#نکته_ناب
#بسمه_تعالی_شانه
■سیر تمام ممکنات و موجودات من الامام الی الامام است لذا انسان کامل همه را به سوی خویش دعوت کرده است، «وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» (شوری/۵۲)
■صراط مستقیم ولایت الهیه است و پیامبر خاتم همه را بدان صراط دعوت کرده است. داعی مدعو را به سوی خویش دعوت میکند و معنی ندارد به غیر خود دعوت کند مگر آنکه از غیر نیابت بگیرد.
■امام، مطلق موجودات خاصه انسانها را به سوی قلهای که خود بر آن ایستاده میخواند و آن طود اعظمی است که ورای آن عبادانی نیست مگر ذات غیبی. چون مبداء صدور همان کوه اعظم است و همهی ممکنات چون سیل از او جاری شدهاند صیرورت و غایت همه به همان سو میباشد فهم مبداء الوجود و غایته.
■امام اما احدی را به ذات غیبی دعوت نکرده است چون چنین دعوتی محال است، «يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ» (آلعمران/۳۰) حق متعال به پیامبر خاتمش صلی الله علیه و آله فرمود: «إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ» (قصص/۵۶)... تو نمیتوانی هر کس را که دوست داری به ذات غیبی لابشرط مقسمی هدایت کنی اما به سبب مظهریت اسم جامع الله، هر که را بخواهی به مرتبهی تعین اول و جلوات او دعوت کن.
■پیامبر صلی الله علیه و آله هم فرمود: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» یعنی تعین اول اللهِ احد است لذا او همگان را به سوی حقیقت انسانی محمدیه صلی الله علیه و آله دعوت فرموده است.
■تعین اول یا صادر نخستین، جلوهی اول ذات است و همهی کثرات به سبب تجلی مقدس او در مرتبهی واحدیت و الوهیت از وحدت صادر میشوند. «کُلُّکُمْ راعٍ، وَ کُلُّکُمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ» ( بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۸). این مسئولیت در قبال رعایا مظهریت امام مر اسم جامع راست که باذن الله ممکنات را ربوبیت میکند.
■پس اربعین حسینی که سیر من الحسین الی الحسین علیه السلام است ناظر به این معنای بلند است، فاغتنم.
یک نکته از این معنی
گفتیم و همین باشد
اربعین ۱۴۴۲ ه ق
#ح_م
#تٱملی_در_زیارتنامۀ_اربعین
■امام حسین علیه السّلام در آن فضای اختناق آنقدر شفّاف، حقّ و باطل را روشن و رسالت سنگین انسانهای اهل ایمان را تبیین کردند که دیگر برای کسی عذر و بهانهای نماند ...
#اربعین _حسینی
@mohamad_hosein_tabatabaei
■اربعین حسینی، جلوهگاه حقیقت توحید و ولایت
■ظهور آفاقی و انفسی حجت خدا ...
۹۳/۰۹/۲۲ #مهدی_طیب
#اربعین_حسینی
@mohamad_hosein_tabatabaei
■شخصی نزد امام صادق علیهالسلام رفت و پرسید: ما که نتوانستیم به کربلا برویم چه می شود؟
■فرمودند: روز اربعین چه کار می کنی؟ گفت: دلم متوجه قبر حضرت می شود...
■امام علیه السلام زیارت اربعین را به او آموزش داد و فرمود: حتی اگر از راه دور در این روز این زیارت را انجام دهی ،خداوند در این روز فرشتگانی در عالم دارد که معلق اند و صبح سحر روز اربعین می آیند و تا غروبش در زمینند .
■هر جای عالم و هر کس در قالب این کلماتی که من گفتم یعنی زیارت اربعین، ارتباط دلی و قلبی برقرار کند ملائک می آیند و آن زیارت را بر می دارند و تا دم غروب نزد سیدالشهدا علیهالسلام می برند.
و حضرت سیدالشهدا علیهالسلام به ملائک امر می کند که بنویسید اینجا آمدند و زیارت کردند...
■امام صادق علیهالسلام در ادامه فرمودند: غصه نخور که نرفتی، فقط در این روز دلت به یاد کربلا باشد و غم کربلا داشته باشی یعنی رفتی،آه که می توانی بکشی؟چه بسا این آه ثوابش بیشتر از آن زیارت می شود...
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش چهارم2⃣ ●3 - تأويل چه معنا دارد؟ در اينجا قول چهارمى نيز هست ،
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم
بخش پنجم1⃣
● دو دليل (اجمالى و تفصيلى ) بر سستى اقوالى كه درباره مراد از تأويل گفته شده است
و بهر حال به دو دليل ، نه به آن چهار قول مى توان تكيه كرد و نه به اين هفت قولى كه از آنها منشعب مى شود.
يكى دليل اجمالى است ، كه اشكالى است متوجه همه آن وجوه ، و دومى تفصيلى .
اما اجمالى كه خواننده عزيز توجه نمود: مراد از تأويل آيات قرآن مفهومى نيست كه آيه بر آن دلالت دارد، چه اينكه آن مفهوم مطابق ظاهر باشد، و چه مخالف آن ، بلكه تأويل از قبيل امور خارجى است ، البته نه هر امر خارجى تا توهم شود كه مصداق خارجى يك آيه هم تأويل آن آيه است ، بلكه امر خارجى مخصوصى كه نسبت آن به كلام نسبت ممثل به مثل و نسبت باطن به ظاهر باشد.
و اما تفصيلا يعنى اشكالاتى كه متوجه يك يك آن وجوه مى شود اين است
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 72
كه وجه اول لوازم غلطى دارد، كه كمترين آن اين است كه بايد ملتزم شويم كه بعضى از آيات قرآنى آياتى باشد كه فهم عامه مردم به درك تأويل يعنى تفسير آن نرسد، و نتواند مدلول و معناى لفظى آنها را بفهمد. و نمى توانيم به چنين چيزى ملتزم شويم ، چون خود قرآن گوياى اين مطلب است كه به منظور فهم همه مردم نازل شده ، و صاحب اين قول هيچ چاره اى جز اين ندارد كه بگويد در قرآن تنها حروف مقطعه اول بعضى سوره ها متشابه است .
چون تنها آنها است كه عموم مردم معنايش را نمى فهمند، تازه اگر به همين معنا هم ملتزم شود باز اشكال ديگرى بر او وارد است ، و آن اين است كه دليلى بر چنين توجيه ندارد، و صرف اينكه كلمه ((تأويل )) مانند كلمه ((تفسير)) مشتمل بر معناى رجوع است ، دليل نمى شود بر اين كه اين دو كلمه به يك معنا است ، ما مى دانيم كه كلمه ((ام )) نيز مشتمل بر معناى رجوع هست و مادر، مرجع فرزندان هست ولى تأويل فرزندان نيست ، كلمه ((رئيس )) مشتمل بر معناى رجوع هست و مرئوس به رئيس مراجعه مى كند، ولى رئيس تأويل مرئوس نيست .
علاوه بر اين گفتار، فتنه جوئى اى كه در آيه شريفه صفت مخصوص متشابه ذكر شده در غير حروف مقطعه هست ، نه در آنها، بيشتر فتنه هايى كه در اسلام پديد آمده از ناحيه پيروى آيات متشابه يعنى از ناحيه پيروى علل احكام و آيات مربوط به صفات خدا و امثال آن پديد آمده است .
اشكال قول دوم : اين است كه لازمه آن وجود آياتى است در قرآن كه خلاف معناى ظاهرى آن اراده شده باشد، و باعث معارضه آنها با آيات محكمات و در نتيجه ، پديد آمدن فتنه در دين باشد، و برگشت اين سخن به اين است كه در بين آيات قرآن اختلافى هست ، كه برطرف نمى شود مگر آنكه از ظاهر بعضى از آنها چشم پوشيد، و آنها را بر خلاف ظاهرشان بر معنايى حمل كرد كه فهم عامه مردم از درك آن عاجز باشد.
