eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت (۴) ■عشق مطلق، اباعبدالله الحسین علیه‌السلام است زیرا او
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت(۵) ■امام حسین علیه‌السلام در کربلا همه ‌چیزش را فدا کرد. چه حقیقتی تمام هستی امام را که فرزندان و یاران ایشان بودند از ایشان گرفت؟ ظهور جلال، آن شمر نگون بخت خبیث را چه رسد که مقابل امام یارای ایستادنش باشد؟! بلکه جلوه جلال الهی بود که از آستین غیرت خدا که غیر سوز است برون آمد و آن بیچاره ها را به حکم تشریع در قعر جهنم افکند و به حکم تکوین در مجرای قهر و غلبه و جلال قرار داد... ●قصه کوته، شمر ذی ‏الجوشن رسيد  ●گفتگو را آتش خرمن رسيد ●ز آستين غيرت برون آورد دست  ●صفحه را شست و قلم را سر شکست‏ ●نکته‌ها چون تیغ پولاد است تیز ●گر نداری تو سپر وا پس گریز ■«وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ» (تکویر/۱۷و۱۸) در ذیل همین آیات آمده که لیل همان بنی‌امیه و شمس و صبح و نهار، علی و اولاد علی علیهم السلام هستند. لذا از دل جلال وقتی که قهر آمد و همه‌ی تعلقات انسان را از او گرفت، جمال رخ می‌نماید. در کربلا جلال مطلق بود. آن‌قدر ظلمت در کربلا شدید بود که هیچ‌کس جز اباعبدالله الحسین علیه السلام و زینب کبری سلام الله علیها نتوانستند تحمل کنند. لذا وقتی قوای عالم از ایشان می‌خواهند تا کمک بکنند، اباعبدالله نمی‌پذیرد زیرا کربلا حسین می‌خواهد تا شراب تلخ سر بکشد. در عالم هم دو نفر از این شراب نوشیدند، یکی اباعبدالله الحسین علیه السلام و دیگری که شرابی  تلخ تر نوشید و آن زینب کبری سلام الله علیها بود... شراب زینبی تلخ‌تر از شراب حسینی است. به این می‌رسیم که عشق بعد از در خانه‌ی اباعبدالله باید به در خانه‌ی زینب کبری برود تا به کمال خود برسد. امام حسین‌ علیه‌السلام این‌‌گونه خواسته ‌است که اگر می‌خواهی آن عشق مطلقی که من صاحب آن هستم در تو جلوه کند، باید به در خانه‌ی زینب بروی و اسیری بکشی. اصلا خاصیت عشق در دربه‌دری است... عشاق هم همیشه در‌به‌در هستند. ■پس در کربلا هم مغرب است و هم مشرق. از دل مغرب مطلق خورشید مطلق ظهور می‌کند. در کربلا خورشید از مغرب ظلمت ظهور کرد. این همان جمال مطلق است که از دل ظلمت مطلق بیرون می‌آید. در روایت داریم که سال ۶۱ هجری ظهور و فرج رخ می‌دهد. عده ای که معنی بداء را نفهمیدند گفتند بداء حاصل شد. علامه شعرانی معنای بداء را در ذیل این آیات تفسیر می‌کند که «لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ» (یونس/۶۴) «وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ» (زمر/۴۷) معنی بداء تغییر در علم خدا نیست. معنی بداء این است که مطلب اتفاق افتاده اما تو رمز آن را متوجه نمی‌شوی. امام نمی‌تواند به شما بگوید چون جزو اسرار است. در سال ۶۱ هجری ظهور رخ داد. ظهور چیست؟ این که خورشید ولایت از دل ظلمت خارج شود و ظلمت را از بین ببرد. «يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً» همین الان هم خورشید از مغرب ظهور کرده ‌است که همه‌ی موجودات تحرک و جنب و جوش و شور و شعور دارند. ●چرخ از ما هست شد نی ما از او ●باده از ما مست شد نی ما از او ●چرخ در هستی اسیر هوش ماست ●باده در مستی اسیر جوش ماست ■امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در کربلا ظهور کرد، همان موقعی که اباعبدالله را شهید کردند آقا حضور داشتند و آن صحنه را دیدند. «لَمَّا كَانَ مِنْ أَمْرِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَا كَانَ ضَجَّتِ اَلْمَلاَئِكَةُ إِلَى اَللَّهِ بِالْبُكَاءِ». ملائکةالله ضجه زدند. گریه کردن با صدای بلند بر اباعبدالله از افضل اعمال است. در روایت داریم که وقتی جناب مالک به شهادت رسید، حضرت علی علیه‌السلام ساعت‌ها با صدای بلند بر مالک اشتر گریه می‌کرد و می‌فرمود که مالک! مثل تو به من مثل من است به پیغمبر... این چه مقاماتی است که غیر معصوم به آن دست پیدا می‌کند؟! این چه مقامی است که وقتی سعید بن عبدالله در کربلا شهید می‌شود، اباعبدالله علیه‌السلام بالای سر او می‌فرماید، أنت أمامی فی‌الجنة! عشق چه‌ها که نمی‌کند... چه مقامی است که امام زمان علیه‌السلام به شهدای کربلا می‌فرماید بأبی أنتم و أمی؟! پدر و مادر امام زمان کیست؟ امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا سلام الله علیهما!! ●شرح این هجران و این سوز جگر ●این زمان بگذار تا وقت دگر
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■سخنرانی ابن زیاد در مسجد کوفه در تمجید از یزید بن معاویه و تطمیع مردم با پول ■بسیج لشگر ده هزار نفری برای مقابله با امام حسین علیه السّلام @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■پیوستن شَبَثِ بنِ رِبعی از دعوت کنندگان امام حسین علیه السّلام به کوفه همراه با هزار نفر لشگر سواره نظام به سپاه عمر سعد @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■اَعظَمَ اللّهُ اُجُورَنا بِمُصابِنا بِالحُسَینِ عَلیهِ السّلامُ ، وَ جَعَلَنا وَ ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلِیّهِ الاِمامِ المَهدِیِّ مِن الِ مُحَمَّدِِ عَلَیهِمُ السّلامُ■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■..برنامه ی نظام هستی بر بالا رفتن انسان و ارتقای وجودی اوست.خویشتن را نیک مراقبت کن تا از قافله ی انسان سازی جا نمانی و به تعبیر قرآن نازنین " ولاتکن من الغافلین " که هر کس غفلت زده شود از موحّدین نخواهد بود چه اینکه حق تعالی فرمود: "ولا تکن مع الکافرین" و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه فرمود: "الناس أعداء ماجهلوا" یعنی ؛ مردم نسبت به آن چه که جاهل اند دشمنی می کنند. ■پوینده ی طریق حق را شایسته نیست که اگر به کلامی آگاهی نیافته ، منکر بدان باشد و با اهل علم دشمنی ورزد و چگونه او را رسد که با یافته های خود ، نیافته ها را سنگ محک بزند که حق تعالی فرمود " وما اوتیتم من العلم الا قلیلا" و فرمود :" و فوق کل ذی علم علیم ". قرآن مأدبه و طعام الهی است که وی را ظهرها و بطن هاست.جناب ملاصدرا در "مفاتیح الغیب" کلامی فرمود که ترجمه ی آن این است که: " قرآن غذای همه ی مردم براختلاف مراتب آنهاست و لکن غذاگیری آن ها به اندازه ی منازل و درجاتشان می باشد و در هر غذایی لُبّ و مخّ و نخاله و تِبن است" . ■●شرح نفس شفاء/ص۵۳۲ استاد صمدی آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۵) ■امام حسین علیه‌السلام در کربلا همه ‌چیزش را فدا کرد.
