آیه 255 سوره بقره قسمت سوم
بخش چهارم
● طرح يك سؤال و پاسخ به آن
در اينجا سؤالى باقى مى ماند و آن اين است كه شما قبلا مساله شفاعت را عموميت داده و شفاعت زبانى و سببيت تكوينى و تشريعى ، همه را شفاعت دانستيد، در حالى كه درآيه مورد بحث هر چه ضمير به ((شفعاء)) برگردانيده ضمير مخصوص به عقلا است يعنى ضمير هم كه سه بار آمده ، يكى در ((ما بين ايديهم ))، و يكى در ((ما خلفهم ))، و ديگر در ((يحيطون ))، و حال آنكه مطلق اسباب و علل تكوينى عقلا نيستند؟.
جواب اين سؤال اين است كه چون معهود از كلمات شفاعت ، وساطت ، ((تسبيح )) و ((تحميد)) اين است كه اينگونه كارها از عقلا و صاحبان شعور سر مى زند، و تعبير به اين كلمات بيشتر در مورد صاحبان عقل شايع است ، لذا قرآن كريم اينگونه اعمال را هر چند از علل تكوينى و فاقد شعور هم سر بزند، با تعبير خاص به عقلا تعبير مى كند، و اين عرف و عادت قرآن است ، همچنان كه مى بينيم درباره تسبيح تمامى كائنات همين تعبير را آورده و مى فرمايد: ((و ان من شى ء الا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم )).
و نيز مى فرمايد: ((ثم استوى الى السماء و هى دخان فقال لها و للارض ائتيا طوعا او كرها قالتا اتينا طائعين )) كه ترجمه اش در چند صفحه قبل گذشت و همچنين آياتى ديگر از اين قبيل .
گفتيم كه جمله : ((و لا يحيطون بشى ء من علمه الا بما شاء))، معناى تماميت تدبير خدا و كمال آن را مى رساند، زيرا يكى از نشانى هاى كمال تدبير، اين است كه موجود تدبير شده ، خودش نفهمد كه تدبير كننده او چه منظورى از او و از تدبير او دارد، و چه آينده اى برايش در نظر گرفته تا براى خلاصى از آن آينده (اگر ناگوار است ) دست و پا نكند و نقشه مدبر را خنثى نسازد، و تدبير شدگان ، مانند قافله چشم و گوش بسته اى باشند كه بر خلاف ميل به طرفى سوقشان مى دهند، و آن قافله هم مى رود صاحب قافله كمال جديت را به خرج مى دهد تا از هيچ ناحيه اى به افراد قافله آگهى نرسد و افراد ندانند به كجا مى روند و كجا منزل مى كنند و مقصد نهائى شأن كجا است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 512
خداى سبحان با اين جمله ، اين معنا را بيان مى كند كه تدبير عالم خاص او است براى اينكه تنها او است كه به روابط بين موجودات آگاه است ، چون او موجودات و روابط آنها را آفريده ، و اما بقيه اسباب و علل و مخصوصا علل و اسبابى كه از صاحبان عقل هستند هر چند كه دخل و تصرفى ، و علمى دارند و ليكن هرچه دارند آن را مورد استفاده قرار مى دهند، خود مرتبه اى است از شئون علم الهى ، و هر چه تصرف دارند، خود شانى است از شئون تصرفات الهى و نحوه اى است از انحاى تدابير او پس ديگر كسى نمى تواند به خود اجازه دهد كه بر خلاف اراده خداى سبحان و تدبير جارى در مملكتش قدمى بردارد، و اگر برداشت ، آن نيز از تدبير خداوند است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●هرگز معصیت خدا نکردهام!
بهمناسبت شهادت حضرت زید علیهالسلام●■
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره:
■●از حضرت زید رحمهاللّه (فرزند امام سجاد علیهالسلام) نقل شده که فرمود: «ما عَصَیتُ اللّه مُنْذُ عَرَفْتُ یمینی مِنْ شِمالی؛ از آن زمان، که دست راست و چپ را تشخیص دادم، معصیت خدا نکردهام».
ائمه علیهمالسلام از حال ما غافل نیستند، اگرچه ما از آنها غافل باشیم، هُمْ یعْلَموُنَ کلَّ ما نَعْلَمُ وَ لا نَعْلَمُ کلَّ ما یعْلَمُونَ (آنان تمام آنچه را که ما میدانیم، میدانند و ما تمام آنچه را که آنان میدانند نمیدانیم).
امام سجاد علیهالسلام به زید رحمهاللّه فرمود: «إِنّی أُعیذُک أَنْ تَکوُنَ الْمَصْلوُبَ فِی الْکناسَةِ؛ به خدا پناه میبرم از اینکه تو را در محلهی کناسه [کوفه] به دار آویزند».
■●در محضر بهجت، ج١، ص٢٠٨●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●استاد علی صفایی حائری●■
#تنهایی
تنهایى براى آنهایى وحشت زاست که در راه نیستند.
آنها که بر روى مرز راه رفته اند و با قانون هاى حاکم بر هستى هماهنگ اند از تنهایى نمى ترسند.
آنها که در راهند و در مسیر اطاعت هستند، با اللَّه همراهند(۱) و از حمایت او برخوردار. و کسى که با او شد و او را یافت، چیزى از دست نداده و کم ندارد.(۲)
(۱)- انَّ اللَّه مَعَ الَّذینَ اتَقَوا.( نحل، ۱۲۸) مَنْ کانَ للَّه کانَ اللَّهُ لَه ...(بحار، ج ۸۲، ص ۳۱۹)
(۲)- ماذا فَقَدَ مَنْ وَجَدَک وَ ماذا وَجَد مَنْ فَقَدَک...(مفاتیح الجنان، دعاى #عرفه)
■●مسئولیت و سازندگى، ص ۳۲۳●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #دکتر_دینانی شبهه آکل و مأکول●■ ■●شبهه آکل و مأکول شبهه ای معروف و دیرینه در باب معاد جسمانی است
#شبهه_آکل_و_مأکول
■●در ادامه بخوانید: عقل و استدلال در تفکر ابن جوزی●■
■●تاریخچه شبهه آکل و ماکول و اندیشهورانی که آن را مطرح کردند
در میان #شبهه_های_باب_معاد شبهه «آکل و مأکول» از همه معروف تر است.
■●تاریخ دقیق پیدایش این شبهه و نام نخستین کسی که آن را مطرح ساخته، به روشنی معلوم نیست، ولی در قدمت آن نمی توان تردید کرد. این شبهه از اوایل پیدایش بحثهای کلامی و فلسفی در میان اندیشه وران مسلمان مطرح شده است.
■●نخست به صورت مجمل در آثار ابواسحاق ابراهیم بن اسحاق بن ابی سهل نوبختی (سده ۴ ق) و ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا (۴۲۸ ق) مطرح شده و سپس در کتابهای دانشمندانی چون محمد بن حسن طوسی (۴۶۰ ق)، محمد بن محمد غزالی (۵۰۵ ق)، فخرالدین رازی (۶۰۶ ق)، نصیرالدین طوسی (د. ۶۷۲ ق)، حسن بن یوسف چلی (۷۲۶ ق)، قاضی عضدالدین ایجی (۷۵۶ ق) و سعدالدین تفتازانی (۷۹۸ ق)، نحوه طرح و راه حلهای پیشنهادی و دلایل ارائه شده گسترش یافته و سرانجام در آثار متأخرانی مانند مقداد بن عبدالله حلی (۸۲۶ ق)، صدرالدین شیرازی (۱۰۵۰ ق)، اسماعیل طبری نوری و جز ایشان بحث مستوفی درباره آن انجام گرفته است(۲)
#دکتر_ابراهیمی_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شبهه_آکل_و_مأکول ■●در ادامه بخوانید: عقل و استدلال در تفکر ابن جوزی●■ ■●تاریخچه شبهه آکل و ماکو
#شبهه_آکل_و_مأکول
■●تقریر اجمالی شبهه آکل و مأکول●■
■●تقریر شبهه به طور فشرده چنین است: اگر انسانی معین غذای انسان دیگر شود، اجزای ماکول در روز واپسین یا در بدن آکل باز می گردد و یا در بدن مأکول. به هر صورت که فرض شود، بدن یکی از آن دو به صورت کامل در روز رستاخیز محشور نخواهد شد.
■●اکنون اگر فرض شود که آکل کافر است و مأکول مؤمن، شبهه قوی تر و اشکال بیشتر می شود؛ زیرا لازمه این فرض این است که یا مؤمن مطیع معذب باشد و یا کافر عاصی متنعم.
■●حاج ملاهادی سبزواری به هنگام طرح معاد جسمانی، شبهه أکل و مأکول را شبههای دشوار به شمار آورده است. وی می گوید: «اگر انسان غذای انسانی شود، اجزای مأکول یا در بدن آکل باز می گردد یا در بدن مأکول. هرکدام باشد، یکی از آن دو عود نکند بالتمام. نیز اگر کافر مؤمنی را بخورد، تعذیب مؤمن مطیع یا تنعیم کافر لازم آید»(۳)
■●غلامحسین ابراهیمی دینانی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
■●در حرم ائمّه علیهم السّلام سرت را پایین بینداز و خوب گوش بده. خواهی دید که ملائکه و انبیا و اولیا و زائرین، همه سلام سلام میگویند: اِلاّ قیلاً سَلاماً سَلاماً؛ در آنجا هیچ سخنی جز گفتن سلام سلام نمیشنوند.
■●جمله هایی را که در حرم ائمّه علیهم السّلام گیرت میآید، حفظ کن و روی آنها کار کن.
■●در حرم ائمّه علیهم السّلام به زائران خدمت کن. دو سه قلم خدمت، ممکن است کار هفتاد سال عبادت را بکند.
#یاعلی
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
سلام علیکم همراهان فهیم
مستحضرید از سوم اکتبر آیه ۲۵۵ سوره بقره که بخش اول #آیت_الکرسی است از #المیزان حضرت علامه در کانال دنبال میشود
توصیه میکنم حتما دنبال بفرمائید
موید منصور باشید ان شاءالله✋
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباحالهدی وسَفینَةُالنَّجاه - بخش هشتم●■ ■●نهضت اباعبدالله عليهالسّلام يك قالب يا پيكر و بدن
■●مصباحالهدی وسَفینَةُالنَّجاه - بخش نهم●■
■●وقتی امام حسين عليهالسّلام به سمت عراق حركت كردند، همهی حاجیها رفتند عرفات و منا و بعد طواف كعبه و ذكر و دعا و تلاوت قرآن؛ امّا امام حسين عليهالسّلام را رها كرده بودند. اباعبدالله عليهالسّلام مظلومانه در كربلا به شهادت میرسيد؛ اينها مشغول ذكر و دعا و عبادت خودشان بودند.
■●اين چلّه نشينیها و خلوتهای عبادی به چه درد میخورد، اگر انسان را از امام حسين عليهالسّلام جدا كند؛ حتّی اشک و آه؛ حتّی گريستن بر اباعبدالله عليهالسّلام! بعدازظهر عاشورا، همان موقع كه امام حسين عليهالسّلام در صحنهی كربلا يكّه و تنها مانده بود، خدا میداند آن لحظات آخر چقدر تكاندهنده است؛ هيچكس برای حضرت نمانده است و دست خالیِ خالی است؛ يك يار و رزمندهی همراه برای حضرت نمانده است.
■●تصوّر كنيد كسی كه در سنين بالای عمر است، از صبح تا به حال اين همه داغ ديده است، آن تشنگی تصوّرناپذير همهی وجودش را میسوزاند، اين همه تقلاّ كرده، از صبح شمشير زده، اينطرف و آنطرف رفتهاست، تصوّر كنيد حدود ساعت دو الی سه بعدازظهر چه حالی دارد؟! با اينهمه داغ، داغ علیّاکبر، داغ
عبّاس بن علی، داغ برادرزادهها، داغ اصحاب و ياران باوفا، هيچكس نمانده است.
■●جلسات قبل اشاره كردهام حضرت لحظات آخر چه حالی داشتند؛ تنهای تنها؛ سوار بر اسب؛ از يك طرف نگران خيام و از طرف ديگر درصدد مبارزه. حضرت با اسب میتاختند و میرفتند در دل دشمن؛ شمشير میزدند؛ میجنگيدند؛ يك عده از آنها را میريختند روی زمين؛ بعد به تاخت بر میگشتند نزديك خيمهها و با صدای بلند ندا میدادند:
■«لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ»■
■●اين صدا كه بلند میشد، اهل بيت در خيمهها خوشحال میشدند كه هنوز اباعبدالله عليهالسّلام سرپاست. دوباره برمیگشتند شمشير میزدند، میجنگيدند؛ باز میآمدند به سمت خيمهها.
■●اين تنهايی و غربت، خيلی حال عجيبی است. اباعبدالله عليهالسّلام بايد همه جا را يکتنه اداره كنند؛ هم روحیهی خيمهها را حفظ كنند، هم ميدان جنگ را.
■●بايد يکتنه با سیهزار تن بجنگند؛ یک نفر در برابر يك لشكر؛ خيلی تكاندهنده است! امام حسين عليهالسّلام آن روز در آن صحنه، در آن لحظات عجيبِ حيرت انگيز چه میکنند؟!
■●خدا میداند اباعبدالله عليهالسّلام در اين ساعات آخر كه يکتنه میجنگند، ما را مخاطب قرار میدهند و از ما میخواهند به ياری حضرت برويم:
■«هَل مِن ناصِرٍ يَنصُرُنِي؟ هَل مِن مُعينٍ يُعینُنی؟ هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ؟»■
■●آيا كسی هست مرا ياری كند؟ آيا كسی هست از حرم پيغمبر خدا صلّی الله عليه و آله وسلّم دفاع كند؟...
#ادامه_دارد....
■●«استاد مهدی طیّب»
#مصباحالهدی_و_سفینهالنجاه●■
@mohamad_hosein_tabatabaei