eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
650 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍂🍂🍂🍂🍂 😌 🌼🍃هر سال بعضیها خونشون رو میکنند و و و حتی ماشینشون رو عوض میکنند... 🌼🍃شاید هر چند ماه یک بار و یا بیشتر تازه میخرند و را تازه و نو میکنند... ❣اما تا حالا به تازه کردن افتادی...؟ ❣آیا واقعا که در داریم نیاز به کردن ندارد؟ 🌼🍃قطعا هم مثل خونه مثل مثل و مثل و چیزهای دیگر نیاز به تازه کردن دارد و حتی از همه این چیزها است... ❣و رمضان فرصت برای تازه کردن است... 🌼🍃رمضان بیعتی دوباره با با بزرگوارمان و با عزیزمان با برنامه زندگیمان است... 🌼🍃روزه است که حتی به خاطر الله خوراکی که جلوی دستت را نمیخوای... 🌼🍃روزه یکی از است که در آن هیییچ نیست و را در روزه می‌شود کرد... 🌼🍃چون میتوانی و بخوری و و و هم خبردار نشوند و روزه کنی... 🌼🍃اما تو در تنهایی هم خدا لیوان آب خنک جلو دستت را و این یعنی و ... 😍و به خاطر همین است که یکتا روزه را تعیین نکرده و فرموده اجرش را خودم میدانم... 🌼🍃حتی به کاتبین هم نگفته که روزه فلان است... ❣این نشان دهنده والا و گرانبهای ماه رمضان نزد است... 🌼🍃شبهای رمضان حتما با و خلوتی داشته باش بخوان کن خیر بکن نگذار هیییچ کس خبردار شود... 🌼🍃همانطور که در روز با اخلاص عبادت داری بگذار در شب هم عبادتی داشته باشی... 🌼🍃برای روزهای زندگیت این عباداتی که در و انجام دادی به خواهد رسید... 🌼🍃روزه داری و شب زنده داری و حتی حال و هوای رمضان باعث شدن و ایمان می‌شود... 😔✋🏻 و برای کسی که به تازه و نو کردن چیزش است بجز در قلبش.... ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ 🆔➯ @khanjanidroos ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
💠در ادامه تکنیک های بیان احساس امروز به یک تکنیک دیگر اشاره می کنیم. 🔸از عبارت «من» استفاده کنید. با استفاده از عبارت «من» به جای عبارت «تو»، مسئولیت احساسات خود را به عهده بگیرید. به این عبارات دقت کنید و ببینیند چقدر سرزنش‌آمیز به نظر می رسد: «تو مرا دیوانه می کنی» «تو هرگز اجازه نمی دهی من یک کلمه حرف بزنم» 🔹ولی وقتی همین عبارت ها با کلمه «من» مطرح می شود، کمتر عصبانیت فرد مقابل را تحریک می کند و باعث می شود احساسات شما بیشتر شنیده شود: «من احساس گیجی می کنم» «من می خواهم الان حرف بزنم» ⛔️قبلا هم گفتیم در بیان احساس جداً از سرزنش کردن فرد مقابل بپرهیزید. در سرزنش کردن حتی اگر جمله را با «من» هم بیان نمایید، باز هم شنونده درگیر دفاع از خودش می شود و به احساس شما توجه نمی کند. «من احساس می کنم تو آدم بی انصافی هستی» با «تو آدم بی انصافی هستی» در بیان احساس، فرق چندانی ندارد و شما را به هدفتان نمی رساند. ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ 🌺@rkhanjani 🌸
💠تکنیک بعدی در بیان احساسات این است که در بیان احساس خود صادق باشید. 🔸گاهی اوقات به دلایل مختلف مثل خجالت کشیدن، ترس از بحث و درگیری و.... وسوسه می‌شوید که احساس خود را به صورت واقعی بیان نکنید. 🔹مثلا زمانی که با خانواده همسرتان شام خورده اید می گویید: «امشب خوب و بسیار لذّت‌بخش بود» در حالی که واقعاً تمام شب را خسته و ناراحت به نظر می‌رسیدید. ✅سعی کنید در مقابل این وسوسه ها برای دست‌کاری، تحریف یا کتمان واقعیت، مقاومت کنید. 🔸وقتی به همسرتان در مقابل احساسات واقعی خود دروغ میگویید، در واقع به خودتان نیز دروغ می گویید. این کار باعث می شود بعد از مدتی، شناخت شما نسبت به خودتان کم شود و دیگر زمانی که اضطراب، افسردگی یا خشم دارید، علت احساستان را ندانید. 🔹فراموش نکنید صداقت مساوی با خشمگین بودن، عصبانی بودن و ... نیست. شما می توانید در حالی که آرامش دارید احساس خود را با صداقت بیان کنید. ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ 🌺@rkhanjani 🌸
چند نکته در مورد بیان خواسته ها: نکته اول: 💠فقط یک رفتار خاص را درخواست کنید. این یک قاعده‌ی بسیار مهمی است. از همسرتان انتظار نداشته باشید که ارزش‌ها، ، امیال، انگیزش‌ها و خود را تغییر دهد. تغییر این ویژگی‌ها بسیار سخت است. مثل این‌که از کسی بخواهید که بلندتر یا باهوش‌تر باشد. اگر از افراد بخواهید که سعی کنند خصوصیاتی که در شخصیت آنها شکل گرفته را که بیشتر خارج از کنترل آگاهانه‌شان است، تغییر دهند، آنان احساس بدی خواهند داشت. برای مثال، وقتی از کسی بخواهید که «بیشتر با محبت» یا «کمتر خرده‌گیر» یا «مرتّب» باشد، چه معنایی دارد؟ این نوع درخواست‌ها به‌عنوان حملات شخصی تلقّی می‌شوند و احتمالاً به تغییر کمی منجر می‌شوند. 🔹 بنابراین بر رفتار قابل مشاهده و عینی تأکید کنید. اگر می‌خواهید همسرتان بیشتر بامحبت باشد، رفتارهایی را که برایتان به معنی بامحبت بودن هستند، توصیف کنید: «در مهمانی کنار من بنشین»،«روز تولّدم،برای من هدیه بخر». 🔸 اگر می‌خواهید همسرتان کمتر عیب‌جو باشد، باید رفتار مطلوب خود را مشخص کنید: «در مورد قبض تلفن خانه یا رانندگی کردن من، در حضور دیگران، ایراد نگیر». «وقتی در حال رانندگی هستم، زیاد اظهارنظر نکن». 🔹اگر می‌خواهید کسی مرتّب باشد، آن را در قالب رفتارهای مطلوب بیان کنید: «لباس‌های کثیف را در سبد بگذار»، «وقتی با ابزارها کار می‌کنی، آن‌ها را در جایشان بگذار ». ✅البته توجه داشته باشید امر و نهی زیاد باعث از بین رفتن تاثیر کلام شما می شود. سعی کنید خواسته های خود را به صورت متناوب مطرح کنید نه در یک جلسه. ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ 🏴@rkhanjani 🏴
💠در بیان درخواست هایتان، کاملاً عینی و منطقی باشید. واقعیت‌ها را بدون هرگونه تحلیل یا تفسیر، فقط بیان کنید. از زبان بحث برانگیز بپرهیزید. نگویید «اینجا یک آشغال‌دانی است». به جای آن بگویید «بعضی وقت‌ها، ظرف‌های کثیف در ظرف‌شویی و لباس‌های کثیف در کف اتاق به حال خود رها می‌شود». ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ 🏴@rkhanjani 🏴
💠 تکنیک دیگر در بیان احساس این است که بین احساس و رفتارتان همخوانی وجود داشته باشد. 🔸وقتی تن صدا و زبان بدن شما با حرف‌هایتان هماهنگ نیست، باعث گیج شدن فرد مقابل می شوید، وقتی می‌گویید «من غمگین هستم» در حالی که لبخند می‌زنید و شادی می‌کنید، فکر می‌کنید همسرتان کدام را باور می‌کند؟ حرف‌های شما را یا اعمال شما را؟ 🔹اگر متوجّه شوید که زبان بدن شما با گفته‌هایتان ناهمخوان است، این وضعیت ممکن است نشان‌دهنده‌ی آن باشد که احساسی که شما درباره‌ی موضوع دارید، واقعاً متفاوت از آن چیزی است که تصوّر می‌کنید؛ بنابراین کمی بیشتر به درونتان بنگرید و دوباره احساستان را بررسی کنید. 🔸از طرف دیگر، ممکن است عادت‌ داشته باشید که موقع دادن خبرهای بد بخندید، یا هنگام شوخی کردن اخم کنید، یا سبک‌های ناهمخوان دیگری داشته باشید. در صورت لزوم آن‌قدر جلوی آینه تمرین کنید تا حالت بدن، تُن صدا، حرکات و ژست‌هایتان با آنچه واقعاً احساس می‌کنید، هماهنگ شوند. ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ 🌺@rkhanjani
چند نکته در مورد بیان خواسته ها: 💠هم‌زمان چیزهای زیادی را درخواست نکنید. ✅شما باید به یک موقعیت خاص و بر یک یا دو تغییر رفتاری تأکید کنید. ارائه‌ی فهرست مفصّلی از تغییرات، برای همسرتان خسته کننده خواهد بود. ▶️مثلا اگر می خواهید همسرتان نظم بیشتری داشته باشد، به شما بیشتر محبت کند، به ظاهرش بیشتر برسد، با بچه ها بیشتر بازی کند و .... همه این خواسته ها را در یک گفتگو مطرح نکنید. ابتدا آن رفتاری که اولویت دارد را درخواست کنید و به او کمک کنید آن رفتار را انجام دهد، سپس به درخواست بعدی بپردازید. ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ 🏴@rkhanjani 🏴
✅ميخواستم بپرسم اياخانمي که اهل روزه ونمازوواجبات ومحرمات هست ميتونه باپسري که اهل نمازوروزه نيست ازدواج کنه وباهم کناربياين يابه مشکل برميخورن ؟ در ازدواج موفق لازم است دختر و پسر به بلوغ و پختگي هاي جسمي، جنسي، شناختي، هيجاني، عاطفي، معنوي و اقتصادي رسيده باشند و پسر به عنوان سرپرست خانواده بايد بتواند نفقه يك زندگي را بدهد؛ يعني از نظر اقتصادي بالغ باشد. فردي كاري باشد و درآمد داشته باشد و بتواند متناسب با شأن همسرش نفقه( غذا، پوشاك، مسكن و..) بدهد. پختگي اقتصادي در محيط ها و شهرهاي مختلف رنگ و جلوه هاي خاص خود را دارد. نيز در ازدواج موفق تناسب هاي زير ضروري است: مذهبي، اعتقادي، صفات اخلاقي، خصلت هاي شخصيتي، سني، فرهنگي، خانوادگي، تحصيلي، هوشي، اقتصادي، اجتماعي. بنابراين 1- فردي كه قدرت ندارد و زود قهر مي كند و يا خشمگين مي شود و دست بزن دارد يا فحاشي مي كند و داد و فرياد، از نظر بالغ نيست. 2- فردي كه را رعايت نمي كند و پيوسته انتظار دارد همسرش به او و خانواده و اقوامش احترام بگذارد ولي حرمت همسر، خانواده و اقوامش را ندارد از نظر اجتماعي بالغ نيست. 3- فردي كه شرايط ازدواج مانند كار و مسكن حتي اجاره اي را ندارد و درآمد يك زندگي متوسط را ندارد و انتظار دارد با خانواده اي مرفه وصلت كند از نظر بالغ نيست. 4- فردي كه احساسي به ازدواج فكر مي كند و تناسب هاي اعتقادي و مذهبي، اخلاقي، شخصيتي، فرهنگي، سني، اقتصادي، اجتماعي و..را در نظر نمي گيرد به «بلوغ شناختي» نرسيده است. 5- فردي كه در فرهنگ ايراني، تفاوت هاي شديد رسومات و فرهنگ را در نظر نمي گيرد و مي گويد اصل دختر و پسر هستند و مخالفت خانواده اهميتي ندارد از نظر بالغ و واقع بين نيست . تصميم عاقلانه اين كه جواني (دختر يا پسر) بگويد من با فلان شرايط كنار مي آيم قابل اعتنا نيست. چه بسا الان براي رسيدن به طرف مقابل از روي تصميم بگيرد ولي به خاطر شرايط شخصيتي و روحي واقعا در عمل نتواند به قول خودش عمل كند. اختلاف مذهبي يكي از علل مشاجرات و طلاق ها اختلاف مذهبي است. اگر هردو اخلاقي باشند و تناسب هاي ديگر قوي باشد و قدرت سازگاري بالا باشد و دختر خواستگار ديگري نداشته باشد مي توانند اين ازدواج را زير نظر مشاور ازدواج به صورت حضوري بررسي كنند و اگر تأييد شد بعد از ازدواج هم با راهنمايي مشاور زندگي شروع كنند تا قدرت سازگاري را بالا ببرند و در زندگي به خصوص تربيت فرزند گرفتار اختلاف و مشاجره از اين بعد نشوند. 🌸حضرت امام حسن (عليه السلام): « زَوِّجْها مِنْ رَجُلٍ تَقىٍّ فَاِنَّهُ اِنْ اَحَبَّها اَكْرَمَها وَ اِنْ اَبْغَضَها لَمْ يَظْلِمْها » دخترت را به ازدواج مردى با تقوا درآور؛ زيرا اگر دخترت را دوست داشته باشد، گرامى اش مى دارد و اگر دوستش نداشته باشد به او ظلم نمى كند. 💠مكارم الاخلاق، ص ۲۰۴ 💞 ☘💞@rkhanjani 💞☘💞☘💞
💠 گفتن یک کلمه «ممنونم» برای هر خدمتِ (ولو خدمتی به کوچکی دادن قاشق به شما بر سر سفره) به ظاهر است اما تاثیر زیادی بر طرز و رفتارهای بعدی همسرتان دارد. 💠در واقع با گفتن این جمله، ثابت می‌کنید که و قدرشناس هر کاری که برای شما انجام می‌دهد، هستید. 💠در نتیجه، همسرتان خواهد کرد که به تک تک کارهایی که برایتان انجام می‌دهد، داشته و آگاهید لذا سعی می‌کند به رفتارهای خوبش دهد و همیشه در بهشتِ نگاهِ قدردان شما ببرد. 🔸خدای متعال می فرماید: لَئِن شَکَرتُم لَأزِیدَنَّکُم وَ لَئِن کَفَرتُم إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ؛ اگر سپاسگزار باشید نعمت بر شما فراوان نازل می شود و چنانچه ناسپاسی کنید، عذاب خدا شدید است.(1) 📚سوره ابراهیم: آیه7 @rkhanjani
✅پرسش: اياخانمي که اهل روزه ونمازوواجبات ومحرمات هست ميتونه باپسري که اهل نمازوروزه نيست ازدواج کنه وباهم کناربياين يابه مشکل برميخورن ؟ 🍃 در ازدواج موفق لازم است دختر و پسر به بلوغ و پختگي هاي جسمي، جنسي، شناختي، هيجاني، عاطفي، معنوي و اقتصادي رسيده باشند و پسر به عنوان سرپرست خانواده بايد بتواند نفقه يك زندگي را بدهد؛ يعني از نظر اقتصادي بالغ باشد. فردي كاري باشد و درآمد داشته باشد و بتواند متناسب با شأن همسرش نفقه( غذا، پوشاك، مسكن و..) بدهد. پختگي اقتصادي در محيط ها و شهرهاي مختلف رنگ و جلوه هاي خاص خود را دارد. نيز در ازدواج موفق تناسب هاي زير ضروري است: مذهبي، اعتقادي، صفات اخلاقي، خصلت هاي شخصيتي، سني، فرهنگي، خانوادگي، تحصيلي، هوشي، اقتصادي، اجتماعي. بنابراين؛ 1- فردي كه قدرت ندارد و زود قهر مي كند و يا خشمگين مي شود و دست بزن دارد يا فحاشي مي كند و داد و فرياد، از نظر بالغ نيست. 2- فردي كه را رعايت نمي كند و پيوسته انتظار دارد همسرش به او و خانواده و اقوامش احترام بگذارد ولي حرمت همسر، خانواده و اقوامش را ندارد از نظر اجتماعي بالغ نيست. 3- فردي كه شرايط ازدواج مانند كار و مسكن حتي اجاره اي را ندارد و درآمد يك زندگي متوسط را ندارد و انتظار دارد با خانواده اي مرفه وصلت كند از نظر بالغ نيست. 4- فردي كه احساسي به ازدواج فكر مي كند و تناسب هاي اعتقادي و مذهبي، اخلاقي، شخصيتي، فرهنگي، سني، اقتصادي، اجتماعي و..را در نظر نمي گيرد به «بلوغ شناختي» نرسيده است. 5- فردي كه در فرهنگ ايراني، تفاوت هاي شديد رسومات و فرهنگ را در نظر نمي گيرد و مي گويد اصل دختر و پسر هستند و مخالفت خانواده اهميتي ندارد از نظر بالغ و واقع بين نيست تصميم عاقلانه اين كه جواني (دختر يا پسر) بگويد من با فلان شرايط كنار مي آيم قابل اعتنا نيست. چه بسا الان براي رسيدن به طرف مقابل از روي تصميم بگيرد ولي به خاطر شرايط شخصيتي و روحي واقعا در عمل نتواند به قول خودش عمل كند. اختلاف مذهبي يكي از علل مشاجرات و طلاق ها اختلاف مذهبي است. اگر هردو اخلاقي باشند و تناسب هاي ديگر قوي باشد و قدرت سازگاري بالا باشد و دختر خواستگار ديگري نداشته باشد مي توانند اين ازدواج را زير نظر مشاور ازدواج به صورت حضوري بررسي كنند و اگر تأييد شد بعد از ازدواج هم با راهنمايي مشاور زندگي شروع كنند تا قدرت سازگاري را بالا ببرند و در زندگي به خصوص تربيت فرزند گرفتار اختلاف و مشاجره از اين بعد نشوند. 🌸حضرت امام حسن (عليه السلام): « زَوِّجْها مِنْ رَجُلٍ تَقىٍّ فَاِنَّهُ اِنْ اَحَبَّها اَكْرَمَها وَ اِنْ اَبْغَضَها لَمْ يَظْلِمْها » دخترت را به ازدواج مردى با تقوا درآور؛ زيرا اگر دخترت را دوست داشته باشد، گرامى اش مى دارد و اگر دوستش نداشته باشد به او ظلم نمى كند. 💠مكارم الاخلاق، ص ۲۰۴ 🌺 ☘🌺@rkhanjani 🌺☘🌺
❣ 🍃چه شود روزی که صبحم 🌤را با سلامِ به شما خوش🌸بو کنم 😍 🍃مولای من هرگاه می دهم بند بند وجودم لبخندتان ☺️را می کند✔️ عليٰ آلِ يٰس ... 🌸🍃 @rkhanjani
سن ازدواج چ موقعي است ومنظور از شرايط ازدواج چيست؟ در ازدواج موفق لازم است دختر و پسر به بلوغ و پختگي هاي جسمي، جنسي، شناختي، هيجاني، عاطفي، معنوي و اقتصادي رسيده باشند و پسر به عنوان سرپرست خانواده بايد بتواند نفقه يك زندگي را بدهد؛ يعني از نظر اقتصادي بالغ باشد. فردي كاري باشد و درآمد داشته باشد و بتواند متناسب با شأن همسرش نفقه( غذا، پوشاك، مسكن و..) بدهد. پختگي اقتصادي در محيط ها و شهرهاي مختلف رنگ و جلوه هاي خاص خود را دارد. نيز در ازدواج موفق تناسب هاي زير ضروري است: مذهبي، اعتقادي، صفات اخلاقي، خصلت هاي شخصيتي، سني، فرهنگي، خانوادگي، تحصيلي، هوشي، اقتصادي، اجتماعي. بنابراين 1- فردي كه قدرت ندارد و زود قهر مي كند و يا خشمگين مي شود و دست بزن دارد يا فحاشي مي كند و داد و فرياد، از نظر بالغ نيست. 2- فردي كه را رعايت نمي كند و پيوسته انتظار دارد همسرش به او و خانواده و اقوامش احترام بگذارد ولي حرمت همسر، خانواده و اقوامش را ندارد از نظر اجتماعي بالغ نيست. 3- فردي كه شرايط ازدواج مانند كار و مسكن حتي اجاره اي را ندارد و درآمد يك زندگي متوسط را ندارد و انتظار دارد با خانواده اي مرفه وصلت كند از نظر بالغ نيست. 4- فردي كه احساسي به ازدواج فكر مي كند و تناسب هاي اعتقادي و مذهبي، اخلاقي، شخصيتي، فرهنگي، سني، اقتصادي، اجتماعي و..را در نظر نمي گيرد به «بلوغ شناختي» نرسيده است. 5- فردي كه در فرهنگ ايراني تفاوت هاي شديد رسومات و فرهنگ را در نظر نمي گيرد و مي گويد اصل دختر و پسر هستند و مخالفت خانواده اهميتي ندارد از نظر بالغ و واقع بين نيست تصميم عاقلانه اين كه جواني (دختر يا پسر) بگويد من با فلان شرايط كنار مي آيم قابل اعتنا نيست. چه بسا الان براي رسيدن به طرف مقابل از روي تصميم بگيرد ولي به خاطر شرايط شخصيتي و روحي واقعا در عمل نتواند به قول خودش عمل كند. بنابراين بايد تناسب ها و قدرت سازگاري تان زير نظر مشاور ازدواج به صورت حضوري بررسي شود. معمولا در جامعه ما پسران در سن 25-27 سالگي به بلوغ نسبي مي رسند ولي اين يك نسخه كلي نيست ممكن است فردي در سن بيست سالگي واقعا بالغ باشد ولي فردي با مدرك دكترا در سن سي سالگي بالغ نباشد. @rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_هفدهم 💠 ما زن‌ها همچنان گوشه آشپزخانه پنهان شده و دیگر کارمان از ترس گذشت
✍️ 💠 در این قحط ، چشمانم بی‌دریغ می‌بارید و در هوای بهاری حضور حیدرم، لب‌هایم می‌خندید و با همین حال به‌هم ریخته جواب دادم :«گوشی شارژ نداشت. الان موتور برق اوردن گوشی رو شارژ کردم.» توجیهم تمام شد و او چیزی نگفت که با دلخوری دلیل آوردم :«تقصیر من نبود!» و او دلش در هوای دیگری می‌پرید و با بغضی که گلوگیرش شده بود نجوا کرد :«دلم برا صدات تنگ شده، دلم می‌خواد فقط برام حرف بزنی!» و با ضرب سرانگشت طوری تار دلم را لرزاند که آهنگ آرامشم به هم ریخت. 💠 با هر نفسم تنها هق هق گریه به گوشش می‌رسید و او همچنان ساکت پای دلم نشسته بود تا آرامم کند. نمی‌دانستم چقدر فرصت دارم که جام ترس و تلخی دیشب را یکجا در جانش پیمانه کردم و تا ساکت نشدم نفهمیدم شبنم اشک روی نفس‌هایش نم زده است. 💠 قصه غم‌هایم که تمام شد، نفس بلندی کشید تا راه گلویش از بغض باز شود و نازم را کشید :«نرجس جان! می‌تونی چند روز دیگه تحمل کنی؟» از سکوت سنگین و غمگینم فهمید این تا چه اندازه سخت است که دست دلم را گرفت :«والله یه لحظه از جلو چشمام کنار نمیرید! فکر اینکه یه وقت خدای نکرده زبونم لال...» 💠 و من از حرارت لحنش فهمیدم کابوس ما آتشش می‌زند که دیگر صدایش بالا نیامد، خاکستر نفسش گوشم را پُر کرد و حرف را به جایی دیگر کشید :«دیشب دست به دامن (علیه‌السلام) شدم، گفتم من بمیرم که جلو چشمت به (سلام‌الله‌علیها) جسارت کردن! من نرجس و خواهرام رو دست شما می‌سپرم!» از و توکل عاشقانه‌اش تمام ذرات بدنم به لرزه افتاد و دل او در آسمان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) پرواز می‌کرد :«نرجس! شماها امانت من دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هستید، پس از هیچی نترسید! خود آقا مراقبتونه تا من بیام و امانتم رو ازش بگیرم!» 💠 همین عهد آخرین حرفش بود، خبر داد با شروع عملیات شاید کمتر بتواند تماس بگیرد و با چه حسرتی از هم خداحافظی کردیم. از اتاق که بیرون آمدم دیدم حیدر با عمو تماس گرفته تا از حال همه باخبر شود، ولی گریه‌های یوسف اجازه نمی‌داد صدا به صدا برسد. حلیه دیگر نفسی برایش نمانده بود که عباس یوسف را در آغوش کشید و به اتاق دیگری برد. 💠 لب‌های روزه‌دار عباس از خشکی تَرک خورده و از رنگ پژمرده صورتش پیدا بود دیشب یک قطره آب نخورده، اما می‌ترسیدم این یوسف چهار ماهه را تلف کند که دنبالش رفتم و با بی‌قراری پرسیدم :«پس هلی‌کوپترها کی میان؟» دور اتاق می‌چرخید و دیگر نمی‌دانست یوسف را چطور آرام کند که دوباره پرسیدم :«آب هم میارن؟» از نگاهش نگرانی می‌بارید، مرتب زیر گلوی یوسف می‌دمید تا خنکش کند و یک کلمه پاسخ داد :«نمی‌دونم.» و از همین یک کلمه فهمیدم در دلش چه شده و شرمنده از اسفندی که بر آتشش پاشیده بودم، از اتاق بیرون آمدم. 💠 حلیه از درماندگی سرش را روی زانو گذاشته و زهرا و زینب خرده شیشه‌های فاجعه دیشب را از کف فرش جمع می‌کردند. من و زن‌عمو هم حیران حال یوسف شده بودیم که عمو از جا بلند شد و به پاشنه در نرسیده، زن‌عمو با ناامیدی پرسید :«کجا میری؟» 💠 دمپایی‌هایش را با بی‌تعادلی پوشید و دیگر صدایش به سختی شنیده می‌شد :«بچه داره هلاک میشه، میرم ببینم جایی آب پیدا میشه.» از روز نخست ، خانه ما پناه محله بود و عمو هم می‌دانست وقتی در این خانه آب تمام شود، خانه‌های دیگر هم اما طاقت گریه‌های یوسف را هم نداشت که از خانه فرار کرد. 💠 می‌دانستم عباس هم یوسف را به اتاق برده تا جلوی چشم مادرش پَرپَر نزند، اما شنیدن ضجه‌های کافی بود تا حال حلیه به هم بریزد که رو به زن‌عمو با بی‌قراری ناله زد :«بچه‌ام داره از دستم میره! چیکار کنم؟» و هنوز جمله‌اش به آخر نرسیده، غرش شدیدی آسمان شهر را به هم ریخت. به در و پنجره خانه، شیشه سالمی نمانده و صدا به‌قدری نزدیک شده بود که چهارچوب فلزی پنجره‌ها می‌لرزید. 💠 از ترس حمله دوباره، زینب و زهرا با از پنجره‌ها فاصله گرفتند و من دعا می‌کردم عمو تا خیلی دور نشده برگردد که عباس از اتاق بیرون دوید. یوسف را با همان حال پریشانش در آغوش حلیه رها کرد و همانطور که به‌سرعت به سمت در می‌رفت، صدا بلند کرد :«هلی‌کوپترها اومدن!» 💠 چشمان بی‌حال حلیه مثل اینکه دنیا را هدیه گرفته باشد، از شادی درخشید و ما پشت سر عباس بیرون دویدیم. از روی ایوان دو هلی‌کوپتر پیدا بود که به زمین مسطح مقابل باغ نزدیک می‌شدند. عباس با نگرانی پایین آمدن هلی‌کوپترها را تعقیب می‌کرد و زیر لب می‌گفت :«خدا کنه نزنه!»... ✍️نویسنده: 🌸 @rkhanjani