eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
798 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برداشت از آیات ۴۶ ـ ۴۵ 📌نزاع و الی باید صفات زیر را در خود ایجاد کند: ۱ – در مقابل پابرجا و دارای باشد. ۲ – بسیار به یاد باشد. ۳ – مطیع و رسولش باشد. ۴ – با دعوی و نکند که آبروی خود را در مقابل ببرد. ۵ – و باشد زیرا خدای تعالی کمک است. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
راز آیه سوم سوره تحریم.pdf
804.2K
14 🔅🔅🔅 وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَىٰ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ ۖ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَٰذَا ۖ قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ.(آیه 3 سوره تحریم) وقتی پیغمبر با بعضی زنان خود (یعنی با حفصه راجع به ماریه یا راجع به ریاست ابوبکر و عمر) سخنی به راز گفت و آن زن (چون خیانت کرده و دیگری یعنی عایشه را) بر سرّ پیغمبر آگه ساخت و خدا به رسولش خبر داد او بر آن زن برخی را اظهار کرد و به رویش آورد و برخی را پرده‌داری نمود و اظهار نکرد؛ چون او را از افشاء آن سرّ آگاه ساخت آن زن گفت: رسولا، تو را که واقف ساخت (که من سرّ تو بر کسی فاش کرده‌ام)؟ رسول گفت: مرا خدای دانای آگاه خبر داد. 💢 موضوع: نقد و بررسی شان نزول آیه سوم سوره تحریم(رازی که فاش شد!) 🍀🍀🍀 📜 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم و از قرآن کمک بگیریم 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(88) 🔅🔅🔅 ✅آیه 2 - ذلك الكتب لاريب فيه هدى للمتقین 💢لطايف و اشارات ☑️7- تنافى نزاهت از ريب با تحريف خداوند، قرآن كريم را به نزاهت از ريب(شک و تردید) و نيز به عنوان سبب هدايت ستوده است و هر يك از اين اوصاف براى قرآن مجيد بالفعل ثابت است. از اين رو شايد بتوان گفت اين كتاب از گزند هر گونه تحريف، مانند زياده يا نقص ‍ محفوظ است ؛ زيرا كتاب مُحرَّف، جايگاه ريب است، نه منزه از آن و خود نيازمند به هدايت است، نه آن كه هادى ديگران باشد. 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسير و قرأن پژوهی @rahighemakhtoom
(32) 🔆🔆🔆 💢 راهبردهای فرهنگی 📌 1.استمرار و مداومت وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (51/قصص) ترجمه: ما آيات قرآن را يكى پس از ديگرى براى آنان آورديم شايد متذكّر شوند! ◽ «لَقَدْ وَصَّلْنا»: ارتباط دادیم و متّصل کردیم. یکی بعد از دیگری را فرو فرستادیم. اندک اندک و پیاپی نازل نمودیم و به هم پیوند دادیم ◽ كلمه «وَصَّلْنا» از «وصل»، به معناى ارتباط دادن و متّصل كردن است. مراد از اين اتّصال يا پى در پى بودن تذكّرات است و يا هماهنگى و هم‏سويى مطالبى كه ارائه مى‏شود. ☑ تکرار و گوشزد کردن پى درپى رهنمودها، روش تعلیم و تربیت قرآن است. ⏪ از سنّت‏هاى خداوند، هدايت انسان‏هاست كه لحظه ‏اى قطع نمى ‏شود «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‏» و از طريق آيات الهى، انبيا و اوصيا عليهم السلام و علماى دين، تداوم مى ‏يابد «وَصَّلْنا لَهُمُ» و چنانچه منطقه‏ اى به اين هدايت الهى دسترسى نداشت، مى ‏بايست گروهى از آن منطقه كوچ كرده و با تفقّه در دين، مردم