#پرونده_علمی_7
#امتدادحکمتدرفلسفهمشاء
#امتدادحکمتدراندیشهفارابی(متوفای 339ق)
📝محمد متقیان
💥سؤال اول: آیا در اندیشه فلسفی #فارابی، تعریفی از امتداد حکمت ارائه شده است؟
🔸مقدمه؛
1. باید به این نکته توجه داشت که، تعبیر #امتدادحکمت در ادبیات فلاسفه قدیم موجود نیست و این تعبیر نوپدید است. فلذا این ایده را باید در تعریفی که از حکمت ارائه مینمایند و رابطه میان حکمت را با سایر علوم توضیح میدهند پیجویی نمود.
2. حکمت در طبقهبندی قدمایی عنوانی شامل بر دو بخش حکمت نظری (فلسفه اولی، وسطی، سفلی) و حکمت عملی (اخلاق شخصی، تدبیرمنزل، سیاست مدن) با زیرمجموعههای آن است. مقصود از امتداد حکمت در این پرونده پیگیری امتداد حکمت نظری در حکمت عملی است که شامل بر سیاست مدن هم میشود.
1⃣ فارابی فیلسوف خاصی است و قطعاً در پرونده امتداد حکمت موقعیت و منزلت ویژهای پیدا میکند. یکی از ویژگیهای او ارائه طبقهبندی نوین و غیرارسطویی از علوم مشهوره در کتاب #احصاءالعلوم است. در این طبقهبندی به تعریف #علمالهی و #علممدنی میپردازد. او در تعریف علم الهی به بیان سه جزء این علم میپردازد و میگوید:
«أحدها- يفحص فيه عن الموجودات و الأشياء التي تعرض لها بما هي موجودات.
و الثاني- يفحص فيه عن مبادئ البراهين في العلوم النظرية الجزئية.
والجزء الثالث- يفحص عن الموجودات التي ليست بأجسام و لا في أجسام» (احصاءالعلوم، ص75)
جزء اول از علم الهی از #جوهر بحث میکند، جزء دوم از مبادی براهین که در سایر علوم استعمال میشود بحث میکند، جزء سوم نیز از موجوداتی که نه جسمانیاند و نه نسبتی با جسم دارند بحث میکند.
فارابی در کتاب #تحصیلالسعادة تعریفی از حکمت ارائه میکند:
«و هذا العلم؛ هو أقدم العلوم و أكملها رئاسة، و سائر العلوم الأخر الرئيسة هي تحت رئاسة هذا العلم.»(الاعمال الفلسفیة، ص 181)
2⃣با ملاحظه این دو تعبیر در دو کتاب، میتوان به تلقی فارابی از نسبت و رابطه حکمت با سایر علوم دست یافت. او در تعبیر دوم، رابطه حکمت با سایر علوم را رابطه #ریاستی میداند. یعنی علم الهی و حکمت ریاست بر سایر علوم دارد. اما این ریاست چگونه محقق میشود و به چه معناست؟ به نظر میرسد که، معنای این ریاست در تعبیر اول آمده است که در جزء دوم میگوید: بخشی از علم الهی مبادی براهین در علوم جزئیه نظریه را بحث میکند. روششناسی برهانی مهمترین منهج علمی در طبقهبندی مشائی است. این روششناسی علاوه بر صورت استدلال نیاز به مبادی و مواد برهانی دارد که به نظر فارابی در علم الهی آن مبادی بحث میشود و در سایر علوم از آن مبادی استفاده میشود. او همچنین میگوید در این علم از مبادی علم منطق و علم تعالیم و علم طبیعی فحص میشود. پس رابطه علم الهی با سایر علوم به صورت #انتقالمبادی از علم الهی به علوم پایین دستی است. یعنی آنچه که در علم الهی قاعده است به عنوان مبادی در سایر علوم اخذ میشود و این بدان معناست که، اساس و ساختمان سایر علوم برپایههای قواعد فلسفی بنا میشود.
@monir_ol_din
#پرونده_علمی_7
#امتدادحکمتدرفلسفهمشاء
#امتدادحکمتدراندیشهفارابی(متوفای 339ق)
📝محمد متقیان
💥سؤال دوم: آیا #فارابی در تعریف، غایت، روششناسیحکمت، موضوع امتداد حکمت را لحاظ کرده است؟
▫ تعاریفی که فارابی از حکمت ارائه داده، در مطلب پیشین آمد و نکتهای که از آن مطلب به دست آمد این بود که، از نظر فارابی، رابطه میان حکمت و سایر علوم رابطه #ریاستی است با این توضیح که، مبادی برهانی آن علوم در علم الهی تأمین میشود. بیشتر از این نیز از آن تعاریف نکته به دست نمیآید.
💥سؤال سوم: چه مصادیقی برای امتداد حکمت در متون فلسفی فارابی میتوان برشمرد؟
1⃣ استاد رضاداوریاردکانی از فارابی به عنوان #فیلسوففرهنگ یاد میکند. این تعبیر ریشه در فلسفهپردازی فارابی دارد. او دو کتاب دارد؛ السیاسة المدنیة، آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها. در این دو کتاب به بررسی خصوصیات جوامع مختلف میپردازد. پیرامون این عمل فلسفی فارابی بسیار میتوان سخن گفت، اما آنچه که در این مجال قابل طرح است، این سخن است که، او برای تبیین مختصات مدائن فاضله و جاهله، مقدماتی را طرح میکند. مقدماتی که اساساً هستیشناختی است.
2⃣ فهرست کتاب #السیاسةالمدنیة چنین است: الباب الأول مراتب الموجودات، الباب الثاني تفاضل الموجودات،الباب الثالث العالم،الباب الثالث العالم، الباب الخامس الاخلاق، الباب السادس المدينة الفاضلة،الباب السابع المدن المضادة للمدينة الفاضلة.
3⃣ در نگاه اول به این فهرست روشن میشود که؛ او برای تبیین مدینه فاضله و مدن مضادة ابتدا از هستیشناسی آغاز میکند. مراتب موجودات را می گوید، رتبهبندی میان موجودات را طرح میکند، به شرح عالم و نظریه فیض میپردازد، اخلاق و نقش عقل فعال و اراده را میگوید و سپس وارد در مباحث مدینه فاضله می گردد. آغاز از هستیشناسی برای بحث پیرامون سیاست مدنیه چه معنایی می تواند داشته باشد؟ آیا او اجتماعات انسانی را امتداد مراتب موجودات میداند؟ به نظر میرسد که، چنین نباشد و در بیان او نیز نیامده است که، اجتماعات انسانی در ادامه مراتب موجودات و به عنوان مرتبهای از آن مراتب است. یعنی اساس #شکلگیری جوامع را در امتداد مراتب هستی بیان نمی کند بلکه خاستگاه تشکیل جامعه را به ضرورت دستیابی به غایت خلقت انسانی پیوند میزند:
«و الإنسان من الأنواع التي لا يمكن أن يتم لها الضروري من أمورها و لا تنال الأفضل من أحوالها إلا باجتماع جماعات منها كثيرة في مسكن واحد»(السیاسة المدنیة، ص 73)
انسان از آن انواعی است که امورات ضروریاش را فقط در اجتماع میتواند به سرانجام برساند. اینگونه است که جامعه شکل میگیرد:
« فلذلك لا يمكن أن يكون الانسان ينال الكمال، الذي لأجله جعلت الفطرة الطبيعية، الا باجتماعات جماعة كثيرة متعاونين» (آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها، ص 112)
جامعه براساس نیاز فطری انسان برای دستیابی به کمالات خویش، شکل میگیرد، اما اینکه، اساساً جامعه خاستگاهی هستیشناختی داشته باشد به این معنا که در ادامه مراتب موجودات قرار بگیرد و مبادی آن در سلسله عالیه موجودات باشد نیست. البته او نکاتی درباره #رئیسمدینه دارد که در مطالب بعدی اشاره خواهد شد.
@monir_ol_din