#عروسی_بدون_گناه
در #آموزههای دینی ما، شب عروسی هرکسی یکی از شبهای #بافضیلت محسوب میشه؛ حتی هنوز هم خیلیها هستن که شب عروسی به عروس و داماد #التماس دعا میگن (توضیحش بماند!). لذا اصل مجلس عروسی، مجلس #عبادت هست، نه گناه.
از طرف دیگه شب عروسی، #آغاز زندگی مشترک و رسمی دو انسان هست.لذا این #جایگاه و ارزش رو نباید با گناه مکدر و مخدوش کرد. به نظر شما زندگی مشترک با گناه شروع بشه بهتره یا #با رضایت خداوند؟؟
با این حال، #رسوم وارداتی و غربی، اصل این مجالس رو به سمت گناه و #فساد میل داده، تا جایی که خیلی از بچه مذهبیها هم حتی نمیدونن چطوری هم عروسی #شاد داشته باشن و هم بدون گناه.
🌺برای مجلس #مردونه، معمولا چندتا کار میشه کرد:
🔹#مولودی و ذکر اهل بیت(خصوصا وقتی که عروسی شما در #اعیاد مذهبی برگزار میشه)،
🔹#اجرای تردستی و نمایشهای شاد، #استنداپ کمدی و...
استفاده از #مجریهای خوش ذوق (بعضی از این مجریها ذوق عجیبی در به کار گرفتن #مخ مهمانها دارن که خیلی جذابه)
🔹یکی از کارهای جذاب اینه که از #مهمونها بخواهید هرکدوم یه توصیه به آقاداماد (یا عروسخانم) برای زندگی مشترک داشته باشن. بعد شما اینهارو ثبت کنید و #بعنوان خاطره داشته باشید.
🌸برای قسمت #زنونه هم میشه کارهایی کرد:
🔹مولودی و ذکر اهل بیت
🔹مجری خوشزبان و خوشذوق
🔹دفزنی (البته باید حکمش رو از مرجعتون بپرسید. هرچند در روایات داریم که درجایی که موسیقی باشه، ملائکه نازل نمیشن)
🌼چندتا #توصیه عمومی
🔹میتونید برای برکت بیشتر و گناه کمتر، #مجلس عروسیتون رو مجلس #ولیمه سفر کربلا یا حج کنید، خیلی خوبه.
🔹#کارت عروسیتون رو بصوت دعوتنامه و با احترام به ائمه (ع) بفرستید. خیلیها این کارو کردن و در برکات عجیب اون تو زندگیشون بهرهمند شدن (نبات 60 یادتونه؟) . ضمن اینکه این کار خودش یه عامل بازدارنده
برای گناه هست.
🔹کارت عروسی شما خودش میتونه یه #کار فرهنگی باشه، پس روی جملاتی که توش مینویسید فکر کنید. همینطور #ماشین عروس هم میتونه یه ایستگاه سیار پیام فرهنگی باشه (فکر کنید ببینید چه کاری میشه کرد. مثلا بعضی دوستان تصویر شهیدحججی رو گذاشته بودن)
🔹میتونید برای اینکه مهمانها از عروسی شما #خاطره داشته باشن، یه #هدیه کوچیک فرهنگی، مثل کتاب ی بسته فرهنگی بهشون بدید و ازشون #بابت حضور تشکر کنید.
🔹آقاداماد عزیز سعی کنه قسمت زنونه نره، چون واقعا لزومی نداره، ضمن اینکه هم #موجبات گناه خودش و هم دیگران میشه.
🔹اگه جایی رو دارید که بزرگه و میشه #حریمهارو رعایت کرد، پول الکی واسه #سالن و تالار ندید.
🔹بدون گناه شدن عروسی، فقط تو نحوه برگزاریش نیست؛ رقص، اسراف، بوقزدنهای نیمه شب، استفاده از فیلمبردار نامحرم، آتلیهی غیرمتعهد، چشموهمچشمی در برگزاری مراسم، اهمیت ندادن به وقت نماز و... هم گناهه، لذا دقت کنید تا برکت مراسمتون بیشتر بشه.
انشاءالله همه شما زیر سایه امام زمان #خوشبخت باشید و بتونید در زمینه برگزاری عروسی بدون گناه فرهنگسازی کنید. اینو بدونید که همهچی به خودتون #دونفر (عروس و داماد) ربط داره و اگر شما محکم بایستید، #کسی مخالفت نمیکنه چون:
🍃ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم 🍃
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
#طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت
فاضل بزرگوار #سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از #طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و #دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار #ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این #لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى #اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در #خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در #نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و #فرش طلبگى است ، واگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به #هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :
به #آسمان رود و کار آفتاب کند .
پس از این خواب ، دوباره به #حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و #نابسامان است ، شما مرا به #هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى #استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان #راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، #کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و #اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در #شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان #مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را #باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او #روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه #پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به #داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا #رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با #لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا #عصر پذیرایى مى شود .
فردا دید #محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن #سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : #مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که #وسایل عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى #برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من #نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و #مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به #دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى #عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
چون #صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از #شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در #مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و #نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان #مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان #چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور #نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و #مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم .
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما #درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه #لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه #سجده شکر کرد و خواند :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *
به آسمان رود و کار آفتاب کند
وقتی نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندی را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند، نتیجه نظر حق، در حقّ عبد، چه خواهد کرد؟
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