فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #مستند | ببینید
🔹در این صنعت قطع و یقین یکی از سردارهای ما #شهید_احمدی_روشن بود
🔺آدم وقتی پازل مصطفی رو میچینه، می بینه عجب به حق زدن مصطفی رو
🔻مصطفی یل این صنعته، مصطفی پرچم دار این صنعته
@mostafaahmadiroshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰حضور پدر شهید احمدی روشن در مراسم شهید حدادیان اسفند ۹۶
📌دادسرای تهران: حکم قصاص محمدرضا ثلاث باباجانی راننده اتوبوس خیابان پاسداران که ماموران ناجا را به شهادت رسانده بود،سحرگاه امروز اجرا شد.
❌محمدثلاث مسئولیت اینکه سوار اتوبوس بوده و ماموران نیروی انتظامی زیر گرفته را قبول کرده است
⚠️ #جای_شهید_و_جلاد_عوض_نشود
@mostafaahmadiroshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#خاطره_کاری
🔹مصطفی کارش زندگی اش بود، تلفنش مدام زنگ میخورد. فرقی نمیکرد چه کسی و چه وقتی زنگ بزند. نصفه شب هم بود جوابش را میداد. دیگر تا صبح خوابش نمیبرد تا کار را انجام دهد.
🔹از کاشان که می آمد تهران، توی ماشین از سه ساعت راه دو ساعتش را با موبایل حرف میزد؛ با این تامین کننده با آن پیمان کار با این فروشنده با آن مدیر.
توی خانه هم همین اوضاع بود.
گاهی وقتها از شدت خستگی به تخت نمیرسید؛ وسط هال خوابش میبرد.
گاهی موبایلش را از کنارش بر میداشتم تا کمی بخوابد.
@mostafaahmadiroshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#شهادت🌷
🌷همان اولین لحظه ای که پیکرش را دیدم احساس خوبی داشتم که من هم دیگر توی محشر شفیع دارم، یعنی یک کسی هست که مرا آنجا بشناسد. وضع ما که معلوم نیست، حواسمان که جمع نیست، این همه درگیری های دنیوی ما را غافل می کند، آنجا توی محشر هم اگر کس و کاری نداشته باشیم که به دادمان برسد، ول معطل خواهیم بود. اگر مارا خواستند بیندازند جهنم، دستمان به یکی می رسد، یک آشنا داریم.
🌷آن هم آشنایی که توی همین دنیا بدون آنکه ما خبر داشته باشیم سفارش ما را به این و آن می کرد. حتما آن طرف هوای ما را خواهد داشت. این احساس، احساس خاصی بود.
📌نقل از دوست شهید
@mostafaahmadiroshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#فرهنگی
🔹بچه های گروه فردای سبز توی دانشگاه به خانواده های بی بضاعت و کم بضاعت رسیدگی می کردند. پول جمع می کردیم، چند قلم جنس می خریدیم و یک شبهایی می بردیم توی محله های پایین شهر، میدان خراسان و شوش و طوری که کسی متوجه نشود، توزیع می کردیم.
🔹بچه ها خانواده های محروم را از قبل شناسایی شان کرده بودند. مشکلات درسی و گرفتاری هایشان را هم اگر می توانستیم رفع می کردیم. مصطفی هم توی گروه فعالیت می کرد و همراهمان می آمد. خانواده ها را که می دید، چشمش پر اشک میشد.
🔹همیشه ناراحت بود که چرا نمی توانیم مشکلاتشان را کامل حل کنیم. توی راه که میرفتیم و میآمدیم بغض توی گلویش بود. تا چند ساعت توی خودش بود، با کسی حرف نمیزد. اگر به خانوادهای قول میداد که کارشان را پیگیری کند، حتی شده از درسش هم میزد و میرفت دنبالش.
@mostafaahmadiroshan
#خاطره_دانشجویی
🔸دوستش می گفت: خوابگاه دانشگاه شریف، خیابان زنجان، بلوک یک، اتاق ۳۱۳ ، من و مصطفا دو سال با هم بودیم. مصطفی، ميم شيمي ۷۷ از آن دست آدمهای بشاش و خنده رو که یک ماه نشده با همه آشناست.
با همه گرم می گیرند، با مذهبی و غیرمذهبی، با همه شوخی می کنند. اگر کسی دنبالش میگشت، محتمل ترین جایی که می شد پیدایش کرد، همان پاتوق مذهبی های خوابگاه زنجان بود، نمازخانه ی خوابگاه.
🔺شریفی ها به دانشجویان مهندسی شیمی شریف، میم شیمی می گویند.
@mostafaahmadiroshan
🌷سالروز شهادت مظلومانه آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن از یارانش را تسلیت عرض نموده و روز قوه قضائيه را گرامی ميداريم.
@mostafaahmadiroshan
📸 اجرای #نقاشی_چهره شهید مصطفی احمدی روشن توسط برادر بزرگوار احمد منصوب در مراسم تجلیل از دانش آموزان و دانشجویان نخبه ی مشهدی شرکت کننده در مسابقات علمی جهانی.
🔸در پایان مراسم تابلوی نقاشی تقدیم به پدر شهید گردید🙏
تصاویر در ادامه👇👇👇
@mostafaahmadiroshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#بعد_از_شهادت
#دلنوشته
بدان ماه هم در آسمان نباشد، شب های روشنی دارم با تو 🌙
#في_الليل_إذایغشی
هیچ زمانی آدم هایی که شما را به خدا نزدیک تر می کنند را رها نکنید! بودن آن ها یعنی خدا هنوز حواسش به شما هست🍃
خودت میدانی از تمام دنیا برایم عزیزتری تا به حال هیچ کس را توی این دنیا اندازه تو دوست نداشته ام، گاهی فکر می کنم نکند این همه دوست داشتن خدای نکرده مرا از #خدا دور کند؛ اما وقتی خوب فکر می کنم، می بینم من با عشق تو به خدا نزدیک تر می شوم... (دختر شینا | ص ۱۴۶]
+دستتو هیچ وقت ول نمیکنم... از تو اصلا دور نمیشم! میشه توام ول نکنی دستمو تا آخرش؟ وقتی نگاهت میکنم انگار بیش تر بهم ثابت میشه که هیچی نیستم... وقتی نگاهم گره میخوره تو نگاه آسمونیت... میگم داداشی؟ میشه از نفس بیفتم ولی از نگاهت نه؟!
آخه نور تویی، داشته باشمت راهو گم نمیکنم...
#روشنی راه
#یابن_الهداه_المهديين
مرارها مکن تا انتها
شنیده ام هر آنچه بخواهی، آنی!
خدایا می شود نمیریم....؟
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده🌷
@mostafaahmadiroshan
#خاطره_دانش_آموزی
#راه_های_سرزمین_ریاضی
🔹خودش دوست داشت برود رشته ریاضی. کلا در ریاضی و فیزیک و شیمی همیشه جلوتر از بقیه بود. در دوره راهنمایی مسئله های ریاضی را از چند راه حل می کرد. یادم هست توی خانه یک مسئله ریاضی نشان می داد و می گفت: ببین مامان جون اینطوری هم می شود؟
می گفتم که آره، و بعد می گفت: ولی معلم ما که این روش را قبول نمی کند.
🔺نقل از مادر شهید
@mostafaahmadiroshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
✨ #خاطره_خانوادگی
🌸 علیرضا می دانست که پدرش چند روز اول هفته خانه نیست.
دو روز آخر هفته می تواند ببیندش،
آن هم آخر وقت.
🌸 هر وقت که مصطفی می آمد خانه با علیرضا یا کشتی می گرفت یا شمشیر بازی می کرد یا فوتبال بازی می کرد.
همیشه بهش می گفت:
«حمله کن، عقب نرو.»
می گفت:
«می خوام علیرضا مثل خودم جنگنده بشه. این بچه، توی آینده آدم بزرگی می شه.»
🌸 توی این مدت بعد از شهادت مصطفی علیرضا یک بار ازم نپرسیده بابا کجاست.
تو داری اش به خود مصطفی رفته...
✨ به روایت از همسر شهید
@mostafaahmadiroshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#شهادت 🌷
🌷وقتی مصطفی #شهید شد من عمیقا از خداوند طلب #مرگ کردم. با اینکه خیلی آدم طرف زندگی هستم، خیلی آدم شادی هستم. مصطفی هم همینطور بود. خیلی شاد و طرف زندگی.
مصطفی خیلی دنیا را دوست داشت و علی رغم این دوست داشتن، حاضر نشد معامله کند و این به نظر من ارزشش خیلی بیشتر از آن کسی است که دنیا را رها می کند و تارک دنیا می شود.
🌷شاید باورتان نشود ولی اولین چیزی که بعد از شهادت مصطفی به ذهنم رسید این بود که راحت شدم. مصطفی یک چیزی بود اینجا، که نه پایین می رفت نه بالا می آمد....
رابطه با مصطفی دردسر بود، اولش دردسر بود، وسطش دردسر بود، آخرش هم دردسر بود.
🌷من این قدر مصطفی را #دوست داشتم که حقیقتا بعد از شهادتش طلب مرگ کردم ولی او مثل باری بود که حقیقتا از روی دوش من برداشته شد.
✨نقل از همکار شهید
@mostafaahmadiroshan