•••─━━⊱✦🔹﷽🔹✦⊰━━─•••
✅برای شما که فرقی نمیکرد. درست مثل همان موقعی که «صالحبنسعید» پیش شما آمده بود و داشت به دربار عبّاسی لعنت میفرستاد: «فدایت شوم یا #علی_بن_محمد ! در همهی کارهایشان میخواهند نور شما را خاموش کنند و مقام شما را پایین بیاورند. بخاطر همین است که از بین تمام نقاط شهر، شما را در این محلّهی گدایان منزل دادهاند.» شما هم با دستتان به او اشاره کردید که: «حالا نگاه کن» و صالح، حور و قصور و نعماتی را دید که چشمانش را خیره کردند. و شما گفتید: «ما هر جا که باشیم، همهی اینها برای ما مهیّاست؛ ما در سرای گدایان نیستیم.»
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
✅برای شما که فرقی نمیکرد: آن گنبد طلایی بزرگ بماند و از خاک مضجع شما نور بگیرد یا اینکه تمام حرم را با خاک یکسان کنند. نعمتها و محبّتهای خدا به شما که به بودن یا نبودنِ گنبد و گلدسته وابسته نیست...
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
✅ اما برای ما خیلی فرق میکرد. وقتی دیدیم که حریم شما را شکستهاند، مثل یک بچه گریه کردیم؛ بچهای که به بزرگترش اهانت میکنند و کاری جز اشک ریختن بلد نیست. جسارت ناصبیها کلّ حرم را نه روی زمین، که روی سر ما خراب کرده بود و تازه یادمان انداخته بود که چقدر در دفاع از شما ضعیفیم و بیدارشدنمان چه هزینههای سنگینی دارد.
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
✅ اما خب! شما به بیآبروییِ ما راضی نشدید و نگذاشتید که مومنین از یک سوراخ دو بار گزیده شوند. دستی به سرمان کشیدید تا از بچگی دربیاییم و دعوای عرب و عجم را فراموش کنیم و بخاطر شما دور هم جمع شویم. این طور شد که «حاج قاسم»های ایرانی و عراقی مفتخر به دفاع از حرم شما شدند و وقتی بنیعبّاسِ این دوران، دوباره خواستند حرم شما را به سرای گدایان شبیه کنند، به اندازهی پولخُردهای جیب یک گدا هم، چیزی دستشان را نگرفت... یعنی عملیاتی به اسم «تطهیر عاصمه بنی العباس من الرافضه الانجاس» را شروع کردند تا به خیال خودشان پایتخت بنی عباس را از وجود رافضیهای نجس پاک کنند، اما دست قدرت خدا از آستین #جمهوری_اسلامی بیرون آمد و آنها را در نجاسات خودشان غوطهور کرد.
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
✅با این همه هنوز باید بزرگتر شویم، چون #حرم فقط #سامرّا نیست. حرم، تمامی حریمهای سیاسی و فرهنگی و اقتصادیِ شیعه است که هر روز در خطر حملهی کفر و نفاق است...
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
✅ پی نوشت: چند سال پیش وقتی داشتم این متن بالایی را مینوشتم، «ابومهدی» را نمیشناختم ولی میدانستم که کار «حاج قاسم» در عراق پیش نمیرود مگر این که عراقیهایی شبیه به او دورهاش کرده باشند. بخاطر همین نوشتم «حاج قاسمهای ایرانی و عراقی»... حالا این نوشته ناقابل را دوباره به اشتراک میگذارم با یاد #ابومهدی بزرگ، به این امید که ما را دعا کند و پیش حضرت #هادی شفیعمان شود که مثل خودش شویم. مثل خودش طوری به کار بیاییم و پنجه بر حلقوم دشمن بگذاریم که حضرت رهبری بگوید: «من هر شب شما را به اسم دعا میکنم؛ ابومهدی!»، طوری که خونمان به دست شقیترینها به زمین بریزد... از قدیم گفتهاند: آرزو بر جوانان عیب نیست...
_ راستی... کیف تکون یا اخا العرب؟
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
🔹حدیثِ ابتدای متن، ـ که شیخ کلینی آن را در کافی شریف، باب مولد ابیالحسن علیبنمحمد علیهماالسلام نقل کرده ـ همینطور قاطعانه و پولادین تمام میشود: *لَسنا فی خان الصعالیک*
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
🖊: #محمدصادق_حیدری
#قاسم_سلیمانی
#حاج_قاسم
#امام_هادی
@msnote
•••─━━⊱✦🔹﷽🔹✦⊰━━─••
✅در دنیایی که سیستمهای نظامی و امنیتی و اطلاعاتیِ قدرتهای بزرگ، دولتها و ملتهای زیادی را به عروسکهایی کوچک تبدیل کرده بود و فراعنهی مدرن در مقابل هر معارضی، مستانه فریاد «ان هولاء لشرذمه قلیلون» سر میدادند و به حکم «أ لیس لی مُلک مصر و هذه الانهار تجری من تحتی»، پیچیدگیهای علمی و کارآمدیهای عملیِ سلاحها و ابزارهای جاسوسی خود را به رخ بشریت میکشیدند و دولتمردان و تصمیمگیران کشورهای مختلف را طوری به ترس عادت داده بودند که عجز و لابهی «لا طاقه لنا الیوم»شان و گریه و نالهی «انا لمدرکون»شان به آسمان برسد،
درست در همین زمانهی زمینگیرشده بود که #روحالله خمینی با مردم ایران کاری کرد که ابهت مادی و جبروت الحادیِ اهل طغیان را از هم فروبپاشند و در مقابل چشمان حیرتزدهی معادلات قدرت، باطلالسحرِ طواغیت و مستکبرین و مترفین شوند و مثل آن چوبدستی که دست خدا روی سرش بود، ریسمانهای سیا و پنتاگون را ببلعند و قرآن عبور کند از رسمالخط و بیاید وسط و دوباره جان بگیرد: «ألق ما فی یمینک تلقف ما صنعوا ان ما صنعوا کید ساحر ولا یفلح الساحر حیث اتی»
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
اینکه مردمی که از پاسبان محلهشان میترسیدند چطور در مقابل بزرگترین قدرت نظامی و سیاسی و اطلاعاتی و اقتصادی و تکنولوژیک دنیا ایستادند و شیوه رزم جدیدی را رقم زدند که ماشین جنگی ابرقدرتها و سامانههای اطلاعاتیشان را هنوزم که هنوز است زمینگیر کرده، محتاج پژوهشهای جدیدی است که نبودشان حسابی به چشم میآید اما با این همه، کاملا معلوم است که ریشهی این درخت پرثمر از کجا آب میخورد: از اوج غربت چندینسالهی پیرمرد که با زیارتنامههای علیبنابیطالب و دیدارهای هر شبه با ضریحش پیوند خورده بود. میدانید که؟ امیرالمومنین زیارتنامههای متعددی دارد که یکی از مضامین مشترکشان، توصیف علی با همین عبارت پر از #حماسه است: «هزم جیوش الشرک باذنک و أباد عساکر الکفر بامرک» ارتشهای *شرک* را به اذن تو شکست داد و لشگریان *کفر* را به امر تو نابود کرد.
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
✅ـ و رحمت خدا بر او و اجداد طاهرینش که گفت: «تا *شرک* و *کفر* هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم.»
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
🖊: #محمدصادق_حیدری
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
#امام_علی
#امیرالمومنین
#غدیر
#قاسم_سلیمانی
#حاج_قاسم
#خمینی
#امام_خمینی
@msnote
•••─━━⊱✦🔹﷽🔹✦⊰━━─•••
✳️نور و نار؛ آب و آتش✳️
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
✅حالا شرح داستان لطف خاص حضرت رضا به «ابن ابینصر بزنطی» و میزبانی خصوصیِ حضرت از او به کنار، اما شرح این حدیثی که او از حضرت رضا نقل کرده و بیش از پنجاه بار برای راویان تکرار کرده: «خدا، دو برابر تمام کسانی که در ماه #رمضان و شب #قدر و شب عید #فطر از آتش جهنم آزاد کرده را، در روز #غدیر از آتش آزاد می کند»، چطور؟
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
✅این طور که: از اولش هم قضیهی آتش جهنم به دشمنان شما مربوط میشده؛ به روایت ابن عباس از پیامبر اکرم: «اگر مردم بر محبت علی مجتمع میشدند، خدا آتش جهنم را نمیآفرید»
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
✅این طور که: در آخرش هم آتش جهنم فقط جلوی شما کم میآورَد؛ به روایت ابوسعید خدری از نبیّ خدا وقتی داشت روز قیامت را توصیف میکرد: «...جهنم در حال سوز و گداز و شعله وری است که علی زمام جهنم را به دست میگیرد. پس جهنم به علی میگوید: یا علی! از من عبور کن؛ که نور تو حرارتم را خاموش کرد. و علی میگوید: آرام باش جهنم! دوستانم را رها کن و دشمنانم را بگیر»
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
✅جهنمی که با «جحیم» و «لظی» و «سقر» و «سعیر» و «هاویه» و «غاشیه» و «حطمه» و «زقوم» و همه جزئیات دیگرش قرآن را پر کرده، ملتمسانه از #علی میخواهد که از او عبور کند تا نورش نار را نابود نکند. و در غدیر، همین #وصیّ با دست #نبیّ بالا میرود و بر بام تاریخ میایستد تا بشریت به او رو کند و از آتشی که هوای نفسش ساخته و دنیاپرستی و دیوانگی ِ مستکبرین و مترفین آن را افروخته، رها شود. عبادتهای رمضان و قدر و فطر ما، برای ماست و به اندازه ما در برابر آتش، منفعل است. اما غدیر برای علی است و در آن، روی علی روبروی ماست. او هم بر موجهای متراکم آتش _که از هواپرستیهای جمعیِ جوامع کفر و نفاق در طول تاریخ افروخته و داغ شده_ مسلط و حاکم است. پس هر فرد و امّتی به هر مقداری که رویش را به سمت علی برگرداند، از ریشههای جهنم دور شده و مهندسان دوزخ را هدف گرفته و چند برابرِ عبادتهای پر از خردهشیشهاش، به آتش پشت کرده...
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
✅یارسولالله! ما پیامبرندیدهها کی نوبت زیارتمان میشود تا آن دستهایی که علی را بلند کردهاند، ببوسیم؟ یا #امیرالمومنین ! آتشهای مدرنی که برایمان برافروختهاند را میبینید؟! اگر با آتش بازی میکنیم، از بچگی و نادانی ماست و الا شیعه علی کجا و بازی با محصولِ دشمنان علی و وابستگی به آنها؟ این روز عید، عیدی بدهید و ما را رشید کنید و روی فرهنگ و اقتصاد ما را بگیرید و به سمت خودتان بچرخانید؛ ای مدیر اهل ایمان!
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
🔹تقدیم به #جمهوری_اسلامی ِ عزیزتر از جان؛ که با نور پیرغلامهای علی، مترجم غدیر شد و بخشی از آتشی که اهل دنیا بر سر محبان علی میریختند، خاموش کرد و با مستقلکردن سیاست ما، روی آن را به سمت امیرالمومنین چرخاند و از وابستگی به دشمنان علی رهانید و به امید تداوم غدیر با به راهافتادن استقلال فرهنگی و اقتصادیمان...
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
🖊: #محمدصادق_حیدری
@msnote
•••─━━⊱✦🔹﷽🔹✦⊰━━─•••
✅انگار انقلاب علمیِ حضرت #صادق و پدرش، کارد را به استخوان خلیفه رسانده بود. چون برای اولین بار بود که دستگاه حاکم دستور داده بود امامِ بعدی در همان ابتدای امامتش، شناسایی شود تا سرش را به دربارِ «منصور دوانیقی» ببرند. بعد از شهادت امام ششم، جاسوسها در مدینه به ایندر و آندر میزدند تا کسی را پیدا کنند که شیعیان به دور او جمع شدهاند.
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
🔹 بخاطر همین، حتی بزرگانی مثل «مومنالطاق» و «هشام بن سالم» هم در کوچههای شهر پیامبر، سرگردان بودند و گریه میکردند و با خودشان میگفتند: «معتزلی شویم یا زیدی یا به سوی مرجئه برویم یا به مرام قدریه ایمان بیاوریم؟!». تا پیرمردی دستشان را گرفت و به خانهای برد که صاحبش بدون مقدمه فرمود: «به سوی من بیایید؛ نه به سوی مرجئه و قدریه و زیدیه و معتزله...» و بعد از آنکه قلب هشام بن سالم را پر از یقین کرد، دستور داد: «به هر کسی که خبر امامت مرا دادی، از او پیمان بگیر که آن را فاش نکند و الا ذبح در کار خواهد بود» و به گردنش اشاره کرد.
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
🔹انگار شیعه بعد از سالها داشت سر بلند میکرد و دربار عباسی، به خوبی این خطر را فهمیده بود. و الا چرا از همان ابتدا باید به دنبال وصیّ حضرت صادق باشند تا گردنش را بزنند و چرا خبر امامت #موسیبنجعفر باید مثل یک راز باقی بماند؟ حتی وقتی آن نصرانی برای رسیدن به حقیقت، محضر «اباابراهیم» را انتخاب کرد، به او گفتند: «شکل و شمایل مسیحیان را حفظ کن و با همان حال، موسیبنجعفر را جستجو کن؛ چون والی مدینه بر او سخت میگیرد و خلیفه از والی مدینه نیز سختگیرتر است.»
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
🔹 با همهی این فشارهای بیسابقه، معرکهی درگیری با «منصور» و «هادی» و «مهدی» و «هارونِ» عباسی را طوری مدیریت کرد که گسترش شیعه، چنین گزارشهای تاریخی عجیبی را رقم زد: «بعد از شهادت حضرت #کاظم ، هفتاد هزار دینار طلا از وجوهات، تنها در دست یکی از وکلای او باقی مانده بود» و یکی از بدگوییهایی که از #موسی_بن_جعفر در دربار هارون پیچید، این بود: «دو خلیفه هستند که برایشان خراج برده میشود: هارون رشید و موسی بن جعفر.»
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
🔹اما من فکر میکنم امام قصد نداشت قیام کند چون شیعه هنوز پایی نداشت تا در کنارش بایستد. نشان به آن نشان که وقتی برای اولین بار، رهبر شیعه را به زندان بردند و چهار سالِ تمام او را بین زندانبانهای بصره و بغداد دست به دست کردند، خبری از شیعیان نبود؛ همانها که کرور کرور خمس مالشان را میفرستادند اما بلد نبودند یا نمیتوانستند جانشان را چطور فدا کنند تا حداقل حقّ اولیهای مثل حق زندگی در خانه و کاشانه، به امامشان بازگردانده شود.
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
اما وقتی دختر موسیبنجعفر در #قم آرام گرفت و شیعه را به دور خود جمع کرد و دست پدریِ حضرت کاظم را روی سر محبّین گذاشت تا تربیت شوند، آهستهآهسته جانفدایی را یاد گرفتیم و پس از قرنها و با پانزده خردادها و نوزده دیها نشان دادیم که پای کار هستیم و دفاع سیاسی از مکتب را یاد گرفتهایم. حالا در شب ولادت #باب_الحوائج ، حاجتمان این است که او باز هم دست پدری به سرمان بکشد و ما را برای دفاع فرهنگی و اقتصادی هم ـ که الزاماً با خون و اسلحه پیوند نخورده و از جنس الگوی تولید و توزیع و مصرف و الگوی انگیزش و پرورش است _ تربیت کند...
