❌ دیگه لازم نیست ۲۰ تا کانال داشته باشی!😊
✅ «ریحانة النبی» رو داشته باش، همشو گلچین میکنه برات😃👇👇👇
@oshahid
هرچی بخوای تو این کانال پیدا میکنی
امتحان کن😉😍
یہ دنیاے متفاوت واسہ بچہ #مذهبےها|🙃🙈|
ڪانال ویژهی #دخترخانومای مذهبی 😌
#بدو_تا_پاڪ_نشده😱
ورود #مذهبےها اجباࢪیھ🍀
ورود اقایون ممنوع نیس⛔️
https://eitaa.com/joinchat/4150919184C458227d81f
کݐےبنࢪݥݦنو؏🚫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴📣 شنوندگان محترم توجه فرمایید
ایران آزاد شد😂✌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#غروب_جمکران
دوباره باز تنگ غروب هوای تو کرده دلم ...🌱
.
#پیشنهاد_دانلود👌✨
دلم جز هوایت هوایی ندارد🌫
لبم غیر نامت نوایی ندارد🎼
وضو و اذان و نماز و قنوتم🤲🏻
بدون ولایت بهایی ندارد💚
دلی که نشد خانه ی یاس نرگس🌸
خراب و است و ویران ، صفایی ندارد😪
بیا تا جوانم بده رخ نشانم😇
که این زندگانی وفایی ندارد …
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😢مهدی جان...✨💚
کاش میشد زسفر برگردی
با همان چند نفر برگردی
شعر خوانی زیبای سرباز کوچک امام زمان (عج)😍
#مهدیارخراسانی 👌💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚#داستانک💚✨🌹
بسیار شنیدنی☺️👆👆👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روز_شمار_محرم_١۴٠٠ 🖤
#کلیپ_استوری 📲🥀
٧ روز تا محرم حسینی 🗓
حـــاج علیرضا اسفندیاری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر گِره را پنجههای کوچکش وا میکند
صبح محشر با خدا درعرش غوغا میکند
حکم بخشش بر محبّان علی را فاطمه
با پَر گهوارهی ششماهه اجرا میکند
#حضرت_علی_اصغر 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۞﴾﷽﴿۞
#شاهدݪماربآبم♥️🥀🕊
حالا ڪه چند روز دگر #ماهماتم اسٺـــ
عاشق بہ فڪر نوڪرےاش در #محرم اسٺـــ
باتو بساط گریہۍ ماهم فراهم اسٺــــ
گریہ براے روضہۍ #ڪربوبلا ڪم اسٺـــ
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین_🖤🥀
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 💚✨
#یاطفل_الرضیع😭🥀
#ارباب را در دل غـــمی ناگفتــه مانده
سوزی ز داغ #محسن نَـشکفــته مانده
امـروز بگو هر قصه ای داری #ربــابـــه
تا ماه بی #اصغر شدن یک هفته مانـده
#۷روزمـــانده_تـامـــحـــرم_حسینی🥀🖤
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج 💚
دقت کردین تاریخ امروز چقدر زیباست😍 ۱۴۰۰/۰۵/۱۲
الهی به حق دوازده امام 💚
و پنج تن آل عبا ....💚 و چهارده معصوم ، 💚
خداوند حاجات همه رو براورده کند ورهبرمون را حفظ کنه و به رییس جمهورمون کمک کنه تا برای رضایش قدم بردارد😊👌
الهی آمین🤲☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡أَلسَّلامُعَلَیکَیاعَلۍاِبنِموسَۍ
أَلࢪّضآ♡
#به_وقت_8⃣💚😍✨🌹
•°~🕌💛
منغافلم؛از حالمنآقاکهغافل نیست
شکرخداهمسایهیشاهخراسانم😍☺️
..↺🧡🍂
•
.💐🌙🌟
هَـرڪہآمدبِہتَماشاۍتـوبۍدِلبَرگَشـت
دِلربـآیۍ،هنَـراینشھدآمۍباشَد.!♥
#به_وقت_حاجقاسمـ🌸💚✨🥀🕊
امروز جاتون خیلی خالی بود حاجی😔
💚💚
#یابقیهالله ✨
#سه_شنبه_های_جمکرانی💚 🌹✨
ظهور کن نگار من بیا که از سر شعف
فدای قامتت کنم دو چشم اشک بار را
تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو
بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 💚✨
#ســلام_مــولاجــانم ❤️
🌸 با توام ای دشت بی پایان سوار ما چه شد
🌾 یکه تاز جاده های انتظار ما چه شد؟
🌸 آشنای” لا فتی الا علی” اینجا کجاست؟
🌾 صاحب” لا سیف الا ذوالفقار “ما چه شد؟
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#شبتون_مهـدوے ☀️😊
#التماس_دعای_فـرج 🤲
#رمانبیصدا
#قسمتپنجاهم
اما بعدش محمد اومد و دیگه نشد بخورم☹☹
طهورا خانم!!!🙂🙂
میخواین سومین لیوان شیر🥛 رو هم بخورید😒😒
پس منو دیده بود🤦🏻♀🤦🏻♀
سرم رو انداختم پایین: نه دیگه😊😊
ممنون🙏🏻🙏🏻
بالاخره از موکب شیر🥛 و نون🥖 دل کندم😔😔
.
.
وارد کربلا شدیم😍😍
فردا اربعینه و ما دقیقا یک روز قبل از اربعین رسیدیم کربلا🤩🤩
محمد گفت: بریم یه موکب اطراف حرم پیدا کنیم، چند ساعت استراحت کنیم، بعد بریم حرم🕌🕌
چه عجب😒😒
این آقا محمدم خسته شد😏😏
البته😐😐
من خودم ازش خسته تر بودم!!!🤤🤤🤤
حالا مگه موکب پیدا میشه☹☹
اینقدر گشتیم، تا یکی پیدا کردیم😚😚
اما فاصلش تا حرم یکم زیاد بود🙁🙁
رفتم تو موکب🚶🏻♀🚶🏻♀🚶🏻♀
یه گوشه ی موکب، کولر گذاشته بودن😆😆😆
چادر و روسریم رو در آوردم😜😜😜
موهام رو باز کردم و دور از جونم مثل جنازه افتادم رو پتو🤪🤪
یه پتوی دیگه هم تا کله کشیدم رو کلم😴😴😴....
#ادامه_دارد
◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
#ف_چ
#رمانبیصدا
#قسمتپنجاهویکم
یه پتوی دیگم کشیدم رو کلم😴😴😴
وسط خواب شیرینم بودم که یک مردم آزار بیدارم کرد😠😠
در حالی که چشام رو بزور باز نگه داشته بودم گفتم: بفرمایید🙁🙁
با لبخند بهم گفت: نامزدت کارت داره عزیزم🙂🙂
من چرا این همه نامزد دارم، اما خودم خبر ندارم؟؟🤨🤨🤨
استغفرالله😞😞
چادرم رو انداختم سرم و رفتم ببینم نامزدم کیه!!!😏😏😏
خبـ...
نامزدم کو؟؟؟🧐🧐
فقط محمد اینجا وایستاده که😐😐
نکنهـ...😬😬
ای به خشک این شانس🤦🏻♀🤦🏻♀
بفرمایید آقا محمد!!😕😕😕
سر به زیر اومد جلو: میخوام برم حرم🕌🕌
شما هم میاید؟؟؟🤔🤔
ناراحت گفتم: معلومه😒😒
نکنه میخواستید منو جا بذارید؟؟😠😠
هول گفت: نه نه❌❌
فقط بدویید که دیر نشه🏃🏻♀🏃🏻♀🏃🏻♀
پرسیدم: فاطمه نمیاد؟؟🤔🤔
گفت: نه🚫🚫
اون خیلی خسته بود😪😪
نمی دونم چرا😶😶
اما پرسیدم: یعنی تنها برم؟؟🤨🤨
گفت: من هستم دیگه!!😌😌😌
تا حالا دو نفری پیاده روی نکرده بودیم🙃🙃
اما مجبور بودم😕😕
اگه نمی رفتم، احتمال حرم رفتنم ۰ بود☹☹
اما پیشش معذب بودم😊😊
تصمیم گرفتم در طول راه، هیچ حرفی نزنم❌❌....
#ادامه_دارد
◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
#ف_چ
#رمانبیصدا
#قسمتپنجاهودوم
تصمیم گرفتم در طول راه، هیچ حرفی نزنم❌❌
.
در طول راه، نه محمد حرفی زد، نه من🤭🤭
از ترس اینکه گمش کنم؛ مجبور بودم کنارش راه برم👫
راه خیلی پیچ در پیچ بود😟😟
مطمئن بودم اگه تنها میومدم، احتمال گم شدنم ۱۰۰% بود😧😧
از خیابون که پیچیدیم، گنبد حرم حضرت عباس "ع" معلوم بود😢😢
اما خیلــ👥👥👥👥ــے شلوغ بود!!!
محمد گفت: بعد از بازرسی ورودی......صبر کنید تا منم بیام🙂🙂
اینقدر شلوغ بود که صداش رو نشنیدم👂🏻👂🏻
خواستم بگم دوباره اسم ورودی بگو🗣🗣
اما محمد با موج جمعیت ازم دور شده بود😟😟😟
نمی دونم چرا دلم آشوب شد😰😰
حس کردم قراره اتفاقی بیوفته!!!😥😥
.
بعد ایست بازرسی، موندم کدوم وری برم😨😨
ای خدااا🥺🥺🥺
چرا نباید اسم ورودی رو بشنوم😫😫
حالا من گم شدم😱😱
یاد جمله ای افتادم، که لبخند تلخی رو لبم نشست!!😭😭
"بزرگی می گفت:حضرت عباس(ع) همون یه بار که بچه های برادرش تو صحرای کربلا گم شدن، واسش بس بود
دیگه نمی ذاره کسی تو حرمش گم بشه"
توسل کردم به خود آقا.....
#ادامه_دارد
◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
#ف_چ
#رمانبیصدا
#قسمتپنجاهوسوم
توسݪ کردم به خود آقا🤲🏻🤲🏻🤲🏻
هر چی بیشتر می گذشت، حرم شلوغ تر میشد👥👥👥👥👥
هر چی که باشه، شب اربعین بود🙂🙂
تصمیم گرفتم خودم برگردم😐😐
تا خواستم پام رو از حرم بذارم بیرون، نگاهم به ایل مرد هایی افتاد، که بیرون بودن😧😧
اگه میرفتم بیرون قطعا سرویس میشدم🙄🙄
تازه اگه از بینشون رد میشدم، راه رو بلد نبودم😬😬
برگشتم داخل حرم🕌🕌
اینجا حداقل امنه😚😚😚
.
یه خرده که گذشت، تصمیم گرفتم برم حرم😇😇
من دقیقا وسط بین الحرمین بودم🥺🥺
زیر لب گفتم: اینجا قشنگ ترین دو راهی دنیاست😍😍
چون دیدم نمی تونم تصمیم بگیرم، همونجا نشستم🧘🏻♀🧘🏻♀🧘🏻♀
بغل من، یه مردی، با صدای محزونی نماز میخوند😢😢
صداش برام آشنا بود🤨🤨🤨
اما چون روی سرش چفیه عربی بود ، نفهمیدم کیه🧐🧐
گوشه ی چفیش پاره بود😶😶
دوباره تصمیم گرفتم که خودم برم😕😕
بلند شدم و رو به حرم امام حسین "ع" سلام دادم😊😊
خواستم برگردم طرف حرم حضرت عباس "ع" که اون آقاهه شروع کرد به زیارت عاشورا خوندن📙📙
دیگه مطمئن شدم صداش رو قبلا شنیدم🗣🗣
با تردید به طرفش رفتم🚶🏻♂🚶🏻♂🚶🏻♂
ببخشید آقا؟؟🤨🤨
چفیه رو که زد کنار، چشام اندازه ی لاستیک تریلی شد(چه مثال قشنگی)..
😳😳
#ادامه_دارد
◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
#ف_چ