#داستان_کوتاه
دو سال از ازدواجمون میگذشت. میلاد شوهرم مالک یه نمایشگاه ماشین های خارجی بود و خداروشکر وضع مالی خیلی خوبی داشتیم .
حالا دیگه پسرم امیرمحمد داشت می رفت تو هفت ماه، یه روز بعد از ظهر که من و امیرمحمد خواب بودیم صدای زنگ آیفون اومد دکمه پاسخ رو زدم دیدم یه موتوریه با کلاه کاسکت سیاه رنگ که داره چپ و راستش رو نگاه می کنه ... میگه یه بسته دارید لطفا بیائید تحویل بگیرید.
چادرمو سرم کردم و رفتم در و باز کردم اما خبری از موتوریه نبود! خواستم در رو ببندم که از لای در یه سی دی سفید رنگ افتاد جلوی پام. برش داشتم و با تعجب سر و ته کوچه رو نگاه کردم اما کسی نبود. اومدم خونه، داشتم از کنجکاوی می مردم سریع خودم رو به لب تاب رسوندم و سی دی رو گذاشتم داخل سی دی رامش و منتظر موندم ...
یه فولدر اومد بالا، توش نزدیک 40 تا عکس از خودم بود، مربوط به دوران مجردی که متاسفانه با یه پسره که تو راه دبیرستان دیده بودمش، یکی دوماه رفیق شدیم و یه چند باری بیرون رفتیم و کلی هم عکس با هم داشتیم.
آسمون جلوی چشمم تیره و تار شد، جوری به صفحه لب تاب خیره شده بود که تا چند دقیقه نه چیزی می دیدم و نه می شنیدم ... با صدای گریه امیر محمد به خودم اومدم. خواستم برم امیر محمد رو بغل کنم و شیرش بدم که صدای تلفن منو به سمت خودش کشید، کالرآی دی رو نگاه کردم یه شماره ی رند هشت رقمی که بهش نمی خورد خونه یا مغازه باشه افتاده بود ، با ترس و لرز تمام زورم رو جمع کردم و آب دهنم که مثل زهر مار تلخ شده بود رو قورت دادم و گوشی رو برداشتم .
جرأت گفتن چیزی رو نداشتم از اون طرف صدای یه مرد اومد:
_ سلام نسرین جون، آخ ببخشید تو دیگه ازدواج کردی ببخشید، نسرین خانم، حالتون خوبه؟ امیدوارم که از دیدن عکس هایی که سری اولش رو برات فرستادم شوکه نشده باشی، صدای گریه بچه میاد، پسرته؟ دوستش داری ؟ پس سریع حرفم رو می زنم تا بچه ت هلاک نشه! ببین یه گرفتاری کوچولو دارم که یه کم پول لازمم کرده، تو هم که وضع مالیت توپه ! قبلاً هم که رفیق بودیم و بالاخره رفاقت یه حق و حقوقی رو برای آدم ایجاد می کنه دیگه درسته؟ غرض از مزاحمت این که خیلی لنگ 15 میلیون پولم و زمانم خیلی کمه !!
از طرفی دوست ندارم زندگیت با این تصاویری که ممکنه سی دی بعدیش بره دم نمایشگاه آقا میلاد، خراب بشه پس به حق رفاقت و روزهای خوشی که با هم داشتیم کمکم کن ...
تا این حرفها رو شنیدم بغضم ترکید و گفتم:
_کثافت ... من بچه دارم ... با زندگی و آبروی من بازی نکن ... باشه هرچی بخوای بهت میدم فقط گورت رو گم کن از زندگی من ...
خلاصه مجبور شدم سرویس طلایی رو که میلاد برای سالگرد ازدواج مون نزدیک 17 میلیون خریده بود رو بدم به اون نامرد و به میلاد هم گفتم احتمالا از خونه مون سرقت شده و سرویس رو دزدیدن !!!
راستش من دوران دبیرستانم که دقیقا یک سال قبل از ازدواجمون بود با این پسره دوست شدم، مثل همه بچه های کلاسمون، تو شبکه های اجتماعی وایبر و تلگرام و وی چت و ... برای هم عکس های خیلی راحت و باز می فرستادیم و عکس های دونفره مون رو که عمدتاً فشم ، جاده چالوس و ... بود رو برای بعضی از دوستامون می فرستادیم .
این شد که اون نامرد همه رو نگه داشته بود تا یه روز ازشون سوء استفاده کنه.
خلاصه از طریق یکی از آشناهامون که متوجه به هم ریختگی من شده بود، موضوع رو با یه وکیل در میون گذاشتیم، شکایت کردیم و دادگاه اون شیاد رو خواست و به جزای اعمالش رسوند.
چون پول نداشت که پول سرویس طلای من رو بده، با ویثقه و تعهد آزادش کردند و برای برگشت پول ها جدول زمانی تعیین کردند .
متاسفانه از اون روز به بعد میلاد یه جور دیگه ای به من نگاه می کرد و یه جورایی با شک و تردید بسیار زیادی که تا الان ادامه داره ، هر چند که وکیل و دادگاه جوری موضوع رو طرح کردند که اصلاً متوجه موضوع نشد و تا آخر فکر می کرد درگیر پرونده سرقت طلا از منزلمون شده ...
ولی خوب مردها یه حس هایی دارند که خیلی قوی هست.
نویسنده: محمد قنبری
@nevisandesho ✍
نویسنده شو✍
🔝 🔺#درست_نویسی (بخش ششم) ۸. «بهخاطر» حرف اضافهٔ مرکب و از ساختههای صد سال اخیر است. این ترکیب
🔝
🔺 #درست_نویسی (بخش هفتم)
۱۰. حشو قبیح
حشو یا زیادهگویی، از عوامل سستی و گاه نادرستی کلام است.
👈 حشو یعنی کنار هم آمدن کلمات یا جملات هممعنا. 👉
حشو زحمت خواننده را بیشتر و ذهنش را آشفته میکند.
آلودگی به حشو از امراض عمومی متنهای نسل امروز است. مثلاً «فرشتهٔ ملکالموت» حشو است؛ چون فرشته و ملک هممعنا هستند.
حشو به دو نوع پیدا و پنهان تقسیم میشود: 🔰
"حشو پیدا" سرانجام، شناخته و ریشهکن میشود.
مثالهایی برای حشو پیدا:
دیشب گذشته، سال عامالفیل ، سیر گردش کار، تاب تحمل، سن دوسالگی.❌
اما حشوهای پنهان بهسبب ناشناختگی، همچنان در نوشتههای نابلدان به جا میمانند.
مثال: حتی کشورهای پیشرفته نیز در پی راهی برای استقلال هستند.❌
همچنین کشورهای پیشرفته نیز در پی راهی برای استقلال هستند.❌
«حتی» و «همچنین» در این دو جمله با وجود «نیز» زائد هستند. یا باید از «حتی» و «همچنین» صرفنظر کرد، یا از «نیز».
@nevisandesho ✍
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☢ دوران مجردی!
💢 شعر #طنزی که بارها موجب خنده رهبر انقلاب و حضّار شد!
عاااالی!😊
🚩 @IslamLifeStyles
#داستان_کوتاه
با کلی دردسر بابام رو راضی کردم که بذاره برای ادامه تحصیل بیام تهران رشته مورد علاقه مو که قبول شده بودم رو ادامه بدم .
بهش می گفتم بابا من دولتی قبول شدم، خوابگاه دارم، دانشگاه مون عالیه و ... .
