این فصل را با من بخوان، باقى فسانهست
این فصل را بسیار خواندهام، عاشقانهست(((=
#علی_معلم_دامغانی
#قهوه_های_آرام
#University
همهی ما اسم #پدر_عشق_و_پسر رو شنیدیم. #سانتاماریا ، #کرشمه_خسروانی یا #مخالف_بیداد_به_طرز_همایون ، اما به حد قلیلی از پسر ایشون نام برده و یاد میشه؛ به عکس همه، من ابتدا با قلم پسر اشنا شدم و بعد بواسطهی پسر با قلم پدر مواجه شدم..
دور از ذهن نیست ک با شجاعی پسر هم، از همون عفوان نوجوانی اشنا شدم؛ فلذا اثر پررنگی در ایجاد مسیرهای ذهنی من داشتهاند.
نثر خاص و منحصر بفرد ایشون همگام با بیان مسئله های تکان دهنده که گاها در اطراف خودمون مواجه شدیم و حالا به طور ناگهانی باهاشون دوباره برخورد میکنیم.
ایندفعه نه از پدر که از #سیدعلی_شجاعی میخواهیم صحبت کنیم؛
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
همهی ما اسم #پدر_عشق_و_پسر رو شنیدیم. #سانتاماریا ، #کرشمه_خسروانی یا #مخالف_بیداد_به_طرز_همایون ،
جناب شجاعی پسر مجموعه داستانی دارند به نام ستاره هایی که خیلی دور نیستند که شامل 12 داستان هستش.
1. نکتهی آی کچینگ این مجموعه داستان، وجود رابطه و پیوستگی شخصیت های داستان ها و وجودشون تو داستان ها هست که نوع خاصی از رابطهی بین داستانی رو پدید اورده✓
2. عطر و بوی معنویت داستان ها که میراث دانش آموختگی پدر هستش، باعث میشه یک بخش بزرگ از قلبتون به دست داستانها ربوده بشه.
3. شیوهی خاص و نحوهی روایت جدید داستان رویای دیدنی، که اولین داستان هستش، برای نشوندن مخاطب پای کتاب تا به اتمامش کفایت میکنه.
4. داستان سوم به شدت منو یاد #رهش جناب امیرخانی میندازه چرا که روایتها بهم شباهت داره اندکِ کمی.
5. ویژگی جذاب این مجموعه داستان همونطور که قبلا هم عرض شد، ارتباط بین داستان هاست و حالا نکتهی پنهان اینه که شما یکنواختی راوی ندارین، بدین معنی که راوی متغییره؛ هم از لحاظ جنسیت و هم از لحاظ سن و این باعث خسته نشدن و درگیر شدن ذهن مخاطب میشه که بکارگیری لحن های و کیورد های مخصوص هر رنج سنی و جنسیت چقدر موشکافانه و دقیق انتخاب شده.
6. در دو الی سه تا از داستان ها شاهد درگیری های ناگفته و پنهان از نظر نویسندگی هستیم و این هجوم کلمات به خوبی به قلم کشیده شده.
7. ردپای اثر جو جامعهی مدرک محور ولی متاسفانه یا خوشبختانه رو غالب داستان ها هستش و میشه از نگاه تحلیل چگونگی تفکر غلط رایج هم که حدودا استارت اوج این جو زدگی هستش، بهش پرداخت و با ذره بین ریشه یابی به سری شناختها رسید که گفته نشده!
8. کتاب شاید جمعا 12 داستان داشته باشه، اما تقریبا قشرهای مهم جامعه داخلش حضور پررنگ دارند و هرکدوم یک روایت منحصر به فرده خودش، که حالا شیطنت شجاعی باعث ارتباط اون ها با هم، نیز میشه. کتاب کاملی از تصویر کلی جامعه هستش و تفاوت های ذکر شده باعث جان بخشیدن به این امر میشه که شما انگار داری قصهی شهر رو میخونی... کوتاه ولی کامل و با جزئیات که تصاویر رقم خورده به واسطهی کلمات،هیچگاه فراموشتون نشه!..
9. متاسفانه اثرات ایشون سخت هم پیدا میشه و نشون از گمنام بودنشون هستش...
10. نهایتا، پیچیدگی هایی از این دست که خدمتتون گفتم، حداقل برای من جذابیت داره و منو پای داستان میشونه چون به مثابهی حل مسائل میمونه و از این نظر میٰل مغناطیسی قلم شجاعی پسر به سمت قلم جناب امیرخانی مِیل داره(:
#ستاره_هایی_که_خیلی_دور_نیستند
#سیدعلی_شجاعی
#سیدمهدی_شجاعی
#با_من_بشنو_هجوم_کلمات_را
12.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
What made me think, I'm not the ONLY lonely...
#Tuneful
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
What made me think, I'm not the ONLY lonely... #Tuneful
Would I be capable enough to get me out of me?!
ممنون دَم از سپیده، دَم از صبحدم زدی
ممنونم از دمیدن خورشید دَم زدی
ممنون دم از امید به آیندهای بعید
-آن روز روسپید که میخواستم- زدی=))))
ممنون که مشقهای شب روزگار را
ای صبح در نگاه تو جاری! قلم زدی
در کِسوتِ بهار به پاییزم آمدی:»
مفهوم فصلها را ممنون به هم زدی
ممنونم از تو، از تو که این خاطرات را
در متنِ بدترین لحظاتم رقم زدی!
از پیش من چه زود، چنان رود رد شدی
ممنون که چند ثانیه با من قدم زدی:))
#محمد_حسین_نجفی
#خاکستر_کوچه_های_ذهن
هدایت شده از چامه؛
ما در هیچ سرزمینی زندگی نمی کنیم
ما حتی بر کره ی زمین هم زندگی نمی کنیم
منزل حقیقی ما
قلب کسانی است که دوست شان داریم
"جین استن"
`
بفرمایید🎍https://eitaa.com/kahandcoffe (کتابخانه خیابان نوزدهم)
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
ما در هیچ سرزمینی زندگی نمی کنیم ما حتی بر کره ی زمین هم زندگی نمی کنیم منزل حقیقی ما قلب کسانی است
جین استن»»»»»»»»
پس باید عرض کنم خدمتتون که بانو استن در قلب ما سالیان بسیاری است منزل و سکنا گزیدهاند! 🙃🙃
بسیار متشکرم بابت این تقدیمی بس منطبق با نظر دل🙏🏻☘✨
هدایت شده از 𝑺𝑻𝒀𝑳𝑬
نویسندهای گمنام ، که مردم تنها داستانهایت را میخواندند ،لذت میبردند و اما تورا نمیشناختند !
آن روز داستان جدیدت به مشکل خورده بود ،و ناچار بودی هرچه سریعتر رفعش کنی .
ولی افسوس که گویی ذهنت را قفل کرده باشند ،چیزی در آن پیدا نمیشد!
هوای سرد پاییز در کوچه پس کوچه ها میوزید و تا استخوانت را به لرزه میانداخت !
به ناگه کاغذی کوچک ،دستان باد را رها کرد و مقابل پایت ارام گرفت.
کاغذ را برداشتی و نگاهش نمودی!
تنها یک جمله بر رویش قابل رؤیت بود؛
[ خواندن برای افرادی که به دنبال بالا رفتن از حد معمولاند ،ضروری است!]
گویی ذهنت آرام شده است ،
راهت را کج کردی به سمت کتابخانهی شهر!
باید این را بگویم ،که داستانت پس از مدتی منتشر شد ،و به حدی رسید طرفدارانش را هیچگاه نتوانستی بشماری!
From me:@Street_Stockholm
For you:@kahandcoffe
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
نویسندهای گمنام ، که مردم تنها داستانهایت را میخواندند ،لذت میبردند و اما تورا نمیشناختند !
حقیقتا وقتی مطالعه کردم متن تقدیمیتون رو بسیار بسیار مشعوف شده و لذت بردم!! از انتخاب چنین جملهی عالی که یافتنش نزدیک به خودم دور از ذهن نیست، یک دنیای بینهایت سپاسگزارم🙏🏻🪴✨
جدا تو این کمخوابیها و فشار کاری خیلی خستگیمو در کرد. 🍂🍪🧋
Yanni-Prelude-Nostalgia.mp3
9.25M
At the first place, It's the first song i recall from my childhood...
It actuall streams during my whole life'til now and goes on(:
This takes me down into itself and makes me sunk...Like I'm stick in the world behind the song, and there's no way to scape... In spite of i personally don't want to abandon ((;
03:03
03:18
04:27
05:23
07:12
08:04
08:08
08:12
08:41
#Song