#روز_نگاشت - 1403
گزاره هایی پیرامون #طلاق (9 - در پیام رسان تلگرام)
چهارشنبه – 19 دی 1403 – 7 رجب 1446 – 8 ژانویه 2025
امروز صبح جلسه ی خوب و پرباری در فضای مجازی داشتم؛ بعد هم مشاوره و امورات جاری روز. بعد از مدت ها عصر وقت مشاوره ای تنظیم نکرده بودم و در خدمت مادر بودم. خداوند متعال سایه شان را بر سرم استوار بدارد! خرید هایی داشتند و جاهایی می خواستند بروند. کمی هم به مطالعه رسیدم.
• شب مشاوره ی مجازی داشتم و کمی هم برای تنظیم کارهای علمی ام نشستم. یک بازی فکر تقریبا چهل پنج دقیقه ای هم با آقا سیدمجتبی انجام دادم که باختم!
• متنی دیگر برای جزوه ی «گزاره هایی پیرامون طلاق» که تا امروز به سی و هشت متن رسیده نوشتم؛ با عنوانِ «کاش می شد آسمان ظلمت نداشت»:
• گاهی یکی از عوامل تاثیرگذار در جداییها و اختلافات خانوادگی، نقش پررنگ والدین طرفین است؛ البته که معمولاً و در زمانه ی کنونی، والدین نقشهای حاشیهای و حتی حمایتگرانه ای برای پایداری زندگیها دارند اما تجربه ی مراجعان مختلف در این زمینه تاثیرگذاری پررنگ برخی از والدین را در از هم گسیختگی نظام یک خانواده ی نوپا، بر من آشکار ساخته است. از نمونههایی که تصویرش در ذهنم پایدار شده اتفاقی است که به عنوان مشاور شاهد و ناظرش بودم و البته نمیتوانستم به مادر دختر خانم بگویم که: «با این طرز سخن شما با دامادتان، این زندگی را بیش از پیش به پرتگاه نزدیک میکنید! اگر واقعا برای مشورت و اصلاح و کمک به حفظ زندگی آمدهاید باید با ادبیات دیگری پیش روید». از ویژگیهای آن محفل این بود که حتی مادر دختر برای دفاع حق یا ناحق از فرزندش با پدر دختر هم تندی میکرد که چرا جملاتی میگویی که ۱۰۰ تخریب و طرد داماد نیست! جمله ی تلخی که به یادم مانده آن است که ایشان در آن جمع گفتگو رو به همسرش کرد و با صدای بلند نام شوهر را برد و گفت: «عباس بیشعور!طرف دخترت را بگیر!»
• خاطرم هست در موردی دیگر هم که خانواده ی پسر احساس کرده بودند در برخوردی یا جملهای یا دعوتی مورد بیاحترامی قرار گرفتهاند پافشاریشان برای طلب عذرخواهی از سوی خانواده ی دختر و اصرار بر آن که حق با ماست و در این مشکلات هیچ گونه سهمی نداشته ایم، کار را برای حفظ یک زندگی سخت کرده بودند!
• حتماً در سینه ی مشاوران و روانشناسان خانواده، یا بزرگترهایی که در این زمینهها در شهر و محل و فامیل خود فعالند نمونه هایی از این دست بایگانی شده است! رازهایی که باید بماند! ...
• روشن است که در هر کدام از این موضعگیریها مشاور نقش حَکَم و و قضاوت کننده را ندارد اما برای تعدیل در روابط و ترسیم مسیری که بتواند ادامه ی زندگی را ممکن نماید، باید برخی از موانع را به صراحت روشن کرده و برای رفع آن اقدام پیشنهاداتی دهد. سعی کند هم همسران و هم خانواده هایشان را به واقعیاتی که مغفول ایشان است آگاه و متوجه سازد. حالا مانع مادر پسر باشد یا پدر دختر! هر کدام یک از والدین طرفین که نقش جدیتری برای بستن راه حرکت یک زندگی دارند! باید روشن شود! بی قضاوت و حکم. هدف حفظ زندگی است!
• خاطرم هست در مشکلات خانوادگی یک زوج کسی که در جلسه ی مشاوره بیشترین سخن منفی را مطرح میکرد برادر داماد بود؛ تا جایی که من برای مدیریت جلسه از ایشان خواستم خود را کنترل کنند و اجازه دهند پدر مادر و زوجین هم سخن بگویند. البته آن زندگی به سامان نرسید و من نمیتوانم قضاوتی برای میزان نقش آفرینی آن برادر داشته باشم اما لااقل در آن جلسه کسی که پافشاری جدی ای برای محکوم کردن دختر و خانواده ی دختر میکرد، آن برادر بود! این که چه جمله یا رفتار تلخی متوجه این برادر یا نقض کننده ی باورها و تصورات او بوده است نمیدانم و فرصت کنکاش هم نداشتم و بیش از این هم نمیخواستم به گفتار او بها دهم اما به تجربه های متعدد یافته ام که اطرافیان اثر گذار تنها پدر و مادر عروس و داماد نیستند!
