□○بحث روايتى سوره توحید○□
#تفسیرالمیزان
□در #كافى به سند خود از محمد بن مسلم از امام #صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود:
#يهوديان از #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيدند:
مشخصات و #حسب و #نسب پروردگارت را براى ما بيان كن. آن جناب تا #سه روز پاسخ نداد، تا آنكه #سوره (قل هو الله احد) نازل شد.
□ #مؤلف: و در كتاب #احتجاج از امام #عسكرى (عليه السلام) روايت آورده كه فرمود:
#سؤال كننده #عبدالله بن صورياى يهودى بوده، و در بعضى روايات اهل #سنت آمده كه #سائل عبدالله بن سلام بوده، و اين سؤال را در #مكه كرد، و بعد از شنيدن پاسخ #ايمان آورد، ولى ايمان خود را #پنهان مى داشت، و در بعضى ديگر آمده #جمعيتى از #يهود بودند كه اين سؤال را از آن جناب كردند، و در روايات بسيارى از طرق اهل #سنت آمده كه اصلا سؤال از ناحيه يهوديان #نبوده، بلكه از ناحيه #مشركين_مكه بوده، و به هر حال هر چه بوده #مراد از حسب و نسب، #صفات و #مشخصات خداى تعالى است.(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○بحث روايتى سوره توحید○□ #تفسیرالمیزان □در #كافى به سند خود از محمد بن مسلم از امام #صادق (عليه ا
□○بحث روايتى سوره توحید○□
#تفسیرالمیزان
□و در كتاب #معانى به سند خود از #اصبغ بن نباته از #على (عليه السلام) روايت آورده كه در ضمن #حديثى فرمود: #نسبت خداى عزوجل همان #سوره (قل هو الله...) است و در كتاب #علل به سند خود از امام #صادق (عليه السلام) روايت كرده كه در حديث #معراج فرمود:
خداى تعالى به آن جناب - يعنى به #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) - فرمود:
(قل هو الله احد) را همانطور كه نازل شده بخوان، كه اين سوره #نسبت و #معرف من است.
□ #مؤلف: و نيز به سند خود از #موسى بن جعفر روايتى در #معناى اين روايت آورده.
و در #الدر المنثور است كه #ابو_عبيد در كتاب #فضائل خود از ابن عباس از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت كرده كه فرمود:
سوره (قل هو الله احد) #ثلث قرآن است.(۲)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره توحید□
#تفسیرالمیزان
□ #مؤلف: روايات از طرق اهل #سنت در اين #معنا بسيار زياد است، و آن را از عده اى از #صحابه از قبيل #ابن عباس و #ابى الدرداء، #ابن عمر، #جابر، #ابن مسعود، #ابى سعيد خدرى، #معاذ بن انس، #ابى ايوب، #ابى امامه، و غير نامبردگان از #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت كرده اند، و نيز در عده اى از روايات وارده از امامان #اهل_بيت (عليهم السلام) آمده، و #مفسرين در توجيه آن #وجوهى مختلف ذكر كرده اند، كه #معتدل ترين آن اين است كه تمامى معارف قرآنى به #سه اصل بر مى گردد، #توحيد و #نبوت و #معاد، و سوره مورد بحث از اين سه اصل #يك اصل را #متعرض شده، از اول تا به آخرش درباره آن سخن گفته، و آن اصل #توحيد است.(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روایتی سوره توحید□ #تفسیرالمیزان □و در كتاب #توحيد از #امير_المومنين (عليه السلام) روايت آورد
□بحث روایتی سوره توحید□
#تفسیرالمیزان
□و نيز در آن كتاب آمده كه #امير_المومنین على (عليه السلام) #سوره (قل هو الله احد) را خواند، و وقتى #فارغ شد گفت: (يا هو يا من لا هو الا هو اغفرلى و انصرنى على القوم الكافرين - اى كسى كه نيست او مگر او، مرا بيامرز و مرا بر قوم كافر يارى فرما).
و در #نهج البلاغه در باره خداى تعالى آمده : (الاحد لا بتاويل عدد - #احد است، اما نه به #تاويل_عدد).
