eitaa logo
استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
168 دنبال‌کننده
727 عکس
547 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️ايرا! صبور باش...▪️ آمد خبر كه خرمن دانش تباه شد عرفان و فقه و فلسفه بی تكيه گاه شد رود از ميان شكافت و كوه از كمر شكست از زخم اين تبر، طبرستان تباه شد پيری رهيد از قفس تن كه در غمش پيراهن جوانی و غيرت سياه شد پيری كه آسمان به عبايش چو وصله بود پيری كه از مهابت او كوه، كاه شد پير ارچه بود، لشكر همت ز هم گسيخت يك تن اگرچه بود، خرد بی سپاه شد تاج دلاوری ز سر مهتری جدا تخت سخنوری تهی از فر و جاه شد علامه ای، سپهردلي، كيمياگري كز او خزف چو لعل و شفق چون پگاه شد يعقوب دهر بار دگر جامه را دريد زيرا كه ديد يوسف حكمت به چاه شد سلطان اشك، بار دگر بار عام داد پس خيل ديده راهي آن بارگاه شد برداشت عقل، افسر فرزانگي ز سر دستار عشق سوخت، جنون بي كلاه شد باور نمي كنم كه حسن زاده رفته است مازندران؟ نه! ملك جهان بي پناه شد آمل گريست، بحر خزر سينه چاك كرد جنگل خميد، بيشه پر از دود آه شد البرز شاهد است دماوند خون گريست آسيمه سر، هراز بر اين غم گواه شد ايرا! صبور باش حسن زاده چون برفت فردا تو را به حشر، شفيع گناه شد در سينه ات جواهر اسرار خفته است هرچند ديده ات تهي از آن نگاه شد خاموش شد اگرچه صداي عصاي او پژواك آن عجين به رگ هر گياه شد ايرا به خود ببال كه فرزند خطه ات مقصود دير و مدرسه و خانقاه شد ايرا به خود ببال كه بال فرشتگان تا پا نهد به عرش برين، فرش راه شد ايرا به خود ببال كه در اربعين شاه دردانه ات روانه به ديدار شاه شد ايرا ببين كه دوخت فلك ديده سوي تو خاك ره تو قبله گه مهر و ماه شد ابيات ناشيانه سرودم، مرا ببخش تقصير گريه بود، اگر اشتباه شد... ✍🏻افشین علا 🗓مهر۱۴۰۰
27.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶"تکریم شهیدان، و تعظیم در برابر خانواده‌های صبور آنان، واجب بزرگ امروز و همیشه ماست." رهبر معظم انقلاب اسلامی 🎤خواننده:احسان کیان 🎼آهنگ و تنظیم:مهدی رضایی 🎬کارگردان:بابک نعمتی 📝ترانه سرا: 🎞تدوین:مهدی امانی 🆔 @mahealborz118 🌐 www.mahealborz.ir
ﻧِﻨﻪﺵ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﺑُﻮﺍﺵ ﻗﻨﺪﺍﻗﻪﺷﻮ ﺩﯾﺪ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﻭﺵ ﺩﺱ ﮐﺸﯿﺪ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﺩِﺳﺘﺎﺵ ﻣﺜﻪ ﺑﺎﻝ ﻧِﻬﻨﮕﻪ ﮔِﻤﻮﻧﻢ ﺍﯼ ﭘﺴﺮ ﻏِﻮﺍﺹ ﻣﯽﺷﻪ ﻧِﻨﻪﺵ ﻣﯽﮔﻔﺖ : ﻫﻤﻪﺵ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﻂ ﺑﻮﺩ ﻣﯽﺗﺮﺳﯿﺪُﻡ ﮐﻪ ﺩﻭﺭ ﺷﻪ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭُﻡ ﺑﻪ ﻣﻮ ﻣﯽﮔﻒ : ﻧِﻨِﻪ ﻣﯽﺧﺎﻡ ﺑﺰﺭﮒ ﺷُﻢ ﺑِﺮُﻡ ﺳﯽ ﻟﯿﻼ ﻣﺮﻭﺍﺭﯼ ﺑﯿﺎﺭُﻡ ﻧِﻨﻪﺵ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﻧﻤﯽﺧﺎﺳﺘُﻢ ﺑﺮﻩ ﺷﻂ ﻣﯽﺩﯾﺪُﻡ ﻫﯽ ﺗﻮ ﻗﻠﺒُﻢ ﺍﻟﺘﻬﺎﺑﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﻪ ﻣﻮ ﮔﻔﺖ : ﺑﻞ ﺑِﺮُﻡ ﺷﻂ ﻧﻔﺲ ﻣﻮ ﺑﯿﺸﺘِﺮ ﺍﺯ ﺟﺎﺳﻢ ﺗﻮ ﺁﺑﻪ ﺯِﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﺮﺩﺍﯼ ﺑﻌﺜﯽ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﻣﺜﻪ ﺧﺮﭼﻨﮓ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺗﻮ ﮐﺎﺭﻭﻥ ﮐِﻬﻮﺭﺍ ﺳﻮﺧﺘﻦ، ﻧﺨﻼ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﻬﺮ ﺷﺪ ﻏﺮﻗﺎﺑﻪﯼ ﺧﻮﻥ ﻧِﻨﻪﺵ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯽﺭﻓﺖ ﭘﺴﯿﻦ ﺑﻮﺩ؟ ﺻﺒﺢ ﺑﻮﺩ؟ ﯾﺎﺩُﻡ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﻣﻮ ﮔﻔﺘﻢ : ﺑِﭽِﻪﺍﯼ... ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩ ﮔﻔﺖ : ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺷﻂ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﺩ ﺭﻓﯿﻘﺎﺵ ﻣﯽﮔﻦ : ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﯾﻪ ﻏﺮﻭﺭ ﺧﺎﺹ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩﺵ ﻣﯽﮔﻔﺘﻪ ﺑِﻞ ﺑِﺮُﻡ ﺷﻂ ﻣﺎﻫﺎ ﻫﻒ ﭘﺸﺘﻤﻮﻥ ﻏِﻮﺍﺹ ﺑﻮﺩﻩ ﻧِﻨﻪﺵ ﻣﯽﮔﻒ ﺟِﻮﻭﻥِ ﺑﺮﮒِ ﺳِﺪﺭُﻡ ﻣﺜﻪ ﻣﺮﻏﺎﺑﯿﺎﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺷﺒﯽ ﮐﻪ ﮐﺮﺑﻼﯼ ﭼﺎﺍﺭ ﻟﻮ ﺭﻓﺖ ﯾﻪ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺯﺩ ﺑﻪ ﺧﻂ ﯾﻪ ﺩﺳﺘﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻧِﻨﻪﺵ ﻣﯽﮔﻔﺖ : ﭼﺸﺎﻡ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺳﯿﺎ ﺷﺪ ﺩﻭﺍﯼ ﺯﺧﻢ ﻧﻤﮏﺳﻮﺩُﻡ ﻧِﯿﻮﻣﺪ ﻣﺴﻠﻤﻮﻧﺎ ﺩﻟُﻢ ﻣﯽﺳﻮﺯﻩ ﺍﺯ ﺩﺍﻍ ﺟِﻮﻭﻧُﻢ ﺩﻟﺒَﺮُﻡ ﺭﻭﺩُﻡ ﻧِﯿﻮﻣﺪ ﻋﺸﯿﺮﻩ ﻣﯽﮔﻦ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﮔﻢ ﺷﺪ ﯾﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﺭﻭ ﻟﺐ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻧﯿﻮﻣﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻣﻮﺟﺎ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﺷﺒﺎﯼ ﺳﺎﺣﻠﻮ ﺩﻣّﺎﻡ ﻣﯽﺯﺩ ﯾﻪ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻬﺮ ﻏﺮﻕ ﯾﺎﺱ ﻣﯽﺷﻪ ﻧﻨﻪﺵ ﺑﻨﺪﺍ ﺭﻭ ‌ ﻭﺍ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﮔﻔﺖ : ﻣﻮ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯼ ﭘﺴﺮ ﻏِﻮﺍﺹ ﻣﯽﺷﻪ @virgool_sheer
علیه‌‌السلام 🔹چه بگوید؟🔹 فاطمه مادر حسین و حسن گله کرد از وصال شیرازی گفت: ای آن‌که از برای حسین شعر نغز و چکامه می‌سازی! آفرین! از حسین من گفتی نیست اما مگر حسن پسرم؟ از غریب مدینه یادی کن! بگو از داغ پارۀ جگرم! شور شعر حسن گرفت وصال چشم او تا سحر ز غصه نخفت طبع ترکیب‌بندگوی زلال چند بندی رثای او را گفت گفت اما لطیف و در پرده محضر فاطمه ادب می‌کرد از همان لحظه‌ای سخن می‌گفت که حسن طشت را طلب می‌کرد چند بندی سرود طبع وصال تا شود فاطمه از او دلشاد چند بندی سرود سربسته شعرها را ولی ادامه نداد دید اگر شعر را ادامه دهد دل زهرا دوباره خواهد سوخت نه مگر قرن‌ها دل مادر از همین رنج‌های بی‌حد سوخت؟ چه بگوید؟ بگوید ای مادر زخم، آن جسم را تصرف کرد؟ همسر مجتبی به شوهر خود کاسۀ زهر را تعارف کرد؟ چه بگوید؟ بگوید ای مادر خون دل‌ها به‌سان رود شده؟ زهر، سوزانده تار و پودش را چهره‌اش مثل تو کبود شده؟ چه بگوید؟ بگوید ای مادر از سپاه امام، غیرت رفت؟ جانماز و ردا و خیمۀ او در کف دوستان، به غارت رفت؟ چه بگوید؟ بگوید ای مادر دل عالم به یاد او می‌سوخت؟ وقت تشییع، تیرهای حسد تن و تابوت را به هم می‌دوخت؟ چند بندی سرود طبع وصال تا شود فاطمه از او دلشاد چند بندی سرود سربسته شعرها را ولی ادامه نداد... 📝 @ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹فرق می‌کند🔹 مست از غم توام غم تو فرق می‌کند محو توام که عالم تو فرق می‌کند با یک نگاه می‌کشی و زنده می‌کنی مثل مسیح، نه، دم تو فرق می‌کند یک دم نگاه کن که مرا زیر و رو کنی باید عوض شد آدم تو فرق می‌کند تنها کمی به من نظر لطف می‌کنی؟ آقای مهربان! کم تو فرق می‌کند زخمی‌ست در دلم که علاجی نداشته‌ست جز مرحمت که مرهم تو فرق می‌کند اشک غمت برای من أحلی من العسل گفتم برای من غم تو فرق می‌کند صلح تو روضه است، حماسه‌ست، غربت است ماهی تو و محرم تو فرق می‌کند باید خیال کرد تجسم نمود، نه؟ نه، گنبد تو، پرچم تو فرق می‌کند لختی بخند قافیه‌ام را به هم بریز آقای من! تبسم تو فرق می‌کند 📝 @ShereHeyat
منم حُسن ختام باشکوه داستان تو پس از این اسوه می سازند اساطیر کهن از من @hamidreza_borghei
تو را پایین کشیدند از سر منبر که می گفتند چرا پیغمبر از دوشش نمی آورد پایینت سید حمیدرضا برقعی @hamidreza_borghei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شعرخوانی زیبای حمیدرضا برقعی در حرم امام رضا علیه السلام
به نام عشق به نام خدا به نام علی شروع می کنم این شعر را به نام علی هزار مرتبه ممنون مادر و پدرم که کرده اند مرا آشنا به نام علی برو به طوس، برو كاظمين و سامرا برو مدينه برو کربلا به نام علی نهاده اند سرم تاج جاه و عزت را قدم گذاشته ام هر کجا به نام علی به زیر پرتو این نام، هرچه نام، گم است همينكه مي تابد آفتاب نام علی تو را خدای تو از بسکه دوست داشت علی خودش علی شد و نام تو را گذاشت علی زمان رو شدن گنج های راز شده که روشن از دل ویرانه ی حجاز شده چه بوده است مگر راز سر به مهر خدا که بر ظهورش لب های کعبه باز شده ببین تواضع معبودهای سنگی را حقیقت آمده، در سجده هر مجاز شده و بی نیازی مخصوص آسمان ها بود علي رسيد و زمین نیز بی نیاز شده و ان یکاد نخوانید که برای علی زمین پر است از آیات در فراز شده رسید حضرت قرآن و از درون میخواند برای احمد از آیات مومنون میخواند بگو تو را که چه بنویسم ای نمود خدا اگر قلم نزنم در حد و حدود خدا کسی به چشم خدا را ندید و تو دیدی تویی که غرق شدی غرق در وجود خدا زمان خلقت نور تو را که می داند؟ تو نیز بوده ای از آن زمان که بوده خدا روانه است به سمت علی و آل علی همیشه تیر سلام خدا درود خدا فضائل تو اگرچه زیاد، باز کم است یقین فراتر از این ها تو را ستوده خدا به حق عشق، به حق علی و آل علی خدا نصیب کند باز هم وصال علی خدا نصیب کند باز هم سفر به نجف ببر دوباره مرا باز هم ببر به نجف نجف؟! کدام نجف؟! آن دیار که انگار گشوده است خدا از بهشت، در به نجف به نیت همه ی مادران مدینه برو بیا به نیت پابوسی پدر به نجف هزار بار نظر سمت کعبه بردن را معاوضه نکنم با یکی نظر به نجف اگر بناست که در کربلا بمیرم، کاش که قبل از آن برسد جسم محتضر به نجف هزار مرتبه ما را به کربلا ببری نرفته ایم به زیبایی نجف سفری 🍃🌸🍃🌸
به خاک پای کریم اهلبیت(ع) سپرده ام غزلم را به اختیار حسن پریده مرغ دلم باز در مدار حسن زبان چگونه بگوید فضائل او را چگونه وصف شود حُسن بیشمار حسن؟! کریم اگر که تو باشی؛همه گدا هستیم خدا گذاشت کرم را در انحصار حسن و همنشینیِ او با جزامیان یعنی که خار ها همه گل می‌شود کنار حسن کمانِ ابرو و تیغِ نگاه او کافیست که بین معرکه هر کس شود شکار حسن فدای همت مردانه اش که افتاده جمل به زیر قدم های استوار حسن برای مصلحت دین سکوت کرد و نشست زمان صلح مشخص شد اقتدار حسن دوباره زنده شد انگار مجبتی وقتی که آمدند به میدان دو یادگار حسن دو بال لشکر او قاسم اند و عبدالله به معرکه دو لب تیغ ذوالفقار حسن پسر به زیر لب "احلی من العسل"میگفت به قلب معرکه میرفت با شعار حسن که ناگهان همه ی دشت از حسن پر شد هجا هجا شد فرزند نامدار حسن ## روایت است به محشر نمی‌شود غمگین هر آنکسی که به دنیاست سوگوار حسن که بر صراط، قدمهای او نمیلرزد کسی که رفته به پابوسی مزار حسن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر دلی بیدار شد در گیر و دار خواب نیست خواب چیزی غیر مردن در دل مرداب نیست خواب بودم در حریمش وقت بیداری رسید دیدم اینجا هیچ کس مانند من بی تاب نیست عرش گاهی زیر پای ماست اما غافلیم هیچ اوجی کهکشانی تر از این سرداب نیست ((در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم)) قبله گاه اینجاست حاجی!غیر از این محراب نیست من نمازم را پی تکبیر‌‌‌‌ه الاحرام تو خوانده ام ،برجا نماز چشمه و سهراب نیست تا که با من بشنود صوت اذان باد را از سر گلدسته ای که جز صدای آب نیست حضرت نرجس خبر دارد از اوصاف حسن او مگر آئینه ی خورشید عالم تاب نیست؟ در غزل عطر امام عسکری پیچیده است در خُم هستی شرابی جز شراب ناب نیست ((بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود)) عشق صادق در وجود جعفر کذاب نیست بنده ی پیر خراباتم که لطفش دائم است کار ما در آستانش غیر دق الباب نیست
به خاک پای حضرت محسن ابن علی(ع) ماهی برای صید شدن انتخاب شد پس اولین شهید ولایت خطاب شد در را زدند و هیچ کسی سمت در نرفت این بار اولیست که سائل جواب شد میخواست تا به رسم پدر حیدری کند در کارزار آتش و در ،بوتراب شد در،قدرتی نداشت شکستش دهد،ولی میخی به آمدن به سوی او مجاب شد روی نگین سینه او میخ در نوشت "حق با علیست"، پیکر محسن رکاب شد از روز خیبر از پدرش کینه داشت در وقتی گرفت جان پسر،بی حساب شد بال و پرش که سوخت به شوق عروج رفت سیمرغ آسمان علی پر شتاب شد "یا فضه خذینیِ" مادر به عرش رفت در بین شعله ها دل مادر کباب شد # نفرین به آن دوشنبه منحوس لعنتی بعد از تو بود کشتن نوزاد باب شد تابید نور غیرتت از اوج آسمان نوری که در جمال علی بازتاب شد بر منبر دو دست پدر گرم خطبه بود آنگونه که میان سپاه انقلاب شد تیری سه شعبه حنجر او را نشانه رفت اما هدف علی و حسین و رباب شد تیری رسید و رفت علی و حسین ماند از خون او محاسن بابا خضاب شد چشمان اصغرش به روی نیزه خون گریست وقتی رباب وارد بزم شراب شد @denj_tanhaii
14.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 شعرخوانی | احمد بابایی 🔸 مراسم ۱۴۰۰ 🗓 ۲۴ مهرماه ۱۴۰۰ 🔹 تهران، میدان امام حسین علیه‌السلام 🆔 @Masaf
توییتر میثم مطیعی از شعر استاد
غزل تر از غزل، گل تر زگل زیباتر از زیبا تو از الله اکبر آمدی، از "اشهد ان لا..." شهادت می دهم معراج یعنی چشم های تو شهادت می دهم چشم تو یعنی سوره اسرا غریبه نیستی، این روزها بسیار دلتنگم برای این دل تنهای من دستی بزن بالا دلم سرد است ، شبهایم همه سرد است، یا خورشید! ببین سیلاب اشکم بسته شد، یا "قبة الخضرا" تو می گویی زمان دیدن هم باز هم فردا و من می گویم امشب، زودتر، حالا... همین حالا ..
تقدیم به جناب علیها سلام می‌برد او را که صحرا را چراغانی کند دشت را با مقدم این طفل نورانی کند دامن صحرا عطشناک است و این طفل یتیم می تواند آسمان را نیز بارانی کند آمنه گنجِ دو عالم را به دستانش سپرد تا سراپای بیابان را گلستانی کند کودکی که هرچه ابراهیم هم در حسرت است خاک زیر پای او را مُهرِ پیشانی کند دست در دست حليمه راهی صحرا شده تا کویر خشک را غرق فراوانی کند گرگ ها با گوسفندان مهربان خواهند بود گر محمد با دعای خویش چوپانی کند مهربان تر از حليمه دایه ای در مکه نیست تا که از گنج بنی هاشم نگهبانی کند کودکانش را بلاگردان احمد کرده بود آرزومند است خود را نیز قربانی کند چیست زیبا تر از اینکه این زن صحرا نشین در کنار کودکی مشق مسلمانی کند رحمت للعالمین دلگرمی آغوش اوست این دقایق را خدا ای کاش طولانی کند @aahmadalavi
این لذتی که می برم از خنده های صبح از گریه ی شبانه به من دست می دهد 🍃🌹 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
به خاک پای پیامبر مهربانی بردن نامش اگر روزی هر کس می‌شود بر لباس نوکری او ملبس می‌شود این سحاب رحمتی که در نگاهش معنیِ رحمة للعالمین بر ما مشخص میشود میشود با یک نظر " سلمان ُ منا اهلبیت " در حریمش هر که بی کس آمده ؛کس میشود* با علی ؛پشت نبی گرم است؛در تقویم هم بعدِ میلادِ علی ایام مبعث می‌شود مصطفی؛زهرا و حیدر خاستگاه خلفتند هر چه می آید پدید، از این مثلث میشود** بذر دین را میدهد نور وجودش پرورش بی نبی نخل رسالت کال و نارس میشود *: در حریمت هر که ناکس آمده،کس می‌شود **:اشاره به حدیث قدسی لولاک @denj_tanhaii
🌷 قبل از تو انسان حرف انسان را نمی‌فهمید گُل را نمی‌دانست، باران را نمی‌فهمید‌ 🌷 «آن»ی که از صبح ازل پیچیده در هستی انسان قبل از خنده‌ات، «آن» را نمی‌فهمید 🌷 انسان قبل از چشم‌هایت هر چه می‌کوشید پیداییِ آن ذات پنهان را نمی‌فهمید 🌷 هر شب می‌آمد بشنود عطر صدایت را حتی ابوجهلی که قرآن را نمی‌‌فهمید 🌷 در بی‌زمان بوسیده پایت را و الّا رود در خود معطل بود و «جریان» را نمی‌فهمید 🌷 تا آمدی انسان به انسان گل تعارف کرد قبل از تو انسان حرف انسان را نمی‌فهمید 🌷
خوش به حال صندلی چرخدار صحن تو پا به پای زائران ؛هر روز زائر می‌شود نایب الزیاره ام
جز ما که اشکمان دم مشک است دائما مردم کجا به آب مضافی وضو کنند