✍ نشانه داشتن روح بزرگ چیست؟
💬اگر نعمت داشتیم و خودمان را گم نکردیم...
💢و اگر غرق در مشکلات بودیم و ناامید نشدیم، یعنی روح بزرگی داریم.
#نعمت
#صبر
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
#قسمت_اول
✍روایتی از زندگی شهید غلامرضا فرهی
#شهید_غلامرضا_فرهی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
ســـــــــــــــلام و احــتــرام خـــدمـت هــمراهـــان گــــرامـــی💐
وقــتــتــون بــخــیــــر و نـــیکـــی🌹
✍ان شا الله از امشـــب در خــدمتتون هستیم
با قسمت هایی از کتــاب در دست چــــاپ گـــروه روایتگران شـــهدا
🌀به امید خدا به زودی این کتاب چاپ و در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت.
📚کتاب: خـــاطرات اشــــرف الســـادات صـــادق صمیمی
💬همســـر شـــهید ســـید محمد کــاظـــم دانــــش
💥با ما همراه باشید...
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
May 11
✍معرفی شهید در یک نگاه🔻
نام: سید محمد کاظم دانش
تولد: 1318
ازدواج: 1343
فرزندان: یک دختر و سه پسر
سمت: نماینده ی شهرهای شوش و اندیمشک در مجلس شورای اسلامی و عضو حزب جمهوری اسلامی
تحصیلات: اتمام دوره خارج فقه و اصول و تایید اجتهاد توسط امام خمینی
شهادت: 7 تیر ماه 1360در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی
مزار مطهر: بهشت زهرا؛ قطعه 24
مزار یاد بود: شهید آباد دزفول و شهدای شوش
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
#قسمت_اول
✍پدرم بعد از اشتغال در راه آهن اهواز؛ با دختر دایی اش ازدواج کرده بود و من اولین فرزند آن ها بودم که اردیبهشت 1324به دنیا آمدم و نام اشرف السادات را برایم انتخاب کردند.
💬پدرم مدتی در راه آهن اهواز مشغول به کار بود؛ اما کار در راه آهن جذبه ی چندانی برایش نداشت و راهی تهران شد.
💥چون دیپلم ریاضی داشت به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در آنجا مشغول تدریس کلاس هفتم و هشتم شد.
🌀خانه ای در سلطنت آباد اجاره کرد و اثاث کشی کردیم.
♨️بعد از رفتنمان به تهران پدرم کم کم تغییر رویه داده و به اصطلاح امروزی شده بود.
▪️در آنجا بی حجابی و اختلاط زن و مرد خیلی برایشان عادی شده بود به خصوص در آموزش و پرورش!
🗯پدرم می خواست زنش هم مثل تهرونی ها باشد.
به مادر می گفت: 🔻
🔹من آموزش و پرورشی هستم؛ نمیشه که شما این طور باشی.
🔸همین مسئله یکی از اختلافات بین پدر و مادرم شده بود.
▪️مادرم آدم بی خیالی نبود و به هیچ وجه زیر بار این شرایط نمی رفت.
💬او دیانت را با هیچ چیز عوض نمی کرد.
ادامه دارد...
خاطرات: اشرف السادات صادق صمیمی؛ همسر شهید دانش
#شهید_سید_محمد_کاظم_دانش
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_شجاعی
✍عاشورا داش مشتیا پای امام حسین علیهالسلام ایستادند!
💬 پای امام زمان علیهالسلام کیا میایستن؟
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍وجوهات شرعی را با عشق و علاقه و با شوقی وصف ناپذیر پرداخت می کرد.
💬بر خلاف اینکه به قول معروف پول به جان ادم بسته است و انسان موقع پول دادن خوشحال نیست...
🌀اما او برای پرداخت خمس خیلی عجله داشت و خیلی هم خوشحال بود.
راوی: احمد کیانی برادر شهید
عنوان کتاب: #جوانمرد_قصاب
#شهید_عبدالحسین_کیانی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
خستگی ممنوع ۹.mp3
5.64M
💬دوره قرآنی #خستگی_ممنوع
✍جلسه نهم🔻
🎙️حجتالاسلام امین فرید
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
#قسمت_دوم
✍من دختر بچه ای پنج شش ساله بودم و فقط خدا می داند که دیدن این صحنه چقدر برایم تلخ و درد آور بود.
💬گرچه وضع مالی ما خوب بود و زندگی نسبتا مرفهی داشتیم اما اختلاف بین پدر و مادر؛ شیرینی زندگی را از ما گرفت.
💥طولی نکشید که اختلافشان بالا گرفت و کم کم زمزمه های جدایی و طلاق شروع شد.
▪️تا آن زمان طلاق در خانواده ما رسم نبود.
🔹البته در بین اقوام دور کسانی بودند که اختلاف داشتند و شوهرانشان زن دوم گرفته بودند؛ ولی باز هم طلاق نگرفته بودند.
🔸یعنی رسما زن و شوهر مانده بودند؛ ولی با هم زندگی نمی کردند.
🗯برای مادرم سنگین بود که بخواهد طلاق بگیرد و به هیچ وجه رضایت نمی داد.
♨️او هم می خواست مثل دیگران رسما زن و شوهر بمانند ولی او برود دزفول؛ بچه هایش را هم زیر پر و بال خودش بزرگ کند.
خاطرات: اشرف السادات صادق صمیمی؛ همسر شهید دانش
#شهید_سید_محمد_کاظم_دانش
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
#قسمت_سوم
✍در یکی از سفرها که ما دزفول بودیم ناگهان شنیدیم که پدرم؛ مادر را طلاق داده.
▪️ناباورانه به تهران رفتیم که ببینیم چه خبر شده که دیدیم بله!
▫️مادرم را به صورت غیابی طلاق داده.
💬دوباره بینشان بحث و جدل راه افتاد اما دیگر فایده ای نداشت چون کار از کار گذشته و همه چیز تمام شده بود.
💥در این فاصله پدرم مقدمات ازدواج با یک دختر روستایی را فراهم کرده بود.
♨️با رفتن مادرمان؛ خیلی زود سر و کله زن بابای جدید پیدا شد.
🌀اسمش ملوک بود.
♻️دختری روستایی که اولش با چادر و روسری و با همان سر و وضع روستایی اش آمد؛ ولی خیلی زود رنگ و لعاب شهری به خود گرفت و به روز شد دقیقا همان طور که پدر می خواست.
💠پدرم بر خلاف انتظاری که از زنش داشت؛ نسبت به دخترهایش متعصب و حساس بود.
❌هیچ وقت ما را در مجالس مختلط نمی برد و تاکید هم می کرد که شما نباید وارد این جور محافل و مجالس شوید.
▪️چون می ترسید که تحت تاثیر قرار بگیریم یا از سادگیمان سو استفاده کنند.
▫️حتی اجازه نمی داد که به خانه ی هم کلاسی هایمان برویم.
💬بر خلاف ما؛ ملوک خانم از هر جهت آزاد بود و این آزادی مطلقش به پدر بر می گشت؛ هر چند به مرور زمان از پدر هم آن چنان که باید حرف شنوی نداشت.
💥با حساسیتی که پدر روی ما داشت و تربیتی که از دوران بچگی و در کنار مادر؛ ملکه ی ما شده بود؛خوشبختانه ما تحت تاثیر او قرار نگرفتیم و همچنان حجاب و نماز و روزه مان را داشتیم.
خاطرات: اشرف السادات صادق صمیمی؛ همسر شهید دانش
#شهید_سید_محمد_کاظم_دانش
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🌀گــــردهــمایی و تــجـلیل از پیشکسوتان دفــــاع مقـــدس و مـــقــاومــت🔻
💬بــــه منـــاسبت فـــرا رســیدن هــفتــه دفــــاع مقــــدس
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍مطالعاتش برنامه ریزی شده بود.
💥نیاز به مطالعه را در خودش به خوبی تقویت کرده بود.
🌀برای هر روز کتاب یا موضوعی را برای مطالعه در نظر داشت.
💬هیچ گاه خودش را از مطالعه و تفکر در موضوعات مورد علاقه اش بی نیاز نمی دید.
راوی: کوکب ناجی، خواهر شهید
عنوان کتاب: #ناجی
#شهید_محمد_حسین_ناجی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
خستگی ممنوع ۱۰.mp3
4.14M
💬دوره قرآنی #خستگی_ممنوع
✍جلسه دهم🔻
🎙️حجتالاسلام امین فرید
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب: ما در دفاع مقدس از چه چیزی دفاع کردیم؟
✍بخشی از بیانات امروز رهبر انقلاب در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت
#دفاع_مقدس
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍در دوره ای که کمتر کسی به مطالعه اهمیت می داد، حسین مطالعه می کرد و همین مساله باعث شده بود که وقتی برایمان صحبت می کند بدون چون و چرا حرفش را بپذیریم.
🌀در جلسه ی قرائت قرآن مسجد علاوه بر مسائل اعتقادی، مسائل روز آن دوره را نیز به خوبی تحلیل می کرد.
به او گفتم:🔻
▪️ما که فرصت مطالعه نداریم چیکار باید بکنیم؟
و حسین پاسخ می داد: 🔻
💥مسئولیت ما در حال حاضر، مسئولیتی جهانیه، یعنی این انقلاب، انقلاب جهانیه.
🗯گمون نکنید کشور عراق با ما درگیر شده و کار ما فقط باید دفاع باشه.
🔹بینش روشن حسین در آن سن، برای خیلی ها قابل درک نبود.
🔸او با بینشی که داشت موقعیت ها را خیلی خوب درک
می کرد.
💢این درک را در قالب جلسات تحلیلی برای ما توضیح می داد و باعث شده بود که ما هم مسائل را شفاف تر درک کنیم.
♨️دوست داشت علمش را در اختیار دیگران بگذارد.
می گفت:🔻
💬دوست دارم در آینده دانشمندی باشم که فقط برای مردم سخنرانی کنم و مردم رو به پیروی از ولی فقیه دعوت کنم.
💥دوست داشت شبیه دکتر سنگری باشد.
راوی: خیر علی زمانی
عنوان کتاب: #فروردین_61
#شهید_حسین_بیدخ
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍یکی از ویژگی های حمید این بود که وقتی حدیثی می خواند؛ مقید بود که حتما به آن عمل کند.
💥او مرد عمل بود و بیشتر از آنکه حرف بزند عمل می کرد.
راوی: آقای احمد آل کجباف(دوست و همرزم)
عنوان کتاب: #راه_ناتمام
#شهید_حمید_محمود_نژاد
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea