🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت صد و نوزدهم
👣 مقابل پایم بلند شد و همانطور که نگاه تشنهاش به صورت پژمردهام مانده بود، با صدایی که نغمه غمانگیزش را به خوبی حس میکردم، با مهربانی سلام کرد.
🚪🛋 روی مبلی که در دیدش نبود، نشستم و جواب سلامش را آنقدر آهسته دادم که به گمانم نشنید.
👴 پدر با اخم سنگینی که ابروهایش را تا روی چشمانش پایین کشیده بود، سر به زیر انداخته و هیچ نمیگفت که عبدالله رو به مجید کرد:
خیلی خوش اومدی مجید جان!
مجید به لبخند بیرنگی جواب مهربانی عبدالله را داد و پدر مثل اینکه از خوش برخوردی عبدالله خوشش نیامده باشد، خودش با لحنی پُر غیظ و غضب آغاز کرد:
👴 اون روزی که اومدی تو این خونه و الهه رو خواستگاری کردی، قول دادی دخترم رو راحت بذاری تا هر جوری می خواد اعمال مذهبیاش رو انجام بده، ولی به قولت وفا نکردی و الهه رو اذیت کردی!
نگاهم به مجید افتاد که ساکت سر به زیر انداخته و کلامی حرف نمیزد که انگار دیگر رمقی برایش نمانده بود و در عوض پدر مقتدرانه ادامه میداد:
👴 خیال نکن این چهل روز در حَقِت ظلم کردم که نذاشتم الهه رو ببینی! نه، من ظلم نکردم! اولاً این خود الهه بود که نمیخواست تو رو ببینه، ثانیاً من به عنوان باباش صلاح میدونستم که یه مدت از تو دور باشه تا آروم بگیره! حالا هم اگه قول میدی که دیگه اذیتش نکنی، اجازه میدم برگرده سرِ خونه زندگیاش. البته نه مثل اوندفعه که امروز قول بدی و فردا بزنی زیرش!
مجید سرش را بالا آورد و پیش از آنکه چیزی بگوید، به چشمان غمزدهام نگاهی کرد تا اوج وفاداریاش را به قلبم اثبات کند و بعد با صدایی آهسته پاسخ پدر را داد:
✋ قول میدم... و دیگر چیزی نگفت.
عبدالله زیر چشمی نگاهم کرد و با اشاره چشمش خواست تا آماده رفتن شوم.
سنگین از جا بلند شده و برای برداشتن ساک کوچک وسایلم به اتاق رفتم.
💓 حال عجیبی بود که دلم برایش دلتنگی میکرد و پایم برای رفتن پیش نمیرفت که هنوز خورشید عشقش که چهل روز میشد در دلم غروب کرده بود، سر بر نیاورده و به سرزمین قلبم نتابیده بود.
👜 وسایل شخصیام را جمع کردم و از اتاق بیرون آمدم که دیدم پدر و عبدالله در اتاق نیستند و مجید در پاشنه در به انتظارم ایستاده است.
همانطور که به سمتش میرفتم با چشمانی که جز سایه غم رنگ دیگری نداشت، نگاهم میکرد و پلکی هم نمیزد.
👜 نزدیکش که رسیدم، با مهربانی ساکم را از دستم گرفت و زیر لب زمزمه کرد:
باورم نمیشه داری دوباره باهام میای!
و تازه در آن لحظه بود که به صورتش نگاه کردم و باورم شد در این مدت چه کشیده که در صفحه پیشانیاش خط افتاده و میان موهای مشکیاش، تارهای سفید پیدا شده بود. خطوط صورتش همه در هم شکسته و چشمانش همچون گذشته نمیدرخشید. در را باز کرد و با دست تعارفم کرد تا پیش از او از در خارج شوم.
🗓 چهل روز بود که از این پلهها بالا نرفته و چقدر مشتاق دیدن کلبه عاشقانهمان بودم.
هر دو با قدمهایی خسته پلهها را بالا میرفتیم و هیچ نمیگفتیم که انگار بار دردهای دلمان آنچنان سنگین بود که به کلامی سبک نمیشد.
🚪وارد خانه که شدیم، از سردی در و دیوارش دلم گرفت. با اینکه مجید بخاطر آمدن من، همه جا را مرتب کرده و اتاق را جارو زده بود، ولی احساس میکردم مدتهاست روح زندگی در این خانه مرده است.
🚪🛋 تن خستهام را روی مبل اتاق پذیرایی رها کردم و نگاه سردم را به گلهای فرش دوختم که مجید پیش آمد و مقابل پایم روی زمین نشست.
نمیتوانستم سرم را بالا بیاورم و به چشمانش نگاه کنم که نه خاطرم از آزردگی پاک شده و نه دلم تاب دیدن صورت غمزدهاش را داشت که آهنگ محزون صدایش در گوشم نشست:
الهه جان! شرمندم!
👁 و همین یک کلمه کافی بود تا مردمک چشمم به لرزه افتاده و اشکم جاری شود و چقدر چشمش به چشم من وابسته بود که گرمای اشکش را روی پایم حس کردم.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید...
▶🆔: @partoweshraq
🌹در منطق ما شکسٺ اگر نیسٺ، کہ نیسٺ
🌹این کشور اگر بیمہ اولاد عَلیسٺ
🌹آن برگ برندهاے کہ در ٺوشہے ماسٺ
🌹سیّد عَلی حُسِیْنی خامِنہ ایسٺ...
🇮🇷✌ #لبیک_یا_خامنہ_اے
🌐 @partoweshraq
🌹🌙 روزه و روضه عجب وجه تشابه دارند
💧روزه داران همه یاد لب عطشان تواند
💧دهن خشک و ترکهای لب و آب عجب
🌹🌙 روزه با روضه ات آقا چه صفایی دارد
💚 السلام علیڪ یااباعبدالله
🌐 @partoweshraq
#شعر
پرتو اشراق
🌻 چند دقیقه با امام علی (علیه السلام)
🔅برکت مال به زکات دادن است.
🔅برکت عمر در کار نیک است.
🔅ورود دستهای زیاد در سفره برکت است.
🔅هوشیاری و زیرکی خود را در ترک گناه قرار ده.
🔅فروتنی انسان به کرم اوست.
🔅رخنۀ دین به مرگ علماء است.
🔅جمال انسان به حلم است.
🔅زیبایی سخن به کوتاهی و اختصار است.
🔅همنشین نیک غنیمت است.
🔅نقل حدیث موجب نسبت پیدا کردن با پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
🔅عیب علم، خودپسندی است.
🔅شفای قلب به قرآئت قرآن است
🔅صلاح دین به تقواست، و فسادش به طمع.
🔅روشنی دل از خوردن حلال است.
🔅اطاعت خدا غنیمت است.
🔅افتخار به فضیلت به از فخر به نژاد است.
🔅حرص، قاتل حریص است.
🔅طراوت و خرمی چهره در راستگویی است.
📗کتاب نصایح، مؤلف: حضرت آیت الله مشکینی، مترجم: آیت الله احمد جنتی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕤 💠💠 احڪـ📚ــام شـرعـے
❓سئوال: كسى كه مى داند يا احتمال مى دهد، در روز غذاى باقى مانده در لاى دندان فرو برده مى شود، آيا لازم است هنگام سحر خلال يا مسواك كند؟
✅ پاسخ:
⚜ آيات عظام، خامنه اى و نورى:
🔅اگر در حد احتمال باشد، اشكال ندارد؛ ولى اگر بداند در روز چيزى از آن فرو مى رود، بايد دندان خود را خلال يا مسواك كند و اگر انجام ندهد و چيزى از آن فرو رود، روزه اش باطل مى شود و اگر فرو نرود، بنابر احتياط واجب، بايد قضاى آن را به جا آورد. [١]
⚜ آيات عظام، سيستانى و صافى:
🔅اگر در حد احتمال باشد، اشكال ندارد؛ ولى اگر بداند در روز چيزى از آن فرو مى رود، بايد دندان خود را خلال يا مسواك كند و اگر انجام ندهد، روزه اش باطل مى شود (هر چند چيزى از آن فرو نرود). [٢]
⚜ آيت الله مكارم:
🔅اگر در حد احتمال باشد، اشكال ندارد؛ ولى اگر بداند در روز چيزى از آن فرو مى رود، بنابر احتياط واجب، بايد دندان خود را خلال يا مسواك كند و اگر انجام ندهد و غذا فرو رود، روزه را تمام كند و بعد از ماه رمضان قضا نمايد. [٣]
⚜ آيت الله وحيد:
🔅اگر در حد احتمال باشد، اشكال ندارد؛ ولى اگر مطمئن باشد در روز چيزى از آن فرو مى رود، بايد دندان خود را خلال يا مسواك كند و اگر انجام ندهد و چيزى از آن فرو رود، روزه اش باطل مى شود. [۴]
📚 منابع:
[١]. توضيح المسائل مراجع، م ١۵٧٨؛ آيت الله خامنه اى، اجوبة الاستفتاءات، س ٧۶۴.
[٢]. توضيح المسائل مراجع، م ١۵٧٨ و آيت الله سيستانى، تعليقات على العروة ، ج ٢، المفطرات، م ١.
[٣]. آيت الله مكارم، توضيح المسائل مراجع، م ١۵٧۸.
[۴]. آيت الله وحيد، توضيح المسائل، م ١۵٨۶.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#احکام_شرعی
🌸 #یا_صاحب_الزمان
👌راستش را میدانی عزیز؟
چقدر فرق است بین یتیمان تو
که کاسهی شیر به دست ایستادهاند تا داراییشان برگردد.
✋ و ما که دستانمان مثل همیشه خالیست و همهی داراییمان پشت ابرها میسوزد و میسازد...
🌹 این روزها چقدر بغض داری عزیز...!
🌐 @partoweshraq
⚜ امام على (عليه السلام):
🔅كسى كه ارزش خود را بشناسد، خويشتن را با امور فناپذير خوار نگرداند.
🔅«مَن عَرَفَ قَدرَ نَفسِهِ لَم يُهِنْها بِالفانِياتِ».
📗غررالحكم، حدیث ٨۶٢٨.
🌐 @partoweshraq
#حدیث
پرتو اشراق
🌙 📖 #دعاى_روز بیست و دوم #ماه_رمضان
⚜ اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي فِيهِ أَبْوَابَ فَضْلِكَ وَ أَنْزِلْ عَلَيَّ فِيهِ بَرَكَاتِكَ وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِكَ وَ أَسْكِنِّي فِيهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِكَ يَا مُجِيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّين؛
َ
⚜ خدايا در اين ماه درهاى فضلت را به روى من بگشا، و بركاتت را بر من نازل فرما، و به موجبات خشنودى ات موفقم بدار، و در ميان بهشت هايت جايم ده، اى برآورنده خواهش درماندگان.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌹 #سواد_زندگی
🕌 سر نماز اول وقت حاضر شو؛
شاید آخرین دیدار دنیاییات با خدا باشد.
💚 کسی را تحقیر مکن؛
شاید محبوب خدا باشد.
💔 از هیچ غمی ناله نکن؛
شاید امتحانی از سوی خدا باشد.
🕋 دلی را نشکن؛
شايد خانه خدا باشد.
📿 از هيچ عبادتی دریغ مکن؛
شاید کلید رضايت خدا باشد.
🔥 هيچ گناهي را كوچك ندان؛
شايد دوری از خدا در آن باشد.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
👨 مرد زندانی می خندید...
⁉ ندانستم به زندانی بودن خودش میخندید یا به آزاد بودن ما...!
❓راستی زندان کدام طرف میله هاست...؟
🎙چه گوارا.
🌐 @partoweshraq
#پندها
پرتو اشراق
💠❓📚 ✍💠 #پــرســمــان
❓سئوال: فلسفه احیا گرفتن #شب_قدر در چه نکته ای است؟
❓چرا باید شب قدر را احیا گرفت؟
✅ پاسخ:
🌌 شب قدر به اين جهت «قدر» ناميده شده كه جميع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعيين مى شود، شاهد اين معنى سوره دخان است كه مى فرمايد:
🔅«ما اين كتاب مبين را در شبى پر بركت نازل كرديم، و ما همواره انذار كننده بوده ايم، در آن شب كه هر امرى بر طبق حكمت خداوند تنظيم و تعيين مى گردد».
📖 سوره دخان، آیات ٣ و ۴.
📚 📖 اين بيان هماهنگ با روايات متعددى است كه مى گويد در آن شب، مقدرات يك سال انسانها تعيين مى گردد، و ارزاق و سرآمد عمرها، و امور ديگر، در آن ليله مباركه تفريق و تبيين مى شود.
⚜ امام صادق (علیه السلام) فرمود:
🔅«تقدیر در شب نوزدهم ماه رمضان صورت می گیرد و ابرام و تحکیم آن در شب بیست و یکم و امضاء آن در شب بیست و سوم صورت می گیرد».
📚 الکافی، ج ۴، ص ١۵۶.
⚜ و فرمود:
🔅«حوادث و مرگها و روزى ها و آنچه تا سال آينده خواهد شد، در شب نوزدهم تقدیر می شود».
📚 الکافی، ج ۴، ص ١۵۶.
👌البته اين امر هيچگونه تضادى با آزادى اراده انسان و مساله اختيار ندارد، چرا كه تقدير الهى به وسيله فرشتگان بر طبق شايستگيها و لياقتهاى افراد، و ميزان ايمان و تقوى و پاكى نيت و اعمال آنها است.
🔅يعنى براى هر كس آن مقدر مى كنند كه لايق آن است، يا به تعبير ديگر زمينه هايش از ناحيه خود او فراهم شده، و اين نه تنها منافاتى با اختيار ندارد و بلكه تاكيدى بر آن است.
📚 تفسیر نمونه، ج ٢٧، ص ١٨٩.
🌌 فلسفه احیاء شب قدر در این نکته است که چون در شب قدر سرنوشت انسانها براى يك سال، بر طبق لياقتها و شايستگيهاى آنها، تعيين مى شود، بايد آن شب را بيدار بود، و توبه كرد و خودسازى نمود و به درگاه خدا رفت و لياقتى بيشتر و بهتر براى رحمت او پيدا كرد، به خاطر همین است که عبادت و بندگی در شب قدر ارزشی بالاتر از هزار ماه دارد.
⏳آرى در لحظاتى كه سرنوشت ما تعيين مى شود نبايد انسان در خواب باشد، و از همه چيز غافل و بيخبر كه در اين صورت سرنوشت غم انگيزى خواهد داشت، قرآن نیز چون يك كتاب سرنوشت ساز است، و خط سعادت و خوشبختى و هدايت انسانها در آن مشخص شده است بايد در شب قدر، شب تعيين سرنوشتها، نازل گردد، و چه زيبا است رابطه ميان «قرآن» و «شب قدر»؟
📚 همان مدرک.
📚📖 لذا در روایات فراوانی بر احیاء شب قدر تاکید شده است.
⚜ امام باقر (علیه السلام) فرمود:
🔅«هر کس شب قدر را احیاء بگیرد، گناهانش آمرزیده می شود، اگر چه به اندازه ستاره های آسمان و سنگینی کوهها و پیمانه های دریاها باشد».
📚 وسائل الشیعه،ج ١٠، ص ٣۵٨.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
0⃣4⃣ داستان #ضرب_المثل «خمیازه، خمیازه آرد حیف بر جان آن که مُرد!!»
🔰 پیام ضرب المثل:
⚠ دوری از سوءظن و بدگمانی است زیرا سوءظن موجب میشود انسان از روی اشتباه به کارهای خطرناکی دست بزند که پشیمانی در آنها سودی ندارد و کاربرد آن در منع و اجتناب از سوءظن میباشد.
👴 کدخدایی با زن و خادم خود نشسته بود که زن خمیازه کشید.
🗣 خادم نیز بلافاصله خمیازهاش گرفت و او هم خمیازه کرد.
👴 کدخدا بدگمان شد و فکر کرد خمیازه، رمزی بین زن و خادم است!!
🚪به اتاق دیگری رفت و زن خود را صدا زد و بیدرنگ همسرش را کشت و در جایی پنهان کرد و دوباره نزد خادم خود برگشت.
🗣 پس از دقایقی خادم بار دگر خمیازه کشید. کدخدا نیز در همان زمان خمیازه کشید و تازه فهمید که سرایت دهان دره طبیعی است و پشیمان از جنایت خود گفت:
👴 خمیازه خمیازه آرد، حیف بر جان آن که مُرد!!
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#داستان_کوتاه
#طنز
#پندها
🔺🎩 #کلاه_گشاد #جریان_نفوذ سر انقلاب و تذکرات مکرر امام خامنه ای نسبت به #نفوذ_دشمن از سال ۹۲ تا ۹۷
🌐 @partoweshraq