فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #ببینید
🔺 #سفارت_آمریکا، بغداد
😁 ترجمه عربی: خودشون از تولید ایرانی استفاده میکنن بعد به ما میگن دست نشانده، والا خودتون دست نشانده اید!
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
🌟 داستان آدم هایی که به دنبال خوشبختی هستن و پیداش نمیکنن؛
👥 اگر در این راه شکست میخورن، برای اینه که از خوشبختی مفهومی در ذهن دارن که از دیگران برگرفتهاند و با واقعیت آنها همخوانی ندارد؛
💰 مثل پول، ازدواج موفق، ماشین کورسی، آپارتمانهای بزرگ دو طبقه در پاریس، مفاهیم قراردادی،
🙍🏻♂️ این آدمها علیرغم موفقیتشون خوشبخت نیستن،
👥 چون خوشبختی دیگران رو زندگی میکنن، خوشبختی از نظر سایرین...
📗یک روز قشنگ بارانی | اریک امانوئل اشمیت
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
☕ #نوش_خوان
🕑 💠🌹💠 #بـہـجٺ_خـــوبـان
🤲🏻 سیره عبادی حضرت #آیت_الله_بهجت (ره):
📿 تهلیل یا ذکر «لاالهالاالله» یکی از اذکار مورد توجه و توصیۀ حضرت آیت الله بهجت (رحمت الله علیه) در مواردی چون درمان وسواس، وسوسههای اعتقادی و نیز برای کنترل خیال و وهم بود.
📔 بهجت الدعاء، ص ٣۶١.
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #ببینید
📽 #فیلم_کوتاه 100 ثانیه ای «عَدم»
🤲🏻 با موضوع #نماز
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء
💕 #خط_عاشقی
🕌 چهل هفته شب های جمعه از خرم آباد تا جمکران می آمدیم؛ حاج آقا نذر داشت.
👦🏻 مجید آن موقع کوچک بود همراهمان می آوردیمش... با من و پدرش طی کرده بود که اگر به مسجد رسیدیم و خواب بود، باید بیدارش کنیم. آن روز توی راه خوابش برده بود، دل مان نیامد صدایش بزنیم!
🚘 رفتیم زیارت مان را کردیم. وقتی رسیدیم به ماشین بیدار شده بود.
👦🏻 گفت: شما دوباره من رو بیدار نکردین؟!
👑 ولی من خواب دیدم #امام_زمان اومدن اینجا و یه تاج سفید گذاشتن روی سر من!
🎙️راوی: مادر شهید
📔 برادر فداکارش، حسین کاجی، ص ۱۳.
🌷 #شهید_مجید_زین_الدین
🤲🏻 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#شب_جمعه
781521c101-5e07b1b37a1ed84ebb8b4cba.mp3
12.94M
🎧 #بشنوید | #واحد
🎶 اگر که عمر زیادم دهد خدای حسین...
🎤 حاج #مهدی_رسولی
💚 به مناسبت #شب_جمعه،
شب زیارتی ارباب بی کفن
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚜ #نکات_ناب_استاد_انصاریان
🎬 #ببینید
👣 #به_طرف_من_فرار_کن
💕 بنده ی من اگه میخوای فرار کنی خب به طرف من فرار کن!
🤲🏻 به مناسبت #شب_جمعه، شب نزول رحمت و مغفرت 📿
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
🍖 گوشت به عوض کبوتران حرم!
💚 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
🕌 #فاضل_دربندی از شخص که از طلاب صحن #امام_حسین (علیه السلام) بود نقل می کند که:
👳🏻♂️ مدتی زندگی بر من سخت شده بود، به گونه ای که قدرت مالی نداشتم مقداری گوشت بخرم و از بوی گوشتی که از منزل همسایه به مشامم می رسید می لرزیدم.
💭 با خود خیال کردم که این کبوترها که در صحن و توابع آن می باشند کبوتران صحرایی هستند و مالکی ندارند؛ پس می شود آنها را صید نمود!
🕊️ از این جهت ریسمان به در حجره بستم و وقتی کبوتری طبق عادت داخل شد در را بستم و آن را گرفتم و بعد از سر بریدن آن را زیر ظرفی گذاشتم که بعد بپزم و بخورم.
🛌 ظهر آن روز در خواب قیلوله خود، مولا و سرورم سیدالشهدا را دیدم که غضبناک و خشمگین بر من نگریست و فرمود:
❓چرا کبوتر را گرفتی و کشتی؟
👳🏻♂️ من از خجالت سر به زیر افکندم و جواب نگفتم.
🌷حضرت فرمودند:
❓ تو را می گویم! چرا کبوتر را گرفتی و کشتی؟
👳🏻♂️ من باز سکوت کردم.
🌷فرمود: دلت گوشت می خواست که این کار را کردی؛ دیگر این کار را مکن. من روزی یک وُقیَه - وزنی از اوزان قدیمه معادل چهل درهم - گوشت به تو می دهم.
👳🏻♂️ این فرمود و من از خواب بیدار شدم، به طوری که از نهایت خجالت لرزان و هراسان بودم و از عمل خود نادم و پشیمان.
🤲🏻 پس برخاستم و وضو گرفتم و به حرم امام حسین (علیه السلام) رفتم و نماز ظهر و عصر را بعد از زیارت انجام دادم.
👣 و از عمل خود توبه نمودم و بعد از آن به قصد روضه عباسیه از حرم خارج شدم.
🥩🍗🍖 از بازار می گذشتم که عبورم بر در دکان قصابی افتاد و گذشتم که ناگهان قصاب مرا صدا زد و من اعتنایی نکردم!
👳🏻♂️ باز دیگر صدا زد؛ گفتم: چه خواهی؟
👨🏻 گفت: بیا گوشت بگیر!
👳🏻♂️ گفتم: نمی خواهم.
👨🏻 گفت: چرا؟
👳🏻♂️ گفتم: پول ندارم.
👨🏻 گفت: از تو پول نمی خواهم، بیا و روزی یک وقیه گوشت ببر و مال امروز را هم حالا بگیر.
🍖 سپس به اندازه یک وقیه کشیده و به من داد و تأکید نمود که در روزهای آینده هم حتماً بروم.
👳🏻♂️ من گوشت را گرفتم، عازم منزل شدم.
🥘 وقتی به منزل رسیدم آن را پختم و چون زیاد بود حجره همسایه را نیز دعوت نمودم و با یکدیگر خوردیم و به او گفتم:
👌🏻شخصی روزی یک وقیه گوشت قرار است به من بدهد و آن برای من زیاد است!
🧔🏻 گفت: تو گوشت را بیاور و من نان و سایر مخارج پختن آن را تحمل می کنم و با یکدیگر می خوریم.
🍖 قبول کردم و مدتی به همین منوال گذشت که آن شخص قصاب گوشت را می داد و من و همسایه نیز با هم می خوردیم.
👳🏻♂️ تا اینکه هوای بلاد عجم به سرم زد و با خود گفتم: سهمیه یک سال مقرری گوشت خود را که یکصد و دوازده و نیم من تبریزی می شود می فروشم و خرج راه خود می کنم.
👳🏻♂️ بعد از پیدا نمودن مشتری او را نزد قصاب بردم و به قصاب گفتم: سهمیه یکسال گوشت مرا به این شخص بده!
👨🏻 وقتی که قصاب این سخن را شنید، خندید و گفت: آن کسی که به من امر نموده، فرمود که این مقدار گوشت را به تو بدهم و من به غیر از تو نمی دهم!!
👳🏻♂️ هنگامی که این سخن از شنیدم، آه سردی از دل پر درد کشیدم و بر گشتم.
🌌 چون شب شد ناراحت و در حال تفکر به این مسأله خوابیدم. در خواب مولایم حضرت سید الشهداء را در خواب دیدم.
🌷 به من نگریست و فرمود:
❓خیال عجم رفتن به ذهنیت رسیده است؟
👳🏻♂️ من جوابی نگفتم و سر خود را به زیر انداختم.
🌷 سپس فرمود: خوب، خود دانی اگر در اینجا بمانی نان و ماستی پیدا می شود. این را فرمود و برفت!
👳🏻♂️ از خواب بیدار شدم و از عمل خود نادم بودم که چرا با دست خود عطای آن بزرگوار را قطع نمودم!! (١)
📚 پی نوشت:
١. دارالسلام عراقی، ص ۵٠٧.
📗 چهل داستان از کرامات امام حسین (علیه السلام)، مصطفی محمدی اهوازی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#کرامات
#داستان_کوتاه
#حـلقـہ_عشـاق
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
♥️ #حسین_جانم
🌹 إذن از علی(ع) و حضرت زهرا(س) دارد
🌷 صد گریه کن از عرشِ معلّی دارد
🌷 هر هفته شبِ جمعه حسین بن علی(ع)؛
🌹 در کرب و بلا روضۂ سقّا دارد!
🖊️ مرضیه عاطفی
🌖 در این #شب_جمعه همہ زائـرالحسیـن (علیہ السلام) بشویم با گفتن ٣ مرتبہ:
✋🏻 «صلے اللہ علیـڪ یا اباعبـداللہ»
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#شعر
1_33020365.mp3
3.66M