#مؤلف: اين روايت را در #توحيد هم از حضرت #رضا (عليه السلام) نقل كرده به اين عبارت: (احد لا بتاويل عدد).(۳)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره توحید□
#تفسیرالمیزان
□در اصول #كافى به سند خود از #داوود بن قاسم جعفرى روايت آورده كه گفت: به امام ابى جعفر دوم #جواد الائمه (علیهم السلام) عرضه داشتم: كلمه #صمد چه معنايى دارد، فرمود به معناى #سيد_مصمود_اليه است، يعنى #بزرگى كه #تمام موجودات عالم در #حوائج كوچك و بزرگ به او #مراجعه ميكنند و #محتاج اويند.
#مؤلف: و در #تفسير كلمه (صمد) معانى ديگرى از #ائمه اهل بيت (علیهم السلام) روايت شده، از آن جمله امام #باقر (علیه السلام) فرمود: #صمد به معناى #سيد و #بزرگى است كه سايرين او را #اطاعت كنند، سيدى كه #مافوق او هيچ آمر و ناهى نباشد.(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روایتی سوره توحید□ #تفسیرالمیزان □و در كتاب #توحيد از #وهب بن وهب قرشى از امام #صادق (علیه ال
□بحث روایتی سوره توحید□
#تفسیرالمیزان
□و باز در آن كتاب در #خطبه_ديگر از #امير المومنين(علیه السلام) آمده كه فرمود: #خداى عزوجل كسى است كه از كسى #متولد نشده تا در #عزت شريكى داشته باشد، و خود #فرزنددار نمى شود تا موروثى از بين رفتنى باشد.
و در #همان كتاب در #ضمن خطبه اى از آن جناب آمده كه فرمود: #خداى تعالى #بزرگتر از آن است كه #كفوى داشته باشد تا به آن كفو #تشبيه شود.
#مؤلف: در اين معانى كه تاكنون از روايات نقل كرديم روايات ديگرى نيز هست.(۵)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیه (۵) سوره مسد□ □فى جيدها حبل من مسد□(۵) □#توضيحى درباره اينكه #نفرين به ابولهب و اينكه ف
□بیان آیه (۵) سوره مسد□
□فى جيدها حبل من مسد□(۵)
□#مؤلف: #اشكال مذكور ناشى از #غفلت است، غفلت از اين #حقيقت كه تعلق قضاى #حتمى_الهى به فعلى از افعال #اختيارى انسان، باعث #بطلان اختيار انسان نمى شود، چون #فرض اين است كه #اراده الهى - و همچنين فعل خداى تعالى - #تعلق گرفته به فعل اختيارى انسان، بدان جهت كه فعل انسان است، يعنى #اختيارى است، و اگر فعل انسان و به عبارتى فعل ابولهب به #اختيار خود او #صادر نشود، باعث مى شود كه اراده خدا از #مرادش تخلف كند و اين #محال است، و وقتى فعلى كه #متعلق قضاء موجب است، اختيارى شد، تركش هم اختيارى خواهد بود، هر چند كه آن ترك واقع نمى شود، (#دقت بفرماييد).(۳)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روايتى سوره مسد□
#تفسیرالمیزان
□(چند روايت درباره #بدرفتارى ابولهب و #همسرش با رسول اللّه (صلی الله علیه وآله) و #نزول سوره مسد)□
□در #مجمع_البيان در #ذيل آيه شريفه (و انذر عشيرتك الاقربين ) از #ابن عباس روايت آورده كه گفت: وقتى اين #آيه نازل شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر بالاى #صفا رفت و با بلندترين صوتش #فرياد زد: يك خبر #مهم.
□و قريش بدون #درنگ دورش جمع شدند، پرسيدند چه شده است مگر؟ فرمود: به نظر شما اگر #خبرى بدهم كه فردا صبح و يا امروز عصر #دشمنى بر سر شما مى تازد از من مى پذيريد يا نه؟ #همه گفتند: بلى (براى اينكه ما از تو #دروغى نشنيده ايم).
□فرمود: هم اكنون شما را #انذار و هشدار مى دهم از #عذابى سخت كه در انتظار شما است.
#ابولهب گفت:(#تبالك- مرگت باد)، براى اين همه ما را صدا زدى و اينجا جمع كردى؟ #خداى عزوجل در پاسخ وى اين سوره را نازل كرد.
□ #مؤلف: اين روايت را در #تفسير اين سوره نيز از #سعيد بن جبير از #ابن عباس روايت كرده، ولى در آن #نيامده كه دعوت بر بالاى #صفا هنگام نزول آيه (و انذر عشيرتك...) بوده.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روايتى سوره مسد□
#تفسیرالمیزان
□(چند روايت درباره بدرفتارى ابولهب و همسرش با رسول اللّه (صلی الله علیه وآله) و نزول سوره مسد)□
□در #قرب_الاسناد به سند خود از #موسى بن جعفر (علیه السلام) روايت كرده كه در حديثى #طولانى كه #معجزات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را بر مى شمارد، فرموده يكى از آنها داستان #ام_جميل همسر ابولهب است كه وقتى سوره(تبت يدا ابى لهب ) نازل شد، نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آمد در حالى كه #ابوبكر پسر #ابوقحافه نيز در حضور آن جناب بود، عرضه داشت يا رسول الله، ام جميل است كه با #خشم مى آيد، و چه خشمى! گويا قصد #اذيت تو را دارد، چون #سنگى به دست گرفته مى خواهد آن را به طرف تو #پرتاب كند. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: او مرا #نمى بيند.
#ابوبكر اضافه مى كند #ام_جميل #نزديك آمد و از من پرسيد رفيقت كجا است؟
□گفتم آنجايى كه #خدا خواسته است. گفت: من به سروقت او آمده ام اگر او را ببينم اين #سنگ را به سويش مى افكنم، چون او مرا #هجو كرده، به #لات و #عزى سوگند كه من زنى #شاعر هستم، (و میدانم چگونه #هجوش كنم، اين را گفت و رفت).
□ابوبكر از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيد: راستى او تو را #نديد؟ فرمود: نه، #خداى تعالى #حجابى بين من و او انداخت، و #مانع ديدنش شد.
#مؤلف: قريب به اين معنا از #چند طريق از طرق اهل #سنت روايت شده.
□و در تفسير #قمى در ذيل آيه (وامراته الحطب) روايت كرده كه #امام فرمود: ام جميل دختر #صخر بود، و عليه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) #سخن_چينى مى كرد و احاديث و #سخنان رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را براى #كفار مى برد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روايتى سوره نصر□
#تفسیرالمیزان
□چند #روايت مربوط به #نزول سوره نصر□
□در #مجمع_البيان از #مقاتل روايت كرده كه گفت: وقتى اين سوره #نازل شد، #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آن را بر #اصحابش قرائت كرد، اصحاب همه خوشحال گشته به يكديگر #مژده مى دادند، ولى وقتى #عباس آن را شنيد #گريه كرد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيد:
چرا مى گريى #عمو؟ عرضه داشت: من خيال مى كنم اين سوره #خبر_مرگ تو را به تو مى دهد، يا رسول الله. حضرت فرمود: #بله اين سوره همان را مى گويد كه تو #فهميدى، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بعد از نزول اين سوره #بيش از #دو سال زندگى نكرد، و از آن به بعد هم ديگر كسى او را #خندان و خوشحال نديد.
□ #مؤلف: اين #معنا در #تعدادى از روايات با عباراتى #مختلف آمده.
و بعضى در #وجه دلالت سوره بر خبر #مرگ آن جناب چنين گفته اند كه: اين سوره #دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از انجام رسالات خود #فارغ شده، آنچه #بنا بود انجام دهد انجام داده، و دوران تلاش و مجاهدتش به #سر رسيده، و معلوم است كه طبق مثل معروف عند الكمال يرقب الزوال، هر چيزى كه به #حد_كمالش رسيد بايد منتظر #زوالش بود.
□و در #همان كتاب از #ام_سلمه روايت كرده كه گفت: #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در #اواخر عمرش نمى ايستاد و نمى نشست و نمى آمد و نمى رفت، #مگر اينكه مى گفت: سبحان الله و بحمده و استغفر الله و اتوب اليه. ما #علت اين معنا را پرسيديم، فرمود: من بدين عمل #مامور شده ام، آنگاه اين سوره را مى خواند: (اذا جاء نصر الله و الفتح ).
□ #مؤلف: و در اين #معنا روايات يكى دو تا #نيست، البته در #بين آنها در اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) چه #ذكرى مى گفته #اختلاف هست.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روايتى سوره نصر□
تفسیرالمیزان
□چند #روايت مربوط به #نزول سوره نصر□
□ #مؤلف: شايد منظور از #آخرين سوره #دربست و به طور #تمام بوده، كه در اين صورت #منافات ندارد كه بعضى آيات ساير سوره ها #بعد از اين سوره نازل شده باشد.
□ #تفصيل داستان #فتح_مكه□
□در #مجمع_البيان در داستان فتح مكه آمده:
#بعد از آنكه در سال #حديبيه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) با #مشركين قريش #صلح نمود، يكى از #شرائط صلح اين بود كه هر #كس و هر #قبيله عرب بخواهد مى تواند #داخل در #عهد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شود، و هر كس و هر قبيله بخواهد مى تواند داخل در عهد #قريش گردد، قبيله #خزاعه به عهد و عقد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) #پيوست، و قبيله #بنى_بكر در عقد و پيمان قريش در آمد، و #بين اين دو قبيله از #قديم_الايام #دشمنى بود.
□در اين بين #جنگى ميان بنى بكر و خزاعه اتفاق افتاد، و #قريش بنى بكر را با دادن #سلاح كمك كردند، ولى آشكارا كمك #انسانى ندادند به جز #بعضى افراد، از آن جمله #عكرمه بن ابى جهل و #سهيل بن عمرو كه #شبانه و #مخفيانه به كمك بنى بكر رفتند. ناگزير #عمرو بن سالم خزاعى #سوار بر مركب خود شد و به #مدينه نزد #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شتافت، و اين در هنگامى بود كه مسأله فتح مكه بر سر #زبانها افتاده بود، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در #مسجد در بين مردم بود، عمرو بن سالم #ايستاد و اين اشعار را #سرود:
○لا هم انى ناشد محمدا
○حلف ابينا و ابيه الاتلد
○ان قريشا اخلفوك الموعدا
○و نقضوا ميثاقك الموكدا
○و قتلونا ركعا و سجدا
#ترجمه:بارالها #شاهد باش من به #محمد (صلی الله علیه وآله) اطلاع دادم، و او را به #کمک طلبیدم، و به سوگندهای #غلیظی که نیاکان ما و نیاکان او مقدسش می شمردند #سوگند دادم که #قریش درباره ات #خلف_وعده کردند و عهد #مؤکد تو را #نقض نمودند و ما را در حال #رکوع و #سجده کشتند.
□رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: اى #عمرو بس است سپس برخاست و به خانه همسرش #ميمونه رفت و فرمود: #آبى برايم آماده ساز، آنگاه شروع كرد به #غسل و شستشوى خود، و مى فرمود: #يارى نشوم اگر #بنى_كعب - خويشاوندان عمرو بن سالم - را يارى نكنم، آنگاه از #خزاعه بديل بن ورقاء با #جماعتى حركت كرده نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، آنها هم آنچه از #بنى بكر و #قريش كشيده بودند و #مخصوصا يارى قريش از بنى بكر را به اطلاع آن حضرت رسانده به طرف #مكه برگشتند.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روایتی سوره نصر□ #تفسیرالمیزان □ #مجمع البيان سپس اضافه مى كند از #ابن مسعود روايت شده كه گفت
□بحث روایتی سوره نصر□
#تفسیرالمیزان
□و نيز از #ابن_عباس روايت شده كه گفت : وقتى رسول خدا (صلی الله علیه وآله) وارد #مكه شد، حاضر #نشد داخل خانه شود، در حالى كه #معبودهاى مشركين در آنجا باشد و #دستور داد قبل از ورود آن جناب #بت ها را بيرون سازند، و نيز #مجسمه اى از ابراهيم و اسماعيل (عليهماالسلام) بود كه در دستشان #چوبه از لام - كه وسيله اى براى نوعى #قمار بود - وجود داشت، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود:
#خدا بكشد #مشركين را، به خدا سوگند كه خودشان هم مى دانستند كه ابراهيم و اسماعیل (علیهماالسلام) هرگز مرتکب قمار از لام نشدند.(۳)
□ #مؤلف: روایات پیرامون داستان فتح مکه #بسیار زیاد است، هر کس بخواهد به همه آنها #واقف شود باید به کتب #تاریخ و جوامع اخبار مراجعه کند، آنچه ما آوردیم به منزله #خلاصه_ای بود.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روايتى سوره کافرون□
#تفسیرالمیزان
□در #الدرالمنثور آمده كه #ابن جرير، ابن ابى حاتم، و ابن انبارى در كتاب (#المصاحف)، از سعيد بن ميناء مولاى ابى البخترى روايت كرده اند كه گفت: #وليد بن مغيره و #عاصى بن وائل و #اسود بن مطلب و #اميه بن خلف رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را ديدند و گفتند: اى محمد بيا #خدايانمان را روى هم بريزيم، ما خداى تو را بپرستيم و تو خدايان ما را در نتيجه #غائله و كدورت بين ما بر طرف شود، همه در پرستش معبودها #مشترك باشيم، و بالاخره يا معبود ما حق است و يا معبود تو، اگر معبود ما حق و #صحيح تر بود سر تو بى كلاه نمانده، و از عبادت آنها #حظى برده اى، و اگر معبود تو حق و صحيح تر از معبود ما باشد سر ما #بیكلاه نمانده، از پرستش او بهره مند شده ايم. در پاسخ اين پيشنهاد خداى تعالى اين #سوره کافرون را نازل كرد كه بگو: هان اى كفار! من #هرگز نمى پرستم آنچه را كه شما مى پرستيد، تا آخر سوره.
□#مؤلف: مرحوم شيخ در #امالى به سند خود از #ميناء از عده اى از اصحاب #اماميه قريب به اين معنا را روايت كرده(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روايتى سوره کافرون□ #تفسیرالمیزان □در #الدرالمنثور آمده كه #ابن جرير، ابن ابى حاتم، و ابن انب
□بحث روایتی سوره کافرون□
#تفسیرالمیزان
□و در تفسير #قمى از پدرش از #ابن ابى عمير روايت كرده كه گفت: #ابوشاكر از ابى جعفر احول از سوره مورد بحث سؤال كرد، كه مگر يك سخنگوى #حكيم اينطور حرف مى زند كه در يك سطر مطلبى را #دوبار بگويد و تكرار كند؟ ابى جعفر احول جوابى از اين اشكال نداشت.
#ناگزير به طرف #مدينه روان شد، و در مدينه از امام #صادق (عليه السلام) پرسيد حضرت فرمود: #سبب نزول اين سوره و #تكرار مطلبش اين بود كه قريش به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) #پيشنهاد كرده بود، بيا تا بر سر پرستش خدايان #مصالحه اى كنيم، #يك_سال تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال ما خداى تو را، #باز يك سال تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال ما خداى تو را، خداى تعالى در پاسخشان #عين سخن آنان را يعنى #تكرار_مطلب را بكار برد، آنها گفته بودند يك سال تو خدايان ما را عبادت كن در پاسخ فرمود: (لا اعبد ما تعبدون)
آنها گفته بودند و يك سال ما خدای تو را. در پاسخشان فرمود: (و لا انتم عابدون ما اعبد لكم دينكم و لى دين )
□ #ابوجعفر احول وقتى اين پاسخ را شنيد نزد #ابى شاكر رفت، و جواب را بدو گفت. ابوشاكر گفت: اين جواب مال تو نيست اين را #شتر از #حجاز بدينجا حمل كرده، (يعنى تو نزد #جعفر بن محمد رفته اى و #پاسخ را از او گرفته اى).
#مؤلف: #مفاد تكرار در كلام قريش اين است كه بيا تا به #آخر_عمر يك سال تو خدايان ما را و يك سال ما خداى تو را بپرستيم.(۲)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روايتى سوره کوثر□ #تفسیر_المیزان □رواياتى درباره اينكه #مراد از (#نحر) در (فصلّ لربّك و انحر
□بحث روايتى سوره کوثر□
#تفسیر_المیزان
□ورسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: دست بلند كردن يكى از #مظاهر_استكانت و #التماس است كه خداى تعالى (در #مذمّت كفار) فرموده: «فما استكانوا لربهم و ما يتضرعون».
ترجمه: (براى پروردگار خود نه استكانت دارند و نه تضرع و زارى).
#مؤلف: اين روايت را #صاحب مجمع البيان از #مقاتل از اصبغ بن نباته از آن جناب نقل كرده، سپس گفته #ثعلبى و #واحدى اين روايت را در #تفسيرهاى خود آورده اند. و نيز گفته همه #عترت طاهره از آن جناب نقل كرده اند، كه معناى #نحر بلند نمودن #دو دست تا #محاذى گودى زير گلو در هنگام #نماز است.(۳)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره کوثر□
#تفسیرالمیزان
□در كتاب #الدرالمنثور است كه ابن مردويه از #ابن_عباس روايت كرده كه در تفسير آيه (فصل لربك و انحر) گفته: خداى تعالى به رسول گراميش #وحى فرستاد كه وقتى #تكبير_اول نماز را مى گويى #دستها را تا برابر #نحرت - گودى زير گلويت - بلند كن، اين است معناى نحر.
□و در #مجمع_البيان در ذيل آيه از عمر بن يزيد روايت كرده كه گفت: من از امام #صادق (علیه السلام) شنيدم كه در تفسير آيه (فصل لربك و انحر) مى فرمود: اين نحر عبارت است از #بلند كردن دستهايت تا #برابر صورت.
#مؤلف آنگاه مى گويد: #عبداللّه بن سنان هم #مثل اين حديث را از آن جناب نقل كرده، و نيز #قريب به آن را #جميل از آن جناب روايت كرده است.(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره کوثر□
#تفسیرالمیزان
□ #مؤلف: در بعضى از تواريخ آمده كه شماتت كننده #وليد بن مغيره بوده. و در بعضى ديگر آمده كه #ابوجهل بوده. و در بعضى ديگر آمده كه #عقبه بن ابى معيط بوده. و در بعضى آمده كه #كعب بن اشرف بوده، ولى معتبر #همان است كه مى گفت عاصى بن وائل بوده است.
□ #مؤيد آن، روايتى است كه مرحوم #طبرسى آن را در #احتجاج از حسن بن على (علیه السلام) نقل كرده كه آن جناب در حديثى كه روى سخنش در آن با #عمرو بن العاصى است، فرموده: تو در بسترى #مشترك متولد شدى (يعنى #مادرت هم با عاصى بن وائل #هم_بستر مى شده و هم با ديگران)، و وقتى متولد شدى عده اى از #رجال_قريش بر سر تو #نزاع كردند، #ابوسفيان بن حرب گفت اين پسر از #نطفه من است. وليد بن مغيره گفت: از #من است. عثمان بن حارث و نضر بن حارث بن كلده، و عاصى بن وائل هر يك ادعا كردند كه از من است، تا آنكه از ميان همه آنان #لئيم تر و بى حسب و نسب تر و #خبيث تر و ستمكارتر و زناكارترشان #عاصى بن وائل زورش بر سايرين چربيد و تو را به خود #ملحق ساخت.
□و نيز اين تو بودى كه براى بر شمردن افتخاراتت به #خطبه ايستادى، و گفتى اين منم.
كه #محمد(صلی الله عریه وآله) را زخم زبان مى زنم، و عاصى بن وائل گفت: محمد مردى #ابتر است، يعنى اولاد #ذكورى ندارد، اگر از دنيا برود نامش از #صفحه روزگار محو مى شود، و خداى تعالى در پاسخش فرمود: (ان شانئك هو الابتر) تا آخر حديث.(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روایتی سوره کوثر□ #تفسیرالمیزان □ #مؤلف: در بعضى از تواريخ آمده كه شماتت كننده #وليد بن مغيره
□بحث روایتی سوره کوثر□
#تفسیرالمیزان
□و در تفسير #قمى در ذيل آيه (انا اعطيناك الكوثر) آمده كه كوثر #نهرى است در بهشت، كه خدا آن را به محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم) داده، تا عوض از پسرش #ابراهيم باشد.
□ #مؤلف: اين روايت علاوه بر اينكه #مرسل است، يعنى سندش #ذكر نشده، و علاوه بر اينكه #مضمر است، يعنى تنها در آن آمده كه: (فرمود) و #روشن نكرده كه كدام يك از #ائمه فرموده، با ساير روايات #معارض است، و تفسير كوثر به نهرى در بهشت #منافات ندارد كه كوثر به معناى #خير_كثير باشد، چون همانطور كه در خبر ابن جبير گذشت نهر بهشتى هم #مصداقى از خير كثير است.(۲)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روايتى سوره ماعون□ #تفسیرالمیزان □در كتاب #خصال از #على (علیه السلام) آمده كه در ضمن حديث #چه
□بحث روايتى سوره ماعون□
#تفسیرالمیزان
□در #كافى به سند خود از #محمد بن فضيل روايت كرده كه گفت: از عبد #صالح #موسى بن جعفر (علیه السلام) از #مفاد كلام خداى عزوجل پرسيدم كه می فرمايد: (الذين هم عن صلاتهم ساهون)، فرمود: كسى است كه حق نماز را #ضايع كند.
#مؤلف: و اين مضامين در رواياتى ديگر نيز آمده است.
□و در #الدرالمنثور است كه #ابن_جرير و ابن ابى حاتم و #بيهقى در كتاب #سنن خود، از #على بن ابيطالب روايت كرده اند:
كه در تفسير (الذين هم يراون) فرمود: يعنى با نماز خود #ريا مى كنند.
□و نيز در #همان كتاب آمده كه #ابونعيم و #ديلمى و #ابن عساكر از #ابوهريره نقل كرده اند كه گفت: #رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در #تفسير آيه و (يمنعون الماعون) فرمود: #ماعون همه آن چيزهايى است كه مردم به عنوان #كمك در بين خود #عاريه مى دهند و مى گيرند، از تبر گرفته تا ديگ و دلو و نظاير آن.(۳)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روايتى سوره ماعون□ #تفسیرالمیزان □در #كافى به سند خود از #محمد بن فضيل روايت كرده كه گفت: از
□بحث روايتى سوره ماعون□
#تفسیرالمیزان
□در #كافى به سند خود از #ابوبصير از امام #صادق (علیه السلام) روايت آورده كه در #ضمن حديثى فرمود:
منظور از #ماعون در جمله (و يمنعون الماعون ) #قرضى است كه بدهى و #احسانى است كه بكنى، و #اثاث خانه اى است كه به #عاريه بدهى، #زكات هم يكى از #مصاديق ماعون است.
□ #مؤلف: در اين روايت ماعون به #زكات هم تفسير شده، و اين تفسير از طرق #اهل سنت نيز از #على (علیه السلام) روايت شده، نظير روايتى كه در #الدرالمنثور به اين عبارت آمده: (ماعون) #زكات_واجب است كه از آن #مضايقه مى كنند، و به #نماز خويش خودنمايى و #ريا مى كنند، و #مانع زكات خود مى شوند.(۴)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روايتى سوره ماعون□ #تفسیرالمیزان □در #كافى به سند خود از #ابوبصير از امام #صادق (علیه السلام)
□بحث روايتى سوره ماعون□
#تفسیرالمیزان
□و در #الدرالمنثور است كه #ابن قانع از #على بن ابیطالب روايت كرده كه گفت: از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) شنيدم مى فرمود: مسلمان #برادر مسلمان است، وقتى با او #برخورد مى كند، سلامش مى گويد، و او سلام را به وجهى #بهتر به وى بر میگرداند، يعنى او بايد #سلام كند و اين بايد #عليك بگويد و بايد كه ماعون را از او #دريغ ندارد. پرسيدم يا رسول اللّه ماعون چيست؟ فرمود: از #سنگ گرفته تا آهن و از #آب گرفته تا هر چيز ديگر.
□ #مؤلف: رسول خدا در روايتى ديگر آهن را به #ديگ هاى مسين و #تبر آهنين، و سنگ را به ديگهاى سنگى #تفسير فرموده است.(۵)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روايتى سوره قریش□ #تفسیر_المیزان □در تفسير #قمى در #ذيل آيه (لايلاف قريش) آمده كه: اين سوره
□بحث روايتى سوره قریش□
#تفسیر_المیزان
□بعد از آنكه خداى تعالى رسول گراميش را #مبعوث فرمود: مردم قريش #بى_نياز از سفر شدند، چون از اطراف #حجاز مردم رو به آن جناب نهاده، هم آن حضرت را #زيارت مى كردند، و هم #خانه_خدا را، و لذا در اين سوره فرمود: (فليعبدوا رب هذا البيت الذى اطعمهم من جوع ) پس #رب اين خانه را بپرستند، كه ايشان را از #گرسنگى نجات داد، و ديگر #احتياج ندارند به شام بروند، (و امنهم من خوف) يعنى #راهزنان بپاس #حرمت كعبه كارى به كار آنان ندارند.
□ #مؤلف: اينكه فرمود: (#بعد از آنكه خداى تعالى #رسول گراميش را مبعوث فرمود) #انطباقش با #سياق آيات سوره #روشن نيست، چون گفتيم سياق همه از داستان #ابرهه و #قبل از ولادت آن حضرت سخن دارد، و چه بسا اين قسمت #جزو كلام امام نبوده، و مرحوم #قمى آن را از بعضى روايات #ابن_عباس استفاده كرده باشد.(۲)
@mohamad_hosein_tabatabaei