eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
365 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
Shab3Fatemieh1-1402[03].mp3
14.7M
▪️میان آتش هم من از ولی گویم (زمینه) 🎙 بانوای: حاج 🏴 میان آتش هم / من از ولی گویم نفس نفس هر دم/ علی علی گویم آن طرف: لشکرِ بی حیاها همه این طرف: فاطمه... فاطمه ...فاطمه... میرسد صدای او من فدای حیدرم تا شوم شهید عشق در دفاع از این حرم (فاطمه یا فاطمه...) اگر مرا دشمن/ شود همه دنیا نمیگذارم من/ علی شود تنها آن طرف: هیزم و آتش و همهمه این طرف: فاطمه ... فاطمه... فاطمه... تا نفس بود مرا دم زنم ز مرتضی گرچه بین کوچه ها کربلا شود به پا (فاطمه یا فاطمه...) شده چه غوغایی/ ز روضه زهرا به فصل شیدایی/ میان سنگرها بر لبِ عاشقان هر دم این زمزمه فاطمه ... فاطمه...فاطمه... فاطمه... یاد کوچه ای غریب آتشی زند به جان کوچه های شهرمان شد به نام عاشقان (فاطمه یا فاطمه...) شاعر: دکتر
311.3K
. از لاله زار توحید آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود گر می گذاشت گلچین، آن گل جوانه می زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت، صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد این روزها که می دید موی مرا پریشان با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم) مانند خانه ی ما آتش زبانه می زد استاد حاج ✍ ............. . علیهاالسلام بیمارت ای علی‌جان، جز نیمه‌جان ندارد میلی به زنده ماندن، در این جهان ندارد غم چون نسیم پاییز برگ و بر مرا ریخت این لالۀ بهاران غیر از خزان ندارد... خواهم که اشک غربت از چهره‌ات بگیرم شرمنده‌ام که دیگر دستم توان ندارد بگذار کس نداند در پشتِ در چه بگذشت من لب نمی‌گشایم، محسن زبان ندارد هر کس سراغم آمد با او بگو که زهرا قدرش عیان نگردید، قبرش نشان ندارد شهری که در امان‌اند حتی یهود در آن در بین خانۀ خود، زهرا امان ندارد!... 📝حاج ✍ .
دعا خداوندا ز درگاهت عطا کن دخیلان را همه حاجت روا کن به نیکی هر عزیزی یاد ما کرد نصیبش مهربانی و سخا کن خصومت را ز دلها بر طرف ساز به یکدیگر رفیقان باوفا کن پدر مادر ز ما خشنود گردان سعادت را نصیبِ اقربا کن بیفزا  معرفت را در دل ما ز گمراهی و غفلطها رها کن بده توفیق ترک معصیت را عنایت بر پشیمان از خطا کن گدا کاهل شده در آستانت بخوان ما را خودت اهل دعا کن مده روزی به ما از دست نامرد فقط در آستان خود گدا کن بتابان نورِ ایمان در دلِ ما مطیعِ مکتبِ خیرالورا کن ز استبداد دونان دور گردان غلام قنبر شاه ولا کن ز دست ساقی کوثر کریما شراب معنوی در کام ما کن زمانه بد شده ناموسِ ما را کنیزِ حضرتِ خیرالنسا کن مبر از دارِ دنیا لال و بیمار فدای تارِ مویِ مجتبی کن برای آنکه اهل عشق باشیم سیه پوش شهید کربلا کن خلاصه بهر ما حصن حصینی ز نور عترت و قرآن بنا کن غنی  قلدر شده بیچاره محروم خودت فکری به  حال بینوا کن همه دعوی حق دارند مارا ز لطفت با حقیقت آشنا کن گرفته دامنِ دین را ریاست ریاست را ز دینداری جدا کن مرضها در روانها رخنه کرده علاجِ دردِ تزویر و ریا کن کمی از وحشت  روز قیامت به شام عیش ظالمها روا کن قیامت قامت رعنای مهدیست ز رویش محشر کبری به پا کن ستمکاران عالم را به زودی به خشم ذوالفقارش  مبتلا کن @navaye_asheghaan
| سیدرضا نریمانی الا که صاحب مایی الا که صاحب عزای تمام غم هایی دوباره فاطمیه آمده، نمیایی یابن الحسن آقا جان.. *درخواستت شب شهادتیه چیه؟..* به ما نگاه کن ای صاحب نجات بشر تو را طلب کند این دیده های دریایی یابن الحسن! کجا سیاه به تن کرده ای غریبانه کجا به سینه ی خود میزنی به تنهایی کجا شبیه علی سر به چاه غم داری کجا شبیه علــــــی روضه خوان زهرایی برای گریه به غم‌ های مادرت،آقا نه اینکه فکر کنم، مطمئنم اینجایی شنیده ایم که گفتی روضه خوان باشیم به روی چشم هر آنچه شما بفرمایید شنیده ایم زمین خورده است مادرتان در آن دمی که به در خورد ضربه ی پا *امشب میخوام از زبون خود دومی لعنت الله علیه روضه رو بخونم..یه نامه ای برای معاویه نوشته تو نامه حرف هایی زده، امشب من اون حرف ها رو میزنم با همدیگه ناله بزنیم..* این نامه را به جوهر کینه نوشته ام از روزهای داغ مدینه نوشته ام روزی که اختیار به دست سقیفه بود روزی که چشممان به ردای خلیفه بود همفکر غصبِ حق علی بود در سرم هم بوده ابو عُبیده ی جرّاح یاورم بر روی سنت حسنین پا گذاشتم تصمیم را به عهده ی شورا گذاشتم میزد به کوش تفرقه بِالمَنظَرَالبَطِل خیلی از آن جماعت روشنگَرالبَطِل بن سعد خزرجی شده کوتاه آمدن با پیروان لات وهُوَالرّاه آمدن غیر از علی و فاطمه، همراهمان شده اند اهل مدینه، لشکر خودخواهمان شده اند *یه اوضاعی تومدینه حاکم شد یوقت سربلند کرد امیرالمومنین ،دید همه غیر فاطمه و دو سه نفر دیگه همه رفتن، اصلا غدیر رو همه فراموش کردن..همه یادشون رفت همین چندوقت پیش پیغمبر دست علی رو بلند کرد..* «هرکه من مولای اوییم این علی مولای اوست» *همه فراموش کردن اون لحظه ها رو،همه با این دوسه نفر همراه شدن، غیر فاطمه هیچکی نمونده...*
سید رضا نریمانی گفتم بدون مایه فطیر است کارمان بی‌مرتضی و فاطمه گیر است کارمان *گفتم اینا هم باید با ما همراه بشن نمیشه توی این شهر همه با ما بیعت کردند غیر از علی و فاطمه ...باید کاری کنیم که علی هم با ما بیعت کنند..* گفتم زِ یارِ غار حمایت کند علی باید به زور هم شده بیعت کند علی از این جهت روانه شدم سمت خانه‌اش گرد آمدیم پشت درِ آشیانه‌اش *یه عده رو جمع کردند.. حدود سیصد نفری شدیم اومدیم پشت در خانه امیرالمومنین به این نیت که از علی بیعت بگیریم .علی هم با ما باید همراه بشه. من اینجوری میگم رفت گشت توی مدینه همه اراذل و اوباش رو جمع کرد. هر کی از علی کینه به دل داره بیاد امروز میخواهیم بریم در خونهٔ علی ..خیلی‌ها خوشحال شدند فهمیدند امروز روزشه...به همهٔ این سیصد نفر هم قبلش که اینها را جمع کرد، گفت هرکس هر چی میتونه همراه خودش بیاره ؛ همه با دست پر اومدند. هر کی تونست تازیانه آورد هیزم و چوب آورد بعضیا شمشیر آوردند ..طرف حساب علیه.. مرد عادی که نیست .از اینطرف قراره بیعت بگیریم یا قراره بجنگیم؟ چه خبره؟؟ آخه برای بیعت که اینهمه آدم نمیبرن ..اینهمه که دست پر نمی‌آیند.* پشت سرم مهاجر و انصار آمدند حتی به یاری‌ام در و دیوار آمدند هر لحظه، لحظه بیشتر و بیشتر شدیم در پیشِ چشم فاطمه سیصد نفر شدیم گفتم علیِ خانه‌نشین را خبر کنید مثل بقیه بیعتِ بی‌دردسر کنید گفتم که ختم قائله در دست حیدر است بیعت علی اگر نکند کار ابتر است آمد صدای فاطمه از پشتِ در به گوش می‌گفت از امامت و حقِّ پسرعموش *پشت در اومد ..دید خیلی پشت در شلوغ شده . از این طرف همه دارن داد میزنند که یا از خونه بیرون میایی یا خونه و اهلش رو به آتش میکشیم؛ از اینطرف یه خانمی حامله پشت در اومده داره حرف میزنه. داره میگه شما غدیر رو فراموش کردید. علی با شما بیعت نمیکنه..* حکم ولایت ازلی را به ما نداد یک تار موی شخصِ علی را به ما نداد گفتم به حال خویش نباید رها شود وقتش رسیده شعله‌ی آتش به‌ پا شود در بین دود فکرِ علی بود فاطمه همواره گرم ذکرِ علی بود فاطمه *گفتم هیزما رو بیارید ..هیزم را آوردند در رو به آتش کشیدند. معاویه جات خالی بود پشت در خونه ی علی..در توی شعله داره میسوزه ...دیدم پشت در فاطمه داره علی علی میگه..* گرم حمایت از علیَش عاشقانه بود تنها علاجِ کار فاطمه تازیانه بود قبل از آنی که لگد به در بزنند لای در وقتی باز شد تازیانه رو گرفتند از بین در هی با تازیانه به بازوی فاطمه می‌زدند. *دیدید یه نفر میخواد در رو باز کنه اگه یه نفر پشتِ در باشه دستش رو حایلِ در می‌کنه در باز نشه. همین که دیدند دستش حایله که این در باز نشه اونقدر با تازیانه به بازو زدند در وا شد..* کاشانه‌اش همین‌ که پُر از بوی دود شد با تازیانه بازوی زهرا کبود شد... ↫『
آدم است او یا مَلَک ماهیّتش معلوم نیست گرچه مخلوق است نوع خلقتش معلوم نیست حضرت زهراست خود تفسیری از آیات قدر آن شب قدری که حتی ساعتش معلوم نیست مادرش یا دخترش من هرچه دقت می کنم با رسول الله، زهرا نسبتش معلوم نیست در کسا بی فاطمه غیر از علی و بچه هاش رحمة للعالمین هم ساحتش معلوم نیست بعد ابر نیلی سیلی در این شب ها شده مثل آن ماهی که نصف صورتش معلوم نیست فاطمیه مثل دردی تا ظهور منتقم طول درمان دارد اما مدتش معلوم نیست روضه یعنی داستان مادری در اوج خود چون به کوچه می رسد یک قسمتش معلوم نیست گرچه معلوم است دارد می رود مادر ولی حضرت فضه دلیل لکنتش معلوم نیست ضربه وقتی ناگهان شد بی توجه می خورد ضربه وقتی ناگهان شد شدتش معلوم نیست هم که معلوم است او ریحانة الحوراست و هم که وقت خشم سیلی قدرتش معلوم نیست اینکه قبر علت خلقت چرا مخفی شده درمیان اهل معنا علتش معلوم نیست یادم آمد موقع سجده به مهر کربلا فاطمه در هیچ مهری تربتش معلوم نیست @navaye_asheghaan
4_5805176001700828023.mp3
4.63M
🏴 روضه‌ای که حضرت زهرا سلام الله علیها خریدارش شد... 🎧 عجیبی از حضور حضرت زهرا در مجالس سید‌الشهداء علیهما السلام
34351-attachment-1_2564493884.mp3
6.38M
حسین ستوده شبیه تو زهرایی گریه میکنم از این به بعد تنهایی گریه میکنم  مثل آدمی که هیچکی رو نداره تو رو بردنت شبونه از تو خونه …!! همه خاطره هامو خاک کردم خداحافظ زندگی عاشقونه   باور نمیکنم خون آبه میشستم امشب از رو پیرهنت   باور نمیکنم این تو بودی که این همه آب شده بود تنت   باور نمیکنم تو یاس خونه ام بودی و از ریشه چیدنت !! باور نمیکنم من با همین دست ریختم خاکو روی تنت    شبیه تو زهرایی گریه میکنم  از این به بعد تنهایی گریه میکنم  تو رو از دستت دادم توی یه لحظه …!! دیگه هیچی واسه من نمیارزه  کجا رفت اون علی فاتح خیبر  پاشو نیستی داره زانو هام میلرزه باور نمیکنم چند روزه که حسن دیگه غذا نمیخوره  باور نمیکنم در یه جوری کنده شده که جا نمیخوره  باور نمیکنم همسایه ها هم واسه تسلیت نیومدن  باور نمیکنم مغیره و قنفذ تو رو دو تایی میزدن شبیه تو، روز و شب گریه میکنم …!! از این به بعد، با زینب گریه میکنم تو که نیستی یه گوشه افتاده زینب  با چه سختی روی پاش وایستاده زینب …!! میبینه تو روز عاشورا بلایا  خدا اون روز برسه به داد زینب  باور نمیکنه وقتی میبینه نیزه ها رو تو تن حسین  باور نمیکنه وقتی میبینه رو زمین بی کفنه حسین  باور نمیکنه دست میزنه رو دست میگه این چه بساطیه @navaye_asheghaan
4_6012820232895205943.mp3
7.13M
ای یوسف گمگشته داد از این جدایی مادر بُوَد دیده به راهت کی میایی امیر بی قرینه عجل علی ظهورک دوای زخم سینه عجل علی ظهورک ▪️آجرک الله بقیة الله بعد از پیمبر روز خوش زهرا ندیده فَقْدِ النَّبی ظُلمِ الوصی چه ها کشیده اهل سقیفه ای وای دست علی رو بستن بازوی همسرش رو تو کوچه ها شکستن ▪️آجرک الله بقیة الله در بین آن دیوار و در نقش زمين شد با ضربه‌ی لگد به در سقط جنین شد از مرتضی حیا کرد زد ناله‌ی حزینی به جای یاعلی گفت یافضة خذینی ▪️آجرک الله بقیة الله در کوچه ها دنبال حیدر می دویده با هر قدم از سینه اش خون می چکیده یا منتقم کمک کن جد مطهرت را در زیر تازیانه دریاب مادرت را ▪️آجرک الله بقیة الله روزی میان کوچه ها مادر زمین خورد روزی کنار قتلگه دختر زمین خورد از خیمه تا به گودال به سر زنان دویده راس حسین به نیزه جسمش به خاک دیده ▪️آجرک الله بقیة الله شاعر: @navaye_asheghaan
501.4K
✾ــــ✾﷽✾ــــ✾ 🖤═✾♡🥀♡✾═🖤 شاعر: بر در کاشانه ام،آتش کین شعله زد بین همین کوچه شد،چادر زهرا لگد یار مرا میزدن،پیش نگاه ترم بعد تو پاشیده شد،هینمه ی لشکرم داغ تو مانده بر سینه م دلگیر از شهر مدینه م. یاسم شده،رنگ خزان ،ای وای من فاطمه جان،با من بمان، جان حسن 🍁یافاطمه یا فاطمه یا فاطمه از ستم دشمنان،نیلی شده پیکرت گریه برایت کند،زینب غم پرورت سینه ات آزرده شد،از شرر میخ در روح تو زخمی شد و،جسم تو شد مختصر خون ریزد از زیر معجرت رحمی کن بر حال حیدرت زهرای من،با رفتنت،پیرم مکن ای هم نفس،از زندگی ،سیرم مکن 🍁یافاطمه یا فاطمه یا فاطمه اشک حسین و حسن،برده ز کف طاقتم خم شده از داغ تو،فاطمه جان قامتم این دم آخر کنی،گریه بر آن بی کفن گریه بر آن کشته ی، زخمیه بی پیرُهن عصر روز دهم فاطمه وعده ی من باتو علقمه بر لب آب،تشنه سرش،را میبُرن گهواره ی،شیرخواره اش،را میبَرن 🍁جانم حسین جانم حسین جانم حسین ┅┅┅┅┄❅[ @navaye_asheghaan
4_5897815362489030129.mp3
2.68M
پنجشنبه ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۳ سینه میزنم برا حضرت مادر چون ماها رو به سعادت می‌رسونه تحت هر شرایط و زحمت و رنجی فاطمیه باید زنده بمونه یه جور امشبو به سینه بزن که رو پروندت یک امضا خورده شه روی سر درِ همه خونه‌ها باید پرچم یا زهرا خورده شه دریای فضائل قبله به تو مایل ای مادر سائل، یا زهرا حلال مسائل ای ذکر نوافل ای خواهش سائل، یا زهرا " یا زهرا مدد یا زهرا" @navaye_asheghaan
. خواستم کاری کنم در کوچه ها اما نشد خواستم با سر بگیرم ضرب سیلی را نشد بسته شد یک چشم مادر بعد داغ کوچه ها آنچنان که چند ماهی جز به زحمت وا نشد یاس هجده ساله بعد از ماجرای در خمید اینچنین حتی به پیری قدِّ یک زن تا نشد بعد محسن هر چه با امید می گشتم ولی بین اهل خانه یک لبخند هم پیدا نشد فضه مادر شد برای مادرم در پشت در مادر اما بعد محسن دیگر از جا پا نشد عرش از خون گریه های مادرم لرزید و حیف... حیف اما قلب مردم باز هم احیا نشد کوچه را فردا که می شستم ز خون مادرم دیگر این دنیا به چشمم لحظه ای زیبا نشد @navaye_asheghaan
‌ ‌‌ بسم الله الرحمن الرحیم نوحه مسیر شهادت حضرت فاطمه زهرا س ۱۴۰۲ هیئت عزاداران حسینیه امام رضا ع دزفول هیئت عاشقان غریب مدینه ص شاعر:حاج محمد رضا احسانی نسب با نوای برادر طیب رضا کلاهچی این من و این بار امانت این تو و زهرای جوانت یا رسول الله (2) * یا محمد این امانت را بگیر یادگار خسته جانت را بگیر یا محمد این تو این زهرای تو گر چه بشکسته گل حمرای تو یا رسول الله (2) * یا محمد بین به سوز و آتشم از تو و زهرا خجالت می کشم دختر تو چهره اش نیلی نبود روی او پژمرده از سیلی نبود یا رسول الله (2) * یا محمد نیلی از کین یاس تو شد ز اعداءِ نمک نشناس تو آسمان رنگ شب یلدا گرفت درد و غم در سینه ی من جا گرفت یا رسول الله (2) * یا محمد درد من ناگفتنی ست رفته زهرا و علی هم رفتنی است یا محمد لشکر غم را ببین مرتضی را ، قامت خم را ببین یا رسول الله (2) * یا محمد روی زهرا شد کبود جرم و تقصیرش نمی دانم چه بود دست خود دائم به پهلو می گرفت فاطمه از من ولی رو می گرفت یا رسول الله (2) یا ارحم الراحمین
‌‌ بسم الله الرحمن الرحیم نوحه دوم مسیر شهادت حضرت فاطمه زهرا س هیئت عزاداران حسینیه امام رضا ع دزفول هیئت عاشقان غریب مدینه ص شاعر:حاج محمدرضا احسانی نسب با نوای برادر طیب رضا کلاهچی واي ازغريبي ، واي از غريبي ، مولا پس از من تنها تريني از حق تمنا ، بنما شكيبي ، مولا پس از من تنها تريني **** پُر بي‌وفايي اين سرزمين شد يارِ پيمبر خانه نشين شد من غصه ها را در دل نهفتم جز با خدايم دردم نگفتم وای از غریبی ، وای از غریبی . . . **** در كوچه‌هايِ شهرِ مدينه دستِ تو بستند با بَندِ كينه آن صحنه ديدم شد طاقتم طاق در سينه‌ي من غم كرده اُتراق وای از غریبی ، وای از غریبی . . . **** زخمِ دلت را دشمن نمك زد آتش به جانِ هر قاصدك زد تا شعله ور شد اين دربِ خانه در قلبِ من زد آتش زبانه وای از غریبی ، وای از غریبی . . . **** اي آنكه عالم نازَد به نامت كَس داده آيا پاسخ سلامت مظلوميِ تو قلبم شكسته نيشِ سكوتت بر دل نشسته وای از غریبی ، وای از غریبی . . . **** زينب فراقم طاقت ندارد بر سينه‌ي تو سر مي‌گذارد از غربتِ تو در شور و شينم جانِ تو مولا جانِ حسينم وای از غریبی ، وای از غریبی . . . **** ديگر ندارم تاب و تواني آمد خزان بر اين زندگاني تشييعِ من كن مولا شبانه تا كس نيابد از من نشانه وای از غریبی ، وای از غریبی . . . **** یا ارحم الراحمین
1_14991320056.mp3
11.89M
چشماتو روی هم نذار میمیره بی تو زینبت مادر مرو قلبم رو از جا میکَنه این ناله های هر شبه مادر مرو درسته سختته ولی نفس نفس بزن بمون بالا سرت نشستم و میریزه اشک من بمون چه بیقرارته ببین به خاطر حسن بمون توو بسترت بی جونی ابر چشات بارونی میگی همین چند روزو توو خونمون مهمونی ... نرو نرو ای مادر ... روی زمین افتادی و با تازیانه شد کبود بازوی تو دردت به جونم مادرم یه لحظه هم آروم نشد پهلوی تو همینکه هستی پیشمون چراغ خونه روشنه نماز نشسته خوندنت تموم غصه ی منه پاشو کمی قدم بزن نگو که وقت رفتنه بی رمق و تب داری زخم تنت شد کاری پهلو به پهلو میشی شب تا سحر بیداری ... نرو نرو ای مادر ... توو لحظه های آخرت میگی غریب مادرو تنها نذار میگی برای زینبت از پیکر بی جونشو از نیزه دار یه روزی میرسیم به هم دوباره توی قتلگاه آتیش میگیره خیمه ها میون سوز و اشک و آه سر از تنش جدا میشه حسینمون چی بی گناه تشنه لب و بی حاله توو گودیِ گوداله پیکر بی سر روو خاک زخمیه و پاماله ... حسین غریب مادر ... شاعر :
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 سفره حضرت اباالفضل (ع) بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ⬅️دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل آه حاجت مندان آه مریض دارها آه گرفتارها که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای بانوی محترمی که حاجت داشتی برای آقا اباالفضل سفر پهن نمودی انشالله به هرنیتی این کار رو ا انجام دادی به حق مادرش حضرت ام البنین حاجت روا بشیدمی دونم آقا اباالفضل هیچ کس رادست خالی ازدر خونه اش رد نمی کنه شفای همه مریضها انشاالله همه اموات فیض ببرند الخصوص اموات بانوی محترم این مجلس ومحفل حالا دلت اماده شد بریم کربلا 🔸دلم تنگ است و غم بسیاردارم 🔸من امشب با ابوالفضل کاردارم 🔸من امشب از ابوالفضل توشه گیرم 🔸زیارت کردن شش گوشه گیرم 🔸در اینجا عطر بوی یاس گیرم 🔸من امشب دامن عباس گیرم 🔸غریق منتم کرده ابوالفضل 🔸که اینجا دعوتم کرده ابوالفضل 🔸دراینجا با دلی محزون و خسته 🔸نشسته بانوی پهلوی شکسته 🔸بدستش شاخه های یاس دارد 🔸به لب هم ذکر یا عباس دارد السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لامیر المومنین - ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل برا مرد جنگی مثل عباس خیلی سخته بینه اصحاب رفتن علی اکبر و قاسم رفتن اومد محضر برادر سینم سنگینی میکنه اجازه بده منم جونمو فدات کنم فرمود عباس جان برادر تو علمدار منی صاحب لوایی میخوای بری برو قدری آب برای این بچه‌ها بیار - حسین خوب برادر را می‌شناسه همین که خواست سوار بر مرکب بشه فرمود ارکب بنفسی انت یعنی سوار بر مرکب شو فدات بشم داره شعر میگه به این این جمله به ذهنش رسید - روز عاشورا روزی بود یوم استجاره به الهدی - یعنی روزی که امام حسین هم تکیه به عباسش داد پناه به ابوالفضل برد از حرفی که زد پشیمان شد - رها کرد در عالم رویا ابی عبدالله رو دید حضرت فرمود چرا نوشتی چرا ادامه ندادی بله درسته روز عاشورا من به عباسم پناه بردم 🔸تو به دریایی ولایت گوهری یا عباس 🔸تو به خورشید امامت قمری یا عباس 🔸از اخا گفتنت ای جان اخا فهمیدم 🔸تو به زهرا به حقیقت پسری یا عباس یادشهدا امام شهدا درگذشتگان جمع حاضر کسانی که دربین من تو بودند حالا جایشان خالی ازاین مجلس محفل فیض ببرند اما می خواهی امشب(روز) بریم درخانه ام البنین بگید خانم جان(امروز( امشب) به عشق پسرت این سفره رو پهن نمودیم امدیم حاجت دادشتیم توی این مجلس، دیگه اقاجان دست خالی ردمان نکنید اما کدوم مادر رو میگم. همون مادری که میگن می اومد تو قبرستان بقیع 4صورت قبر با انگشتاش میکشید مینشست کنار قبرا ناله میکرد گریه میکرد😭 (میگن طوری ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن برای ام البنین گریه میکردند...چی میگفت ام البنین. (مادر دیدی جوون از دست داده باشه چطور گریه میکنه) انشاالله توی مجلس ما کسی نباشه داغ جوان دیده باشه هی مشت به سینه میکوبه میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر.😭.... ای مادر ...ای مادر ..ای مادر ⏪میگفت مادر ابالفضلم مادر .. مادر نبودم کربلا مادر..😭. اما برام خبر آوردن با تیر به چشم نازنینت زدن مادر... مادر نبودم کربلا اما برام خبر آوردن با عمود آهن به فرق نازنینت زدن مادر..😭. (ناله میکرد گریه میکرد) یه وقت دیدن صدای ناله ام البنین عوض شد (فرود) گفت مادر ابالفضلم مادر. مادر من برا تو گریه نمیکنم مادر . (اوج) مادر من برا اون حسینی گریه میکنم که مادر نداره.. (دشتی ) 🔸مسلمانان حسین مادر ندارد 🔸غریب است و کسی بر سر ندارد 🔸ز جور ساربان بی مروت 🔸دگر انگشت و انگشتر ندارد حسین آرام جانم حسین روح روانم الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 1403/8/5 @navaye_asheghaan
هر که با زهراست احساس سخاوت می‌کند «مور این وادی سلیمان را ضیافت می‌کند»* دست‌ْپخت فاطمه نان است و نانش جذبه است هر که شد یک‌بار سائل، کم کم عادت می‌کند فرشیان نه، عرشیان هم رو به او می‌ایستند در میان خانه‌اش وقتی عبادت می‌کند مرتضی بر فاطمه یا فاطمه بر مرتضی! کیست که بر دیگری دارد امامت می‌کند؟! هرچه مولا مدح خود را کرد، مدح فاطمه‌ست آینه از شأن همتایش حکایت می‌کند روز محشر که بیاید کار دست فاطمه‌ست مرتضی می‌ایستد، زهرا قیامت می‌کند رشته‌ای از چادرش هم دست ما باشد بس است رشته‌ای از چادرش؟! آری شفاعت می‌کند @navaye_asheghaan
بسم الله الرحمن الرحیم نوحه شب آخر ایام فاطمیه ۱۴۰۲ هیئت بزرگ متحده سیاهپوشان شهرستان دزفول با نوای: حاج رجبعلی لطفی خلف کربلایی طیب رضا کلاهچی از کنارم به کجا در دلِ شب ، می بری سنگِ صبورم بابا می بری همرهِ خود هستیُ من ، میشود دیده زینب دریا **** من که از غصه و غم سرشارم من دعاگویِ تنی بیمارم دل به امیدِ شفایش دارم گردعایم به اجابت برسد،نرودمادرِمن از دنیا **** لب فرو بسته ز صحبت مادر با سکوتش زده بر دل آذر رفتنش را نکنم من باور سینه زن خیل ملک ناله کنان ،فاطمه فاطمه جان یازهرا **** از کفن کردن برون دستانش تا نوازش کند این طفلانش من فدایِ دلِ سرگردانش می بری مادرم از خانه چرا، می شوم با غمِ غربت تنها **** من که با غصه و غم مأنوسم دست و بازوی کبودش بوسم دیگر از ماندن او مأیوسم جبرئیل آمده تسکین بدهد ، بر دلِ غمزده من بابا **** موجُ غم برده قرار و تابم من گرفتارِ در این گردابم می بری از شبِ من مهتابم می کِشم همرهِ خودبارِدگر، کوله باری زغم ومحنت ها **** می بری از سرِ زینب سایه روی دوشت همه سرمایه مخفی از دیده هر همسایه داغِ تشییع غریبانه او می زند شعله غم بر دلها **** می بری عشق و بهشتِ قلبم می بری خشت به خشتِ قلبم می بری روح و سرشتِ قلبم می بری همره خود هستی من ، میشود دیده زینب دریا @navaye_asheghaan
نوحه حضرت زهرا علیها سلام توی کوچه ای خدا قیامتی برپا شده صحن خونه قتلگاه مادرم زهرا شده جرم مادرم چی بود؟ صورتش شده کبود نمی دونم چی شده که چادرش خونی شده به گمونم غنچه ی نشکفته قربونی شده غصه داره می باره بین درب و دیواره مادر ما جوونه، قامتش اما کمونه غصه های مادرم قلب منو می سوزونه مادرم زمینگیره دیگه داره میمیره موضوع: علیها سلام سبک: شاعر:
1_15107112131.mp3
1.16M
✅ بند اول ای وای افتاده مادر- در بین بستر- بی‌کس و یاور هر شب با دو چشم تر- می زندپرپر- درپیش حیدر کار زهرا_ هر شب آه ست خانه مگو _قتلگاه است یا زهرا یا زهرا _زهرا ✅ بند دوم زهرا عصمت کبری است- یک تنه غوغاست- لشکر مولا است عالم با او پابرجاست -هرچه در دنیاست- مدیون زهرا است عرش خدا_ را قائمه ذکر حیدر- یا فاطمه یازهرا-یازهرا-زهرا ✅ بند سوم این‌جا مادر را دیدند- آهش بریدند- نقشه کشیدند اما عصر عاشورا -زینب کبری -بی‌کس و تنهاـ می زند آوا کربلا نه -چهل منزل نامحرم‌ها- دور محمل یازهرا یازهرا _زهرا ✍ @navaye_asheghaan
اصلا نیازی نیست از بسترت پاشی با درد پیش پای همسرت باشی هِی گفتم از دردات هِی گفتی چیزی نیست *مادر وقتی حالش خوب نیست بچه ها هول میکنند...مادرِ...میگه چیزی نیست...من خوبم...غصه نخورید...من خوبم...بعد مهر فاطمه به علی قابل وصف نیست...هیچ جای عالم نمیشه با چیزی مقایسه کرد...هی میگفت:چیزی نیست...آقا چیزی نیست...* اصلا نیازی نیست از بسترت پاشی با درد پیش پای همسرت باشی هِی گفتم از دردات هِی گفتی چیزی نیست گفتی اگه گاهی میُفتی چیزی نیست *چیزی نیست...تو ۱۸سالته...چرا اینطور راه میری...* تو دست به دیواری گفتی یکم خستم دیدم قنوتت رو گفتی یکم دستم... این بچه ها سایه رو سَر میخوان بانو تا وقت دامادی مادر میخوان بانو از رفتن و از من کمتر بگی ای کاش مادر میخواد زینب فکر عروسیش باش چشمِ پر آب تو نقشِ برآبم کرد تابوت تو اومد خونه خرابم کرد دنیا عجب خاکی روی سرم ریخته هم مویِ زینب هم خونَم بهم ریخته طفلی حسن هر شب تو خواب عزاداره هی میگه دیواره هی میگه گوشواره زینب با دل شوره هی روتو میبوسه شونه که می اُفته بازوتو میبوسه *ای واااای...ای واااای....ای واااای...* تو خسته ای من میدونم من خسته ام تو میدونی خونم با سیلاب شد خراب تو این شبای بارونی *اونقدر آروم حرف میزد...تا میومد صدا گریه بلند بشه میگفت:حسینم بدخواب میشه...بچه هام بیدار میشن...شاید اولین کسانی که آستین به دهن گریه میکردند خودِ خانوم و مولا بودند...ولی کار به یه جایی رسید دید علی داره می میره...گفت:آقاجان! راحت گریه کن...* تو خسته ای من میدونم من خسته ام تو میدونی خونم با سیلاب شد خراب تو این شبای بارونی یادت میاد اون روزایی که خواستگاری کردم و تو عمرِ من اون روزی بود که بی قراری کردم و یادت میاد اون روزی که قدم گذاشتی رو چشام همون شبی که اولین نگاهت افتاد تو نگام یادت میاد دست تورو بابات گذاشت تو دست من میگفت علی جان، فاطمه است تموم بود و هست من میگفت که باید کم کنی بارِ غم از شونِ علی فاطمه جان از این به بعد جونِ تو و جونِ علی فاطمه جان ممنونتم باتو دلم غمگین نبود تموم نه سال زندگیم هیچی مِثِش شیرین نبود *اما از اولش قرار بود من محرم راز تو باشم...تو محرم راز من...* کار تو بی حکمت که نیست که رو گرفتی فاطمه اگه حالت خوب نیست چرا به من نگفتی فاطمه؟! بمون بهار من بمون بمون کنار من بمون سپر نمیخواد شوهرت ای ذوالفقارِ من بمون بمون عزیزم حیدر تو فتنه ها تنها نذار ایشالا خوب میشی نرو رو قلبم پا نذار ✍شاعر:محمدجواد پرچمی https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9