را از آن بهره‏مند سازند. تفسیر نور ج9ص70 🔅تفسير و قرأن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 نگاشت16: نکته های تفسیری آیات 9 تا 11سوره تکویر ✳️بِأَيِ‌ ذَنْبٍ‌ قُتِلَتْ ‌9 ۱ - برخى از اعراب جاهلى، دختران خود را بى هیچ گناه و جرمى زنده به گور مى کردند. (بأىّ ذنب قتلت) استفهام تقریرى در آیه شریفه، متوجّه مقتول شده است; با آن که مراد از آن مؤاخذه قاتل است. این گونه بیان، تأکید بر نبود عذر و بهانه براى قاتل است. ۲ - دختر بودن فرزند - در دیدگاه برخى از اعراب جاهلى - موجب استحقاق قتل بود. (بأىّ ذنب قتلت) ۳ - قیامت روز مؤاخذه و محکومیت کسانى که فرزندان خود را کشته اند. (بأىّ ذنب قتلت) ۴ - زنده به گور کردن، فجیع ترین نوع قتل کودکان (و إذا الموءودة سئلت . بأىّ ذنب قتلت) ۵ - شرک پدر و مادر و انحراف آنها از ادیان الهى، مجوّز کشتن فرزندان آنان نیست. (و إذا الموءودة سئلت . بأىّ ذنب قتلت) ۶ - اعدام، کیفرى پذیرفته شده براى بعضى از گناهان (بأىّ ذنب قتلت) استفهام در این آیه (به کدامین گناه؟) حاکى از پذیرش این نکته است که هر چند برخى گناهان ممکن است مجوّز اعدام باشد; ولى زنده به گور شدگان، از آن گناهان پاک بودند. 🔅🔅🔅 ✳️وَ إِذَا الصُّحُفُ‌ نُشِرَتْ‌ 10 ۱ - اعمال انسان ها، در طومارهایى، نوشته و ثبت مى گردد. (و إذا الصحف نشرت) ۲ - قیامت، روز باز شدن نامه عمل انسان و آگاهى او بر محتواى آن (و إذا الصحف نشرت) «نشر»، مخالف پیچیدن است (لسان العرب). براساس این معنا، فعل «نشرت»، دلالت دارد که نامه اعمال پیش از نشر، به شکل طومار است. ۳ - پرونده اعمال هر کس تا قیامت، بسته است و بر کسى مکشوف نیست. (و إذا الصحف نشرت) ۴ - بسته ماندن و باز شدن نامه اعمال انسان در قیامت، در اختیار او نیست. (و إذا الصحف نشرت) مجهول بودن «نشرت»، گویاى برداشت یاد شده است. ۵ - نامه هاى اعمال در قیامت، بر اهل محشر پراکنده و پخش خواهد شد. (و إذا الصحف نشرت) «نشر» به معناى تفریق (پراکنده ساختن) آمده است (تاج العروس). مراد از «نُشرت»، در این معنا پراکنده شدن نامه ها بر صاحبان آن و رسیدن نامه عمل هر کس به دست او است. 🔅🔅🔅 ✳️وَ إِذَا السَّمَاءُ کُشِطَتْ‌ 11 ۱ - آسمان در قیامت برکنده و برچیده خواهد شد. (و إذا السماء کشطت) «کَشْط» (مصدر «کشطت») به معناى برداشتن پوشش از چیزى است; همان گونه که پوست حیوان هنگام سلاّخى از آن برچیده گردد و همان گونه که سقف از جاى کنده مى شود (لسان العرب). ۲ - آسمان، همچون سقفى فراگیر و پوسته اى پوشاننده و قابل ازاله است. (و إذا السماء کشطت) ۳ - آسمان، پوششى که تا قیامت باقى خواهد ماند. (و إذا السماء کشطت) 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
اعراف 28.mp3
15.14M
28 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شیرین؛ شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل هااز سوره تا سوره را می توانید گوش کنید. ☑️ ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین.التماس دعا 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرأن پژوهی @rahighemakhtoom
📌بدل سازی # تسنیم ◽️....اصلاً دنيا جاي بدلي‌سازي است، اين‌جا بازار بدلي‌سازي است، از توحيد گرفته تا ايمان؛ يکي مي‌گويد من خدايم: ﴿مَا عَلِمْتُ لَكُم مِنْ إِلهٍ غَيْرِي﴾. يکي مي‌گويد من پيغمبرم، آمار متنبّيان(مدعیان نبوت) کمتر از انبيا نيست! يکي مي‌گويد من امامم که سقيفه را به جاي غدير مي‌نشاند. يکي مي‌گويد من عالمم، جزء مشايخ سوء است و جزء علما قرار مي‌گيرد. يکي منافق است و مي‌گويد من مؤمن‌ هستم. اين دنيا کارگاه بدلي‌سازي است؛ لذا آدم بايد حواسش جمع باشد.(درس تفسیر سوره شوری جلسه ۲۴) آیت الله 🔅تفسير و قرأن پژوهی @rahighemakhtoom
🍃🌹 🔰مفاسد عجب . . . به گفته در هر کس که عجب راه یابد هلاک شود آنگاه که عجب در دل ریشه دواند کار انسان را به شرک و کفر و بالاتر از آن می‌کشند یکی از مفاسد آن کوچک شمردن گناه آن است و در نتیجه در صدد اصلاح نفس و ترک گناه نیست چون پرده ضخیم خودپسندی مانع دیدن بدی های خود می شود. از مفاسد دیگرش این است که انسان بر خود و اعمالش تکیه می کند و خود را از خداوند بی نیاز می بیند بلکه خدا را ملزم می داند که به او اجر و ثواب دهد. دیگر آنکه به بندگان خدا به دیده حقارت می نگرد و اعمال آنان را ناچیز می شمارد. دیگر آنکه انسان را به ریا وادار می‌کند زیرا فرد خودپسند چون خویشتن را کامل و اعمالش کامل می‌داند در صدد جلوه‌گری بر می‌آید. خداوندا به ما توفیق عطا کن و با وظایف خود آشنا سازد و بهره‌ای از انوار معارف خود نصیب دل ما بگردان و نواقص مان را نشانمان ده و کلمه مبارکه توحید را در دل های سخت و سیاه ما وارد کن و حب نفس و حب دنیا را از دل ما بیرون ساز. . . . 📚برکرانه شرح چهل حدیث امام خمینی . . . یادامام 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
. ✅ چه بسیار سخنان مشهور و جذابی که نباید پذیرفت. . 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آیه ۴۹ 📌 الی باید را به تقویت کند. زیرا وقتی در مقابل هجوم و آنهایی که دلهایشان است قرار گرفت و او را کردند، اگر نداشته باشد و با نباشد، صد در صد تنها می ماند و از پای درمی آید. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
بسم الله الرحمن الرحيم حمایت گری خداوند شان نزول این آیه طبق روایات به واقعه ای پس از جنگ احد باز می گردد که مسلمان زخمی به دستور خداوند به جستجوی کفار قریش راه افتادند.و فردی از طرف قریش به دروغ به آنها گفت که همپیمانان قریش به آنها پیوسته و لشکری عظیم تشکیل داده اند پس، از جستجوی آنها دست بکشید.اما اصحاب پیامبر(ص) گفتند "که خداوند برای ما کافی است." و این آیه نازل شد و به همه ی ما آموخت که اگر تمام عالم نیز جمع شوند و برتری ظاهری مطلق نیز داشته باشند اما انسان بر خداوند توکل کند و از او یاری بطلبد، کسی نمی تواند بدو گزندی وارد آورد.مشکل از ضعف ایمان و اعتمادمان به خداوند است به همین دلیل به جای توکل بر او به انسان هایی مثل خود مثل رییس اداره آب و برق متوسل می شویم حال آنکه آنان نیز جز بنده ی بی مقداری در درگاه خداوند نیستند.بدانیم که اوست صاحب عالم و قادر مطلق. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌جان پیامیر اللهم ارزقنا حب علی و حب من یحبه ◽️...شيخ طوسي در همان تلخيص الشافي عظمت و جلال حضرت امير را ذکر کرد. آنجا دارد يک وقت در محضر پيغمبر*صلي الله عليه و آله و سلم* عدّه‌اي بودند، يکي از اصحاب يا ديگري، از اين سرشناس‌هاي معروف ـ که حالا لازم نيست اسم او برده شود ـ به حضرت عرض کرد اصحاب شما در چه حالتي هستند؟ نظر شما درباره صحابه چيست؟ ◽️وجود مبارک پيغمبر نظرشان را درباره صحابه ذکر کردند. اين شخص اصرار داشت و تعمدي داشت که ببيند نظر حضرت درباره حضرت علي*عليه السلام* چيست، به پيغمبر عرض کرد که چطور نام علي را نبردي؟ فرمود آخر سؤال تو درباره اصحاب بود، سؤال تو درباره نفس من که نبود، علي نفس من است، تو سؤال خود را عوض بکن، من هم جواب می‌دهم ◽️فرمود تو درباره اصحاب سؤال کردي، تو درباره نفس من که سؤال نکردي، علي نفس من است! اين منظور داشت که ببيند پيغمبر درباره حضرت امير چه مي‌گويد، پيغمبر هم اين‌طور جواب داد. عمداً نام علي را نبرد تا او بپرسد که من که گفتم نظر شما درباره اصحاب چيست، بگويد که چرا درباره علي سخن نگفتي؟ حضرت فرمود تو از اصحاب سؤال کردي، تو از نفس من که سؤال نکردي، علي نفس من است!(درس تفسیر سوره شوری جلسه 24) آیت الله 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
بدگمانی به خدا و خلق 57.mp3
4.97M
(56) مرحوم آیت الله (رضوان الله علیه) 🌿🌿🌿 📼بد گمانی به خدا و خلق 2 🕑 زمان:41دقیقه ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
31 🔅🔅🔅 💢مثَل 4 ☑️ب - معنای اضلال الهی 🗓در جمله (یُضِلُّ بِهِ کَثیراً وَ یَهدی بِهِ کَثیراً) نیز ، میان مفسّران دو نظریه است : گروهی می گویند این جمله ، نقل گفتار کافران است که در اعتراض به مثلها می گفتند : ((خدا چه منظوری از این مثلها دارد که مایه تفرقه شده ، گروهی را به وسیله آن هدایت کرده ، و گروهی را گمراه ساخته است ؟ ! )) . ▫️جمعی دیگر از مفسّران احتمال داده اند که جمله مذکور سخن خدا باشد ، نه نقل گفتار کافران . در این صورت معنای آیه چنین خواهد بود که خداوند در جواب آنان که می گفتند : (ماذا اءَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً) ؛ ((هدف خدا از این مثلها چیست ؟ )) می فرماید : ((هدف این است که گروه زیادی را هدایت و گروه دیگری را گمراه می سازد ، ولی جز فاسقان گمراه نمی شوند)) . ▫️خلاصه این که خداوند به وسیله این گونه مثالها بندگانش را آزمایش می کند ، و در نتیجه مؤ منان درآن تفکّر واندیشه می کنند وهدایت می شوندوکافران وفاسقان چون وچرا و اعتراض می نمایند و گمراه می گردند ؛ یعنی آنچه که باعث گمراهی آنان شده ، کفر و فسق و لجاجت آنهاست ، نه این نوع مثالها . ▫️مثلاً : اگر کسی طلا یا نقره ای را برای آزمایش به کوره بیندازد و معلوم شود طلا یا نقره فاسد و قلاّبی بوده ، به او می گویند ، ((اءَفْسَدْتَ فِضَّتَکَ ؛ نقره ات را فاسد کردی )) . منظور این است که طلا و نقره ات در آزمایش ، بی عیار و قلابی از کار در آمد ، نه این که تو آن را فاسد کردی . ▫️همچنین اگر شتر کسی گم شود ، می گویند : ((فلانٌ اءضَلَّ ناقَتَهُ ؛ فلانی شترش را گم کرد)) . مراد این است که شترش گم شده است ، نه این که عمدا و از روی قصد آنرا گم کرده است . با توجه به دو مثال فوق ، معنای (یُضِلُّ بِهِ کَثیراً) این است که چون کافران و فاسقان کفر و فسق پیشه کرده اند ، خداوند هم عنایت خاصّ و دستگیری ویژه اش را از آنان بر می دارد و به حال خود رهایشان می سازد . ◽️به قول شاعر : راه هست و چاه و دیده بینا و آفتاب تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش چندین چراغ دارد و بیراهه می رود بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب ادب فنای مقربان حضرت آیت الله جوادی آملی ج6 در تفسیر کبیره (13) 🔅🔅🔅 ⏪3. نمونه هايي از نمازهاي كامل ◽️نماز حضرت زهرا(عليهاالسلام): صديقه كبرا(عليهاالسلام)هنگام نماز نفس هايش به شماره مي افتاد: و كانت فاطمة(عليهاالسلام)تنهج في الصلاة من خيفة الله تعالي. [عدة الداعي، ص 185؛ بحار الانوار، ج 81، ص 258.] ▫️وقتي در محراب عبادتش مي ايستاد، نورش براي فرشتگان آسمان مي درخشيد، چنان كه نور ستارگان براي زمينيان مي درخشد و خداوند به فرشتگان مباهات مي كند كه ببينيد بنده ام چگونه از ترس من مي لرزد: متي قامت في محرابها بين يدي ربّهاغ آ زهر نورها لملائكة السماء كما يزهر نور الكواكب لأهل الأرض و يقول الله عزّوجلّ لملائكته: يا ملائكتي انظروا إلي أمتي فاطمة سيدة إمائي قائمةٌ بين يديّ، ترتعد فرائصها من خيفتي. [بحار الانوار، ج 43، ص 172، ح 13.] 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✅اصل پنجم 📜کسی که قرآن می‌خواند گویی تمام کتب انبیای گذشته را خوانده است. ▫️قَالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله أُعطِيتُ السُّوَرَ الطِّوَالَ مَكَانَ التَّورَاةِ وَ أُعطِيتُ المِئِينَ مَكَانَ الإِنجِيلِ وَ أُعطِيتُ المَثَانِيَ مَكَانَ الزَّبُورِ وَ فُضِّلتُ بِالمُفَصَّلِ ثَمَانٌ وَ سِتُّونَ سُورَةً وَ هُوَ مُهَيمِنٌ عَلَى سَائِرِ الكُتُبِ وَ التَّورَاةُ لِمُوسَى وَ الإِنجِيلُ لِعِيسَى وَ الزَّبُورُ لِدَاوُد ▫️رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: به من سوره‏هاى طولانى داده شده به جاى تورات، و سوره‏هاى صد آيه‏اى داده شد به جاى انجيل و سوره‏هاى مثانى به من داده شد به جاى زبور، و سوره‏هاى مفصل (يعنى آيه كوتاه) را كه شصت و هشت سوره است افزون به من دادند و اين قرآن نگهبان و گواه بر كتاب‌هاى ديگر است و تورات از موسى علیه السلام است و انجيل از عيسى علیه السلام و زبور از داود علیه السلام است. ⏪بعد از خواندن این روایت: ☑️با خواندن قرآن از محتوای کتب گذشته آگاه می شود. ☑️قرآن محتوایی افزون بر کتب گذشته دارد. ☑️دلم برای حضرت عیسی که تنگ می شود، دلم برای حضرت موسی که تنگ می شود، دلم برای حضرت داوود که تنگ می شود و دلم وقتی هوای حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله را دارد، قرآن می خوانم. قرآن می خوانم تا توفیق مصاحبت با اولیای خدا را یابم. 👈🏾پس از خواندن این روایت چه چیزی فکر شما را مشغول کرد؟ به چه فکر کردید؟ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
هدایت شده از انقلابِ قَلم
او کلمات قرآنی را جان می‌داد قبل از انقلاب، من ممنوع‌السفر بودم؛ یعنی نمیتوانستم به خارج از کشور سفر کنم. مدتها در زندان بودم؛ وقتی هم که از زندان بیرون آمدم، در داخل کشور محصور بودم. در آن وقت، یکی از آرزوها و تصمیمهایم این بود - به خانواده‌ی خودم هم گفته بودم - که اگر بتوانم از کشور خارج بشوم، برای دیدن قرّاء - مخصوصاً شیخ مصطفی اسماعیل - به مصر میروم. اتفاقاً شیخ مصطفی اسماعیل تا بعد از انقلاب زنده بود؛ لیکن متأسفانه ما در آن سالهای اول انقلاب، به این فکری که حالا هستیم، نبودیم؛ والّا به هر طوری بود، من شیخ مصطفی اسماعیل را به تهران میآوردم. شیخ مصطفی اسماعیل، خیلی فوق‌العاده بود. چیزهایی در تلاوت او بود که انصافاً قابل تقلید است. منهای مسأله‌ی صدا و کیفیت ادای حروف و کلمات، او کلمات قرآنی را جان میداد. یعنی وقتی که او آیه را میخواند، آن احساسی به مستمع دست میداد که در آیه اقتضای آن احساس بود. مثلاً فرض بفرمایید که در سوره‌ی هود، آن‌جایی که راجع به قضیه‌ی پسر نوح آیات کریمه را میخواند: «انّ ابنی من اهلی و انّ وعدک الحق»، انسان پدری را احساس میکند که پسر کافرش دارد در مقابلش از بین میرود؛ یعنی هم احساس رأفت به خاطر بُنوّت او، و هم احساس نفرت به خاطر کفر او. او این را با خواندن خودش به انسان القا میکند. این، چیز خیلی مهمی است و آن تأثیر قرآنی را در خواننده مضاعف میکند. شبیه این را - نه به این شدت - من در خواندن شیخ عبدالفتاح دیدم؛ او هم تا حدودی این‌طور است. مرحوم منشاوی هم جزو آن چهره‌های برجسته‌ی قرآنی است. چند نفر از مقلدان ایشان الان در این‌جا هستند. بیانات در مراسم تودیع قاریان قرآن ۱۳۷۰/۰۲/۰۶
برداشت از آیات ۵۴ ـ ۵۳ 📌 تغییر خدای تعالی در مقابل تغییری که انسان ها در و روحشان می دهند هایش را تغییر می دهد؛ مثلاً اگر کسی صفات را کسب کند و یا به آنها ادامه بدهد، بدبختی، و بیچارگی نصیبش می شود و یا اگر اهل و نفس شود خدای تعالی نعمت فراوان و راحتّی دائمی را نصیب او می کند، چنان که پیروان و تزکیه نفس نکرده هایی که قبلاً بوده اند به خاطر امراض روحی و عمل به آنها غرق و شدند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌اصل مالکیت ◽️...در جريان خمس، در جريان انفال، در جريان فیء، در جريان زکات و مانند اينها، مستحضريد که ذات اقدس الهي به مردم نمي‌فرمايد شما اين مقدار مال را به عنوان خمس يا به عنوان زکات بدهيد، زيرا اين مقدار از مال برای مردم و مالکيت مردم نيست! ▫️اصل مِلک برای خداست که ﴿لِلَّهِ مُلْكُ السَّماوَاتِ وَ الأرْضِ﴾، يک؛ دين اصل مالکيت اشخاص را برخلاف اصل بُلشويکی امضا کرده است و فرمود: =اموالهم، اموالکم=، مالکيت را امضا کرد، دو؛ امّا در اصل امضاي مالکيت، در جريان =درآمد= آن چهار پنجم را مِلک کرد، آن يک پنجم را که مِلک شخصی نکرد! ▫️اين کسي که خمس مي‌دهد مال خودش را نمي‌دهد، اين برای او نيست! اصل ملک که برای خداست، تمليک هم به عنايت الهي است که اصل مالکيت را امضا کرده است، اين پنج پنجم را که ملک او نکرده تا بگويد يک پنجم را بده، اين در اصل چهار پنجم را ملک کرده، فرمود يک پنجم را شما شريکي! روايات زکات و خمس را ملاحظه بفرماييد، اين اموال را فرمود شما شريک‌ هستيد و خدا شريک است، اين يک پنجم برای شما نيست؛ لذا مي‌شود غصب! اين‌طور نيست که بر آدم واجب عبادي باشد که از مال خودش چيزي را بدهد، برای او نيست اصلاً! نه اينکه يک پنجم را به عنوان حق‌الزحمهٴ ما بدهيد، اصلاً مال برای او نيست! ▫️اين آيهٴ ﴿شَارِكْهُمْ فِي الأمْوَالِ﴾ را هم بعضي از نصوص تطبيق کردند که اگر کسي مال غير مخمّس را ـ ذمّه نه، =عين= ـ =عين= مالِ غير مخمّس را مهريه زن قرار بدهد، گرفتار ﴿وَ شَارِكْهُمْ فِي الأمْوَالِ وَ الأوْلاَدِ﴾ مي‌شود، آن وقت آن بچه حلال‌زاده درنمي‌آيد. بنابراين مسئله خمس و زکات اين‌طور است، زيرا برای اينها نيست، فرمود بدهيد!(درس تفسیر سوره شوری جلسه 26) آیت الله 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
اعراف 29.mp3
14.22M
29 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شیرین؛ شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل هااز سوره تا سوره را می توانید گوش کنید. ☑️ ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین.التماس دعا 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرأن پژوهی @rahighemakhtoom
بررسی تطبیقی انسان شناسی قرآنی و اومانیستی و کاربست آن در تحول علوم انسانی .pdf
316K
15 🔅🔅🔅 💢 موضوع: بررسی تطبیقی انسان شناسی قرآنی و اومانیستی و کاربست آن در تحول علوم انسانی 🍀🍀🍀 📜 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم و از قرآن کمک بگیریم 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(89) 🔅🔅🔅 ✅آیه 2 - ذلك الكتب لاريب فيه هدى للمتقین 💢بحث روايى (مراتب و درجات تقوا) عن العسكرى (عليه السلام): ... (للمتقين) الذين يتقون الموبقات و يتقون تسليط السفه على انفسهم حتى اذا عملوا ما يجيب عليهم عمله عملوا بما يوجب لهم رضا ربهم. (323) - هدى)... بيان و شفاء (للمتقين) من شيعه محمد و على انهم اتقوا انواع الكفر فتركوها و اتقوا الذنوب الموبقات فرفضوها و اتقوا اظهار اسرار الله تعالى و اسرار ازكياء عباده الاوصياء بعد محمد (صلى الله عليه وآله) فكتموها واتقوا ستر العلوم عن اهلها المستحقين لها و فيهم نشروها. (324) 👈🏾اشاره: حقيقت تقوا، شهود علمى والتزام عملى درباره اسناد حسنات علم و آدم به خداوند و اسناد سيئات آنها به خود آنهاست ؛ يعنى، فيض خاص ‍ خدا را وقايه حسنات قرار دادن تا به غير خدا اسناد نيابد و فقط از آن خداوند باشد و خويشتن را وقايه سيئات قرار دادن تا چيزى از قصور و نقص و عيب و ذنب از او تعدى نكند و به خداوند اسناد نيابد. كسى كه بر محور مزبور حركت مى كند، در مقام كتمان سر علوم و ستر آنها برمى آيد و آنها را از نااهل مكتوم و براى اهل منشور مى كند؛ چنين پروا پيشه اى البته در مقام عمل از گزند گناه مصون مى شود و به اوج درجات كمال راه مى يابد؛ زيرا بهترين تقوا كه همان تقواى توحيدى است بهره اوست و چون هدايت بر مدار تقواست، عاليترين هدايت نصيب اوست. 📝تذكر: گرچه تقوا رئيس اخلاق شناخته شده است: التقى رئيس ‍ الاخلاق (325)، ليكن همان گونه كه غالب فضايل اخلاقى سه درجه دارد: عام و خاص واخص، تقوا نيز همين سه مرتبه را دارد. تقواى عام پرهيز از محرمات و تقواى خاص اجتناب از مشتبهات و تقواى اخص ‍ دورى از مباحات در پرتو اشتغال به واجبات و مستحبات است، ليكن تقوا در شهود آيات خدا و كيفيت انتساب آنها به خدا و كيفيت ظهور خداوند در آنها يا عدم شهود اصل آنها بحث خاص وجود دارد. ================= 323- بحار، ج 10 ص 15 324- همان ، ج 89، ص 380. 325- نهج البلاغه ، حكمت 410. 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسير و قرأن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 نگاشت16: نکته های تفسیری آیات 12تا 14سوره تکویر ✳️وَ إِذَا الْجَحِيمُ‌ سُعِّرَتْ‌ 12 ۱ - قیامت، روز شعله ور شدن شدید جهنم (و إذا الجحیم سعّرت) «جحیم» (که بر اثر استعمال مکرر درباره جهنم، نام دیگرى براى آن شده است، در اصل) آتشى است که به شدت افروخته شده باشد و به آتش عظیمى که در حفره اى عمیق افروخته شود «جحیم» گفته مى شود. سعرالنار و سعّرها[ به یک معنا است]; یعنى، آتش را شعله ور ساخت و تشدید[ در باب تفعیل] براى مبالغه است (لسان العرب). ۲ - «جحیم»، از نام هاى جهنم است. (و إذا الجحیم سعّرت) ۳ - وجود جهنم، پیش از حسابرسى کردارها در قیامت (و إذا الجحیم سعّرت) برافروختن جهنم در قیامت، حاکى از وجود اصل آن پیش از قیامت است. ۴ - حرارت جهنم قابل افزایش و تحت تأثیر وسیله اى برافروزنده در قیامت (و إذا الجحیم سعّرت) آوردن فعل متعدى مجهول «سُعّرت»، براى افروخته شدن جهنم، حکایت از آن دارد که انجام کار مستند به خصوصیات ذاتى جهنم نیست و عوامل بیرونى در شعلهور شدن آن دخیلند. 🔅🔅🔅 ✳️وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ‌ 13 ۱ - بهشت در قیامت، به جایگاهى نزدیک مردم آورده خواهد شد. (و إذا الجنّة أُزلفت) «ازلاف» (مصدر «اُزلفت»); یعنى، نزدیک آوردن. ۲ - وجود بهشت، پیش از حسابرسى کردارها در قیامت (و إذا الجنّة أُزلفت) ۳ - جایگاه بهشت پیش از برپایى قیامت، در فاصله اى دور نسبت به جایگاه مردم است. (و إذا الجنّة أُزلفت) از آنجا که ظاهر آیه شریفه نزدیک آوردن بهشت است; نه نزدیک ساختن مردم به آن، مى توان گفت: جایگاه بهشت در آغاز برپایى قیامت به عرصه محشر نزدیک نیست. ۴ - آماده سازى بهشت و جهنم براى ورود اهل آن، هم زمان با برپایى قیامت (و إذا الجحیم سعّرت . و إذا الجنّة أُزلفت) ۵ - بهشت و جهنم، براى مردم در قیامت قابل مشاهده است. * (و إذا الجحیم سعّرت . و إذا الجنّة أُزلفت) هدف از شعلهور کردن جهنم و نزدیک نمودن بهشت ممکن است این باشد که همگان آنها را مشاهده کرده و به فرجام نیکان و بدان آگاه شوند. 🔅🔅🔅 ✳️عَلِمَتْ‌ نَفْسٌ‌ مَا أَحْضَرَتْ‌ 14 ۱ - قیامت، روز آگاهى انسان ها به کردار دنیایى خویش و آثار و نتایج آن (علمت نفس ما أحضرت) ۲ - مشاهده کردارها در عرصه قیامت، در گرو پیدایش حوادثى تحوّل آفرین در نظام جهان و پدیدار شدن رخدادهایى در صحنه قیامت (إذا الشمس ... و إذا ... و إذا ... علمت نفس ما أحضرت) آیه شریفه، جواب حرف شرط «إذا» است که از آغاز سوره تکرار شده است. ۳ - حاضران صحنه قیامت، داراى قدرت درک و شناخت (علمت نفس) ۴ - حاضر بودن کردار در قیامت، مستند به خود انسان ها است. (علمت نفس ما أحضرت) ۵ - کردارهاى دنیایى انسان، تعیین کننده فرجام اخروى او است. (علمت نفس ما أحضرت) خبردادن از علم انسان به کردار خود در قیامت، هشدار به بازتاب اخروى آن کردار است. ۶ - ورود هر انسان به بهشت یا جهنم، سزاى کردار او است. (و إذا الجحیم سعّرت . و إذا الجنّة أُزلفت . علمت نفس ما أحضرت) ۷ - اطلاع بر پرونده اعمال، راهى براى آگاهى انسان در قیامت بر کردار خویش (و إذا الصحف نشرت ... علمت نفس ما أحضرت) 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom