن مى كنند، و به خويش خودنمايى و مى كنند، و زكات خود مى شوند.(۴) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روايتى سوره ماعون□ #تفسیرالمیزان □در #كافى به سند خود از #ابوبصير از امام #صادق (علیه السلام)
□بحث روايتى سوره ماعون□ □و در است كه قانع از بن ابیطالب روايت كرده كه گفت: از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) شنيدم مى فرمود: مسلمان مسلمان است، وقتى با او مى كند، سلامش مى گويد، و او سلام را به وجهى به وى بر میگرداند، يعنى او بايد كند و اين بايد بگويد و بايد كه ماعون را از او ندارد. پرسيدم يا رسول اللّه ماعون چيست؟ فرمود: از گرفته تا آهن و از گرفته تا هر چيز ديگر. □ : رسول خدا در روايتى ديگر آهن را به هاى مسين و آهنين، و سنگ را به ديگهاى سنگى فرموده است.(۵) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روايتى سوره قریش□ #تفسیر_المیزان □در تفسير #قمى در #ذيل آيه (لايلاف قريش) آمده كه: اين سوره
□بحث روايتى سوره قریش□ □بعد از آنكه خداى تعالى رسول گراميش را فرمود: مردم قريش از سفر شدند، چون از اطراف مردم رو به آن جناب نهاده، هم آن حضرت را مى كردند، و هم را، و لذا در اين سوره فرمود: (فليعبدوا رب هذا البيت الذى اطعمهم من جوع ) پس اين خانه را بپرستند، كه ايشان را از نجات داد، و ديگر ندارند به شام بروند، (و امنهم من خوف) يعنى بپاس كعبه كارى به كار آنان ندارند. □ : اينكه فرمود: ( از آنكه خداى تعالى گراميش را مبعوث فرمود)  با آيات سوره نيست، چون گفتيم سياق همه از داستان و از ولادت آن حضرت سخن دارد، و چه بسا اين قسمت كلام امام نبوده، و مرحوم آن را از بعضى روايات استفاده كرده باشد.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei