eitaa logo
استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
167 دنبال‌کننده
727 عکس
547 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه آسمان بارانی چشم ترش بوده کسی که داغ وغربت ارث زهرا مادرش بوده حسن سهم پیمبر شد حسین اما علی را داشت حسن بیش از حسین آیینه ی پیغمبرش بوده خدا ما را کفایت میکند«اَلعزه لله» چه نقشی بر نگین آبی انگشترش بوده چه دردی بیش از این که میزده از پشت خنجر را کسی که سالها پایین پای منبرش بوده سپاهی داشته اما سپاه رو سیاهی که فقط در گیر ودار کیسه ی سیم و زرش بوده به یاد کوچه ای باریک می افتد در آن خانه که روزی روزگاری مادرش پشت درش بوده خدا را شکر در شبهای تلخ خون دل خوردن اگر مادر نبوده در کنارش خواهرش بوده جمال قاسم وشیرین زبانی های عبدلله چه رازی بین او با لاله های پر پرش بوده پس از طشت مسی طشت طلا هم ماجرایی داشت درآن شب که برادر میهمان دخترش بوده دم آخر برادرهای خود را در چه حالی دید کسی که از شروع ماجرا تا آخرش بوده
با عسل هم چای های کربلا شیرین نشد تلخ بود از بس غم جامانده های اربعین
موج عشق تو اگر شعله به دل ها بکشد رود را از جگر کوه به دریا بکشد گیسوان تو شبیه است به شب؛ اما نه! شب که اینقدر نباید به درازا بکشد...! خودشناسی قدم اول عاشق شدن است وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد... عقل یکدل شده با عشق، فقط می ترسم هم به حاشا بکشد، هم به تماشا بکشد... زخمی کینه من! این تو و این سینه ی من ... من خودم خواسته ام کار به اینجا بکشد... یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری ست وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد..! 🌷
با وعده‌های سرزدن آفتابتان راهی شدیم در شبِ بی ماهتابتان رفتید تا نهایتِ "والظالمون" شدن از ابتدای راه عوض شد کتابتان دردا که ارثی از شهدامان نبرده اید جز عکس‌های بر در و دیوار قابتان ما زردتر شدیم و شما سرخ‌تر شدید ای خون ما به شیشه‌ی عالی‌جنابتان رگ‌های غیرتیم که گردن‌کشی بس است ما را جواب چیست به غیر از طنابتان! خولی،یزید،حرمله،ازرق،شبث،سنان... ماندم که کیست پشت حجاب نقابتان حق می‌دهم که دادگری را رها کنید آوازهای قو شده لالای ‌خوابتان میخواستم که قافیه ای را بیاورم ترسیدم از عذاب سوال و جوابتان... ۹۹/۷/۲۴ پنجشنبه
همانگونه که شب را روشنایی ماه میبخشد خدا در ظلمت دنیا چراغ راه میبخشد به حکم"البلاء للولاء"است اینکه در تاریخ خدا به دوستان خود غمی جانکاه میبخشد تو نور آسمانهایی که فی قعرالسجون هستی خدا گاهی حضور ماه را به چاه میبخشد تو از نسل همان مردی که هنگام رکوع خود عقیقش را به سائل قربة لله میبخشد نگاه مهربانت آیه "والکاظمین الغیظ" تو "عافین عن الناسی" که بی اکراه میبخشد ## به کم قانع نشو امشب ،بخواه از او خود او را به کم قانع نشو ای دل که دارد شاه میبخشد
شعری که به هر جهت پیِ نانی رفت علمی ست که در مسیر نادانی رفت مانند فقیری ام که از ناچاری با پیرهن پاره به مهمانی رفت
چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد پر و بال ما بریدند و در قفس گشودند چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد من از آن یکی گزیدم که بجز یکی ندیدم که میان جمله خوبان به صفت گزیده باشد عجب از حبیبم آید که ملول می نماید نکند که از رقیبان سخنی شنیده باشد اگر از کسی رسیده ست به ما بدی بماند به کسی مباد از ما که بدی رسیده باشد
22.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا را ناگهان در جلوه ای دیگر نشان دادند... . شعرخوانی سید حمید رضا . عصر عاشورای ۹۸ کربلا_حرم امام حسین(ع) .
17.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بمیرم بسته میشد آن نگاه آهسته آهسته... . شعرخوانی سید حمید رضا . عصر عاشورای ۹۸ کربلا_حرم امام حسین(ع) .
