eitaa logo
مهـــــدی موعـــــود
56 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
310 ویدیو
27 فایل
🤲 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲 🔶 برنامــــــــه این کانال: 🔸هر روز یک صفحه قــــــــرآن 🔸فـــــــرازی از نهــج البلاغــــــــــه 🔸و سخـــــنرانی های مذهــبی 📲 آی دی ارتباط 👇 @mahmoudkavianyzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
مائده ۳ 🐏🐏🐏🐏🐂🐄🐏🐏🐏🐏 ✍اين آيه، ده مورد از را بيان كرده است. «مُنخَنِقة»، حيوانى است كه خفه شده باشد، چه به دست انسان يا حيوان، يا خود بخود. «مَوقوذَة»، حيوانى است كه با ضرب و شكنجه جان دهد. رسم عرب آن بوده كه بعضى حيوانات را به احترام بت ها آنقدر مى زدند تا جان دهد و اين كار را نوعى عبادت مى پنداشتند. «متردّية»، حيوان پرت شده از بلندى و «نطيحة»، حيوانى كه بر اثر شاخ خوردن مرده باشد. تحريم آنچه كه در اين آيه مطرح شده است، در سوره هاى انعام و نحل و بقره آمده است ولى در اين آيه، نمونه هاى مردار (خفّه شده، كتك خورده، شاخ خورده و...) بيان شده است. عليه السلام فرمودند: ولايت، آخرين فريضه الهى است سپس آيه ى «اليوم اكملت لكم دينكم» را تلاوت نمودند. بت ها، مجسمه هايى بود كه شكل داشت، امّا «نُصُب»، سنگ هاى بى شكلى بود كه اطراف كعبه نصب شده بود و در برابرش قربانى مى شد و خون قربانى را بر آن مى ماليدند. 🌎 🌕 دو مطلب جداى از هم در اين آيه بيان شده است، يك مطلب مربوط به تحريم گوشت هاى حرام، مگر در موارد اضطرارى و مطلب ديگر مربوط به كامل شدن دين و يأس كفّار كه اين قسمت كاملاً مستقلّ است، به چند دليل: الف: يأس كفّار از دين، به خوردن گوشت مردار يا نخوردن آن ارتباطى ندارد. ب: رواياتى كه از طريق شيعه و سنى در شأن نزول آيه آمده، در مقام بيان جمله ى «اليوم يئس الّذين كفروا» و «أليوم اكملت لكم دينكم» است، نه مربوط به جملات قبل و بعد آن، كه درباره احكام مردار است. ج: طبق روايات شيعه وسنّى، اين قسمت از آيه: «اليوم اكملت...» پس از نصب علىّ بن ابى طالب عليهما السلام به امامت در غديرخم نازل شده است. د: غير از دلائل نقلى، تحليل عقلى نيز همين را مى رساند، چون چهار ويژگى مهم براى آن روز بيان شده است: 1- روز يأس كافران، 2- روز كمال دين، 3- روز اتمام نعمت الهى بر مردم، 4- روزى كه اسلام به عنوان «دين» و يك مذهب كامل، مورد پسند خدا قرار گرفته است. حال اگر وقايع روزهاى را بررسى كنيم، هيچ روز مهمى مانند بعثت، هجرت، فتح مكّه، پيروزى در جنگ ها و... با همه ى ارزشهايى كه داشته اند، شامل اين چهار صفت مهم مطرح شده در اين آيه نيستند. حتّى هم به اين اهميّت نيست، چون حج، جزئى از دين است نه همه ى دين. * امّا ، اوّلين روز شروع رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله است كه هرگز نمى توان گفت روز اوّل بعثت، دين كامل شده است. * امّا ، روز فرار پيامبرصلى الله عليه وآله به فرمان خداست، روز حمله ى كفّار به خانه پيامبر است نه روز يأس آنان. * امّا روزهاى پيروزى در جنگ بدر وخندق و... تنها كفّارى كه در صحنه ى نبرد بودند مأيوس مى شدند، نه همه كفار، در حالى كه قرآن مى فرمايد: «اليوم يئس الّذين كفروا...» همه كفار مأيوس شدند. * امّا حجّةالوداع كه مردم آداب حج را در محضر صلى الله عليه وآله آموختند، تنها حج مردم با آموزش پيامبر كامل شد، نه همه ى دين در حالى كه مى فرمايد: « » * امّا روزى است كه خداوند فرمان نصب را به جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله صادر كرد، تنها آن روز است كه چهار عنوان ذكر شده در آيه «اكملت، اتممت، رضيت، يئس الّذين كفروا» با آن منطبق است. * امّا يأس كفّار، به خاطر آن بود كه وقتى تهمت وجنگ وسوءقصد بر ضد پيامبر، نافرجام ماند، تنها اميد آنها صلى الله عليه وآله بود. نصب علىّ بن ابى طالب عليهما السلام به همه فهماند كه اگر آن حضرت پسرى مى داشت، بهتر از على نبود وبا مرگ او دين او محو نمى شود، زيرا شخصى چون علىّ بن ابى طالب عليهما السلام جانشين پيامبرصلى الله عليه وآله و رهبر امّت اسلام خواهد بود. اينجا بود كه همه ى كفّار مأيوس شدند. * امّا كمال دين، به خاطر آن است كه اگر مقرّرات وقوانين كامل وضع شود، لكن براى امّت و جامعه، رهبرى معصوم وكامل تعيين نشود، مقرّرات ناقص مى ماند. * امّا اتمام نعمت، به خاطر آن است كه قرآن بزرگ ترين نعمت را نعمت رهبرى وهدايت معرّفى كرده است، اگر پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از دنيا برود ومردم را بى سرپرست بگذارد، كارى كرده كه يك چوپان نسبت به گله نمى كند. چگونه بدون تعيين رهبرى الهى نعمت تمام مى شود. * امّا رضايت خداوند، براى آن است كه هرگاه قانون كامل ومجرى عادل بهم گره بخورد رضايت پروردگار حاصل مى شود. اگر هر يك از اكمال دين، اتمام نعمت، رضايت حقّ و يأس كفّار به تنهايى در روزى اتفاق افتد، كافى است كه آن روز از باشد. تا چه رسد به روزى مثل غدير، كه همه ى اين ويژگى ها را يك جا دارد. به همين دليل در روايات اهل بيت عليهم السلام_عيد_غدير، از بزرگ ترين اعياد به شمار آمده است. آثار اشيا، گاهى مترتّب بر جمع بودن همه اجزاى آن است، مثل روزه، كه 👇
۷۸ مائده ⛔️⛔️⛔️⛔️✅✅⛔️⛔️⛔️⛔️ ✍ عليه السلام، را به خاطر تخلّف از حكم تعطيلى روزهاى شنبه لعنت كرد. و عليه السلام بدان جهت كه بنى اسرائيل پس از خوردن مائده ى آسمانى كه با دعاى آن حضرت و براى اطمينان قلبى آنها نازل شده بود، باز كفر ورزيدند، آنان را لعنت كرد. (154) عليه السلام فرمود: نفرين ، آنان را و نفرين حضرت عيسى، آنان را كرد. (155)
۸۰ مائده ⛔️⛔️⛔️⛔️✅✅⛔️⛔️⛔️⛔️ ✍در اين آيه، دليل ديگر نفرين شدن بيان شده است كه آنان با كافران، طرح دوستى دائمى و آشكارا داشتند. عليه السلام در توضيح اين آيه فرمود: اين دسته كسانى بودند كه جبّاران را دوست داشتند و اعمال هوس آلود آنان را در نظرشان زيبا جلوه مى دادند تا از دنيايشان بهره گيرند. (158) ۸۱ مائده ⛔️⛔️⛔️⛔️✅✅⛔️⛔️⛔️⛔️ ✍در معناى اين آيه، چند احتمال داده اند، از جمله: ★★: اگر مسلمان مى شدند، كفّاررا ولىّ خود قرار نمى دادند. (159 - كسى كه به خدا و پيامبر ايمان قلبى داشته باشد، حاضر نيست ولايت غير الهى را بپذيرد.
۹۰ مائده ⛔️چگونه شد؟! ✍عرب، به شعر و شراب، علاقه ى شديد داشت، به همين جهت تحريم شراب به صورت انجام گرفت. در ابتدا آيه آمد كه از خرما و انگور مى توان هم رزق خوب تهيه كرد، هم شرابى مست كننده، (177) در آيه اى ديگر به منافع قمار و شراب و بيشتر بودن گناه آن از منافعش اشاره كرد. (178) بعداً آيه آمد كه در حال مستى نماز نخوانيد. (179) سپس آيه ى فوق نازل شد كه آن را پليد و عملى شيطان دانسته و دستور اجتناب از آن را صادر كرد عليه السلام درباره ى فرمود: «كلّ مسكر... اذا اخمر فهو حرام» (182) هر چيزى كه انسان را مست كند، حرام است. صلى الله عليه وآله فرمود: به هر وسيله اى باشد حتّى گردو، حرام است. (183) در حديث آمده است: «شارب الخمر كعابد الوثن» (184) شرابخوار، مثل بت پرست است. در شراب، هر نوع همكارى در توليد، توزيع ومصرف آن حرام است. امام باقرعليه السلام از پيامبرصلى الله عليه وآله نقل مى كند كه آن حضرت ده گروه را كه به نحوى در شرابخوارى مؤثّرند، لعنت كرد: (185) آنكه نهال انگور را مى كارد، آنكه به ثمر مى رساند، سازنده، نوشنده، ساقى، حمل كننده، دريافت كننده، فروشنده و خريدار و هر كس كه به نحوى از درآمد آن بهره مند مى شود، ملعون است. - ايمان، با شراب خوارى و قماربازى سازگارى ندارد. - شراب و قمار، در رديف بت پرستى است. - نه تنها شراب نخوريد، گرد آن هم نرويد. - لقمه ى حلال و دورى از حرام خوارى، در سعادت و رستگارى انسان مؤثّر است.
۲ انعام 🐪🐫🐃🐂🐄🐎🦓🐏🦌 ✍در ، 21 مرتبه از « » سخن به ميان آمده است. خداوند براى عمر انسان دو نوع زمان بندى قرار داده: يكى حتمى كه اگر همه ى مراقبت ها هم به عمل آيد، عمر (مانند نفت چراغ) تمام مى شود. و ديگرى غير حتمى كه مربوط به كردار خودمان است، مثل چراغى كه نفت دارد، ولى آن را در معرض طوفان قرار دهيم. در روايات، كارهايى چون ، ، و سبب و اعمالى چون قطع رحم و ، سبب كوتاه شدن عمر دانسته شده است. (233) عليه السلام در مورد «أجلاً و أجلٌ» فرمود: آنها دو أجل هستند: يكى محتوم و قطعى و ديگرى موقوف (يعنى مشروط و معلّق). (234) به نقل ابن عباس، خداوند براى انسان دو أجل قرار داده: يكى از تولّد تا مرگ، ديگرى از تا . انسان با اعمال خود، گاهى از يكى مى كاهد وبه ديگرى مى افزايد. پس پايان أجل هيچكس قابل تغيير نيست. «ومايُعمَّر مِن مُعَمَّرٍ ولايَنقَصُ مِن عُمُرِه الاّ فى كتاب» (235)
۳۸ انعام 🌱🍂🌱🍂🌱🍂🌱🍂🌱🍂 ✍ توجّه خاصّى به زندگى حيوانات دارد و از يادآورى خلقت، شعور و صفات آنها در راه هدايت مردم استفاده مى كند. در روايات وتجارب انسانى هم نمونه هاى فراوانى درباره ى شعور و درك به چشم مى خورد و براى يافتن شباهت ها و آشنايى با زندگى حيوانات، بايد انديشه و دقّت داشت. مراد از «كتاب» در آيه، يا قرآن است يا «لوح محفوظ» كه در واقع كتاب خلقت است. عليه السلام فرمود: نشان كمال قرآن اين است كه ريشه و سرچشمه ى همه سخنان و عليهم السلام است، پس هر گاه حديثى گفتيم، سند قرآنى آن را از ما بخواهيد. در حديثى پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از قيل و قال و فساد مال و سؤالات پى در پى، نهى مى كند. شعور حيوانات از آيات و روايات و تجارب برمى آيد كه شعور، ويژه انسان نيست. به نمونه هايى توجّه كنيد: - همراه با سپاهيانش از منطقه اى عبور مى كردند، اى به ساير مورچگان گفت: فورى به خانه هايتان برويد، تا زير پاى ارتش سليمان له نشويد. (317) شناخت دشمن، جزو غريزه ى مورچه است، ولى اينكه نامش سليمان و همراهانش ارتش اويند، اين بالاتر از غريزه است. - در آسمان از شرك مردم زمينى مطلع شده و نزد سليمان گزارش مى دهد كه مردم منطقه ى سبأ، خداپرست نيستند. آنگاه مأموريّت ويژه اى مى يابد. شناخت توحيد و شرك و زشتى شرك و ضرورت گزارش به سليمان پيامبر و مأموريّت ويژه ى پيام رسانى، مسأله اى بالاتر از غريزه است. (318) - اينكه قرآن مى گويد: همه موجودات، تسبيح گوى خدايند ولى شما نمى فهميد، (320) تسبيح تكوينى نيست، زيرا آن را ما مى فهميم، پس قرآن تسبيح ديگرى را مى گويد. - وجود وفا در برخى حيوانات، از جمله نسبت به صاحبخانه وفرزندانش. - تعليم سگ شكارى و سگ پليس براى كشف قاچاق، يا خريد جنس، نشانه ى آگاهى خاصّ آن حيوان است. - اسلام از ذبح حيوان در برابر چشم حيوان ديگر، نهى كرده است كه اين نشانه ى شعور حيوان نسبت به ذبح و كشتن است.
۶۵ و ۶۶ انعام 🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 ✍«لَبْس» به معناى آميختن، و «شِيَع» جمع «شيعه»، به معناى گروه است. در آيه ى قبل، قدرت نجات بخش الهى مطرح شد، اينجا قدرت قهر و او. عليه السلام فرمودند: مراد از ، دود و صيحه و مراد از ، فرورفتن در آن و مراد از «يَلبِسَكم شِيَعا»، تفرقه در دين و بدگويى و كشتن يكديگر است. (367) شايد آن حضرت در مقام بيان بعضى از نمونه ها بوده اند نه تمام مصاديق، زيرا مثلا عذاب فوق شامل فشار طاغوت ها كه حاكم بر مردمند و عذاب تحت شامل قهرى بدنبال نافرمانى مردم از رهبر حقّ كه از مردم و در مردم و هم سطح آنان است نيز مى شود. تعابير گوناگونى در خطاب به صلى الله عليه وآله، اين مضمون را بيان مى كند كه پيامبر مسئولِ خداست، نه اجبار مردم به ايمان آوردن. - خداوند، هم است، هم ، آنكه آگاهانه سراغ غير خدا مى رود، بايد منتظر عذاب باشد. «قل هوالقادر على أن يبعث ...» - گاهى مردم، به وسيله ى مردم و با دست يكديگر عذاب و تنبيه مى شوند. «يذيق بعضكم بأس بعض» - چون راه شما حقّ است، از تكذيب مردم نگران نباشيد. «و هو الحقّ» - تو مسئول وظيفه هستى، ضامن نتيجه نيستى. «لستَ عليكم بوكيل»
۸۲ و ۸۳ انعام 💎🍂💎🍂💎🍂💎🍂💎🍂 ✍آيات قبل درباره ى و بود و اين آيات به منزله ى جمع بندى آيات گذشته است، چنانكه امام عليه السلام فرمود: مراد از در اين آيه شرك است. (406) در بعضى روايات مراد از ظلم را و ترديد گرفته اند. (407) البتّه شك گاهى غير اختيارى و مقدّمه ى تحقيق است، ولى گاهى جنبه بهانه و تشكيك دارد كه اين نوع دوّم، ظلم است. (408) عليه السلام فرمود: اين آيه درباره عليه السلام نازل شد كه لحظه اى در طول زندگى به سراغ شرك نرفت. (409) كلمه ى «لبس» به معناى پوشاندن است. بنابراين چون فطرى است، نابود شدنى نيست بلكه غبارهايى آن را مى پوشاند. - آفت ايمان، ظلم و شرك و به سراغ رهبران غير الهى رفتن است. «آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم» - حفظ ايمان، مهمتر از خود ايمان است. «لم يلبسوا ايمانهم بظلم اولئك لهم الامن» - امنيّت و هدايت واقعى، در سايه ى ايمان و عدالت است. «آمنوا... لهم الأمن و هم مهتدون» (نه مؤمنانِ ظالم، هدايت يافته اند و نه عدالت خواهان بى ايمان)
۱۴۱ انعام 🧿🧿🧿🐈‍⬛️🔮🔮🐈‍⬛️🧿🧿🧿 فراموش نشدن حق فقرا هنگام چیدن محصول ✍«جَنّات»، باغ هاى پر درخت و زمين هاى پوشيده از زراعت است. «معروش»، درختى است كه نياز به داربست دارد. «اُكُل» به معناى مأكول و خوراكى است. در آيه 99 همين سوره خوانديم: «اُنظروا الى ثمره اذا أثمر» هنگامى كه درخت بار آورد، با دقّت به آن نگاه كنيد. در اين آيه مى خوانيم كه «كلوا من ثمره اذا اثمر»، هنگامى كه بار داد، بخوريد. نتيجه اينكه: خوردن بايد با تأمّل و دقّت باشد، نه غافلانه. عليه السلام پس از تلاوت اين آيه فرمود: شخصى زراعتى داشت كه تمام محصولاتش را صدقه مى داد و خود و عيالش بى چيز مى ماندند. خداوند اين عمل را اسراف خواند. (490) اين آيه، درس را همراه با اجازه مصرف خواركى ها و رسيدگى به طبقات محروم و انفاق به آنان و اعتدال داشتن و زياده روى نكردن در مصرف و انفاق را بيان مى كند. «انشأ، كلوا، آتو، لا تسرفوا» چنانكه در جاى ديگر نيز مى خوانيم: «و الّذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواماً» (491) عليه السلام ذيل اين آيه فرمودند: حتّى اگر مسلمان يافت نشد، حقِ ّ برداشت را به مشرك فقير بپردازيد (492) در روايتى ديگر فرمود: اين حقِ ّ برداشت، غير از زكات است. (493) امام صادق عليه السلام فرمود: ميوه را در شب برداشت نكنيد و شبانه درو نكنيد تا فقيران نيز بتوانند حاضر شوند و چيزى بگيرند. (494) در سوره «ن والقلم» نيز مى خوانيم كه خداوند باغ كسانى را كه تصميم گرفتند شبانه و به دور از چشم فقرا ميوه ها را بچينند و به آنها ندهند، سوزاند - تنوّع ميوه ها و محصولات كشاورزى، آن هم از يك آب وخاك، نشانه قدرت الهى است. «انشأ... مختلفاً اُكله» - در انفاق نيز ميانه رو باشيم. «و آتوا حقّه يوم حصاده و لاتسرفوا» - شرط مصرف، پرداخت حقّ محرومان است. «كلوا... آتوا حقّه» - هنگام برداشت محصول، به ياد محرومان باشيم. «يوم حصاده» - هنگام رسيدن وبرداشت محصول، آمادگى انسان براى انفاق بيشتر است، پس فرصت را از دست ندهيم. «آتوا حقّه يوم حصاده» - ميوه ى نارس نخوريد وميوه را تازه مصرف كنيد. «كلوا من ثمره اذا اثمر» - اسراف كار، مبغوض خداوند است. «انّه لايحبّ المسرفين»
۱۴۲ اعراف 🔮🔮🔮🔮🌏🌏🔮🔮🔮🔮 ✍در آيه 51 سوره ى بقره، سخن از وعده ى با موسى است، «واذ واعدنا موسى أربعين ليلة»، ولى در اينجا سى شب به اضافه ى ده شب، كه به فرموده ى عليه السلام فلسفه ى اين كار، آزمايش بنى اسرائيل بوده است. با آن كه حضرت موسى چهل شبانه روز را به طور كامل در كوه طور بوده است، (چنانكه در تورات سِفر خروج نيز آمده است،) ولى تعبير به چهل شب، ممكن است به اين دليل باشد كه مناجات ها اغلب در شب صورت مى گيرد و يا آنكه در قديم تقويم براساس ماه بوده و ماه در شب نمايان است، لذا براى شمارش ايّام نيز از شب استفاده مى شده است. تغيير برنامه بر اساس حكمت، مانند تغيير نسخه ى پزشك در شرايط ويژه ى بيمار، اشكال ندارد. لذا سى شب با اضافه شدن ده شب به چهل شب تغيير نمود. چنانكه «بداء» در مورد خداوند، به معناى تغيير برنامه براساس تغيير شرايط است، البتّه تمام اين تغييرات را خداوند از قبل مى داند، همان گونه كه گاهى پزشك از قبل مى داند پس از دو روز عمل به اين نسخه، وضع بيمار تغيير كرده و نياز به دارو و نسخه اى ديگر دارد. و درباره ى هرگز به معناى پشيمان شدن يا تغيير هدف و يا كشف نكته اى تازه و تغيير موضع نيست، زيرا اين معانى از جهل و محدوديّت سرچشمه مى گيرد كه مربوط به انسان است، امّا خداوند در مسير و تربيت انسان اين تغييرات را انجام مى دهد. در «اربعين» و ، اسرارى نهفته است، اين عدد، در فرهنگ اديان و در روايات اسلامى جايگاه خاصّى دارد، چنانكه مى خوانيم: در زمان حضرت نوح عليه السلام، براى عذاب كفّار، چهل روز باران باريد. چهل سال قوم حضرت موسى در بيابان سرگردان بودند. پيامبر صلى الله عليه وآله چهل روز از خديجه جدا شد و اعتكاف كرد تا غذاى آسمانى نازل شد و مقدّمه ى تولّد حضرت زهرا عليها السلام فراهم گرديد. رسول خدا صلى الله عليه وآله در چهل سالگى مبعوث شد. انسان تا چهل سالگى زمينه ى كمال روحى ومعنوى دارد، امّا پس از آن دشوار مى شود. چهل روز اخلاص در عمل، عامل جارى شدن حكمت از قلب به زبان است. چهل بار خواندن بعضى سوره ها و دعاها براى فرج و رفع مشكلات سفارش شده است. چهل روز پذيرفته نشدن اعمال از جمله نماز، پيامد بعضى گناهان است. چهل مؤمن اگر به خوب بودن مرده اى شهادت دهند، خداوند او را مى آمرزد... (248) بعضى كتاب ها نيز با محوريّت عدد چهل، مانند چهل حديث نوشته شده است. (249) چگونه مى توان پذيرفت كه حضرت موسى براى غيبت موقّت خود جانشين تعيين كند، امّا خاتم پيامبران صلى الله عليه وآله براى غيبت ابدى خود، جانشينى تعيين نكرده باشد؟! با آنكه كه پيامبر خطاب به على عليه السلام فرمود: «أنت منّى بمنزلة هارون من موسى» تو براى من مثل هارون براى موسى مى باشى، به صورت متواتر در منابع اهل سنّت آمده است. (250) و آيا مردم در زمان غيبت امام زمان عليه السلام رها شده اند؟! دو آزمايش براى قوم موسى رخ داد: يكى ده روز زيادتر ماندن موسى در وعده گاه و ديگرى . هنگامى كه عليه السلام فرمود: من براى دريافت دستورات الهى، سى شب به وعده گاه مى روم، چون از سى شبانه روز گذشت و موسى نيامد، مردم گفتند: موسى خلف وعده كرده است، لذا از او بريده و بدنبال برنامه هاى انحرافى رفتند. در حالى كه بار رفتن موسى به كوه طور، خداى او كه از ميان نرفته بود تا مردم به سراغ بت پرستى بروند. مراد از اصلاح در آيه، اصلاح در مسائل اجتماعى و جامعه است، نه اصلاح در رفتار فردى و شخصى. در زمان حضرت موسى، مفسدانِ توطئه گرى بودند كه موسى نگران آنها بود و به هارون سفارش مى كرد: نگذار زمام امور را به دست گيرند وخواسته يا ناخواسته دنباله رو آنان شوى. - وعده گاه خداوند با انبيا، مكان نهايى همچون كوه طور و غار حراست و ضيافت الهى از بندگان صالح خود، دعا و مناجات است. - شب، بهترين فرصت براى مناجات است. «ليلة» - عبادت در چهل شب تمام، آثار خاصّى بدنبال دارد. - جامعه هرگز نبايد بى رهبر باشد. «اُخلُفنى» - انبيا آنقدر دلسوز امّتند و خود را مسئول مى دانند كه حتّى براى چند روز، مردم را بى سرپرست نمى گذارند. «اُخلُفنى» - وظيفه ى كلّى رهبر، اصلاح امّت است