eitaa logo
امتداد حکمت‌ و فلسفه
840 دنبال‌کننده
406 عکس
22 ویدیو
128 فایل
#اِمتدادِحِکمت‌وَفَلسَفِه، از ضرورت جریان یافتن اعتقادات تا عمل در مقیاس جامعه، بحث می‌کند. همان دغدغه‌ای که فَقیه‌ِحَکیم‌ِحاکمِ‌انقلاب از اهالی فلسفه مطالبه می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از الفقه و الاصول
audio_all_2.mp3
29.88M
🌸الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایةامیرالمؤمنين و الائمةعلیهم السلام🌸 💥فایل صوتی خطبه غدیر به همراه ترجمه فارسی. ✨مناسب برای پخش در ایستگاه‌های صلواتی و موکب‌ها. @alfigh_alosul
💥به فلسفه‌چگونگی نیاز داریم. ✅ استاد سیدمنیرالدین حسینی(ره): 1⃣ ...حوزه، یعنی بحث از اصل هستی را داراست. حوزه، فلسفه‌ای دارد که درباره اصل اثبات اینکه هستی، ممکن الوجود است و به واجب الوجود محتاج هستند، را بحث می‌نماید. مثلاً وقتی سؤال می‌شود چرا این وجود دارد؟ این فلسفه اثبات می‌کند، این ممکن است و مخلوق واجب تعالی جلت عظمته است.... حوزه علاوه بر فلسفه چرایی، را نیز دارا می‌باشد. «چیستی» یعنی اینکه وقتی سؤال می‌کنند که این عالم چیست، می‌گوید: عالم دنیاست، بعد از آن، عالم آخرت می‌باشد و قبل از آن نیز عالم ذر بوده است یا هر تقسیم‌بندی دیگری که ذکر شود. 2⃣ .....علاوه بر فلسفه چرایی و فلسفه چیستی به فلسفه دیگری به نام نیز محتاج هستیم. منظور از چگونگی هم «چگونگی شدن» می‌باشد و نه در شکل اصل حول و قوه و در چرایی حول و قوه بلکه در چگونگی حرکت و تبدیل. حوزه این «فلسفه» را ندارد و لکن حتماً باید آن را داشته باشد. اگر نداشته باشد دینداری در معرض مشکلات مهمی قرار می‌گیرد. چرا که «شبهه» همیشه «شبهه نظری» در اصل هستی و چیستی نیست. @monir_ol_din
جلسه دهم.mp3
16.52M
🔹 دوشنبه 20 مرداد 1399 🔹 مُدرّس؛ حجة‌الاسلام متقیان موضوعات؛ 1⃣بررسی مسئله «وحدت و کثرت» در مرحله «اصالت ربط» ➖ نقد نظریه «تشکیک وجودی» ➖تقریر نظریه «وحدت ترکیبی» به عنوان تفسیر صحیح از وحدت و کثرت در مرحله اصالت ربط https://eitaa.com/monir_ol_din/1654
💥 سه‌احتمال درمواجهه باناهنجاریهای جامعه ✅ استاد سیدمنیرالدین حسینی(ره): 🔸ما با سه احتمال در عرصه عینیت مواجه هستیم: اول؛ اینکه بگوییم وجود ناهنجاریهای جامعه، ناشی از افراد است. لذا اگر افراد اصلاح شوند و یا جای خود را به افراد دیگری بدهند، عملاً ناهنجاریهای جامعه نیز تحدید بلکه مرتفع می‌گردد. دوم؛ اینکه بگوییم ریشه این معضلات، نه از افراد بلکه از و موجود است، هرچند بتوان بلحاظ عقلی این احتمال را مردود دانست اما فرض احتمال آن صحیح است. سوم؛ اینکه بگوییم نه تنها احتمال دوم صحیح است، بلکه ابزار لازم برای رفع این معضل نیز در اختیار ماست. در اینجا هرچند احتمال کارآمدی این ابزار هم ضعیف باشد، ولی چون قوی است و ممکن است خدای ناکرده کفار بر مسلمین پیدا کنند که مقابله با این تسلط هم مشروط به هیچیک از احکام شرعی نیست، لذا نمی‌توان فرض سوم را نادیده گرفت و از ادعای مطروحه بطور کلی صرف نظر کرد. 🔺طبیعی است که اگر احتمال ضعیف و محتمل قوی باشد ، امری قابل دفاع خواهد بود. یعنی اهتمام به شناسائی - و نه اهتمام به تصدیق آن- امری صحیح و معقول خواهد بود. @monir_ol_din
✅ یکی از اساتید فلسفه اسلامی که پیرامون موضوع ، تأملات و مصاحبه‌هایی داشتند، جناب آقای می‌باشد. به خلاصه‌ای از بیانات ایشان اشاره‌ای می‌کنیم؛ 👇👇 🔺مقام معظم رهبری در این عرصه که یک عرصه بسیار بزرگ فرهنگی است، سه مسئله و نکته‌ی اساسی و مهم مطرح فرموده‌اند: 🔸یکی اینکه موضوع احیاء را خیلی برجسته کردند. اصل مسئله، توسط حضرت امام به عرصه‌ی فرهنگی ما وارد شده است. 🔸نکته‌ی دوم این بود که ایشان نشان دادند اگر قرار باشد تمدن بزرگ اسلامی احیاء شود، نقطه‌ی اصلی کار، و دانش‌ها هستند. به نحو خاص ایشان روی علوم تأکید کردند و روی پیشرفت علمی پافشاری کردند. 🔸گام سومی هم ایشان پیموده است که آن هم بسیار اساسی است و این پازل را کامل می‌کند. ایشان فرمودند نقطه‌ی ثقل و اساس شکل‌گیری این روند، تکیه و توجه به است. 🔺بسیار هوشمندانه این گام ها طی شده است. نقطه ی اصلی کار، حکمت و فسلفه‌ی اسلامی است و همین حکمت و فلسفه‌ی اسلامی، مجموعه‌ی علوم و دانش‌ها را رهبری می‌کند، جهت‌گیری‌ها صورت می‌گیرد، فلسفه‌های مضاف و علوم مختلف شکل می‌گیرد و در نهایت منجر می‌شود به احیاء و شکل گیری تمدن بزرگ اسلامی. @monir_ol_din
. 🏴 با توجه به نزدیکی ایام تبلیغی دهه اول محرم الحرام، بارگذاری صوت جلسات مجازی ممکن نیست، ان‌شاءالله بعد از بازگشت از تبلیغ، بحث را ادامه خواهیم داد. التماس دعا.
💥خدای ملاصدرا و ابن‌سینا، الله، است. ✅ استاد دکتر سیداحمدفردید(ره): 1⃣حالا من حرفم این است: مسئله [این است که شاید] یک دفعه شما خیال کنید که –خب- یونان است و طاغوت یونان آمد در اسلام. بنابراین شما می‌گوئید نظر به اینکه یونان آمد در اسلام، ملاصدرا غرب‌زده بود؟ نه. نه. نه. بارها نه. آمد همه جا، یونان آمد. جای دیگر آمد. همه رفت. رفت، جایش الله گرفت. این مسئله ساده است. ببینید الآن غربی‌ها تمام جهان را می‌روند جستجو و پژوهش می‌کنند، دایرةالمعارف می‌نویسند، همه و همه، حوالت چنین است و مظهر اسمی هستند که می‌رود به اسم دوره‌ی جدید که مدارش بر موضوعیّت نفسانی و نفس امّاره است. شروع می‌کنند به حرف زدن. اسلامش باشد یا غیر اسلام باشد. 2⃣نسنجیده و نفهمیده و شاید با سوء نیّت، آمده‌اند گفته‌اند: "فلسفه آمده در اسلام؛ تو[=فردید] هم که فلسفه را طاغوت می‌گیری، پس اسلام طاغوت‌زده است"! توجّه کنید. بنده وقتی گفتم طاغوت، کلمه‌ی تئوس یونانی [و] زئوس است. درست است که کتب یونانی ترجمه می‌شود ولی طاغوت می‌رود و جایش الله می‌گیرد. ای آقا! ملاصدرا خدایش الله است، بوعلی‌سینا خدایش الله است نه خدای افلاطون و ارسطو. آمده[یونان امّا] عجیب است، هرچه آمده در ادوار اسلام، اول الله است. 3⃣غرب‌زدگی [مضاعف] تا دور‌ه‌ی مشروطه در اسلام نیست. ولی همینطور که پیش‌بینی شده-کلام الله مجید، شیعه و بقیه گفته‌اند- هرچه تاریخ جلو آمده در اسلام، تباهی و فساد آمده. معنایش این نیست که این تباهی و فساد که در اسلام آمده تا دوره‌ی قبل از مشروطه[، غرب‌زدگی مضاعف است]، معنایش این نیست که این‌ها غرب‌زده شدند. این‌ها، با این همه خدایشان الله بوده ولی تباهی و فساد آمده بود [و] فرق است [بین آن غربزدگی غیرمضاعف] با این غربزدگی که با مشروطه می‌آید. @monir_ol_din
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین. ▪️یابقیةالله آجرک‌الله فی مصيبة جدک الحسین ▪️ ▪صدای‌زنگ‌قافله ازتوبیابونامیاد کی‌بودمنوصدامیزد کیه‌که‌ازسفرمیاد ▪ @monir_ol_din
💥فلسفه تاریخ اسلامی ✅استاد سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی(ره): 🔸 پس از «فلسفه حرکت» بزرگترین گامی که برای برداشته می‌شود، تنظیم «فلسفه تاریخ الهی» است. به یاد بیاورید وقتی که فلسفه تاریخ دروغین در دستگاه مارکس برای عدالت اجتماعی درست شد، توانست سالها نصف دنیا را به خود مشغول کند. 🔸 «در فلسفه تاریخ اسلامی، مشت دشمن باز می‌شود» معلوم می‌شود که ، بر کارآمدی ابزار حاکم است. حکومتش هم خیلی بالاتر است. کارآمدی جامعه و امت نیز بر کارآمدی انسان حاکم است. کارآمدی ابزار، تابعی از کارآمدی انسان است و کارآمدی انسان تابعی است از کارآمدی جامعه. 🔸 در دستگاه الهی «جامعه» برابر است با «امت» و یک امت است. اگر یک جامعه بر این اساس شکل بگیرد، حرکت و رشدی خواهد داشت که بسیار عظیم‌تر از تمام تحرکاتی است که در تاریخ گزارش شده است. آنگاه خواهیم دید که آثار محبین حضرت اباعبدالله(سلام‌الله‌علیه) یا جامعه حسینی، در تاریخ چقدر است و این جوامع الهی هستند که در تحولات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی محور واقع می‌شوند نه جوامع الحادی. 🔸 نکته آخر هم این است که گزارش‌های بدست آمده از جوامع گذشته نیز، تازه معنادار می‌شود و انسان به مرتبه صحیحی از تحلیل دست پیدا می‌کند. 🔹ر.ک. مراقبه های عاشورایی، ص 43 @monir_ol_din
💥 وجودمبارک‌سیدالشهداء به‌مثابه شخصیت‌تاریخی ✅استادسیدمنیرالدین حسینی(ره): 1⃣ سخن گفتن درباره‌ي وجود مبارک حضرت سیّدالشّهداء(سلام الله علیه) به این معنا نیست که کسی بخواهد آن حضرت را همان‌گونه که هست بشناسد؛ چرا‌که فهم «تدریجی الحصول» ما، درباره‌ي شناخت موجودات ساده هم، مطلق و حقیقی نیست. فهم ما عاجز از فهمیدن حقیقت امور است، به ویژه فهم آنهایی که محور حقایق همه‌ي جهانند. بنـابرایـن در سطحـی کـه مـا هستیم بـه آثار مادی وجود مبارک حضرت سیّدالشّهداء در سطوح نازلش اکتفا می‌کنیم؛ یعنی در سطوحی که البته آن‌ها هم سطوح حقیقی آثار مادی ایشان نیست. 2⃣ برای معرفی وجود مبارک حضرت سیّدالشّهداء(سلام الله علیه) بسیار خوب است که ایشان را به عنوان یک شناسایی کنیم. بنابراین عاشورا یک حرکت تکاملگرای ساده نیست، بلکه «فلسفه‌ي تکامل اجتماعی» را در تاریخ تبیین می‌کند و لذا برای همه‌ي عصرها و نسل‌ها الگوی جاوید تکامل‌گرایی است. اما اولین سؤال این است که «شخصیت تاریخی» کیست و «تکامل‌گرایی تاریخی» چیست و چه تفاوتی با «تکامل‌گرایی اجتماعی» دارد؟ شخصیت تاریخی، شخصیتی است که در تحوّل تاریخی، مبداء و محور تأثیر باشد. وجود مبارک حضرت سیّدالشّهداء برحسب آثار ظاهری، نه فقط جامعه را، بلکه تاریخ را متحوّل کردند. 3⃣ برای شناخت تکاملگرایی تاریخی نیز میتوان از تفاوت آن با تکامل‌گرایی اجتماعی بهره برد. ، به‌دنبال ایجاد نظم و نظامی، متناسب با سیر بلوغ مبارزه است که هدف آن به‌دست گرفتن قدرت و سقوط ساختار قبلی است. تکامل‌گرایی اجتماعی، همواره به‌وسیله‌ي انقلاب‌ها ایجاد می‌شود.....اما جامعهای که فقط تا سطح تکامل اجتماعی را برای خود معنا کرده است و تکامل تاریخی را طراحی نکرده است، حتی اگر مدعی آشنایی با فلسفه‌ي تاریخ نیز باشد، تکاملگرای تاریخی خوانده نخواهد شد. بنابراین خود در دويست سال آینده را نخواهد داشت؛ چراکه قدرت تحلیل او در حد شناخت «موضع‌گیری‌ها» و «هماهنگ‌سازی موضع‌گیری‌ها» تا حد فروپاشی ساختار گذشته و ایجاد ساختار جدید است؛ نه «توسعه»‌ي وضع موجود به سمت وضع مطلوب. تکامل تاریخی چشم به پیروزی در «وهله» ندارد، بلکه برنامه او در کلیه‌‌ي موضوعات «سخن گفتن با نهادینه¬ترین نظام عاطفه‌ي انسان و جامعه» است. ر.ک. مراقبه های عاشورایی، ص 17 @monir_ol_din
💥همواره ولی فقیه، پاسدار جامعه شیعه در طول تاریخ بوده است. @monir_ol_din
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥فلسفه‌چگونگی، رابط میان اعتقادات و عینیت اجتماعی ✅استاد سیدمنیرالدین حسینی(ره): 1⃣تفاهم اجتماعي برابر با نظام‌هاي فلسفي جامعه يعني « فلسفه چرايي»، «فلسفه چيستي» و «فلسفه چگونگي» است. در فلسفه چرايي اصل علت و هستي هر پديده مورد بررسي قرار مي‌گيرد. مثلاً ماده قديم يا حادث است و نياز به مُحدِث دارد. در فلسفه چيستي صحبت از خصوصيت‌هاي خاص و به عبارتي مقومات ماهيت به ميان مي‌آيد. (اعم از اينكه خصوصيات اعتباري يا ذاتي شيء فرض شود) يعني هرگونه طبقه‌بندي و دسته‌بندي بين موجودات از ميدان‌هاي انرژي تا اشعه‌ها بايستي در اين فلسفه (فلسفه چيستي) پيرامون آن صحبت شود. 2⃣ فلسفه ديگري نيز در جامعه لازم است تا به وسيله آن بتوان با تحليل نظري و بدست آوردن «ابزار عملي» متناسب، عينيت را كنترل واداره نموده و آن «فلسفه چگونگي» است. اين سه نظام فلسفي اگر در ارتباط با يكديگر و در يك مجموعه ملاحظه شوند، برآيند شناخت رابطه بين «هستي»،«فيزيك»،«رياضي» را نتيجه مي‌دهند. لذا بايستي بتوان اين سه را در «وحدت و كثرت» ، «مكان و زمان»،«اختيار و آگاهي» ضرب كنيم تا در نتيجه بنيان نظام فكري جامعه پي‌ريزي شود. 3⃣ جامعه اسلامي ما در مقابله با فرهنگ كفر هر چند بتواند در «فلسفه چرايي» يعني همچون سدّي در مقابل شبهات اعتقادي ايستادگي كند و در «فلسفه چيستي» نيز بتواند ضرورت نبوت و رسالت و سير تكاملي عالم و قيامت و .... را تثبيت نمايد (گرچه در اين قسمت نيز كار اجتهادي دقيق لازم است) اما اگر نسبت به «فلسفه چگونگي» بي‌تفاوت باشد، عينيت و اعتقادات در جامعه منقطع شده و تكنولوژي و امر اداره به ديگران واگذار مي‌شود. نتيجه عملي اين ، استفاده از بينش غير الهي درجامعه اسلامي است كه در نهايت اين بينش، لجستيك ارزشي خاصي است و اين تقابل بينش و گرايش به تدريج موجبات ضعف گرايش ديني را فراهم ساخته و دين را به انزواي مطلق و يا دامن زدن به تأويلات حسي دين مي‌كشاند. ر. دوره پژوهشی؛ استراتژی امنیت ملی- کدپژوهش 311 @monir_ol_din
♻ از آنجا که موضوع این کانال است و سلسله مباحثات و ارائه‌هایی پیرامون در حال طرح و بحث است، به نظر می‌رسد بررسی دیدگاه برخی از اساتید برای تبیین بیشتر موضوع بسیار مهم امتداد حکمت خالی از فایده نبوده و زیادتی در انتفاع باشد. ♻پیشتر درباره دیدگاه حجة الاسلام و المسلمین آقای ، اشارتی رفته بود، لیکن به نظر می‌رسد ضرورت دارد بررسی تفصیلی دیدگاه ایشان بر محور امتداد حکمت صورت بگیرد و از اشارت فراتر رود. این بررسی می‌تواند گویای مرزهای باریک و ظریفی باشد که گاهی اوقات در بیان برخی از اساتید حکمت مورد توجه قرار نمی‌گیرد. ♻ ابتدائاً بیان ایشان گزارش می‌شود و سپس نکاتی که به ذهن می‌رسد تقدیم می‌گردد. اگر دوستان فرهیخته کانال علاقمند به پیگیری و ابراز نظر بودند بنده مشتاق به انعکاس مطالب دوستان هستم.🌹 https://eitaa.com/monir_ol_din/1674
🗂 ♨️نهضت مصاحبه با موضوع امتداد حکمت ⭕️خلاصه مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد 💢بخش1️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/1230 💢بخش2️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/1258 💢بخش3️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/1286 💢بخش4️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/1305 💢بخش5️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/1339 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
امتداد حکمت‌ و فلسفه
🗂 #پرونده_ویژه ♨️نهضت مصاحبه با موضوع امتداد حکمت ⭕️خلاصه مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد
✳عزیزان فرهیخته در موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی، اقدام به انجام مصاحبه با موضوع امتداد حکمت کرده اند که یکی از مصاحبه ها با جناب آقای امینی نژاد صورت می گیرد. ✳ در پست فوق 👆👆 خلاصه مصاحبه در 5 بخش آورده شده است که البته خلاصه مفید و قابل استفاده ای است و می توان به دیدگاه ایشان پیرامون موضوع امتداد حکمت دست یافت.
☑ خلاصه مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد 💢بخش1⃣ 🔺این تعبیر [] را مقام معظم رهبری حفظه الله در سنوات اخیر رواج دادند. این یک موضوع بسیار هوشمندانه و دقیقی است که از سوی ایشان مطرح شده است. 🔺مقام معظم رهبری در این عرصه که یک عرصه بسیار بزرگ فرهنگی است، و نکته‌ی اساسی و مهم مطرح فرموده‌اند: 🔸یکی اینکه موضوع تمدن بزرگ اسلامی را خیلی برجسته کردند. اصل مسئله، توسط حضرت امام به عرصه‌ی فرهنگی ما وارد شده است، در این، جای هیچ گونه شک و تردیدی نیست ولی تا جایی که بنده اطلاع دارم، این نحوه زبان دادن که اساساً هدف عظیم انقلاب کبیر ما، احیاء مجدد تمدن بزرگ اسلامی است، نکته‌ی بسیار مهمی است؛ یعنی ما نباید در بحث انقلاب اسلامی به اهداف سطحی‌تر و نازل‌تر توقف بکنیم. این نشان می‌دهدکه دورنمای ما در انقلاب اسلامی چیست. 👈انقلاب اسلامی به سمت احیاء تمدن بزرگ اسلامی حرکت می‌کند، این نکته اول. 🔸نکته‌ی دوم این بود که ایشان نشان دادند اگر قرار باشد تمدن بزرگ اسلامی احیاء شود، نقطه‌ی اصلی کار، و دانش‌ها هستند. به نحو خاص ایشان روی علوم تأکید کردند و روی پیشرفت علمی پافشاری کردند. در شعب و گونه‌های مختلف علم فرمودند که باید این پیشرفت حاصل شود. این زمینه‌ی شکل گیری تمدن بزرگ اسلامی است. 🔸گام سومی هم ایشان پیموده است که آن هم بسیار اساسی است و این پازل را کامل می‌کند. ایشان فرمودند نقطه‌ی ثقل و اساس شکل‌گیری این روند، تکیه و توجه به اندیشه‌های بنیادی و است. 🔺بسیار هوشمندانه این گام‌ها طی شده است. نقطه‌ی اصلی کار، حکمت و فسلفه‌ی اسلامی است و همین حکمت و فلسفه‌ی اسلامی، مجموعه‌ی علوم و دانش‌ها را رهبری می‌کند، جهت‌گیریها صورت می‌گیرد، فلسفه‌های مضاف و علوم مختلف شکل می‌گیرد و در نهایت منجر می‌شود به احیاء و شکل‌گیری تمدن بزرگ اسلامی. 🔺این یک مجموعه‌ای است که کاملاً اجزای آن به هم مرتبط است. در این فضا است که مقام معظم رهبری بحث امتدادهای حکمت را مطرح کردند و جدی گرفتند و در جلسات متعدد که با اندیشمندان فلسفی و بزرگوارانی که در این فضا کار می‌کنند، مرتب روی بحث امتدادها تأکید می‌فرمودند. 🔸چنانچه همیشه یک مقایسه‌ای در کلام ایشان بین امتدادهای فلسفه‌ی اسلامی و امتدادهای فلسفه‌ی غرب صورت می‌گرفت که دنیای غرب، امتدادهای خودش را در ساحت‌های متعدد حیات بشری پیدا کرده است، منتها متأسفانه در فضای حکمت و فلسفه‌ی اسلامی با اینکه از غنای محتوایی بیشتری برخوردار است، از قوت و عمق بیشتری برخوردار است، متأسفانه ما این امتدادها را چندان به چشم نمی‌بینیم. 🔸باید ما بدانیم بر اساس همان فضای سه ضلعی که مقام معظم رهبری فرموده، اگر این فضا جدی گرفته نشود به اصل تمدن بزرگ اسلامی ضربه خواهد زد و از عمق این تمدن بزرگ اسلامی کاسته می‌شود. لذا مسئله‌ی امتداد فلسفه و حکمت اسلامی، است و من فکر می‌کنم ما مسائل علمی و دانشی فراوانی را باید در خصوص بحث امتداد فلسفه‌ی اسلامی پی بگیریم. @monir_ol_din
امتداد حکمت‌ و فلسفه
#بررسی‌دیدگاه_1 #گزارش_1 ☑ خلاصه مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد 💢بخش1⃣ 🔺این تع
♻گزارشی منقول از کانال موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی که خلاصه ای از یک مصاحبه است صورت گرفت. ♻ نقد و ارزیابی بخش اول از مصاحبه بعد از مطالعه و تأمل پیرامون آن انجام خواهد شد. ♻چنانچه دوستان عزیز ناظر برمطالب آقای امینی نژاد یا نقدی که صورت می گیرد، نکته ای داشته باشند، در خدمتیم. @monir_ol_din
◾️السلام علیک یا سیدالساجدین یاعلی بن الحسین ◾️ 🏴گریه بر آب وضویش می‌ریخت خون دل بر سر و رویش می‌ریخت @monir_ol_din
امتداد حکمت‌ و فلسفه
#بررسی‌دیدگاه_1 #گزارش_1 ☑ خلاصه مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد 💢بخش1⃣ 🔺این تع
✳ درباره بخش اول مصاحبه آقای امینی‌نژاد، نکاتی نقدگونه وجود دارد که، تقدیم می‌شود؛ 1⃣ ایشان سه مسئله را در اندیشه مقام معظم رهبری برجسته کردند؛ احیاء تمدن اسلامی، نقش علوم و دانش‌ها در این احیاء، نقش اساسی فلسفه اسلامی در میان علوم. درباره ضرورت احیاء تمدن اسلامی در اندیشه رهبری که به عنوان ترسیم شده است سخنی نیست و جای تردیدی وجود ندارد اما درباره دو مؤلفه دیگر که ایشان طرح می‌کنند، جای سخن وجود دارد. 2⃣ کسانی که با اندیشه‌های تمدنی مقام معظم رهبری آشنایند و آنها را مطالعه نموده‌اند، می‌دانند که، ایشان هماره بر نقش علوم و دانش‌ها تأکیدی بسیار اساسی دارند اما در خصوص تمدن اسلامی، با ملاحظه جوانب مختلف حرکت گسترده امت اسلامی سخن می‌گویند و طرح می‌ریزند. از این‌روی، علاوه بر علم و دانش، به نقش اساسی عوامل دیگر نیز تأکید علی‌الدوام دارند که مهمترین آنها مؤلفه و است: 🔹 «ما در تمدّن اسلامی و در نظام مقدّس جمهوری اسلامی كه به سمت آن تمدّن حركت می‏‌كند، این را هدف گرفته‌ایم كه دانش را همراه با معنویّت پیش ببریم.»۱۳۷۶/۰۶/۱۹ 🔹 «هدف نهائی را باید امت واحده‌ی اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی جدید بر پایه‌ی دین و عقلانیت و علم و اخلاق، قرار داد.» 1390/06/26 مواردی دیگری را نیز می‌توان برشمرد که با قرائت از اندیشه رهبری منافات دارد و سبب نادیده گرفتن اضلاع دیگر این اندیشه می‌شود. درحالیکه سعی دارد تصویری همه‌جانبه‌نگر و جامع پیش روی امت قرار دهد. 3⃣اما ادعای اینکه، نقطه اصلی کار، حکمت و فلسفه اسلامی است، با اندیشه تمدنی ایشان سازگاری ندارد. اینکه معظم‌له به حکمت اسلامی و ضرورت امتداد آن تأکید دارند به این معنا نیست که در سازواره اندیشه تمدنی ایشان، نقطه اصلی کار بر روی حکمت و فلسفه اسلامی بنا شده باشد: 🔹 «دومین نکته، لزوم ترسیم هدف بلندمدت برای بیداری اسلامی در کشورهای مسلمان است؛ نقطه‌‌ی متعالی و والائی که بیداری ملتها را باید سمت و سو دهد و آنان را به آن نقطه برساند. با شناسائی این نقطه است که می‌توان نقشه‌‌ی راه را ترسیم کرد و هدفهای میانی و نزدیک را در آن مشخص نمود. این هدف نهائی نمی‌تواند چیزی کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامی» باشد. امت اسلامی با همه‌‌ی ابعاض خود در قالب ملتها و کشورها، باید به جایگاه تمدّنىِ دست یابد. شاخصه‌‌ی اصلی و عمومی این تمدن، بهره‌‌مندی انسانها از همه‌‌ی ظرفیت‌های مادی و معنویای است که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. آرایش ظاهری این تمدن را در حکومت مردمی، در ، در اجتهاد و پاسخگوئی به نیازهای نوبه‌‌نوی بشر، در پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، در ایجاد رفاه و ثروت عمومی، در استقرار عدالت، در خلاص شدن از اقتصاد مبتنی بر ویژه‌‌خواری و ربا و تکاثر، در گسترش اخلاق انسانی، در دفاع از مظلومان عالم، و در تلاش و کار و ابتکار، می‌توان و باید مشاهده کرد. نگاه اجتهادی و عالمانه به عرصه‌‌های گوناگون، از علوم انسانی تا نظام تعلیم و تربیت رسمی، و از اقتصاد و بانکداری تا تولید فنی و فناوری، و از رسانه‌‌های مدرن تا هنر و سینما، و تا روابط بین‌‌الملل و غیره و غیره، همه از لوازم این تمدن‌‌سازی است.» 1392/02/09 تمدن مطلوب در اندیشه رهبری، است، زیرا مقصود از تمدن یعنی امت واحده اسلامی‌ و تنها قرآن است که می‌تواند چنین امت فراگیری را تشکیل دهد نه دستگاه حکمی و فلسفی. همانطور که گفته شد، روشن است که، حکمت اسلامی در اندیشه رهبری جایگاه مهم و حساسی را دارد و بر همان اساس هم تأکید مداوم بر دارند، لیکن وقتی که می‌خواهیم از تمدن اسلامی سخن بگوییم، نه تنها ضرورت دارد که افق دید خود را توسعه داده و در مقیاسی وسیعتر با اندیشه رهبری همراه شویم، بلکه باید به نصوص بیانات ایشان نیز مراجعه کرده و آنها را محط و پایه بحث قرار دهیم. امکان طرح مطالب مفصل وجود دارد لیکن به همین مقدار اکتفا می‌کنیم و ادامه گزارش مصاحبه آقای امینی نژاد را پی می‌گیریم. @monir_ol_din
مقاله بسیط الحقیقه.pdf
483K
📝محمد متقیان ✅ تقریر و نقد قاعده «بسیط الحقیقة» ▫چکیده قاعده «بسیط الحقیقة کل الاشیاء» از قواعد فلسفی مهمی است که در مکتب صدرایی مورد اهتمام ویژه ای قرار گرفته است. این قاعده در مهمترین موقف حکمی یعنی مبحث الهیات بالمعنی الاخص، برای دستگاه حکمت متعالیه پیش برنده بوده است. به نظر می رسد، علیرغم اینکه معنا و مفادی که این قاعده درصدد بیان آن است، سبب گشته است که ارتقاء ویژه ای در حوزه فلسفه اسلامی صورت بگیرد، لیکن نقیصه ای بس مهم دامنگیر آن شده است که، اقامه برهان بر آن را مشکل می سازد،به گونه ای که نمی توان این قاعده را از درون استدلالی که صدرا برای آن بیان می کند، نتیجه گرفت. نگارنده در این مقاله، به دنبال آن است که ابتدا با تبیین مبادی تصوریه قاعده به تقریری دقیق از آن دست یافته و سپس نقد خود را مبتنی بر آن تقریر و تصویر ارائه نماید. به نظر می رسد دو نقد بر این قاعده وارد است؛ نقد اول بر معنای «بسیط الحقیقه» است و نقد دوم بر «برهان خلف» وارد می شود. @monir_ol_din
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑ خلاصه مصاحبه با حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین امینی نژاد 💢بخش 2 🔺امتدادیابی یک فلسفه مثل فلسفه و حکمت اسلامی چه معنایی می‌تواند داشته باشد، اصلاً یعنی چه؟ 🔺می‌توانیم بگوییم که مراد از امتداد فلسفه و حکمت اسلامی این است که بتواند در غیر فضای حکمت و فلسفه بکند و در آنجا توصیه‌ها و مباحثی را عرضه بکند که منجر به تغییر و تحولاتی در آن‌ها بشود. 🔸عرصه‌های فراوانی برای حیات انسانی وجود دارد، اعم از علوم انسانی، علوم تجربی، علوم ریاضی و ... و شئون و ساحت‌های متعددی که حیات انسانی اقتضای آن را دارد. چه به لحاظ فردی، چه به لحاظ اجتماعی، خود فضای اجتماعی هم عرصه‌های متعددی دارد. 🔸اگر بنا باشد حکمت و فلسفه‌ی اسلامی به عنوان یک اندیشه‌ی بنیادین و عمیق انسانی، خودش را در همه‌ی این عرصه‌ها یا هر یک از این عرصه‌ها حاضر بکند، چه دارد. 🔺ورود و نتیجه‌گیری از مباحث فلسفی در عرصه‌های علوم دیگر می‌تواند یک تفسیر و تحلیل از امتداد فلسفه‌ی اسلامی باشد. 🔺اولین امتداد و پیامدی که یک فلسفه‌ی بنیادین مانند فلسفه و حکمت اسلامی می‌تواند در ساحت‌های دیگر داشته باشد تولید به دانش‌ها و فلسفه‌های مضاف به موضوعات متعدد است ولی فقط در همین حد هم اکتفا نمی‌شود بلکه در نفس پیکره‌ی مسائلی که در آن دانش‌ها و موضوعات مختلف مطرح هست می‌تواند دخالت پیدا بکند. 🔸بنابراین یک معنا از امتداد این است که ما بگوییم فلسفه به عنوان یک دانش، پیامدها و نتایجش در دانش‌های دیگر و موضوعات دیگر به چه شکلی در می‌آید. 🔺یک معنای دقیق‌تر و عمیق‌تر از امتداد وجود دارد. 🔸فلسفه اعم‌العلوم است و موضوع فلسفه اعم‌الموضوعات است، تمام علوم با تمام مسائل و تمام موضوعات، می‌تواند با فلسفی و حکمی مورد مطالعه قرار بگیرد. 🔸مراد از این بحث، این است که موضوع فلسفه با زاویه دیدی که وجود دارد، آنچنان اعم است که موضوعات تمام علوم و تمام شئون حیات بشری را از منظر موضوع خودش می‌تواند مورد مطالعه قرار دهد. 🔺در چنین فضایی ما می‌توانیم بحث امتداد فلسفه را مطرح بکنیم که مراد از امتداد فلسفه و حکمت اسلامی این است که اگر یک فیلسوف و یک اندیشمند فلسفی، از منظر فلسفی بخواهد به سایر علوم، به موضوعاتشان، به مجموعه مباحثی که در حوزه انسانی و غیر انسانی مطرح هست، نگاهی بیندازد، نتایج این نگاه به چه شکلی درخواهد آمد. مراد ما از این امتدادها، یک چنین چیزی باشد. @monir_ol_din
امتداد حکمت‌ و فلسفه
#بررسی‌دیدگاه_1 #گزارش_2 ☑ خلاصه مصاحبه با حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین امینی نژاد 💢بخش 2 🔺امتدادیابی ی
♻گزارشی منقول از کانال موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی که خلاصه ای از یک مصاحبه است صورت گرفت. ♻ نقد و ارزیابی بخش دوم از مصاحبه بعد از مطالعه و تأمل پیرامون آن انجام خواهد شد. ♻چنانچه دوستان عزیز ناظر برمطالب آقای امینی نژاد یا نقدی که صورت می گیرد، نکته ای داشته باشند، در خدمتیم. @monir_ol_din
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امتداد حکمت‌ و فلسفه
#بررسی‌دیدگاه_1 #گزارش_2 ☑ خلاصه مصاحبه با حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین امینی نژاد 💢بخش 2 🔺امتدادیابی ی
✳ درباره بخش دوم مصاحبه آقای امینی‌نژاد، نکاتی نقدگونه وجود دارد که، تقدیم می‌شود؛ 1⃣ جناب آقای امینی‌نژاد در این بخش، دو معنای برای طرح کرده‌اند؛ جریان مباحث فلسفی در علوم دیگر، توجه به سایر علوم از زاویه دید فلسفی و حکمی. 1-1. این دو معنا نه تنها دربردارنده نکته‌ای فنی و دقیق نیست بلکه، حکایت از ابهام معنای امتداد در ذهن ایشان دارد. به نظر می‌رسد برای تبیین معنای امتداد، آن هم بعد از گذشت چند دهه از ورود فلسفه به ساحت جامعه، انتظاری بیش از این نابجا نباشد. چرا که، سرریز شدن مباحث فلسفی در سایر علوم و تولید فلسفه‌های مضاف چه به دانشها و چه به موضوعات، تصویری کلی از یک مطلوب فلسفی است. آنچه که در این میان مهم است، ارائه تصویری فلسفی و دقیق از این مباحث فلسفی در سایر علوم است. سؤال این است که؛ چگونه فلسفه صدرایی بر محوریت می‌تواند وارد موضوعات علومی چون جامعه‌شناسی، اقتصاد، روان‌شناسی، مدیریت و.... گردد؟ آیا مفهوم ، قدرت امتداد و سرریزشدن در محیط علوم اجتماعی را دارد؟ و اگر مقصود از مباحث فلسفی، امتداد مفهوم مرکزی فلسفه صدرایی نیست بلکه به کاربستن قواعد و اصول فلسفی در سایر علوم است، این هم سخن تازه‌ای نیست و بسیار پیش از این در برهان شفاء بر محور برهان آن را توضیح داده و تبیین کرده است. او در آن مباحث، انتقال برهان از علوم مافوق بر علوم مادون را در کمال دقت و عمق توضیح می‌دهد. 1-2. اندیشه فلسفه‌های مضاف که یکی از ایده‌های مطرح در عرصه است، هیچ نشانه‌ای از امتداد فلسفه صدرایی در سایر علوم به دنبال نداشته است. آنچه از این اندیشه بر آمد این بود که، باید در یک تأمل فرانگر عقلانی به موضوعات مختلف از علوم اجتماعی و انسانی تا ریاضی و فیزیک، آنها را تحلیلی فلسفی نمود. آیا در این تأمل فرانگر عقلانی که در نهایت به فلسفه‌های متعدد مضاف ختم می‌شود، از ظرفیت نظریات صدرایی ماننداصالت وجود، تشکیک وجودی، تشأن و... بهره‌برداری می‌شود؟ بد نیست که، یادآوری کنیم که، حضرت آیت الله در فرآیند استخراج ، این نکته بسیار مهم را خاطرنشان کردند که، اصالت وجود ظرفیت تولید فلسفه سیاست را ندارد و این فلسفه را باید از بخش حکمت عملی استخراج نمود. 1-3. مقصود از زاویه دید فلسفی چیست؟ تمام فلاسفه مسلمان به دلیل دغدغه هستی‌شناسانه‌ای که دارند، از یک منظر به عالم می‌نگردند و آن توجه به کنه وجود و هستی است و درک احکام آن. آیا می‌توان گفت که این منظر، در اختیار فیلسوف هستی‌شناس غربی نیست؟ اگر او هم وجودشناسانه به عالم بنگرد، مگر غیر از این است که، از همان منظر به موضوعات توجه نموده است؟ در این صورت چه تفاوتی میان امتداد حکمت اسلامی و فلسفه غربی خواهد بود؟ فلسفه‌های وجودشناسانه از آن جهت که دغدغه دارند یک منظر بیشتر ندارند، هرچند ممکن است به دستگاه‌های متفاوت فلسفی منتهی شوند که عوامل مختلفی در این امر دخیل است. ↩ از ایشان به عنوان استاد فلسفه اسلامی، توقعی بیش از آن بود که امتداد حکمت را در سطحی‌ترین و مبهم‌ترین صورت آن معنا کردند. البته شاید در بخش‌های دیگر به توضیحات بیشتری در این زمینه بپردازند که در پست‌های بعدی به آنها خواهیم پرداخت. @monir_ol_din
| عدم امتداد فلسفه اسلامی | مقام معظم رهبری: «نقص فلسفه‌ی ما این نیست که است - فلسفه طبعاً با ذهن و عقل سروکار دارد - نقص فلسفه‌ی ما این است که این ذهنیّت سیاسی و اجتماعی ندارد» . @monir_ol_din
2862_459_700.jpg
45.4K
، عنوان پروژه‌ای علمی است که، روزگاری در بخشی از جامعه علمی حوزوی به عنوان راهبرد اسلامی‌سازی علوم انسانی تلقی می‌شد. تقریباً چندسالی است که، از این پروژه نوایی به گوش نمی‌رسد، آیا این راهبرد اشتباه بوده است؟ یا اینکه در مسیری دیگر ارتقاء یافته و تکامل پیدا کرده است؟ و یا..... @monir_ol_din
✅ آیا حکمت صدرایی، فلسفه سیاسی دارد؟ 📝 استاد خسروپناه: «بنابراین یک‌زمانی کسی می‌گوید ما با در‌‌اختیار داشتن مبانی ملاصدرا و حکمت متعالیه می‌توانیم حکمت سیاسی متعالیه یا فلسفه سیاسی صدرایی را تاسیس کنیم؛ این حرف، پذیرفتنی است؛ چون ملاصدرا یک‌سری مبانی معرفت‌شناختی، انسان‌شناختی، هستی‌شناختی و ارزش‌شناختی دارد که می‌توان از این مبانی استفاده کرد و از دل آن، فلسفه سیاسی استخراج کرد. پرسش این است که آیا باتوجه به قاعده‌های مختلف فلسفه صدرایی نظیر «اصالت وجود»، «تشکیک وجود»، «حرکت جوهری»، «اتحاد عاقل و معقول»، «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا» و... می‌توان تبیینی از مشروعیت و سیاست ارائه کرد؟ یا مثلا راجع به مشروعیت سیاسی حاکم و حکومت سخن گفت؟ پاسخ مثبت است.» http://farhikhtegandaily.com/news/46379/ ♻ حضرت آیت الله جوادی آملی؛ نمی توان از «اصالت وجود» توقع تبیین حکمت سیاسی را داشت بلکه باید استخراج حکمت سیاسی متعالیه را از تقسیمات حکمت به نظری و عملی آغاز نمود. ❓با چه بیان و ادبیات فلسفی، می توان از «اصالت وجود» تبیینی از مشروعیت و سیاست ارائه داد؟ @monir_ol_din