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
🖊: #محمدصادق_حیدری
@msnote
٢۴ ذی حجه (٢۴ مرداد)، سالروز واقعه #مباهله و برگی دیگر از فضائل #امیرالمؤمنین و خاندان عترت، بر شیعیان و پیروان حضرت تبریک و تهنیت باد.
@msnote
برای این روز فرخنده، اعمالی سفارش شده است:
١. غسل
٢. روزه
٣. دو رکعت نماز: مانند نماز روز عید غدیر است، در هر رکعت، یک مرتبه سوره «حمد» و ۱۰ مرتبه سوره «توحید»، ۱۰ مرتبه «آیة الکرسی» و ۱۰ مرتبه سوره «قدر» خوانده میشود و بهتر است، پیش از اذان ظهر ادا شود، همچنین روایت شده است که نمازگزار بعد از نماز ۷۰ مرتبه استغفار کند.
۴. خواندن دعای #مباهله که در مفاتیح ذکر شده.
@msnote
ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ الباب
اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب
رجزِ مأذنهها لرزه به ناقوس انداخت
راهبان را همه در ورطهٔ کابوس انداخت
قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوستهست
نان یک عده به گمراهی مردم بستهست
ننوشتند که باران نَمی از این دریاست!
یکی از خیل مریدان محمد، عیساست
لاجرم چارهای انگار به جز جنگ نماند
"قُل تعالوا..."به رخ هیچکسی رنگ نماند
بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد
آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد
با خود آورد به هنگامه عزیزانش را
بر سر دست گرفتهست نبی جانش را
عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند
به صف آرایی آن پنج نفر خیره شدند
پنج تن، پنج تن از عطر خدا آکنده
آفتابان ازل تا به ابد تابنده
دفترم غرق نفسهای مسیحایی شد
گوش کن! گوش کن این قصه تماشایی شد
با طمانیۀ خود راه میآمد آرام
دست در دست یداللّه میآمد آرام
دست در دست یداللّه چه در سر دارد؟
حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد
أیّها النّاس من از پاره ی تن میگویم
دارم از خویشتن خویش سخن میگویم
آنکه هر دم نفسم با نفسش مأنوس است
آنکه با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است
من علی هستم و احمد، من و او خویشتنیم
او علی هست و محمد، من و او خویشتنیم
نه فقط جسم علی روح محمد باشد
یک تنه لشکر انبوهِ محمد باشد
دیگر اصلا چه نیازیست به طوفان، به عذاب
زَهره ی معرکه را اخم علی میکند آب!
الغَرض مهر رسولانه ی او طوفان کرد
راهبان را به سر سفره ی خود مهمان کرد
مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند
بادها گوش به فرمان عبایش گشتند
🖊: #سید_حمیدرضا_برقعی
#مباهله
@msnote
•••─━━⊱✦🔹﷽🔹✦⊰━━─•••
✳️به مناسبت روز نزول سوره «هل اتی»✳️
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
✅همین روزها بود که مسکینی، یک شبه عزیز شد و داستانش همه ی ما مسکین ها را امیدوار کرد. همین روزها بود که یتیمی، طعم محبت پدر را چشید و ماجرایش، همه ی بی کس ها را نوید داد. همین روزها بود که اسیری، فقط با کوبیدن یک در، طعم آزادی را چشید و حکایتش، همه ی غل و زنجیرها را یاد گسسته شدن شان انداخت. و همه ی اینها تقدیر هر کسی است که لیاقت پیدا می کند تا به در خانه ی #علی پناه ببرد. وقتی علی باشد، حتی یک اسیر کافر هم میداند باید در خانهی چه کسی برود تا ناامید برنگردد اما وقتی پسر علی در میان ما جایی نداشته نباشد، حتی مومنین خالص هم میتوانند فریب بخورند و برای الحاد و التقاط غش و ضعف کنند و برای ادامهی زندگی، دلبستهی کاخهای کفار و قصرهای منافقین شوند و بخاطر تعریفی که از زندگی پذیرفته اند، در به در به دنبال سرمایه و تکنولوژی خارجی بدوند...
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
✅بگذریم... خب خدا هم میخواست این همه فرصتی را که برای بندگانش فراهم کرده، به یادشان بیاورد و تاریخ را امیدوار کند. بخاطر همین گفت: «هل اتی علی الانسان حین من الدهر....» تا وصف بهشتی را که برای علی آفریده، همه بدانند. گفت و گفت و گفت تا رسید به اینجا که:
🔅لا یرون فیها شمساً و لا زمهریراً: در بهشت؛ نه خورشید را می بینند و نه سرما را🔅
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
🔹معلوم است که عشاق علی حتی در بهشت هم، حرفهایی را که خدا درباره ی معشوق شان زده، فراموش نمی کنند. برای همین وقتی نوری مثل نور خورشید را میبینند که همه ی بهشت را روشن کرده، به خدا می گویند:
_ این نور از کجاست؟ مگر خودت در کتابت نگفتی که ما در بهشت تو خورشید را نمی بینیم؟
خدا هم جبرئیل را به سوی شان می فرستد تا جوابشان را بدهد و مدح علی، بهشت را هم فرا بگیرد:
🔅_ این نور خورشید نیست. بلکه این علی و فاطمه بودند که خندیدند و با خنده شان، بهشت روشن شد...🔅
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
✅پ.ن: تقدیم به محدث بحرانی که این حدیث زیبا را در کتاب شریفش از قول ابن عباس آورده و ما را از عشق به امروز سرشار کرده. امروز روز مسکینها و یتیمهست و به من یکی که خیلی میآید. امروز مثل همان روزهای مدینه رو به سوی خانه علی میکنم و مثل آن مسکین و یتیم خوشبخت میگویم: السلام علیلک یا اهل بیت محمد انا مسکین من مساکین المسلمین أطعمونی مما تاکلون أطعمکم الله علی موائد الجنه... بعد علی لقمه را بر زمین میگذارد و بنا به نقل شعر میخواند:
فاطم ذات المجد و الیقینا/ یا بنت خیر الناس اجمعینا/ الا ترین البائس المسکینا/جاء الی الباب له حنینا/
و فاطمه شروع به روضه خوانی می کند:
فسوف اعطیه و لاابالی / و اوثر الله علی عیالی / امسو جیاعا و هم اشبالی / اصغرهما یقتل فی القتالی/ فی کربلا یقتل باغتیالی...
••─━⊱✦🔹✦⊰━─••
🖊: #محمدصادق_حیدری
#امیرالمومنین
#امام_علی
#هل_اتی
@msnote
May 11
•••─━━⊱✦🔹﷽🔹✦⊰━━─•••
🏴سورهی قیام
*بسم الله الرحمن الرحیم*
🏴حتی اگر به ما خبر نداده بودند که «ان الحسین *مصباح الهدی* و سفینه النجاه» سمت راست ِ عرش خدا را زینت بخشیده، ما زمینیها باز هم میتوانستیم دل خوش کنیم به تصوّرات کودکانهای از این حقیقت بزرگ که حسین، *چراغ هدایت* است. چون خودمان هر سال میبینیم که #عاشورا چهطور چشمها را تر و قلبها را ذوب میکند و زنگارهایی را که کفر و نفاق بر دل مومنین حکّ کردهاند، میشوید و بر پیشانی ِ کید ابلیس، مُهر «هباء منثورا» میزند.
🏴«چراغ هدایت» همان چیزی است که خدا برای روشنماندن آن، انبیائش را فرستاده و اوصیائش را جایگزین آنها کرده و کتابهایش را در میان آنها به یادگار گذاشته. بعد هی نهیب زده که هدایت من از همین مسیر میگذرد: «آیه فرستادهام و نشانه نشانتان دادهام.» انگار که به انسانها و امّتها گفته: همهی شما محکوم قدرت قدرتمندان هستید و چارهای جز تبعیت از روابطی که آنان رقم زدهاند ندارید. اما من آیههایی میفرستم که همین قدرتمندان به خاک مذلّت بیفتند و به عجز برسند و مجبور شوند ناتوانیشان را فریاد بزنند؛ آنهم در مقابل همهی مردم نگونبختی که توانایی حاکمان خود را با تمام وجود حس کردهاند. آنوقت است که حتی برای ضعیفترین عقلانیتها هم حجّت تمام میشود؛ چون غافلترینها هم تازیانهی زور حکّام را بر گردههای خودشان حس میکنند اما بعد از نزول آیات، قدرتی غیرمادّی را میبینند که روی دست همهی قدرتمندان بلند شده و خودش یک قطب جدید از قدرت را ایجاد کرده. هر چند راه انکار و عناد باز است و اشقیاء بعد از دیدن عجز و ناتوانی خود، باز هم به سراغ یک فریب جدید و یک طرّاحی نو خواهند رفت؛ اما حجّت بر همه تمام شده و هیچ عذری برای کسی باقی نمانده است.
🏴 از همین جاست که آیه و نشانه و اعجاز دست به دست هم میدهند: معجزه یعنی به عجز درآورندهی اهالی باشگاه ِ قدرت و به خفّت کشانندهی ملأ و مترفین و اکابر مجرمین و نابود کنندهی ابهّت مادّی ِ ائمّهی کفر و پیشوایان نفاق؛ که اگر اینها بشکنند و زنجیر اقتدارشان پاره شود، مستضعفین و محرومین و مغلوبین جرأت رهایی خواهند یافت و از میانهی ظلمات ِ «واللیل اذا عسعس»، روزنههایی از نور ِ «والصبح اذا تنفّس» بر آنها خواهد تابید.
🏴پس اگر حسین چراغ هدایت است و هدایت نیز از مسیر معجزه و آیه عبور میکند و معجزه نیز اثری جز خُردشدن استخوانهای قدرتمندان ندارد، عاشورا و مقدمات و موخراتش باید در چارچوبی از «اعجاز» معنا شود و تکتک افعال حسین همانند «آیه« های غیرقابل تحدّی ِ قرآن تفسیر گردد و هر حلقه از زنجیرهی مصبیتهای راتبهی او از «نشانه» های الهی به حساب بیاید.
🏴 و من شهادت میدهم که عقل جمعی ِ و حتی همکاری سازمانی ِ هزاران فقیه نیز نمیتواند ادعایی در این وادی داشته باشد و سلمانها و مقدادها و اباذرها حتی در بهشت هم به حقیقتِ این حقائق دست پیدا نمیکنند. پس این چند آیه از #سورهی_قیام را بگذارید به پای جسارتهای بچهگانه و اطوارهای کودکانه؛ آن هم با فاصلهای به اندازهی صدها سالها نوری از گستردهترین کهکشان هدایت و بزرگترین معجزهی تاریخ ...
*سیریکم آیاته فتعرفونها .... فأیّ آیات الله تنکرون*
🏴 پی نوشت: از خطوط پایانی متن واضح است که این نوشتهها هیچ ادعایی ندارند. پس استفاده از عباراتی مثل «سورهی قیام» و «آیهی اول» و «آیهی دوم» و ... ـ که اگر توفیق تفکر و فرصت نوشتن بود، در شبهای آینده به اشتراک گذاشته خواهد شد ـ صرفاً یک قالب ادبی است برای تأکید بر مضمون این پست؛ یعنی رفتار #اباعبدالله و یارانش در عاشورا و قبل و بعد آن، باید به عنوان آیات و معجزات الهی تحلیل شود.
••─━⊱✦🏴✦⊰━─••
🖊: #محمدصادق_حیدری
#هر_خانه_یک_حسینیه
#محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شب_اول_محرم
@msnote