eitaa logo
پرتو اشراق
844 دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
15.3هزار ویدیو
63 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #ببینید 🔺 #سفارت_آمریکا، بغداد 😁 ترجمه عربی: خودشون از تولید ایرانی استفاده می‌کنن بعد به ما میگن دست نشانده، والا خودتون دست نشانده اید! 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟 داستان آدم هایی که به دنبال خوشبختی هستن و پیداش نمی‌کنن؛ 👥 اگر در این راه شکست می‌خورن، برای اینه که از خوشبختی مفهومی در ذهن دارن که از دیگران برگرفته‌اند و با واقعیت آنها همخوانی ندارد؛ 💰 مثل پول، ازدواج موفق، ماشین کورسی، آپارتمان‌های بزرگ دو طبقه در پاریس، مفاهیم قراردادی، 🙍🏻‍♂️ این آدم‌ها علیرغم موفقیتشون خوشبخت نیستن، 👥 چون خوشبختی دیگران رو زندگی می‌کنن، خوشبختی از نظر سایرین... 📗یک روز قشنگ بارانی | اریک امانوئل اشمیت 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌ ☕ #نوش_خوان
🕑 💠🌹💠 🤲🏻 سیره عبادی حضرت (ره): 📿 تهلیل یا ذکر «لااله‌الا‌الله» یکی از اذکار مورد توجه و توصیۀ حضرت آیت‌ الله بهجت (رحمت الله علیه) در مواردی چون درمان وسواس‌، وسوسه‌های اعتقادی و نیز برای کنترل خیال و وهم بود. 📔 بهجت الدعاء، ص ٣۶١. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕕 💠🌷💠 💕 🕌 چهل هفته شب های جمعه از خرم آباد تا جمکران می آمدیم؛ حاج آقا نذر داشت. 👦🏻 مجید آن موقع کوچک بود همراهمان می آوردیمش... با من و پدرش طی کرده بود که اگر به مسجد رسیدیم و خواب بود، باید بیدارش کنیم. آن روز توی راه خوابش برده بود، دل مان نیامد صدایش بزنیم! 🚘 رفتیم زیارت مان را کردیم. وقتی رسیدیم به ماشین بیدار شده بود. 👦🏻 گفت: شما دوباره من رو بیدار نکردین؟! 👑 ولی من خواب دیدم اومدن اینجا و یه تاج سفید گذاشتن روی سر من! 🎙️راوی: مادر شهید 📔 برادر فداکارش، حسین کاجی، ص ۱۳. 🌷 🤲🏻 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
781521c101-5e07b1b37a1ed84ebb8b4cba.mp3
12.94M
🎧 | 🎶 اگر که عمر زیادم دهد خدای حسین... 🎤 حاج 💚 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 👣 💕 بنده ی من اگه می‌خوای فرار کنی خب به طرف من فرار کن! 🤲🏻 به مناسبت ، شب نزول رحمت و مغفرت 📿 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🍖 گوشت به عوض کبوتران حرم! 💚 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 🕌 از شخص که از طلاب صحن (علیه السلام) بود نقل می کند که: 👳🏻‍♂️ مدتی زندگی بر من سخت شده بود، به گونه ای که قدرت مالی نداشتم مقداری گوشت بخرم و از بوی گوشتی که از منزل همسایه به مشامم می رسید می لرزیدم. 💭 با خود خیال کردم که این کبوترها که در صحن و توابع آن می باشند کبوتران صحرایی هستند و مالکی ندارند؛ پس می شود آنها را صید نمود! 🕊️ از این جهت ریسمان به در حجره بستم و وقتی کبوتری طبق عادت داخل شد در را بستم و آن را گرفتم و بعد از سر بریدن آن را زیر ظرفی گذاشتم که بعد بپزم و بخورم. 🛌 ظهر آن روز در خواب قیلوله خود، مولا و سرورم سیدالشهدا را دیدم که غضبناک و خشمگین بر من نگریست و فرمود: ❓چرا کبوتر را گرفتی و کشتی؟ 👳🏻‍♂️ من از خجالت سر به زیر افکندم و جواب نگفتم. 🌷حضرت فرمودند: ❓ تو را می گویم! چرا کبوتر را گرفتی و کشتی؟ 👳🏻‍♂️ من باز سکوت کردم. 🌷فرمود: دلت گوشت می خواست که این کار را کردی؛ دیگر این کار را مکن. من روزی یک وُقیَه - وزنی از اوزان قدیمه معادل چهل درهم - گوشت به تو می دهم. 👳🏻‍♂️ این فرمود و من از خواب بیدار شدم، به طوری که از نهایت خجالت لرزان و هراسان بودم و از عمل خود نادم و پشیمان. 🤲🏻 پس برخاستم و وضو گرفتم و به حرم امام حسین (علیه السلام) رفتم و نماز ظهر و عصر را بعد از زیارت انجام دادم. 👣 و از عمل خود توبه نمودم و بعد از آن به قصد روضه عباسیه از حرم خارج شدم. 🥩🍗🍖 از بازار می گذشتم که عبورم بر در دکان قصابی افتاد و گذشتم که ناگهان قصاب مرا صدا زد و من اعتنایی نکردم! 👳🏻‍♂️ باز دیگر صدا زد؛ گفتم: چه خواهی؟ 👨🏻 گفت: بیا گوشت بگیر! 👳🏻‍♂️ گفتم: نمی خواهم. 👨🏻 گفت: چرا؟ 👳🏻‍♂️ گفتم: پول ندارم. 👨🏻 گفت: از تو پول نمی خواهم، بیا و روزی یک وقیه گوشت ببر و مال امروز را هم حالا بگیر. 🍖 سپس به اندازه یک وقیه کشیده و به من داد و تأکید نمود که در روزهای آینده هم حتماً بروم. 👳🏻‍♂️ من گوشت را گرفتم، عازم منزل شدم. 🥘 وقتی به منزل رسیدم آن را پختم و چون زیاد بود حجره همسایه را نیز دعوت نمودم و با یکدیگر خوردیم و به او گفتم: 👌🏻شخصی روزی یک وقیه گوشت قرار است به من بدهد و آن برای من زیاد است! 🧔🏻 گفت: تو گوشت را بیاور و من نان و سایر مخارج پختن آن را تحمل می کنم و با یکدیگر می خوریم. 🍖 قبول کردم و مدتی به همین منوال گذشت که آن شخص قصاب گوشت را می داد و من و همسایه نیز با هم می خوردیم. 👳🏻‍♂️ تا اینکه هوای بلاد عجم به سرم زد و با خود گفتم: سهمیه یک سال مقرری گوشت خود را که یکصد و دوازده و نیم من تبریزی می شود می فروشم و خرج راه خود می کنم. 👳🏻‍♂️ بعد از پیدا نمودن مشتری او را نزد قصاب بردم و به قصاب گفتم: سهمیه یکسال گوشت مرا به این شخص بده! 👨🏻 وقتی که قصاب این سخن را شنید، خندید و گفت: آن کسی که به من امر نموده، فرمود که این مقدار گوشت را به تو بدهم و من به غیر از تو نمی دهم!! 👳🏻‍♂️ هنگامی که این سخن از شنیدم، آه سردی از دل پر درد کشیدم و بر گشتم. 🌌 چون شب شد ناراحت و در حال تفکر به این مسأله خوابیدم. در خواب مولایم حضرت سید الشهداء را در خواب دیدم. 🌷 به من نگریست و فرمود: ❓خیال عجم رفتن به ذهنیت رسیده است؟ 👳🏻‍♂️ من جوابی نگفتم و سر خود را به زیر انداختم. 🌷 سپس فرمود: خوب، خود دانی اگر در اینجا بمانی نان و ماستی پیدا می شود. این را فرمود و برفت! 👳🏻‍♂️ از خواب بیدار شدم و از عمل خود نادم بودم که چرا با دست خود عطای آن بزرگوار را قطع نمودم!! (١) 📚 پی نوشت: ١. دارالسلام عراقی، ص ۵٠٧. 📗 چهل داستان از کرامات امام حسین (علیه السلام)، مصطفی محمدی اهوازی‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
♥️ 🌹 إذن از علی(ع) و حضرت زهرا(س) دارد 🌷 صد گریه کن از عرشِ معلّی دارد 🌷 هر هفته شبِ جمعه حسین بن علی(ع)؛ 🌹 در کرب و بلا روضۂ سقّا دارد! 🖊️ مرضیه عاطفی 🌖 در این همہ زائـرالحسیـن (علیہ السلام) بشویم با گفتن ٣ مرتبہ: ✋🏻 «صلے اللہ علیـڪ یا اباعبـداللہ» 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
1_33020365.mp3
3.66M
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | ✨رحمت بی انتهای خداوند 🎙حجت الاسلام 🤲🏻 به مناسبت ، شب نزول رحمت و مغفرت 📿 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