فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 آیت الله مجتهدی تهرانی(رحمت الله علیه)
📚 شرح دعای روز #بیستم ماه مبارک رمضان
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
@rkhanjani
🖤حضرت زهرا درشبهای قدر🖤
🍃نقل است که حضرت زهرا(س)
به دلیل اهمیت شبهای قدر، در روز بچهها را میخوابانید تا، کاملاً استراحت کنند و غذای کمتری به آنان میداد تا بدین گونه زمینه و موقعیت بهتر و مطلوبتری از نظر جسمی و روحی برای شب زندهداری داشته باشند.
👈ایشان به حدی در این کار جدی و قاطع بودند، که امیرالمؤمنین(ع) در این باره میفرمود:
✨وَ کَانَتْ فَاطِمَةُ ع لَا تَدَعُ أَحَداً مِنْ أَهْلِهَا یَنَامُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ تُدَاوِیهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعَامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَهَا مِنَ النَّهَارِ وَ تَقُولُ :مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَیْرَهَا.»
✨«فاطمه(س) نمىگذاشت کسى از اهل خانه در شبهاى قدر به خواب رود به آنان غذاى کم مىداد و از روز قبل براى احیاى شب قدر آماده مىشد و مىفرمود:
محروم کسى است که از برکات این شب محروم باشد.
📚مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج7، ص470
#مادری
#شکوه_مادری
@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت پدر🥀
اول مظلوم عالم...🖤
@rkhanjani
فرصت شب قدر.mp3
5.99M
⚡️ شب قدر، فرصتِ استثنائی برای سبقت به خدا و سبقت به رسول خدا و ولیّ خداست.
در شب قدر، باطن عالَم برای سبقت پیدا کردنِ ما مهیا شده است.
⚡️ شب قدر فرصت توبه و تسویهحساب با تعلقات دنیایی است.
@rkhanjani
#دام_شیطان 🔥
#قسمت_سوم 🎬
سمیرا هرچه پرسید چی شده؟ اصلاً قدرت تکلّم نداشتم ...
فوری رفتم تو خونه و به مادرم گفتم سردرد دارم ، میخوام استراحت کنم ...
اما در حقیقت میخواستم کمی فکر کنم...مبهوت بودم....گیج بودم.....
کلاس گیتار روزهای زوج بود اما اینقد حالم بد بود که فرداش نتونستم برم کلاسهای دانشگاه.
روز دوشنبه رسید .
قبل از ساعت کلاس گیتار زنگ زدم به سمیرا و گفتم : سمیرا جان من حالم خوش نیست امروز کلاس گیتار نمیام.
شایددیگه اصلا نیام...
هرچه سمیرا اصرار کرد چته؟ ,بهانهی سردرد آوردم.
نزدیکای ساعت کلاس گیتاربود یک دلشوره ی عجیب افتاد به جونم.
یک نیرویی بهم میگفت اگر توخونه بمونی یه طوریت میشه.
مامانم یک ماهی میشد آرایشگاه زنانه زده بود،رفته بود سرکارش.
دیدم حالم اینجوریه، گفتم میزنم ازخونه بیرون ، یه گشت میزنم ویک سرهم به مامان میزنم، حالم که بهتر شد برمیگردم خونه.
رفتم سمت کمد لباسام.
یه مانتو آبی نفتی داشتم، دست جلو بردم برش دارم بپوشمش .
یهو دیدم مانتو قرمزم که مال چند سال پیش بود تنمه!
از ترس یه جیغ کشیدم، آخه من مانتو نپوشیده بودم ، خواستم دکمه هاشو بازکنم ,انگاری قفل شده بود,از ترسم گریه میکردم یک هو صدا در حیاط بلند شد که با شدت بسته شد، داشت روح از بدنم بیرون میشد از عمق وجودم جیغ کشیدم.
یکدفعه صدای بابا را شنیدم که گفت چیه دخترم ؟چرا گریه میکنی ؟؟
خودم را انداختم بغلش ,گفتم بابا منو ببر بیرون ,اینجا میترسم.
بابا گفت:من یه جایی کار دارم ,الانم اومدم یک سری مدارک ببرم,بیا باهم بریم من به کارام میرسم تو هم یک گشتی بزن.
چادرم را پوشیدم یه گردنبند عقیق که روش (وان یکاد..) نوشته بود ,داشتم که کنار در هال اویزون بود,برش داشتم انداختمش گردنم و سوار ماشین شدم و منتظر بابا موندم.
بابا سوار شد وحرکت کردیم ,انقد تو فکر بودم که نپرسیدم کجا میریم ,فقط میخواستم خونه نباشم.
بابا ماشین را پارک کرد وگفت:عزیزم تا من این مدارک را میدم تو هم یه گشت بزن وبیا.
پیاده شدم تا اطرافم را نگاه کردم ,دیدم خدای من جلوی ساختمانی هستم که کلاس گیتارم اونجا بود!
پنجره ی کلاس را نگاه کردم,استادسلمانی با همون خنده ی کریهاش بهم اشاره کرد برم داخل...
انگار اختیاری در کار نبود,بدون اینکه خودم بخواهم پا گذاشتم داخل کلاس....
#ادامه_دارد ...
#رمان
@rkhanjani
#سلام_امام_زمانم
ای رفته سفر، یوسف گمگشته کجایی
هیهات از این خون دل و درد جدایی
دنیا شده لبریز ز ظلم و ستم و جور
ای کاش خــدا امـر کنـد تا که بیایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تصویری
همۀ بدیهایت را به خدا بگو...
وقتی بدیهات رو بگی خدا برای تکتکش کمکات خواهدکرد
@rkhanjani
#دام_شیطان 🔥
#قسمت_چهارم 🎬
داخل کلاس شدم.
سمیرا از دیدنم تعجب کرد.رفتم کنارش نشستم.
سمیرا گفت:تو که نمیخواستی بیای ، همراه من رسیدی که!....
اومدم بهش بگم که اصلاً دست خودم نبود، یه نگاه به سلمانی کردم، دیدم دستش را آورده جلوی بینیش و سرش رابه حالت نه تکون میده .... هیسسس
به سمیراگفتم:بعداً بهت میگم.
اما من هیچ وسیله و حتی دفتری و...همرام نیاورده بودم.
کلاس تموم شد.
من اصلاً یادم رفته بود ، شاید بابا منتظرم باشه.
اینقدر با ترس اومدم بیرون که گوشیم هم نیاورده بودم.
پا شدم که برم بیرون ، سلمانی صدام زد:خانوم سعادت شما بمونید کارتون دارم,نگران نباشید باباتون رفتن سرکارشون.....😳
دوباره گیج شدم.
یعنی این کیه فرشته است؟ اجنه است؟روانشناسه که ذهن را می خونه؟ این چیه و کیه؟؟؟
سمیرا گفت:توسالن منتظرت میمونم و رفت بیرون.
استاد یک صندلی نزدیک خودش گذاشت و خودشم نشست رو صندلی کناری و گفت:بیا بشین. راحت باش. ازمن نترس ، من آسیبی بهت نمیزنم.
با ترس نشستم و منتظر شدم که صحبت کند
سلمانی:وقتی باهات حرف میزنم به من نگاه کن! سرم را گرفتم بالا و نگاهش کردم.
دوباره آتیش تو چشماش بود اما اینبار نترسیدم.
سلمانی گفت:یه چیزی داره منو اذیت میکنه باید اون از طرف تو باشه ، ازخودت دورش کن تا حرف بزنیم .
گفتم :چی؟؟
_ یه گردنبد عقیق که حکاکی شده ...
وااای این را از کجا میدید ؟ آخه زیر مقنعه و چادرم بود!. 😳
درش آوردم و گفتم فقط و ان یکاده...
بردم طرفش ، یه جوری خودش را کشید کنار که ترسیدم...
گفت سریع بیاندازش بیرون...
گفتم آیهی قرآنه ...
گفت:تو هنوز درک حقیقی از قرآن نداری پس نمیتونی ازش استفاده کنی .
داد زد,زود بیاندازش....
به سرعت رفتم تو سالن گردنبند را دادم به سمیرا و بیاختیار برگشتم.
سلمانی:حالا خوب شد . بیا جلو، نگاهم کن...
رفتم نشستم
سلمانی:هیچ میدونی چهرهی تو خیلی عرفانی هست؟ اینجا باشی ,ازبین میره,این چهره باید تو یک گروه عرفانی به کمال برسه...
سلمانی حرف میزد و حرف میزد ، و من به شدت احساس خوابآلودگی میکردم.
بعدها فهمیدم اون جلسه ,سلمانی من را یه جورایی هیپنوتیزم کرده،
دیگه از ترس ساعت قبل خبری نبود ,برعکس فکر میکردم یه جورایی بهش وابسته شدم.
همینجور که حرف میزد,دستش را گذاشت روی دستم !
من دختر معتقدی بودم و تا به حال دست هیچ نامحرمی به من نخورده بود .
اما تو اون حالت نه تنها دستم را عقب نکشیدم بلکه گرمای عجیبی از دستش وارد بدنم میشد که برام خوشآیند بود!!!
وقتی دید مخالفتی با کارش نکردم,دوتا دستم را گرفت تو مشتش و گفت :اگر ما باهم اینجوری گره بخوریم تمام دنیا مال ماست .
#ادامه_دارد ...
#رمان
@rkhanjani
امیدورام پای دعاهای قشنگتون اینطوری امضا شه...
———🌻⃟————
@rkhanjani 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه ما در امر انتخاب رییس جمهور مسئولیم
تا افراد ناباب وارد نشوند
که تباه کنند کشور را
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
-----------💫‐-----------
@rkhanjani 🌱
💥 بهترین مسیر ادب شدن
🔸 اگه پدر و مادر بخوان فرزند خودشون رو با ادب بار بیارن یکی از نزدیک ترین و موثر ترین راه ها اینه که فرزندانشون رو با "محبت اهل بیت علیهم السلام" مودب کنند.
✅ مثلا کسی که فرزند خودش رو به جلسات هئیت میبره در واقع داره یه فرایند بسیار ارزشمند تربیتی رو طی میکنه.
👈🏼 وقتی کودک میبینه که پدر در جلسه هیئت، خیلی مودبانه و محترمانه نشسته و داره دعا میخونه این کار پدر، اثر تربیتی بسیار عالی در روح اون کودک خواهد داشت.
💢 چنین کودکی وقتی بزرگ بشه در هیچ شرایطی به ذهنش هم خطور نمیکنه که به اهل بیت علیهم السلام بی احترامی کنه.
@rkhanjani
🔹 دل شکسته
🔸 خدای سبحان گاهی مهمان پذیر است، گاهی مهمان می شود و گاهی هر دو.
▫️ گاهی مهمان پذیر است، مثل اینكه ماه مبارك رمضان تمام روزه دار ها به عنوان ضیوف الرحمان[1] مطرح اند؛ یعنی مهمانان الهی اند یا در سرزمین وحی حاجیان و معتمران اینها جزء ضیوف الرحمان[2] و مهمانان الهی هستند.
▫️ گاهی خدا مهمان می شود و افراد میزبان، فرمود: «أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُمْ»[3] من مهمان هر #دل_شكسته ام، چون این دل شكسته به غیر خدا تكیه نمی كند و هیچ پناهگاهی ندارد. فرمود: «أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُمْ» هر كسی دلش شكست ـ چون واقعاً انسان دل شكسته هیچ پناهگاهی ندارد جز اینكه «یا الله» بگوید ـ فرمود من آن جا حضور دارم و من مهمان آن دل هستم.
▫️ اگر كسی بیمار بود و #دل_شكسته بود و در سرزمین وحی بود یا شب قدر بود یا ماه مبارك رمضان بود هم از طرفی مهمان است و هم از طرفی مهماندار، بگوید «یا الله» می شنود!
[1]. امالی(للصدوق)، ص93؛ «قَدْ أَقْبَلَ إِلَیكُمْ شَهْرُ اللَّهِ … هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیافَةِ اللَّهِ وَ ...».
[2]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج4، ص189؛ «...أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلَام سُئِل ... قِیلَ لَهُ فَلِمَ حُرِّمَ الصِّیامُ أَیامَ التَّشْرِیقِ قَالَ لِأَنَّ الْقَوْمَ زُوَّارُ اللَّهِ وَ هُمْ فِی ضِیافَتِهِ وَ لَا یجْمُلُ بِمُضِیفٍ أَنْ یصَوِّمَ أَضْیافَه».
[3]. منیة المرید، ص123.
#ایت الله جوادی
@rkhanjani
ما نور لازمیم
به خودت قسم!
———🌻⃟————
@rkhanjani 🌱
❤️💘💔💘💔💘❤️
💔دل کودکتون رو نشکنید💔
💘وقتی میگی؛ اه یه بار نشد یه کاری رو درست انجام بدی
💔وقتی میگی؛ یه روز خوش ندارم از دست تو
توی این زندگی به خدا ذله شدم از دستت
🖤
وقتی میگی؛ کاش تو هم مثل دختر خاله ات یکم به فکر درس و مشقت بودی وقتی؛ جلوی بقیه دعواش می کنی و کتکش میزنی
☘️یادتون باشه؛ دل بچه ای که میشکنه شاید با هیچ بوس و نوازشی دیگه خوب نشه...
✅ نکته طلایی: مادرانی که دل کودک را می شکنند، آنها قبلا توسط پدر، به شیوه های مختلف، دلشکسته شده اند... پدر عزیز لطفا مراقب باش...
#تربیتی #دل #دعوا #والد
┏━━━🍃🍂━━━┓
@rkhanjani
┗━━━🍂🍃━━━┛
⚡️ شب قدرِ اصلی، واحد است و شب قدرِ هر سال، نازلهای از آن شب قدرِ واحد است.
«ما يک شب قدری در هر سال داريم که تکرار میشود و ترديدی در آن نيست؛ «تَنزَّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ». هر سال، ملائکه همراه با روح در شب قدر بر امامِ دوران نازل میشوند.
ولی يک شب قدری هم در کلِ عالم داریم که #ظرف_نزول_قرآن است و حقايق در آن نازل شده است. اين شب قدر، به وجود مقدس حضرت زهرا(س) تفسیر شده است.
اين روايت را در تفسير صافی ديدم که "حضرت فرمودند در شب قدر، همه حقايق، حتی #حقيقتِ_ولايت، تقدير شده است." اين يعنی شب قدر خيلی باعظمت است. از اينجاست که #مقدراتِ_همه_کائنات، از جمله اين امر عظيم شکل میگيرد.
اين شب قدر بلاتکرار است، و شب قدرِ هر سال، نازلهای و تجلیای از آن شب قدر واحد است.»
#استاد_میرباقری
@rkhanjani