eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️رويداد مباهله - بخش اوّل◾️ ▪️هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم مكه را فتح كردند و عرب
◾️رويداد مباهله - بخش دوّم◾️ ▪️پس از سه روز پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را به اسلام دعوت نمود. ▪️گفتند: اباالقاسم تمام نشانی‌هايى را كه در كتاب‌هاى آسمانى درباره‌ی پيامبر بعد از عيسى عليه السّلام گفته شده، در تو يافتيم، مگر يک علامت كه بزرگترين آنهاست. ▪️حضرت صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: چه نشانه‌اى؟ ▪️گفتند: در انجيل آمده است كه او مسيح را تصديق كرده و به او ايمان دارد ولى تو به او ناسزا گفته و او را دروغگو مى‌دانى و مى‌پندارى او بنده‌ی خداست. ▪️پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: خير. من او را تصديق كرده و به او ايمان دارم و گواهى مى‌دهم او پيامبرى است كه از جانب پروردگارش فرستاده شده و بنده‌اى است كه سود و زيان و مرگ و زندگى و برانگيختن او بدست خودش نمى‌باشد. ▪️آنان گفتند: آيا بندگان خدا مى‌توانند كارهايى را كه او انجام مى‌داد، انجام دهند؟ و آيا پيامبران توانايى فوق‌العاده او را داشتند؟ آيا او مردگان را زنده، كورها را بينا نكرده و پيسی‌ها را شفا نداده است؟ آيا مكنونات قلبى و آنچه در خانه‌هايشان ذخيره كرده بودند را به آنان نمى‌گفت؟ آيا كسى جز خدا يا پسر خدا توان چنين كارهايى را دارد؟ و درباره مسيح عليه السّلام خيلى غلو كردند. ▪️پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: برادرم عيسى، همان‌گونه كه گفتيد، بود. مردگان را زنده، كور و پيسی را شفا داده و آنچه را كه در ذهن قوم خود بود و نيز چيزهايى را كه در خانه‌هايشان ذخيره كرده بودند به آنان مى‌گفت. ولى تمام اين‌ها با اذن خداى عزوجل بود. او بنده خدا بود و اين مطلب براى او ننگ نيست و او نيز از آن ابايى نداشت. او داراى گوشت، خون، مو، استخوان، عصب و آميخته‌اى از اعضاى بدن بود. غذا مى‌خورد، تشنه مى‌شد و سفره مى‌گستراند. پروردگارش يگانه حقّى بود كه هيچ مثل و مانندى ندارد. ▪️گفتند: كسى را به ما نشان بده كه بدون پدر بوجود آمده باشد. ▪️فرمود: آفرينش آدم از او شگفت انگيزتر است، او بدون پدر و مادر به وجود آمد، و هيچ كارى براى خدا سخت‌تر يا آسان‌تر از كار ديگرى نيست. و هر وقت خدا بخواهد چيزى را بوجود آورد، فقط به آن مى‌گويد بوجود بيا، او نيز بوجود مى‌آيد. و اين آيه را براى آنان خواند: ▪️إنَّ مَثَلَ عيسى‌ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون (آل عمران. آیه ۵۹) ▪️«خلقت عيسى نزد خدا مانند خلقت آدم است كه آن را از خاک آفريد، آنگاه به او فرمود: بوجود بيا. او نيز بوجود آمد.» ▪️سيد و عاقب گفتند: سخنان تو ما را قانع نكرده و به آنچه تو مى‌خواهى اقرار نمى‌كنيم. بنا بر اين مباهله كرده و لعنت خدا را بر دروغگو قرار مى‌دهيم. و به اين ترتيب حق به زودى آشكار مى‌گردد. ▪️در اين جا بود كه خداوند آيه مباهله را بر پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم نازل فرمود: ▪️فمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبين‌ (آل‌عمران. آیه ۶۱) ▪️«اگر بعد از اين كه آگاه شدى، كسى در مورد او (عيسى) با تو مجادله نمايد، بگو: بياييد هر كدام از ما و شما خودمان و زنان و فرزندانمان را گرد آورده، مباهله نموده و دروغگو را گرفتار لعنت و عذاب خدا نماييم.» ادامه دارد ... ◾️المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#خطبه_غدیر - حمد و ثنای الهی ( #بخش_سوم) ‍ ☘١١) أَحْمَدُهُ کَثیرا وَأَشْکُرُهُ دائِما عَلَی السَّرّ
: فرمان الهی برای مطلبی مهم ☘وَأُقِرُّلَهُ عَلی نَفْسی بِالْعُبُودِیَّةِ وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ، وَأُؤَدّی ما أَوْحی بِهِ إِلَی حَذَراً مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لایَدْفَعُها عَنّی أَحَدٌ وَإِنْ عَظُمَتْ حیلَتُهُ وَصَفَتْ خُلَّتُهُ - لاإِلاهَ إِلاَّهُوَ - لاَِنَّهُ قَدْأَعْلَمَنی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَی (فی حَقِّ عَلِی) فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَقَدْ ضَمِنَ لی تَبارَکَ وَتَعالَی الْعِصْمَةَ (مِنَ النّاسِ) وَ هُوَالله الْکافِی الْکَریمُ. ☘و اکنون به عبودیت خویش و پروردگاری او گواهی می دهم. و وظیفه خود را در آن چه وحی شده انجام می دهم مباد که از سوی او عذابی فرود آید که کسی یاری دورساختن آن از من نباشد. هر چند توانش بسیار و دوستی اش (با من) خالص باشد.- معبودی جز او نیست - چرا که اعلام فرموده که اگر آن چه (درباره ی علی) نازل کرده به مردم نرسانم، وظیفه رسالتش را انجام نداده ام؛ و خداوند تبارک و تعالی امنیت از [آزار] مردم را برایم تضمین کرده و البته که او بسنده و بخشنده است. ☘فَأَوْحی إِلَی: (بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، یا أَیُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ - فی عَلِی یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ - وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ). ☘مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ ما أَنْزَلَ الله تَعالی إِلَی، وَ أَنَا أُبَیِّنُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیَةِ: إِنَّ جَبْرئیلَ هَبَطَ إِلَی مِراراً ثَلاثاً یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی - وَ هُوالسَّلامُ - أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی (عَلی أُمَّتی) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی وَهُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ. ☘وَقَدْ أَنْزَلَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی عَلَی بِذالِکَ آیَةً مِنْ کِتابِهِ (هِی): (إِنَّما وَلِیُّکُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُواالَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)، وَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ الَّذی أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَهُوَ راکِعٌ یُریدُالله عَزَّوَجَلَّ فی کُلِّ حالٍ. ☘پس آنگاه خداوند چنین وحی ام فرستاد: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز. ای فرستادی ما! آن چه از سوی پروردگارت درباری علی و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ کن، وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده ای؛ و او تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد.» ☘هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکرده ام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان می کنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است - فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من بوده. جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود او (علی)، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است؛ ☘و پروردگارم آیه ای بر من نازل فرموده که: «همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانی هستند که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند.» و هر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘تأملی در #زیارت_امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (بخش دوم)☘ ☘گفتیم برای عید غدیر، آداب
☘تأملی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (بخش سوم)☘ ☘گفتیم زیارتنامه‌های ما با سلام شروع می‌شوند. یعنی کسی زائر است که به مقام حضور راه پیدا کرده باشد. اینکه خودِ سلام یعنی چه، خدا می‌داند. آن هم خیلی وسیع است. وقتی می‌گوییم: السّلامُ عَلَیْکَ این الف و لامِ اوّل، معانی زیادی به سلام می‌دهد. الف و لام در زبان عربی، به یک اعتبار حرف تعریف است؛ یعنی نه هر سلامی. آن سلام ویژه؛ سلامی که خدا می‌کند. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أمینَ اللهِ فی أَرْضِهِ: سلامی که خدا می‌کند بر تو ای امین‌الله در روی زمین! ☘معنای دیگر سلام، تسلیم کردن است. مثلاً می‌گویند فلان مدرک را ببرید به فلان جا تسلیم کنید؛ تحویل دهید. این سلام به‌معنای تسلیم است. این یعنی چه؟ یعنی خدا همه‌ی هستی را به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام تسلیم کرده است. همه‌ی دستگاه قلمرو حکومت خود را به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام تسلیم کرده است. شاید یک معنای اَلسّلامُ عَلَیْکَ، این باشد. ☘سلام صلح است؛ صفاست. اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرالمؤمنین یعنی یا امیرالمؤمنین! من با شما از درِ صلح وارد شدم. از درِ سِلم و صفا وارد شدم. وجود من با شما در صلح است. هم اندیشه و افکارم، هم روحیّاتم، هم خلقیّاتم، هم رفتارهایم، با شما در سلم است. ببینید اینجا چه معنای عظیمی دارد! اینکه انسان با امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در سلم باشد. ان‌شاءالله که باشیم. سلام دادن به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام یعنی اخلاق، افکار، روحیّات، عملکرد و رفتارهای من با اخلاق، افکار، روحیّات، عملکرد و رفتارهای شما هیچ تعارضی ندارد. مقام سلام این است؛ مقام سلم است. ☘به یک تعبیر دیگر، مقام سلام مقام تسلیم است. مقام تبعیّت مطلق است. اَلسّلام عَلَیکَ یا امیرالمؤمنین یعنی من آمدم تسلیم شما باشم. خودم را به شما تحویل دادم. تسلیم شما شدم. نه خواسته‌ای غیر از خواسته‌ی شما دارم، و نه سلیقه‌ای غیر از سلیقه‌ی شما. هیچ‌‌چیز از خودم ندارم. قَلْبی لِقَلبِکُم سِلْم: قلب من با قلب شما در سلم است. در زیارت جامعه‌ی کبیره می‌خوانیم: و أَمْری لِأمْرِکُم مُتَّبَع. این مقام سلام است. این هم یک معناست. ْ@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘تأملی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (بخش سوم)☘ ☘گفتیم زیارتنامه‌های ما با س
☘تأملی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (بخش چهارم)☘ ☘در زیارت امین‌الله می‌گوییم: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ الله: سلام بر تو ای امین خدا. خدا چه امانتی را به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام سپرد؟ البتّه زیارت امین‌الله به یک تعبیر زیارت جامعه است. نسبت به هر امامی از دوازده امام، قابل خواندن است. لذا شما در حرم علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا علیه‌السّلام هم که مشرّف می‌شوید همین زیارت را خطاب به علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا علیه‌السّلام می‌خوانید. امّا اصل این زیارت در مورد امیرالمؤمنین علیه‌السّلام صادر شده است. امام علیه‌السّلام در مقام زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام این زیارت را خوانده‌اند. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ الله. ☘خدا چه چیزی به علیّ‌بن‌ابیطالب علیه‌السّلام سپرده است که او را امین خود قرار داد و این امانت را به او داد. ببینید امانت یک چیز است؛ امانت سپارنده یک چیز است؛ امانتدار هم چیز دیگری است. سه چیز داریم. شخصی چیزی را به کسی امانت می‌دهد. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، امین‌الله است. امانت‌دهنده، خداست. امانتدار یا امانت‌گیرنده کیست؟ امیرالمؤمنین علیه‌السّلام. آن امانتی که به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام سپرده شده، چیست؟ همه‌ی خلقت است! همه‌ی خلقت! از عالم امر گرفته تا عالم خلق! یعنی از فوق خلقت هم بالاتر بروید؛ یعنی از ناسوت و ملکوت و جبروت هم پر بکشید و بالاتر از عالم لاهوت بروید. چون مقام ولایت، اعظم از مقام لاهوت است. ☘مقام ولایت اعظم از مقام اسماء و صفات و اعیان ثابته است. ولیّ‌الله، آن حقیقتی است که با حقیقت ولایت حقّ متعال یکی شده است. در او مُندک شده است. چیزی جز او نیست. یکی است. شخصیّت علی‌حده‌ای ندارد. دو تا نیستند. یکی است. این فانی در آن حقیقت است. او عین ولایت حقّ متعال است. او امانتدار است. کلّ مراتب مادون او امانتی است که به او سپرده شده است. یعنی همه‌ی اسماء و صفات حقّ متعال، همه‌ی اعیان ثابته، و همه‌ی مخلوقات در همه‌ی مراتب جهان خلقت به او سپرده شده‌اند.  @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘تأملی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (بخش چهارم)☘ ☘در زیارت امین‌الله می‌گوی
☘تأمّلی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام (بخش پنجم)☘ ☘در حال مرور فرازهای زیارت امین‌الله بودیم. أَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ. در تعبیر فِی أَرْضِهِ هم این به ذهن ما نیاید که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در واقع حاکم کره‌ی زمین است؛ از طرف خدا بر روی زمین خلیفه است. این‌گونه نیست! کما اینکه راجع به حضرت آدم علیه‌السّلام قرآن فرمود: به ملائکه گفتیم: إِنّی جاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلیفَةً: من می‌خواهم در روی زمین خلیفه‌ای قرار دهم. این به این معنا نیست که قلمرو خلافت حضرت آدم علیه‌السّلام کره‌ی زمین بود. خیر!کره‌ی زمین، پایتخت حکومت حضرت آدم علیه‌السّلام بود، نه قلمرو آن! ☘برای مثال فردی الان حاکم ایران است، ولی پایتختش تهران است. لذا مقصود از أَرْضِ در أَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ ، پایتخت خلافت علوی است، نه قلمرو حکومت علی علیه‌السّلام. قلمرو حکومت علی علیه‌السّلام هم عالم خلق است، هم عالم امر. هم جبروت و ملکوت و ناسوت زیر نگین فرمانروایی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است، و هم عالم امر، و عالم اسماء و صفات حقّ متعال! نه فقط موجودات عالم طبیعت، نه فقط موجودات عالم ملکوت، نه‌ فقط ملائکه‌ی مقرّب حقّ متعال. ☘امیرالمؤمنین علیه‌السّلام هم برای اینکه این مطلب را به بقیّه بفهمانند، از رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله سؤال کردند: یا رسول‌الله! ما برتریم یا ملائکه‌ی مقرّب خدا؟ رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: ملائکه‌ی مقرّب خدا خُدّامُ شِیعَتِنا: اینها خادمان شیعیان ما هستند! کجا با ما قابل مقایسه‌اند. درباره‌ی جبرئیل، با همه‌ی عظمتش فرمودند: وَ رُوحُ الْقُدُسِ فِی جِنانِ الصّاقُورَةِ ذاقَ مِنْ حَدائِقِنَا الْباكُورَةِ: روح القدس، جبرئیل، در آن باغ و بهشت کوچک ما، یک دانه‌ غوره‌ی نرسیده را خورد و شد جبرئیل! ائمّه علیهم‌السّلام فرمودند ما این هستیم. گفت: تو به تاریکی علی را دیده‌ای زان سبب غیری بر او بُگزیده‌ای ☘در عالم نور راه پیدا نکرده‌ای؛ به عالم نورانیّت راه پیدا نکرده‌ای؛ لذا علی علیه‌السّلام را با غیر مقایسه کردی. لذا به بیراهه رفتی و غیر را بر علی علیه‌السّلام ترجیح دادی. غیری هم که اینجا مطرح است، فقط ابوبکر، عمر، و عثمان نیستند. غیر، در باطن ما هم هست. یعنی خودمان را بر علی علیه‌السّلام ترجیح دهیم؛ سلیقه‌ی خودمان را بر علی علیه‌السّلام ترجیح دهیم؛ ابوبکر، عمر و عثمان در باطن ماست. اوّلی، وهم است؛ دومی غضب است؛ سومی هم شهوت است. این چهار تا در باطن ما هستند. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام عقل است. @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️قال بعض العلماء: علم الحروف من معجزات ابراهیم علیه السلام ثم الامام علی رضی الله عنه ورث علم الحروف من سیدنا رسول الله صلی الله علیه و سلم...◾️ ▪️برخی دانشمندان علم حروف می‌گویند: علم حروف از معجزات حضرت ابراهیم (علیه السلام) است و امام علی (علیه السلام) آن‌را از سرورمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) به ارث برد و این سخنِ پیامبر که فرمود: من شهر علم هستم و علی دروازه آن است، اشاره به این مطلب دارد. پس هرکس علم می‌خواهد باید به سمت درب برود. ▪️علی (علیه السلام) آخرینِ خلفاء است همچنان‌که محمد (صلی الله علیه وآله) آخرینِ پیامبران می‌باشد. او وارث علم اولین و آخرین است و من در بین کسانی‌که با آنها همنشین بوده‌ام هیچ‌کس را که از او دانا‌تر باشد ندیده‌ام. ▪️او اول کسی است که مربع صد در صد را در اسلام وضع نمود و کتاب جفر جامع را تصنیف فرمود که در آن کتاب هر آن‌چه بر پیشینیان گذشته و بر آیندگان خواهد گذشت وجود دارد و در آن، اسم اعظم خداوند و تاج حضرت آدم و خاتم سلیمان و حجابِ حضرت آصف است. ▪️پیوسته اهل تحقیق از گذشتگان از دریای اسرارِ علی (علیه السلام) می‌نوشیده‌اند و صاحبان تحقیق از عارفان، هم‌چون ذوالنون مصری و عبدالله تستری از چراغ انوارِ علی (علیه السلام) نور می‌گرفته‌اند. امامان از اولاد علی (علیه السلام) نیز آگاه‌ترین مردم از اسرار آن کتاب هستند. ◾️ (الدر المکنون و السر المصون)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️سالک باید فکر [خیالات مزاحم] را به‌گونه کامل از خویشتن بزداید؛ زیرا همتش را پراکنده می‌سازد. ▪️باید بر درگاه پروردگارش به مراقبهٔ قلبش به اعتکاف بنشیند تا اینکه خداوند در را به روی او باز کند و آن‌چه از آموزش‌های انبیا و اهل‌الله نمی‌توانست دریابد، دریابد؛ یعنی همان اموری که عقل نمی‌توانست مستقلا آن‌ها را ادراک نماید بل‌که [گاه] آن‌ها را محال می‌شمارد. ◾️ (فتوحات مکیه، ج۲، ص۳۷۵)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 ▪️ میثم تمّار عاشق راستین امیرالمؤمنین علی علیه السّلام ▪️شهادت میثم تمّار به دستور عبیدالله بن زیاد به جرم دفاع و سخن گفتن از حقّانیت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام ◾️استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘تأمّلی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام (بخش پنجم)☘ ☘در حال مرور فرازهای زیار
☘تأمّلی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام (بخش ششم)☘ ☘در زیارت امین‌الله تأمّلاتی داشتیم. گفتیم ابوبکر، عمر، عثمان و امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در باطن ما نماینده دارند. قوه‌ی وهم، نماینده‌ی اوّلی، قوّه‌ی غضب نماینده‌ی دومی، قوّه‌ی شهوت نماینده‌ی سومی، و قوّه‌ی عقل نماینده‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در باطن ما هستند. همه‌ی خصوصیّات انسان زائیده‌ی همین چهار قوّه است. ☘همانطور که در ماجرای خلافت، سرکردگان فتنه، صحیفه‌ی ملعونه نوشتند و آن را با خون خود امضا کردند که نگذارند علی علیه‌السّلام به خلافت برسند و آن را در کنار کعبه دفن کردند، در قلمرو وجود انسان نیز، وهم، غضب و شهوت، دست به هم می‌دهند، صحیفه‌ی ملعونه را می‌نویسند و امضا می‌کنند، و آن را کنار کعبه‌ی دل دفن می‌کنند که نگذاریم عقل بر ما حاکم شود. لذا اینکه گفتیم: تو به تاریکی علی را دیده‌ای زین سبب غیری بر او بُگزیده‌ای برای همین است. مقام عقل را تو نشناخته‌ای! ☘فرمودند: أَوَّلَ ما خَلَقَ اللهُ اَلْعَقْلَ. عقل، امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است. تازه این مقام خلقت امیرالمؤمنین عليه‌السّلام است. مقام امیرالمؤمنین عليه‌السّلام فوقِ مقام خلقت است. مقام ولایت، فوق مقام اسماء و صفات است، چه رسد به عالم خلقت. یعنی فوق مقام امر است؛ امیر است! ☘قبل از اینکه پیغمبراکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله از مکّه به‌سمت غدیر خم حرکت کنند، در خود مکّه از جانب خدا امر آمد که یا رسول‌الله! به مردم بگو به علی به عنوان امیرالمؤمنین سلام کنند. یعنی قبل از بازگشت از اعمال حج به‌سمت مدینه، و قبل از توقّف در غدیر خم در روز هجدهم ذی‌الحجّه، این بحث مطرح بوده است. ☘علی‌ایّ‌ّحال این را عرض می‌کردم که امانت الهی، کلّ عالم امر و عالم خلق است. مگر راجع‌به امام زمان ارواحنافداه نمی‌گوییم صاحِبُ الأمر؟ او صاحب امر است! صاحب خلق که چیزی نیست. او صاحب عالم امر است. او ولیّ امر است. در عالم امر ولایت دارد. امر او در عالم امر بُرده و اطاعت می‌شود. اسماء و صفات حقّ متعال مطیع امیرالمؤمنین علیه‌السّلام هستند. او ولیّ امر است، چه برسد به ولیّ خلق. ادامه دارد…. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️رويداد مباهله - بخش دوّم◾️ ▪️پس از سه روز پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را به اسلام دعو
◾️رويداد مباهله - بخش سوّم◾️ ▪️پيامبر نيز اين آيه را براى آنان خواندند. سپس فرمودند: ▪️خداوند به من دستور داده است كه اگر بخواهيد و بر گفته‌ی خود استوار باشيد، به خواسته شما عمل كرده و با شما مباهله كنم. آنها گفتند: فردا با تو مباهله مى‌كنيم تا حقيقت روشن شود. آنگاه با همراهان خود از پيش پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم برخاستند. ▪️هنگامى كه به منزلگاه خود در «حرّه» رسيدند يكى از آنها به ديگرى گفت: ▪️مباهله كار را يكسره خواهد كرد. بنابراين قبل از هر چيز بنگريد با چه كسانى براى مباهله مى‌آيد. آيا با تمام پيروان خود، يا با اصحاب با سوادش، يا با افراد متواضع، بى‌چيز و برگزيدگان دينى خود كه تعدادشان اندک است؟ اگر عدّه زياد و قدرتمندان را به همراه خود آورد، چنين كسى مانند پادشاهان قصد فخر فروشى دارد و شما برنده مباهله هستيد. و اگر با عده كمى از پيروان فروتن و برگزيده خود آمد - كسانى كه پيامبران با آنان به مباهله مى‌آيند - مبادا با آنان مباهله كنيد. هنگام مباهله حتماً اين مطالب را در نظر داشته باشيد تا مبادا به عذاب خدا گرفتار آييد. من آنچه را بايد بگويم، گفتم، ديگر خود دانيد. ▪️رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم دستور داد زير دو درخت را جارو كرده و فرداى آن روز امر فرمود پارچه سياه و نازكى را روى آن درخت‌ها انداختند. ▪️هنگامى كه سيد و عاقب اين منظره را ديدند، با فرزندان خود كه عبارت بودن از: صبغة المحسن، عبدالمنعم، ساره و مريم و نيز مسيحيان نجران و سواران «بنى حارث» با بهترين شكل و شمايل، براى مباهله از جايگاه خود بيرون آمدند. ▪️اهالى مدينه يعنى مهاجرين، انصار و ديگران نيز هر كدام با نشان‌ها و پرچم‌هاى خود با شكل و شمايل نيكو، به آنجا آمدند تا نظاره‌گر حوادث باشند. رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم صبحگاهان، در اطاق خود درنگ نمود تا مدّتى از روز گذشت. آنگاه بيرون آمده، دست على را گرفته و در حالى كه حسن و حسين عليهماالسّلام در جلوی او و فاطمه عليهاالسّلام پشت سر او حركت مى‌كردند، بطرف آنان آمده، در ميان دو درخت و زير آن پارچه ايستادند. ▪️در اينجا نيز دست على علیه‌السّلام در دست او، حسن و حسين علیهماالسّلام جلوی او و فاطمه علیهاالسّلام پشت سر او قرار داشت. آنگاه به دنبال سيد و عاقب فرستاد و آنان را به مباهله‌اى كه خواسته بودند، فرا خواند. ▪️آنان نيز آمده و گفتند: اباالقاسم با چه كسى با ما مباهله مى‌كنى؟ ▪️حضرت صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: با بهترين مردم روى زمين و گرامی‌ترين آنان نزد خداى عزوجل، با اينان - و به على عليه السّلام، فاطمه، حسن و حسين كه درود خدا بر آنان باد اشاره كرده و گفتند: براى مباهله با ما نه بزرگان را آورده، نه جمعيّت زياد، و نه افراد زيبايى را كه به تو ايمان دارند. و كسى را جز اين جوان و اين زن و دو تا بچه با تو نمى‌بينيم. با اينان مى‌خواهى با ما مباهله كنى؟ ▪️فرمود: بله. به كسى كه مرا به حق برانگيخت سوگند، دستور دارم با همينان با شما مباهله كنم. ▪️در اينجا بود كه از ترس رنگشان زرد شده و به نزد ياران خود برگشتند. ▪️وقتى همراهان آنان، قيافه‌ی رنگ پريده‌ی آنان را ديدند، پرسيدند چه اتفاقى افتاده است؟ آنان خود را كنترل كرده و گفتند: چيزى نيست. ▪️جوان برگزيده و دانشمندى در ميان آنان بود، به آنان گفت: واى بر شما، اين كار را انجام ندهيد، صفات او را كه در جامعه بود، بياد آوريد. ▪️به خدا سوگند شما به خوبى مى‌دانيد كه او راستگوست. مدّت زيادى از تبديل شدن برادرانتان به خوک و ميمون نمى‌گذرد. سخنان اين جوان بر آنان اثر گذاشت و از مباهله منصرف شدند. ▪️راوى مى‌گويد: ▪️اسقف برادر دانشمندى بنام «منذر بن علقمه» داشت و آنان او را با اين عنوان مى‌شناختند. وقتى ديد كار به اينجا رسيده و آنان در مورد كارى كه مى‌خواستند انجام دهند، به ترديد افتاده‌اند، دست «سيد» و «عاقب» را گرفته و گفت: مرا با اين دو تنها گذاريد. آنگاه رو به آنان كرده و گفت: پيشقراول قبيله كه در پى آب و علف جلوتر حركت مى‌كند، هيچگاه به قوم خود دروغ نمى‌گويد. من از روى خيرخواهى مى‌گويم به خودتان كمک كنيد و خود را نجات دهيد والّا خود و ديگران را نابود مى‌كنيد. ▪️گفتند: بگو، كه تو امين و درستكارى. ▪️گفت: به خوبى مى‌دانيد كه هيچ‌گاه قومى با پيامبرى مباهله ننموده، مگر اين كه نابود شده است. شما و تمام عاقلانى كه با شما هستند و از مطالب كتاب آسمانى اطلاع دارند مى‌دانند كه همين شخص يعنى اباالقاسم، محمد صلّى الله عليه و آله و سلّم، همان كسى است كه پيامبران مژده آمدن او را داده‌اند. مطلب ديگرى نيز هست كه بايد از آن ترسيد. ▪️پرسيدند: چه چيزى؟ ادامه دارد ... ◾️المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️ماجرای صحیفه‌ی ملعونه و طرح ترور پیامبر صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله و سلّم◾️ ▪️هنگامی که پیغمبراکرم صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله و سلّم برای حجّة‌الوداع در مکّه بودند، کسانی که منتظر تصاحب قدرت رسول‌الله صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله و سلّم بودند، وقتی احساس کردند پیامبر می‌خواهند امیر‌المؤمنین علیه‌السّلام را به جانشینی خویش نصب کنند، جمع شدند و پیمان‌نامه‌ای چهارده نفره نوشتند و با خون خود امضا کردند که به هیچ قیمت نخواهیم گذاشت بعد از پیغمبر، علی حکومت را به دست بگیرد! ▪️آنها این پیمان‌نامه‌ی چهارده نفره را در خانه‌ی کعبه زیر خاک دفن کردند. البتّه بعداً اصحاب صحیفه‌ی ملعونه توسعه پیدا کردند و تعدادشان بیشتر شد. ▪️بعد از ماجرای غدیر و بیعت مردم با امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام وقتی قافله‌ی پیغمبر صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله و سلّم از منطقه‌ی غدیرخم حرکت کرد، همین چهارده نفر طرح ترور پیغمبر در گردنه‌ی "هَرشیٰ" را تهیّه کردند. آنها به نقاط مرتفع‌تر رفتند؛ دبّه‌‌هایی را تهیّه کردند و در آنها سنگ ریختند. ▪️شب‌هنگام که قافله از آن گردنه عبور می‌کرد، وقتی شتر پیغمبر صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله و سلّم به سر گردنه رسید، دبّه‌ها را از ارتفاع رها کردند. این دبّه‌ها در‌ حالی‌ که غلت می‌خوردند و پایین می‌آمدند، سنگ‌ها درون آنها جا‌به‌جا می‌شد و سر‌و‌صدای مهیبی ایجاد می‌کرد. با این کار می‌خواستند شتر پیغمبر را رم بدهند تا حضرت از روی شتر از بالای درّه به تَه درّه پرتاب شوند و این‌گونه از بین بروند! ▪️امّا جبرئیل برای پیامبر خبر آورده بود و حضرت آماده بودند. لذا عمّار ‌یاسر را جلوی شتر و حذیفة‌بن‌یمان را پشت سر شتر مأمور کردند که محافظت کنند. ▪️وقتی طرح ترور شروع شد، پیغمبر صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله و سلّم توانستند شتر را مهار کنند و محفوظ بمانند. اتّفاقاً در همان لحظه آسمان برقی زد و حذیفة‌بن‌یمان چهره‌ی افرادی که این کار را انجام دادند، دید! همان‌ کسانی‌ را دید که بعداً کودتای سقیفه را برپا کردند! ◾️استاد مهدی طیّب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️ماجرای صحیفه‌ی ملعونه و طرح ترور پیامبر صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله و سلّم◾️ ▪️هنگامی که پیغمبراکرم ص
◾️رويداد مباهله - بخش چهارم◾️ ▪️گفت: بنگريد كه نزديک است ستاره ثريا بر زمين فرو آيد، درختان سر خم كرده و پرندگان در مقابل شما صورت بر زمين گذاشته و بال‌هاى خود را روى زمين پهن نموده و شكم آنها خالى شده است. و نشانه‌هاى ديگر نزديک شدن عذاب را در روى زمين ببينيد. به لرزش كوه‌ها و دودى كه پخش شده و ابرهاى پراكنده در وسط تابستان و گرماى شديد بنگريد. به محمد صلّى الله عليه و آله و سلّم كه دستش را بلند كرده و با چهار نفر از اهل بيتش كه با او بوده و منتظر پاسخ شما هستند بنگريد. و بدانيد كه اگر دهان گشوده و كلمه‌اى براى مباهله بگويد نمى‌توانيم از نابودى خود جلوگيرى كرده و هيچگاه نزد خانواده و اموال خود بازگرديم. ▪️با شنيدن اين سخنان در فكر فرو رفته و ديدند درست مى‌گويد و يقين كردند كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم واقعا از جانب خداوند فرستاده شده است. اينجا بود كه متزلزل شده و فهميدند كه در صورت مباهله، حتماً گرفتار عذاب خواهند شد. ▪️وقتى منذر ديد كه آنان واقعاً احساس خطر كرده‌اند، گفت: اگر تسليم او شويد هم اكنون و هم در آينده سالم مى‌مانيد. و اگر اين عزت و شرافت خود را در ميان قوم‌تان مى‌خواهيد، به شما حسادت نمى‌ورزم. ولى اين شما بوديد كه از نجران به اينجا آمديد، به محمّد پيشنهاد مباهله داده و آن را تنها راه تشخيص حق دانستيد. محمد نيز به سرعت به درخواست شما پاسخ مثبت داد. و پيامبران هنگامى كه اراده كارى كنند تا انجام آن از پاى نمى‌نشينند. برادرانم بهتر است از ترس علامت‌هايى كه مى‌بينيد از مباهله خوددارى كنيد و با شتاب با محمّد مصالحه نموده و او را از خود راضى كنيد. ما اكنون در شرايطى به سر مى‌بريم كه قوم يونس اندكى پيش از نزول عذاب در آن بسر مى‌بردند. ▪️گفتند: به نمايندگى از جانب ما نزد محمّد رفته و ببين از ما چه مى‌خواهد. از او بخواه كه نزديكترين افراد به او يعنى پسر عمويش به نمايندگى از جانب او با ما مصالحه كند. در اين كار تأخير نكن تا هرچه زودتر از نتيجه كار آگاه شويم. ▪️«منذر» بطرف پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم رفته و گفت: سلام بر تو رسول خدا، گواهى مى‌دهم كه خدايى، جز خدايى كه تو را برانگيخت وجود نداشته و شما و عيسى هر دو بنده‌ی خداى عزوجل و فرستاده او هستيد. ▪️و بدين ترتيب اسلام آورده و به پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم گفت كه براى چه كارى آمده است. رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم نيز براى مصالحه با آنان على عليه السّلام را فرستادند. ▪️على عليه السّلام عرض كرد: پدر و مادرم فداى تو رسول خدا بر چه چيزى با آنان مصالحه نمايم؟ ▪️حضرت فرمودند: رأى تو رأى من است، هر طور كه خواستى مصالحه كن. ▪️اميرالمؤمنين عليه السّلام بطرف آن دو رفته و ساليانه هزار لباس و هزار دينار بعنوان ماليات براى آنان تعيين كرد كه قسمتى از آن را در محرم و قسمت ديگرى را در رجب بدهند. آنگاه آن دو را در حالى كه سرافكنده و شرمسار بودند نزد پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم برده و او را از مالياتى كه بر آنان بسته بود آگاه نمود. آنان نيز ماليات و سرافكندگى را پذيرفتند. ▪️رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: اين را از شما قبول مى‌كنم. ولى بدانيد كه اگر با من در زير آن عبا مباهله مى‌كرديد، خداوند شما را در بيابان دچار آتشِ سوزانى مى‌نمود كه دامنه‌ی آن در كمتر از يك چشم به هم زدن به پشت سری‌هاى شما رسيده و همه را آتش مى‌زد. ▪️هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم با اهل‌بيتش علیهم السّلام بازگشته و به مسجد رفتند، جبرييل نازل شد و گفت: ▪️محمد! خداى عزوجل به تو سلام رسانيده و به تو مى‌فرمايد: وقتى بنده من موسى، با دشمن خود قارون، مباهله نمود، قارون، خانواده، دارايى، و يارانش در زمين فرو رفتند. به عزت و جلالم سوگند ياد مى‌نمايم كه اگر تو با افراد خانواده‌ات كه در زير آن عبا بودند، مباهله مى‌كردى، همه زمينيان و آفريدگان نابود مى‌شدند، آسمان ريز ريز شده، كوه‌ها سنگريزه شده و زمين هيچگاه آرام نمى‌گرفت، مگر اين كه آن را بخواهد. ▪️آنگاه پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به سجده افتاده و صورتشان را بر زمين گذاشتند، سپس برخاسته و دست‌هايشان را بلند كردند، به‌گونه‌اى كه سفيدى زير بغلشان آشكار شد، و سه بار گفتند: نعمت دهنده را سپاسگزارم. ▪️پرسيدند، چرا سجده نموده و خوشحال شديد؟ ▪️پاسخ فرمودند: به خاطر سپاسگزارى به درگاه خداوند و اين كه اين كرامت را به اهل‌بيت من ارزانى داشت. آنگاه آنچه را جبرئیل گفته بود، براى آنان نقل فرمودند. ◾️المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️ ▪️هر کس که در دنیا بویی از خوبان خدا را در نفس خود استشمام کرد و با سرمه‎ی نور محمّد و آل محمّد علیهم السّلام چشم خود را سرمه کشید، در آخرت بیناست. ذکر خوبان خدا سرمه‎ی چشم دل است. از سرمه‎ی این خاندان دست برندار. اقلّش این است که این سرمه کور مادرزاد را بینا می‎کند. این کاری است که حضرت عیسی علیه السّلام می‎کرد که هر چه دارد، از حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم دارد. ▪️چیزی بالاتر از نشستن در محضر اهل بیت علیهم السّلام ، در بهشت و قرب و در هیچ جای دیگر وجود ندارد. ◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☘ماجرای غدیر در آیات قرآن☘ ▪️محدّثان ده آیه از قرآن را در‌ مورد ماجرای غدیر دانسته‌اند؛ ولی سه آیه مورد اتّفاق همه است. این سه آیه عبارتند از: ☘۱- آیه‌ی شصت‌ و‌ هفت سوره‌ی مائده ▪️آیه‌ی مشهوری است که در آستانه‌ی ماجرای غدیر ‌خم نازل شد و پیغمبر صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله و سلّم را مأمور کرد. ▪️ای پیامبر! آنچه را از جانب پروردگارت به تو نازل شده، ابلاغ کن! ▪️خداوند در ادامه‌ی آیه تصریح کرد: ▪️اگر این کار را انجام ندهی و بحث خلافت امیر‌المؤمنین را ابلاغ نکنی، گویا اصلاً از روز نخست رسالتت را انجام نداده‌ای! یعنی تمام دستاورد بیست‌ و‌ سه ‌سال زحمت تو بعد از مرگت بر باد خواهد رفت.  ▪️پیامبر صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله و سلّم نگران بودند که اگر بحث ولایت امیر‌المؤمنین علی علیه‌السّلام را مطرح کنند، منافقینی که در جمع هستند و اصلاً حاضر نیستند خلافت امیر‌المؤمنین علی علیه‌السّلام را تحمّل کنند، شورشی بر پا کنند و با توجّه به اینکه زمان اندکی، کمتر از سه ماه، از عمر پیامبر باقی مانده، ایشان فرصت نکنند در این مدّت، جامعه‌ی اسلامی را آرام کنند و سامان دهند و معضل عظیمی ایجاد شود. ▪️لذا قرآن در همین آیه فرمود: ▪️یا رسول‌الله! نگران نباش! خدا تو را از گزند این مردم حفظ می‌کند. ▪️و خدا گروه کافران را مشمول هدایت خود قرار نمی‌دهد. ☘۲- آیه‌ی پنجم سوره‌ی مائده ▪️این آیه بعد از ماجرای غدیر و بعد از اعلام خلافت و وصایت امیر‌المؤمنین علیه‌السّلام نازل شد. ▪️اَلْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ اْلاِسْلامَ دِيناً ▪️امروز کافران از نابود کردن دین شما مأیوس شدند. لازم نیست از آنها بترسید، از من بترسید؛ یعنی خداترس باشید؛ خیانت نکنید؛ در مسلمانی ثابت‌قدم و استوار باشید. از دشمن خارجی نترسید؛ از فساد داخلی خودتان بترسید! این است که می‌تواند شما را از بین ببرد. : ▪️امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را به حدّ نهایت و تمام رساندم و این اسلامی را که خلافت امیر‌المؤمنین علی علیه‌السّلام در کنار آن وجود دارد برای شما پسندیدم. ☘۳- آیه‌ی اوّل سوره‌ی معارج ▪️این آیه ماجرای عجیبی دارد. فردی به نام جابر‌ بن‌ نصر‌ بن‌ حارث‌ بن‌ کلدة که معروف به حارث‌ فهری و از چهره‌های مخالف است، نزد پیغمبر صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله و سلّم آمد و گفت: یا رسول‌الله! اینکه علی را به‌عنوان خلیفه‌ی خودت اعلام کردی، از جانب خودت بود یا دستور خدا بود؟ ▪️پیامبر فرمودند: به حقّ آن خدایی که مرا به پیامبری برانگیخت و جز او خدایی نیست، این امر الهی بود. ▪️این فرد معاند سرش را رو به آسمان کرد و گفت: ▪️اَللّـٰـهُمَّ‏ اِنْ‏ كانَ‏ ما يَقُولُ‏ مُحَمَّدٌ حَقّاً فَاَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ اَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ اَلِيمٍ‏ خدایا اگر این حرفی که پیامبر می‌زند حقّ است و راست می‌گوید که دستور داده‌ای علی را به‌عنوان جانشین خود تعیین کند، سنگی از آسمان بر ما ببار و ما را به عذاب الیم دچار کن! ▪️تا این حرف را زد، سنگی از آسمان آمد و از مغز سرش وارد و از پایین بدنش خارج شد و همان‌جا به‌درک واصل شد! : ▪️سَاَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ؛ لِلْكافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ؛ مِنَ اللهِ ذِى الْمَعارِجِ ▪️و این‌گونه قرآن این ماجرا را گزارش کرد. ◾️استاد مهدی طیّب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️ ▪️ان‎شاء‎الله محمّد و آل محمّد علیهم السّلام به دل ما پا بگذارند و خانه را صاحبخانه تصرّف کند. وقتی آنها بیایند، ما بر جا نمی‎مانیم. ▪️برای دوستان اهل بیت علیهم السّلام همین افتخار بس است که زیر سایه‎ی محمّد و آل محمّدند. دوستان اهل بیت علیهم السّلام در دنیا چون خودشان مستقیماً نمی‎توانستند از آفتاب توحید استفاده کنند، آفتاب توحید که بر محمّد و آل محمّد علیهم السّلام تابید و سایه‎ی آنها زیر پایشان افتاد، دوستان اهل بیت علیهم السّلام هم رفتند از سایه‎ی آنها استفاده کردند. ◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☘فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ☘ ☘مباهله لعن کردن است، بهله الله یعنی خدا او را لعنت کند. مبدع مباهله رسول الله صلی الله علیه و آله بوده و قبل از آن مرسوم نبوده است این امر با مسیحیان نجران اتفاق افتاد و در آن حقائق بیشماری است برای صاحبان خرد و اندیشه. ☘چون پیامبر به ایشان نامه نوشت و دعوت به اسلام کرد، آنها حدود شصت نفر از علمایشان را به محضر پیامبر فرستادند تا حقیقت امر آشکار شود. گفتگویی واقع شد و پیامبر توحید را عرضه کرد. ایشان گفتند ما موحد هستیم و پیامبر ختمی صلی الله علیه و آله نقص توحید آنها را که معتقد به اقانیم ثلاثه بودند برایشان آشکار کرد که خدا پدر کسی نیست و عیسی نیز نه فرزند خداست و نه خداست. آنها گفتند او مرده زنده می‌کند و بیماران را شفاء می‌دهد و در تولدش از جناب مریم پدر ندارد و پدرش خداست. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آدم نیز پدر و مادر نداشت پس او اولی است که فرزند خدا باشد؛ إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ (آل‌عمران/۵۹) ☘ایشان ندانستند که آن روح القدس که فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا، شأن پیامبر خاتم است و آن جناب را با روح القدس اتحاد است بلکه او بالاتر از روح القدس است. و ندانستند که احیای اموات و شفای امراض شان متعارف صاحبان انفاس قدسی است، حبذا آن می که هرکس مست اوست خلقت اشیاء مقام پست اوست ☘و ندانستند که عیسی و آدم که در فردیت مشترکند و خلقتشان توالدی نبوده و تولدی بوده است بنده‌ی خدا هستند و آدم پدر جسمانی انسانها است و حضرت خاتم پدر روحانی. أَنَا وَ عَلي أَبَوا هذِه الأُمَّة. و ندانستند که آنکه گفت فَنَفَخْنَا آن ضمیر نا همان ضمیر نا در کُلُّنَا مُحَمَّدٌ است و دمنده نیست مگر دمدمه محمدی که به شأن اسرافیلی اش آناً فآناً در صور بی منتها می‌دمد و مجموع صورتهای عالمیان از قبر عدم بر می‌خیزند و به صحرای وجود خیمه می‌افکنند و بار دگر می‌دمد از این می‌میرند و به طور دیگر زنده می‌شوند و این اماته و احیاء در کلیه موجودات دم به دم ساری است؛ يُحْيِي وَ يُمِيتُ و يُمِيتُ و يُحْيِي!! ☘چون عقل توقف کند ایمان را زوال حاصل شود چه کند پیامبر رحمت الا اینکه رحمت اش را از مجرای جلال ظهور دهد!!! چون آن مسیحیان نجران قبول نکردند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ایشان را دعوت به مباهله کرد، پذیرفتند و فردا مقرر شد خارج از مدینه هر یک از این دو با کسان خود حاضر شوند. فردا پیامبر ما صلی الله علیه و آله با دردانه های وجود یعنی حضرت فاطمه بنت رسول الله و امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین به مباهله آمد! حارثه بن علقمه که بزرگ مسیحیان بود چون این جمع را دید گفت: من صورتهایی را می‌بینم که اگر از خدا درخواست کنند که کوهی را از جای بکند هر آینه کنده خواهد شد سپس به همراهانش گفت برگردید و مباهله نکنید که یک تن از مسیحیان زنده نخواهند ماند. آنگاه همه شروط پیامبر را پذیرفت و مسئله ختم یافت. ❗️☘بدان که پیامبر رحمت به رحمت با قوم عیسی برخورد کرد که اگر با غیر این افراد می‌آمد مباهله واقع می‌شد، چون امت پیامبر حجاب برای مسیحیان می‌شدند و خورشید حقیقت در پشت کدورت ابر امت مختفی می‌شد آنگاه همدیگر را لعن می‌کردند و پیامبر نیز لعن می‌کرد و همه مسیحیان نابود می‌شدند. اما پیامبر با کسانی آمد که حقیقت را حقیقت بودند و آفتاب را دلیل آفتاب. مسیحیان حقیقت را عریان دیدند و پا واپس کشیدند و پیامبر به اهل بیت اش علیهم السلام نام عیسی را زنده نگه داشت زیرا عیسی و همه انبیاء اطوار وجودی اویند. لذا فرمود اگر مباهله می‌کردند همه هلاک می‌شدند و هر آینه به میمون و خوک مسخ می‌گردیدند. او به رحمت اش با قوم عیسی درآمد که وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ (انبیاء/۱۰۷) ☘در مباهله امیرالمؤمنین علیه السلام را نفس خود معرفی کرد و حضرت فاطمه را نسائنا که او سیده نساء العالمین است وحسنین علیهم السلام را فرزندان خود که اهل بیت علیهم السلام بعد از امام حسین از نسل این دو امام همام اند. همه شیعه و سنی مباهله را به این کیفیت پذیرفتند که علی جان پیغمبر است اما نمی‌دانم چرا با انکار علی خود را به ملکوت میمونی مسخ کردند؟!!! ❗️☘مسیحیان از مسخ رهیدند و مسلمانان به انکار ولایت علی مسخ شدند؛ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ. ☘چهارشنبه ۲۴ ذی الحجه ۱۴۳۹ قمری سالروز
🏴 حی علی العزا... @mohamad_hosein_tabatabaei 🏴🏴🏴🏴🏴
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️ ▪️در ایام جوانی شبی در بیابان راه می‎رفتم و با خود فکر می‎کردم این چیست که یک ساعت علی علی می‎گوییم و ساعت بعد، عمر عمر می‎گوییم و از پول دنیا حرف می‎زنیم. (عُمرِ دنیا یعنی عُمَر. یک یا علی که گفتی، عُمَر و عُمر دنیا و دنیا و جهنّم، همه‎اش رفت که رفت.) به خودم می‎گفتم مگر قدّ علی و عمر، یکی در خوبی و دیگری در بدی، هم‎اندازه است که یک بار علی علی می‎گوییم و یک بار لعن به عُمَر می‎کنیم؟ به خودم گفتم آیا می‎شود ولو یک سر سوزن هم که هست، علی بلندتر باشد؟ گفتم خدایا می‎شود یک خرده هم که شده، علی بلندتر باشد؟ دیدم همه‎ی پیغمبران گفته‎اند علی بلندتر است. من عرض کردم خدایا من همان یک خورده را که عمر آنجا وجود ندارد، دوست دارم. آنجا صلواتی است که در مقابلش لعن نیست. اصلاً یاد غیر از علی را نمی‎کنی که لعنش کنی. این داغ را بر دل غیر می‎گذاری که حتّی با لعن کردن هم که شده، یادش کنی. ◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☘بنا به نقل، امام على عليه السّلام فرمودند: حق و باطل به مردم (و شخصيت افراد) شناخته نمى‌شوند بلكه حق را به پيروى‌ كسى كه از آن پيروى مى‌كند بشناس و باطل را به دورى كسى كه از آن دورى مى‌كند. ☘اِنَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لا يُعْرَفانِ بِالنّاسِ، وَ لكِنِ اعْرِفِ الْحَقَّ بِاتِّباعِ مَنِاتَّبَعَهُ وَ الْباطِلَ بِاجْتِنابِ مَنِ اجْتَنَبَهُ. ☘امالى طوسى، ص۱۳۴، ح۲۱۶☘ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️۲۶ ذی‌الحجّه ضربه خوردن توسط ابولؤلؤ ▪️ابولؤلؤ غلام مغیره بن شعبه ۹۰/۱۱/۱۳ @mohamad_hosein_tabatabaei
☘بنا به نقل، امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند: اى نفوس گوناگون، و دلهاى پراكنده، اى كسانى كه بدنهاتان حاضر، و عقولتان از شما پنهان است، شما را به سوى حق مى‌كشم و شما همچون رميدن بزغاله از غرّش شير رم مى‌كنيد بعيد است بتوانم به وسیلهٔ شما تاريكى را از چهرهٔ عدالت برطرف كنم، يا كژى را كه به حق رسيده، راست نمايم. ☘أَيَّتُهَا النُّفُوسُ الْمُخْتَلِفَةُ وَ الْقُلُوبُ الْمُتَشَتِّتَةُ، الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ وَ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ؛ أَظْأَرُكُمْ عَلَى الْحَقِّ وَ أَنْتُمْ تَنْفِرُونَ عَنْهُ، نُفُورَ الْمِعْزَى مِنْ وَعْوَعَةِ الْأَسَدِ. هَيْهَاتَ أَنْ أَطْلَعَ بِكُمْ سَرَارَ الْعَدْلِ، أَوْ أُقِيمَ اعْوِجَاجَ الْحَقِّ. ☘نهج‌البلاغه، خطبۀ ۱۳۱☘ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘تأمّلی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام (بخش ششم)☘ ☘در زیارت امین‌الله تأمّلا
☘تأمّلی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام (بخش هفتم)☘ ☘در حال مرور فرازهای زیارت امین‌الله بودیم. أَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلیٰ عِبادِه: سلام بر تو ای کسی که بر بندگان خدا حجّتی! امیرالمؤمنین علیه‌السّلام معیار است؛ میزان است؛ تراز است. علی علیه‌السّلام معیار حق است. عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ: علی علیه‌السّلام با حق است و حق با علی علیه‌السّلام است. يَدُورُ حَيْثُما دارَ. این یعنی هر طرف که علی علیه‌السّلام می‌گردد، حق به دنبال او می‌گردد. نه اینکه علی علیه‌السّلام دنبال حق می‌رود. عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ: هر طرف که علی علیه‌السّلام می‌رود، حق به دنبال او می‌رود. علی علیه‌السّلام معیار حق است، نه تابع حق؛ لذا حجّت است. حجّت را بر همه تمام کرده است. ☘امیرالمؤمنین علیه‌السّلام راهی برای عذر و بهانه باقی نگذاشته است؛ همان‌طور که عقل در باطن ما حجّت است. عقل، امیرالمؤمنینِ باطنی ماست. نور عقل که در باطن ماست، شعاعی از نور خورشید امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است. ان‌شاء‌الله با این نور در وجود خودمان بیعت کنیم؛ حکومتش را محقّق کنیم؛ شهوت و غضب و وهممان را تحت اراده‌ی او درآوریم؛ عقل بر وجود ما مستولی و حاکم شود. اگر این کار را بکنیم، راه باز می‌شود که این شعاع، به آن کانون اصلی خود برگردد؛ به مبدأ خود برگردد؛ یعنی حقیقت عید، محقّق شود؛ یعنی از راه باطن به خود امیرالمؤمنین علیه‌السّلام راه پیدا می‌کنیم. از این امیرالمؤمنینِ درونی خودمان به آن امیرالمؤمنینِ واقعی و حقیقی و تمامیّت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام راه پیدا کنیم، ان‌شاء‌الله. ادامه دارد… @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘تأمّلی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام (بخش هفتم)☘ ☘در حال مرور فرازهای زیار
☘تأمّلی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام (بخش هشتم)☘ ☘فرازهای آغازین زیارت امین‌الله را مرور می‌کردیم. زائر بعد از سه سلام آغازین زیارت، شروع به شهادت دادن می‌کند. یعنی باورهای خود را عرض می‌کند: أَشْهَدُ أنَّکَ جاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ: شهادت می‌دهم که تو حقّ جهاد در راه خدا را به‌جا آوردی و ادا کردی. جهاد امیرالمؤمنین علیه‌السّلام فقط شمشیر زدن در میدان احد و حُنین و بدر و امثال اینها نبود! این یک بُعد از جهاد امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است، که جهاد اصغر است. ☘شنیده‌اید که وقتی لشکریان از جنگ برگشتند، پیغمبر‌اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله به استقبال آنها رفتند. خیرمقدم گفتند و فرمودند: مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِیَ عَلَیْهِمُ الْجِهادُ الْأَکْبَرُ: مرحبا برکسانی که جهاد اصغر را پشت سر گذاشتند و جهاد اکبر هنوز پیش رویشان است.  ☘تمام جنگ‌های امیرالمؤمنین علیه‌السّلام و تمام شمشیر زدن‌های آن حضرت، جهاد اصغر ایشان است. امّا جهاد امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به جهاد اصغر محدود نیست. دو جهاد دیگر داریم. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام قابل محدود شدن نیست. ما باید برای خودمان حد قائل شویم. او بیکرانه‌ای است که حد ندارد. بعد از جهاد اصغر، پیغمبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: بَقِیَ عَلَیْهِمُ الْجِهادُ الْأَکْبَرُ. جهاد اصغر این است که شما در جنگ شمشیر می‌گیرید، تفنگ می‌گیرید، اسلحه می‌‎گیرید و با کافر، با مشرک، با ظالم و با متجاوز می‌جنگید. این جهاد اصغر است. ☘جهاد اکبر چیست؟ جهاد اکبر این است که عقل شما، یعنی امیرالمؤمنینِ باطنی شما، به جنگ شهوت و غضب و وهم شما می‌رود. این جهاد اکبر است. این در باطن است. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام جهاد اکبر را در کلّ هستی انجام می‌دهند. ☘فوق جهاد اکبر چیست؟ جهاد اعظم. جهاد اکبر، جنگ عقل بود با شهوت و غضب و وهم. جهاد اعظم، جهاد دل است با عقل. یعنی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام مرتبه‌ی اعلایی دارد که مرتبه‌ی عقل، مرتبه‌ی نازل و مادون امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است. آن مرتبه‌ی قلب و دل است. لذا گاهی اوقات عقل حکمی می‌کند و دل آن حکم را نقض می‌کند. عقل می‌گوید: اینجا بروی خطرناک است، از رفتن به میدان خطر پرهیز کن!  ☘دیدید آمدند به ابا‌عبدالله علیه‌السّلام گفتند تو این کوفی‌ها را می‌شناسی. زمان پدرت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، کنار ایشان در کوفه بودی. دیدی که چه موجودات رذلی‌ هستند. زمان برادرت، امام مجتبی علیه‌السّلام، دیدی که اینها چه موجودات پلید و کثیفی‌اند. به اینها که نامه نوشتند و تو را دعوت کردند تا حاکمشان شوی، اعتماد نکن. یعنی عاقلانه اباعبدالله علیه‌السّلام را نصیحت کردند. گفتند: حالا که می‌خواهی بروی، لااقل زن و بچّه را نبر! دیدید که ابن‌عبّاس و محمد‌ حنفیّه آمدند نصیحت کردند. عبدالله‌بن‌عمر که خدا می‌داند مانند پدرش چه شیّادی‌ِیی داشت، او هم آمد نصیحت کرد که حسین نرو! اباعبدالله علیه‌السّلام هم فرمودند: عقلاً حرف اینها درست است. امّا من از افق دیگری می‌نگرم. آنجا میدان عشق است. میدان عقل نیست. ☘میدان جهاد اعظم، جهاد دل است، جهاد قلب است، جهاد عشق است، جهاد محبّت است با سوداندیشی‌ها و مصلحت‌اندیشی‌های عقل.أَشْهَدُ أنَّکَ جاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ یعنی هم حقّ جهاد اصغر را ادا کردی، و هم حقّ جهاد اکبر را، و هم حقّ جهاد اعظم را. ادامه دارد… @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️"سِرّ" را گاهی می فرمایند نحوهٔ چینش وجودی و اعتدال مزاجی شخص می‌باشد که از این تعبیر به «عین ثابت» می‌کنند یعنی در علم الله، عین ثابت است... ▪️سرّ همان چیز لطیف و حقیقت مخفی است. این مربوط به عین ذاتش است و نمی‌تواند آن‌را اظهار و ابراز کند. اگر می‌نویسد و می‌گوید، آثار وجودی‌اش همه ظلّ و سایه او هستند ولی آن‌چه که خودش است پیاده نمی‌شود، حرف و قلم و آثار او، نمودار سرّش هستند. ▪️سرّ را به حِصّه هم تعبیر کرده‌اند، سرّ، حصّهٔ وجودی هرکس است و از این به جدول و کانال وجودی تعبیر می‌کنند. این کانال‌ها به دریا و حقیقت هستی متصل‌اند. هرکس از این جدول و کانال وجودی خودش، حقیقتِ حقایق را خطاب می‌کند و از همان جا هم می‌گیرد. ◾️ (شرح اشارات، نمط۹، ص۱۳۰)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️این یکی از پیچیده‌ترین بخش‌هایی است که بشر می‌گوید من به دنبال معنویت هستم. اما دنبال این است که با همین زخم‌های کهنه یک چیزی به او اضافه شود. ▪️اما اگر کسی دست روی زخمش بگذارند دردش می‌آید و سریع مانع می‌شود و نمی‌گذارد این زخم درمان شود. دنبال اصلاح یا درمان حقیقی نیست و تبیین این نیز سخت است. ▪️حقیقت این است که بشر دوست دارد کسی دست به زخم‌هایش نزند اما یک لباسی روی این بدن را بگیرد تا مردم به‌به و چه‌چه بگویند. ▪️حتی اگر نزد خود حضرات معصومین نیز برود می‌خواهد یک چیزی به او اضافه شود و ناخودآگاه دنبال یک امتیاز است. بله، می‌خواهند و زحمت هم می‌کشند ولی می‌خواهند یک چیزی به آن‌ها اضافه شود اما زخم‌های کهنه‌اش را نمی‌خواهند درمان کنند. @mohamad_hosein_tabatabaei