eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□...پیام علامه طباطبایی به مردم و مسئولان نظام□ : □مرحوم علامه فقید استاد طباطبایی رفع الله فی الجنان مقامه در مصاحبه‌ای که از طرف صدا و سیما پس از شهادت رفیق ارجمند و برادر گرامیمان شهید شیخ مرتضی مطهری غفرالله له با او نمودند و در آن مصاحبه بر مرحوم شهید بسیار گریسته بود. . □چون در پایان مصاحبه از استاد خواستند پیامی برای مردم بدهد فرموده بود: " پیام من این است که به اسم اسلام در حکومت اسلام کاری را انجام ندهید که در برابر خارجیان موجب ننگ اسلام باشد" □ ، ص۱۹۴□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□فقره شریف وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ□ □حضور در مجالس و محافل علمی اهل‌بیت علیهم السلام، مظهری از مظاهر قیامت است لذا ساعت و زمان و مکان را نمی‌فهمید. یکی دو ساعت در جلسه نشسته، آنوقت که مجلس تمام می‌شود می‌گوید، چقدر زود تمام شد، کِی وقت گذشت؟! مرتبه‌ی عقل که زمان ندارد، شما از زمان خارج شده‌اید. خیلی برکات دارد! حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله فرمود، بادِرُوا عَلی ریاض الجَنَّة. به سمت باغ های بهشت بشتابید... از آقا پرسیدند که ما ریاض الجنة؟! این باغ های بهشت کجایند و چیستند؟! فرمود آنجاهایی که یاد ما می‌شود، معارف ما گفته می‌شود و حقایق بیان می‌‌گردد... مجالسی که در آن هم یاد اهل‌بیت علیهم السلام بلند می‌شود و هم معارف ایشان نشر پیدا می‌کند... چندی پیش در محفلی خصوصی در خدمت یکی از علمای بزرگ بودیم. ایشان در آن مجلس فرمودند، در بین انواع ذکر از لسانی و حالی و فعلی، بالاترین ذکر، ذکر قلبی است چون در ذکر قلبی، قلب حضور دارد. ذکر قلبی سرّ است. ذکر قلبی را باید اساتید به شاگردانشان القاء کنند. سپس گفتند مجالس معرفتی اهل‌بیت علیهم‌ السلام، یکی از مظاهر ذکر قلبی است. در مجلسی که اکنون در آن هستیم، هم گوینده و هم مستمع اشتغال به ذکر قلبی دارد. روضه‌ی بر امام حسین ذکر قلبی است. تا قلب به حضور نرود شما نمی‌توانید گریه کنید. □گفتیم که قوای نفس، شما را اداره می‌کنند. این قوا، ملائکه‌ی وجود شما هستند. هرکدامشان یک ملک هستند؛ قوه‌ی لامسه‌ی شما یک ملک است و... . قوه‌ی عاقله، ملک وجودی شماست. قوه‌ی عاقله که همان نفس ناطقه‌ی شما است، در مراتب مادون شما ظهور کرده است. این قوه‌ی عاقله است که در مرتبه‌ی خیال به صورت قوه‌ی خیال ظهور کرده است. این قوه‌ی عاقله شماست که در موطن وهمانی شما به صورت قوه‌ی واهمه ظهور کرده است. همین قوه‌ی عاقله است که در بصر شما به صورت قوه‌ی باصره ظهور کرده لذا به تعبیر جناب مولوی بیننده عقل است و این زبان از عقل دارد این بیان!  حاج ملاهادی سبزواری گفت: النفس فی وحدتها کل القوی. نفس ناطقه همه‌ی قواست. این همان نفس شماست که در موطن دیدن به نام قوه‌ی باصره است، در موطن شنیدن به نام قوه‌ی سامعه است؛ نفس ناطقه‌ی شما یک حقیقت است که به حیث ظهور در مراتب پایین اسامی مختلف می‌گیرد. □به همین وزان، ملائکةالله نیز اینگونه هستند. این نظام عالم طبیعت، عین جسم شما، جسم نظام هستی است که لا یتناهی است. به وزان خیال شما، عالم وجود نیز خیال دارد که از آن تعبیر به عالم مثال می‌شود. شما با بدن طبیعی خودتان با طبیعت عالم ارتباط دارید، با خیالتان با خیال نظام وجود مرتبط هستید و با عقلتان با عقل عالم ارتباط برقرار می‌کنید که از او به عقل کل تعبیر می‌شود. من و شما هم جزو موجودات این عوالم هستیم. اجازه دهید در اینجا تبصره‌ی عرض کنم، من اگر به ولایت گریز نزنم روزم خوش نمی‌شود... رفقا! عالم طبیعت که لایتناهی است، جسم انسان کامل است... او چه سعه‌ای دارد!! آقا جان حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه علاوه بر اینکه یک جسم و صورت جزئی انسانی دارند، تمام اجسام عالم تحت سیطره‌ی ایشان و در واقع جسم انسان کامل است. از جسم او به تمام اجسام نظام هستی اشراق می‌شود لذا امام هادی علیه‌السلام در زیارت فوق عرشی جامعه‌ی کبیره می‌فرماید وَ أَجْسَادُکُمْ فِی الْأَجْسَادِ. خیال انسان کامل، خیال مطلق نظام وجود است. عقل او عقل کل نظام هستی است...
🏴شهادت حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام تسلیت باد ■●از امام باقر علیه‌السلام روایت شده است●■ ■●خداى عزوجل از میان بندگان مؤمنش آن بندۀ بسیار دعاکننده را دوست دارد؛ پس بر شما باد دعا از هنگام سحر تا طلوع آفتاب؛ زیرا این فاصله، هنگامى است که درهاى آسمان در آن باز شده، و روزی‌ها در آن تقسیم می‌شود، و حاجت‌هاى بزرگ برآورده می‌گردد. ■●بهجت‌الدعاء، ص۴۴●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام●■ ■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلهِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی باقرِ العلومِ ، شخصِ العِلمِ و المعلومِ ، ناطقهِ الوجودِ ، ضرغامِ آجامِ المعارِفِ ، المُنکشِفِ لِکُلِّ کاشفِ ، الحیاهِ السّاریَهِ فی المجارِی ، النُّورِ المُنبَسِطِ علی الدُّراری ، حافظِ معارجِ الیقینِ ، وارثِ علومِ المُرسَلینِ ، حقیقهِ الحقائقِ الظُّهوریَّهِ ، دَقیقهِ الدّقائق النُّوریَّهِ ، الفُلکِ الجاریَّه فی اللُّجَجِ الغامرَهِ ، المُحیطِ عِلمُهُ بِالزُّبُرِ الغابِرَهِ ، النَّباء العَظیمِ و الصِّراطِ المُستَقیمِ ، المُستَنَدِ لِکُلِّ وَلیٍّ ، مُحَمَّد بنِ عَلیٍّ علیه السلام. @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ■"بسمه تعالی شانه"■ ■امامت، اصل وجود است و موجودات همه فروع این اصلند یعنی تحقق و موجودیت هر مخلوقی در عین خارجی و نفس الامری به نور الانواری است که مظهر اتم آن امام می باشد چنانکه ملاصدرا، مبدع بحث اصالت الوجود می‌گوید: النبی اولی بالمومنین من انفسهم لانه الاصل فی الوجود و المومنون تابعون له فی مقام المحمود. ●تو اصل وجود آمدی از نخست ●دگر هر چه باشد همه فرع تست ■جناب شیخ اکبر در صلوات بر امام محمد بن علی الباقر علیهما السلام از امام به شخص العلم و المعلوم تعبیر می‌کند. این سخن بیان اصیل بودن حقیقت ولایت در متن هستی است و اصلا حقیقت وجود برای او ثابت است و ثبوت حقیقی هر شئ به اوست و او خود جمله همه است. علم در معلوم ساری و جاری است و حقیقت علم را باید در معلوم جستجو کرد و کل موجودات معلومات اند پس در هر موجودی علم سریان دارد "وسع کل شئ علما"، امام را علم مطلقی بدان که در شراشر وجودی معلوم سریان دارد لذا او بمنزله‌ی نفس ناطقه است برای ماسوی الله. و چطور جسم بدون روح حیات ندارد، موجودات بدون امام نیز مانند مرده‌ی بی‌جان هستند که تحقق عینی خارجی ندارند، لَو لا الحُجَّة لَساخَت الارض بِأهلِها... ■در جای دیگر از همین صلوات می گوید، امام حیات ساری در جمیع مجاری وجود است. با این مقدمه که پیرامون اولویت و اولیت حقیقت امام بر جمیع موجودات گفته شد، بهتر است بجای طرح موضوع اصالت الوجود و اصالت النور مصداق بارز آنرا بیان کنیم تا حجاب را از پیش دیدگان طالبان کمال کنار زده و با صراحت بیشتری از چهره دل آرای حقیقت سخن برانیم و آن "اصالت الانسان یا اصالت الامام" است. البته هر جا در عرفان سخن از انسان می رود مراد مصداق اتم آن یعنی "امام" می باشد و غیر او انسانِ ناقص است پس تشکیک در ماهیت انسانی که ماهیة الماهیات است راه دارد و او را فردی است اتم و اکمل و افرادی به حسب درجات و مقامات کامل و ناقص تا انزل مراتب که شدیدتر از سنگ باشد. این ماهیت انسانی همان وجود ساری در هر چیز است و گرنه در آن حقیقتی که ماهیتی ندارد و انیت محضه است چگونه تشکیک می‌تواند راه پیدا کند پس ما اصالت را به ماهیتی دادیم که ماهیت هر چیز اوست و تشکیک را در ماهیتی قرار دادیم که ماهیات مظاهر و مجاری او هستند و مابه الامتیاز آنها به میزان جلوه‌ی این نور الانوار در آنهاست کما اینکه مابه الاشتراک هر موجود نیز به اوست چون رزق هر موجودی از نعمت وجود به دست او پخش می‌شود؛ بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری‌ وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء. ■حال ببین این انسان را که او را روحی است که می‌تواند از عرش بگذرد و به اعلی ذروه حقیقت راه پیدا کند و از سوئی پائین آید و تا اسفل سافلین که پائین تر از جماد است برسد پس حقیقتی مشکک است از اشد تا اضعف و از اعلی تا ادنی! این سخن را نیک دریاب و در آن به جد تأمل و اندیشه کن. ■پس اصالت در عالم با روح اعظم انسانی است که همه‌ی موجودات معلوم اویند و این روح ساری در تمام مجاری است و هر شئ به او قوام یافته و او مقوم عالم تکوین است و درجات هر موجودی به بهره او از این نور خالص می‌باشد. روایات را با اندیشه ای بلند بنگر که می‌فرماید از احجار آنکه زودتر از همه به ولایت ما اقرار کرد عقیق بود و یا آن میوه که شیرین است و آن دیگری که تلخ است  ولایت ما را نپذیرفت و امثال ذالک تا بدانی درجات هر چیز بدوست، عالٍ في دُنُوِّهِ و دانٍ في عُلُوِّهِ! ■پس ثبوت و تحقق هر موجود به نور الانوار امامت است و اگر او نباشد هیچ چیز دیگر موجود نخواهد بود، به او هیولای اولی فعلیت قابلی و ممکنات قابلیت فعلی و عرش و ساکنان آن فعلیت محضه دارند، بِکُم فَتَحَ اللهُ وَبِکُم یَختِمُ. ■پس توحید را در موحد پیدا کن و بدان آن حقیقت واحدی که کثیر است و کثرات در او واحدند، موحد است و به سریان روح او که نفس رحمانی است همه‌ی فروعات وجود که شئونات و مظاهر اویند، ظاهر شده و در عین خارجی تحقق پیدا می‌کنند و آنکه اصل و اصیل است امام است حال تو خواهی بگو وجود و نور و معنی اصیل است خواهی بگو امام! چون آن وجود و نوری که حکیم و عارف مطرح فرموده‌اند نیست مگر حقیقت امام که نور الانوار ساری در هر چیزی است و حقیقة الحقائق ظهوریه‌ای است که وجود به او در خارج محقق گردیده است.   جمعه ۷ ذی الحجه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 281-275 بقره قسمت دوم بخش هفتم ● به خطا رفتن صاحب المنار در بيان معناى تشبيهى كه در آيه شده است و در تخطئه صاحبان آن تفسير خوب از عهده برآمده ، ولى خودش در بيان معناى تشبيهى كه در آيه شده خطا رفته ، مى گويد آنچه ابن عطيه گفته ، در جاى خود مطلبى روشن است براى اينكه رباخواران كسانى هستند كه مال دنيا آنها را فريفته و خود باخته شان كرده ، به حدى كه مال را مى پرستند، و در جمع آورى آن جان مى كند، و مال را هدف مى دانند نه وسيله ، و براى به دست آوردن آن تمامى كسب و كارهاى معمولى را رها كرده و از راه غير طبيعى كسب مى كنند، و دلهايشان از آن حالت اعتدالى كه بيشتر مردم دارند خارج شده ، اين بى اعتدالى از همه حركات و معاملاتشان كاملا هويدا است (همچنان كه اين دلدادگى در حركات معتادين به عمل قمار كاملا به چشم مى خورد و مى بينى كه در كار خود آنقدر نشاط دارند و آنقدر غرق در كار خويشند كه توجه ندارند چگونه دچار سبك سرى و سفاهت شده و حركات غير منظمى انجام مى دهند) كه همين حركات نامنظم و ديوانه وار وجه تشبيه رباخوار به ديوانگان است ، چون كلمه ((تخبط)) از ماده ((خبط)) است ، كه عبارت است از نوعى نامنظم بودن ، مانند خبط عشواء (شتر كور) اين بود گفتار صاحب المنار در معناى تشبيهى كه در آيه شريفه آمده است . و وجه نادرستى گفتارش اين است كه هر چند خروج رباخوار و قمارباز از اعتدال و انتظام عمل ، حرف درستى است ليكن معلول ربا خوردن به تنهائى نيست و مقصود آيه هم از تشبيه اين نيست . اما اينكه گفتيم : معلول ربا خوردن نيست براى اينكه علت عدم اعتدال رباخوار و حركات ديوانه وارش بريدن از خدا و بندگى او و هدف قرار دادن لذائذ مادى است ، از آنجائى كه هدف و همت خود را لذائذ مادى قرار داده ، و علم و درك خود را به هدفى والاتر از آن متوجه نساخته است و نتيجه اش اين شد كه عفت دينى و وقار نفسانى را از دست بدهد و چون لذائذ مادى (هر چند كه اندك باشد) در آنان اثر مى گذارد لذا حركاتشان مضطرب و ناموزون است حال چه اينكه اينگونه افراد ربا بخورند و چه نخورند پس حالات نامبرده ربطى به رباخوارى ندارد. و اما اينكه گفتيم : ((مقصود آيه هم از تشبيه ، اين نيست )) براى اين بود كه احتجاج و استدلالى كه در آيه شريفه آمده تا ثابت كند رباخواران دچار خبطند، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 637 با تشبيه نامبرده نمى سازد براى اينكه خداى سبحان دليل خبط آنان در رفتارشان را اين دانسته كه مى گويند: خريد و فروش هم مثل ربا است و اگر مقصود تشبيه به آن جهت بود جا داشت به همان اختلال و ناموزونى حركات استدلال فرموده باشد. پس وجه همان است كه ما بيان كرديم . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○منتخبی از (برگرفته از کتاب شریف سیدابن طاووس، مورد توصیه حضرت آیت الله بهجت)○□ □روز عرفه، روز دعا و نیایش است و نمازها و دعاهای بسیاری برای این روز بیان شده است (اقبال‌الاعمال، ج٢، ص٧٥تا٨٢). از مهم‌ترین این ادعیه، دعای امام حسین علیه‌السلام (ج٢، ص٨٢)و امام زین‌العابدین علیه‌السلام است (ج٢، ص١٠٦). دعاهای طولانی دیگری از امام سجاد و امام صادق‌ علیهماالسلام برای این روز ذکر شده (ج٢، ص١٢٢تا٢١١). عمل ام داوود نیز در این روز مستحب است (ج٢، ص٢٥٨). احادیث در فضیلت زیارت امام حسین علیه‌السلام در روز عرفه، نزد اهل معرفت، متواتر و فراوان است (ج٢، ص٦٤). شب و روز عید قربان را اعمال بسیاری است. اعمالی چون احیاء آن شب، زیارت سیدالشهداء‌ علیه‌السلام، غسل روز عید، نماز عید و دعاهای آن روز، (ج٢، ص٢٥٩تا٣١٩)همه نشان‌دهنده اهمیت بالای این زمان است. قربانی کردن در روز عید، یکی دیگر از اعمالی است که بسیار بر آن تأکید شده(ج٢، ص٣١٩). : ○روز ترویه ○حرکت امام حسین‌ علیه‌السلام از مکه به کوفه؛ ٦٠ق. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بسمه تعالی شٱنه□ □هشتم ذی‌الحجه یوم الترویه است و ترویه در لغت علاوه بر سقایت به معنای تفکر و اندیشیدن در کاری است. اندیشیدن فصل اخیر انسان است. زيد شحام، از حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام درباره تفسير آيه «فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَىٰ طَعَامِهِ» (عبس/۲۴)، سوال كرد كه مراد ازطعام انسان چيست؟ حضرت فرمود: «عِلْمُهُ اَلَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ يَأْخُذُهُ»، بنگرد علمش را از كجا تحصيل مى كند. در آیه، طعام بر روى انسان حمل شده است، و انسان من حيث هو انسان، غذاى او علم و عمل است.   ○جانـور فـربه شــود لــيك از علف ○آدمـى فـربه ز عـزّ اسـت و شرف ○آدمـى فـربه شــود از راه گــوش ○جانور فربه شود از حلق و نوش □پس به اندیشیدن که صورت و مقوم حقیقت انسانی است برای او معرفت حاصل می‌شود. عرفان ثمره اندیشیدن است لذا تفکر بالاتر از فکر و اندیشیدن مقدمه اندیشه و شناخت است. ازاینرو روایت تفکر را افضل از هفتاد سال عبادت می‌داند نه فکر را!! پویایی و نو بودن مربوط به اندیشیدن است و انسانی که دائماً در تفکر است هماره تازه و سرسبز و خضر گونه است. □بعد از یوم الترویه، یوم العرفه است و یوم ظرف ظهور است و سپس عید حاصل میشود آن هم عید قربان!! □عرفان میوه‌ی شجره‌ی طیبه‌ی اندیشیدن است. وقتی این میوه به بار نشست و انسان به حقیقت خود و آنگاه به حقیقت بالذات نظام وجود معرفت پیدا کرد و دریافت [که] او اصل است و هرچه جز او فرع و تابع او، لذا خود را قربانی ما فوق خود می‌کند. چون هر مادونی فدای ما فوق خود است و این اصلی مسلم و خلل ناپذیر است چون در متن نظام وجود معلول از خود هیچ ندارد مگر آنچه که علت به او اشراق کرده باشد. موجودات فقر محض به حق متعال اند و اگرفقر در غنی فانی نشود از فقر بدر نمی آید. ○اقـتـلونی اقـتـلونی یـا ثـقات ○ان فی قتلی حیاة فی الحیاة   نهم ذی‌الحجه،
□از مهمترین کارها نه روز اول این دهه، بخصوص روز نخست آن است. روایت شده است که روزه روز اول آن برابر با روزه هشتاد ماه و روزه نه روز برابر با روزه روزگار می باشد و کفاره شصت سال می باشد. □المراقبات□ @mohamad_hosein_tabatabaei