eitaa logo
روایتگران شهدا
283 دنبال‌کننده
345 عکس
240 ویدیو
13 فایل
✍🏻جمع ما یه جمع از دهه شصتی تا دهه نودی هاست. ☀آتش به اختیاریم و از شهدا می‌پرسیم و برای شهدا می‌نویسیم. 💥با شهدا زندگی می‌کنیم و درس می آموزیم... راه ارتباطی با مدیر کانال: @admin_revayatgaran
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ نشانه داشتن روح بزرگ چیست؟ 💬اگر نعمت داشتیم و خودمان را گم نکردیم... 💢و اگر غرق در مشکلات بودیم و ناامید نشدیم، یعنی روح بزرگی داریم. 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ســـــــــــــــلام و احــتــرام خـــدمـت هــمراهـــان گــــرامـــی💐 وقــتــتــون بــخــیــــر و نـــیکـــی🌹 ✍ان شا الله از امشـــب در خــدمتتون هستیم با قسمت هایی از کتــاب در دست چــــاپ گـــروه روایتگران شـــهدا 🌀به امید خدا به زودی این کتاب چاپ و در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت. 📚کتاب: خـــاطرات اشــــرف الســـادات صـــادق صمیمی 💬همســـر شـــهید ســـید محمد کــاظـــم دانــــش 💥با ما همراه باشید... 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍معرفی شهید در یک نگاه🔻 نام: سید محمد کاظم دانش تولد: 1318 ازدواج: 1343 فرزندان: یک دختر و سه پسر سمت: نماینده ی شهرهای شوش و اندیمشک در مجلس شورای اسلامی و عضو حزب جمهوری اسلامی تحصیلات: اتمام دوره خارج فقه و اصول و تایید اجتهاد توسط امام خمینی شهادت: 7 تیر ماه 1360در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی مزار مطهر: بهشت زهرا؛ قطعه 24 مزار یاد بود: شهید آباد دزفول و شهدای شوش 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍پدرم بعد از اشتغال در راه آهن اهواز؛ با دختر دایی اش ازدواج کرده بود و من اولین فرزند آن ها بودم که اردیبهشت 1324به دنیا آمدم و نام اشرف السادات را برایم انتخاب کردند. 💬پدرم مدتی در راه آهن اهواز مشغول به کار بود؛ اما کار در راه آهن جذبه ی چندانی برایش نداشت و راهی تهران شد. 💥چون دیپلم ریاضی داشت به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در آنجا مشغول تدریس کلاس هفتم و هشتم شد. 🌀خانه ای در سلطنت آباد اجاره کرد و اثاث کشی کردیم. ♨️بعد از رفتنمان به تهران پدرم کم کم تغییر رویه داده و به اصطلاح امروزی شده بود. ▪️در آنجا بی حجابی و اختلاط زن و مرد خیلی برایشان عادی شده بود به خصوص در آموزش و پرورش! 🗯پدرم می خواست زنش هم مثل تهرونی ها باشد. به مادر می گفت: 🔻 🔹من آموزش و پرورشی هستم؛ نمیشه که شما این طور باشی. 🔸همین مسئله یکی از اختلافات بین پدر و مادرم شده بود. ▪️مادرم آدم بی خیالی نبود و به هیچ وجه زیر بار این شرایط نمی رفت. 💬او دیانت را با هیچ چیز عوض نمی کرد. ادامه دارد... خاطرات: اشرف السادات صادق صمیمی؛ همسر شهید دانش 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍عاشورا داش مشتیا پای امام حسین علیه‌السلام ایستادند! 💬 پای امام زمان علیه‌السلام کیا می‌ایستن؟ 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍وجوهات شرعی را با عشق و علاقه و با شوقی وصف ناپذیر پرداخت می کرد. 💬بر خلاف اینکه به قول معروف پول به جان ادم بسته است و انسان موقع پول دادن خوشحال نیست... 🌀اما او برای پرداخت خمس خیلی عجله داشت و خیلی هم خوشحال بود. راوی: احمد کیانی برادر شهید عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
خستگی ممنوع ۹.mp3
5.64M
💬دوره قرآنی ✍جلسه نهم🔻 🎙️حجت‌الاسلام امین فرید ‎‎‌ 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍من دختر بچه ای پنج شش ساله بودم و فقط خدا می داند که دیدن این صحنه چقدر برایم تلخ و درد آور بود. 💬گرچه وضع مالی ما خوب بود و زندگی نسبتا مرفهی داشتیم اما اختلاف بین پدر و مادر؛ شیرینی زندگی را از ما گرفت. 💥طولی نکشید که اختلافشان بالا گرفت و کم کم زمزمه های جدایی و طلاق شروع شد. ▪️تا آن زمان طلاق در خانواده ما رسم نبود. 🔹البته در بین اقوام دور کسانی بودند که اختلاف داشتند و شوهرانشان زن دوم گرفته بودند؛ ولی باز هم طلاق نگرفته بودند. 🔸یعنی رسما زن و شوهر مانده بودند؛ ولی با هم زندگی نمی کردند. 🗯برای مادرم سنگین بود که بخواهد طلاق بگیرد و به هیچ وجه رضایت نمی داد. ♨️او هم می خواست مثل دیگران رسما زن و شوهر بمانند ولی او برود دزفول؛ بچه هایش را هم زیر پر و بال خودش بزرگ کند. خاطرات: اشرف السادات صادق صمیمی؛ همسر شهید دانش 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍در یکی از سفرها که ما دزفول بودیم ناگهان شنیدیم که پدرم؛ مادر را طلاق داده. ▪️ناباورانه به تهران رفتیم که ببینیم چه خبر شده که دیدیم بله! ▫️مادرم را به صورت غیابی طلاق داده. 💬دوباره بینشان بحث و جدل راه افتاد اما دیگر فایده ای نداشت چون کار از کار گذشته و همه چیز تمام شده بود. 💥در این فاصله پدرم مقدمات ازدواج با یک دختر روستایی را فراهم کرده بود. ♨️با رفتن مادرمان؛ خیلی زود سر و کله زن بابای جدید پیدا شد. 🌀اسمش ملوک بود. ♻️دختری روستایی که اولش با چادر و روسری و با همان سر و وضع روستایی اش آمد؛ ولی خیلی زود رنگ و لعاب شهری به خود گرفت و به روز شد دقیقا همان طور که پدر می خواست. 💠پدرم بر خلاف انتظاری که از زنش داشت؛ نسبت به دخترهایش متعصب و حساس بود. ❌هیچ وقت ما را در مجالس مختلط نمی برد و تاکید هم می کرد که شما نباید وارد این جور محافل و مجالس شوید. ▪️چون می ترسید که تحت تاثیر قرار بگیریم یا از سادگیمان سو استفاده کنند. ▫️حتی اجازه نمی داد که به خانه ی هم کلاسی هایمان برویم. 💬بر خلاف ما؛ ملوک خانم از هر جهت آزاد بود و این آزادی مطلقش به پدر بر می گشت؛ هر چند به مرور زمان از پدر هم آن چنان که باید حرف شنوی نداشت. 💥با حساسیتی که پدر روی ما داشت و تربیتی که از دوران بچگی و در کنار مادر؛ ملکه ی ما شده بود؛خوشبختانه ما تحت تاثیر او قرار نگرفتیم و همچنان حجاب و نماز و روزه مان را داشتیم. خاطرات: اشرف السادات صادق صمیمی؛ همسر شهید دانش 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🌀گــــردهــمایی و تــجـلیل از پیشکسوتان دفــــاع مقـــدس و مـــقــاومــت🔻 💬بــــه منـــاسبت فـــرا رســیدن هــفتــه دفــــاع مقــــدس 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍مطالعاتش برنامه ریزی شده بود. 💥نیاز به مطالعه را در خودش به خوبی تقویت کرده بود. 🌀برای هر روز کتاب یا موضوعی را برای مطالعه در نظر داشت. 💬هیچ گاه خودش را از مطالعه و تفکر در موضوعات مورد علاقه اش بی نیاز نمی دید. راوی: کوکب ناجی، خواهر شهید عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خستگی ممنوع ۱۰.mp3
4.14M
💬دوره قرآنی ✍جلسه دهم🔻 🎙️حجت‌الاسلام امین فرید ‎‎‌ 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب: ما در دفاع مقدس از چه چیزی دفاع کردیم؟ ✍بخشی از بیانات امروز رهبر انقلاب در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍در دوره ای که کمتر کسی به مطالعه اهمیت می داد، حسین مطالعه می کرد و همین مساله باعث شده بود که وقتی برایمان صحبت می کند بدون چون و چرا حرفش را بپذیریم. 🌀در جلسه ی قرائت قرآن مسجد علاوه بر مسائل اعتقادی، مسائل روز آن دوره را نیز به خوبی تحلیل می کرد. به او گفتم:🔻 ▪️ما که فرصت مطالعه نداریم چیکار باید بکنیم؟ و حسین پاسخ می داد: 🔻 💥مسئولیت ما در حال حاضر، مسئولیتی جهانیه، یعنی این انقلاب، انقلاب جهانیه. 🗯گمون نکنید کشور عراق با ما درگیر شده و کار ما فقط باید دفاع باشه. 🔹بینش روشن حسین در آن سن، برای خیلی ها قابل درک نبود. 🔸او با بینشی که داشت موقعیت ها را خیلی خوب درک می کرد. 💢این درک را در قالب جلسات تحلیلی برای ما توضیح می داد و باعث شده بود که ما هم مسائل را شفاف تر درک کنیم. ♨️دوست داشت علمش را در اختیار دیگران بگذارد. می گفت:🔻 💬دوست دارم در آینده دانشمندی باشم که فقط برای مردم سخنرانی کنم و مردم رو به پیروی از ولی فقیه دعوت کنم. 💥دوست داشت شبیه دکتر سنگری باشد. راوی: خیر علی زمانی عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍یکی از ویژگی های حمید این بود که وقتی حدیثی می خواند؛ مقید بود که حتما به آن عمل کند. 💥او مرد عمل بود و بیشتر از آنکه حرف بزند عمل می کرد. راوی: آقای احمد آل کجباف(دوست و همرزم) عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea