eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.4هزار دنبال‌کننده
557 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تو دیدی شاه را در زیر خنجر تو دیدی روی نیزه هیجده سر چه کردی با خودت بانو که حتّی تو را نشناخت عبدالله جعفر @raziolhossein
مادرت را در آستانه زدن بانوی دهر را به خانه زدن با همان دست ها چهل منزل به تو تا شام تازیانه زدن @raziolhossein
ای فیض بی کرانه ی بی انتها حسین مشق شب ملائکه از ابتدا حسین در دانه ی خدایی و ریحان مصطفا نور علی و زاده ی خیر النسا حسین تو آشنای هر چه غریبی ، ولی نبود آقا غریب تر ز تو ای آشنا حسین باید که پا نهد به مسیر گداییت آنکس که طالب است رود تا خدا حسین جان بی تب تو سمت مداوا نمی رود ای بر تمام درد دو عالم دوا حسین در کربلا نوای لبم ذکر یا رضاست ذکر لبم میانه ی صحن رضا حسین گردیده زائر حرم عرش کبریا آنکس که زائر حرمت گشت یا حسین ای تو کریم و ابن کریم و اخ الکریم بر دوش پاک تو علم مجتبا حسین مثل حسن تو هم به دلت داغ مادر است ای چون حسن غمین غم کوچه ها حسین ای زخمی دوشنبه ، به گودال رفته ای ای کشته ی مدینه و کرببلا حسین از ما و از خدای تو بر پیکرت سلام صد ها سلام بر سر از تن جدا حسین از روی ذوالجناح تو افتاده ای زمین سر نیزه خورده ای تو ز بس بی هوا حسین @raziolhossein
زینب کبری خجسته عصمت یزدان دختر خیرالنّسا، شفیعۀ محشر دختر اگر این بود که فاطمه دارد مادر گیتی نزاید الّا دختر دختر و اینگونه صبر و تاب و تحمّل دختر و این جرأت و شجاعت و جوهر مظهر پیغمبر است و سرّ ولایت دختر اینگونه پاک‌عصمت و گوهر آنکه دهد بر امام عصر تسلّی امر تحمّل کند به پور برادر زن نتوان گفتنش اگرچه به زهرا سیّد نسوان سرود خالق اکبر ای به جهان یادگار حضرت زهرا مقصد فرّ لقای دخت پیمبر مات ز صبرت تمام خلقت عالم یک زن و هفتاد داغ اکبر و اصغر گاهی تن می‌دهی به کعب نی شمر گاهی سر می‌نهی به پای برادر یاد من آمد ز خطبه خواندن کوفه گفت که ای نونهال باغ پیمبر از چه شده این محاسن تو پر از خون من به فدای تو ای گُزیدۀ داور دوش کجا میهمان شدی که بدین سان خاکی و خاکستری شُدت رخ انور بهر چه بر چون تو میهمان عزیزی داد به مطبخ مقام، خولی کافر تنگ نمودی مگر تو جای به خولی که به تنورت نمود جای، مقرّر عزّت مهمان چنین نگاه ندارند خاصه تو را ای عزیز حضرت داور هرچه فزون‌تر نمود درد و شکایت شعله‌‌فشان شد دلش ز داغ برادر زد سر خود را چنان به چوبۀ محمل کز غم او سوخت هفت چرخ و نُه اختر جز تو کسی را «نظام» یار ندارد بهر شفاعت به نزد خالق اکبر @raziolhossein1
به دورش بود جای دستِ یاری- پُر از نامحرم و دل بیقراری بمیرم! پشتِ زینب را چه خم کرد چهل منزل غم ِ ناموس داری! @raziolhossein
نه فقط پیغمبر مختار می گوید حسین عاشقانه حیدر کرار می گوید حسین گوش دل را باز کن در های و هوی شعله ها فاطمه بین در و دیوار می گوید حسین لخته ی خون حسن در طشت می ریزد هنوز خون جگر با دیده ی خونبار می گوید حسین میثم تمار ذکر "یاعلی" بر دار گفت مسلم اما بر فراز دار می گوید حسین تیر آجین پیکر سقا و با دست جدا تشنه لب در عرصه ی پیکار می گوید حسین موج در موج فرات آتش به جانش می زند از خجالت لحظه ای صد بار می گوید حسین می خرد بر جان هزاران تیر زهر آگین ، حبیب تا کند تکبیر را تکرار می گوید حسین قتلگاه از آه زینب شور محشر گشته است عصر غربت بی کس و بی یار می گوید حسین گرچه دیگر در تن زینب توان و تاب نیست از حرم تا قتلگه بسیار می گوید حسین روی نی خون خدا زینب تلاوت می کند زینب او بر سر بازار می گوید حسین دختری در سایه ی خار مغیلان خفته است تا شود با کعب نی بیدار می گوید حسین دختری که دامنش آتش گرفته بی امان می دود وقتی به روی خار می گوید حسین کربلا تا شام با زنجیر دستش بسته است روی ناقه سید بیمار می گوید حسین تازیانه ، کعب نی ، سیلی ، شراب و خیزران یک حرم در مجلس اغیار می گوید حسین گر چه دید ام البنین داغ چهار آلاله را در بقیع با ناله های زار می گوید حسین در حضور التجا تا توبه اش گردد قبول حضرت آدم به استغفار می گوید حسین اسم اعظم نام زیبای حسین است ای "کمیل" هر کسی پی برده بر اسرار می گوید حسین @raziolhossein
قرار دل بی قرارم حسین هوای همیشه بهارم حسین "من از کودکی عاشقت بوده ام" هنوزم تو را دوست دارم حسین من و روضه ات زندگی می کنیم تویی لحظه لحظه کنارم حسین تویی عشق شیرین عمرم و من بجز عشق کاری ندارم حسین تویی آسمانی ترین واژه ام تویی عزت و اعتبارم حسین در این برزخ ناامیدی فقط به لطف تو امیدوارم حسین دلم را درآشوب دنیای درد به چشمان تو می سپارم حسین لباس پرآوازه ی نوکری بود پرچم افتخارم حسین چه بالا چه پایین بدون غمت چه لطفی ست در روزگارم حسین @raziolhossein
. تا نفس هست و زِ الطافِ شما دَم باقی است دلِ ما می تَپد و یادِ تو هردَم باقی است . دَمِ روحُ القُدُسی خاصِ "حُسین" گفتنِ ماست تا مَسیحا بشود عیسیِ مریم، باقی است... . هر کجا می نگرم نامِ تو بر لب جاری ست رحمتِ واسعه ات بر سرِ عالم باقی است . زائرانت همه زُوّارِ خدا می باشند تا خداوند بُوَد، کرب و بلا هم باقی است . ذَرّه ای از شَرَرِ روضه ی تو کم نشود تا مُحبّانِ تو هستند مُحرَّم باقی است . نظرِ فاطمه مَعطوف شَوَد بر جایی که در آن نامِ تو بر سینه ی پَرچم باقی است . @raziolhossein
. لحظه ای غفلت از ارباب حرام است اینجا لغزشی در دلِ اصحاب حرام است اینجا . سَجده بر نیزه به تسبیحِ خدا مشغولم دوری از مسجد و محراب حرام است اینجا . در دلِ شب که نگهبانِ خیامت هستم نور افشانیِ مهتاب حرام است اینجا . بانوان تا که در آسایشِ کامل باشند به دو چشمانِ تَرَم خواب حرام است اینجا . تا که ششماهه ات از سوزِ عطش می نالد به لبِ خُشکِ من این آب حرام است اینجا . آب بر وحشی و دَرَّنده حلال است حلال! از چه بر دخترِ بی تاب حرام است اینجا؟ . تا قِرابت به تو دارم زِ پدر، سَرورِ من! فَخر بر دیگرِ اَنساب حرام است اینجا . @raziolhossein
چَشمِ پُر نَم، فقط برای حسین دلِ پُر غَم، فقط برای حسین . ما لباسِ سیاه می پوشیم هر مُحرّم، فقط برای حسین . عَلمِ اشک می شود بر پا در دو عالم، فقط برای حسین . روضه خوان جِبرئیل و گریه کُنَش بوده آدم، فقط برای حسین . بُغضِ عالم، فقط برای علی نَبضِ ماتم، فقط برای حسین . آه و ناله، فقط برای حَسن نوحه و دَم، فقط برای حُسین . زخمهایش زیاد و گریه ی ماست مثلِ مرهم، فقط برای حسین . پای هر روضه اشکِمان جاری است زیرِ پرچم، فقط برای حسین . مادرش می رسد که گریه کُند با قَدِ خَم، فقط برای حسین @raziolhossein
. باور نمی کنم پسرم، تیر خورده ای! انگار زَخم، از نوکِ شَمشیر خورده ای! . شَرمنده ام که سینه ی من خُشک بود علی! امّا تو از سه شعبه چِرا شیر خورده ای!؟ . @raziolhossein
این قصه ی درد است پس آخر ندارد این شعله سوزان است خاکستر ندارد از کربلا تا عرش تنها یک قدم بود غیر از حسین این یک قدم را بر ندارد وقتی که آمد کربلا اصحاب بودند وقتی به میدان می رود یاور ندارد وقتی عمود خمیه را انداخت یعنی روزی برادر داشت و دیگر ندارد شش ماه کافی بود تا عالم بفهمند اصغر تفاوت با علی اکبر ندارد با اربااربا تازه فهمیدند مردم اکبر تفاوت با علی اصغر ندارد ما از شنیدن بیخودیم از خویش ، ای وای زینب که میبیند ولی باور ندارد زینب که میبیند تن بی پیرهن را زینب که میبیند که انگشتر ندارد از من چه میخواهی عزیزم پای این شعر "روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد" روضه نمیخواهد تنی که چاک چاک است جز زخم روی زخم بر پیکر ندارد سر را جدا کردند اما نکته این است خنجر در اینجا کار با حنجر ندارد این کشته ی افتاده بر طف زاده ی کیست؟ این تشنه ی بی کس مگر مادر ندارد؟ بر نیزه خورشید است حق دارد رقیه یک لحظه چشم از روی ماهش بر ندارد این قصه از سر قصه ی سر بود یعنی تا روز آخر غصه ام آخر ندارد @raziolhossein