🌷 از دست این جماعت بی جان، جلال جان! سر می نهم به کوه و بیابان، جلال جان! من را ببخش کاین گونه حرف می زنم حالم بد است از تو چه پنهان، جلال جان! یادش به خیر، شیخ و چراغش کجاست؟ کو؟ شیرخدا و رستم دستان، جلال جان! باور نمی کنی که در این جا چه می کنند دونان به نامِ نامی انسان، جلال جان! انگار حال و روز خدا هم گرفته است انسان رسیده است به پایان، جلال جان! هدهد کجاست تا برساند پیام ما بر دوش ماست تخت سلیمان، جلال جان! «گفتند یافت می نشود جسته ایم ما» ما نیز خسته ایم به قرآن، جلال جان! . ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
یا رسول الله به دنیا آمده تا اینکه مهمان خودش باشد زمین و آسمان ها تحت فرمان خودش باشد مسلمان بودن آسان است سلمان بودن آسان نیست فقط در وسع سلمان است ،سلمان خودش باشد پی جان خدا می گشت پس پیدا نشد شخصی به جز حیدر که او را خواست تا جان خودش باشد علی پا روی دوشش می گذارد چون نمی خواهد نمای کعبه در آشفته میدان خودش باشد از ابراهیم دل می کَند در راه حسینش تا عزای فاطمه نه،عید قربان خودش باشد به آتش می کشد هیزم می آرد آنکه می گوید که بگذارید حضرت گرم هذیان خودش باشد به جنت کلبه ای دارد که در سوگ عزیزانش به عام الحزن ها یعقوب کنعان خودش باشد منِ بی دست و پا این بیت ها را دست و پا کردم که روز حشر دستانم به دامان خودش باشد
دیریست که از هستِ عدم می ترسم امروز من از وجود هم می ترسم آخر چه شده مرا که کم کم دارم از روزِ تولد خودم می ترسم؟ #_۶تیر
السلام علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابی طالب بهاران را بگو ای دوست از تبعید برگردد خزان جول و پلاس خویش را برچید برگردد نسیمی که گذر کرده است یک بار از کنار او خودش را می کشاند تا که‌‌‌ با امید برگردد خودش خورشید عالم هست پس دیگر نیازی نیست برای یک نماز عصر او خورشید برگردد همیشه بعد دیدار یتیمان می رود مسجد به آغوش صدف باید که مروارید برگردد اگر باور ندارد با ولایت می شود تکمیل بگو اسلام را از جاده ی توحید برگردد به گوش چاه های کوفه می گوید چه رازی را؟ اگر خیری زمان از جاهلیت دید برگردد کسی که ذوالفقار چشم او را دیده ازمیدان برای زندگی باید که بی تردید برگردد اگر این شعر را در محضر صاحب زمان بردند امید است اینکه با مِهرش،شود تایید،برگردد
برای مونسِ مردم شدن پیوسته دل دل کن چراغ از بی قراری میتواند روشنی بخشد
نگاه می‌کنم از آینه خیابان را و ناگزیری باران و راه‌بندان را «من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب» و بغض می‌کنم این شعرِ پشت نیسان را چراغ قرمز و من محو گل‌فروشی که حراج کرده غم و رنج‌های انسان را کلافه هستم از آواز و ساز، از چپ و راست بلند کرده کسی لای‌لای شیطان را چراغ سبز شد و اشک من به راه افتاد چقدر آه کشیدم شهید چمران را ولیعصر... ترافیک... دود... آزادی... گرفته گرد و غبار اسم این دو میدان را غروب می‌شود و بغض‌ها گلوگیرند پیاده می‌روم این آخرین خیابان را... «عزیز» مثل همیشه نشسته چشم به راه نگاه می‌کند از پشت شیشه، باران را دو هفته‌ای‌ست که ظرف نباتمان خالی‌ست و چای می‌خورم و حسرت خراسان را سپرده‌ام قفس مرغ عشق را به عزیز و گفتم آب دهد هر غروب گلدان را عزیز با همه پیری، عزیز با همه عشق به رسم بدرقه آورده آب و قرآن را سفر مرا به کجا می‌برد؟ چه می‌دانم همین که چند صباحی غروب تهران را... صدای خوردن باران به شیشهٔ اتوبوس نگاه می‌کنم از پنجره بیابان را نگاه می‌کنم و آسمان پر از ابر است چقدر عاشقم این آفتاب پنهان را... چقدر تشنه‌ام و تازه کربلای یک است چقدر سخت گذشتیم مرز مهران را :: نسیم از طرف مشهدالرضاست... ولی نگاه کن! حرم سرور شهیدان را...
به شیوۀ غزل، اما سپید می‌آید صدای جوشش شعری جدید می‌آید چه آتشی غم عشق تو زیرِ سر دارد که باغ شعر تر از آن پدید می‌آید نفس‌ نفس به امید تو عمر می‌گذرد امید می‌رود آری، امید می‌آید برای درد و دل تو مفید نیست کسی وگرنه نامه برای می‌آید🌷 مُردّدم که تو با عید می‌رسی از راه و یا به یُمن قدوم تو عید می‌آید؟ کلیدداری کعبه نشانۀ حق نیست کسی‌ست حق که در آن بی‌کلید می‌آید🌷 و حاجیان همه یک روز صبح می‌گویند: چقدر بر تن کعبه سفید می‌آید!🌷
در پاسخ توهین به پیامبر مهربانی دست ابوسفیان کماکان در کمین است اما جواب دوستان در آستین است نسل سرابند و نمی فهمند بی شک اینجا بیابان نیست دریای یقین است این شهر ، در ، دارد نمیدانند آیا... آیا گمان کردند خاتم بی نگین است هر کس که از روی عناد اینجا بتازد قطعا جوابش با امیر المومنین است اما جواب ابلهان تنها سکوت است امروز هم در بین ما قصه همین است امروز هم عالم اگر نامهربان شد او تا قیامت رحمه للعالمین است در پاسخ توهین محبت کرد عمری پیغمبر رحمت مرامش این چنین است یا مصطفی رفتی نبودی تا ببینی قوم نمک نشناس تو لبریز کینه ست تو بر گلو بوسه زدی آنها بریدند گفتندباخود کشتن او حکم دین است او هم، سرش مانند تو خاکستری شد آری تنور روضه هایش آتشین است ای کاش ماهم زائر شش گوشه بودیم امشب که زهرا زائر آن سرزمین است در چشم ماجاماندگان دنیا خرابه ست تا دختر جامانده ویرانه نشین است ما با رقیه عالمی داریم امسال در سینه ما آرزوی اربعین است... ┏━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
ایام اقامت نور دیده ی اهل بیت علیهم السلام، فاطمه معصومه سلام الله علیها در قم 🌱🌹 تمام پنجره را غرق حسن یوسف کن دل اهالی این کوچه را تصرف کن 🌱🌹 قدم بزن وسط شهر با صدای بلند به عابران پیاده غزل تعارف کن 🌱🌹 و بی بهانه تبسم کن و نگاهت را شبیه آینه ها عاری از تکلف کن 🌱🌹 سپس به مجلس ترحیم یک غریبه برو و چشم های خودت را پر از تاسف کن 🌱🌹 صدای ضبط ، اتوبان ؛ هوای بارانی به خود بیا!نرسیده به قم توقف کن 🌱🌹 سلام دختر باران! سلام خواهر ماه! بهشت را به همین سادگی تصرف کن 🌱🌹 حمید ┏━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
تقدیم به ساحت مقدس حضرت امام حسن عسکری(ع) هر دلی بیدار شد در گیر و دار خواب نیست خواب چیزی غیر مردن در دل مرداب نیست خواب بودم در حریمش وقت بیداری رسید دیدم اینجا هیچ کس مانند من بی تاب نیست عرش گاهی زیر پای ماست اما غافلیم هیچ اوجی کهکشانی تر از این سرداب نیست ((در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم)) قبله گاه اینجاست حاجی!غیر از این محراب نیست من نمازم را پی تکبیر‌‌‌‌ه الاحرام تو خوانده ام ،برجا نماز چشمه و سهراب نیست تا که با من بشنود صوت اذان باد را از سر گلدسته ای که جز صدای آب نیست حضرت نرجس خبر دارد از اوصاف حسن او مگر آئینه ی خورشید عالم تاب نیست؟ در غزل عطر امام عسکری پیچیده است در خُم هستی شرابی جز شراب ناب نیست ((بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود)) عشق صادق در وجود جعفر کذاب نیست بنده ی پیر خراباتم که لطفش دائم است کار ما در آستانش غیر دق الباب نیست ┏━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
15.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | خانه دوست 🔺️شعرخوانی سید حمید به‌مناسبت ولادت فرخنده امام حسن عسکری علیه‌السلام ┏━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
یک روز قبل از اربعین امسال در محفل شعر خـوانی مختصر و پر شوری مهمان دکتر محسن فخری زاده بودم.پس از پایان مراسم که نزدیک ظهر بود مرا مهربانانه به دفترش دعوت کرد...ساعتی محضر آن بزرگمرد را درک کردم که جهانی بود بنشسته در گوشه ای. از شعر و ادبیات سخن گفت. یاد شاعران سفر کرده کرد. از جمله قیصر امین پور، سید حسن حسینی احمد زارعی و دیگران... آن نگاه و خلوت آرام و معنوی و صمیمی را هر گز از یاد نخواهم برد. من تا روز شهادتش به جایگاه علمی آن عزیز واقف نبودم. این ابیات به یاد آن سفر کرده بر زبانم جاری شد... روحش شاد. خبر دهید به کفتار های این وادی گلوله خورده پلنگ غیور آبادی گلوله خورده همان مهربان ناآرام همان شهید مجسم یگانه ی گمنام درخت پر بر و بار فضیلت و نیکی گلوله خورده چو ماهی میان تاریکی گلوله خورده همان بی بدیل بی تکرار همان درخت تناور درخت پر بر و بار بهار را به زمین زد خزان زرد و گریخت انار جان تو را دانه دانه کرد و گریخت خبر دهید ذلیلان بهار را کشتند پلنگ زخمی این کوهسار را کشتند تو مرد وادی گمنام زیستن بودی تو اهل سوختن اهل گریستن بودی چه شد که نام تو اینگونه منفجر شده است؟ شمیم نام تو در شهر منتشر شده است؟ بهشت بر تو مبارک شهید میهن ما نثار راه تو فریادهای روشن ما عقیق خونی دور از یمن خداحافظ شهید عارف گلگون کفن خداحافظ... سعید بیابانکی @sbiabanaki ┏━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━