و اين سخن احتجاجى را كه در آيه : ((افلا يتدبرون القرآن و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافا كثيرا)) است ، باطل مى كنند، زيرا اين آيه دلالت دارد بر اينكه در قرآن هيچ اختلافى نيست ، و اگر معناى اختلاف نداشتن اين باشد كه هر جا به ظاهر اختلافى ديديد آن را بر خلاف آنچه ظاهر كلام دلالت دارد حمل كنيد، به معنايى كه غير از خداى سبحان ، كسى آن را از ظاهر كلام نفهمد، حجيت آيه از بين مى رود چون اختلاف نداشتن به اين معنا اختصاص به قرآن ندارد، بلكه هر كتابى را هر چند هم صفحه به صفحه اش با هم نسازد و حتى سراپا دروغ باشد مى شود با حمل بر خلاف ظاهر، رفع اختلاف از آن كرد، و ديگر اختلاف نداشتن قرآن به اين معنا هيچ دلالتى ندارد بر اينكه اين كتاب از ناحيه خداست و هيچ بشرى نمى تواند چنين كتابى درست كند. بلكه درست كردن چنين كتابى براى هر كسى ممكن است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 73
پس اختلاف نداشتن به اين معنا، يعنى رفع اختلاف از كتابى به وسيله حمل بر خلاف ظاهر، نمى تواند دليل باشد كه اين كتاب از ناحيه كسى است كه مانند انسانها هر دم بر سر يك مزاج نيست ، و دچار تناقض در آراء و سهو و نسيان و خطا و تكامل تدريجى در مرور زمان نمى شود، در حالى كه آيه نامبرده مى خواست همين را بگويد، و بفرمايد نبودن اختلاف در قرآن دليل است بر اينكه خداى عزوجل فرستنده آن است .
پس آيه شريفه با لسان استدلال و احتجاجى كه دارد صريح است در اينكه قرآن در معرض فهم عامه مردم است ، و عموم مى توانند پيرامون آياتش بحث و تاءمل و تدبر كنند، و هيچ آيه اى در آن نيست كه معنايى از آن منظور باشد كه بر خلاف ظاهر يك كلام عربى است و يا جنبه معما گويى و لغز سرايى داشته باشد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■شخصی از حضرت #آیتالله_بهجت سؤال کرد: «آقا، من فرصت نمیکنم که هر روز این زیارت(عاشورا) را با صد لعن و صد سلام بخوانم، چه کنم؟»
■ایشان راه چارهای به او نشان دادند و فرموند: «زیارت عاشورای مختصره» را بخوانید. [منظور زیارتی است که در فضیلت و ثواب مانند زیارت عاشورا است، ولی صد لعن و سلام را ندارد. این زیارت در مفاتیحالجنان، پس از زیارت عاشورا با نام «زیارت عاشورای غیرمعروفه» آمده است. ..]
■●رحمت واسعه، ص٢٢(مجموعه فرمایشات حضرت آیتالله بهجت قدسسره پیرامون حضرت سیدالشهدا علیهالسلام و اصحاب و یاران آن حضرت)●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
❓■●چرا قرآن، مال و فرزند را "فتنه" خوانده؟ ( إِنَّمَا أَمْوَلُکُمْ وَ أَوْلَدُکمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ ) تغابن:۱۵●■
#پاسخ_علامه_در_المیزان:
■«کلمه "فتنه" به معناى گرفتاریهایى است که جنبه آزمایش دارد، و آزمایش بودن اموال و فرزندان به خاطر این است که این دو نعمت دنیوى از زینتهاى جذاب زندگى دنیا است، نفس آدمى به سوى آن دو آن چنان جذب مىشود که از نظر اهمیت، همپایه آخرت و اطاعت پروردگارش قرار داده، رسما در سر دو راهى قرار مىگیرد، و بلکه جانب آن دو را مىچرباند، و از آخرت غافل مىشود، همچنان که در جاى دیگر فرمود: "المال و البنون زینه الحیوه الدنیا"
و تعبیر آیه مورد بحث، کنایه از نهى است، مىخواهد از غفلت از خدا به وسیله مال و اولاد نهى کند، و بفرماید: با شیفتگى در برابر مال و اولاد، جانب خدا را رها نکنید! با اینکه نزد او اجرى عظیم هست.»
■●ترجمه المیزان، ج۱۹، ص۵۱۷●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■همه مقاطع زندگی انسانهای کامل، الهی و قابل زیارت است. اما برخی مقاطع گنجایش بیشتری برای ظهور توحید داشته است.
□اکنون حضرت سیدالشهدا علیه السلام را در سه مقطع مورد توجه قرار دهید: روز عرفه، روز عاشورا و روز اربعین.
■در #عرفه، حضرتْ یک تقاضای توحیدی والایی را مطرح مینماید و در فقرات دعای عرفه به نمایش میگذارد. این فعلا دعا و درخواست است. اما دعایی برخواسته از جان مبارک حضرت، که اقتضای وجودی اوست.
■در #عاشورا این دعا استجابت میشود و حوادثی پیش میآید که حضرت سیدالشهدا علیه السلام را به اوج تجلی توحیدی میرساند. در اینجا، آنچه پیشتر دعا بود، ظهور نموده و حضرت مظهر آن واقع شده است.
■در #اربعین این تجلی توحیدی به مقام ختمیت میرسد؛ زیرا پس از عاشورا حوادث و بلایای تلختری رخ داد که همان اسارت آل الله بود. و سر مبارک حضرت که همراه این قافله بود، ناظر این قضایا بود. لذا این ابتلائات جدید، یک تجلیات عمیقتری میآورد که همان ختم تجلی توحیدی است.
■لذا زیارت ایشان در روز اربعین اهمیت ویژهای دارد و از نشانههای مومن شناخته میشود. چراکه یوم اربعین روزی است که اوج توحید در حضرت نمودار شده است. لذا زیارت حضرت در این حال، آثار ویژهای خواهد داشت.
■اینکه بیش از بیست میلیون نفر در چنین روزی، جذب این ساحت مقدس میشوند بخاطر همین ختم در تجلی است که دلها را شیدا نموده است.
#استاد_محمود_امامی
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت_۱۴ ■پس ما نمیتوانیم خدا را بشناسیم. خدا واحد و بسیط است. پس اینهم
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
☑️قسمت ۱۵
■امام صادق علیهالسلام فرمود: نَحنُ وَاللهِ الأسماءُ الحُسنی. الاسماء الحسنی باهم میشود اسم اعظم. این ما که مبدا خلقت هستیم منظور جسم ما نیست بلکه آن مرتبه نورانیت ما است. انسان که مکان و زمان نمیشناسد!
●لامکانی که بود نور خدا
●ماضی و مستقبل و حالش کجا؟!
■انسان که حال و آینده و گذشته ندارد! من و شما چون در قید عالم طبیعت هستیم فکر میکنیم عالَم یعنی همین. آن انسان کاملی که افق اندیشهاش افق اعلی شده است. وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ (تکویر/۲۳). وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ (نجم/۷).او از افق رهیده است. همهی مکان و زمان تحت احاطه اوست. وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ (یس/۱۲). آن نورانیت هزار هزار سال قبل از خلقت بوده است که این هزار هم عدد کثرت است نه عدد تعیینی. تا خدا بوده، نور بوده و خدا به واسطه این نور خلق میکند. واسطه است دیگر... امام یعنی واسطه. اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الاَرْضِ وَالسَّماءِ؟! و خدا "از" و "تا" ندارد. خدا قدیم است. قدیم یعنی ازلی. خدا ازلی و ابدی است. نور اهل بیت علیهمالسلام نیز ازلی و ابدی است. الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ. نور انسان کامل خاموش شدنی نیست. وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (صف/۸). نور حق متعال تمام و تام است. به هیچ وجه خاموشی در این نور راه پیدا نخواهد کرد.
■این نور واسطه خلقت است. به واسطهی این نور و این حقیقت، خدا به همهی مخلوقاتش افاضهی فیض میکند. در این مقام، کُلّنا نُورٌ واحِد. همهی ما یک نوریم. مگر نور کثیر هم داریم؟! اصلا نور واحد و احد است. چون نور، واحد و احد است؛ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ. اگر واحد نباشد چطور میتواند نور همهی آسمانها و زمین باشد؟! کثیر میتواند نور آسمانها و زمین باشد؟! آنگاه کدام نور برای کدام مخلوق است؟! نور غیر واحد، تجلیات این نور است. این میشود نحوهی صدور کثرت از وحدت. این نور واحد جلوات دارد و جلوات آن، همین آسمان و زمین و هرکه و هرچه که در آن ها هستند است. همگی از آن نور واحد هستند. خودشان نورند.
■ما چون همواره نور را به شکل خورشید و پروژکتور ها و نیروگاههای حرارتی میدانیم، فکر میکنیم نور یعنی اینها. نه! این یکی از ظهورات نور است. شما هم نورید. سنگ و آسمان و زمین هم نورند. ملائکةالله هم نورند. هرچیزی که قدم به عرصهی خلقت گذاشته است نور است. این نور از کُلّنا نُورٌ واحِد منشعب شده است لذا چهارده معصوم علیهمالسلام در مرتبهی مقام واحدیت و احدیت یک حقیقت هستند. آنجا دیگر فقط حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ نیست. آنجا امام حسین با امام حسن، با امام صادق و با دیگر حضرات ائمه علیهمالسلام فرقی ندارد. یک نورند. هر چهارده نفر به این مرتبه رسیدهاند.
#ح_م
■●علامه طباطبایی(ره)●■
■وقت خواب، چهار - پنج دقیقهای در کارهایی که روز انجام دادهاید، فکر کرده و یکی یکی از نظر بگذرانید.
■هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته، شکر کنید و هر کدام، تخلف شده استغفار بکنید و این رویه را هر روز ادامه دهید.
■این روش اگر چه سخت و در ذائقه نفس تلخ میباشد، ولی کلید نجات و رستگاری است.
@mohamad_hosein_tabatabaei
●رندان تشنهلب را آبی نمیدهد کس
●گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
●در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
●سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
#حافظ
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □قرآن هم که اومد «اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم» را در اول سوره
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□امّا وقتی انسان، «الهی» می گوید، این «الهی» به وفق آن لحظه، در شب، در روز، بر اساس حوادث و وقایع و چیز هایی که در امور زندگی برای شخص پیش می آید، در معاشرت با دیگران، در محیط زن و فرزند، در دوستی و دشمنی با غیر، در این گونه امور می باشد، مثل آن چه محّدث قمی در «مفاتیح الجنان» در بخش زیارت های هفتگی نقل کرد: در ایّام هفته، روز شنبه متعلّق به خاتم الانبیاء محمد مصطفی «صَلَّی اللّه عَلیَه وَ اله وَ سَلّمَ» است، روز یکشنبه متعلّق به امیر الموءمنین «علیهِ السّلام» و فاطمه ی زهرا «عَلیها السّلامَ» است، روز دوشنبه مربوط به امام حسن و امام حسین «علیهماِ السّلام» است، روز سه شنبه مربوط به امام زین العابدین و امام باقر و امام صادق «علیهِم السَّلامُ» است، روز چهارشنبه مربوط به امام کاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادی «علیهمِ السَّلامُ»است، روز پنج شنبه مربوط به امام حسن عسگری «علیهِ السّلام» است و روز جمعه مربوط به حضرت بقیّه اللّه «عَجَل اللّه تَعالی فَرَجهُ الشَریفَ» است. که آن جا راوی از امام حسن عسگری «علیهِ السّلام» سوءال می کند: «من معنای این حدیث جناب رسول اللّه را که فرمود: «با ایام دشمنی نکنید که ایام با شما دشمنی می کنند»، نفهمیدم. حضرت در آن محدوده ی زمانی که آن صحابه به دیدارشان رفت، از ناحیه ی متوکّل عباسی در حبس و تحت نظر بودند،لذا پس از اتمام جواب، به او فرمودند: «فلانی بلند شو از این جا برو که هم تو زیر نظری و هم من منظورم، هر دو در تحت نظریم.»(۶۶)
@mohamad_hosein_tabatabaei