eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
69 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مکر خداوند! 💠در آیه ای از قرآن خداوند می‌فرماید: «وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللهُ وَاللهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ»؛ مکر خداوند در این آیه به چه معناست؟ و آیا «مکر» قبیح نیست؟ 🔹نخست باید دانست بسیاری از که در فارسی نیز رایج شده اند، دگرگونی معنایی پیدا کرده اند. به طور مثال در زبان فارسی همواره معنای منفی دارد، در حالی که حیله در زبان عربی به معنی چاره و راه حلّ عملی است؛ لذا برخی، علم فیزیک را «علم الحیل» می گفتند؛ و در فرهنگ ابجدی «حیله» به معنای مهارت و نیک اندیشی و قدرت تصرّف در کارها آمده است. واژه ی نیز در زبان فارسی همواره معنی منفی دارد؛ در حالی در زبان هم در معنی مثبت به کار می رود و هم در معنی منفی. قاموس قرآن در معنی گفته: «مکر: ؛ اعمّ از آنکه در کار بد باشد یا در کار خوب». 🔹در کتاب مفردات و اقرب الموارد گوید: «مکر آن است که شخص را به حیله ای (روشی عملی) از مقصودش منصرف کنی و آن، دو نوع است، پسندیده و ناپسند. در تفسیر المنار گفته: «مکر در اصل، است که مکر شده را به آنچه گمان نمی کرد می کشد». خداوند می‌فرماید: «وَ مَکَرُواْ وَ مَکَرَ اللهُ واللهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ؛ [آل عمران، ۵۴] آنها چاره اندیشی نمودند و تدبیری به کار بستند تا به حقّ زیانی برسانند؛ خدا نیز نمود که آنها ندانسته به خود زیان زده [و به نفع راه حق شد]؛ لذا خدا بهترین تدبیرکنندگان و چاره کنندگان است». پس اینکه در زبان فارسی، مکر و حیله را همواره در معنی منفی به کار می‌برند، دلیل نمی‌شود که در زبان عربی هم همینگونه باشد. 🔹به طور مثال واژه‌ی «مزخرف» در فارسی معنی منفی دارد در حالی که در عربی به معنی زینت داده شده است. لذا در فهم قرآن و روایات، باید به این اصل مهمّ توجّه داشت که اصطلاحات به درستی معنا شوند. نیز به معنی و برنامه ریزی و طبق نقشه کار کردن است، در حالی که گاهی به معنی فریب نیز به کار می رود. کفّار نقشه می کشند و برنامه ریزی می کنند و تدابیری به کار می گیرند تا به حقّ ضربه بزنند، خداوند نیز تمهید و برنامه ریزی می کند و تدابیری به کار می گیرد که خود کفّار ضربه بخورند؛ چنان که در جبهه ی جنگ، فرمانده دشمن نقشه حمله می کشد، فرمانده خودی نیز نقشه حمله طراحی می‌کند. کار هر دو را و نقشه جنگی گویند. منبع: پرسمان @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) در خطبه ۱۵۲ «نهج البلاغه» جایگاه و موقعيت ائمه (علیهم السلام) را چگونه بیان نموده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۵۲ به سراغ بيان موقعيت و پيشوايان حق مى رود و مقامات آنها را اينگونه بيان ميفرمايد: «وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَ عُرَفَاؤُهُ [۱] عَلَى عِبَادِهِ؛ وَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ، وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ؛ [امامان معصوم (عليهم السلام)] از طرف خداوند و را بر عهده دارند و نمایندگان او در میان بندگانش هستند؛ هيچ كس داخل نمى شود، مگر كسى كه آنها را بشناسد و آنان نيز او را بشناسند، و هيچ كس وارد نمى شود، مگر كسى كه آنها را انكار كند و آنها نيز او را انكارش نمايند». 