سربلندم کردی اما سر به زیری می کنی
از جهاز سادهء خود گردگیری می کنی
یادگار مصطفی، این یادگاری پیشکش!
با سر و پهلوی زخمی، خانه داری پیشکش!
آب و جارو می زنی با دردت این ویرانه را
روز آخر از چه می ریزی به هم این خانه را؟
پهلوان خیبرت بودم، زمینگیرم نکن
پیر هجده ساله ام از زندگی سیرم نکن
از که پنهان می کنی ابرو و چشم تار را؟
می شویم با گریه ام خون روی دیوار را
بی عصا آرام، خود را می کشانی پشت در
خاک روی چادرت را می تکانی پشت در
من بمیرم دست تو درد آمده ناخواسته
پینهء دستم مگر اصلاً مداوا خواسته؟
چوب این دستاس را گیرم که چرخاندی به زور
کاش صورت را نمی بردی در اطراف تنور
حوری آتش گرفته، شمع را آتش نزن
با سکوت آخرت این جمع را آتش نزن
حرف کوچه می شود، حرفی بزن فوراً مرو
پیش مردم آبرویم می رود، بی من مرو
از پر شال لباسم ذوالفقارم را بِکن
بسترت را جمع کن، جایش مزارم را بِکن
ختم قرآن می کنم ای کوثر قرآن من
میوهء ختمت شود خرمای نخلستان من
زحمتت دادم عزیزم، شوهرت را کن حلال
من نمی دانم چه میخواهی بگویی با بلال
دیدن روی کبودت روزی لاهوت شد
خنده کردی فاطمه تا صحبت تابوت شد
صحبت تابوت شد، فکر حسن را کرده ای
فکر او نه! فکر شاه بی کفن را کرده ای
تیرها که روی تابوت حسن صف می کشند
بعد آن دور عبا و پیرهن صف می کشند
وای از آنکه حرمتت با شور و شینت بشکند
وای از آنکه کاسهء آب حسینت بشکند
#حضرت_زهرا_س
#شهادت
#فاطمیه
@reza_dinparvar101
چندین خراب مست با هم سر رسیدند
سجاده را از زیر پاهایم کشیدند
اهل و عیالم دیگر از من دل بریدند
دنبال من در کوی و برزن می دویدند
دیوارهای شهر از من می شنیدند
وای از کسی که بسته شد در کوچه دستش!
گاهی زند آتش به جان ها یک تبسم
میسوختم پیش نگاه سرد مردم
مضطر شدم وقتی که آمد حرف هیزم
شد قامتم در احتراق شعله ها گم
گفتم چه ها کرده مدینه با تو خانم
ای وای از مردان دگم و شب پرستش!
گرچه مرا در کوچه و بازار بردند
گرچه به آتش خانهء من را سپردند
گلهای من سیلی ز نامحرم نخوردند
یا در کنار خوارها تنها نمردند
کم می شدند اطفال وقتی می شمردند
وای از بیابان، از فرازش، از نشستش!
سجاده و آتش، حرم، گوال، نیزه
می بُرد در روضه مرا از حال، نیزه
می کَند از پای زنان، خلخال، نیزه
محمل وسط، از پیش و از دنبال، نیزه
بارید خون، در وقت استهلال، نیزه
گفتند با قاری نی، ای ناز شستش!
#امام_صادق_ع
#شهادت
@reza_dinparvar101
شرحی کنار سورهء کوثر گذاشتی
بر روی صفحه، لالهء پرپر گذاشتی
طرز نفس نفس زدنت میکشد مرا
آقاچه شد به روی زمین سر گذاشتی
حالی نداشتی و به هنگام هلهله
سر را به روی دامن مادر گذاشتی
کمتر به در بزن سر خود را، دلم شکست
با لکه های خون که روی در گذاشتی
یک آب گفتی و بغلش چند یا حسین
پهلوی آب روضهء دلبر گذاشتی
کف میزدند دور تو گرچه کنیزها
کی یک گلوی تشنه به خنجر گذاشتی
با این تنی که رفته غریبانه روی بام
غصه برای چند کبوتر گذاشتی
خواهر نداشتی بخورد سیلی از همه
جایی برای روضه معجر گذاشتی
#امام_جواد_ع
#شهادت
@reza_dinparvar101
زدم به آب در این سیل بی گداری که ...
شکسته است مرا خنده های یاری که ...
نشسته است ببیند چگونه خواهد خورد
ترک به تارک لبهای پر غباری که ...
به خاک حجره فتاده ز شدت عطش و
عذاب او شده این چشم آبداری که ...
گرفته اند به سخره به هلهله با رقص
کنیزها همه در گوشه و کناری که ...
مرا به یاد کسی بین قتلگاه انداخت
به یاد خستگی جسم آن سواری که ...
سرش به نیزه و انگشترش به یغما رفت
و می شنید به گوشش یکی دو باری که ...
حرم شلوغ شد و آن وسط زنی می گفت:
غریب تشنه تو حال مرا نداری که.
چه خوب شد که مرا خواهری نبوده و نیست
که خون شود به دلش در همین دیاری که ...
تنم سه روز و سه شب روی خاک می افتد
کبوتران حرم می کنند کاری که ...
گریز روضهء کرب و بلاست تا محشر
گریز روضهء این درد بی شماری که ...
صدای کاسه شکستن به جان من انداخت.
در این کویر شده اشک، آب باریکه.
#امام_جواد_ع
#شهادت
@reza_dinparvar101
جانا حسینی باش و پای نصر خود باش
این مُلک، زندان است! فکر حصر خود باش
ای آنکه می گردی به دنبال شهادت
سرباز گمنام امام عصر خود باش
#محرم
#مناجات_امام_زمان_عج
#شهادت
@reza_dinparvar101
اگرچه خلقت دنیا ز نور پنج تن باشد
کریم اهل بیت ما فقط باید حسن باشد
حسن جان و حسن جانان، حسن ایمان، حسن قرآن
بگو ذکرحسن هرجا مجالی بر سخن باشد
حسین آقاست می دانم، خود من نوکرش امّا
حسن اولاست هرجا که شهید بی کفن باشد
چه فرقی می کند وقتی کریمی دوستت دارد...
گدای پشت در مانده، گدایی مثل من باشد
به کاهی، کوه عصیان مرا بخشیده ممنونم
ندیدم هیچ آقایی چنین با حُسن ظن باشد
شرف دارد بقیع او به کاخ هر سلیمانی
شرف دارد به هر سنگی، اگر سنگ یمن باشد
همه گفتند حسین و گفت پیغمبر، حسن جانم
که باید بعد زهرا و علی، او ممتحن باشد
تصور کن که دور سفره او دشمنان جمعند
تصور کن زن او هم حسابی بددهن باشد
کنار ذکر یامحسن، خدا اسم حسن آورد*
به آن معنا که پشت در یکی شان خط شکن باشد
همانکه هیزم آورده، دو تا دست ِبزَن دارد
حسن شد مادری اصلاً که کارش سوختن باشد
کنار چادر خاکی به خاک افتاد و بعد آن
مقرر شد مزارش خاکی و بی سینه زن باشد
*یامحسن بحق الحسن(ع)
#امام_حسن_ع
#شهادت
#صفر
@reza_dinparvar101
رضا که بین خراسان، صدای او پیچید
میان کوچه زمین خورد و پای او پیچید
شرار زهر، خودش را روی جگر انداخت
امام ما تک و تنها عبا به سر انداخت
به حجره، بی نفس و قدخمیده آمده بود
دراین مسیر، کشیده کشیده آمده بود
گلیم خانه ی خود را کنار اگر زده است
به کربلا دل زارش دوباره پر زده است
#امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت
@reza_dinparvar101
در لوای علم، کارم روضه خوانی بوده است
چند سالم بوده که قدم کمانی بوده است
باقرم، آنکس که پیرم کرده اند از کودکی
موقع دشنام، سیرم کرده اند از کودکی
#امام_باقر_ع
#شهادت
@reza_dinparvar101
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گریه و روضه به پا بود اگر می دید آب
چون دلش سوخت پس از پر زدن طفل رباب
دید بین غل و زنجیر عقب قافله اش
روی گهوارهء نی چشم علی رفته به خواب
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
@reza_dinparvar101