eitaa logo
دخترانــ راهـ ـ ابراهیمـ
168 دنبال‌کننده
285 عکس
59 ویدیو
1 فایل
امام خامنه ای: درجمهوری اسلامی هرکجا که قرارگرفتیدآنجارا مرکزدنیابدانیدوآگاه باشیدکه همه کارهابه شمامتوجه است. به_حکم_آتش_به_اختیار قدمی برداریم درجهت دغدغه های رهبرمان دغدغه هایی ازنوع فرهنگی!✌ راه ارتباطی شما: @Fateme_art70
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 توپ را در دستش گرفت. آمد بزند که صدائی آمد. الله اکبر... ندای اذان ظهر بود. توپ را روی زمین گذاشت. رو به قبله ایستاد و بلند بلند اذان گفت. در فضای دبیرستان صدایش پیچید. بچه ها رفتند. عده ای برای وضو، عده ای هم برای خانه. او مشغول نماز شد. همانجا داخل حیاط. بچه ها پشت سرش ایستادند. جماعتی شد داخل حیاط. همه به او اقتدا کردیم. 📚کتاب سلام بر ابراهیم1 join⤵️⤵️ @rahe_ebrahim
🌹 را ترک نمی کرد. برای نماز جماعت اغلب به مسجد جامع می رفت و برادرانش را نیز سفارش به می کرد. گاهی را در میادین شهر برگزار می کرد تا بقیه نیز به تشویق شوند. سید هر چه داشت از نمازش بود. در کودکی هر وقت مشغول بازی بود و موقع نماز می رسید بازی را رها می کرد و می گفت واجب تر است. 🌸🍃 @rahe_ebrahim
🌹 توپ را در دستش گرفت. آمد بزند که صدائی آمد. الله اکبر... ندای اذان ظهر بود. توپ را روی زمین گذاشت. رو به قبله ایستاد و بلند بلند اذان گفت. در فضای دبیرستان صدایش پیچید. بچه ها رفتند. عده ای برای وضو، عده ای هم برای خانه. او مشغول نماز شد. همانجا داخل حیاط. بچه ها پشت سرش ایستادند. جماعتی شد داخل حیاط. همه به او اقتدا کردیم. 📚کتاب سلام بر ابراهیم1 🌸🍃 join⤵️⤵️ @rahe_ebrahim
🌹 نوجوان اول دبیرستانی شده بود! همه او را دوست داشتند. به همراه او در بیشتر برنامه های مذهبی و... شرکت می کردیم. کلیه کلاس ها و برنامه ها شب ها بعد از آغاز می شد. از بچه ها خواسته بود برای به بیایند. بچه ها را به مقید می کرد. محمد احادیثی درمورد اهمیت می گفت: "اگر همه دریاها مرکب، درختان قلم و بندگان نویسنده شوند نمی توانند یک رکعت را بنویسند." 🌸🍃 @rahe_ebrahim
🌸🍃 کلیه کلاس ها و برنامه ها شب ها بعد از آغاز می شد. از بچه ها خواسته بود برای به بیایند. به این طریق بچه ها را به مقید می کرد. محمد احادیث نورانی معصومین درمورد اهمیت را می گفت: اینکه "اگر همه دریاها مرکب، درختان قلم و بندگان نویسنده شوند نمی توانند ثواب یک رکعت را بنویسند." 🌹 @rahe_ebrahim
شنیده بودیم و برایش اهمیت دارد، ولی فکر نمی کردیم این قدر مصمم باشد! صدای که بلند شد، همه را بلند کرد؛ انگار نه انگار عروسی است، آن هم عروسی خودش! یکی را فرستاد جلو، بقیه هم پشت سرش، نماز جماعتی شد به یاد ماندنی. 🌹 @rahe_ebrahim
بیشتر مواقع حتی صبح را هم با جماعت می خواند، تو منزل که بود می گفت: پاشین به بخونیم چرا الکی رو با تکی خواندن هدر بدیم؟! 🌸🍃 @rahe_ebrahim
🌹 در هر وضع و موقعیت که قرار می گرفت، سعى می کرد خودش را به برساند. عطاءا... پس از مدرسه به مغازه می رفت و به پدرش کمک می کرد، نزدیک اذان می شد می گفت:  حاجى! مغازه را ببند، برویم که به برسیم. وقتى پدر به او می گفت: قدرى صبر کن حالا می رویم. می گفت: فایده ندارد، الان است که با این حرف من و شما را گول می زند. بیایید زودتر برویم به ، قول می دهم بعد از هر کارى داشته باشید انجام دهم.  @rahe_ebrahim