eitaa logo
مجموعه ادبی روایتخانه
1.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
155 ویدیو
9 فایل
خانه داستان نویسان انقلاب اسلامی ارتباط با ادمین👇 @Revayat_khaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
19.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 🎧 شما را می‌شنوید! ✂️ ️برش‌هایی از داستان های: 🐢 لاک‌پشت سنگی به قلم و 🪞روبروی یک آینه به قلم 🔍❗️حالا که بخشی از این داستان‌ها رو شنیدید، دوباره نگاهی به تصویرهای معرفی این کتاب که قبلا منتشر کردیم بندازید..😉 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
15.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 ببینید.. روایت‌خوانی از نویسنده‌های روایتخانه در ویژه‌برنامه‌ی 🔸 خانه شعر و ادبیات در و امسال با همراهی چهل نفر از اهالی شعر، ادبیات، فرهنگ و هنر با «فصل باران» پنجره‌ای از روایت گشود به روایت‌خوانی حسینی. این برنامه که با همکاری گروه ادب و هنر شبکه‌۴ تولید شده و هر روز ساعت ۱۲:۲۰ (بعد از اذان ظهر) تا روز از این شبکه پخش می‌شود. ‏ 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
«مادری دنیایی از تجربه‌ها و حس‌های مختلف انسانی است و آنچه در نوشتن نیاز داریم، همین تجربه زیسته‌های ناب است که در تک‌تک لحظاتِ مادری نهفته است.» 🌻 بخشی از مصاحبه نویسنده‌ی رمان با روزنامه‌ی 🔻 مشاهده و مطالعه متن کامل: http://isfahanziba.ir/15911 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
👩‍🍼«به طرفش می‌‌دوم. نفس‌نفس می‌زنم تا دیر نشده به او برسم، اما همه‌‌چیز یک ‌دفعه تمام می‌شود و از خواب بیدار می‌شوم. حسرت بالاتر از این، عذاب بدتر از اینکه بچه‌ات کمک بخواهد و تو هیچ کاری نتوانی انجام بدهی.» 🗞 بخشی از ناداستانِ «چشم‌هایش» نوشته‌ی ، منتشر شده در 🔻مطالعه متن کامل: https://B2n.ir/q27695 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📣 یک برای دوستان روایتخانه‌ای در تهران 🎉 آیین رونمایی کتاب ِ «چله هفتم» به همت انتشارات صاد با حضور نویسنده‌ی اثر: فاطمه سادات حسینی https://saadpub.irدوشنبه ۱۱ دی، ساعت ۱۵ 📌 دفتر انتشارات صاد، سالن جلسات 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🌱 تو اسطوره‌ای و در ذهن ما، اسطوره‌ها نمی‌میرند؛ شهید می‌شوند... در صفحه‌‌ی نخست ضمیمه‌ی پایداری روزنامه‌ بخوانید: (صفحه ۹) 👉 B2n.ir/p10576 ✍ به قلم @esfzibanews 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📚 📦 بسته‌ی به مناسبت ایام سالگرد شهادت سردار دل‌ها 📙 آورتین ✍ بهزاد دانشگر انتشارات ستارگان درخشان 📗 حُسن یوسف ✍ بیست‌وسه نفر از اهالی روایتخانه انتشارات شهید کاظمی @nashreshahidkazemi 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🇮🇷 «مردی به نام ایران» 📚 در میان کتاب‌ها دنبال یک عکس می‌گشتم. «آن شب که گوزن‌ها در آتش سوختند»، «سینما جهنم» و «تحلیل و بررسی فاجعه سینما رکس» دور و برم نشسته بودند و تصویر نشانم می‌دادند تا جوان عزادار کنار گور دسته جمعی را ببینم. 🌱 همان پسری که دو نفر زیر کتف‌هایش را گرفته بودند. نبود. چه عجیب. مطمئنم در یکی از همین کتاب‌ها دیده بودمش. باید چهره‌اش را نگاه می کردم. حتماً اشتباه کرده‌ام. سایت‌های مرتبط را بالا و پایین کردم، نبود. گفتم شاید لا‌به‌لای لینک هایی‌ست که ذخیره کردم. ایتا را باز کردم. 🔸 اما اول روایتخانه و خبر خانم عطایی را دیدم: «بچه‌ها گلزار بمب گذاری شده» و خبرهای بعدی. عکس ها و روایت‌های مریم و ... وسط کابوس‌های شبانه و سردردهای روزانه دنبال جوان می‌گشتم. قلمم به نوشتن نمی‌رفت. فقط می‌خواستم ببینمش... دیدمش. کرمان بود. 🌿 غمگین بود اما کسی زیر کتف‌هایش را نگرفته بود. از آبادان در مرداد پنجاه و هفت می آمد. از تهران در شهریور شصت، از مشهد در خرداد هفتاد و سه، از زاهدان در بهمن هشتاد و پنج، از شیراز در آبان هزار و چهارصد و یک. بزرگ شده بود. مرد شده بود. قوی تر، صبورتر، شجاع تر شده بود... @revayat_khane
مجموعه ادبی روایتخانه
🎧 | بشنوید 🗓💥 روز سیزدهم ‼️ روایت سربازان سرباز 4⃣ قسمت چهارم: آخرین دیدار ⛑ وقتی کنار پیکرش ر
روز سیزدهم05- شیشه سرخ.mp3
زمان: حجم: 7.89M
🎧 | بشنوید.. 🗓💥 روز سیزدهم ‼️روایت سربازان سرباز 5⃣ قسمت پنجم: شیشه سرخ چشم می‌چرخانم سمت جمعیت آدم های پشت سرم. مردم شوکه شده اند. بعضی جیغ می کشند. هرکس سمتی می دود. بوی خون و دود توی هواست. 🌫 دلم میخواد پیاده شوم و بروم سمت مادری که ضجه میزند... شاید بتوانم کسی را در آغوش بکشم و اشک هایش را پاک کنم😭 دلم میخواهد بروم وسط این کربلای پراز خون 🚩 🎙 گوینده: زهرا شطی ✍ نویسنده: برگرفته از روایت خانم سادات حسینی 🎛 طراحی‌وتنظیم صدا: مژگان سیستانی @Payamcast کاری از گروه‌رسانه‌ای‌ اصفهان زیبا و مجموعه ادبی روایتخانه 📻 @revayat_khane
مجموعه ادبی روایتخانه
📕 «تو دیگر بمان» از رونمایی تا معرفی 🌱 حالا که هنوز مشغول معرفی کتاب‌ «تو دیگر بمان» هستیم، فرسته‌
📮📰 🌱 رشته‌ی ریاضی فیزیک و بعدترش مهندسی صنایع نه فرصتی گذاشت که سراغ نوشتن بروم و نه حتی به آن فکر کنم. وقتی درسم تمام شد بچه‌ها گفتند بیا دفتر شهدا(شهدای دانشگاه صنعتی). راستش هم بچه‌ها بودند و هم شهدا و من از خدا چه می‌خواستم دیگر؟ 🖋 «چشم» را گفتم و بین همه‌ی آن کارها رسیدم به نوشتن. به نوشتنی که مشوقم حالا همکلاسی‌ام شده و آن موقع به من گفت خیلی خوب می‌نویسی شروع کن. ❓شروع کردم برای مادر «شهیدان کبیری» که قوی بود و بچه‌های قوی تربیت کرد بنویسم، دیدم سوادش را ندارم هر کاری می‌کنم خوب از کار در نمی آید. پرسان پرسان آمدم سراغ کلاس‌های استاد دانشگر. ❗️همان جلسه‌ی اول استاد گفتند اگر برای یک کتاب آمدی کلاس، دیگر نیا. بچه‌ها هستند من به یکی می‌گویم بنویسد. پیش خودم گفتم «نه شهید دانشگاه خودمان است خودم باید بنویسم». ⏳ گذشت و گذشت و من هم آمدم کلاس و حالا رسیده‌ام به رمان. و نشان به آن نشان که هنوز کتاب شهید کبیری را ننوشتم. گفتم که بدانید رزقم نشده هنوز. ✍ 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🌙✨ در ماه مبارک رمضان فرصت مناسبیه که 📚 مجموعه کتاب چهارده خورشید و یک آفتاب رو مطالعه کنید و با زندگی پربرکت ائمه‌ی اطهار به زبان ساده آشنا بشید... این مجموعه‌ی چهارده جلدی به قلم روایتخانه، زندگی دلنشین هر چهارده خورشید اهل‌بیت(علیهم‌السلام) را در قالب ۱۰۰ روایت کوتاهِ داستانی، با زبانی روان و دوست‌داشتنی به شما ارائه می‌دهد... بخرید، بخوانید و شعاعی از نور ایشان را دریافت کنید🌻 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○
🦋 عزیزی برامون از مواجهه‌‌شون با کتاب «عکس‌های گمشده» گفتن 😎 ✨✉️ شما هم اگر اثری از اهالی روایتخانه خوندید، خوشحال میشیم نظراتتون رو با ما درمیون بذارید... 👉@revayat_khaneh 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○