• یک زوج مواجه شده با مشکل شایسته است به میزان علاقه و نیتشان برای حفظ یک زندگی خوب و سالم - و نه زندگی ای که یک مشاور امین و متعهد به امکان استواری یا مصلحت ایجاد آن زندگی رای ندهد – بکوشند تا با تمام احترام و ادبی که نسبت به والدین و خانواده های خود قائلند از این فضاهای خانوادگی منفی یا «منیّت ها» آسیب نبینند؛ ... کاش می شد آسمان ظلمت نداشت! (پایان متن گزاره هایی پیرامون طلاق)
https://eitaa.com/s_m_kheradmand
#روز_نگاشت - 1403
#فایل_های_صوتی_و_تصویری_شنیده_و_دیده_شده
#روانشناختی
* شنبه – 22 دی 1403 – 10 رجب 1446 – 11 ژانویه 2025
• «درمانگری» و مشاوره ی تخصصی کار پر زحمت و انرژی بری است؛ فردی که مورد مراجعه و سوال واقع می شود باید دائم در پی تکمیل دانش و افزودن اطلاعات پیشینش باشد؛ و البته که در این عرصه حتماً مطالب نو و جدید هم برای تأمل و بکار بستن، می آموزد. این ها انگیزه های خوبی برای وقتگذاری های بیشتر در این جهت است. در این جا نکته هایی از سومین پنج ساعت مجموعه ی دویست ساعتی «تربیت درمانگر» را تقدیم می کنم:
• اساساً در رویکر روان تحلیلی به «انتقال» و «انتقال متقابل» به عنون یک امر اتفاق افتادنی و بخشی از پروسه ی درمان می دانند؛ ولی درمانگر باید مراقب باشد رابطه ی درمانی به مُراجع لطمه ای نزند.
• درمانگر باید مهارت حرفه ای خودش را نشان دهد و روشن کند که صلاحیّت حرفه ای ورود به مسئله را دارد.
• معمولاً مراجعان گمان می کنند که مشکلشان ویژه است. این که مُراجع بداند که تنها او نیست که درگیر این شرایط شده می تواند به کاسته شدن اضطراب او کمک کند.
• درمانگر باید نقش هدایتگری جلسه را ایفا کند.
• درمانگر باید بتواند با سوالات خوب، مُراجع را به توضیح بیشتر در موضوعات لازم ترغیب کند.
• درمانگر باید نقش ها را متعادل کند؛ نقش حاکم، نقش همدل، نقش متخصص، نقش مقتدر. البته باید این نقش ها را متناسب موقعیت استفاده کنیم؛ از همدلی آغاز کنیم و بعد به سمت اقتدار رویم.
• مُراجع هم نقش های مخنلفی دارد: نقش یک بیمار، نقش یک قربانی، نقش یک حمایت طلب (در معیار روایی MMPI، شکل 8 را پیدا می کند)، نقش یک فرد مهم و ویژه.
• در متعادل سازی نقش ها:
• وقتی مُراجع در باره ی شرایط خودش اطلاعات ندارد، نقش یک آگاهی بخش را ایفا می کنیم.
• وقتی مُراجع نقش یک تصمیمات خوبی گرفته و در اجرای آن تردید دارد می توان نقش یک راهنما و انگیزه بخش را ایفا نمود.
• از رویکرد اریک برن هم می تواند در تعدیل نقش ها استفاده نمود.
• ما معمولاً شکایات مُراجع را با سه دسته تکنیک ارزیابی می کنیم:
• 1) تکنیک های گشاینده:
• الف) سوال های باز پاسخ استفاده می شود؛ از موضوعی که برای فرد بیشترین اذیت و آسیب را دارد آغاز می کنیم، و بهتر است در این مرحله او را هدایت نکنیم؛ سوالات باز کمک می کند به بروز حالات هیجانی.
• ب) سوال های بسته هم در جای خود برای ارزیابی علائم و آگاهی دقیق تر به مشکلات کمک می کند. دسته ی سوم سوال ها،
• ج) سوالات بینابینی هستند که مُراجع می تواند بسته و یا باز پاسخ دهد و این به میل اوست و به حال و Mood او و میزان ارتباط برقرار شده با درمانگرش بستگی دارد.
• د) گروه چهارم سوالات را با عنوان «پرسش ضمنی» می شناسیم! مثلا می گوئیم: «نمی دانم در باره ی سر کار رفتن فکری کرده ای؟ احتمالاً درباره ی جدایی والدینتان از هم هیجانی داشته باشید!» البته سوالات ضمنی مثل «سوال چرا» دقیق و حساس است، مگر آن که رابطه ی درمانی عمیقی شکل گرفته باشد. سوال های غیر مستقیم برای کاوش احساسات کمک می کند.
• ه) پرسش های فرافکن؛ پرسش هایی که کمک می کنند تا تعارضات درونی، ارزش ها یا احساساتی که بیان نشده اند یا مبهم است توسط خود فرد و درمانگر شناخته شود. مثلا: «چه می شد اگر الان 5 میلیاد پول داشتید؟» «چه می شد اگر ...». این سوالات حتی قضاوت فرد را هم می سنجد؛ مهمترین آرزوهای او یا مهمترین گره های ذهنی او را آشکار می کند.
• ی) سوالات هدایت گر؛ سوالاتی است که در حالی که فرد به موردی اشاره نمی کند و یا از کنار آن عبور می کند ما با طرح آن، مطلبی را روشن می کنیم. مثلاً به کسی که علائم افسردگی را دارد ولی به این مطلب اشاره نکرده می گوئیم: «اگر چه که شما به فکر خودکشی نیفتاده اید ولی احساس غم زیادی را تجربه می کنید!» یا در موارد دیگر: «هیچ وقت صداهایی نشنیده ای! شنیده ای؟»
• 2) تکنیک های روشن کننده؛ برای رفع ابهامات از او می خواهیم که برخی مسائل را روشن کند. تصریح کردن یکی از راه های روشن کننده است. همچنین Summarize (خلاصه کردن) هم از تکنیک های مفید در سامان دادن به جلسه ی مشاوره است.
• تدابیر یا چهارچوب مکتوب سازی مصاحبه ی بالینی (SOAP) اهمیّت دارد ولی درج مطالب اساسی اهمیّت بیشتری دارد. در ثبت مطالب (1) نباید استنباط های شخصی را دخیل نمود بلکه باید یادداشت های دقیقی داشت تا در مراحل بعدی به تشخیص های صحیح تری برسیم؛ همچنین (2) باید مختصر و مفید و (3) واضح نوشت.
• در برخی رویکردها خیلی قائل به یادداشت برداری نیستند و برخی یادداشت بعد از پایان مصاحبه ی بالینی را پیشنهاد می کنند.
• گام بعدی در مصاحبه ی بالینی «وارسی نشانه یا Check the symptom» است.
• گاهی مُراجع مطالب غیر منطقی را به هم مربوط می کند؛ ما باید افکار هذیانی و بیمارگون مُراجع را مورد بررسی قرار دهیم.
• 3) تکنیک های پیش برنده، کمک می کنند تا مشاور توجه مُراجع را از جایی به جای دیگر ببرد بدون آن که او را تحت فشار قرار دهیم. از جمله این تکنیک ها «استمرار بخشی» است که در آن درمانگر ژست ها و عباراتی را استفاده می کنیم که فرد را به جلو رفتن در موضوع حرکت می دهد؛ مثل: تماس چشمی، سر تکان دادن، تغییراتی در حالت چشم و صورت، واکنش نشا دادن های کلامی (خوب! چه جالب! بعد از این اتفاق چه شد؟ دیگه چی؟ چه نکته ی مهمی! بیشتر می خواهم در این مورد صحبت کنیم! و ...).
• «پژواک گری» هم از مهارت های پیش برنده است؛ «پس گفتی که داری مریض می شوی؟» وقتی می بینیم فرد از مسیر خارج شده یا توضیحات اضافه ای می دهد با این مهارت مصاحبه ی بالینی را مدیریت می کنیم.
• تکنیک دیگر پیش برنده «هدایت مجدد، redirect» است؛ مخصوصا وقتی با مراجعی سروکار داریم که خیلی به جزئیات توجه می کنند یا فشار تکلم دارند.
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
#روز_نگاشت - 1403
* دوشنبه – 10 دی 1403 – 28 جمادی الثانی 1446 – 30 دسامبر 2024
• امروز ساعت 7 صبح بیمارستان چشم پزشکی نور وقت داشتم؛ امیدوارم به لطف صاحب الزمان این اقدامات به بهبود وضعیت چشمانم کمک کند.
• یکی از اصطلاحاتی که از قدیم به گوش همگان رسیده است آن است که باید مراقب بود، قبح برخی از امور ریخته نشود. فضای بیمارستان ها با تمام خیر و برکتی که ان شاءالله برای انسان ها دارد محیطی است پر از کم حیائی و بی توجهی به اصول بایسته و شایسته شرعی!
• گرچه گاهی برخی از اقدامات و دستور العمل ها به خاطر زاویه های عده ای از مردم با حکومت و دستگاه های نظارتی به سخره گرفته شده و عملاً به جایی نمی رسد، اما این واقعیت هم وجود دارد که بسیاری از محیط های بیمارستانی در کشور ما، برای هر کسی که وارد می شود به معنای محرمیت او به کادر بیمارستان، اعم از پزشک و کسانی که به پزشکان کمک می کنند گرفته تا کسانی که حتی نظافت اتاقی را بر عهده دارند جاری است و بالعکس! و البته که این کم حیایی ها و بی حیایی ها، در دامن زدن به برخی از نابسامانی ها و مشکلات اخلاقی برای کسانی که با این محیط ها رفت آمد دارند موثر است. حتما و حتما ابلاغیه ها و دستورالعمل های اداری – حتی اگر لازم باشد – در این زمینه کاری از پیش نمی برد؛ خصوصاً در فضای جامعه ی امروز ایران که یک گارد سخت و تلخ نیز نسبت به همه این قبیل فرمان های دولتی و اداری حاکم شده است. اما این که چه کنیم و چگونه تربیت کنیم که بتوانیم عزیزانی داشته باشیم که حتی اگر در چنین محیط هایی حضور پیدا کردند نه تنها تأثیر نپذیرند و آلوده نشوند بلکه در مقام اصلاح برآیند کاری جدی و کارستان است!
• روشن است که این توضیحات به معنای برچسب خطا و انحراف و کم حیایی به همه ی اعضا و کار کنان و پزشکان و پرستاران محیط های درمانی نیست! بلکه سخن از اتفاقی است که به شکلی نامحسوس و به تدریج، در طول زمان و با برخی از القائات غلط و برخی تعلیم های نبایسته در جامعه درمانی نفوذ کرده است.
• حال اگر این مشاهدات را در کنار این قبیل گزارشات بگذاریم نتایج تلخ تر می شود: «یکی از بستگان پزشک ما می گفت، من هیچ مانعی برای ازدواج با خواستگاران هم صنف خود ندارم، اما علت آن که اینقدر ازدواجم به تاخیر افتاده آن است که منتظر خواستگاری هستم که حداقل اهل نماز باشد!»
• امروز جلسه ی «مباحثی پیرامون وجدان» را کنسل کردم چون هم با توجه به اقدام درمانی برای چشمم مشکل تاری دید داشتم و هم نمی دانستم که برنامه ی صبح تا چه زمانی به طول خواهد انجامید. البته که بعد از آن هم نیاز به استراحت داشتم!
• امروز سالگرد درگذشت مادر بزرگ عزیزم مرحومه عَذرا بروجردی مشهور به زرین است (م:10 دی 1396) مادر بزرگی که حتماً حق زیادی به گردن من دارد. از مهربانی ها و حمایت ها و همراهی های او خاطرات بسیار دارم. از خدا می خواهم در این روز او را میهمان سفره هم نامش حضرت فاطمه ی عذرا سلام الله علیها قرار دهد. مادر بزرگم در طول زندگی زحمات بسیار کشید؛ هم در دوران کسالت پدرشان و هم مادر و عمه شان و هم بیماری هایی که برای همسر و فرزندانشان رخ داده بود و همیشه در خانه اش باز و سفره اش برای همگان پهن بود؛ خیرخواه همه بود؛ مهربان و صمیمی و مودب! و البته فرزندانی هم تربیت نمود که هر کدام به به نوعی خیر رسان جامعه هستند. خدا عاقبت ما را ختم به خیر گرداند.
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
#روز_نگاشت - 1403
#برگزاری_سمینارها_سخنرانی_ها_جلسات_کلاس_ها_و_کارگاه_ها
* دوشنبه – 14 آبان 1403 – 2 جمادی الاول 1446 – 4 نوامبر 2024
• امروز سالگرد مرحوم پدربزرگم حاج عباس آقای زرین است؛ در بامداد چنین روزی در سال 1379 و در بیمارستان رسالت تهران به دیار باقی رفتند.
قبل از ظهر جلسه ی «#مباحثی_پیرامون_وجدان» داشتیم. جلسه ی سی و پنجم؛ خلاصه ای از نکتههای طرح شده در این جلسه با قلم یکی از دانشجویان چنین است:
• در ذیل صفحه ی ۷۳ و ۷۴ کتاب مطرح شد:
• حقیقت عرفان یعنی همه خدایی. می گویند غیرت خدا اجازه نمیدهد که یک دویی در دنیا وجود داشته باشد! همه چیز اوست. اما از دیدگاه معصومین خدا در همه چیز و همه ی ذرات هست ولی ممزوج با آن ها نیست.
• خدا و فعل خدا و ذات خدا برای ما قابل درک و تصور نیست.
• امور وجدانی لزوماً برای همگان و همان ابتدای توجه، روشن نیستند؛ وجدانی بودن به معنای واضح و آشکار بودن نیست.
• دست یافتن به امور وجدانی همیشه آسانی نیست و گاهی به تذکرات عمیق نیاز دارند؛ این گونه نیست که اگر برای ۱۰ نفر یک امری وجدانی بود برای ۹۰ نفر دیگر هم وجدانی می شود.
• ما فطرتاً خداشناس و نبی شناس و ولی شناس هستیم ولی تربیت غلط و معصیت زیاد، انسان را از این معرفت الله وجدانی دور میکند.
• فعل ما چیزی جز توجه نیست. (پایان خلاصه ی جلسه)
• عصر به سمینار «هشتمین نشست احیاگران فرهنگ امامت» در ایام سالگرد مرحوم صاحب مکیال، شهید سیدمحمدتقی موسوی احمدآبادی دعوت بودم. خیلی خیلی دوست داشتم در این برنامه شرکت نمایم، اما تنها نه! به دنبال فراهم آوردن شرایطی بودم که با یکی از دوستان بروم ولی موانعی رخ داد و توفیق شرکت را نیافتم. شب برنامه ی جایگزینی با یکی از دوستان تنظیم کردم که کمی جبران این فرصت از دست رفته باشد؛ خوب بود و شیرین و خاطره انگیز.
• جلسه ای مجازی و کوتاه با دکتر امانی و دکتر حیدری از دوستان دوره ی دکترا داشتیم. حدود ساعت یک و نیم بامداد خوابیدم.
https://eitaa.com/s_m_kheradmand
#روز_نگاشت - 1379
#مسؤولان_نماز_دبستان
#معلمان_قرآن_دبستان
* دوشنبه – 23 آبان 1379 – 16 شعبان المعظم 1421 – 13 نوامبر 2000
• امروز جلسه ی هشتم از کلاس دینی و قرآن و نماز دوم دبستان (صلحا) بود؛ در این جلسه ابتدا نوار قرائت قرآن پخش شد. سپس کار با تمرین مجدد روی جدول صداها -َ -ِ - ادامه پیدا کرد. لازم به ذکر است که بچهها کتاب در اختیار نداشتند. سپس وارد عبارات قرآنی شدیم و عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» که در این قسمت توضیحی درباره ی «الف و لام» در «الرحمن و الرحیم» داده شد که نوشته میشود ولی و به جهت اتصال کلمات رحمن و رحیم به کلمه ی ماقبل، در این جا خوانده نمیشود.
• کلاس امروز به جهت برنامه ی «دهان شویه» با حدود یک ربع تأخیر آغاز شد و احتمالاً مدتی به همین صورت خواهد بود.
• همچنین امروز جلسه ی هجدهم نماز دانش آموزان کلاس سوم بود؛ با بچه ها به نمازخانه رفتیم و ابتدا با هم، دو نماز را خواندیم؛ بعد مطابق معمول دعای فرج خواندیم و بعد از جمع کردن جانمازها در دو گروه ده نفری در دو طرف نمازخانه ایستادند؛ از هر طرف یکی می آوردیم، یکی از حالات در نماز را می گفتیم بایستند. بعد به گروهی که نماینده اش درست تر عمل کرده بود یک امتیاز میدادیم؛ بعد تا آخر نمازخانه لی لی می رفتند و می آمدند. اگر کسی پایش را بر زمین می گذاشت می سوخت و برنده یک امتیاز میگرفت. خصوصاً درباره سجده و نحوه قرار گرفتن انگشت بزرگ پا بر زمین توجه داده و توضیح دادم. برنامه ی بسیار جذابی برای بچه ها بود. الحمدلله.
https://ble.ir/S_M_Kheradmand