🔹اين تعبير نشان مى دهد كه و (عليهم السلام) از سوى تعيين ميشوند، نه از سوى مردم، و اگر بيعت و انتخابى لازم است براى انسجام كار و پيشرفت امور آنهاست. تعبير به (جمع قائم) اشاره به است و تعبير به «عرفاء» (جمع عريف) اشاره به اين است كه آنها به علت شناختى كه درباره و شرايط و دارند، و به و آنها آشنايند، هر كس را در جاى مناسب مى نشانند و هر كار را در موقع مناسب انجام مى دهند. 🔹جمله «لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ...» و «لَا يَدْخُلُ النَّارَ...» تأكيدهايى است بر آنچه در جمله هاى قبل گفته شد؛ زيرا هنگامى كه بپذيريم آنها از طرف تعيين شدند، كسى كه آنها را به رسميت بشناسد و آنان اعمالش را صحيح بشناسند، به يقين، اهل بهشت‌اند، و كسى كه آنها را انكار كند، در واقع، فرمان خدا را انكار كرده، و چنين كسى سزاوار دوزخ است؛ همچنين كسى كه آنها اعمالش را منكَر بشمرند او نيز دوزخى است. 🔹بديهى است همه اين تعبيرات با سازگار است كه (عليه السلام) را از سوى خدا به وسيله پيغمبر (صلی الله عليه و آله) يا امام (عليه السلام) پيشين میدانند و او را تشخيص از میشمارند، و به يقين كسى كه ، او را با فكر برگزينند، و اى بسا خطاكار و ستمكار از آب درآيد، داراى چنين مقاماتى نيست. حديث معروف «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ اِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيْتَةً جَاهِلِيَّةً؛ [۲] كسى كه بميرد و را نشناسند، مرگ او است». 🔹عجب‌اين‌است كه «ابن‌ابى الحديد» (عالم سنی) در اينجا اصرار دارد كه جمله هاى بالا درباره تمام خلفا كه بعد از پيامبر (صلى الله عليه و آله) روى كار آمدند صادق است، در حالى كه امام (عليه السلام) در جمله قبل از آن، نكوهش شديدى از حكومت عثمان كرده بود و اين مطلب با آنچه «ابن ابى الحديد» استنباط كرده در تناقض آشكار است. چگونه ممكن است پيشوای ضعيفى كه تمام اسلامى و را در اختيار و بستگان فرصت طلب و خود گذاشته است، و به همين جهت قيام كردند و خون او را مباح شمردند و غالب صحابه نيز در برابر آن سكوت نمودند، مصداق  «قُوّامُ اللهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفائُهُ عَلَى عِبادِهِ» باشد؟ و هر كس او را انكار كند وارد دوزخ شود و هر كس او را قبول كند وارد بهشت گردد؟ 🔹در حديثى از (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم كه به اميرمؤمنان امام علی (عليه السلام) فرمود:  «ثَلَاثٌ أُقْسِمُ أَنَّهُنَّ حَقٌّ، إِنَّكَ وَ الْأَوْصِيَاءَ مِنْ بَعْدِكَ عُرَفَاءُ، لَا يُعْرَفُ اللهُ إِلَّا بِسَبِيلِ مَعْرِفَتِكُمْ وَ عُرَفَاءُ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ وَ عُرَفَاءُ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ؛ [۳] سه چيز است كه سوگند ياد ميكنم، همه حقّ است، تو و عرفاء و سرشناسانى هستيد، كه را جز از طريق [و راهنمايى و هدايتتان] نمیتوان شناخت؛ و عرفايى هستيد كه هيچ كس وارد بهشت نمیشود، مگر كسى كه شما او را شناخته ايد و او شما را شناخته، و عرفايى هستيد كه هيچكس داخل دوزخ نمیشود، مگر آنها كه شما را انكار كنند و شما آنها را انكار كنيد». پی نوشت‌ها؛ [۱] «عرفاء» جمع «عريف» به معناى رئيس و سرشناس يك قوم است كه همه او را مى شناسند و امورشان را تدبير مى كند. [۲] كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، اسلاميه‏، چ دوم‏، ج۲، ص۴۰۹، باب۳۸؛ و... [۳] الخصال‏، ابن بابويه، جامعه مدرسين‏، چ اول‏‏، ج۱، ص۱۵۰ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج۶، ص۵۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️خلاصه بیانات آیت‌ الله‌ العظمی بهجت (ره) درباره انتخابات 💠چه کسی «حق انتخاب شدن» دارد؟ چه کسی حق دارد «امین مردم در امر دنیا و دین» باشد؟ به چه کسی حق داریم رأی بدهیم؟ تا مؤمنین چشم بسته یا با سهل انگاری گمراه نگردند. 🔹۱) دوازده امامی باشد؛ ۲) آگاه به مسائل شرعی شخصی باشد؛ ۳) آگاه به مسائل شرعی باشد؛ ۴) رجال با باشد؛ ۵) با و کامل باشد؛ ۶) التزام عملی به عقیده و ایمان داشته باشد؛ ۷) با باشد که از هیچ تهدید نترسد؛ ۸) از هیچ ملامت ‌کننده‌ و ملامتی نترسد؛ ۹) باشد؛ ۱۰) از رشوه و منافع شخصی دور باشد؛ ۱۱) از و وطن‌فروشان دور باشد؛ ۱۲) اهل اعتدال فکری و مسلکی باشد؛ 🔹۱۳) و متقی بوده و امر خدا را ترجیح دهد؛ ۱۴) زود تصمیم نگیرد و با احتیاط و توقف و عمل کند؛ ۱۵) در روشنایی توقف و در تاریکی حرکت نکند؛ ۱۶) فقط با حرکت کند و در تاریکی و جهل و شک توقف کند؛ ۱۷) اهل و باشد؛ ۱۸) باشد، نه مرتجع؛ ۱۹) در پیاده کردن کلیات باشد؛ ۲۰) بداند نه‌ تنها در مستقل بودن کشور اسلامی نقصی نیست، بلکه نقص در وابستگی است؛ 🔹۲۱) با و آگاه باشد، به آن معنا که مجهولات را از معلوم‌ها بیابد، نه همه‌چیزدان؛ ۲۲) با واجدین شرایط همراهی داشته باشد، نه با دیگران؛ ۲۳) رأی دادن فقط بر واجدین تمام شرایط جایز است؛ ۲۴) فاقد بعضی از این شروط امین نیست؛ ۲۵) رأی به فاقدین بعض شرایط بی‌اثر است؛ ۲۶) رأی به فاقدین بعض شرایط جایز هم نیست؛ ۲۷) شخص مشکوک، متروک است؛ ۲۸) اگر بداند یا احتمال دهد غیر واجد شرایط رأی می‌آورد، رأی به می‌شود با امکان. 💠آنچه رأی دهنده باید رعایت کند: 🔹۱) هرکس خود باید در جست‌و‌جوی باشد؛ ۲) جست‌و‌جو باید از عقلای متدین آگاه باشد؛ ۳) هم باید کامل باشد؛ ۴) دوستی و دشمنی نفسانی اثر نکند؛ ۵) نگاه کند کدام معتدل‌تر در فکر یا متلون است؛ ۶) کدام در تغییر نداده و نمی‌دهد؛ ۷) کدام ملکه و ائتمان دارد یا قوی‌تر است؛ ۸) در کدام راه ندارد؛ ۹) کدام در و با امیرالمؤمنین و حضرت مهدی ـ‌ علیهماالسلام‌ ـ نزدیک‌تر است؛ ۱۰) ـ‌ عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف‌ ـ در کدام یک بارزتر است؛ 🔹۱۱) اهل شر را باید شناخت تا اهل خیر را بیابد؛ ۱۲) انتخابات دول کفر و بیگانه را نگاه و از آن دوری کند؛ ۱۳) از شیوه رأی دادن دولت‌های کفر پرهیز کند؛ ۱۴) با چگونگی کار آنها مخالفت کند؛ ۱۵) ببیند دول کفر چگونه وطن‌فروشی می‌کنند با چه مقاصدی؟ ۱۶) ببیند رشوه چگونه تغییرشان می‌دهد؟ ۱۷) باید دید کدام در صفات از کفر دورتر است؛ ۱۸) کدام به و و و علیهم‌ السلام نزدیک‌تر است؛ ۱۹) در حال رأی را ناظر بداند و رضای او را مقدم بدارد. منبع: وبسایت‌ مرکز تنظیم‌ و نشر آثار ‌آیت‌ الله‌ العظمی‌ بهجت (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️با توجه به این که مأموران الهی حافظ انسان ها در برابر خطرات هستند، احتیاط و پیشگیری چه مفهومی دارد؟ 🔹در پاسخ به اين سؤال بايد گفت: «اَجَل» و «سرآمدِ عمر انسان»، بر دو گونه است: و . «اَجَل حتمى» سرآمدى است كه به هيچ وجه راه بازگشت براى آن نيست؛ مثل اينكه قلب انسان حداكثر قدرت ضربانش - در حالی كه كاملاً هم سالم باشد - فلان مقدار است؛ هنگامى كه آن عدد كامل شد قلب خواه ناخواه از كار مى ايستد، درست مانند ساعتى كه باطرى آن تمام شده باشد. 🔹امّا «اَجَل غير حتمى» سرآمدى است كه است و آن نيز بر دوگونه است؛ بخشى از آن در است كه مى تواند با رعايت از آن پرهيز كند، مانند: «پوشيدن زره» در تن و «گذاشتن كلاه‌خُود» بر سر و «گرفتن سپر» به دست در ميدان جنگ كه بى شك جلوى بسيارى از مرگ و ميرها را مى گيرد. پرهيز از اين گونه امور، به عهده خود گذارده شده است و اوست كه در برابر اين حوادث، مسئول و است. 🔹بخش ديگرى از سرآمدها، است كه معمولاً از اختيار انسان بيرون است؛ مانند: بخشى از حوادث رانندگى و يا مسأله پيش بينى نشده اى در مورد سقوط در چاه يا ريزش كوه و مانند آن. اينجاست كه فرشتگان و ، تا او فرا نرسيده باشد، او را در برابر اين حوادث مى كنند و هنگامى كه «اَجَل حتمى» او فرا رسيد او را به دست حادثه مى سپارند و رهايش مى كنند. 🔹البتّه اين بخش را نيز مى توان به دو گروه تقسيم كرد: و ؛ «مشروط» آن مواردى است كه پاسدارى ، مشروط به انجام كارى از قبيل دادن «صدقه»، «دعا كردن»، «صله رحم» و انجام مى باشد، و قسم ديگر آن است كه حتّى بدون اين شرط، مأمور محافظت او از اين خطرات هستند. خلاصه اينكه «تخلّف ناپذير» است؛ اما يا قابل تغيير مى باشد؛ گاه به وسيله و خود انسانها، و گاه به وسيله انجام همچون صله رحم و صدقه در راه خدا و گاه به وسيله كه مأمور حفظ انسان در برابر هستند. 🔹از اينجا روشن مى شود كه آياتى مانند: «فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا يَسْتَقْدِمُونَ» [۱] (هنگامى كه آنها فرا رسد، نه ساعتى از آن مى افتند و نه ساعتى بر آن مى گيرند)؛ و آيه شريفه: «وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللّهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا» [۲] (خداوند هرگز كسى را كه فرا رسيده به تأخير نمى اندازد)، با آياتى مانند: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ...» منافات ندارد و همچنين با روايات فراوانى كه مى گويد: «صدقه» و «صله رحم»، اَجَل انسان را به تأخير مى اندازد، مخالف نيست، و در واقع جمع بين همه آيات و روايات با توجّه به اقسام سه گانه يا چهارگانه كه در بالا اشاره شد، روشن مى شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره اعراف، آيه ۳۴ [۲] سوره منافقون، آيه ۱۱ [۳] شرح بيشتر درباره اقسام اَجَل در تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۴ش، چ اول، ج ۱۸، ص ۲۰۷ به بعد آمده است. 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۳، ص ۲۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مکر خداوند! 🔸در آیه ای از خداوند می‌فرماید: «وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللهُ وَاللهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ»؛ «مکر خداوند» در این آیه به چه معناست؟ و آیا «مکر» قبیح نیست؟ 🔹نخست باید دانست بسیاری از که در فارسی نیز رایج شده اند، دگرگونی معنایی پیدا کرده اند. به طور مثال در زبان فارسی همواره معنای منفی دارد، در حالی که حیله در به معنی چاره و راه حلّ عملی است؛ لذا برخی، علم فیزیک را «علم الحیل» می گفتند؛ و در فرهنگ ابجدی «حیله» به معنای مهارت و نیک اندیشی و قدرت تصرّف در کارها آمده است. واژه‌ی نیز در «زبان فارسی» همواره معنی منفی دارد؛ در حالی در «زبان عربی» هم در معنی مثبت به کار می رود و هم در معنی منفی. 🔹قاموس قرآن در معنی گفته: «مکر: ؛ اعمّ از آنکه در کار بد باشد یا در کار خوب». در کتاب مفردات و اقرب الموارد گوید: « آن است که شخص را به حیله ای (روشی عملی) از مقصودش منصرف کنی و آن، دو نوع است، پسندیده و ناپسند. در تفسیر المنار گفته: « در اصل، است که مکر شده را به آنچه گمان نمی کرد می کشد». خداوند می‌فرماید: «وَ مَکَرُواْ وَ مَکَرَ اللهُ واللهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ» [۱] (آنها چاره اندیشی نمودند و به کار بستند تا به حقّ زیانی برسانند؛ نیز نمود که آنها ندانسته به خود زیان زده [و به نفع راه حق شد]؛ لذا و چاره کنندگان است). 🔹پس اینکه در «زبان فارسی»، و حیله را همواره در معنی به کار می‌برند، دلیل نمی‌شود که در «زبان عربی» هم همینگونه باشد. به طور مثال واژه‌ی «مزخرف» در فارسی معنی منفی دارد، در حالی که در عربی به معنی زینت داده شده است. لذا در فهم و ، باید به این اصل مهمّ توجّه داشت که به درستی معنا شوند. نیز به معنی «تدبیر» و «برنامه ریزی» و «طبق نقشه کار کردن» است، در حالی که گاهی به معنی فریب نیز به کار می رود. 🔹 نقشه می کشند و برنامه ریزی می کنند و تدابیری به کار می گیرند تا به حقّ ضربه بزنند، نیز تمهید و برنامه ریزی می کند و به کار می گیرد که خود کفّار ضربه بخورند؛ چنان که در جبهه‌ی جنگ، فرمانده دشمن نقشه حمله می کشد، فرمانده خودی نیز نقشه حمله طراحی می‌کند. کار هر دو را و نقشه جنگی گویند. منبع: پرسمان @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️با وجود اینکه وسعت و تنگی رزق و روزی دست خداست پس کار و کوشش انسان چه فایده ای خواهد داشت؟ 🔹از بسيارى از آيات قرآن مجيد و روايات «مقدّر بودن » و در منابع مختلف استفاده مى شود كه «وسعت و فراخى روزى يا تنگى و ضيق آن، به «اراده و مشيّت خداوند» نسبت داده شده است، تا بندگان خود را بيازمايد. به تعبير ديگر: به هر كس آنچه مصلحتش بوده است داده و براى هر كس آنچه مايه صلاح حالش بوده مقرّر فرموده است. اين تعبيرات سؤالات متعدّدى بر مى انگيزد. نخست اينكه: اگر چنين است پس و كوشش، براى و چه مفهومى مى تواند داشته باشد؟ 🔹ديگر اينكه: اين گونه برداشت ها سبب ركود فعّاليت هاى اجتماعى و عقب ماندگى جامعه مى گردد؛ جامعه اى كه بايد پر نشاط و پر اميد به فعّاليت هاى گسترده بپردازد و در ميدان رقابت از جوامع غير مسلمان عقب نماند. مى فرمايد: «نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ». [۱] (ما معيشت و [روزى] آنها را در حيات دنيا در ميانشان تقسيم كرديم و بعضى را بر بعضى برترى داديم). 🔹ولى پاسخ اين سؤال ها در روايات اسلامى آمده است كه هرگاه كنار هم چيده شود، ديگر ابهامى باقى نمى ماند. از يك سو، در «نهج البلاغه» و كلمات (علیه السلام) می‌خوانیم: «إِنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ، وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ، فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ أَتاكَ». [۲] ( بر دو گونه است: قسمتى از آن، تو بايد به بروى، و قسمتى از آن، او به دنبال تو مى آيد به گونه اى كه اگر به سراغش نروى به خواهد آمد). 🔹واقعيت نيز چنين است كه قسمت مهمّى از چيزى است كه انسان بايد در راه آن و كند و تمام هوش و و خود را به كار گيرد و بدون اينها هرگز به آن نخواهد رسيد؛ ولى بخش ديگرى از روزی ها، «روزی های ناخواسته» است كه به سراغ انسان مى آيد و به او نشان مى دهد كه اگر چه تلاش و كوشش يك اصل مهم است، امّا منحصر به آن نيست و در همه حال بايد به او دل بست و همه چيز را از او دانست. 🔹در روايت ديگرى مى خوانيم: از جمله دعاهايى كه مستجاب نمى شود، دعاى انسان سالمى است كه در خانه نشسته و دست از و برداشته و عرضه مى دارد: خدايا به من ده! [فرشتگان الهى] به او مى گويند: اين دعاى تو مستجاب نيست، برخيز و تلاش كن. (عليه السلام) مى فرمايد: «أَرْبَعٌ لاَيُسْتَجَابُ لَهُمْ دُعَاءٌ: الرَّجُلِ جَالِسٌ فِي بَيْتِهِ، يَقُولُ: يَا رَبِّ ارْزُقْنِي! فَيَقُولُ لَهُ: أَلَمْ آمُرْكَ بِالطَّلَبِ». [۳] 🔹از سوى ديگر، در بسيارى از موارد هماهنگ با است، يعنى خداوند مقدّر كرده آنها كه و كوشش مى كنند سهم بيشترى داشته باشند، و آنها كه سُست و سهم كمتر. اين هماهنگىِ تقدير و تدبير، پاسخ روشنى به كسانى مى دهد كه به بهانه از سرباز مى زنند و تن به مى دهند. از سوى سوم، بى شك استعداد جسمانى و فكرى همه يكسان نيست و افراد بشر از نظر هوش و استعداد و مديريّت اقتصادى و توان جسمى براى كار كردن بسيار تفاوت دارند و همين، سرچشمه تفاوت بهره هاى آنها در اين قسمت مى شود؛ 🔹آن كس كه اين تفاوت ها را كرده، طبعاً تفاوت هاى را نيز مقدّر فرموده است و انتظار يكسان بودن همه انسانها از نظر روح و جسم، انتظار بسيار بى جايى است؛ مانند انتظار مساوى بودن همه اعضاى بدن و تمام استخوان ها و عضلات؛ چرا كه در مجموعه بدن، هر عضوى مأموريتى دارد و توان او به اندازه مأموريت اوست و مجموعه نيز، همانند يك بدن است با تفاوت ها در جهات مختلف و طبعاً با تفاوت در . نتيجه اينكه: آنچه در و درباره آمده، مى تواند اشاره اى به تمام آنچه در سه نكته بالا گفتيم بوده باشد و اين چيزى بر خلاف عدالت نيست؛ بلكه عين و است. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره زخرف، آيه ۳۲ [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۴۰۴، (نامه ۳۱) [۳] الکافی، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏۱۴۰۷ق، چ ۴، ج ‏۲، ص ۵۱۱ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۴، ص ۱۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel