این بیان، نقطهی آغاز فقه تمدنی است؛ زیرا فقه را از دایرهی مناسک و معاملات فردی، به سطح تنظیم نظام اجتماعی و حکومتی ارتقا میدهد.
ج) فقه پویا و عنصر زمان و مکان
پویایی فقه در گرو درک واقعیات زمان و مکان است. امام خمینی با تأکید بر این دو عنصر، نشان دادند که اجتهاد شیعه، برخلاف ادعای برخی مستشرقان، از ظرفیت تطور و تحول برخوردار است.
به تعبیر ایشان:
> «اگر فقیه زمان خود را نشناسد، گرفتار فتواهای بیاثر خواهد شد.»
(صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۱۰)
فقیه تمدنی، در واقع همان فقیهی است که هم با اصول جواهری آشناست و هم با تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زمانه
۴. اجتهاد تمدنی و بازتعریف رابطهی عقل، نص و واقع
در فقه متعارف، گاه نص بر عقل تقدم دارد؛ یعنی حتی اگر نتیجهی عقلی با ظاهر روایت ناسازگار باشد، روایت مقدم میشود. اما امام خمینی، با حفظ اصالت نص، عقل را در فهم نص به کار گرفتند.
در اجتهاد تمدنی، عقل فقط تابع نیست، بلکه «همکار وحی» در کشف نظام احسن است.
بهعنوان مثال، فقیه در نظامسازی اقتصادی اسلامی، باید از اصولی چون عدالت، منع استثمار و کرامت انسانی، که ریشه در قرآن دارند، نظامی کارآمد برای امروز طراحی کند؛ نه صرفاً احکام معاملات را بازگو نماید.
این همان چیزی است که از آن به «فقه نظام» یا «فقه تمدنی» تعبیر میشود.
۵. نقد نهایی: فقه جزئیات یا فقه جهتها؟
مشکل بنیادین فقه سنتی آن است که از تحلیل روابط جزئی فراتر نمیرود؛ در حالیکه فقه تمدنی، فقه «جهتها» است، نه «جزئیات».
فقه تمدنی بهدنبال پاسخ به این پرسشهاست:
چگونه میتوان عدالت قرآنی را در ساختار اقتصادی پیاده کرد؟
چگونه میتوان آزادی و کرامت را در نظام سیاسی تحقق بخشید؟
چگونه خانواده و جامعه را بر اساس رحمت و مودت سامان داد؟
بنابراین، فقه تمدنی، فقهی است که از «حکم» به «نظام» و از «نظام» به «تمدن» گذر میکند.
۶. نتیجه مرحله دوم
۱. فقه سنتی در حوزهی احکام فردی کارآمد است، ولی توان تمدنی ندارد.
۲. امام خمینی با طرح فقه حکومتی و عنصر زمان و مکان، فقه را به عرصهی نظامسازی وارد کردند.
۳. عقلانیت تمدنی، عقل منقطع از وحی نیست، بلکه عقل منور به وحی است که مصالح امت را در چارچوب مقاصد شریعت تشخیص میدهد.
۴. بازسازی فقه در پرتو قرآن و عقل، همان راهی است که از فقه جواهری به فقه تمدنی میانجامد.
📘 پایان مرحله دوم — نقد ساختاری و بازسازی عقلانیت تمدنی
بسمالله الرحمن الرحیم 🌿
🕋 مرحلهٔ سوم: الگوی نهادی فقه تمدنی و نمونههای کاربردی در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و امنیتی
۱. مقدمه
فقه تمدنی، نتیجهی طبیعی تکامل فقه اسلامی در مواجهه با نیازهای کلان جامعه است. اگر فقه در عصر پیامبر(ص) و ائمه(ع) ناظر به ساماندهی زندگی مؤمنان بود، در عصر غیبت و تشکیل حکومت اسلامی، این فقه باید به فقه نهادساز و تمدنآفرین تبدیل شود.
امام خمینی(ره) با تأسیس نظام جمهوری اسلامی، نشان دادند که فقه شیعه، ظرفیت نظری و عملی برای ادارهی جامعه را داراست. اما این ظرفیت، تنها با نهادینهسازی عقلانیت اجتهادی در ساختارهای اجتماعی به ثمر مینشیند.
از اینرو، فقه تمدنی باید سه وظیفهی اساسی را بر عهده گیرد:
۱. تولید نظریهی نظامهای اجتماعی بر اساس قرآن و سنت،
۲. تأسیس نهادهای اجتهادی میانرشتهای برای ادارهی جامعه،
۳. پایش و اصلاح مستمر نظامها بر اساس مقاصد شریعت.
۲. الگوی نهادی فقه تمدنی
الف) از فقه فردی به فقه نهادی
در فقه فردی، مرجع تقلید احکام فردی را استنباط میکند؛ اما در فقه تمدنی، باید نهادهایی شکل گیرد که بتوانند اجتهاد را در سطح «نظام اجتماعی» اعمال کنند.
دکتر محمدجواد حیدری در طرح «فقه تمدنی و اجتهاد پاسخگو»، تأکید دارد که:
> «فقه تمدنی بدون نهاد، فاقد بستر تحقق است؛ نهادهای تمدنی همان مدارهای اجرای عقلانیت فقهی در جامعهاند.» (فقه تمدنی و اجتهاد پاسخگو، ص۷۸)
ب) شورای فقه تمدنی (مدل پیشنهادی)
یکی از پیشنهادهای عملی برای تحقق فقه تمدنی، تشکیل شورای فقه تمدنی است؛ نهادی که ترکیبی از فقیهان، متفکران علوم انسانی، اقتصاددانان و جامعهشناسان اسلامی باشد.
وظیفهی این شورا، تبیین و طراحی نظامهای اسلامی در چهار حوزهی کلیدی است:
1. نظام خانواده و تربیت
2. نظام اقتصادی و عدالت اجتماعی
3. نظام امنیت و دفاع اجتماعی
4. نظام فرهنگی و رسانهای
این شورا میتواند ذیل نهادهای رسمی مانند شورای عالی حوزههای علمیه یا مجمع تشخیص مصلحت نظام فعالیت کند و بهصورت مستمر، «اجتهاد تمدنی» را بهروز نماید.
ج) ویژگیهای نهاد اجتهاد تمدنی
میانرشتهای بودن (فقه، فلسفه، جامعهشناسی، سیاست و مدیریت).
تمرکز بر مقاصد کلان شریعت (عدالت، رشد، کرامت، رحمت).
تبدیل فتاوا به سیاستهای عمومی.
پیوند نظریه و عمل، و تعامل با نهادهای اجرایی کشور.
۳. نمونههای کاربردی فقه تمدنی
الف) مدیریت خانواده: از فقه احکام به فقه تربیت
فقه سنتی خانواده، ناظر به احکام نکاح، طلاق، نفقه و ارث است؛ اما فقه تمدنی خانواده، ناظر به نظام تربیت انسان صالح است.
قرآن کریم هدف ازدواج را «سکونت و مودت» معرفی میکند:
> «وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً» (روم، ۲۱)
بر این اساس، فقه تمدنی در حوزه خانواده، به دنبال طراحی الگوی «نظام تربیت رحمانی» است؛ نظامی که روابط خانواده را بر اساس محبت، عدالت و رشد متقابل سامان دهد.
در اندیشه امام خمینی، خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی در مسیر تربیت انسان الهی است. ایشان فرمودند:
> «خانواده، خاستگاه انسانسازی است و از خانواده است که جامعه صالح و فاسد ساخته میشود.» (صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۴۸)
ب) اقتصاد کلان: از فقه معاملات به فقه عدالت اجتماعی
فقه معاملات سنتی، به احکام بیع، ربا، اجاره و قرض میپردازد؛ در حالی که فقه تمدنی اقتصاد، به نظام عدالت اقتصادی نظر دارد.
هدف، تحقق عدالت قرآنی است:
> «كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ» (حشر، ۷)
امام خمینی(ره) معتقد بودند که فقه، باید بتواند ساختار اقتصادی عادلانه را طراحی کند، نه صرفاً احکام معاملات را بیان نماید. ایشان در فرمان هشت مادهای فرمودند:
> «اسلام دین عدالت است و حکومت اسلامی موظف است که عدالت را در تمامی ابعاد جامعه برقرار کند.»
(صحیفه امام، ج۱۷، ص۲۲۳)
فقه تمدنی اقتصادی، با استفاده از مبانی فقهی، مدلهای کلان مالی، بانکی و توزیعی را بر اساس مصلحت امت بازطراحی میکند.
ج) امنیت اجتماعی: از فقه جزا به فقه صیانت از انسان
در فقه جزای سنتی، تمرکز بر مجازات مجرم است؛ اما فقه تمدنی امنیت، به صیانت از انسان و جامعه نظر دارد.۲
بر اساس آیهی شریفه:
> «وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا» (مائده، ۳۲)
فقه تمدنی امنیت، بر «پیشگیری»، «بازپروری» و «عدالت ترمیمی» تأکید دارد. در اندیشه امام خمینی، هدف از اجرای حدود، حفظ کرامت انسان و امنیت جامعه است، نه انتقام:
«حدود اسلام برای تربیت است، نه برای انتقام.» (تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۸۵)
۴. نقش قرآن در شکلدهی الگوی تمدنی فقه
قرآن کریم، منبع جامع هدایت برای انسان و جامعه است. اگر فقه سنتی، قرآن را در سطح دلالتهای لفظی بهکار میگیرد، فقه تمدنی باید آن را در سطح مقاصد نظامساز بفهمد.
از این منظر، هر نظام تمدنی اسلامی باید از آیات مقاصدی قرآن الهام بگیرد:
نظام سیاسی از «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ» (شوری، ۳۸)
نظام اقتصادی از «كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ» (حشر، ۷)
نظام فرهنگی از «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» (نحل، ۱۲۵)
فقه تمدنی قرآنی، به جای تمرکز بر احکام منفصل، به کشف و تلفیق این مقاصد در قالب نظامهای کارآمد میپردازد
۵. الزامات تحقق فقه تمدنی در نظام اسلامی
۱. تحول در نظام آموزشی حوزه: افزودن دروس فقه نظام، فلسفه فقه، و فقه میانرشتهای.
2. ایجاد مراکز تخصصی فقه تمدنی: ترکیب علوم حوزوی و انسانی برای سیاستگذاری دینی.
3. تدوین نقشه فقه تمدنی ایران اسلامی: بهعنوان سند مرجع برای اجتهاد نهادی.
4. پاسخگویی اجتهادی به مسائل مستحدثه جهانی: هوش مصنوعی، محیط زیست، حقوق بشر اسلامی، و روابط بینالملل.
5. تقویت نهاد ولایت فقیه بهعنوان محور فقه تمدنی: زیرا ولایت فقیه، حلقهی اتصال نظریهی فقهی با نظام اجرایی است.
۶. نتیجهگیری نهایی
فقه تمدنی، امتداد طبیعی فقه جواهری در پرتو قرآن و عقلانیت زمانمند است. این فقه، از احکام فردی به نظامهای اجتماعی، و از روابط محدود به ساختارهای تمدنی گذر میکند.
در اندیشه امام خمینی، فقه نه تنها ابزار تشخیص حکم، بلکه نقشهی ادارهی جامعه اسلامی است.
بازخوانی قرآن بهعنوان مرجع نظامساز، و بازتعریف اجتهاد در پرتو زمان و مکان، راهبردی است برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی.
به تعبیر امام خمینی:
> «ما مکلف به اقامهی حکومت عدل هستیم، تا زمینهی ظهور عدالت جهانی حضرت ولیعصر(عج) فراهم گردد.» (صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۱۰)
از این منظر، فقه تمدنی، مقدمهی تمدن مهدوی است و تحقق آن، رسالت حوزههای علمیه در عصر کنونی است.
📘 پایان مرحلهٔ سوم — الگوی نهادی و کاربردی فقه تمدنی
📚 فهرست منابع و مآخذ مقاله
عنوان مقاله: گذار از فقه سنتی به فقه تمدنی با محوریت فقه قرآنی و عقلانیت زمانمند در اندیشه امام خمینی(ره)
🔹 ۱. منابع قرآنی
قرآن کریم، ترجمه مکارم شیرازی، نشر دارالقرآن الکریم، قم.
سوره نحل، آیه ۸۹.
سوره روم، آیه ۲۱.
سوره حشر، آیه ۷.
سوره مائده، آیه ۳۲.
سوره شوری، آیه ۳۸.
سوره نحل، آیه ۱۲۵.
🔹 ۲. آثار امام خمینی(ره)
1. امام خمینی، روحالله، صحیفه امام خمینی (ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ بیستوسوم.
ج ۲۰، ص ۴۵۲ (بیان دربارۀ تعطیل موقت حج بر اساس مصلحت).
ج ۲۱، صص ۹۴ ـ ۱۱۰ (زمان و مکان در اجتهاد و فلسفۀ عملی فقه).
ج ۱۶، ص ۲۴۸ (نقش خانواده در انسانسازی).
ج ۱۷، ص ۲۲۳ (فرمان هشت مادهای).
2. امام خمینی، روحالله، تحریر الوسیله، ج۲، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
باب الحدود، ص ۴۸۵.
3. امام خمینی، روحالله، ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، قم، نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم.
ص ۳۵ (ولایت فقیه به مثابه ولایت رسولالله).
4. امام خمینی، روحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
🔹 ۳. منابع کلاسیک و معاصر فقهی
1. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، قم، دار احیاء التراث العربی.
2. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج۱ تا ۲۰.
3. مطهری، مرتضی، اسلام و نیازهای زمان، تهران، صدرا، چاپ یازدهم.
4. صدر، محمدباقر، اقتصادنا، قم، دارالتعارف، چاپ سوم.
5. فیاض، محمدباقر، فقه نظام اجتماعی اسلام، قم، انتشارات بوستان کتاب.
🔹 ۴. منابع معاصر و پژوهشهای جدید
1. حیدری، محمدجواد، فقه تمدنی و اجتهاد پاسخگو، قم، پژوهشگاه علوم اسلامی، ۱۴۰۲ش.
2. سروش محلاتی، داود، فقه نظام اجتماعی در اندیشه امام خمینی، قم، انتشارات مبین اندیشه، ۱۳۹۸ش.
3. پارسانیا، حمید، نظریه علم دینی و فقه تمدنی، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۴۰۰ش.
4. جوادی آملی، عبدالله، منزلت عقل در هندسۀ معرفت دینی، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ چهارم.
5. نصر، سیدحسین، اسلام و نظم طبیعت، ترجمه احمد آرام، تهران، انتشارات سروش.
🔹 ۵. مقالات و منابع تکمیلی (قابل استفاده در چاپ نهایی)
1. علیدوست، ابوالقاسم. «فقه نظامساز و تحول در روش استنباط»، فصلنامه فقه و اصول، ش ۵۵، قم، ۱۴۰۱ش.
2. حائری یزدی، مهدی. «عقل و وحی در فلسفۀ اجتهاد»، نامه حوزه، سال ۲۳، ش ۲، ۱۳۹۹ش.
3. غفارینژاد، علی. «از فقه فردی تا فقه تمدنی؛ مطالعهای تطبیقی در اندیشه امام خمینی و شهید صدر»، مجله علوم اسلامی قم، سال ۱۴، ش ۳۲، ۱۴۰۲ش.
🔹 ۶. پینوشتها (نمونه برای درج در پاورقی مقاله)
1. امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۹۸.
2. همان، ج۲۰، ص۴۵۲.
3. قرآن کریم، سوره نحل، آیه ۸۹.
4. نجفی، جواهر الکلام، ج۲، ص۱۲.
5. حیدری، محمدجواد، فقه تمدنی و اجتهاد پاسخگو، ص۷۸.
6. صدر، اقتصادنا، ص۲۴.
7. مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ص۱۷۵.
8. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۳۵.
9. طباطبایی، المیزان، ج۴، ذیل آیه ۳۸ سوره شوری.
🔹 ۷. جمعبندی نهایی برای ارائه یا چاپ
🔸 این مقاله با ساختار سهمرحلهای زیر قابل انتشار در فصلنامههای فقهی و اندیشه اسلامی است:
مرحله اول: مبانی نظری و تعریف مفاهیم.
مرحله دوم: نقد ساختاری فقه متعارف و بازسازی عقلانیت تمدنی.
مرحله سوم: الگوی نهادی و کاربردی فقه تمدنی.
کانال مهندسی شخصیت
https://eitaa.com/mohammadjavadheidari
کلید اسرار
دنیای عجیبی است نتیجه خوبی کردن را در همین دنیا می بینیم اگر خیری به مردم برسانیم در همین دنیا نتیجه اش را می بینیم
من یعمل مثقال ذره خیرا یره شامل خیرات دنیا هم می شود وفقط اختصاص به اخرت ندارد
این از مجربات است وهمه به نوعی تجربه کرده ایم
همان طور که نتیجه بدی کردن با دیگران را در همین دنیا نیز می بینیم
در کتاب اعیان الشیعه ج۳ ص۸۱ آورده که :
#مقدس #اردبیلی و پسر جوانش نماز صبح را که خواندند گونیهای گندم را بار مرکب کردند و از شهر نجف خارج شدند
#آسیاب قدیمی بیرون شهر بود
وقتی به آسیاب رسیدند #آسیابان را دیدند که مشغول #کار بود
چند نفر زودتر از آنها آمده بودند
پسر #جوان پرسید:
#پدر
دیر آمدیم؟
پدر :
دیر نیامدیم
آنها زودتر آمده اند
از #قدیم گفته اند :
#سحرخیز باش تا کامروا شوی
صبر کردند
نزدیک ظهر گندمهای آنها هم آسیاب شد
آسیابان آردها را داخل گونی ریخت
مقدس با کمک پسرش گونیها را بار #مرکب کردند و به خانه رسیدند.
گونیهای آرد را به سرداب بردند
مقدس به پسرش گفت:
محمد
برو کیسه ای کوچک از مادرت بگیر!
پسر جوان رفت و با یک #کیسه برگشت.
مقدس کیسه را پر از آرد کرد و گفت:
این را به مطبخ ببر
دم دست باشد
شاید مادرت بخواهد امروز یا فردا #نان بپزد!
هنگام اذان ظهر بود
مقدس #وضو گرفت و آماده ی رفتن به #حرم #امیرمؤمنان علیه السّلام شد
مردم منتظر بودند تا #نماز را به او اقتدا کنند.
سمت #محراب رفت
نماز که تمام شد موقع بازگشت به خانه متوجه ازدحام جمعیت مقابل نانوایی شد.
نانوا مردم را هل میداد و با عصبانیت فریاد میکشید:
آردم تمام شده
چگونه #نان بپزم؟
مقدس از یک نفر پرسید:
چه خبر است؟
مرد ناامید پاسخ داد:
آقا جان!
نانواییهای نجف تعطیل کرده اند
آرد ندارند
قحطی شده
میگویند #گندم نایاب است!
مقدس گفت:
بهتر است خودتان نان بپزید!
زن جوانی گفت:
حضرت شیخ!
با کدام آرد؟
مقدس گفت:
آرد از من
پختن نان از شما
بروید ظرف بیاورید
مقدس به سمت منزل رفت
در را باز گذاشت
پسرش را صدا کرد و گفت:
گونیهای آرد را از سرداب به حیاط بیاور
.
مردم ظرف به #دست امدند
مقدس عبا و عمامه را گوشه ای گذاش
و مشغول پر کردن ظرفهای مردم شد
به پسرش گفت:
شما به بچهها #آرد بده!
در این موقع #زن مقدس وارد حیاط شد
آن چه را به چشم میدید باور نمی کرد گونیهای آرد در حال تمام شدن بود سراسیمه به سمت شوهرش رفت و گفت:
آقا جان!
دارید چکار میکنید؟
اینها ذخیره ی یکسال ماست!
مقدس گفت:
امیدت به خدا باشد
این مردم #گرسنه اند!
زن چیزی نگفت و گوشه ای به تماشا ایستاد.
آردها تمام شد
اما چند نفری باقی مانده بودند
مقدس به آنها گفت:
-منتظر بمانید
الآن برمی گردم
به سمت اتاق رفت
زن به دنبالش دوید
مقدس وارد مطبخ شد و کیسه ی کوچک آرد را برداشت
#زن با ناراحتی گفت:
آقا!
به #فکر من و بچه هایت باش
اگر این کیسه را هم #بذل و #بخشش کنی با چه چیزی نان بپزم؟
مقدس گفت:
گفتم که خدا بزرگ است
طاقت دیدن گرسنگی مردم را ندارم
زن روی #زمین نشست و شروع به #گریه کرد
مقدس آنها که رفتند دستش را به آسمان بلند کرد و از خدا تشکر کرد
زن به حیاط آمد و با چشمان اشک آلود گفت:
چراغی که به #خانه رواست به #مسجد #حرام است!
فردا که بچه هایت گرسنه ماندند یک نفر از همین مردمی که سنگ شان را به سینه میزنی به ما کمک نمی کنند!
مقدس #عبا و #عمامه اش را برداشت و با لحنی غمگین گفت:
من برای #اعتکاف به مسجد کوفه میروم
خداحافظ...
کسی در میزد
زن مقدس به سمت در دوید
در را باز کرد
غریبه ای را دید که مهار مرکبی را در دست داشت
مرد با صدایی شمرده گفت:
سلام خواهر!
شوهرتان در #مسجد کوفه معتکف است
گفت :
این گونیهای آرد را به شما بدهم!
گونیها را در حیاط خانه گذاشت و رفت
طولی نکشید که مقدس به خانه آمد
زن گفت:
آقاجان !
آردهایی که فرستاده بودی رسید!
مقدس با شگفتی به همسرش نگاه کرد و گفت:
کدام آرد؟!
زن گفت:
مردی غریبه آنها را آورد
چه آردی!
بوی عطر میدهد
سفید و خوشبو
هنوز داغ است
انگار تازه از آسیاب آمده!
#اشک در چشمان مقدس اردبیلی حلقه زد سرش را به سمت آسمان گرفت و گفت:
الحمد لله رب العالمین!
حبیب من
این چه حکمتی است؟
چه لطفی است که در حق من و فرزندان و عیالم کردی؟
من که راز دلم را با کسی در میان نگذاشته بودم
خدایا چگونه شکرت را به جا آورم ؟
کانال مهندسی شخصیت
https://eitaa.com/mohammadjavadheidari
@nashrekhobyhakashan
💢 المنهج الفقهي للمحقق الأردبيلي
توظيف العقل في الاستنباط
لم يكن العقل في مدرسة المحقّق الأردبيلي مُهمَلًا، بل كان نبضَ الفِكر في مَناهِجه، ونورَ البصيرة في مَسالِكه؛ يُمسِكُ بزمام الاستنباط كما يُمسِكُ الربّانُ بدفّة السفينة، ويرسم لمدرسته سِمَةً تتفرّدُ بها عن سائر المدارس، جلالًا في النظر، وكمالًا في الأثر، وحكمةً تُزاوجُ بين الفطرة والوَحي، والعقل والنصّ، فلا يُطفِئُ نورَ أحدهما بسِراجِ الآخر، بل يجعلُهما شُعْلتين تُضيئانِ طريقَ الهُدى.
ويمكن إجمال وجوه توظيفه للعقل في ثلاثة مطارح:
المطلع الأول: الاستناد إلى العقل العملي
استعان المحقّق بالعقل العملي، ذاك الميزان الدقيق الذي يُفرّق بين الحُسن والقُبح، كما صنع كثيرٌ من الفقهاء، غير أنّ الأردبيلي جاوز المألوف، ففتح بابَ تحليلٍ خاص، متأمّلًا في سؤالٍ عميق: هل الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر حكمان عقليّان كما هما شرعيّان؟ فجعل من هذا التساؤل ميدانًا لاستكشاف العلاقة بين نور الشرع وإشراق العقل، وكيف يتساندان في رسم معالم التكليف وإقامة صرح المسؤولية الإنسانية.
المطلع الثاني: العقل ناقدًا لمضمون الحديث
في هذا الأفق يتجلّى العقل ناقدًا بصيرًا، لا يمرّ على النصّ مرَّ السامعين، بل يتفحّصه بفطنة العارفين، ويزنه بميزان الإمكان، فيميّز بين المقبول والمحال، وبين المعقول والمستحيل. فإذا لمس في مضمونه ما يُنافي سنن العقل الواضحة أو يُصادم بداهة الفطرة البينة، أسقط الرواية جملةً، وقطع بعدم صدورها.
وهكذا ارتقى العقل عند الأردبيلي من مجرّد أداة فهمٍ إلى ميزان تحقيق، ومن شاهدٍ على النصّ إلى حارسٍ لمعناه.
المطلع الثالث: السلب لإثبات الحق
وهو ذروة برهانه وأحكم صناعاته، إذ يسلب بالعقل جميع الاحتمالات حتى لا يبقى إلا واحد فيثبته ضرورة. ومثاله الأبلج دية المقتول بشهادة الزور؛ إذ قُتل إنسان بشاهدين ثم انكشف فسقهما، فاختُلِف في الضمان على ثلاثة مذاهب: بيت المال، أو هدر الدم، أو إلزام القاضي. فأبطل الأردبيلي بالعقل المذهبين الأخيرين، قائلاً: «إبطال حق الناس غير معقول»، و«إلزام الحاكم كذلك غير معقول». فلما استحال المسلكان، لم يبق إلا بيت المال، فاستقرّ عليه الحكم حتمًا.
فالعقل هنا، بتنحية ما ليس، يُري ما هو، ويكشف موضع الصواب في متاهة الاحتمال. فهو كالشمس إذا جلّلها السحاب، فإن إظلام الجانبين يُريك موضع الضياء.
للاطلاع على كامل المقال يُرجى زيارة الرابط الآتي
https://eitaa.com/mohammadjavadheidari
https://t.me/moballeghi_ahmad
بحث «فقه حکمرانی و نهادسازی قرآنی» که دکتر محمدجواد حیدری مطرح میکند، در واقع تلاشی است برای عبور از فقه فردی به فقه تمدنی؛ فقهی که بتواند پاسخگوی نیازهای ساختارهای اداره جامعه اسلامی باشد.
در این نگاه، قرآن نه صرفاً کتابی برای هدایت فرد، بلکه منشور نهادسازی عادلانه است. آیات متعددی از قرآن این رویکرد را پشتیبانی میکنند:
آیه ۲۸۲ بقره: تأکید بر ثبت معاملات و شفافیت مالی، یعنی بنیانگذاری نهادهای حسابرسی و نظارت اقتصادی.
آیه ۵۸ نساء: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا» — دستور به واگذاری مسئولیت به شایستگان، مبنای نظری شایستهسالاری در مدیریت عمومی.
آیه ۱۳۵ نساء: تأکید بر عدالت در قضاوت، حتی بر ضد خویشاوندان، یعنی بنیانگذار استقلال قوه قضائیه و عدالت ساختاری.
آیات مربوط به یتیمان و مستضعفان (نساء، بقره، توبه) زمینهساز نهادهای حمایت اجتماعی و عدالت توزیعی است.
📘 دکتر حیدری در چارچوب «فقه حکمرانی» میکوشد نشان دهد که هر حکم فقهی، پشتوانه نهادی دارد؛ یعنی فقه میتواند تبدیل به مهندسی اجتماعی شود، نه صرفاً مجموعهای از فتواهای فردی.
بنابراین، «فقه حکمرانی» در پی پاسخ به سه پرسش اساسی است:
1. چیستی: فقهی که روابط قدرت، عدالت و نهاد را سامان میدهد.
2. چگونگی: با الهام از آیات و سنت، سازوکارهای اجرایی و حقوقی میسازد.
3. چرایی: زیرا تنها از مسیر نهادسازی میتوان عدالت قرآنی را در واقعیت اجتماعی محقق کرد.
🔹 در نتیجه، اگر فقه را صرفاً در عبادات و احوال شخصیه محدود کنیم، از مأموریت اصلی قرآن که «قیام به قسط» است (حدید:۲۵) فاصله میگیریم.
در این زمینه مقاله «چیستی و چگونگی و چرایی فقه حکمرانی و نهادسازی قرآنی» از دکتر محمدجواد حیدری در دست تدوین است
کانال مهندسی شخصیت
https://eitaa.com/mohammadjavadheidari
مروری بر ۷۰مساله فقهی حج از منظر امام خمینی:
استاد محمد جواد حیدری👇
ضرورت باز سازی فرهنگ دانشگاهی وازاد اندیشی
محمد جواد حیدری
برای حل مشکلات کشور و بحران های جامعه وکارامدی حکمرانی دانشگاه باید اصلاح گردد
مشکلات موجود کشور ریشه در مشکلات موجود در دانشگاه است
نگاه مادی و تجاری ودر امد زایی در بخش فرهنگ و اموزش وپژوهش موجب رکود و عدم دست یابی به تعالی وپیشرفت می گردد
علم وروش علمی وپژوهش وشرح صدر وفداکاری ومحبت وعشق به همنوعان وایثار وحماسه واهتمام به مهندسی شخصیت وتهذیب نفس و توسعه وپیشرفت و رشد وتعالی در دانشگاه در حال کاهش است وحل این معضل نیازمند تحول بینش و ترسیم هدفگذاری و
برنامه ریزی جامع وصحیح است متاسفانه دولت فکر نداریم و وقتی این ایده به اقایان داده شد توجه نکردند به همین جهت در تدوین واجرای نقشه جامع تعالی وتوسعه دانشگاه ها با بحران مواجهیم
این مشکل در جوامع دیگر هم مطرح است وبرخی از اندیشمندان هشدار داده اند:
هشدار در باره ترجیح رنکینگ بر آموزش در دانشگاهها را باید جدی بگیریم
این روزها مقالهای از The Australian با عنوان “Deakin University vice-chancellor Iain Martin’s solution to woke crisis is to focus on teaching quality” منتشر شده است.
عنوان این مقاله تمرکز بر آموزش باکیفیت؛ نقد «ترجیح رتبهبندی بر آموزش» در دانشگاههاست و در اکتبر 2025 انتشاری یافته است. گزارش زیر از این مقاله است که رئیس دانشگاه Deakin University استرالیا آن را نوشته است.
در این مقالها که اخیراً در روزنامهٔ The Australian منتشر شد، Iain Martin، رئیس دانشگاه دیکین، ضمن ابراز نگرانی نسبت به فرهنگ «کنسل کالچر» (cancel culture) در محیطهای دانشگاهی، تأکید کرد که دانشگاهها بیش از حد درگیر رقابت برای ارتقای رتبه جهانی، جذب بودجه و تولید انبوه مقالات شدهاند، در حالی که مأموریت اصلی آنها — یعنی ارائهٔ آموزش با کیفیت و تربیت دانشجو — در حاشیه قرار گرفته است.
به گفتهٔ وی، دانشگاهها باید به جای تمرکز صرف بر تصویر بیرونی و پژوهشهای پرشمار، به ارتقای کیفیت تدریس و فراهمسازی محیطی برای گفتوگو و مواجهه با متون و اندیشههای چالشبرانگیز بازگردند. وی با صراحت اظهار کرد:
«وظیفهٔ ما این است که دانشجو را برای مواجهه با اندیشههای دشوار آماده کنیم، نه اینکه آن اندیشهها را برای دانشجو ایمن کنیم.»
نویسنده این مقاله همچنین چند محور کلیدی را برای اصلاح فرهنگ دانشگاهی مطرح کرد:
ارتقای جایگاه تدریس بههمردیف پژوهش: وی گفت که «برای مدت طولانی دانشگاهها تدریس را به عنوان «برادر فقیر» پژوهش تلقی کردهاند. ما پژوهش و رتبهها را جشن میگیریم، اما به اندازهٔ کافی دربارهٔ خروجیهای آموزشی صحبت نمیکنیم».
بازسازی فضای دانشگاهی بهعنوان عرصهٔ آزاد اندیشه: وی تأکید کرد که دانشگاه باید «محلی باشد که ایدهها مورد آزمون قرار گیرند، نه اینکه خاموش شوند».
تضمین صحت و هدفمندی پژوهشها: Martin بیان کرد پژوهشها باید «بهدنبال حقیقت» باشند، نه صرفاً خدمات به ارتقای نام مؤسسه یا تسلیم در برابر «تکلیف رتبهبندی».
مسئولیتپذیری مالی و عملیاتی: وی به مسائل اقتصادی دانشگاهها از جمله حقوق مدیران، استفاده از مشاوران خصوصی و افزایش بار کاری کارکنان اشاره کرد و گفت دانشگاهها باید «نمونهٔ کارفرمایان شایسته، شفاف و مسئول» باشند.
نویسنده همچنین هشدار داد که اعتماد عمومی به دانشگاهها در حال کاهش است؛ وی گفت که در تحقیقات دانشگاه دیکین، حدود یکسوم استرالیاییها گفتهاند اعتماد کمی یا هیچ اعتمادی به دانشگاهها ندارند، و تقریباً دو نفر از هر پنج نفر معتقدند مدیران دانشگاهها «بیشتر بر درآمد تمرکز دارند تا کیفیت».
https://eitaa.com/mohammadjavadheidari
@UT_Central_Library
هدایت شده از محمد سلگی
### 📰 گزارش جلسه تفسیر ترتیبی تنزیلی – ۳۰ مهر
استاد: حیدری خراسانی
موضوع: تفسیر آیات ۱۶ تا ۳۳ سوره مبارکه قلم
در جلسه این هفته درس «تفسیر ترتیبی تنزیلی»، استاد حیدری خراسانی به تبیین داستان عبرتانگیز «صاحبان باغ» در سوره مبارکه *قلم* پرداخت و این آیات را نمونهای از درمانهای اخلاقی قرآن برای نسل امروز دانست.
ایشان در آغاز تأکید کردند که قرآن داروی شفابخش دردهای نسل جدید است و ماجرای ثروتمندان مغروری که بر اثر غرور و بخل، نعمت الهی را از دست دادند، هشداری برای جامعه امروز است.
استاد توضیح دادند که باغ یادشده در روایات، در یمن قرار داشته و در اختیار پیرمردی مؤمن بوده است که پس از برداشت محصول، سهمی از آن را به نیازمندان میبخشید. اما پس از مرگ او، فرزندانش تصمیم گرفتند راه پدر را ادامه ندهند و فقرا را از بهرهمندی محروم کنند. در نتیجه، عذابی الهی شبانه نازل شد و باغشان به خاکستر تبدیل گشت.
در تحلیل واژگان، استاد بیان کردند:
* «وَلَا يَسْتَثْنُونَ» نشانگر بخل و ضعف ایمان است، زیرا حتی نیازمندان هم میتوانند اندکی از نعمت خود را ببخشند. برخی مفسران این تعبیر را اشاره به آن دانستهاند که آنان «انشاءالله» نگفتند، یعنی مغرورانه از یاد خدا غافل شدند.
* «يَصْرِمُونَ» از ریشهی «صرم» به معنای چیدن میوه است.
* «طَائِف» به معنای آتشی سوزان و فراگیر است که بر آنان فرود آمد.
* «حَرْدٍ قَادِرِينَ» نیز به معنای ممانعت همراه با خشم و شدت است.
استاد حیدری خراسانی این ماجرا را تمثیلی از وضعیت امروز جامعه دانستند و گفتند: «اگر خدا نعمتی به ما داد، نباید دل دیگران را بشکنیم؛ زیرا بیتوجهی به محرومان سبب زوال برکت میشود.»
در ادامه، ایشان به گفتوگوی اصحاب باغ پس از نابودی اشاره کردند؛ زمانی که یکی از آنان که از دیگران عاقلتر بود، گفت: «أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ». استاد توضیح دادند که تسبیح در اینجا به معنای شکر نعمت و یاد خداوند است و ریشه همهی اعمال نیک محسوب میشود.
وی افزود: «قطع ارتباط با خدا و ترک نماز از مشکلات جدی جامعه امروز است؛ تسبیح و صلاه دو رکن بازدارنده از طغیان و خودخواهیاند.»
استاد همچنین بیان کردند که در میان صاحبان باغ، یک مؤمن خردمند وجود داشت (**قال أوسطهم**) که پس از حادثه، سخنش بر دیگران تأثیر گذاشت و آنان به گناه خود اعتراف کردند. این توبه و اعتراف، نشانه امید به رحمت خداست.
ایشان در پایان نتیجه گرفتند که:
> «این داستان، تصویری از سرنوشت همه کسانی است که در برابر مستمندان بیمسئولیتاند و به طغیان در برابر حق و قانون میپردازند. با این حال، اگر با قلبی راغب و توبهگر به سوی خدا بازگردند، درهای رحمت الهی همچنان گشوده است.»