■●مغالطه تعریف #دوری
انواع مغالطه●■
■●وقتی در صدد تعریف چیزی هستیم، هدف ما این است که با بیان واژه هایی آنچه مورد تعریف ما واقع می شود را واضح کنیم. تعریف دوری در جایی است که برای معنا کردن یک واژه از واژه دیگری استفاده شود، در حالی که در معنای واژه دوم نیازمند دانستن معنا و مفهوم واژه اول هستیم؛ در این صورت لازم می آید که شیء قبل از آنکه شناخته شود، شناخته شده باشد که به این تعریف، تعریف دوری می گویند و باطل است.
#انواع_تعریف_دوری
■● #دور_مصرّح: تعریف دوری ممکن است با یک واسطه محقق شود (یعنی آنچه قرار است تعریف شود، تعریف اش با یک واسطه بر خودش متوقف می شود) برای مثال اگر کسی در تعریف خورشید بگوید: «خورشید ستاره ای است که در روز طلوع می کند، اگر بپرسیم «روز» یعنی چه؟ او بگوید: روز، یعنی مدت زمان میان طلوع و غروب خورشید» چنین تعریفی دوری خواهد بود زیرا شناسایی خورشید متوقف بر شناسایی روز است و شناسایی روز (در این جمله) متوقف بر شناسایی خورشید است؛ نهایتا معلوم شدن معنی خورشید در گرو معلوم شدن معنی خورشید است! که محال است.
■● #دور_مضمر (پنهان): تعریف دوری ممکن است با چند واسطه محقق شود (یعنی آنچه قرار است تعریف شود، تعریف اش با چند واسطه بر خودش متوقف می شود) مانند: تعریف چریدن در این فرض؛ «چریدن» یعنی غذا خوردن حیوان از مرتع، «مرتع»، بخشی از دشت و صحراست که در آن علف فراوانی می روید «علف»، یعنی گیاه در حال رشد که حیوان از آن می چرد. در این مثال، تعریف چریدن با دو واسطه متوقف بر شناسایی معنای چریدن شد.(۱)
#دکتر_ابراهیمی_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #زيارت_اربعين
"زائر زيارت اربعين عاقبت بخير ميشود"●■
#استاد_فاطمی_نيا:
■استادی داشتم كه از كبار اوليای خدا بود ، ميفرمود برای زيارت اربعين پاداشی است كه برای عمل ديگر نيست.
■"زائر اربعين امام حسين (علیه السلام) عاقبت بخير ميشود"
اين شامل كسانی هم كه از راه دور زيارت ميكنند، ميشود.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●یک « #لا_إله_إلّا_الله» بیشتر
علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی قدّس سرّه●■
■●برادر متوفّاى ما، مرحوم حاج هادى ابهرى مريض بود، و ما براى معالجه و درمانش خيلى میكوشيديم؛
■●به يكى از رفقاى ما گفته بود كه: من میميرم، و اين سيّد محمّد حسين هم ميداند كه من میميرم، امّا اين فعّاليّتها را ميكند كه من يك كلمه لا إلهَ إلّا الله بيشتر بگويم.
■●بسيار كلام صحيحى است. يك لا إلهَ إلّا الله بيشتر آنهم بدست خداست، و پس از گفتن معلوم میشود كه اجل قبل از آن نرسيده بود و اراده ازلى حضرت ربوبى به مردن تعلّق نگرفته بود؛
■●ولى اين سلب اختيار نمی كند و انسان تا مختار است بايد براى گفتن لا إلهَ إلّا الله بكوشد؛ الْعَبْدُ يُدَبِّرُ وَ اللهُ يُقَدِّر
■●«معادشناسی» ج ۱ ص ۱۳۴●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #تقویت_قابلیت●■
■امتحان، قابلیت ها را قوی می کند.
اساس نظام هستی بر این است که تمام موجودات باید امتحان شوند تا قابلیت شان بیشتر شود.
■هرچه #قابلیت شما بیشتر شود و هر قدر که ظرف خود را وسیع تر بفرمایید به همان اندازه به شما غذا می دهند...
#یاعلی
■●استاد صمدی آملی
#شرح_معرفت_نفس●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●شهادت صحابی بزرگ امیرالمؤمنین عليه السلام●■
■اویسقرنی در روز هیجدهم ماه صفر سال ٣٧ هجریقمری، در جریان جنگ صفّین رخ داد.
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●ورود قافله اسرا به کربلا - بخش دوّم●■ ■●قافله اسرا روز اوّل ماه صفر که وارد شهر شام شد، تقریبا
■●ورود قافله اسرا به کربلا - بخش سوّم●■
■●یزید برای ترمیم لطمهی وارد شده به آبرویش، به اهل بیت علیهم السّلام گفت برای شما چه کار میتوانم بکنم؟ خدا ابن زیاد را لعنت کند؛ او بدون اذن من این کار را با شما کرده است. چه میخواهید؟ من برای شما چه کنم؟
■●حضرت زینب سلام الله علیها چند خواسته مطرح کردند. یکی از خواستهها این بود که به ما اجازه ندادند سوگواری کنیم. در کربلا که به ما اجازه ندادند برکشتههای خودمان بگرییم؛ با تازیانه ما را از سر پیکر مطهّر شهدا بلند و جدا کردند؛ در طول مسیر هم اگر دژخیمان متوجّه میشدند که قطره اشکی به خاطر مصائب از چشمی جاری است؛ یا آه جانسوزی میکشد؛ با تازیانه راه را بر آن اشک و آه میبستند. به ما اجازه ندادند سوگواری کنیم؛ حال که ما را در این خرابه جا دادهاید، اقلاً اجازه دهید در همین خرابهمان مجلس عزایی بر پا کنیم. یزید هم به خاطر اینکه خود را بی تقصیر نشان دهد، اجازه داد.
■●آن مجلس عزا ظرف یک هفته چه تحوّل عظیمی را در شهر شام سبب شد؛ آن هم شامی که بویی از اسلام حقیقی استشمام نکرده بود؛ شامی که تسخیرش توسّط قوای اموی بوده است و از روز نخست، بنی امیّه بر آن حکومت کردهاند و اسلام اموی در آنجا ترویج شده است؛ مردم شام معاویه را تبلور تمامیّت اسلام میدانستند؛ مردمی تا این حد ناآگاه.
■●امّا در همین شهر یک هفته مجلس عزا برپا شد؛ شرایط چقدر دگرگون شد. از اینجا یاد بگیریم که مجلس عزای امام حسین باید چگونه باشد؛ چه اثری داشته باشد. ظرف همین یک هفته شهر شام آماده یک انقلاب عظیم شد. شهر شام در اثر همین مجلس عزای کوچکی که در آن خرابه برپا شده بود، چگونه شد!
■●همین مجلس عزای کوچک چنان بیداری و آگاهی را در بین مردم نشر میداد و چنان روح غیرت و شجاعت را زنده میکرد و ماسک نفاق و دورویی را از چهره دژخیمان اموی پایین میآورد که ظرف یک هفته شرایط شام بسیار بحرانی شد. برای یزید خبر بردند که چه نشستهای؟! اگر اجازه دهی اندکی دیگر اینها به کارشان ادامه دهند، پایتخت تو در اختیارت نخواهد بود؛ مردم خواهند شورید و تو را از تخت حکومت پایین خواهند کشید.
■●لذا یزید برای نجات حکومت خودش گفت اگر اینگونه است، هرچه زودتر اینها را به مدینه برگردانید. برخلافِ آوردن، که دژخیمان سفّاکی مأمور آوردن قافله اسراء به شام بودند؛ در بازگشت افرادی را که نسبتاً افراد آرامتری بودند مأمور کرد و به آنها دستور داد با احترام با قافله اسرا رفتار کنند. عرض کردم همه اینها بازیگری بود برای اینکه خودش را در دید مردم از این جنایت تبرئه کند.
#ادامه_دارد....
■●استاد مهدی طیّب
#اربعین_حسینی●■
#زیارت_اربعین
■●از امیرالمؤمنین علیه السلام در مورد عالَم عِلوی که عالم معنی است سوال کردند، حضرت فرمود: صُورٌ عارِيَةٌ عنِ المَوادِّ، عالِيَةٌ عنِ القُوَّةِ و الاسْتِعدادِ... یعنی عالم معنی از ماده عریان است و فعلیت محض بوده و دارای قوه و استعداد نیست چون قوه و استعداد جایی مطرح است که ماده و استکمال مطرح باشد درحالیکه معنی فعلیت محضه و کمال صرف است. هر چیزی که مجرد از ماده باشد صورت علمیه است. پس معنی صورت علمیه است. صور علمیه در صقع ذات ربوبی هستند. نفس ناطقهی انسانی نیز چون مجرد است صورت علمیه و معنی است لذا نفس ناطقه و معانی در صقع ذات ربوبی اند؛ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا.
■●نفس ناطقه اباعبدالله الحسین علیه السلام محل تجمیع صور علمی و معانی بی منتهای الهی است و او بر جمیع ممکنات ربوبیت دارد. ببین جان تو بر کدامین پرده آویخته شده است و مربوب که هستی، بر در او باش. زیارت اتحاد زائر با مزور است و این اتحاد، اتحاد اندکاکی است یعنی این همانی و هم مکانی!! زائر کسی است که با مزور یکی شود نه اینکه امام اش را در مکان و زمان و جهات زیارت کند. امام حقیقتی است که نفوس، اشراقات نفس کلی اویند. پس حجابِ تن و تعلقات آن را کنار بزن تا آفتاب عالم تاب امام را در جان خود بیابی که او از رگ گردن به تو نزدیکتراست.
●گــر صـــورت بی صـورت معشـوق ببینید
●هم خانه و هم خواجه و هم کعبه شمایید
■●وهب نصرانی وقتی که به خدمت امام رسید حضرت از او سوال کرد، مَا إسمُك یا شَاب؟ اسمت چیست ای جوان؟ وهب عرض کرد؛ ألآن حسین. یعنی فنای زائر در مزور.
■□اگر زیارت اربعین نشانه ایمان است دلیل اش این است که نفس در چهل سالگی به کمال می رسد البته به شرطی که در مسیر الهی باشد. اگر در این اربعین جان انسان با جان امام یکی شد یعنی اتحاد بین زائر و مزور برقرار شد، چنین زائری مؤمن است. به همین خاطر طلیعه زیارت اربعین با سلام بر مقام ولایتی امام شروع شده است: السلام علیک یا ولی الله... مؤمن کسی است که ولایت امام حسین علیه السلام را داشته باشد. ولایت چسبندگی اعتقادی و رفتاری بین ولی و عبد می باشد.
●سالـها دل طلب جـام جم از ما می کرد
●آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
■●زیارت زدودن غبار حجاب تن و تعلقات آن از چهره دل آرای نفس ناطقه است. نفس انسان شعبه و شعاعی از نفس کلی امام است و اگر این حجاب دریده شود اسقاط اضافات صورت پذیرد و غبار ره فرو نشیند، نفس امام ظاهر می شود و انانیت فرد را مضمحل می کند، عین اضمحلال سایه توسط خورشید.
●مستی دهد زیارت خاک جم ای عجب
●گویی هنــوز، زیر لحد جــام می کشد
☑️امام را درخودت دریاب بلکه خودت را در امام پیدا کن...
●آيات 257 - 256، بقره قسمت اول
بخش چهارم
● دلالت آيه شريفه بر اينكه اسلام دين شمشير و خون و اكراه و اجبار نيست
و اين آيه شريفه يكى از آياتى است كه دلالت مى كند بر اينكه مبنا و اساس دين اسلام شمشير و خون نيست ، و اكراه و زور را تجويز نكرده ، پس سست بودن سخن عده اى از آنها كه خود را دانشمند دانسته ، يا متدين به اديان ديگر هستند، و يا به هيچ ديانتى متدين نيستند، و گفته اند كه : اسلام دين شمشير است ، و به مساله جهاد كه يكى از اركان اين دين است ،نموده اند، معلوم مى شود.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 525
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■●شعائر الله همه علاماتند، علامت برای چه چیزی؟ برای اینکه دیگران را به یاد خدا بیاندازند.
■●«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ… وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ» زیارةالاربعین همان اربعین حسینیه علیهالسلام است که آدم آنجا عدهای را که آمدهاند، میبیند [و هم خودش توسط آنها به یاد خدا میافتد و هم آنها توسط او]
■●رحمت واسعه، ص٢۵۶ـ٢۵٧●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#استاد_علی_صفایی_حائری
☑️آیا ما از سهمی از #کربلا داریم
■●من هر سال حساب مى کنم كه چه سهمى گرفته ام و چه ميراثى برداشته ام؟ آيا از عاشورا ى حسين و از كربلاى #حسين، سهمى داشته ام؟
■●وارث، قرابت مى خواهد. قرابتى بدون حائل و بدون مانع. فرزندى كه قاتل پدر باشد، ارث نمى برد. فرزندى كه كافر باشد از مسلمان ارث نمى برد. آيا من حسين را نكشته ام؟ آيا من از آنچه كه فهميده ام، چشم نپوشيده ام و كفر نورزيده ام؟
■●اگر من به ولايت حسين نرسيدم، اگر ابوّت اولياء را نخواستم، اگر فرزند دنيا و يا بدتر بندهى دنيا شدم و دين در وجود من شكل نگرفت و تنها بر زبانم نشست، آيا با حسين قرابتى دارم؟
☑️آيا از عاشورا ارثى مى برم و سهمى مى گيرم؟
■●وارثان عاشورا، ص۲۵۴●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مغالطه تعریف #دوری انواع مغالطه●■ ■●وقتی در صدد تعریف چیزی هستیم، هدف ما این است که با بیان واژه
■●مغالطه تعریف دوری
انواع مغالطه●■
#در_ادامه_بخوانید:
■●مغالطه ابهام ساختاری●■
■●جنبه مغالطه آمیز بودن تعریف دوری
ممکن است کسی گمان کند که تعریف دوری، امری عادی و حتی اجتناب ناپذیر است که اساسا مشکلی را هم به وجود نمی آورد و مثلا تعاریفی، مانند تعاریف زیر طبیعی و بدون اشکال است: سیاه، یعنی مشکی، مشکی، یعنی سیاه؛ مملکت، یعنی کشور، کشور، یعنی مملکت و … اما این گمان خطاست و اشکال این تعاریف وقتی آشکار می شود که شخص معنای هیچ یک از دو واژه مترادف در تعریف را نداند. در این صورت، تعریف بی فایده و اشکال دوری بودن آشکار خواهد شد، مانند این تعاریف که با فرض عدم آشنایی با الفاظ به کار برده شده: ضخیم، یعنی هژیر، هژبر، یعنی ضخیم؛ جوهر، یعنی آنچه عرض نیست، عرض، یعنی آن چه جوهر نیست
■●از این رو، تعریف دوری جزء تبیین های مغالطی طبقه بندی شده است. جنیه مغالطه آمیز تعریف دوری این است که مخاطب در فهم یک امر مبهم به امر مبهم دیگری احاله داده می شود، در حالی که برای فهم امر دوم نیازمند شناخت امر اول است.(۲)
#دکتر_ابراهیمی_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
#تفکر
■برای طالب و سالک به مقام محمود سزاوار است که پیرامون #کلماتوجودی، #فحصوبحثی داشته باشد. ولذا من و شما دائما باید در مسیر فهم موجودات نظام هستی که از جمله آنها خودمان هستیم، بسر ببریم.
■به همین خاطر قرآن کریم در جاهای مختلف دستور به #تفکر در نظام هستی داده شد
■●استاد صمدی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●اهل بیت علیهم السّلام وقتی هم که در ظاهر آمدند، نیامدند. پس با دلهایتان از درون با اهل بیت علیهم السّلام کار کنید.
■●ما هم در تولّد و هم در شهادت ائمّه علیهم السّلام سود میکنیم و باید بهره ببریم. آنها در شهادتشان هم به وصال رسیدهاند.
#یاعلی
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
#تٱملی_در_زیارتنامه_اربعین
■امام حسین علیه السّلام در آن فضای اختناق آنقدر شفّاف، حقّ و باطل را روشن و رسالت سنگین انسانهای اهل ایمان را تبیین کردند که دیگر برای کسی عذر و بهانهای نماند ...
#اربعین_حسینی
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●ورود قافله اسرا به کربلا - بخش سوّم●■ ■●یزید برای ترمیم لطمهی وارد شده به آبرویش، به اهل بیت علی
■●ورود قافله اسرا به کربلا - بخش چهارم●■
■●قافله حرکت کرد و در مسیر بازگشت به دوراهییی رسید که یک راه به سمت مدینه میرفت؛ راه دیگر به سمت کربلا. از امام سجّاد علیه السّلام کسب تکلیف شد؛ حضرت مسأله را به زینب کبری سلام الله علیها احاله دادند و فرمودند عمّهام هرچه بگوید، همان کار را انجام دهید. و حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند ما که پس از عاشورا نتوانستیم سوگواری و تربت شهدایمان را زیارت کنیم؛ به کربلا برویم.
■●قافله روز اربعین وارد کربلا شد. حرکت قافله از شهر شام روز هشتم ماه صفر است. هشتم ماه صفر تا روز بیستم ماه صفر، دوازده، سیزده روز فاصله است. آن دوازده، سیزده روزی که در آمدن از کوفه به شام طی شد؛ چه مانعی دارد ظرف همان مدّت بتوانند به کربلا برگردند که استبعاد کردهاند. ضمن اینکه در بازگشت حرکت زیگراگی هم نبود؛ مستقیم میرفتند و مأموران دستور داشتند اهل بیت علیهم السّلام را هر چه زودتر به مدینه برسانند و آل الله هم به اشتیاق زیارت تربت اباعبدالله الحسین علیه السّلام از دو راهی به بعد با سرعت میرفتند.
■●قافله روز اربعین به کربلا رسید و شنیدهاید ماجرا را که وقتی امام سجّاد علیه السّلام آمدند؛ جابر و عطیّه را دیدند و فرمودند شما زیارت کردهاید؛ کنار بروید؛ بگذارید این زن و بچّه بیایند و تربت عزیزانشان را زیارت کنند؛ که آمدند و با آن وضع عجیب از مرکبها فرود آمدند. شتر غیر از اسب است. راکب اسب به راحتی میتواند خودش از اسب پیاده شود؛ امّا شتر به دلیل ارتفاعی که دارد؛ حتماً باید زانو بزند و بر زمین بنشیند؛ تازه باید کسی دست فردی را که سوار است، بگیرد و کمکش کند تا بتواند پیاده شود. امّا این عزیزان وقتی به آنجا رسیدند، مهلت ندادند. خودشان را از بالای شترها به پایین انداختند، هر یک قبر عزیزی را در آغوش گرفت و شروع کرد راز دل گفتن.
■●زینب کبری سلام الله علیها در عین این که دو پسر عزیزشان را در روز عاشورا به میدان رزم فرستاده بودند و هر دو شهید شده بودند، امّا سراغ پسرهایشان نرفتند؛ قبر مطهّر اباعبدالله علیه السّلام را در آغوش گرفتند و شروع کردند به راز دل گفتن و خاطره سفری را که چهل روز پیش از کربلا آغاز شد و روز اربعین به پایان رسید، برای اباعبدالله الحسین علیه السّلام نقل کردند.
■●در این سفر حضرت زینب اوج عزّتمندی و اقتدار را عرضه کرده بودند؛ مسئولیّت قافله سالاری را که امام سجّاد علیه السّلام به ایشان سپردند، با افتخار به انجام رسانده بودند. امّا رنگ شرمندگی در سیمای زینب کبری سلام الله علیها کاملاً قابل مشاهده بود. نگران از اینکه نکند برادر از دختر سه سالهای که همراه آنها رفت، امّا در بازگشت همراهشان نبود سؤال کند...
#استاد_مهدی_طیّب
#اربعین_حسینی