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت(۶) ■«وَ قَالَتْ يُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَيْنِ صَفِيِّكَ وَ اِبْنِ نَبِيِّكَ قَالَ فَأَقَامَ اَللَّهُ لَهُمْ ظِلَّ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قَالَ بِهَذَا أَنْتَقِمُ لِهَذَا» ملائکة‌الله خدا را آغشته به خاک و خون می‌بینند. وقتی همه ملائکة‌الله ضجه زدند، خدا امام زمان را در کربلا ظاهر کرد یعنی خورشید از مغرب طلوع کرد. در روایت داریم که در آخر الزمان که حضرت می‌خواهد ظهور کند، خورشید از مغرب طلوع می‌کند... ■پس باید منتظر باشیم... باید در بین الطلوعین باطنمان بنشینیم. این نظم نظام وجود دستخوش تغییر نمی‌شود. خورشید ظاهری از مشرق در می‌آید و در مغرب نیز غروب می‌کند اما در باطن، تا شمس ولایت امام زمان علیه السلام از مغرب باطن و وجود من و شما ظاهر نشود، ظهور تحقق پیدا نمی‌کند. ظهور وقتی محقق می‌شود که جمیل از دل جلال ظاهر شود، نور از دل ظلمت من و شما بیرون آید؛ يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً. آنگاه امام زمان را نشان داد و گفت بِهَذَا أَنْتَقِمُ لِهَذَا... گفت من با این (امام زمان ارواحنا فداه) از این ( قاتلین آل الله) انتقام می‌گیرم، یعنی با جمال از جلال انتقام می‌گیرم. انتقام جمال از جلال چیست؟ ظهور جمال است... عالَم را جمال بگیرد و غرض حق متعال از خلقت محقق شود. امام چنین حقیقتی است! امام، غرض خدا را از خلقت تحقق داده است و می‌دهد. امام سجاد علیه السلام قائم بود... امام باقر علیه السلام قائم بود. اهل بیت علیهم السلام همگی قائم هستند. در اینجا نکته‌ای زیبا به شما بگویم، وقتی حضرت زینب به مجلس ابن زیاد ملعون وارد شدند، آن ملعون به حضرت زینب طعنه زد که کار خدا را در مورد حسین و خاندانش چگونه دیدی؟! ایشان فرمودند: ما رأيت إلا جَمیلا... تفاسیر عرفانی فراوانی برای این جمله آمده است که همه آنها حق است و صحیح است اما زیباتر این است که بگوییم حضرت زینب سلام الله علیها امام زمان علیه السلام را دید. کسی که امام زمانش را می‌بیند، همه‌ی غمهایش می‌رود. نمی‌رود؟! همه‌ی دردها و غصه‌های ما ناشی از چیست؟ ناشی از این است که امام زمانمان را نمی‌بینیم، گیر کارمان این است لذا غم داریم... ■¡تو که یک گوشه‌ی چشمت غم عالَم ببرد... ■او غم را می‌برد لذا در کربلا که غم بر اهل‌بیت علیهم السلام زیاد شد، حتی بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، خدا او را به اهل‌بیت علیهم السلام نشان داد... حضرت زهرا عشق آفرین است... او عشق را خودش آفریده که همان حسنین علیهما السلام و زینب کبری است.... اما او هم در کربلا بی‌قراری کرد. وقتی که وارد گودال قتلگاه شد فرمود: «بنی... قتلوك، ذبحوك، و من الماء منعوك...». عشق را ذبح کردند و آب را از عشق مضایقه کردند. خدا امام زمان را به ایشان نشان داد. این آقا کیست که آن مصیبت بزرگ به او تسلی پیدا می‌کند؟ ●چنین معشوقه‌ای در شهر وآنگه دیدنش ممکن ●هر آن کز پای بنشیند به غایت بی بصر باشد
سلام علیکم تشکر میکنم از دوستان گرداننده کانال استاد طیب، از بابت ارسال گفتگوهای بایگانی کانال خوبتون ، ان شاءالله توفیق روزافزون برای همه دوستانی که در اشاعه فرهنگ ناب شیعه گام برمیدارند. عزاداریهاتون مقبول درگاه حق و بندگی خدا روزیتون✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■اَعظَمَ اللّهُ اُجُورَنا بِمُصابِنا بِالحُسَینِ عَلیهِ السّلامُ ، وَ جَعَلَنا وَ ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلِیّهِ الاِمامِ المَهدِیِّ مِن الِ مُحَمَّدِِ عَلَیهِمُ السّلامُ■ @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 281-275 بقره قسمت پنجم بخش سوم1⃣ بحث علمى ● بحث علمى (تحليل علمى ربا و مفاسد اجتماعى و اختصادى آن با اشاره اى به : تاريخچه ملكيت ، قيمت گذارى ، پول ، معاملات ...) در مباحث قبلى مكرر خاطرنشان ساختيم كه انسان در زندگيش همى و هدفى جز اين ندارد كه آنچه مى كند به نحوى باشد كه كمالات وجوديش را به دست آورد، و به عبارتى ديگر حوائج ماديش را برآورده سازد، پس انسان عملى را كه انجام مى دهد به وجهى ارتباط و تعلق به ماده دارد، ماده اى كه حاجت زندگيش را بر مى آورد، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 657 پس انسان مالك عمل خويش است ، قهرا آن ماده اى را هم كه روى آن عمل كرده ،مالك است ، حال چه اينكه عمل او فعل باشد يا انفعال ، چون در نظر يك انسان اجتماعى ، عمل او عبارت است از رابطه اى كه او با ماده دارد، و بر آن رابطه اثر، بار مى شود، ساده تر بگويم : وقتى انسان در ماده اى عمل مى كند، آن ماده را به خود اختصاص مى دهد، و اين همان ملكيت اعتبارى يعنى جواز تصرف است ، اين عقيده اى است كه يك انسان اجتماعى به آن پايبند است و عقلا هم همين را جايز مى دانند، و انسان را در اين اعتقادش تخطئه نمى كنند. ليكن از آنجائى كه يك فرد از انسان نمى تواند با عملكرد خودش تمامى حوائج زندگى خود را برآورد، همين معنا او را واداركرده تا اجتماعى تعاونى تشكيل دهد و در نتيجه هر انسانى از دستاورد عمل خود استفاده كند، و مازاد آنرا در اختيار ديگران قرار داده ، در مقابل ، از دستاورد ديگران ، ساير حوائج خود را برآورد، در نتيجه ناگزير شد تا با همنوعان خود مبادله و معاوضه را آغاز كند، و سرانجام ، قرار بر اين شد كه ، هر فرد از انسان در يك و يا چند رشته عمل كند، و از اين راه و يا راهها چيرهائى را مالك شود، و از آنهاآنچه خودش احتياج دارد مصرف كند، و بقيه را با مازاد از دستاوردهاى ديگران معاوضه نمايد، و نياز خود را از آنها تامين نمايد، و اصل و ريشه معاملات و معاوضات همين است . ليكن چند چيز باعث شد تا در مساله معاملات اشكال پديد آيد، يكى اينكه كالاهائى كه در اثر عملكرد انسانها به دست مى آيد يك جور نيست ، و به تمام معنا با هم تفاوت دارند، دوم اينكه احتياج انسانها به همه آنها يكسان نيست نسبت به بعضى احتياج شديد و نسبت به بعضى ديگر كم است ، سوم اينكه همه آن كالاها هميشه به يك اندازه موجود نيست ، بعضى از آنها كمتر يافت مى شود، مثلا انسان ميوه را مى خواهد براى خوردن ، و الاغ را براى بار بردن ، و آب را براى نوشيدن و طلا و جواهرات را براى زينت دادن و به گردن انداختن و يا انگشتر نمودن و آن را در انگشت كردن و... و اينها هر كدام براى خود ارزش و قيمتى جداگانه دارد، و نسبتشان به يكديگر مختلف است . اين اشكال بشر را وادار كرد تا براى هر چيزى قيمتى معين كند، و معيار قيمت را پول قرار داد، يعنى درهم و دينارى درست كرد، و بهاى هر چيزى را با آن سنجيد، و اين عمل را در اصل با فلزات كمياب مانند طلا و نقره انجام داد، آن را اصل و معيار همه ارزش ها كرد، و بقيه كالاها و اجناس را با آن سنجيد، همچنان كه همه وزن ها (مثل گرم و مثقال و غيره ) با يك معيار كلى (كيلو) سنجيده مى شود، در نتيجه يك واحد از پول طلا معيارى شد كه بهاى تمامى كالاها را با آن معين و نسبت اشياء به يكديگر را نيز باهمان معيار معلوم كنند. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 658 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره■ ■لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر علیه‌السلام تشرف حاصل کند، بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسل به ائمه علیهم‌السلام بهتر از تشرّف باشد. ■●در محضر بهجت، ج١، ص١٨٧●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۶) ■«وَ قَالَتْ يُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَيْنِ صَفِيِّكَ و
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت (۷) ■حقیقت عشق مطلق، به خدا و به جلوه‌ی اتمّ او برمی‌گردد. خدا عالَم را مبتنی بر عشق خلق کرده است؛ «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن اُعرف فخلقتُ الخلق لکَی اُعرف»، من گنج مخفی بودم، دوست داشتم شناخته شوم لذا خلق کردم. دوست داشتن همان عشق است. اولین عاشق در عالم خود حق متعال است. هم عاشق است، هم معشوق است و هم عشق است. خودش عاشق خودش است. چون کمال مطلق بود و خودش را دوست داشت، ظهور کرد و آشکار کرد تا خودش را ببیند. مادامی که این ظهور تحقق پیدا نکند و خلقت خودش را نشان ندهد، عشق نمی‌تواند خودش را آشکار کند. ●زلف آشفته‌ی تو موجب جمعیت ماست ●چون چنین است پس آشفته ترش باید کرد ■گفتیم که مظهر اتم این عشق کربلا است. کربلا مظهر اتم ظهور عشق و حُسن ازلی است. مظهر اتم ظهور جمال مطلق است لذا حضرت زینب سلام الله علیها در توصیف کربلا، آن جمله‌ی عرشی را بیان فرمود که ما رأيت إلا جَمیلا... من جز جمیل ندیدم. ■هم ظلمت مطلق در کربلا هست و هم نور مطلق. امام صادق علیه السلام در روایتی می‌فرماید: «خلق الظلمة في يوم الأربعاء يوم عاشوراء». خدا ظلمت را در روز چهارشنبه در روز عاشورا خلق کرد. یکی از مخلوقات خدا ظلمت است. در قرآن نیز می‌فرماید که «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّور» (انعام/۱). خدا ظلمت را جعل کرده است، نور را هم جعل کرده است. ظلمت را مَثَل سوء و نور را مَثَل اعلا قرار داد. ظلمت را کلمه‌ی سفلی و نور را کلمه‌ی علیا قرار داد. خدا هم کلمه‌ی سفلی دارد و هم کلمه‌ی علیا؛ «وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَىٰ وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا» (توبه/۴۰). قبله‌ی اهل کفر کلمه‌ی سُفلی شد که به سمت آن ظلمت در حرکت هستند و به اصطلاح نگون بخت هستند؛ «لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ» (نحل/۶۰). این مَثَل سوء در عالَم مصداق دارد که همان یزید و آن چند نفر هستند. مَثَل اعلی نیز در این سو اهل‌بیت علیهم السلام هستند. ظلمت مطلق در کربلا بود و نور مطلق نیز آنجا بود ولی خاصیت نور مطلق این است که ظلمت مطلق را از بین می‌برد. هیچ گاه ظلمت مطلق ظهور و بروز ندارد و به تعبیر قرآن، کف روی آب است؛ «إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا» (اسراء/۸۱). وقتی نور مطلق تابیدن می‌کند، همه‌ی ظلمت را از بین می‌برد و جایی که نور مطلق قدم بگذارد، ظلمت مطلق جایی ندارد. وقتی که در کربلا، نور مطلق که همان نور اباعبدالله الحسین علیه السلام یا همان نور امام زمان ارواحنا فداه است آشکار شد، دیگر برای همیشه ظلمت رخت بربست. امام حسین علیه السلام ظلمت را برای همیشه در کربلا نابود کرد. ظاهر قضیه این است که امام حسین علیه السلام شهید شد ولی در واقع و در اصل، این نور بود که بر ظلمت غلبه کرد؛ «وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا» (زمر/۶۹). این نور از صبح ازل دارد می‌دمد و بر ظلمات می‌تابد و ظلمت را از بین می‌برد و حقیقت را آشکار می‌کند. روایت را ببینید، می‌فرماید که «انّ الله خلق الخلق في الظلمة، ثم رشّ عليهم من نوره». اصل خلقت ظلمانی است، خلقت حد و نقص است. مخلوقات را ببینید، مخلوقات کمالاتی دارند و بی منتها کمالات دیگری هست که ندارند. در روایت می‌فرماید که خلقت در ظلمت است و مادامی که آن نور جمال مطلق بر آن نتابد، خودش را نشان نمی‌دهد لذا گفته‌اند که ذاتیِ مخلوق، لَیسَ است. وصف ذاتی من و شما نیستی است. ما هیچیم... اگر خدا و جلوه‌ی اتمّ خدا که نور اهل‌بیت علیهم السلام هستند بر ما نتابد، من و شما آشکار نمی‌شویم.
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●کربلا وادی عطش عطش در ظاهر و باطن●■ ■●صحنۀ عاشورا صحنۀ عطش است. وادی کربلا وادی عطش است و در این وادی، هم قحط آب است، هم قحط محبّت؛ هم قحط عطوفت است، هم قحط فضیلت و انسانیّت. از آن سوی میدان کربلا که نگاه کنی، بویی از اینها نیست و این سوی میدان را که نگاه کنی، هم عطش آب است، هم عطش عشق است! عشق الهی! هم عطش فضیلت و کمال... ■●گرچه عطش در کربلا یک جنبۀ ظاهری هم دارد... امّا یک عطش باطنی هم هست؛ عطش معنوی، عطش عشق و عطش وصال به حضرت حقّ که آن هم فوق تصوّر ماست. ■●اگر میزبانان کربلا میهمانان کربلا را از آب ظاهری محروم کردند، امّا عطش بزرگتری در جان اباعبدالله و اهل‌بیت علیهم السّلام و اصحاب باوفای آن حضرت بود که عطش ظاهری در برابر آن رنگ می‌باخت. آن عطش باطنی که جز با شهادت، جز با لقاء و وصال حضرت حقّ، با هیچ آبی سیراب‌شدنی نبود.... ■●استاد مهدی طیب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●استاد علی صفایی حائری●■ ■اسارتها را بايد شناخت. وقتى كه من به تجارت، به صنعت، به علم و طبابت و يا فقه و اصول خودم مشغول باشم و در كنار اين شغلها به تربيت مردم و تلقى جديد توده‌ها فكر نكنم و در كنار شغلها به تربيت مهره‌هاى كارساز و به جايگزينى آنها فكر نكنم، فقط و فقط خودم را بخواهم و پفك، شيرينى و لباس رنگارنگ و هوسهاى بچه‌هايم را، خوب معلوم است كه ولىّ محصور مى‌شود و تنها مى‌ماند و معلوم است كه وتر موتور مى‌گردد. ■مشكل در همين اسارتهاست كه ما را از حسين عليه السلام جدا مى كند. معيّت حسين عليه السلام و همراهى او در دنيا و آخرت، رزق معرفت و رزق برائت مى‌خواهد. ■●وارثان عاشورا، ص ۲۷۱●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #روز_ششم_محرّم ■رسیدن لشگر عمر سعد به سی هزار نفر ■مذاکره امام حسین علیه ا
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■رسیدن نامۀ ابن زیاد ■گماردن لشگر پانصد نفره برای حفاظت از شریعۀ فرات توسط عمر سعد ■روز بستن آب به اهل بیت علیهم السّلام @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #استادصمدی‌آملی #یادداشتهایی‌ازکتاب‌معراج‌اشک(۲) #آداب‌عزاداری ■ای جوان عزی
🏴🏴🏴🏴🏴 ... (۳) ■وقتی راوی از امام در هنگام یادآوری اباعبدالله علیه السلام دستور خواست، حضرت فرمود: « بگو: { صلّی الله علیک یا أبا عبدالله }» و سه بار تکرار کن. ■گاهی انسان مستقیماً به حضرت خطاب می کند که: « ألسلام علیک یا أبا عبدالله »؛ یعنی من به شما سلام می کنم. و گاهی اینگونه می گوید: « أللهم صلّ علی أبی عبدالله » یا « صلّ علی محمد و آل محمد » یعنی من از شما ( خداوند متعال ) خواهانم که بر ابی عبدالله یا بر پیغمبر و آل او درود بفرستید. و گاهی می گوید: « صلّی الله علیک » خداوند بر تو ( یا أبا عبدالله ) درود فرستاد. ■این نحوه سلام و صلوات دادن بهتر از « ألسلام علیک » و « أللهم صلّ » است. هرچند اینگونه سلام دادن نیز نیکوست. ■« صلّی الله علیک یا أبا عبدالله » گویا که در محضر حضرت هستیم و آقا مقابل چشمان ما قرار دارد و بر ما شاهد است و در این حال می خواهیم به آقا خبر دهیم که آقا جان! خداوند متعال بر تو صلوات فرستاد. @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■اَعظَمَ اللّهُ اُجُورَنا بِمُصابِنا بِالحُسَینِ عَلیهِ السّلامُ ، وَ جَعَلَنا وَ ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلِیّهِ الاِمامِ المَهدِیِّ مِن الِ مُحَمَّدِِ عَلَیهِمُ السّلامُ■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 281-275 بقره قسمت پنجم بخش سوم1⃣ بحث علمى ● بحث علمى (تحليل علمى ربا و مفاسد اجتماعى و اخ
آیات 281-275 بقره قسمت پنجم بخش سوم2⃣ بحث علمى ● بحث علمى (تحليل علمى ربا و مفاسد اجتماعی و اختصادی آن با اشاره ای به : تاریخچه ملکیت ، قیمت گذاری ، پول ، معاملات ...) ليكن كار به اينجا خاتمه نمى يافت ، براى اينكه لازم بود مقياسهاى مختلفى براى هر كالائى نيز معين كنند، مثلا واحدى براى طول از قبيل ذرع و متر و امثال آن ، و واحدى براى حجم چون كيلو ليتر و امثال آن ، و واحدى براى سنگينى چون من و كيلو و تن و خروار و نخود و امثال آن ، درست كند، در اين هنگام است كه تمامى نسبت ها معلوم مى شود، و اشتباهى باقى نمى ماند و معلوم شد كه مثلا يك قيراط از الماس برابر چهار دينار از طلا و فلان مقدار از آرد گندم يا ميوه يا چيز ديگر است ، و يك من گندم برابر مثلا ده دينار پول يا فلان مقدار شكر و فلان مقدار از چيز ديگر است ، و روشن شد كه قيراطى از الماس برابر است با چهل من آرد، و همچنين معلوم شد كه هر چيزى برابر چه مقدار از چيز ديگر است . بشر بعد از اين مراحل علاوه بر طلا و نقره پولهائى ديگر از مس و برنز و اسكناس و تمبر درست كرد، كه شرح مفصل آنرا كتابهاى اقتصاد شرح داده ، و بعد از اين مرحله كار ديگرى صورت گرفت ، و آن اين بود كه (چون مردم نمى توانستند كالاى خود را به راه دور برده ، و آنچه را كه مى خواهند، از راهى دور تهيه كنند) به ناچار راههائى براى كسب و تجارت باز شد، و هر كاسب يا تاجرى مخصوص تهيه كالائى شد، تا آنرا با نوعى ديگر مبادله و معاوضه كند، و از اين راه سودى به دست آورد، و اين سود نوعى زيادى است كه در قبال آنچه مى دهد مى گيرد. اين اعمال و رفتارى بود كه انسان براى رفع حوائج زندگى خود پيش گرفته ، و در آخر، مساله به اينجا منجر شد كه به دست آوردن نيازهاى زندگى دائر مدار پول باشد، و به نظر چنين رسيد كه هر كس پول چيزى را دارد گويا، خود آن را دارد (و خلاصه هدف و وسيله به يكديگر مشتبه شد) و مردم چنين پنداشتند كه پول همه چيز است ، چون وقتى پول باشد همه چيز هست ، و اگر آدمى به پول دست يابد به همه چيز دست يافته ، و هر چيزى را كه مورد حاجت و يا لذت باشد مى تواند تهيه كند، و چه بسا كه پول را هم كالا حساب كردند و پول دادن و پول گرفتن را نوعى كاسبى به حساب آوردند، و دارنده اين شغل را صراف ناميدند. ازآنچه گذشت روشن شد كه اصل معامله و معاوضه نخست بر اين قرار گرفته بود كه متاعى را كه مورد حاجت نيست با متاعى ديگر كه مورد حاجت است معاوضه كنند، و سپس به اينجا كشيده شد كه متاعى را با پول معاوضه كنند نه به ملاك احتياج ، بلكه به ملاك كاسبى و بهره گيرى ، و اين مغايرت و اختلاف ميان آنچه مى دهند با آنچه مى گيرند، اصلى است كه حيات جامعه بر آن استوار است . و اما دادن يك جنس و عينا همان را گرفتن ، اگر بدون زيادى باشد چه بسا عقلا آن را در پاره اى موارد كه احتياج به اين كار هست امضا بكنند، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 659 چون ممكن است من امروز به گندم احتياج نداشته باشم ، و وسيله نگهداريش را هم نداشته باشم ، گندم خود را به ديگرى بفروشم و بهمين مقدار، دو ماه ديگر تحويل بگيرم ، و يا اغراض ديگرى در زندگى برايم پيش بيايد كه براى تأمين آن جنسى را به عين همان جنس و به همان مقدار بفروشم ، و اما اگر با زياده از عين جنس صورت بگيرد، كه همان ربا و ربح باشد، بايد ببينيم كه چه نتايجى به بار مى آورد (و با در نظر گرفتن آن نتايج ببينيم عقل چنين معامله اى را تجويز مى كند يا خير((مترجم )). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei