eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مقصود از رئیس مذهب بودن امام صادق علیه السّلام چیست؟ چرا مذهب تشیّع را به نام مذهب جعفری می‌شناسند
■●مقصود از رئیس مذهب بودن امام صادق علیه السّلام چیست؟ چرا مذهب تشیّع را به نام مذهب جعفری می‌شناسند؟ - بخش دوّم●■ ■●بنا به اعتقاد ما، تشیّع یعنی استمرار آموزه‌های رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم، و چیزی جدای از آن نیست. ■●تشیّع در زمان حیات رسول الله آغاز شد. حتّی واژه‌ی شیعه را خود پیغمبر ذیل آیه‌ی شریفه: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» در مورد یاران و همراهان امیرالمؤمنین علیه السّلام به کار بردند. اهل سنّت، در کتاب معتبر حدیثی‌شان از پیغمبر اکرم،‌ نقل کرده‌اند که فرمودند: «ﻳَﺎ علی ﺃَﻧْﺖَ ﻭَ ﺷِﻴﻌَﺘکَ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ» ای علی؛ تو و شیعیانت، بهترین خلایق خدا هستید. ■●بنابراین واژه‌ی شیعه، توسّط خود پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم وضع و به کار برده شد و تشیّع از زمان حیات ایشان مطرح بود. ■●در دوران حیات پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم، عدّه‌ای از اصحاب پیامبر دور امیرالمؤمنین علیه السّلام جمع و با ایشان محشور بودند. کَمااینکه عدّه‌ای هم دور ابابکر و عمر و عثمان بودند. در واقع دو تیپ مختلف در بین صحابه‌ی پیغمبر دیده می‌شد. از همان زمان حیات رسول الله، کسانی با امیرالمؤمنین علیه السّلام هم روحیه و همراه بودند و بعد از رحلت رسول الله هم شیعه خوانده شدند. پس تشیّع در زمان پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم وجود داشت و در زمان امیرالمؤمنین علیه السّلام، در زمان حسنین و در زمان امام سجّاد و امام باقر علیهم السّلام استمرار پیدا کرد؛ منتها به دلیل اینکه چهار مکتب فقهی اهل تسنّن در آن زمان شکل گرفت و به نام رؤسای آن مذاهب خوانده شد؛ مکتب تشیّع هم مکتب جعفری نام گرفت. ■●بخش عمده‌ای از آموزه‌های مکتب تشیّع را امام صادق عليه السّلام در جلسات درس عظیمی که دایر می‌کردند، بیان فرمودند. حاصل این آموزه‌های حضرت، چهارصد کتاب شد که شاگردان ایشان تألیف کردند. این چهارصد کتاب «اصول أربَعَةُ مِأة» نام گرفت. بعدها نیز مطالب همان کتاب‌ها تدوین شد و کتابی مثل کافی و کتاب‌های حدیثی بعدی شیعه را شکل داد. به این لحاظ این مذهب را مذهب جعفری و امام صادق علیه السّلام را رئیس این مذهب می‌دانند. والّا رئیس مذهب ما خود رسول الله و امیرالمؤمنین علیهما السّلام هستند و تشیّع چیزی جدا از اصل آموزه‌های پیغمبر و قرآن کریم نیست. منتها شیعه این آموزه‌های قرآن و سنن نبوی را از زلال‌ترین، پاک‌ترین و ناب‌ترین مَجرا، که اهل بیت پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم هستند، دریافت کرده است. ■●بنا به ضرب المثلی که در بین عرب است؛ که «أهل البَيتِ أْدریٰ بِْما فِْی‌اْلبَيتِْ» اهل خانه بیشتر می‌دانند که در خانه چه می‌گذرد. شیعه معتقد است أهل البَيتِ پیغمبر نسبت به آموزه‌های پیامبر أْدریٰ هستند و لذا این آموزه‌ها را مستقیماً از اهل بیت علیهم السّلام دریافت کرده است. ■●شهادت امام صادق علیه السّلام را به محضر فرزند برومند و بزرگوار آن حضرت، بقیة الله الأعظم امام عصر أرواحُنافِداه و همه‌ی پیروان، ارادتمندان، سرسپردگان و دوستداران ایشان، تسلیت عرض می‌کنم و امیدوارم خدای متعال ما را شاگردان شایسته‌ای برای مکتب امام صادق علیه السّلام قرار دهد. ■●استاد مهدی طیّب۹۱/۰۶/۱۶ ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴شرحی بر صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهما‌السلام 🏴 ■صَلَواتُ اللهِ
🏴شرحی بر صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهما‌السلام🏴 ■قسمت دوم■ ■مُرتَقی المَعارِجِ و مُنتَهَی الصُّعُودِ؛ مرتقی جای بالا رفتن را گویند، معارج جمع معرج به معنای نردبان و پله است. مرتقی المعارج نردبان عروج در مراتب حقیقتی است که ذی المعارج است یعنی صاحب عظمت و علو و برتری است. الله جل جلاله هم رفیع الدرجات است هم ذی المعارج، یعنی مراتب و مظاهرش دارای درجات و پله های بی منتهاست که از فرش تا فوق عرش گسترانیده شده و به سالک الی الله خطاب شده که تا مرتبه جامعیت الله بالا بیاید، «تعالوا الی کلمة الله». ■حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به فرزندشان محمد بن حنفیه فرمود: «إِنَّ دَرَجَاتِ اَلْجَنَّةِ عَلَى عَدَدِ آيَاتِ اَلْقُرْآنِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ يُقَالُ لِقَارِئِ اَلْقُرْآنِ اِقْرَأْ وَ اِرْقَ». هم بهشت مدرج است و هم قرآن، الله تبارک و تعالی هم داری معارج و مدارج است. به حیث جامعیت، رفیع الدرجة است و به حیث اسماء و اعیانش ذی المعارج و المدارج! ■سیر انسانی در مراتب این ذی المعارج است، يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ... امر الهی از سماء غیب به زمین عین در قوس نزول تدبیر می‌شود و در قوس صعود مراتب نزولی را بدون طفره و تجافی به سمت بالا طی می‌کند. امام منتهای صعود در قوس عروجی است و ورای محل صعود او درجه ای نیست، «لَیسَ وَراءَ عُبّادان قَریة». آنجا مقام أو أدنی است که نهایت قرب ممکنه بشری است در این موطن امام به اسم ذی المعارج و رفیع الدرجات متحقق و متخلق شده لذا هیچ درجه ای در نظام وجود نیست که امام آن درجه و رتبه را فتح نکرده باشد. او واقف به تمام مواقف شهودی و واصل به تمام مواطن وصولی است. ■الحمد لله الذی لم یجعلنی جاحدة بشئ من کتابه.... یعنی در تمام مراتب ظاهری و باطنی هیچ آیه‌ای از آیات قرآن متوقف نبودم پس تمام درجات جنت را واجد هستم و هیچ درجه ای از بهشت نیست که من در آن درجه نباشم... امام منتهای صعود است یعنی تمام معارج و مدارج این سُلّم عروج و مرقات صعود را طی کرده تا به این انتها رسیده است. این منتهای صعود محدود به حد انتها نیست بلکه نهایت بلا نهایت است چون انتهای صعود وصول به مقام اطلاق می‌باشد که آنجا هیچ حد وحصری راه ندارد بلکه بسیط و بی منتهاست.
■شهادت جانسوز رئیس مذهب، حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهما‌السلام را به محضر حضرت حجة بن الحسن ارواحنا فداه و تمامی شیعیان و محبین آل الله تسلیت عرض می‌کنیم. @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■●در روایتی از امام صادق آمده است که به زراره می‌فرماید: اگر آخرالزمان را درک کردی این دعا را بخوان●■ ■●اللَّهُمَ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي. ■●خدایا خود را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانى فرستاده ات را نشناخته ام، خدایا فرستاده ات را به من بشناسان، زیرا اگر فرستاده ات را به من نشناسانى حجّتت را نشناخته ام، خدایا حجّتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانى، از دین خود گمراه مى شوم. ■●بهجت‌الدعاء، ص٢۵٣ (مجموعه ادعیه، اذکار، نمازها و دستوالعمل‌های مورد توصیه حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره)●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
●امام صادق عليه السلام● ■یَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ انْ یَکُونَ فیهِ ثَمان خِصال: وَقُورٌ عِنْدَ الْهَزاهِزِ، صَبُورٌ عِنْدَ الْبَلا، شَکُورٌ عِنْدَ الرَّخا، قانِعٌ بِما رَزَقَهُ اللّهُ، لا یَظْلِمُ الاْ عْدا، وَ لا یَتَحامَلُ لِلاْ صْدِقا، بَدَنُهُ مِنْهُ فى تَعِبٌ، وَ النّاسُ مِنْهُ فى راحَةٍ؛ ■سزاوار است که هر شخص مؤمن در بردارنده هشت خصلت باشد: 1⃣●هنگام فتنه ها و آشوب ها باوقار و آرام 2⃣●هنگام بلاها و آزمایش ها بردبار و صبور 3⃣●هنگام رفاه و آسایش شکرگزار 4⃣●به آنچه خداوند روزیش گردانده قانع باشد. 5⃣●دشمنان و مخالفان را مورد ظلم و اذیّت قرار ندهد 6⃣●بر دوستان برنامه اى را تحمیل ننماید 7⃣●جسمش از خودش خسته 8⃣●ولى دیگران از او راحت و از هر جهت در آسایش باشند. ●اصول کافى : ج ۲، ص ۴۷● @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴شرحی بر صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهما‌السلام🏴 ■قسمت دوم■ ■مُرت
🏴شرحی بر صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهما‌السلام🏴 ■قسمت سوم■ ■البَحرِ المَوّاجِ الأزَلی، و السِّراجِ الوَهّاجِ الأبَدی ■نفس نفیس سرمدی امام به حیث اتصالش به مقام نور الانوار احدی، ازلی و ابدی است. نفس انسانی در ارتقاء به معارج ربانی این قابلیت را دارد که از همه حدود و قیود ماهوی برهد و به مقام فوق ماهیت و خلافت اللهی برسد. در این مقام او مُظهر و مَظهر الله تبارک و تعالی می‌شود و نسبت به تمام ماهیات و موجودات تقدم علّی پیدا می‌کند و مبداء صدور و ظهور می‌گردد از اینرو از امام به بحر مواج ازلی تعبیر و تمثیل کرده تا بگوید نور امام که ازلی است همانند دریایی است که امواج، تعینات و تطورات و شکن های وجودی او بوده و هرگز از او جدا نمی‌شوند و آنا فآنا نیز از متن وجودی این دریا برمی‌خیزند. ■بنابراین این دریای وجود امام، حجت همه امواج موجودات بوده و تقدم رتبی و علّی بر همه آنها دارد و همه قائم به او هستند و این دریای مواج، ازلی است و البته امواج نیز نه به حیث حدوثشان بلکه به حیث وجود دریایی شان ازلی می‌باشند. این نور الانوار که از آن در السنه عرفا و حکما به حقیقت محمدی و نور مرشوش و اسامی دیگر نیز تعبیر می‌کنند سراج وهاج اعنی چراغ پر نور و بسیار درخشنده ای است که به سبب ازلیت اش ابدی نیز می‌باشد و هرگز در این سراج وهاج خاموشی و ظلمت راه ندارد، وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 274-261 بقره قسمت پنجم بخش ششم ● رواياتى در مورد اينكه آيه : ((الذين ينفقون اموالهم ...)) در باره امير المؤمنين على (علیه السلام ) نازل شده است و در مجمع البيان در ذيل آيه شريفه : ((الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار...)) درباره شأن نزول اين آيه گفته است بطوري كه از ابن عباس ‍ نقل شده ، اين آيه در شأن على بن ابيطالب نازل شده است كه آن حضرت چهار درهم پول داشت ، يكى را در شب ، و يكى را در روز سومى را پنهانى و چهارمى را علنى صدقه داد، و به دنبال آن اين آيه نازل شد كه : ((كسانى كه اموال خود را شب و روز، سرى و علنى انفاق مى كنند....)) مرحوم طبرسى سپس مى گويد: اين روايت هم از امام باقر و هم از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده است . مؤلف : اين معنا را عياشى نيز در تفسيرش و شيخ مفيد در اختصاص و شيخ صدوق در عيون آورده اند. و در الدرالمنثور است كه عبد الرزاق و عبد بن حميد، و ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم و طبرانى و ابن عساكر از طريق عبد الوهاب بن مجاهد از پدرش مجاهد از ابن عباس روايت كرده اند كه در تفسير آيه : ((الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار سرا و علانية )) گفته است : اين آيه در شأن على بن ابيطالب نازل شد، كه چهار درهم داشت يكى را در شب و دومى را در روز و سومى را پنهانى و چهارمى را علنى صدقه داد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 623 و در تفسير برهان از كتاب مناقب بن شهر اشوب از ابن عباس و سدى ، و مجاهد و كلبى ، و ابى صالح ، و واحدى ، و طوسى ، و ثعلبى ، طبرسى و ماوردى ، و قشيرى و شمالى و نقاش و فتال ، و عبد الله بن حسين ، و على بن حرب طائى ، نقل كرده كه همه نامبردگان در تفسيرهاى خود گفته اند: على بن ابيطالب چهار درهم نقره داشت ، يكى را شبانه دومى را در روز، سومى را سرى و چهارمى را علنى صدقه داد، به دنبال آن ، آيه : ((الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار سرا و علانية )) نازل شد، و در آن به تك تك درهم هاى آن جناب مال ناميده شده و او را به قبول صدقاتش ‍ بشارت داده است . و در بعضى از تفاسير آمده است كه : اين آيه در شاءن ابى بكر نازل شده ، كه چهل هزار دينار داشت ، ده هزار دينار آنرا شبانه ، و ده هزار ديگر را در روز، ده هزار را سرى و ده هزار باقى را علنى صدقه داد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □چه می‌شد بواسطه‌ بندگی خدا، روابط ما با آن آقا[امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف] محفوظ می‌ماند؟ دیگران نگذاشتند، هرچند ما هم مقصریم و نخواستیم اتصال میان ما و آن حضرت محفوظ باشد. □○در محضر بهجت، ج١، ص٣٠۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
: □○در مجلس عقدی، در حضور مقام معظم رهبری، به ايشان عرض كردم: «دبستانی يا دبيرستانی يا دانشگاهی يا فوق دانشگاهی بخوانم؟ فرمودند : بخوانيد! □○گفتم: شاعری در مرحلة دبستانی گفته است : ○چو رسی به طور سينا أرِنيِ مگو و بگذر ○كه نيرزد اين تمنی به جوابِ لَن تَرانِي □○شاعر ديگری در مرحلة دبيرستانی سروده است : چو رسی به طور سينا، أرِني بگو و مگذر چه خوش است از او جوابی ، چه تَري چه لَن تَراني □○و ديگری در مقام بالاتر گفته است: أرِني كسی بگويد كه تو را نديده باشد تو كه با منی هميشه، چه جواب لَن تَراني؟! ☑️اما به مرحوم علامه طباطبائي(ره) منسوب است كه در مقامی بالاتر، ( بادلی شكسته ) فرمود: ○سحر آمدم به كويت که ببینمت نهانی ○ارنی نگفته گفتی دوهزار لن ترانی ! □○ز مهر افروخته، ص۲۹۱○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □اکثریت با #مرگ #طبیعی اخترامی متولْد می شوند و از اين عالَم بدر می روند كه ال
□از آن و زحمتی كه در آن است در اصطلاح آيات و روايات تعبير به ، عذاب عالَم برزخ و عذاب عالَم قبر می شود؛ □اين عذاب به همین معنا هست كه این آقا می خواهد از به برود؛ را دفع كردن است؛ ضعفِ وجودی را از خود دور كردن است و به كمالاتِ وجودی رسيدن است □و چون تكاملِ برزخی زيرِ سرِ نقصِ ناقصين است، آنجا اثر دارد. □الان اینجا اگر ما ناقص باشیم اينجا ناقص هستيم و بخواهيم كامل شويم، نقص برای ما زحمت ندارد، از نقص در می آئيم و به كمال می رسيم، اما آنجا نقص برای ما درست می كند و لذا از آن تعبير به عذابِ برزخی می شود! □○شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●معنای استاد علی صفایی حائری●■ ■●كسى كه بهره‌هايى از كسى گرفته و محبت‌هايى از او ديده، اگر بخواهد در برابر آن محبت‌ها چيزى بدهد و چيزى هم ندارد كه در خور او باشد چون هر آنچه را هم كه دارد از خود اوست به كس ديگرى رو مى‌آورد كه بزرگ تر و برتر و از او به ما نزديك تر است، از او مى‌خواهد كه تو پاداش او و بهرۀ او - رسول - را بده؛ چون او به من محبت كرده، تو بر او درود بفرست و به او پاداش بده و او را سرشار كن تا اينها او را از وسعت‌ها و درودها و رحمت‌ها انباشته كند. ■●«صَلِّ‌ عَلَيْهِ‌ صَلاةً‌ ناميةً‌ زاكِيةً‌ تَرْفَعُ‌ بِهَا دَرَجَتَه » ، تا او به مقامات و مراحلى كه بالاترين مقامات و مراحل است برسد؛ چون راه كه محدود نيست، بى‌نهايت راه در پيش است. اين است كه تو از رسولى كه سرشار شده و بهره گرفته‌اى، بر او درود مى‌فرستى تا پاداشى باشد در برابر محبت‌هاى او: «اَللَّهُمَّ‌ صَلِّ‌ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‌». ■● ص۷۳●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○دلیل قرآنی بر علیهم السلام علّامه آیت الله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی قدّس سرّه○□ □يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ* □در این آیه لفظ «أطیعوا» تکرار شده چون اطاعت خداوند غیر از اطاعت رسول است. اطاعت خدا اطاعت از قرآن است و اطاعت از رسول اطاعت از احکام جزئیّه و امور ولائیّه است. □و چون اولی الامر با رسول خدا در وجوب اطاعت در امور ولائیّه یکی هستند، لفظ «أطیعوا» در اینجا دیگر تکرار نشد. □و آیۀ شریفه با سیاق واحد اطاعت خدا و رسول و اولی الأمر را واجب می کند؛ و بنابراین تحقّق مقام عصمت در أولی الأمر ضروری است؛ و الّا اطاعت از آنها بنحو اطلاق معنا ندارد. □○*سورۀ النساء، آیۀ ۵۹ «ولایت فقیه در حکومت اسلام» ج ۱ منتخبی از ص ۴۱ و ۴۲ ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت امام صادق علیه السلام فرموده است : ■هر چه که تو را از خدايت باز مى دارد بت تو است ، اين جان عرشی را ، اين سيمرغ ملکوتی را پای بند يک مشت هوای نفسانی نکن ، از اين گونه تعلقات آزادش بگذار تا بسوى اسماء و صفات الهی ، و بجانب مدارج و معارج قرآنی ارتقاء بنمايد ، او را گرفتار قفس های هوسهای نفسانی مکن تا بکمال مطلوب خود برسد. ●در راه عشق دمبدم عذر و بهانه چيست ●خوشتر زعشق و زمزمه عاشقانه چيست ●عنقاى نفس ناطقه را جز بطور عشق ●در طوبی آرميدن و در سدره لانه چيست ●با روی يار عين قصور است طرف حور ●با سوز عشق نغمه چنگ و چغانه چيست ●وجد است آنچه را که نبی گفته و نبی ●بهتر از اين ترانه در عالم ترانه چيست. ■●مجموعه مقالات استاد علامه حسن زاده آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
: □●از علامه طباطبایی -خدا رحمتش کند- پرسیدم: راه کدام است؟ فرمود: «اولش مراقبه،‌ وسطش مراقبه،‌ آخرش هم مراقبه». □●زمهر افروخته،‌ص۱۷۴●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○زبان دهر بریدند گوییا ز ازل ○که وقت بردن نام تو عالمی سمعند ○خداست گرم اجابت و عبد غرق دعا ○به زیر قبه ی تو اینچنین همه جمعند @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 274-261 بقره قسمت پنجم بخش هفتم ● آيه شريفه در حق ابى بكر نازل شده است مؤلف : آلوسى در تفسير خود در ذيل اين حديث گفته : امام سيوطى به دنبال نقل اين روايت گفته است كه جريان صدقه دادن ابى بكر را ابن عساكر در تاريخش از عايشه نقل كرده ، و در آن روايت اين قسمت كه آيه در شأن او نازل شده نيامده است ، و گويا آن كسى كه چنين ادعائى كرده ، آن را از روايت ابن منذر فهميده ، زيرا ابن منذر از ابن اسحاق نقل كرده است كه وقتى مرگ ابى بكر نزديك شد و عُمر را جانشين خود كرد، براى مردم خطابه اى ايراد نمود، بعد از حمد و ثنائى كه خدا لايق آن است گفت : هان ! اى مردم ، طمع هرچه هم كم باشد فقر است ، و نوميدى از مال مردم هر چه باشد به همان مقدار غنى است ، و شما جمع مى كنيد اموالى را كه خود نمى خوريد: و آرزو مى كنيد چيزهائى را كه به آن نمى رسيد، و بدانيد كه بخل هر چه هم كم باشد به همان مقدار نفاق است ، پس براى خود خير انفاق كنيد، كجا هستند اصحاب اين آيه ؟، آنگاه آيه را تلاوت كرد، و سيوطى در آخر مى گويد: خواننده مى داند كه اين حديث هيچ دلالتى ندارد بر اينكه آيه شريفه در حق ابى بكر نازل شده باشد، اين بود گفتار آلوسى . و در الدرالمنثور به چند طريق از ابى امامه و ابى الدرداء، و ابن عباس و غير ايشان روايت آورده كه گفته اند: اين آيه درباره اصحاب خيل نازل شده است . ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 624 مؤلف : منظور از اصحاب خيل سپاهيان سواره اند كه شب و روز براى اسب ها پول خرج مى كنند ولى اين تعبير آيه كه مى فرمايد: ((سرا و علانية )) با پرستارى اسبان نمى سازد، چون در مورد تهيه آذوقه اسبان معنا ندارد اين چنين مطلب را عموميت دهد و بفرمايد: هم در روز و هم در شب و هم در خفا و هم آشكارا انفاق مى كنند. و نيز در الدر المنثور است كه ابن مسيب در ذيل آيه ((الذين ينفقون ...)) روايت كرده كه همه اين آيه درباره عبد الرحمان بن عوف و عثمان بن عفان نازل شده كه در لشگر معروف به جيش عسرت پولهائى را خرج كردند. مؤلف : اشكال اين روايت اين است كه مانند روايت قبلى با آيه شريفه تطبيق نمى شود. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 625 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○ : چقدر آدم به مسائل علمی[تحصیل و درس خواندن] برسد، چقدر به مسائل عملی[اخلاق و سلوک معنوی] برسد و چقدر به مسائل خانواده؟ □○ قدس‌سره : واجبات[در هر سه زمینه تحصیل و اخلاق و خانواده و نیز غیر آنها] مقدم است بر غیر واجبات. خود اشتغال به واجب[که بالفعل بر بنده واجب است]، خودش از اعمالِ اخلاقیات شرعیه است[درس خواند واجب، عین عمل اخلاقی و سلوکی است، و اقدام به امر خانوادگی واجب، عین عمل اخلاقی و سلوکی است، و...]، موکده[عمل به واجب از بالاترین اعمال اخلاقی و سلوک شرعی است]، هیچ چیز با واجب مزاحمت نمی‌کند. □○فقط چیزی که هست باید ملتفت باشد که خراب نکند، بناهایی را که بنا کرده، به واسطه معاصی خراب نکند. □○بالاترین اخلاقیات همان است که حاضر[مراقب] باشد برای اینکه هیچ معصیت خدا را نکند[ترک واجب که معصیت است نکند، و حرام را، که هم معصیت است و هم اعمال نیک قبلی را محو میکند، ترک نماید]. تمام اخلاقیات توی همین یک کلمه است. @mohamad_hosein_tabatabaei
! □●مرحوم حاج شیخ صدر الدین حائری: من خدمت مرحوم علاّمه طباطبایی عرض کردم: آقا! شنیده‌ام که زمانی شما سر به سجده گذاشته، گفته‌اید: یا مرگ یا فهم. و بعد از آن، خدا به شما چنان فهمی عنایت کرده است که دیگر مسائل پیش شما مجهول نمی‌ماند. من می‌خواهم این مطلب را از خود شما بشنوم. □●مرحوم علاّمه طباطبایی فرمودند: من مشغول خواندن کتاب سیوطی بودم که استاد از من امتحان گرفت، اما من در امتحان موفق نبودم. استاد رو به من کرده و گفت: وقت من و خودت را تلف کردی! □●این حرف بر من بسیار ناگوار آمد، آن گاه عملی را انجام دادم که از آن موقع به بعد مورد عنایت خداوند سبحان قرار گرفتم. پرسیدم: از آن به بعد مجهولی نداشته‌اید؟ فرمودند: به عنایت خدا تاکنون چنین بوده است. □●روزنه‌هایی از عالم غیب، تالیف آیت الله سید محسن خرازی، ص ۲۷۳●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○..در منطق اهل علم و ولایت ، انسان به نور تعریف شده است واین نور از دو چیز پدید می آید :یکی دانش ، و دیگر کردار شایسته. گویا همه چیز باید از زوج باشد ، چه رستنی ، چه حیوانی و چه غیر آنها ، حتی نور برق که از دو سیم مثبت و منفی است ، حتی در نظام عالم کرات را باید با یکدیگر همین حالت باشد، چنان که ملای رومی گوید: ○آسمان مرد و زمین زن در خرد ○آنچه آن انداخت این می پرورد □○سلسله ی جلیله اهل عرفان را بحثی در نکاح ساری در موجودات است و در این ازدواج روح با تن ، که شبستری بدان اشارت کرد دیگر استوانه های دانش در آیت "علّم آدم الاسماء " که در آدم تعلیم به کاررفته و در ملک "عرض" و " انباء" ، اشارتی لطیف دارند. □○آنکه بابا افضل گفت :از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی ، و یا بقول شبستری بجو از خویش هرچیزی که خواهی ، سخنی سخت استوار است. و این عبارات هم رویی به ظاهر دارند و هم رویی به باطن ، همچون خود انسان ، بلکه و جز آن از دیگر آفریده ها که رویی بدین سوی و رویی بدان سوی . □○هیچ دانشی به اهمیت این دانش که معرفة النفس است ، نیست. همه علوم عقلی مبتنی بر آن است. لذاهمه ی معلمان حقیقی و مکملان نفوس انسانی ، بشر را به مطالعه ی کتاب تکوینی ذات شان ، که همان معرفة النفس است ، ارجاع فرموده اند. و چون علم و عمل انسان سازند و متن صحیفه ی ذات انسان و عین کتاب حقیقت او می گردند ، سرانجام در آگاهی او به آنچه اندوخت و آن شد نیز ارجاع به کتاب نفسش می دهند که هر چه در وی نوشت همان است و به وی می گویند :" اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا " □○دروس معرفت نفس | درس صد و بیست و هفتم استاد علامه حسن زاده ی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □از آن #عذاب و زحمتی كه در آن #تكامل است در اصطلاح آيات و روايات تعبير به #عذا
□سرور من، به هر صورت هست باید از دربیائیم و اگر در نیامدیم ما را از عادت در می آورند □که اصلا عذابِ و و مراتبِ وجودی ای که انسان بعد از از این نشئه برای رسیدن به عوالِمِ وجودیِ دیگر دارد اینها همه در حقیقت از معانی و حقایقِ هست که می خواهند ما را از عادت بدر بیاورند تا ما با عالَم خو نکنیم، با کلماتِ وجودیِ عالَم خو نکنیم، بعد اتفاقا می بینیم همین جا هستیم و عالَم چیز دیگری بود و ما چون خو کرده بودیم نیافتیم که عالم چیست! □اینطور نیست که ما را از اینجا در ببرند! □ همین جاست؛ اینجا متنِ قیامت هست؛ الان اینجا متنِ جهنم و بهشت هست؛ اینجا متنِ هست؛ تمامِ کلماتِ وجودی برای ما یکپارچه است: ○سراسر صنع دلدارم بهشت است               ○بهشت است زانکه او نیکو سرشت است □الان همه یکپارچه اند، منتها ما چون خو کردیم، عادت کردیم، برایِ خودمان درست می کنیم، بعد که می خواهند ما را از این عادت در بیاورند، اگر خودمان به اختیار خودمان در نرفته ایم، آنوقت برای ما جهنم می شود که:    □این ولادتِ دوّم به این معنا هست که شما از عادت کردن و خو کردن با این نشئۀ طبیعت به در بیایید و متولد بشوید و چه بهتر که انسان خودش متولد شود! □«مُوتُوا قَبلَ اَن تَمُوتُوا»□ □(قبل از اینکه ما شما را بمیرانیم و خُلق و خوی را در شما بکشیم، خودتان بمیرید، خودتان خُلق و خوی حیوانی خودتان را بکشید). □○شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei