□بیان آیات (۴)و (۵)و (۶) سوره کافرون□
□و لا انا عابد ما عَبدتُم (۴)
□و لا انتم عابدون ما اعبد(۵)
□لَکم دینُکم وَلی دین(۶)
#تفسیرالمیزان
□اين #دو آيه #تكرار مضمون دو آيه #قبل است كه به منظور #تأكيد آن تكرار شده، نظير تكرارى كه در آيه (كلا سوف تعلمون ثم كلا سوف تعلمون)
«تکاثر، آیات ۳،۴»
آمده، و نيز تكرارى كه در آيه (فقتل كيف قدر ثم قتل كيف قدر )
«مدثر، آیات ۱۹, ۲۰»
آمده است.
□بعضى از مفسرين در #توجيه اينكه چرا #بين دو موصول #فرق نگذاشت، گفته اند: #مصدريه است، و معناى آيه اين است كه #خلاصه نه من #شريك شما در پرستش هستم و نه شما شريك منيد، نه در #عبادت مشتركيم و نه در #معبود، چون معبود من خداى تعالى است، و معبود شما #بت است، عبادت من عبادتى است كه خدا #تشريعش كرده، و عبادت شما چيزى است كه خودتان از در #جهل و افتراء #بدعت نهاده ايد.
□بنابراين توجيه، #دو آيه مورد بحث #تكرار و #تأكيد دو آيه قبل #نيستند، ولى #عيبى كه در اين توجيه است اين است كه از نظر عبارت آيه #بعيد به ذهن مى رسد.(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیات (۴) و (۵) سوره کافرون□
□بعضى از مفسرين در توجيه اينكه چرا بين دو موصول فرق نگذاشت، گفته اند: اصلا كلمه (ما) در دو جمله (ما عبدتم ) و (ما اعبد) موصوله نيست، بلكه مصدريه است، و معناى آيه اين است كه:
[من نحوه پرستش شما را نخواهم پرستيد، و شما نحوه پرستش مرا نخواهيد پرستيد.]
□مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۵۲□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●سوال از چیستی لذت چیست؟●□ #لذت_چیست؟ #سوال_از_چیستی □●در این مقاله آموزشی به بررسی تعریف لذت از
سوال از چیستی لذت چیست؟
#لذت_چیست؟
#سوال_از_چیستی
□●در ادامه بخوانید: هرمنوتیک چیست؟●□
#خاطره_های_لذت_آور
□●با چیزهایی که خاطره آنها لذت آور است نه تنها آنهایی اند که در زمان خود، به هنگام وقوع، لذت آور بوده اند، بلکه گاه چیزهایی اند که در زمان خود، به هنگام وقوع لذت بخش نبوده اند، ولی پی آمد آن زیبا و خوش بوده است. به همین سبب است که گفته اند:
□«چه لذت بخش است به یاد آوردن خطر، پس از رهایی از آن»□
□●زیرا کسی که بسیار رنج برده و بسیار کار کرده است، پس از آن، حتی از یاد رنجهایش هم لذت می برد؛ سبب آن این است که احساس درد نکردن هم خود لذت بخش است. در میان چیزهایی که آنها را آرزو می کنیم آنهایی لذت بخش اند که حضورشان شادی بسیار یا فایده بسیار همراه دارد، فایده ای به دور از رنج. به طور کلی هرچه حضورش شادی به همراه دارد در بیشتر موارد، هنگامی که آن را آرزو می کنیم یا به یاد می آوریم، آرزو و یاد آن هم شادی می آورد.
□●برای همین است که حتی خشم هم لذت می آورد، چنان که هومر در بیتی آن را چنین وصف می کند:
□بسی شیرین تر از عسلی که قطره قطره بتراود□
□●زیرا ما هرگز بر کسی که نتوانیم مجازاتش کنیم، خشم نمی گیریم، و بر کسی هم که از ما بسیار قوی تر است یا هرگز خشم نمی گیریم یا، اگر بگیریم، خشم مان اندک است.
□●نوعی لذت، همراه با بیشتر خواهشهای ماست، زیرا ما هم از یاد لذتِ گذشته لذت می بریم و هم از آرزوی لذتِ آینده. مثلا کسانی که در آتش تب میسوزند و سخت تشنه اند از یاد آنچه در گذشته نوشیده اند یا آرزوی آنچه در آینده خواهند نوشید لذت می برند. کسانی هم که عاشق اند چنین اند:لذت می برند از اینکه پیوسته از معشوق خود سخن بگویند، سیمای او را رسم کنند یا چیزی درباره او بنویسند، زیرا با این گونه زنده کردن خاطره معشوق، تصور میکنند که گویی حضور او را احساس می کنند. و در همه موارد، این نشانه عشق است که عاشق نه تنها از حضور معشوق، بلکه از یاد او، حتى هنگامی که از غیبت او ناخشنود است،لذت می برد.(۴)
#ادامه_دارد
#دکتر_ابراهیمی_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #یقین_و_مراتب_آن●■
■آنکه می گوید : «شنیدن کی بود مانند دیدن»، یعنی آن کسی که در مرتبۂ علم الیقین است هرگز مانند کسی که در مرتبۂ عین الیقین است نیست،
■همچنانکه می توان گفت دیدن هرگز مانند چشیدن نیست،
■یعنی آنکه در مرتبۂ عین الیقین است هرگز از مقام حق الیقین خبر ندارد
و بالاتر از آن می توان گفت چشیدن غیر از آرمیدن است،
■یعنی مقام بردالیقین که آرمیدن است فوق مقام حق الیقین است که چشیدن می باشد.
■استاد صمدی آملی■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#لطیفه
□عارف در همه چیز خدا را میبیند. المُؤمِنُ نَظَرُهُ عِبْرَة؛ یعنی نظرش به گونهی است که از هر چیز عبور میکند. به چه چیز؟ به خدا... چه خوب است که انسان به هرچه مینگرد خدا را ببیند.
□هرکس به این مطلب نرسد ناکام از دنیا رفته است نه اینکه هر کس که ازدواج نکرده باشد ناکام باشد! ای بسا کسی که ازدواج نکرده است و باکام از دنیا رفته است. ای بسا کسی که نوه و نتیجه و ندیده هم دارد ولی ناکام از این دنیا رفته است.
□کام این است که انسان یک بار این حقیقت دل آرای توحید را بچشد. ببیند که لَا مُؤثِّرَ فِي الوُجُود إِلّا الله...
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○" کاغذین جامه "○□
○کاغذین جامه به خونابه بشویم که فلک
○رهنمونیم به پای عَلَمِ داد نکرد
□○در قدیم رسمی بوده است که دادخواهان برای آنکه شناخته شوند جامۀ کاغذی می پوشیدند و شِکوۀ خود را نیز بر همان کاغذ می آوردند و علَمِ داد پرچمی است که پادشاهان و امیران برپا می کردند تا شاکیان در پای آن دادخواهی کنند.
□○سخن حافظ این است که ما از دادخواهی نومید شدیم و بهتر آن دیدیم که شکایت ها را با خون دیده از لوح کاغذ بشوییم زیرا آن پرچم و ستون دادخواهی را نیافتیم و روزگارْ ما را به پای آن علَم رهنمون نشد.
□○و این شکوِه ها نیز نشان کمال اشتیاق به جهان موزون و دلخواه و تحمل جور و بیداد آن است.
□○برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ "
به قلم حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 252-244 بقره قسمت اول
بخش چهارم
● غلط بنى اسرائيل براى حاكم كه موجب اعتراض آنها به فرماندهى طالوت شد
و به هر حال اينكه آن جناب نام آن فرمانده را برد و فهماند كه او طالوت است باعث شد كه از دو جهت اعتراض كنند، كه اين دو جهت به نظر آنان با سلطنت طالوت منافات داشته ، و خداى تعالى يكى از آن دو جهت را از ايشان حكايت كرده كه گفتند: ((انى يكون له الملك علينا و نحن احق بالملك منه ...؟)) و معلوم است كه اين اعتراض كه به پيامبرشان كردند و در آن هيچ دليلى بر اينكه طالوت ، شايستگى سلطنت ندارد و خود آنان سزاوارترند، نياوردند، گفتارى بوده كه احتياج به استدلال نداشته يعنى دليلش امر روشنى بوده و آن امر روشن جز اين نمى تواند باشد كه بيت نبوت و بيت سلطنت دو بيت و دو دودمان بوده در بنى اسرائيل كه اهل آن دودمان همواره به آن فخر مى كرده اند و طالوت از هيچ يك از اين دو بيت دو خاندان نبود
و به عبارتى ديگر طالوت نه از خاندان سلطنت بود، و نه از خاندان نبوت ، و به همين جهت گفتند: او كجا و سلطنت كجا؟ خود ما سزاوارتر به سلطنت هستيم تا او، چون هم از دودمان نبوتيم و هم از دودمان سلطنت ، و خدائى كه ما را شايسته چنين افتخارى دانسته ، چگونه راضى مى شود آن را به ديگرى انتقال دهد.
(و اين گفتار يك ريشه اعتقادى داشته و گرنه ظاهرا اعتراضى بسيار بيجا است )، و ريشه اين گفتار اين است كه يهود معتقد بودند كه در كار خدا بداء، نسخ و تغييرى نيست ، و اين سه از خدا محال است كه قرآن از ايشان حكايت كرده ، كه گفتند: ((يد الله مغلوله غلت ايديهم - دست خدا بسته است ، دستشان بسته باد)) و پيامبرشان در پاسخ فرموده : ((ان الله اصطفيه عليكم - خدا او را بر شما ترجيح داده )) پس اين يكى از دو جهت اعتراض بنى اسرائيل بود.
جهت ديگرى كه آن نيز به نظر ايشان منافات با سلطنت طالوت داشته همان است كه در جمله : ((و لم يوت سعة من المال )) آمده ، چون طالوت مردى فقير بوده و به نظر بنى اسرائيل سلطان بايد مردى توانگر باشد،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 435
پيامبر آنان به اين هم جواب داده به اينكه : ((و زاده بسطة فى العلم و الجسم ...)) يعنى سلطنت پول نمى خواهد، بلكه نيروى فكرى و جسمى مى خواهد، كه طالوت هر دو را بيش از شما دارد.
قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصطفَاهُ عَلَيْكمْ وَ زَادَهُ بَسطةً فى الْعِلْمِ وَ الْجِسمِ
كلمه ((اصطفا)) و ((واستصفاء)) به معناى اختيار و انتخاب است ، اصل آن ماده :(صاد - فاء - واو) است كه به معناى چكيده و خالص از هر چيز است ، و كلمه ((بسطه )) به معناى سعة و قدرت است ، و اين كلام ، جواب به هر دو اعتراض بنى اسرائيل است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei