هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️دیدگاه اسلام در مورد «سؤال کردن» چیست؟
🔹هر انسانى در برابر انبوهى از #مجهولات و #مشكلات درباره خود و ديگران قرار دارد، كه گاه مربوط به مسائل #مادّى است و گاه #معنوى و كليد حلّ آنها غالباً #سؤال از #آگاهان و انديشمندان است. به همين دليل، #خداوند در عالَم تكوين و تشريع، درهاى #سؤال را به روى انسان گشوده است. از نظر تشريع در دستورات اسلامى نه تنها اجازه #سؤال به هر كس و درباره هر چيز داده شده است، بلكه به سؤال كردن امر كرده است. #قرآن_مجيد در دو آيه مى فرمايد: «فَاسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَاتَعْلَمُونَ» [۱] (از #آگاهان #سؤال كنيد اگر نمى دانيد).
🔹اميرمؤمنان #امام_علی (عليه السلام) در بعضى از كلمات پرمعنايش در #نهج_البلاغه ميفرمايد: «وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ يَعْلَمِ الشَّيْءَ أَنْ يَتَعَلَّمَهُ» (هيچ گاه كسى در فراگيرى #علم و #سؤال از مجهولات، شرم و حيا به خود راه ندهد). آرى، #سؤال كردن عيب نيست. عيب آن است كه انسان پرسش نكند و در #جهل و نادانى باقی بماند. جالب اين است كه در خطبه ۱۶۲ #سؤال كردن را #حقّى براى هر كس ذكر فرموده و اين معنا در مورد #جوانان و #نوجوانان بسيار مهمتر است، چرا كه آنها داراى مجهولات فراوان از نظر تكوين و #آفرينش هستند.
🔹خداوند نیز، #حسّ_كنجكاوى و جستجوگرى را در ذات انسان قرار داده است. #انسان، همواره مايل است از چيزهايى كه نمى داند، بپرسد و بداند. اين حسّ در جوانان و نوجوانان شديدتر است؛ به سبب همان نيازى كه دارند، گاه آن قدر پدر و مادر را سؤال پيچ مى كنند كه داد و فريادشان بلند مى شود؛ در حالى كه وظيفه آنها اين است كه با محبّت و مدارا به اين نياز روحى شان پاسخ مثبت دهند. آنچه را مى دانند، در اختيارشان بگذارند و آنچه را نمى دانند به كسانى كه مى دانند ارجاع دهند.
🔹بعضى فكر مى كنند اگر از مسائل #اصول_عقايد سؤال كنند نشانه كفر و بى اعتقادى است، در حالى كه اين پرسش ها براى #تحقيق بيشتر و استحكام بخشيدن به #عقيده است. #دانشمندان و آگاهان، به ويژه #عالِمان_دينى وظيفه دارند كه در هر حال و در هر شرايط، براى پاسخ به #سؤالات اعلام آمادگى كنند و با محبّت و احترام از #پرسش_كنندگان استقبال كنند و فراموش نكنند كه بر اساس روايتى كه از اميرالمؤمنين #امام_على (عليه السلام) نقل شده، چنين وظيفه اى بر دوش دارند: «خداوند از #افراد_نادان، پيمانِ فراگيرى علم نگرفته، مگر آنكه پيش از آن از #دانشمندان، پيمان آموزش گرفته است». [۳]
🔹اين بحث را با ذكر چند حديث پر معنا پايان مى دهيم؛ #امام_صادق (عليه السلام) يكى از يارانش به نام «حمران بن أعين» را تشويق به سؤال كرد و فرمود: «مردم به اين علت، #هلاك و گمراه مى شوند كه #پرسش نمى كنند». [۴] #امام_علی (عليه السلام) مى فرمايد: «دلها قفل شده است و كليد آن، #سؤال است». [۵] از #رسول_خدا (صلّی الله علیه و آله) روايت شده كه: «#علم، خزانه هايى است و كليدهاى آن #سؤال است. خدا شما را رحمت كند، همواره سؤال كنيد؛ چرا كه چهار گروه براى آن پاداش داده مى شوند: سؤال كننده، پاسخ گوينده، كسانى كه در آنجا مستمعند و آنها كه بدان ها علاقه مندند». [۶]
🔹در تاريخ آمده كه: «در روز جنگ جمل، مرد عربى به #اميرمؤمنان (عليه السلام) عرض كرد: اى اميرمؤمنان! تو مى گويى خداوند يگانه است؟ [منظور از اين يگانگى چيست؟] مردم از هر سو به او حمله كردند. گفتند: اى مرد عرب، نمى بينى تمام فكر اميرمؤمنان متوجّه جنگ است؟ [هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد!] #امام (عليه السلام) فرمود: او را رها كنيد. چيزى كه اين مرد عرب مى خواهد، همان چيزى است كه ما از اين قوم مى خواهيم [ما هم از اين گروه، توحيد و يگانگى مى طلبيم و جنگ براى فراگيرى اين تعليمات مقدّس است]». [۷]
پی نوشتها؛
[۱] نحل، آيه ۴۳؛ انبياء، آيه ۷. [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت، قم، چ ۱، ص ۴۸۲، حکمت ۸۲. [۳] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۱، ص ۴۱. [۴] الكافی، همان، ص ۴۰. [۵] غرر الحكم و درر الكلم، دارالكتاب الإسلامی، چ ۲، ص ۷۶، حکمت ۱۴۶۵. [۶] كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، صفوة الس مؤسسة الرسالة، چ ۵، ج ۱۰، ص ۲۳۰، ح ۲۸۶۶۲. [۷] شرح آن را در كتاب التوحيد، ابن بابويه، جامعه مدرسين، چ ۱، ص ۸۳، باب ۳ (معنى الواحد و التوحيد و الموحد) مطالعه فرماييد.
📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه، چ اول، ج ۶، ص ۲۹۵
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#سوال #پرسش
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️احاطه علمی امام علی (علیه اسلام) به همه مسائل، از کجا نشأت گرفته بود؟
🔹#امام_علی (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۲۱۰ #نهج_البلاغه پس از بیان تعدادی از مشكلات مربوط به نقل احاديث به این مشکل می پردازد كه: «وَ لَيْسَ كُلُّ أَصْحَابِ رَسُولِ اللهِ (صلى الله عليه و آله) مَنْ كَانَ يَسْأَلُهُ وَ يَسْتَفْهِمُهُ، حَتَّى إِنْ كانُوا لَيُحِبُّونَ أَنْ يَجِيءَ الاَعْرَابِيُّ وَ الطَّارِيءُ، فَيَسْأَلَهُ حَتَّى يَسْمَعُوا». (چنان نبود كه همه #صحابه #رسول_خدا (صلى الله عليه و آله) از او #پرسش كنند و مسائل مختلف را جويا شوند تا آنجا كه عدّه اى دوست مى داشتند مرد عرب يا سؤال كننده اى تازه وارد بيايد و مطلبى از آن حضرت بپرسد تا آنها جواب آن را بشنوند و فرا گيرند).
🔹ظاهر اين است كه اين عبارت اشاره به گروهى از اصحاب دارد كه زياد اهل #تحقيق و «جستجوگرى» نبودند و ابتكار طرح سؤالات مختلف درباره اصول و فروع دين نداشتند و همين سبب مى شد كه از ناسخ و منسوخ و عام و خاص و محكم و متشابه و مجمل و مبيّن، سؤال نكنند و از #مسائل_مختلف به طور شفّاف آگاهى نيابند، ولى اگر تازه واردى پيدا مى شد و مسئله جديدى طرح مى كرد و پاسخ شايان توجّهى مى شنيد از آن استقبال مى كردند.
🔹بعضى از شارحان، جمله بالا را چنين تفسير كرده اند كه گروهى از #صحابه به لحاظ ابهّت و عظمت پيامبر و يا اينكه سؤال هاى متعدّد شايد حمل بر بى ادبى شود، از طرح سؤال خوددارى مى كردند؛ [۱] ولى اين احتمال با جمله هايى كه بعد در مورد #امام_على (عليه السلام) آمده است سازگار نيست، زيرا #امام (عليه السلام) در ادامه سخن چنين مى فرمايد: «وَ كَانَ لاَ يَمُرُّ بِی مِنْ ذلِكَ شَيْءٌ إِلاَّ سَأَلْتُهُ عَنْهُ وَ حَفِظْتُهُ». (من [اين گونه نبودم، بلكه] هر چه از خاطرم مى گذشت از آن حضرت #مىپرسيدم و #حفظ مى كردم [به همين دليل چيزى از فروع و اصول اسلام بر من مخفى نماند]).
🔹در بعضى از منابع اسلامى از جمله «كتاب كافى» جمله هاى گوياى ديگرى نيز در ذيل اين خطبه آمده، از جمله اينكه #امام_علی (عليه السلام) مى فرمايد: «من همه روز يك بار بر #پيامبر_اكرم (صلى الله عليه و آله) وارد مى شدم و همچنين هر شب، و به من اجازه مى داد هر جا باشد همراه او باشم و اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى دانند كه او اين اجازه را به هيچ كس جز من نمى داد... و لذا هيچ آيه اى از قرآن بر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نازل نشد مگر اينكه بر من قرائت كرد و آن را بر من خواند؛
🔹و من به خط خود آن را نوشتم و تأويل و تفسير و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و خاص و عام آن را به من آموخت و از خدا خواست كه قدرت فهم و درك و حفظ آن را به من عطا كند... و چيزى از حلال و حرام و امر و نهى مربوط به گذشته و آينده و دستوراتى كه بر انبياى پيشين درباره اطاعت و معصيت نازل شده بود نبود مگر اينكه همه را به من #تعليم، داد و آن را حفظ كردم و حتى يك حرف آن را فراموش ننمودم. سپس دست خود را بر سينه من نهاد و دعا كرد كه خداوند #قلب مرا پر از علم و فهم و دانش و نور كند». [۲]
پی نوشت؛
[۱] البتّه عوامل ديگرى نيز در كار بود كه مانع از طرح سؤال مى شد؛ پرداختن گروهى به عبادات به گمان اينكه فقط مأمور به عبادتند، يا غرق شدن در دنيا كه انسان را از همه چيز غافل مى سازد، از ديگر عوامل ترك سؤال بود.
[۲] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۴۰۷ق، چ ۴، ج ۱، ص ۶۴، باب اختلاف الحديث، ح ۱
📕پيام امام اميرالمومنين (ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۸، ص ۱۶۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_علی
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
هدایت شده از تبیین
⭕️غیب یعنی چه؟
🔹#غیب یعنی «نهان»، «پشت پرده»، یعنی آن چیزهایی که از #حواسّ_ظاهری ما نهان است و «پشت پرده محسوسات» واقع شده است. #قرآن_کریم این کلمه را زیاد به کار برده است، گاهی تنها، مثل اینکه میفرماید: «الَّذینَ یؤْمِنونَ بِالْغَیبِ» [۱] (آنان که به #غیب ایمان دارند)؛ یا میفرماید: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیبِ لا یعْلَمُها الّا هُوَ» [۲] (#کلیدهای_غیب نزد خداست و جز او کسی از آنها آگاه نیست)،
🔹و گاهی همراه با کلمه «شهادت» مثل اینکه میفرماید: «عالِمُ الْغَیبِ وَ الشَّهادَةِ» [۳] (خداوند هم به #غیب آگاه است و هم به شهادت). فلاسفه اسلامی از همین تعبیر قرآنی استفاده کرده، «جهان طبیعت» را عالم شهادت و «جهان ملکوت» را عالم غیب اصطلاح کردهاند. برای ایمان و اعتقاد ما به «عالم شهادت»، حواسّ ما کافی است.
🔹اساساً این عالم از آن جهت #شهادت نامیده شده است که ما با حواسّ خود با آن سر و کار داریم و محسوس و ملموس ماست؛ علیهذا نیازمند به معرّف و معلّمی برای اینکه به وجود چنین جهانی مؤمن بشویم نیستیم. نیازمندی ما به #معلّم و #تعلیم و #تحقیق، برای آشنا شدن بیشتر با حقایق آن است. امّا این حواس برای ایمان و اعتقاد به «جهان غیب» کافی نیست؛
🔹برای ایمان و اعتقاد به #جهان_غیب، «قوّه عقل» که خود مرتبه غیب وجود ماست، باید دست به کار و فعّالیت بشود، و یا قوّهای نهانتر و مخفیتر از عقل باید غیب را شهود نماید. #پیغمبران، راهنمایان جهان غیباند؛ آمدهاند که مردم را به غیب و ماورای ظاهر و محسوسات، مؤمن و معتقد نمایند.
🔹پیغمبران به اینکه مردم به وجود غیب ایمان داشته باشند اکتفا نکردهاند، #پیغمبران آمدهاند که میان #مردم و #غیب رابطه برقرار کنند، حلقه اتّصال میان مردم و جهان غیب باشند، مردم را مؤمن به #مددهای_غیبی و «عنایت های خاصّ» در شرایط خاصّی بنمایند. اینجاست که مسئله #غیب عملًا با زندگی بشر تماس پیدا میکند.
پی نوشتها:
[۱] سوره بقره، آیه ۳
[۲] سوره انعام، آیه ۵۹
[۳] سوره انعام، آیه ۷۳
📕امدادهای غیبی در زندگی بشر، مرتضی مطهری، ص ۵۹-۶۱
منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری
#شهید_مطهری
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد