eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
538 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در احد بر قلب پیغمبر،عدو داغی فزود بعد کشته گشتن حمزه،تنش از هم گشود می کشید آه از جگر،پیغمبر از داغ عمو سینه ی احمد شد از داغ عمویش پر ز دود سوی حمزه بی هوا یک نیزه گر پرتاب شد بر تن سالار زینب نیزه ها آمد فرود یکنفر وحشی اگر حمله به سوی حمزه برد هرچه وحشی بود در گودال رو آورده بود بر زمین افتاد و شد مثله تنش،شکر خدا بر سرش دیگر نخورده ضربه ی سخت عمود گرچه مثله شد ولی پیراهنش غارت نشد وای از گودال،دشمن بر سر او ریخت زود یکنفر عمامه را برد و یکی نعلین او یکنفر پیراهن و انگشتر او را ربود آن لبی را که جسارت کرد آن پست لعین لیک از چوب جفا دیگر نگردیده کبود خواهرش را تسلیت دادند،آه از شام بلا یک زن تنها و دور او پر از چشم یهود @raziolhossein
خورشیدم و بانور علی می آیم بازمزمه و شور علی می آیم امروز  نیامدم بدستور علی هر روز بدستور علی می آیم ... خورشیدم و درپی ظفر میگردم بانور علی است جلوه گرمیگردم هروقت علی گفت بیا.  می آیم هروقت بگوید برو. برمیگردم ..... این معجز ردشمس از حیدر بود روی علی ازشمس فروزانتر بود چون روی علی دو باردر روزی دید فرداش فروغ شمس زیباتر بود ...... ردالشمس  شددرآسمان گردیدم ازجانب شمس این ندا بشنیدم بافخر به ماه و به کواکب می گفت امروز  دومرتبه علی را دیدم ..... هرجا که حق بود زتو تکریم میشود جنت به روی ماه تو ترسیم میشود باردشمس گشت عیان برتمام خلق افلاک با نگاه تو تنظیم  میشود @raziolhossein
. قوّتِ بازوی من بود كه افتاده به خاک همه ی نيروی من بود كه افتاده به خاک . اين همان است كه ياریِ ولايت می كرد مثلِ يک شير زِ اسلام حمايت می كرد . در اُحُد هر كه به خونِ جگرش می گِريَد هر پسر بر سرِ نَعشِ پدرش می گِريَد . ای عمو جان به سرِ پيكرِ تو گريه كنم من به جای پدر و مادرِ تو گريه كنم . مثلِ تو هيچ كسی كُشته در اين صحرا نیست به خدا هيچ كسی چون تو شهيد، اینجا نيست . چه سرش آمده هر عضوِ تَنَش مُثله شده گوش و بينی و دو دست و دهَنَش مُثله شده . فكری امروز به حالِ بَدَنَش بايد كرد شُده با خار و گیاهی كَفَنَش بايد كرد . صورتش زود بپوشان كه زِ رَه خواهَرِ او تا رِسد خاک به سَر ريزد بالا سَرِ او . خواهرش گر برسد موی پريشان بِكُند دشت را گريه ی او شامِ غريبان بِكُند . در غم دلبر خود پاره گريبان بكند خواهرانه دل ما را همه سوزان بكند . مَگُذاريد صَفيّه برسد تا اينجا مَگُذاريد ببينَد رُخِ خونينَش را . لحظه ای سخت تر از ماندنِ من اينجا نيست بدنت هست، ولی بَر تنِ تو اَعضا نيست؟ . زِرِهَت پاره، كمان و سِپَرَت باقی هست جگرت نيست ولی شُكر، سَرَت باقی هست . باز هم شُكر عمو راسِ تو بَر نيزه نرفت باز هم شُكر كه در حَلقِ تو سَرنيزه نرفت . نزده بوسه به پاره گلويت خواهرِ تو با صَفيّه كه نزد حرف زِ نيزه سرِ تو . ای عمو راسِ تو در بزمِ شرابی كه نرفت به تماشا سوی هر شهرِ خرابی كه نرفت . باز هم شُكر سَرِ پاكَت عَمو چوب نَخورد گاه دندان و گَهی پاره گَلو چوب نَخورد . اَلاَمان وای حُسين... وای سَرِ شاهِ شَهيد... تا نَفس هَست مَرا، گويم: "مالي لِيَزيد" . @raziolhossein
. دستِ گدا دراز به سوی کریم هست لطفِ کریم، شاملِ ما از قدیم هست . ما را گِدا نوشت و خودش سُفره پهن کرد دیدیم هَر سَحر که سویش آمدیم، هست . حرف از دهان نیامده بیرون، جواب داد فیضِ اجابت از نَفَسی مستقیم هست . قِسمت نشد زیارتِ کرب و بلا ولی شُکرِ خُدا زیارتِ عَبدُالعَظیم هست . دل هر سحر به عَطرِ بهشتی مُعطَّر است از بوی سیبِ سُرخ که در این حریم هست . تهران به سوزِ سینه ی ما گرم تر شده! آگه زِ رازِ عشق، که غیر از فهیم هست؟ . آتش گرفت باز دلم یادِ مجتبی دیدم نواده اش به چه جایی مُقیم هست... . دادم سلام و... اشک اَمانِ مرا بُرید دیدم سلامِ من سَرِ دوشِ نسیم رفت... . @raziolhossein
از بوستان فاطمه، عطر و شميم داشت با دوستان فاطمه، لطف عميم داشت خواندند اهل معرفت او را «نگين ري» با آن که نام و شهرت «عبدالعظيم» داشت از شهر بند رنج و غم، آزاد مي شود هر کس که پاس بندگي آن حريم داشت اين گلشن «حسن»، اين عاشق «حسين» با مهر و عشق و عاطفه عهدي قديم داشت گل واژه حديث از آن لعل جان فزا عطر بهار وحي و صفاي نسيم داشت از محضر سه حجت معصوم فيض برد يعني که ره به چشمه فوز عظيم داشت مثل کبوتران حرم خانه «رضا» روحي در آستان ولايت مقيم داشت شاگرد پاک باخته مکتب «جواد» دستي پر از کرامت و طبعي کريم داشت از پرتو هدايت «هادي» اهل بيت راهي به آستان خداي رحيم داشت ايمان خويش را به امامش ارايه کرد با آن که جان روشن و قلب سليم داشت با خاندان وحي پل ارتباط بود با اهل بيت رابطه ي مستقيم داشت طور تجلي سه امام همام را چون درک کرده بود، مقام کليم داشت شب تا به صبح شعر «شفق» را مرور کرد مرغ سحر که زمزمه «يا کريم» داشت @raziolhossein
آن روز که روز غربت حیدر بود خون بر جگر دختر پیغمبر بود یارانِ علی به یک دگر میگفتند ای کاش که زنده حمزه و جعفر بود @raziolhossein
ایا شهی که امیرِ سپاه عشق و وفایی به قلب و دست و زبان، یاور رسول خدایی کمالِ رکن و مقامی جمالِ حلّ و حرامی عزیزِ خلق و خدایی مرادِ شاه و گدایی به دوستی تو سوگند می‌خورند خلایق چو ماه، بسکه سراپا کمال و نور و صفایی • پس از علی ـ که کسی را بدو قیاس نشاید ـ تو دینِ باقیِ اسلام را دلیلِ بقایی چو بشنود سپه کفر و خیلِ دین، رجزت را بر این، نویدِ حیاتی بر آن، وعیدِ فنایی گره بر ابروی خشم افکنی چو در صف هیجا گره ز ابروی سالارِ انبیا بگشایی شجاعت علوی داری و شکوه حسینی از آن سبب اسدالله و سیدالشّهدایی جلالت تو همین بس که غصه داشت پیمبر که کاش چون دگران، حمزه داشت نوحه سرایی •• چو شد ز تیشۀ کین، نخل قامت تو شکسته عزا گرفت برایت پیامبر، چه عزایی! صفیّه خواهرت آمد کنار نعش تو اما هرآنچه کرد نظاره، ندید غیر عبایی نه پاره پاره جگر دید و نه شکافته پهلو نه جای نیزه و تیری نه زخم سنگ و عصایی شوم فدای دل خواهری که همچو صفیّه ندید نعش برادر، فقط شنید صدایی ولی به جای عبا، تیر و سنگ و نیزه و شمشیر فکنده بود چنان پرده بین آن دو جدایی درون گودی مقتل ـ که دیده بود چه ها شد دوید و گشت و صدا زد: برادرم تو کجایی؟ توان شناخت تنی را که یک نشانه ندارد؟ نه سر نه جامه نه انگشتری نه کفش و ردایی... • یکی از سوگندهای رایج در میان عرب حجاز این بود: «به محبت حمزه سوگند!». فرزدق در میمیّۀ جاودانه‌اش در ثنای سیدالساجدین علیه السلام، به این مطلب اشاره دارد: «هَذَا الَّذِي عَمُّهُ الطَّيَّارُ جَعْفَرُ وَ الْـ/ـمَقْتُولُ حَمْزَةُ لَيْثٌ حُبُّهُ‏ قَسَم‏». •• عنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: انْصَرَفَ رَسُولُ اللَّهِ إِلَى الْمَدِينَةِ حِينَ دُفِنَ الْقَتْلَى ... فَسَمِعَ بُكَاءَ النَّوَائِحِ عَلَى قَتْلَاهُنَّ، فَتَرَقْرَقَتْ عَيْنَا رَسُولِ اللَّهِ وَ بَكَى، ثُمَّ قَالَ: لَكِنَّ حَمْزَةَ لَا بَوَاكِيَ‏ لَهُ‏ الْيَوْم‏! [بحارالانوار ج20 ص98] @raziolhossein
از احد آید ندا واویلتا واحَمْزَتاه شهر پیغمر شده ماتمسرا واحَمْزَتاه هم برادر، هم عمو، هم تکیه گاهش کشته شد خون شد از غم قلب ختم‌الانبیا واحَمْزَتاه قطعه قطعه پاره پاره اربا اربا چاک چاک پیکرش افتاده روی خاکها واحَمْزَتاه دست وحشی بشکند یارب که از راه ستم نیزه زد بر پهلوی او بی هوا واحَمْزَتاه تا نیفتد چشم خواهر بر جراحات تنش بر رویش انداخت پیغمبر عبا واحَمْزَتاه خواهرش جسم برادر را ندید از حال رفت شد احد از ناله هایش کربلا واحَمْزَتاه ...... فاطمه بعد از پدر با پهلوی بشکسته اش در کنار قبر او میزد صدا واحَمْزَتاه تو نبودی ای عمو بر صورتم سیلی زدند پیش چشم شوهرم در کوچه ها واحَمْزَتاه تو نبودی خانه ام را از جفا آتش زدند تو نبودی سوختم در شعله ها واحَمْزَتاه کاش بودی ای عمو تا باز میکردی طناب بین دشمن از دو دست مرتضی واحَمْزَتاه در مدینه مادر و ، دختر به دشت کربلا روی تل میزد صدا واجعفرا واحَمْزَتاه نیزه ها میرفت بالا زینب از سوز جگر ناله میزد واعلیا وااَخا واحَمْزَتاه کاش حمزه بود تا خنجر بگیرد از عدو یا که زینب را برد در خیمه ها واحَمْزَتاه @raziolhossein
وقتي كه مُسلماني و تسليم خُدايي يعني هـمه جا يـاورِ پيـغـمبر مـايي سـرداري و سالار و جگردار و هُنردار آن قدْر كه گـفـتند تو هم شيرِ خُدايي هرگز نپـريـده ست به اذعان كمانت از چِلّه ي ابروي خَـمت ، تيرِ خطايي در عصر خودت بودي اگر شاه شهيدان تا حشر ولي حمزه ي خيرُ الشُّهدايي وقتي چو علي چرخ زدي دور پيمبر از كعبه شنيدم كه تو هم قبله نمايي وقتي كه عمو باشي و ذريّه ي هاشم پس مثل اباالفضل تو هم ماه لقايي والله قســم هيچ نفهميده از ايـمان هركس كه بگويد تو از اسلام جُـدايي از تُربت تو فاطمه تسبيح اگر ساخت مي خواست بگويد چه قَدَر اهل دعايي بالايِ سر قـبر تو با ديده ي گـريان با سوز جگر فاطمه مي گفت : كُجايي؟ مي گفت كُجايي كه ندارد دل حيدر از حَصرِ غم و غُربت و اندوه ، رهايي در جَنگ اُحد مُثلِه شدي تا كه بگويي مي خواست دلت تا بشوي كربُـبلايي مي گفت عبايي كه روي پيكرت افتاد اي كـاش بيارنـد به گــودال عبايي تا خواهرِ مظـلـومه ي ارباب نبينـد از نيزه مي آيـد به سر او چه بلايي !!! در نيمه ي شوّال به جُز داغ تو اي مرد در خيمه ي دل سوختگان نيست عزايي... @raziolhossein
موجیم که تقدیمی بحریم به ساحل اوجیم که از خویش رسیدیم به سافل . در مرتبه‌ی فرش زبان‌بسته و مسئول در مرحله‌ی عرش عنان‌تافته‌سائل . عجزیم سراپا و غروریم سراسر در ظاهر خود شهد و به بطنیم هلاهل . در ساعت تقبیح خودیم از همه فارغ در ساحت تسبیح خدا، بند سلاسل . فردا که به میزان عمل سعی بسنجند کو طاعت و کی طوع و کجا قُرب و نوافل؟ . از مقصد خود رد شده یا ابن سبیلیم یک گام نرفتیم به سویی متعادل . دلداده از این عشوه‌گر پیر به غمزه دلبسته از این کهنه‌رباطیم به منزل . از حیث کمالیم به هر منطقه ناقص در وجه قصوریم به هر ناحیه کامل . دستاروشانیم که از نان و نشانی دور سر خود گشته چنین عاطل و باطل . برخیز و بزن طرح نو ای دهر! که حق را از ما نشود جز بدی و سیئه حاصل . آمد به سخن دهر کای از خاطره غافل! کوتاه سخن کن که نه ای عالم و عامل . گر از همه اقبال گزیدی تو قفا را بنمایمت از وجه اتم، طرح مقابل . تو مرد زبان نیستی ای همهمه! شو گوش تا روی کنم از تو به سویی متمایل . توفیق سخن یافته ام عمّ نبی را توفیق چنین کم بدهد دست به قائل . گفتم که بگو کیست که در عالم امکان او را نبود عِدل و عدیلی و معادل؟ . از من به سخن رو به احد کرد و چنین گفت: ای میر قریش، آیت حق، تیغ‌حمایل . نام تو اگر حمزه شد این عین صواب‌ست ضرغام نبی، شیر خدا، صفدر قابل . ای آنکه ملائک به مواسات تو با حق بودند به توفیق تماشای تو نایل . ای آنکه به میزان عمل، نوح پیمبر من جمله گزیده‌ست تو را شاهد عادل . با صولت هیجای تو دلگرم پیمبر از غیرت والای تو سرد اند غوائل . در عزم مواسات تو با احمد مختار کو واهمه در جان تو از عاجل و آجل . خصمی که به شمشیر به پرخاش تو آمد بر دست نماندش نه اصابع نه انامل . بر پای جوانمردی ات افتاد محامد از ساحت ایمان تو جوشید مناهل . توصیف تو در حدّ نبی بود و علی بود ای عقل به درک تو به هر مرتبه جاهل . ای تربت تو فاطمه را سبحه‌ی اوراد جان‌ها به فدای تو و آن تربت و آن گل . ای "جوهر" ایجاد به فیضت متمسّک ای عالم امکان به مزارت متوسّل . بر گوی چه رازی به حریم تو نهان است زهرا اگر این‌گونه کشد رنج فواصل؟ . داغ تو بزرگ است به ایمان تو سوگند آن داغ که بر قلب پیمبر شده نازل . آن داغ که تنها به عبایی شده پنهان بین تو و خواهر شده این پارچه حائل . صد داغ و صد افسوس از آن لحظه که زینب دید آن سر بر نیزه و سر کوفت به محمل @raziolhossein
با نور تو راه مستقیمی داریم در صحن تو جنةالنعیمی داریم دلتنگ کریم اهل‌بیتیم ولی صد شکر که سَیّدالکریمی داریم .
ای مامن اهالی ری سایه سار تو بوی حسین می‌شنوم از مزار تو @raziolhossein
این جمله کافی است برای فضیلتش تسبیح ذکر گفتن زهراست تربتش آن یل که جز  شجاعت حیدر به روزگار چشمی ندیده است نظیر شجاعتش این نَقل رایج است که در هر نبرد بود نُقل در دهان دوست و دشمن شهامتش بی شک بنای دین خدا پا نمی گرفت در دستِ دین نبود چو دست حمایتش ای کاش بود تا نشود گونه‌ای کبود می بود اگر اجازه نمی داد غیرتش از این مزار خاکی و بی سنگ و بی حرم بعد از چهارده صد پیداست غربتش توصیفش از زبان پیمبر شنیدنیست با این سیاهه بی ادبی شد به ساحتش @raziolhossein
السلام و عليك يا حمزه،اي عموجان منم رسول خدا اي علمدار لشگر اسلام،اي ملقب به سيدالشهدا چه بلائي سر تو آوردند،مثله كرده كسي تمام تنت با وجودي كه سر به تن داري،واي من واي من لب و دهنت تو جگر گوشه ي مني اما،جگرم تكه پاره شد اينجا جگرت را كسي در آورده،تن تو پر ستاره شد اينجا خواهر تو صفيه آمده است،چه جوابي به خواهرت بدهم از عبايم كمك گرفتم تا، سايباني به پيكرت بدهم روضه هاي عبا چه جانسوز است،غم گرفته علي براي خودش روضه ي سقط محسن اش را او،رفت و پوشاند با عباي خودش كربلا هم عبا به كار آمد،بلكه بايد نوشت چندين بار در عبا چيده جسم اكبر را،پدر او به زحمت بسيار بار ديگر گرفت زير عبا،پاره پاره گلوي اصغر را آه از اين روضه هاي حيراني،چه بگويد جواب مادر را چقدر جاي مصطفي خالي ست،تا عبائي بياورد گودال خواهرش ديده از بلندي تل،سر پيراهنش شده جنجال... @raziolhossein
امامزاده‌ی ری ملک واجب التعظیم سلام قبله‌ی شهرم  سلام عبدالعظیم سلام ما به حسینی ترین حسینیه سلام بر حرمت اولین حسینیه نوشته‌اند که از روزگار غم دیدید روایت است شما هم هزار غم دیدید روایت است به نَقلی که ناله‌ها کردی حسین گفتی و رِی را تو کربلا کردی غریب شهر پُر از غربتِ مدینه شدی روایت است که مسمومِ زهرکینه شدی  تو زهر خوردی وآتش به سینه‌ات انداخت به خاک رِی نه به خاک مدینه‌ات انداخت شبیه جد خودت شعله‌ور شدی آقا غریب بودی و خونین جگر شدی آقا شبیه جدت خودت نه که او شبیه نداشت تو داشتی و شبیهت حسن ضریح نداشت ضریح داری و  پیر کرم ندارد آه هنوز جد غرببت حرم ندارد آه @raziolhossein
واحمزتا... چه آمده بر روز پیکرت واحمزتا... رسیده کنار تو خواهرت واحمزتا... به روی تنت می کشم عبا مثله شده رشیدِ حرم ؛پای تا سرت واحمزتا... اگر چه تنت ریخته بهم با احترام دفن کنم جسم اطهرت واحمزتا...شکافته شد سینه ات ولی در زیر سم اسب نشد نرم پیکرت واحمزتا ... چه خوب که دختر نداشتی کاری نداشت وحشیِ قاتل به دخترت واحمزتا... عموی دلاور برو دگر یک دختری  زمین نخورد در برابرت واحمزتا ... بریده شد انگشت تو ولی غارت شدی قبول نه در پیش مادرت @raziolhossein
هم وارثِ دستانِ کریمِ حسنی هم جلوه ای از فیضِ قدیمِ حسنی در صحن تو تسبیح ملائک این است یا سیدی، یا عبد العظیمِ حسنی @raziolhossein
خاک اُحد واویلتا  واحمزتا می گفت جبریل در عرش خدا ،واحمزتا می گفت وقتی تنش را پاره پاره دید پیغمبر با گریه ختم الانبیا ، واحمزتا می گفت یک سو عموی با وفا افتاد بر خاک و... یک سو علی مرتضی ، واحمزتا می گفت مولا امیرالمؤمنین بر سر زنان می رفت پشت سرش خیرالنسا ، واحمزتا می گفت یک سو زن ملعونه خنجر بر جگر می زد یک سو صفیه وا اَخا  ، واحمزتا می گفت لعنت به وحشی ، نیزه بر پهلوی آقا زد خواهر شنید این ماجرا ، واحمزتا می گفت ای وای از وقتی صفیه خواهرش آمد می دید جسم مُثله را،  واحمزتا می گفت ــــــ وقتی در بیت الحرم را سوخت نا محرم زهرا میان شعله ها ، واحمزتا می گفت مولا امیرالمؤمنین  از خانه  تا مسجد در هجمه‌ی  نامردها  ،  واحمزتا می گفت وقتی که با ضرب لگد  افتاد  روی خاک مادر به زیر  دست و پا  ، واحمزتا می گفت وقتی زمین می خورد باپهلوی بشکسته از بی کسی در کوچه ها ، واحمزتا می گفت هرروز با قدّ خمیده تا احد می رفت همراه آقا زاده ها ، واحمزتا می گفت ازدرد سینه ، درد پهلو  ناله می کرد و... از غربت شیر خدا ، واحمزتا می گفت ـــــــــ واحمزتا آن قدر ادامه داشت تا وقتی ارباب ما در کربلا ، واحمزتا می گفت وقتی که با سر نیزه ها  از ذوالجناح افتاد غرقه به خون آقای ما ، واحمزتا می گفت بالای تل زینبیه خواهرش زینب از دست شمر بی حیا ، واحمزتا می گفت از خیمه تا مقتل حسینم وای می گفتو از قلتگه تا خیمه ها ، واحمزتا می گفت وقتی تن پاک حسینش را تماشا کرد در زیر سمّ اسبها ، واحمزتا می گفت یابین خیمه ناله‌ی واضیعتا می زد یابین میدان بلا ، واحمزتا می گفت شام غریبان دختری می سوخت در آتش وقت فرار از خار ها ، واحمزتا می گفت دخت  امیرالمؤمنین و ناقه‌ی عریان! ای وای ،ناموس خدا ، واحمزتا می گفت وقتی عقیله رأس خونین حسینش را می دید در طشت طلا ، واحمزتا می گفت @raziolhossein
هرجا سپـــــرِ جان‌ِ پیمـبــــر بودنـد در مــــوجِ بلا یاوَرِ حیــــدر بودنـد کِیْ میشد اسیرِ ریسمان حَبْلُ الله؟ آن روز اگر حمـزه و جعفــر بودند! @raziolhossein
میان معرکه مثل سپاه بی عددی چرا که ذکر لبت بود یا علی مددی تو را رسول خدا خواند سید الشهدا تویی که یار خدا و رسول ، تا ابدی لب و زبان و ... چه گویم چه گردن آویزی امان ز هند جگرخوار ، امان ز بی خردی عبا و خار بیابان به جسم تو چو کفن برای اینکه نبیند تن تو را احدی به نیزه کشته شدی و تنت برهنه نشد کنار جسم تو مادر نگفت یا ولدی هزار شکر که خواهر ندید جسم تو را هزار شکر به گودال دست و پا نزدی هزار شکر که خنجر به حنجر تو نرفت هزار شکر به جسمت نزد کسی لگدی @raziolhossein
مـرا بـا اَشـک اُلفـت از قـديــم اسـت که مرغ دل به صحن غم مقيم است مُحبّـيـن ! خــون زِ اَبـر ديــده بـاريـد عــزاي حمــزه و عبـدالعظيــم اســت @raziolhossein
ای ردّ شمس،معجزه‌ی بی مثال تو آیات ذوالجلال،به وصف جلال تو شمسِ غروب کرده،دوباره طلوع کرد برگشت تا دوباره ببیند جمال تو ـــــــــــــــــــــــــــــــ یامرتضی علی من و لطف و عنایتت ارض و سماست جمله محیط ولایتت ثابت شد از اشاره‌ی دست و ز ردّ شمس نظم فلک بود به یَدِ با کفایتت ـــــــــــــــــــــــــــــــ ای رَدّ شمس معجزه‌ی کمترین تو خورشید خوشه چین ز روی نازنین تو وقت طلوع ، بر گلِ رویت سلام کرد برگشت در غروب،ببوسد جبین تو ــــــــــــــــــــــــــــــــ ازلسان خدای متعال: ای شمس،منم خدای تو،ربِّ احد اذنِ تو بود به امر اللهُ صمد گرچه شده هنگامِ غروبت،اما حالا که علی اراده کرده برگرد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ردُّالشمس که شد،در آسمان گردیدم از جانب شمس این ندا بشنیدم با فخر به ماه و به کواکب می گفت امروز دومرتبه علی رادیدم ــــــــــــــــــــــــــــــ خورشیدم و پیش تو قمر می گردم با نور تو ، مَحو از نظر می گردم هنگام غروب است علی جان اما گر امر کنی دوباره بر می گردم ـــــــــــــــــــــــ خورشیدم و در پیِ ظفر می گردم با نور علیست،جلوه گر می گردم هروقت علی گفت بیا می آیم هر وقت بگوید برو ، برمی گردم ــــــــــــ خورشیدم و بانور علی می آیم بازمزمه و شور علی می آیم امروز  نیامدم بدستور علی هر روز بدستور علی می آیم ... خورشیدم و درپی ظفر میگردم بانور علی است جلوه گرمیگردم هروقت علی گفت بیا.  می آیم هروقت بگوید برو. برمیگردم ..... هرجا که حق بود زتو تکریم میشود جنت به روی ماه تو ترسیم میشود باردشمس گشت عیان برتمام خلق افلاک با نگاه تو تنظیم  میشود @raziolhossein
‏نبود مرد نبرد تو در اُحُد اَحَدی چرا که ذکر لبت بود یا علی مددی @raziolhossein
‏نبود مرد نبرد تو در اُحُد اَحَدی چرا که ذکر لبت بود یا علی مددی @raziolhossein
مقبره حضرت حمزه (ع) در منطقه احد، قبل از تخریب توسط وهابیت
این معجز ردشمس از حیدر بود روی علی ازشمس فروزانتر بود چون روی علی دو باردر روزی دید فرداش فروغ شمس زیباتر بود @raziolhossein
‌کویی که حسین است بر آن شاهد و ناظر زر می‌چکد از خارَش و از سنگ، جواهر جاروب‌کشان حرم خسرو ری را جا دارد اگر جای دهی بین مفاخر شه عبدالعظیم است، رعیت همه نوکر فرمان همه از اوست، رعیت همه چاکر چندان اثر از قبر حسین است در اینجا گویی که همین‌جاست حبیب بن مظاهر دریاست یکی شهر ری و بندرش این‌جاست بس بار که بستند به سکّوی بنادر باری که در این مرحله بندند کریمان تا کرب و بلا هست به همراه مسافر باری، سر این طائفه خوش گرم فقیر است تا عبدالعظیم است چرا منّتِ سایر؟ @raziolhossein
آئینه ی پر نور حدیث وسخنی راوی احادیث همه پنج تنی پیداست ز نقش پرچم گنبد تو برما، که نواده ی امام حسنی @raziolhossein
به هرکه می نگری ذکر ربنا دارد دراین حریم وفا، یا الهنا دارد قنوت عشق دراین جا چقدردیدنی است دراین محیط نفس، عطر ربنا دارد صفا و مروه ندارد صفای این جارا توکعبه ای و حرمخانه ات صفا دارد تو از قبیله ی عشقی، نواده ی حسنی زیارت حرمت اجر کربلا دارد نسیم صبح سعادت وزد ازاین گلزار به روی بال ، شمیم تو را صبا دارد سزاست گرکه تو عبد العظیم گردیدی که بندگان بزرگی چنین خدا دارد زفیض خدمت درگاه عترت یاسین چقدر خاک تو تأثیر کیمیا دارد تو از سلاله ی نوری و سید الکرمی به پاس جود تو این آستان گدا دارد شمیم ناب احادیث نورتو جاری ست هنوز عطر کلام تو را فضا  دارد چراغ مهرتو در هر دلی که روشن گشت رهی زلال به سرچشمه ی بقا دارد نمی رود ز دل اهل معرفت بیرون کسی که قدر وشرافت ز اولیا دارد تومثل آینه ی آفتاب پر نوری که جان شهر ری ازجلوه ات ضیا دارد بده به دست«وفایی» نخ عبایت را که روز حشر بگویند آشنا دارد @raziolhossein