بابام می گفت: بابا جون من که نمی گم نرو، ولی وقتی می تونی اینجا تو شهرخودمون کنار ما باشی و ادامه تحصیل بدی چرا باید بری تهران؟ با اون همه آلودگی اخلاقی و آلودگی هوا و ... ؟؟؟
خلاصه سه ترم از دانشگاه گذشته بود و دیگه نگرانی های بابام تموم شده بود. راستش اوایلش خودمم می ترسیدم و کلی استرس داشتم ولی الان بعد از سه ترم دیگه همه چی برام عادی شده بود و کلی اعتماد به نفس پیدا کرده بودم.
آخر هفته ها با همکلاسی ها می رفتیم جاهای دیدنی تهران و اطراف تهران و کلی خوش می گذشت .
شبا تو خوابگاه هم که بساط خنده فراهم بود. تا یه مختصر سکوتی پیدا میشد یه دفعه یکی از بچه ها موبایلش رو باز می کرد و یه جک یا کلیپ خنده داری که تو گروه ها یا کانال های تلگرامش اومده بود رو بلند بلند می گفت و بقیه هم می ترکیدن از خنده ... .
دو سه هفته هوا بارونی بود و نتوسته بودیم آخر هفته ها بریم تفریح . خیلی حوصله مون سر رفته بود . دیگه دل و دماغ جک خوندنم نداشتیم .
یکی از بچه ها یه دعوت نامه فرستاد. از همکلاسی هامون بود که خونه شون کرج بود . برای جشن تولدش کل بچه های کلاس رو دعوت کرده بود ماهم که از تو خوابگاه موندن کلافه شده بودیم خوشحال شدیم و قرار شد همه مون بریم و خوش بگذرونیم .
خلاصه اون شب رسید و رفتیم ... اولش همه دختر بودیم ولی یه نیم ساعتی که گذشت و ما لباس های مجلسی مون رو پوشیده بودیم چند تا پسر هم اظافه شدن و بساط دی جی رو هم راه انداختن ...
من اولین بار بود که تو یه جشن این شکلی بودم داشتم مثل بید می لرزیدم . سریع خودم رو پوشندم و یه گوشه نشستم و شروع کردم به ذکر گفتن که زودتر این جشن لعنتی تموم بشه ...
متاسفانه اون شب کلی عکس و فیلم توسط موبایل ها ضبط شد و تو گروه های مختلف تلگرام به عنوان پاری مختلط دانشجویان دانشگاه ... تهران پخش شد و چند تا از عکس های من هم تو شهرستان به گوشی خانواده م رسید.
الان نمی دونم با چه رویی برگردم و به بابام و خانواده ام در مورد اون شب چه توضیحی بدم ؟ فقط از پیام هایی که بابام داده فهمیدم که دیگه هیچ اعتمادی بهم نداره ... .
#عبرت ها:
1.یکی از آفات مهمانی ها، جشن ها و مراسمات مختلف امروزی برای خانواده های مقیّد، وجود انبوهی از گوشی های هوشمند با دوربین های بسیار قوّی و به روز می باشد که زمینه های مختلف برای عکس گرفتن و انتشار آن در فضای مجازی را فراهم می کند، لذا بیش از هر چیزی بایستی با هوشیاری کامل، در این گونه مراسمات شرکت نمود .
2.تعارف و خجالت را کنار بگذاریم و به صورت مستقیم و بسیار جدّی، کسانی را که در حال تصویر برداری از ما هستند را از این کار منع نمائیم.
نویسنده: محمد قنبری
@nevisandesho ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها راه ساخته شدن مملکت 👆
حتما حتما ببینید 👌👌
💠 استاد رائفی پور 💠
@nevisandesho ✍
نویسنده شو✍
❓چگونه نویسنده شوم❓ بخش سیزدهم اهمیت مطالعه غیرداستانی 📚 بنا نیست چون میخواهیم داستاننویس بشوی
❓چگونه نویسنده شوم❓
بخش چهاردهم
💠 اگر میخواهی رشد کنی…✨
بازخورد گرفتن بهترین راه برای اصلاح سریع نوشتهها و یادگیری بهتر است.
باید سعی کنیم دایرهای از اطرافیان خوشذوق و حرفهای داشته باشیم تا عیب و ایراد نوشتههایمان را به ما گوشزد کنند.🌀
ارائه آثار به مخاطبان غیرحرفهای هم درسهای بسیاری دارد، ازجمله اینکه کمال طلبی ما را کاهش میدهد و شهامت بیشتری پیدا میکنیم.🧐
💠 نوشتن یعنی بازنویسی 📝
اگر همینگوی با آنهمه مهارت صفحه آخر وداع با اسلحه را ۴۰ بار بازنویسی کرده، ما چرا از بازنویسی طفره برویم و بترسیم؟
بزرگترین نویسندههای جهان اذعان دارند که نسخه اول هر متنی معمولاً افتضاح است، بنابراین بازنویسی باید دوست خوب هر نویسندهای باشد.♻️
راه حل 💡
در نوشتن پیشنویس اولیه نباید وسواس داشت، چون ممکن است منتقد درونمان کلاً از نوشتن و نویسندگی منصرفمان کند.😕
پیشنویس اولیه یک متن ممکن است از انشاهایی که در مدرسه مینوشتیم هم ضعیفتر باشد.
چرکنویس را باید سریع و بیوقفه نوشت. اصلاً به خاطر همین اسمش را گذاشتهاند چرکنویس.🖊
اما وقتی با سرعت بالا مینویسیم ممکن است در جاهایی از متن حس کنیم آنچه میخواستیم نگفتهایم یا میشود به شکل بهتر و مفصلتری درباره یک موضوع نوشت.
🔰 در چنین مواردی کاری که جان دیدیون انجام میداد مفید به نظر میرسد.
دیدیون در دستنویس اولیهاش بعضی قسمتها را خالی میگذشت و پس از پایان کار مجدداً بازمیگشت و جاهای خالی را پر میکرد.
این روش ساده به نظر میرسد، اما بسیار کاربردی و مفید است.
با گذاشتن جاهای خالی سرعت ما در نوشتن چرکنویس اولیه کم نمیشود و جریان روان نوشتن ادامه مییابد، همچنین با بازگشتن به متن و پر کردن جاهای خالی به اثر کاملتری میرسیم.💯
@nevisandesho ✍
❤️🧡💛💚💙💜یک خبر مهم❤️🧡💛💚💙💜
پدر و مادرها
معلم ها
مبلغین
بزرگترهای آینده نگر
اگر مشتاقید یک کودک یا یک دانش آموز دانا و ماهر با روابط عمومی بالا و رشد عقلی منطقی داشته باشید، پیشنهاد می کنیم از #باغچه_پرورش_عقل بازدید کنید.
شما دعوتید به یک گردش علمی جذاب به همراه آینده سازان این سرزمین.
هم رایگان است و هم به امتحانش می ارزد.
این شیوه در فضاها و مدارس متعدد بازخورد گیری شده است.
برای آشنایی با فرآیند و جزئیات کار، پیام سنجاق شده را ببینید.
http://eitaa.com/joinchat/2572681243C921708f029
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
AUD-20191130-WA0004.mp3
6.52M
📣 خبرنگاران فارس مطالبات شما را از مسؤولان شهرتان پیگیری میکنند
♨️ از کمپین زیر حمایت کنید
✅ دعوت برای حمایت از کمپین بازنگری در سیاست تایید صلاحیت ها
my.farsnews.com/c/3651
💢 چرا افرادی رو تایید #صلاحیت میکنید که اصل نظام و قانون اساسی رو قبول ندارند... در مقابل جریان غیر انقلابی درون نظام باید ایستاد. #شورای_نگهبان بیشتر دقت کند.
🚩 @IslamLifeStyles
📣📣📣 اگر 5000 امضاء جمع کنید ما از بالاترین مقام مربوطه مشکل شما را پیگیری میکنیم. اگر 50هزار امضاء جمعآوری کنید، نمایندگان مجلس میتوانند آن را در مجلس برای شما پیگیری کنند.
#بی_تفاوت_نباشیم
#پخش_حداکثری_لطفا
#مطالبه_گری_ادامه_دارد...
#آره_منم_مشارکت_میکنم 👇
✅ @mosharekate_mardomi
سلام وقت بخیر 🌹
اگر کسی از دوستان در زمینه ی ویرایش متن، مهارت داره لطفا به بنده پیام بدن.
ممنونم
@Sepehr96
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
☢ کانون فرهنگی تربیتی "نگرشدیگر" در شهر مقدس مشهد برگزار می کند:
📣 کارگاه #حضوری آموزش شخصیت شناسی بر اساس طبع و مزاج
💥 با تدریس: حجت الاسلام سید روح الله حسینی با نام کاربری ستاره های حیات
🔷 کانون فرهنگی نگرش دیگر و تشکیلات #تنهامسیرآرامش
🔷 جهت کسب اطلاعات تکمیلی وثبت نام کلمه شخصیت شناسی را به شماره :
09051309371
یا آیدی :
@negareshdigar
ارسال بفرمایید.
#داستان_کوتاه
من و معصومه دوقلو هستیم. من چند دقیقه ازش بزرگترم. همه چیزمون شبیه هم هست. خیلی به هم وابسته ایم و الان تو کلاس سوم راهنمایی هم کلاسی هستیم.
چند روزی بود که متوجه تغییر رفتارش شده بودم. دائم ناخن هاشو می خورد، غذا خوردنش نصف قبل شده بود، دوست داشت یه گوشه بشینه و با کسی حرف نزنه و تو خودش باشه. بیشتر وقتش رو با گوشیش می گذروند و کمتر با من بازی می کرد تا این که تصمیم گرفتم از کارش سر در بیارم و اگه به کمکی نیاز داره کمکش کنم .
رفتم و کنارش نشستم. خواهرانه و مثل دو تا دوست باهاش صحبت کردم ولی هرچی گفتم و از هر دری وارد شدم همکاری نکرد یعنی بهم اعتماد نکرد و چیزی نگفت. دیگه اونجا مطمئن شدم که یه مشکلی داره و یه چیزی داره آزارش میده .تو یه فرصت مناسب که معصومه شک نکنه با مادرم خلوت کردم و وضعیتش رو گفتم. مادرم هم تو فکر رفت درست فردای همون روزی که با مادرم حرف زده بودم جلسه انجمن اولیا و مربیان مدرسه بود و کارنامه های نیم ترم رو میدادن به اولیاء. مادرم که از مدرسه برگشت خونه با چشم و اشاره به من فهموند که معصومه نمراتش خیلی خراب شده ولی نمره های تو مثل قبل خوب شدن. ازم خواست فعلا به معصومه چیزی نگم در مورد کارنامه و ... .
خلاصه اون روز یک ساعت زودتر ناهار خوردیم و بعدشم چون خیلی خسته بودیم همه مون خوابمون رفت . بعداً متوجه شدم وقتی که ما خوابیدیم مامان رفته بود گوشی معصومه رو چک کرده بود و متوجه چندتا گروه نامناسب و یه پسری شده بود که به عنوان رفاقت چند وقتی بود که ذهن و دل معصومه رو متوجه خودش کرده بود. معصومه هم تمام تلاشش رو می کرد تا این قضیه رو مخفی کنه به همین خاطر دچار استرس شده بود و همه چیزش ریخته بود به هم ومتاسفانه افت تحصیلی هم پیدا کرده بود.
مامانم سریع با همکاری خانم مشاور مدرسه مون مشکل رو حل کردن و معصومه به همون حالت قبلش برگشت . حالا دیگه نه من گوشی داشتم نه معصومه بجاش چیزای دیگه ای داشتیم که از اونا راضی بودیم و هیچ وابستگی به گوشی هامون نداشتیم . چیزایی مثل باشگاه ورزشی، کلاس آموزش شنا، بیرون رفتن های دسته جمعی خانوادگی در آخرهفته به پارک، باغ وحش، شهربازی، سینما، کوه و ... .
نویسنده: محمد قنبری
@nevisandesho ✍
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلبریتی_های خائن حامیان دیروز روحانی و طلبکاران امروز را بشناسیم!
#سلبریتی_اجاره_ای
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
﷽
✍ اندر حکایات گروه های #مختلط #مذهبی در تلگرام !!! 😊
ده و بیست دیقه صبح🕰
کاربر یاس (خانم) :
سلام سلام کسی نیست ؟! 😇
کاربر دریا (خانم)؛ انلاین هستن ولی حالشو ندارن جواب بدن ! 😒
همون لحظه؛
کاربر عمار (آقا) سلام علیکم!
کاربر دریا درجا ! سلاممممم برادر احوال شما خوبین الحمدالله؟!😊
(عه چرا جواب سلام یاس رو ندادی؟!)
یاس همون لحظه:
واااای از دست اینا مزاحما😫
سید محسن انلاین میشن!😎
مزاحم رو فقط من میتونم ادم کنم💪
خواهر بیزحمت ایدیشو بدین🔫
راستش بلاکش کردم چتشم پاک کردم😰
(خب چرا خالی میبندی ک بمونی توش😕)
در همین لحظه اقا امیر انلاین میشن و یه مطلب میزارن درباره #حجاب و اینکه چجور پوشش هایی تحریک کنندس!🔞
تمام خانمهای گروه هم الحمدالله انلاینن
و پشت هم نظر میدن! 😋
اقایونم دونه دونه تشریف میارن و بحث بین خواهران و برادران مذهبی(نما) بالاگرفته درباره قسمت هایی ک بیشتر #تحریک کننده ست و انواع مدل های مانتوی باز و بسته و شلوار های تنگ! 👗👘💄👠
البته ناگفته نماند ک یک خط در میان؛ #استغفرالله و #پناه_برخدا هم ارسال میشود بین پیامها ! 😊
بلهههههه خواهر استغفرالله ازین مانتوهایی که تمام #حجم_سینه رو نشون میده😔
بله برادر پناه برخدا از #شر این دختران #بی_حیا .... 😔
[خوده شیطون الان پناه برده بخدا از شر این حجم بی حیایی در #کلام شما !!! 😳😳😳]
کاربر: (بانومحدثه*متاهلم پی وی=بلاک)
انلاین میشن👇
به به چ بحث داغی ! 🔥🔥🔥
اقا محسن شما هم خوب واردینا😉😂😂😂😉😉
این شکلکا ☝️یعنی؛ برادر ! پی وی بیایی بلاکی❌ ولی تو گروه تا دلت میخاد بگو و بخند!
اتفاقا یه #آیه هم داشتیما تو قرآن دربارش؛ که شوخی و بگو بخند با نامحرم تو #خلوت فقط گناهه؛ تو جمع عیبی نداره راحت باش !!! 😊
ولی نمیدونم چرا هرچی میگردم پیداش نمیکنم !!
احتمالا زیر همون آیه هست ک میگه #حیا فقط تو لباس پوشیدنه تو خیابونه! حیا داشتن برای حرف زدن تو دنیای مجازی دیگه چ صیغه ایه ؟!! 😒
همچنان کاربر یاس اصرار داره که پی ویش پره مزاحمه...
یکی نیست بگه بگرد دنبال یه راه حل دیگه برای #جلب_توجه برادران!😒
اصلا گیریم سرشار از مزاحمتی!!!
اینجا مگه کلانتری محلتونه یا شعبه مرکزی پلیس #فتا در گپ ؟! 😧
⚜🔰
خـواهـر مـن ❕❗️❕
#حیا کن از همکلامی #غیرضروری با #نامحرم در فضای مجازی!!! 😞
شما مگه سوار اتوبوس میشی یهو میری قسمت اقایون میشینی وبا پسرا حال و احوال میکنی باهاشون؟؟؟؟؟😳
نه نمیکنی اینکارو! ❌
چون #حیا میکنی ازین کار !
اون حیا رو چرا با خودت نمیاری تو فضای مجازی؟!!! ☹️
بــرادر مـن ❕❗️❕
شما کی تاحالا وسط خیابون پریدی جلوی دختر مردم و براش دلسوزی کردی و نشستی پای درد و دلش؟!!😳
هیچ وقت !!! 😊
چرا ؟؟! چون #حیا کردی ازین کار!
خجالت کشیدی از #ظاهرت !!!
اینجا هم از اسم و عکس #مذهبی پروفایلت خجالت بکش سید و حاجی و فلان و فلان .... !!!! 😔
#مذهبی_نما
#حیای_مجازی
#گروههای_مختلط
📌 #لطفا_نشر_حداکثری
#چند_قدمی_بهشت
خدا قلم را آفرید و خود بهترین استفاده را از آن کرد و سرمشقی برای بهره بردن از قلم قرار داد.
با اهل قلم همراه شوید...🖋
@nevisandesho ✍
نویسنده شو✍
❓چگونه نویسنده شوم❓ بخش چهاردهم 💠 اگر میخواهی رشد کنی…✨ بازخورد گرفتن بهترین راه برای اصلاح سر
❓چگونه نویسنده شوم❓
بخش پانزدهم
⁉️ آیا اطرافیان نویسنده مهماند⁉️
جیم ران میگوید: شخصیت ما میانگین شخصیت پنج نفری میشود که بیشترین وقت خود را با آنها میگذرانیم.💓
میخواهم این جمله را وام بگیرم و آن را به دنیای خواندن و نوشتن تعمیم بدهم:📌
نویسندگانی که زمان و انرژیمان را صرف مطالعه آثارشان میکنیم، از مهمترین انتخابهای ما هستند.
ما شبیه همان کسانی مینویسیم که آثارشان را میخوانیم.
بعضی نویسندهها دریچه جهانی شگفتانگیز و بکر را به روی ما میگشایند، و بعضی دیگر چیزی جز جهانی سطحی و دست چندم عرضه نمیکنند.
هر از گاهی بهتر است از خودمان بپرسیم که بیش از همه با آثار کدام یک از نویسندگان دمخور هستیم.📚
مطالعه نوشتههای یک نویسنده، یعنی آغاز دوستی عمیق با او.💞
آیا تا بهحال به سطح فکری و میزان مهارت دوستان خود فکر کردهایم❓
نمیشود مدام در حال خواندن خزعبلات تلگرامی باشیم و توقع داشته باشیم نوشتههایمان رنگ و حرف تازهای داشته باشند.
بین شاعر جوانی که به شکل جدی برای خواندن سعدی وقت میگذارد با کسی که وقتش را با جوجه شاعرهای اینستاگرامی میگذراند، زمین تا آسمان فاصله است.👌
البته بسیار مفید است که هر از گاهی نوشتههای زرد و ضعیف را هم بخوانیم، چون آنها به ما گوشزد میکنند چه کارهایی را نباید بکنیم.❌
اما نباید فراموش کنیم که نوشتههای ضعیف و بازاری نباید خوراک اصلی ذهن ما باشند.
برای رشد در هر سبک داستانی یا غیرداستانی که میخواهیم بنویسم، باید با آدمهایی وقت بگذرانیم که قبلاً به سطح استادی در آن زمینه رسیدهاند.
شما بیشترین وقت خود را با چه نویسندگانی میگذارنید❓
@nevisandesho ✍