💢لحظهی آخرِ عمرش پسرش آمده است 💢
#شعر_روضه
زهر دادند دوباره حسنی دیگر را
به روی خاک کشیدند گلی پرپر را
لحظهی آخر عمرش چه قَدَر درد کشید
به لب آورد، مصیبات غمِ مادر را
سرخ شد صورتش از زهر جفا واویلا
تازه آورد به یادش گلِ نیلوفر را
آن گلی که به خرابه نفسش بند آمد
تا به زانوش نهادند همان بیسر را
لحظهی آخرِ عمرش پسرش آمده است
تا به زانوش بگیرد پدر اطهر را
پسرش جرعهی آبی به لبانش داد و
روضه کرببلا خواند، شبِ آخر را
روضه میخواند از آن شاه که افتاد به خاک
یاد آورد همان خنجر و آن حنجر را
✅ رضا باقریان
@emame3vom
#امام_حسن_عسکری
#شعر_روضه
#سلام_امام_زمانم #تسلیت #صلوات
.
#ماه_رمضان
#وداع_با_ماه_رمضان
السلام علیک یا شهرالله الاکبر
ماه رمضان میرود و بار نبستم
من توبه بسته به شب قدر شکستم
آمدم سحر یا الهی
بار من بخر یا الهی
یک نیمه ی شب توبه مردانه نکردم
سوزی بده ای دوست بر این ناله ی سردم
با سوز جگر یا الهی
بار من بخر یا الهی
ممنونم از این لطف کریمانه خدایا
دادی تو رهم باز به میخانه خدایا
با دیده تر یا الهی
بار من بخر یا الهی
بی چاره کسی که دل مغموم بماند
ماه رمضان رفته و محروم بماند
از من بگذر یا الهی
بار من بخر یا الهی
برگوهر حب علی(ع) همچون صدفم کن
امسال بیا زائر صحن نجفم کن
با دست علی(ع) طینت ما را تو سرشتی
برصورت ما نام علی(ع) را بنوشتی
کن نظر به من یا الهی
بار من بخر یا الهی
با عشق حسین(ع) حاجت این خسته روا کن
عصر عرفه روزی ما کرببلا کن
یک حرم ببر یا الهی
بار من بخر یا الهی
.........................
#شعر_روضه #وداع
اهسته تر ای داروندار دل زینب(س)
با هر قدم خود بشوی قاتل زینب(س)
الوداع اخا یابن زهراء(س)
میکشی مرا یابن زهراء(س)
بازی مکن این قدر حسین با جگر من
من یک زن تنها وسط این همه دشمن
می روی کجا یابن زهراء(س)
میکشی مرا یابن زهراء(س)
داغی گلوی تو زد آتش جگرم را
پیش قدمت پهن کنم موی سرم را
شاه کربلا یابن زهراء(س)
میکشی مرا یابن زهراء(س)
با ناز مرو از بر من ای کس و کارم
من پیر شدم طاقت ناز تو ندارم
با زلف رها یابن زهراء(س)
میکشی مرا یابن زهراء(س)
@emame3vom
#قاسم_نعمتی
.
.
#فراق_کربلا
گفتیم کربلا... دلمان بی هوا گرفت
آری دل غریبه و هر آشنا گرفت
یادش بخیر، یک دهه از داغ روضه ها
ناله زدیم پای تو تا این صدا گرفت
ای خوش به حال آنکه نگاهت گرفتش و
ای خوش به حال آنکه برات از شما گرفت
ای خوش به حال آنکه ز دستان فاطمه
یک اربعین زیارت کرببلا گرفت
آمد به زیر قبّه و پائین پای تو
آنقدر گریه کرد که آخر دعا گرفت
ای خوش به حال آنکه ز پاهای زائران
تربت گرفت و برد و مریضش شفا گرفت
رحمت بر آن کسی که مرا نوکر تو کرد
لعنت بر آن کسی که مسیر تو را گرفت
خوردی زمین چنان که دل مصطفی شکست
افتادی و چنین دل خیرالنسا گرفت
لعنت بر آن کسی که به سینه نشست و بعد
موی عزیز فاطمه را از قفا گرفت
آمد کسی که چشم به انگشتر تو داشت
آمد کسی و زود ز جسمت عبا گرفت
وحید محمدی
#مناجات #شب_جمعه
#مناجات_با_امام_حسین
#امام_حسین #اربعین
#شعر_روضه #شب_عاشورا
.
#فاطمیه
#شعر_روضه حضرت زهرا
الحق که پیش چشم مردی مثل حیدر
با قبضه ای بازو شکستن درد دارد
باید بسوزی حس کنی آتش چه کرده
آن لحظه ها ابروشکستن درد دارد
فتاح خیبر باشی و پیش نگاهت
با ضربه ای پهلو شکستن درد دارد
یاس بهشتی علی پرپر شدی حیف
این ساقه از هر سو شکستن درد دارد
خوردی زمین و مرتضی با تو زمین خورد
وقتی که جان دادی علی هم با خودت مُرد...
شاعر: #محمد_حبیب_زاده
.
.
#فاطمیه
#شعر_روضه
#زمینه
ما گرد قبر مخفیت بی بی گدایی می کنیم
در محضرت یا فاطمه خود را فدایی می کنیم
با نام نیکوی تو ما مشکل گشایی می کنیم
با گفتن نام تو دل را کربلایی می کنیم
گشتی غریب اندر بقیع ای دخت ختم الانبیاء
هرشیعه دارد این ندا
مهدی بیا مهدی بیا
دستی که احمد بوسه زد با تازیانه شد کبود
در بین کوچه یاوری از بهر دلداری نبود
😭😭😭😭
گویا که سیلی عدو گوشواره هایت کنده بود
مرگ از خدا کردی طلب از دست ان قوم یهود
بین نمازت نیمه شب همسایه را کردی دعا
اما شندم بین در گفتی که یا مهدی بیا
گشتی تو پر پر بین در از جور گلچین زمان
اشک از دو چشم زینبت از داغ مادر شد روان
مخفی نباشد تربتت از دیده اهل ولا
پس با تمام قدرتم گویم که یا مهدی بیا😭😭😭
جانم شود قربان تو ای گنج پنهان بقیع
جان جهانی از چه رو خفتی به دامان بقیع
مخفی چرا شد قبر تو در خاک ویران بقیع
مهدی به یاد غربتت گردیده گریان بقیع
👇
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_روضه
#مناجات_با_امام_زمان_عج_الله #روضه_حضرت_سیدالشهدا_علیه_السلام
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
تو این شبابرای حال خستمون دعا کن
تو رو خــدا برا دل شکستمون دعا کن
ببین گناه،بال وپر پروازمون رو بسته
آقا بیا،بـرای بال بستـــمون دعــــا کن
تو رو به اضـطرار زینـب،بیا بیا
به قلب بـی قــرار زینـب،بیا بیا
به غربــــت مــزار زینـب،بیا بیا
تو رو بـه لـکنــــت رقـیه
به زخــــــم صـــــورت رقیه
تو روبه غــربت رقیه،بیا بیا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوباره باز،گــــدا در انتظار لطف شاهِ
حاجت من ،از تو فقط یه گوشه نگاهِ
امشب فقط،امید من به دستای کریمِ
دستی بگیرازمنی که پرونده ام سیاهِ
به مشـــــــک پاره علمـــــــدار،بیا بیا
توروبه اون دو چشم خون بار،بیا بیا
به طفل تشنه تشنه بیـن گهوار،بیا بیا
تو رو به شـــــــاه بیـن گــــودال
تو رو بـــه اون پیکـــر پامــــــال
به مادری که رفته ازحـال،بیا بیا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من اومدم،صدات زدم تو هم منوصدام کن
یه کاری کـــن،بیا منو دوباره رو به رام کن
تو رو قســـم به خـجلت سکینه از ابالفضل
آقا منو،ایـــن اربعیـــــن زائــــر کـــربلا کن
تو رو بـــه قــــلب زار حـــــــیدر
به چهـــــره کبــــــــــــود مــــادر
تو رو به خون میخ رو در،بیا بیا
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_روضه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
زبانحال مولا امیرالمومنین(ع)
مبر ز خـانه ی حیــدر صــدای گرمت را
علی بگـــو ،،، شــنوم آن نوای گرمت را
زچشم من مبری خــنده های گرمت را
بخـوان دوباره نمــاز و دعـای گرمت را
قیام نیمه شـبانت عجــب تماشـائیست
درآسمان زِ قنوت تو شور وغوغائیست
بتـــاب در دلِ شـــبـهای تار من زهرا
بمان برای همیشـــه کــــنار من زهرا
ببیـن بـه حـــال دل بیقــــرار من زهرا
انیـس بیکسی ام غمگـســــار من زهرا
به پای ســـفرۀ خــالی ز نان من ماندی
در اوج غصــه و غـم همزبان من ماندی
از آن زمـان که دو دســتت ز کار افتاده
تمـام خــــانه ی مــــن از مــــدار افتاده
حســـن ز داغ رخــــت بیقــــرار افتاده
غریـب و خســـته کــــنار تو زار افتاده
مگو که می روم و می سپارمت به خدا
که تا به روز ابد دوسـت دارمت به خدا
مرا دوباره صــدا کـــن اباالحسن ! زهرا
سـخن ز درد جــدایی مـزن به من زهرا
مگــو کــه دخـتـــر تو آورد کفــــن زهرا
به پیــش چشــم غـریبم نفس نزن زهرا
تنِ ضعـیفِ ز درد و غــــم تو آبـــم کرد
نماز خــواندن نیمــه شــبت کـــبابم کرد
شعر:مجتبی روشن روان
─══༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_روضه
#سوزناک
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
«زبانحال مولا علی علیه السلام»
بشین خـونه رو،،،آب و جارو نکن
بذار زخــــــم پهلوت،،، بهتــر بشه
خـــودم از پـس غــــربتم بر میام
نمیخوام چشات واسه من تر بشه
اگــــه درد داری میــدونـم عـــزیز
با ایـــن دردا بایـد مـدارا کــــنی
در خـــونه مونو عـــــوض میکـنم
به شــرطی نــیایی در و واکـــنی
نمیتونـم از کـوچـــمون رد بشـــم
چیکار کرده این کوچه با روح من
یه عمـــره ازت شــرمســارم عزیز
منو بســته بودن تو رو میـــــزدن
نگاهت رو ایــن روزا از مـن نگـیـر
تو عطـــر ِنجیــب ِ بهشــــتی برام
خودت داری میـری ولی پشـت در
دو خــــط یادگاری نوشـــتی برام
نوشــتی شـبا تشنه میشه حسـین
همین غصــه داره تو رو میکشـــه
نوشـــتی ظـــریــفه، شــــبیه گـله
حواســت بهـش باشـــه پرپر نشـه
واســه مــرد،،، خـونه نشـینی بده
دعا کـن واسه تلخــی لحـظـه هام
دعا کـن بتــــــونـم تحــــمل کـنم
دعا کـن نمــــونم دعــــا کــن بیام
شعر:حامد عسکری
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
بسیار سوزناک😭التماس دعا
#شعر_روضه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
ســـلام اے ســـــر بابا تنـــت کـــجــــــــا رفـــته
شنیـــده ام که تـــنـت بیـــن بــــــــوریا رفـــته
خـــوش آمـدی پـــدرم دیـــدن مـن آمـده ای
چه شد که نصـف شبے به خــرابه سر زده ای
هواے اهــل و عیــالت هواے سـوختن است
همان قدم که ندارے به روے چشم من است
خـــبر بگـــیر ز حـــالـــم عجیــــــــب بـد حـالم
شبـــیه پـیـــر زنـــے در میـــان اطـــــفـــالم
نه دســـت مـانده برایـــم نه پا و نه کمـــری
خلاصـه عـــرض کـنــم مے شــود مـــرا ببری
مرا ببر که گــره خـــورده اســت موے سـرم
چقــــدر بـا تـــه نــیزه زدنـد روے ســــــــرم
مـــرا ببـــر که بـه پیشـــانیم نشـــــان دارم
کبـــودے بــدے از لطـــف ســاربان دارم
کشیده خوردم از آن کس که بغـض حیــدر
داشت
چه بے مقـــدمه زد ! گونه ام ترڪ برداشت
لب تـو زخـــم شده چــوب خیــزران خورده
لبـم کبود شـــده مشـــت از ســـنان خورده
هـــمین که بـا مــن مظلوم قاتلت لـــج شد
میان حــلقه ے زنجیـــر گــــــــردنم کــج شد
گرفت حنجره ام حرف هام خس خس شد
ز تازیانه دو دســـتم شکـست بے حس شد
ســـر نمــاز لگــــــدهاے بــے هـوا خــــــــــوردم
چه فحـش ها که من از بے نمازها خـوردم
مقـــابل مـن لـب تشــــــــنه آب مے خوردند
گـــرسنـه بـودم و پیشـــــم کباب مے خوردند
زنان کـــــــوفـه به عمــــــــه اشـــاره مے کردند
لباس هـــاے مــــــرا پاره پاره مے کــــــــردند
اراذل ســــــــــر بــازار شــــــــام را کـــه نگو
و رقــص هاے زنــــــان روے بــام را کـه نگو
غریبه اے به خـــــــرابه ســـرڪ کـــشـــید پدر
چـقـــدر قـهقـهه زد عـــمـــــــــه را که دیــد پدر
اگرچــه بعــد تو دیــگـــــر شکست حرمت ما
ولے نخـــورد زمــین پرچــــــــــــم قــداست ما
زمان غـــــارت معــجر خـــدا حجـــــــاب کشی
نگاه هیـــچ غــــــــریــبه به مــوے مــا نرسیــد
شعر:سید پوریا هاشمی
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
@navaye_asheghaan
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_روضه
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
سـلام مـا بـه رسـول و بـه پـاره ی تـــن او
که هست در دو جهان دست ما به دامن او
سـلام مـا به امامی کـه همـــدم فقـــراست
سـلام مـا به عـزیـــزی که یوسف زهراست
سـلام مـا به امامـی که پاره شـد جگــرش
سـفــر رســید به آخـــر، در آخــــر صفرش
سـلام مـا بـه شـهیدی که مرگ خود طلبید
چوشخص مارگزیده به خویش می پیچید
سـلام مـا بـه رضـا و بـه گــریه ی پسـرش
کــه قاتلـش شــده فــــرزند قـاتـل پـدرش
میان حجـره ی در بسته دست و پا می زد
جواد و حضــرت معـصومه را صدا می زد
کجاروم؟به که گویم؟که سوخت سوره ی نور
گـــرفت شعـــله دلــش با سه دانه ی انگور
تمــــام عــــمـر، غـــم دوستـان کبابش کرد
شـــــرار زهر به یک نیمــه روز آبــــش کرد
به نازنیــــن بدنـش پیـرهن سرشک افشاند
از آن وجودبه جز استخوان وپوست نماند
ز ضعف، دیــده گهی باز کرد و گاهی بست
گهی به پای ســتاد و گـهی به جای نشست
جـــواد، اشـک به رخ نـاله در نهـــادش بود
رضـــا ســرش بـه روی دامـن جوادش بود
پـدر نـظاره بـه مـــاه رخ پســـــر می کرد
پسر ز ســوز جگــــر گــریه بر پدر می کرد
پــــدر نگه به پسرکردوچشم خود را بست
پســــر کشید ز دل آهی وبه سـوگ نشست
الا تمــــام محـــبّان ز دیـــده خـــون بارید
از ایــن وداع، وداعی دگـــــر به یاد آرید
همـــان وداع کــه تنـهـــا عزیـــز پیـغمـــبر
نـهاد صـــــورت خـــود بـر رخ علـی اکبر
پســـر نگاه بـه اشک غـــــم پـــدر می کرد
پــــدر نظاره به خـون ســر پســر می کرد
پــــدر ز داغ پـسر بـاغ لاله در دل داشت
پســـر نشــانه ز زخــــم هــزار قاتل داشت
پـــدر ز خون پسـر صورتش خضـاب شده
پســـر ز سوز عطـش قطره قطره آب شده
پــــدر به چهره ی فرزندخویش چهره نهاد
پســـر کــنار پـدر ناله ای زد و جــان داد،،،
شعر:استاد حاج غلام رضاسازگار
─┅══༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅══┅─
@navaye_asheghaan