eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.6هزار دنبال‌کننده
587 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا روز ازل ما را به عشقت آشنا کرده چه عشقی که مرا از قید این عالم رها کرده نه اربابم، نه سلطانم، خدا را شکر می‌گویم که ما را در حریم حضرت سلطان، گدا کرده عزیز هر دو عالم شد، به بزم عشق مَحرم شد کسی که رو به درگاهِ علی موسی الرضا کرده نگاهش رحمت و رأفت، وجودش پاکی و عصمت خدا در " اِنَّمایش " حق مطلب را ادا کرده همه در حسرت جنت، خدا هم از سَرِ رحمت دری را از حرم سوی بهشت خویش وا کرده ولی جنت نمی‌آید به چشم زائرت وقتی... ...شبی را در کنار تو سحر کرده، صفا کرده خجالت می کشم وقتی که می‌آیم حضور تو ترحم کن به این بنده که سر تا پا خطا کرده به سقاخانه‌ات بردم پناه از درد و بیماری چه سقاخانه‌ای که درد عالم را دوا کرده همه آیینه‌ها لبیک می‌گویند آن کس را که یکبار از صمیم دل تو را خوانده صدا کرده قسم بر خطّه‌ی طوست، قسم بر شوق پابوست زیارت‌های مخصوصت، دلم را مبتلا کرده دلا بنگر افاضاتش، ببین بحرِ کراماتش ببین نور ضریحش بی خدا را با خدا کرده معطل کردن سائل به پشت در مرامش نیست به هر کس آمده در این حرم فوراً عطا کرده نمی‌گوید گنهکاری، نمی‌گوید خطا داری فقط آغوش بگشوده، محبت‌ها به ما کرده نرفته از حرم بیرون، کسی مأیوس یا محزون حوائج را به لطف و رحمتش یک‌یک روا کرده تشرف در حرم با اختیار خویش ممکن نیست یقین دارم که زهرا مادرش ما را دعا کرده قیامت هست پشت پنجره فولاد، یعنی که خدا قبل از قیامت شور محشر را به پا کرده چه سِرّی هست در پایین پایش هر که می‌آید تمنای زیارت از نجف تا کربلا کرده ** صفا در قلب این صحن و، بساط روضه هم پهن و دو چشمم اشک می‌بارد، هوای نینوا کرده قسم بر نور عین تو، به فَابکِ لِلحسینِ تو تو می‌دانی که عاشورا به قلب ما چه‌ها کرده قسم بر پلک مجروحت، قسم بر جدّ مذبوحت... چه کس با یک غریبِ بی دفاع اینگونه تا کرده؟ برو در قتلگاه ای دل، ببین آن بی حیا قاتل چگونه نیزه‌ها را در دل گودال جا کرده؟ تو را گیرم که دشمن کشت با لب‌های عطشانت تنت را بی کفن روی زمین، عریان چرا کرده؟ صدای مادرت پیچیده در عالم که می‌گوید: بمیرم...بی کفن، جا در میان بوریا کرده بُنَیَّ روی دامان خودم بودی، خودم دیدم چگونه قاتلت با خنجرش سر را جدا کرده @raziolhossein
دامن آلوده و بار گناه آورده ام گر چه آهی در بساطم نیست آه آورده ام هر که بودم هر که هستم با کسی مربوط نیست بر امام مهربان خود پناه آورده ام هر که آرد تحفه ای در محضر مولای خود من دو دست خالی و کوه گناه آورده ام در کرم شه را گدا باید گدا را نیز شاه من گدا دست گدایی سوی شاه آورده ام بر کبوترهای صحنت هدیه ی ناقابلی است گندم اشکی که در این بارگاه آورده ام ناله ام در سینه، اشگم در بصر، سوزم به دل نامه ای چون دود آه خود سیاه آورده ام نی عجل با کوه عصیان عفو، نازم را کشد رو به سوی مظهر عفو اله آورده ام ذرّه بودم زائر شمس الشّموسم کرده اند قطره ای بودم به این دریا پناه آورده ام گر چه هستم قطره ای ناچیز، یک دریای اشک هدیه بر مولای خود روحی فداه آورده ام هر فقیری هست دست خالیش سرمایه اش من فقیرم دست خالی را گواه آورده ام «میثما» مولا اگر پُرسد چه آوردی بگو سر به خاک زائرت از گرد راه آورده ام @Raziolhossein
دوباره میزنم از دل صدا امام رضا بیا برای خودت کن مرا امام رضا چه دارم از همه دنیا به جز همین یک دل دلی که هست به نام شما امام رضا هوای نفس گرفته مرا، گرفتارم مرا ز دست خودم کن رها امام رضا خدا کند دم آخر به داد من برسی که گفته‌ام همه دم هرکجا امام رضا به دست هیچکسی رو نمیزنم بس که گرفته دست مرا بارها امام رضا تورا که داشته باشم همیشه دارایم هزار شکر که دارم تورا امام رضا چقدر حاجت ناگفته را روا کردی الا اجابت هرچه دعا امام رضا چنین که فکر یتیم و اسیر و مسکینی پس السلام علی هل اتی امام رضا چقدر پیش تو وقت زیارتت گفتم زمان مرگ تو پیشم بیا امام رضا غریب‌های دو عالم چقدر دل گرم اند که هست با دلشان آشنا امام رضا مرا اگر به حرم هم نیاوری عشق است که راضیم به رضای تو یا امام رضا کنار پنجره فولاد تازه فهمیدم که هست بانی کرببلا امام رضا دلم گرفته، دلم باز روضه میخواهد گرفته از غم تو دل عزا امام رضا نوشته‌اند که پنجاه مرتبه افتاد به درد زهر که شد مبتلا امام رضا برای اینکه کسی با خبر از او نشود کشید روی سر خود عبا امام رضا ولی نیامده جایی به او سنان زده‌اند ندید ضربه‌ی سر نیزه را امام رضا سرش جدا نشد از تن، تنش کشیده نشد نخورد نیزه و سنگ و عصا امام رضا @raziolhossein
تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم مثل تو درد گرفته همه ی بال و پرم گرچه من عین حسن زهر نخوردم اما  پاره پاره شده حاال همه جای جگرم ترسم این است که زنهای حرم جان بدهند  گر ببینند که افتاده ای از پا پسرم چشم من تار شده یا که تو کوچک شده ای علی اکبر، علی اصغر شده ای در نظرم خبرش پخش شده پخش شدی روی زمین  خبرش پخش شده ریخته ای دور و برم من از این چند برابر شدنت فهمیدم  چقدر کینه به دل داشته اند از پدرم بغلت میکنم و از بغلم میریزی  آه بابا چه کنم با تو و این دردسرم با چنین ریخت و پاشی که شدی ممکن نیست که تو را یک نفری تا دم خیمه ببرم   دارد از سمت حرم عمه ی تو میآید  ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در دوره‌ای که شام جهالت سحر نداشت خورشید آسمان رسالت قمر نداشت تا که عروس آمنه باشد بهشت نیز حوریه ای برای نبی زیر سر نداشت ارض حجاز را همه گشتند و عاقبت این خاک از خدیجه زنی خوب تر نداشت وصل امین مکه عجب خوش تجارتی‌ست در سودش این معامله اصلا ضرر نداشت سوگند می‌خورم که اگر ثروتش نبود دین ذوالفقار داشت ولیکن سپر نداشت خرج نبی شده همه دارایی اش ولی شرمنده بود از اینکه چرا بیشتر نداشت او شیعه ی علی شده قبل از غدیر خم باری اگرچه پرده از این راز برنداشت آری خدیجه آینه‌ی ایستادگی ست یعنی غبار طعنه به رویش اثر نداشت او مادر تمامی اولاد فاطمه ست ابتر کسی بود که بگوید پسر نداشت او آنچنان ز رنگ تعلق گسسته بود حتی برای خود کفنی در نظر نداشت @raziolhossein
اسلام جز به مهر تو جانی به تن نداشت عصمت به غیر نام خدیجه سخن نداشت آن سالهای سخت اگر با نبی نبود گوییی سپاه دین علی بت شکن نداشت جز دامن بهشتی آن مادر شریف گیتی توان مادر کوثر شدن نداشت غار حراست چله نشین طعام او جز او رسول محرم سر و علن نداشت سرمایه دار اول شهر حجاز بود اما زمان رحلتش حتی کفن نداشت زخم زبان شهر به جانش خرید و باز باکی زجان فشانیش آن شیر زن نداشت چشم رسول در غم او بارها گریست گویا به غیر لاله گلی این چمن نداشت @raziolhossein
در آسمان قلب پیمبر تو اختری بر شیعیان حیدر کرار مادری از شأن همسران رسولان فراتری بانو همین که مادر زهرای اطهری ثابت نموده مدح تو حتما شنیدنیست چون طعم باده از خم کوثر چشیدنیست شاعر نگفته شعر برایت به شوق زر کافیست بهر من که کنی بر دلم نظر اکنون که ثروتت شده از پیش بیشتر من را فقط به نوکری دخترت بخر تا بی درنگ جار زنم بنده گشته ام از لطف أم فاطمه شرمنده گشته ام سیف علی و مال خدیجه ؛ چه همطراز یارب به هر دو یار فداکار خود بناز خواندند با پیمبرشان اولین نماز دست نیاز خلق به دامانشان دراز کوری چشم شور حسودان فاطمه حیدر پدر ، خدیجه بود مادر همه دنیای خود معامله کردی به آخرت اینگونه شد نصیب شما شأن و منزلت ما را بنوش باده ز صهبای معرفت اولاد خود به حشر نما غرق مغفرت وقت سحر خودت دل ما را صبور کن بی بی بگو به مهدی زهرا "ظهور کن" @raziolhossein
تو را کدام مدیح آورم که شخص رسول توراست همسر و دختر توراست شخص بتول زبان به اشهد اگر وا کنی کرامت توست فروع حسن تو کافی است بر قبول اصول کدام پله علم است تا که ذیل تو نیست؟ غلام کوی تو معقول و خادمت منقول به ضرب سکه کجا شان ضرب شمشیر است؟ جز این درم که علی از کرم نموده قبول زبان بگو به دهان سنگ شو حمیرا را که این فضیلت عظمی نمی رسد به فضول کسی به معرفت دختر تو راه نیافت بلی همیشه ز مجهول می دمد مجهول به هر مقام که دیدم مقام مسئول است بجز گدای درت کاو نمی شود مسئول ببخش دنیی و عقبی به معنی مسکین بدار کوکب ما را مصون ز ننگ افول @raziolhossein
   شب گذشته کمی خوب شد سخن می گفت برایم از خودش از حال خویشتن می گفت از اینکه سنگ گرفته به معجرش به سرش و یک به یک همه اش را برای من می گفت به اهل بیت پیمبر چقدر ایمان داشت کنار ما سه تن از نور پنج تن می گفت برایم از همه اموال و مال داشتنش برایم از کفنی هم نداشتن می گفت درست مثل کسی که خودش خبر دارد فقط حسین حسین و حسن حسن می گفت کفن رسید به دستش ولی نشد خوشحال برایم از پسرم " شاه بی کفن" می گفت   بباف دختر من پیرهن برای غریب به فاطمه ز حسین و ز پیرهن می گفت @raziolhossein
گذشته از همه و پشت شوهرش مانده پیمبرانه به پای پیمبرش مانده درست!سوره ی نسل خدیجه کوتاه ست ولی ادامه آیات کوثرش مانده نه داستان خدیجه ادامه خواهد داشت هنوز سوختن خانه و درش مانده به فرض اینکه شکستند دست زهرا را  هنوز بستن دستان همسرش مانده  نه ماجرا به همین روی سکه ختم نشد  خدیجه روضه بخوان روی دیگرش مانده حسین لحظه ی آخر به فکر رفتن بود ولی هنوز وصایای مادرش مانده دلیل داشت صدای زنی ز خیمه رسید  رباب خواست بگوید که اصغرش مانده سه شعبه آمد و در خیمه دختری میگفت  ببین سکینه که چیزی ز حنجرش مانده گذشت و عمه سادات دید مردی را  که رد پای سری روی خنجرش مانده رسید کار به جایی که روضه خوان غش کرد  خدیجه روضه بخوان خط آخرش مانده  هنوز باقی نسل خدیجه در راه ست هنوز منتقم آل حیدرش مانده @raziolhossein