┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_سجاد_طاهر_نیا 🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت_پایانی
#ازدواج_اقاسجاداززبان_همسرش
هشت اردیبهشت سال 87 بنده توفیق #همسری شهید سجاد طاهرنیا رو پیدا کردم، ما در #مسجد مقدس جمکران به هم محرم شدیم و زندگیمون رو از خونه #امام_زمان(عج) شروع کردیم. یکسال بعد در نیمه شعبان سال 88 تو خونه امام زمان، #مهدیه رشت مراسم عروسی گرفتیم و زندگیمون رو برای امام زمان شروع کردیم و برای امام زمان ادامه دادیم و خدا رو شکر #نتیجه زندگیمون در راه امام زمان خرج شد و مابقی زندگیمون که عمر من و بچهها باشه به #لطف امام زمان ان شالله خرج امام زمان شود.🌹
#خواب_مادر_شهید
از زبان #مادربزرگوار شهید:🕊🌹
به گوش من رسونده بودن که سجاد لب #تشنه شهید شده،🌹🕊
موقعی که مجروح شده بود،داشت ازش خون میرفت،😔
درخواست #آب کرد ولی همرزمانش مانع شدن و بهش گفتن که اگه بهت آب بدیم،تو سریع جون میدی و #فعلا آب واسه جسمت خوب نیست...
لذا بهش ندادن و #سجاد لحظات بعد به #شهادت رسید🕊🌹
وقتی این موضوع رو شنیدم خیلی #غمگین شدم،همش به خودم میگفتم که پسرم #لب_تشنه شهید شده و کاش بهش آب میدادن...😔
لذا یکی دو هفته پیش این #خواب رو دیدم:
خواب دیدم که تو یک مکان #بزرگی هستم و یک کوه در مقابل منه،سجاد من بالای کوه #افتاده بود و منم داشتم میرفتم #سمتش که بهش آب بدم...😭
تا یکم رفتم جلو دیدم که یک #خانم چادری باعصا داره میره #سمتش...😭(یازهرا(س)
#ایستادم و نگاه کردم دیدم سر #سجاد رو گذاشت رو دستانش و داره به سجاد #آب میده...😭😭
من خواستم برم پیشش ازش #تشکر کنم که یه وقت دیدم واسم دست تکون داد که #برگردم😔
(#منظورش این بود که بچه ات رو #سیراب کردم و نگران نباش و برگرد)
از #وقتیکه این خواب رو دیدم،خیالم راحت شده که سجاد من #سیراب شده
✍️#فدای لب تشنه ات یا حسین(ع)
بدین ترتیب زندگینامه این شهید بزرگوار را موقتا به پایان می بریم ،به امید گوشه چشمی به همه ارادتمندان🌹
#تشکر ویژه از مدیر محترم کانال شهید سجاد طاهرنیا🕊🌹اللهم الصابرین
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱
#سردار سید مرتضی #میریان در مراسم وداع با پیکر شهید #محمدرضازارع_الوانی،🕊🌹
با لحنی #صمیمی از این شهید بزرگوار مدافع حرم با نام « #آقارضا» یاد کرد و اظهار کرد: #نخستین بار است که همدان بدون آقا رضا میآیم؛😭
#نسبت من به آقا رضا مثل پدر و پسر بود.💞
#وی با بیان اینکه این شهیدان #انتخاب شدند و در سختترین شرایط، از امتحان #سربلند بیرون آمدند، افزود: این افراد #بهترینها بودند و در هیچ شرایطی تحمل خود را از #دست ندادند.
#رئیس اداره عملیات زمینی ستاد کل سپاه پاسداران با اشاره به اینکه این #شهید بزرگوار در عملیاتی که انجام شد، دشمن را در کمین انداخته بود، #تصریح کرد: شهید زارع تا صبح در خط به نیروها #روحیه میداد و به همین دلیل دشمن نسبت به او کینه داشت.
وی با بیان اینکه آقا #رضا مرد روزهای سخت بود، ادامه داد: آقا رضا از #بزرگ مردهای جمهوری اسلامی بود و برای همه به ویژه #رزمندگان الگو بود.
✍️باتوکل بر خداوند متعال ویاری شهدا #بویژه ،سردار سرافراز سپاه اسلام ،شهید مدافع حریم ال الله ،فرمانده دلها حاج #رضاالوانی،عزیز ،که خود صاحب این کانال می باشد ،ولی تا شهدای دیگر صابرین معرفی نشدند ،میلی برای معرفی خود نداشته است،
درروزهای اتی به تشریح #زندگینامه پر ازعشق این دلاور مرد می پردازیم،
به امیدگوشه چشمی بر محبان شهدا ،وجاماندگان از غافله عشق🕊🌹
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۲
،،،⏪سردار#میریان با اشاره به اینکه لشکر حضرت #آقا در حال آماده شدن است، خاطرنشان کرد: #آقارضا فدایی امام #زمان(عج) شد؛ او در محضر اهل بیت(ع) #روسفید است.
✨✨✨✨🍃
وی با بیان اینکه امروز #میلیونها نفر در سراسر جهان به ویژه اهل سنت آماده جانفشانی برای #اهل_بیت(ع) هستند، گفت: #شهدا در نزد خداوند عزیزند و زنده ابدی.
✨✨✨✨🌹
#رئیس اداره عملیات زمینی ستاد کل سپاه پاسداران با بیان اینکه امروز #میهمان شهدا هستیم و دست خالی برنخواهیم گشت، اظهار کرد: دنیای استکبار به دنبال این است که #انقلاب را زیرسؤال ببرد، چراکه شعار ما این است که زیر بار ظلم نمیرویم و از #مظلومان جهان حمایت میکنیم.
✨✨✨✨✨✨⭕️
وی با بیان اینکه تکفیریها براساس #اعتقادات وهابیت به دنبال از بین بردن #شیعیان هستند، گفت: گروهک تروریستی داعش تیغ دولبهای است که اروپایی و آمریکاییها #ایجاد کردند.
✨✨✨✨✨✨♨️
وی با بیان اینکه #محمدرضا زارع الوانی #شهید شد تا اسلام به غلط به دنیا #معرفی نشود، ادامه داد: امام #حسین(ع) نیز ایستاد تا اسلام بنیامیه را به نام اسلام #پیامبر(ص) معرفی نکنند و اسلام #واقعی را نشان دهد.
✨✨✨✨✨✨🇮🇷
وی با بیان اینکه #شهدا از ما میخواهند که پشتیبان #ولایت باشیم، گفت: تا زنده هستیم باید #پیرو و گوش به فرمان رهبر خود باشیم.
✨✨✨✨✨✊️
میریان با بیان اینکه #قرآن گمشده ما است و ما حق آن را به خوبی #ادا نکردیم؛ در #ادامه گفت: #شهیدزارع_الوانی، همواره نسبت به #نماز اول وقت مقید بود و احترام #مادر خود را حفظ میکرد؛ پس باید در #مسیر ایشان حرکت کنیم
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۳✨
#همسرگرامی شهید مدافع حرم #محمدرضاالوانی:
💢دست به دامان شهدا شد تا دستش را گرفتند🕊🌹
✨✨✨✨✨🍃🌹
صحبتهای سرکارخانم #فتحی همسر شهید مدافع حرم محمدرضا الوانی با بغضها و #اشکهایی همراه بود و من مات و مبهوت نمیدانستم چه پاسخی به ایشان بدهم تا کمی #آرامشان کنم. 😔
روایت #زینبگونه همسران شهدا از لحظات شهادت همسرانشان دلی #پرتوان میخواهد.(اللهم الصابرین)
به گزارش گروه رسانه های #خبرگزاری تسنیم،
شماره منزل #شهید محمدرضا الوانی که به دستم رسید، تماس گرفتم. کمی طول کشید تا پاسخ تماس داده شود. خانمی آن طرف خط با حالتی سراسیمه و نفس نفس زنان جوابم را داد. بعد از سلام و احوالپرسی، خطاب به من گفت: امروز بعد از چند روز که از #شهادت رضا میگذرد تصادفی به خانه آمدم. کلید را که به قفل در انداختم صدای گوشی را شنیدم، سراسیمه در را باز کردم به #گمان اینکه « #رضای من پشت خط است»
که نبود...😭
صحبتهای خانم فتحی همسر شهید مدافع حرم محمدرضا الوانی با #بغضها و اشکهایی همراه بود و من مات و مبهوت نمیدانستم چه پاسخی به ایشان بدهم تا کمی آرامشان کنم. #روایت زینبگونه همسران شهدا از لحظات شهادت همسرانشان دلی پرتوان میخواهد. آنها را که در یک خط #قرار میدهم میبینم همهشان از قبیله #زینبیون هستند. زنانی که آرزو دارند #عمه سادات اذن بدهد تا حتی فرزندانشان هم مدافع حرم شوند تا شاید #اسلحهای در جبهه مقاومت اسلامی بر #زمین نماند.
ادامه دارد⏮
✍️همسرانی از جنس #صابرین
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۴
،،،⏪❓برای آنهایی که لباس رزم و نظام بر تن دارند، احتمال #شهادت و هر اتفاقی دیگر در ذهن تداعی میشود. ابتدای آشناییتان #نگران شهادت همسر آیندهتان نشدید؟❓
✨✨✨🍃🌹
پیش از اینکه من با آقا رضا صحبت کنم خواهرشان که واسطه وصلتمان بود به من گفتند آقا رضا #شهیدزنده است!❗️
و شما قرار است با یک شهید زنده #وصلت کنید. وقتی آقا رضا به خواستگاری آمد در همان صحبتهای اولیه به من گفت 13 تا از #بهترین دوستان من شهید شدهاند ما هم در خط #پرواز هستیم.🕊 من این راه را با تمام وجود #پذیرفتم و اگر شما هم این مسیر را میپذیرید، یا علی و گرنه من به دنبال کسی هستم که هم همسرم باشد و هم #همسنگر من. من هم در پاسخ ایشان گفتم من به این طرز تفکر و عقیده #افتخار میکنم. این نوع نگاه با توجه به شرایط کنونی که در آن زندگی میکنیم، بسیار ارزشمند است و من به #شخصیتی چون شما افتخار میکنم. در حقیقت دوست دارم با صاحب این طرز تفکر ازدواج کنم چراکه همه فکر و ذکر خودم هم همین #مسائل است. اما حیف که برای ما زنان جهاد تعریف دیگری دارد و تنها با #همراهی و همسنگری با شما به منصه ظهور خواهد رسید.🕊🌹
آن روزها که من و آقا رضا با هم آشنا شدیم سال 1393 بود. او 32 سال داشت و اوضاع و احوال سوریه هم #بحرانی بود. خوب به یاد دارم که مراسم عقد ما به خاطر #مأموریتهای آقا رضا در سوریه به تأخیر افتاد. قرار بود در روز عید #غدیر عقد کنیم که در نهایت 3 روز بعد از عیدغدیر یعنی در روز 4 مهر ماه سال 1393 مراسم عقد و ازدواجمان #برگزار شد. وقتی عقد ما به خاطر حضور رضا در سوریه و دفاع از حرم #حضرت_زینب (س) به تأخیر افتاد دوستانم به شوخی میگفتند آقا رضا میخواهد به تو ثابت کند آنقدر به #اعتقادات و کارش تعهد دارد که مراسم ازدواج خود را هم به #خاطر حضرت زینب (س) و اهل بیت (ع) به عقب انداخته است. زندگی مشترک من و آقا رضا به دو سال هم نرسید و حاصل این زندگی #محمدقاسم یک سال و سه ماهه است.😔
اللهم الصابرین✨
همسنگرانی از جنس #صابرین🌴
✍️ادامه دارد،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۵
نام #محمدقاسم را هم خودش برای فرزندمان انتخاب کرد. ابتدا قرار بود اسم ایشان را محمد یا علی بگذاریم. #رضا گفت انشاءالله تا زمان به دنیا آمدن بچه، ببینیم چه اتفاقی پیش میآید. اما گویی قبل از ازدواج ما یکی از همرزمان و دوستانش به نام #قاسم_قریب به شهادت رسید.🌹
آقا رضا خیلی به ایشان ارادت داشت و بعد از شهادت این دوستش نام #محمدقاسم را برای فرزندمان انتخاب کرد. گفت من این نام را به عشق #دوست شهیدم، محمدقاسم انتخاب کردم.❣️
❓پس از همان ابتدای همراهی میدانستید با یک #مدافع حرم وصلت میکنید؟❓
✨✨✨✨🍃🌹
#بله. زمانی که من با ایشان ازدواج کردم #بارها به سوریه اعزام شده بود. هر بار هم بعد از یک دوره 45 روزه بازمیگشت و کمی بعد راهی میشد. در این مدت تعدادی از #بهترین دوستانش به شهادت رسیده بودند🕊🕊
اما ایشان هرگز در جلوی چشمان من بیتابی دوستانش را نکرد و خم به ابرو نیاورد. البته در #وصیتنامهاش نوشته بود: «چقدر از داغ برادرانم #سوختم و دلتنگ #لقایشان هستم» من تا یک هفته قبل از آخرین اعزام هم اشک آقا رضا را ندیده بودم. تا اینکه یک روز به #زیارت قبور شهدا رفتیم و آنجا آقا رضا بیتابی کرد.🕊🌹
ادامه دارد⏮
همسرانی از جنس #صابرین🌴
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۶
❓مگر در گلزار شهدا چه اتفاقی افتاد؟❓
⏮،،،همسربزرگوارشهید:↪️
یک هفته قبل از آخرین #اعزامشان برای اینکه فراغت و تفریحی باشد به شمال رفتیم. در آنجا به #گلزار شهدا رفتیم. آقارضا سر مزار #تکتک شهدای مدافع حرم و شهدای #صابرین رفت 🕊🌹
و با آنها صحبت میکرد و از تکتک آنها #التماس دعا داشت. وقتی سرمزار شهدا میرفتیم رضا خاطرات آنها را برایم روایت میکرد و از شاخصههای #اخلاقیشان صحبت میکرد.
همه شهدا را #زیارت کردیم تنها سرمزار شهید روحالله #عمادی نتوانستیم برویم.
اما وقتی سرمزار شهید مدافع حرم #سجادطاهرنیا رفتیم، تازه متوجه عمق فاجعه شدم که آقا رضا چقدر #داغدار هستند و چه سینه سوختهای دارند.💔😭
رضا بعد از خواندن فاتحه به سجده افتادند و بلند #گریه کرد. وقتی صدای گریه ایشان را شنیدم از آنجا رفتم تا ایشان راحت باشند. رضا با سجاد #درددل میکرد و من فکر میکنم همانجا بود که همسرم برات #بهشتی شدنشان را گرفت.🕊
بعد از شهادت سجاد گویی رضا قد خم کرده باشد. نگاه رضا به شهدا نگاهی #ملتمسانه بود. مشاهده حال و هوای آقا رضا نشان از این داشت که ایشان میدانست دیگر وقت #آسمانی شدنش رسیده است و در نهایت به #عشقش رسید. 🕊🌹
⏮ادامه دارد،،،
✍️همسرانی از جنس #صابرین
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۷
❓تصور میکردید #همسر شهید مدافع حرم شوید؟ خودتان را با آن شرایط هماهنگ کردید؟❗️
✨✨✨✨✨🕊🌹
⏮،،،همسرگرامی شهید:
#شهادت ایشان همیشه در ذهن من تداعی میشد اما هرگز به شرایطی که امروز و بعد از #شهادت رضا در آن قرار گرفتهام فکر نمیکردم. من به موارد #اخروی آن میاندیشیدم. امروز که #افتخار همسری شهید مدافع حرم نصیب من شده است،🌹 خوب فکر میکنم و میدانم #شرایط دشواری پیش رو دارم. باید صبر #زینبی پیشه کنم و از خدا و اهل بیت (ع) امداد میجویم که بتوانم غم دوری و فراق ایشان را #تاب بیاورم.✨
وقتی با آقا رضا برنامه تلویزیونی مدافعان حرم را نگاه میکردیم، #متوجه حالت غبطه و حسرت درس نگاهشان میشدم. انگار میگفت پس من کی؟!⁉️
بعد رو به من میکرد و میگفت:
خانم شما هم باید #اینگونه (مثل همسران شهدا) صحبت کنید. من ناراحت میشدم. رضا میگفت: من فکر میکردم شما دیگر پخته شدهای انگار هنوز آمادگی پیدا نکردی. این همه #میگویی «بابیانت و امی» این همه میگویی «انی سلمً لمن سالمکم»، پس اینها شعار بود. #امروز دیگر زمان این رسیده که اهل عمل باشی. شوخی نیست. اهل بیت (ع) که از ما تنها شعار خالی نمیخواهند. باید در راه #تحقق بند بند زیارت #عاشورا جان بدهیم، خون بدهیم. این حرفهای آقا رضا به خوبی به من #میفهماند که این رفتن را دیگر بازگشتی نیست.🕊
محمدرضا در سجده آخر نمازهایش همواره این دعا را #میخواندند که «اللهم اخرجنی حب الدنیا من قلوبنا و زدنی قلوبنا محبه امیرالمومنین(ع)» رضا میگفت اگر میخواهی #پرواز کنی باید دل بکنی از دنیا و همه تعلقاتش. تا دل نکنی نمیتوانی پرواز کنی و باید راه #درست را برگزینی. ذکر رکوع نمازهای همسرم این بود: «یا هادی اهدنا صراط المستقیم» ✨و من میدانستم «اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک»های همسرم در #قنوت نمازهایش شهادتش را قطعی خواهد کرد.🕊🌹
⏮ادامه دارد،،،
✍️همسرانی ازجنس #صابرین🌟
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۸
❓با وجودی که احساس میکردید امکان شهادتشان نزدیک است، آخرین وداعتان چطور گذشت؟❓
✨✨✨✨🌹
⏮،،،همسربزرگوار شهید
#آخرین وداع خیلی سخت بود، بر عکس همه خداحافظیها. همسرم #حلالیت طلبید و من نمیدانستم چه باید جواب رضا را بدهم. همیشه با آب و قرآن بدرقهاش میکردم اما برای اولین بار خیلی با #سرعت از ما جدا شد و من #فرصت هیچ کدام از این کارها را پیدا نکردم. آقا رضا ساکش را برداشت و با دل کندن از همه تعلقات #دنیوی چون پرندهای به سرعت پرید و رفت. آقا رضا خیلی تند و سریع #خداحافظی کرد تا وابستگیها کار دستش ندهد. خداحافظی عجیبی بود.
میخواهم #خاطره آخرین فلافل خوردنمان را هم برای شما روایت کنم. خیلی جالب بود. همین اواخر رفتن رضا با هم بیرون از منزل بودیم. ایشان گفت بیا برویم فلافل بخوریم من گفتم نه برویم خانه تا من غذایی آماده کنم.
اما آقا رضا گفت: خانم این #آخرین فلافل عمر من است که میخواهم بخورم. دو بار این جملهاش را #تکرار کرد. خوب به یاد دارم شبهای جمعه همیشه دلش هوای باغ بهشت ( #گلزارشهدا🕊🕊🌹) را میکرد. آماده که میشد به من میگفت حاضر شو برویم اگر نیایی خودم تنها میروم. من هم خیلی زود آماده میشدم. #آنقدر نبودنهایش در خانه زیاد بود که وقتی به مرخصی میآمد دوست داشتم از تکتک لحظههایی که هست، استفاده کنم. هر لحظه با آقا رضا بودن برایم #غنیمت بود. وقتی باغ بهشت میرفتیم #مکان خاکسپاریاش را کنار مزار شهید غفاری به من نشان میداد و به من میگفت اینجا مزار من خواهد بود.
#مزارشهیدمحمدرضاالوانی.
✨✨✨✨✨🕊🌹
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۹
❓بعد از اعزام با هم در تماس بودید؟❓
✨✨✨✨🌹🍃🕊
همسربزرگوار شهید:
⏪،،،بعد از آخرین اعزامش 20 روزی گذشت. در این مدت با هم در تماس بودیم. وقتی تماس میگرفت از حال و احوال #خانواده جویا میشد از #دلتنگی و دوری حرف میزدیم.
قبل از #شهادتش با اصرار از من خواست که گذرنامهام را آماده کنم تا همراه چند نفر از دیگر خانوادههای رزمنده برای #زیارت به سوریه برویم. خیلی برای این کار عجله داشت. انگار میدانست #آخرین دیدارمان خواهد بود. وقتی همه مقدمات آماده شد با ایشان تماس گرفتم و گفتم ما آمادهایم. #اما انگار خبری در راه باشد گفت باید #صبر کنید.
پیش خودم گفتم این همه عجله و اصرار آخر هم اینگونه پاسخ من را میدهد، بگذار از سوریه #برگردد،به او خواهم گفت. از پشت تلفن خوب نیست. #انگار آقا رضا میدانست زمان پرواز نزدیک شده است.🕊🌹
✨✨✨✨🍃🍂
❓چطور خبر شهادتش را به شما اطلاع دادند؟❓
یکی دو تا از دوستانش با من تماس گرفتند و #آدرس منزل را خواستند.
#تعجب کردم. با خودم گفتم آدرس منزل و بازدید از خانواده ما برای چه!❗️
#منتظر تماس رضا شدم تا موضوع تماس دوستان و پرس و جویشان برای آدرس را به ایشان بگویم. #مادر آقا رضا که تماس گرفت صدایش گرفته بود.😞
علتش را پرسیدم که به #بهانه سرماخوردگی از سرش باز کرد. کمی شک کردم، بعد از این همه تماسها، یکی از دوستان رضا پیامک زد و نوشت « #شهادت برادر عزیزم را خدمت امام زمان (عج)، مقام معظم رهبری و شما تسلیت میگویم و امید که با شهدای کربلا محشور شود.🌹» بعد از خواندن این پیامک با خواهر رضا تماس گرفتم، اما گوشی دست همسرش بود گویی آنها در جریان بودند و من بیخبر مانده بودم. در نهایت با ارسالکننده پیام تماس گرفتم ایشان که دیدند من #اطلاعی از شهادت همسرم ندارم گفتند که پیام را اشتباه ارسال کردهاند. #مجدد با یکی دیگر از خواهرهای رضا تماس گرفتم. مدام میگفت چیزی نیست، اما از همین «چیزی نیست» گفتنها #متوجه شدم رضا به #آرزوی قلبیاش رسیده است و من هم #تسلیم امر خدا شدم و گفتم «اللهم رضاً برضائک».✌️
بعد از آن هم به لطف خدا #صبوری را پیشه کردم. رضا در هفتمین روز از مهر ماه سال 1395 با اصابت تیر در #حلب سوریه به شهادت رسیده بود.🕊🌹
⏮ادامه دارد،،،
✍️ان الله مع الصابرین✨
درود وسلام خدا،بر همسران وهمسنگران، شهدا از تبار#زینبیون🌹
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱۰
❓گویا شما در مزار شهید زیارت #عاشورا خوانده بودید؟❓
✨✨✨✨✨🍃🌹
همسربزرگوار شهید:
⏮،،،بله، من زمان خاکسپاری #محمدرضا از دوستان ایشان اجازه خواستم تا در قبر شهید زیارت #عاشورا بخوانم. آنها فضای مناسب را فراهم کردند. من و یکی از #خواهرهای ایشان وارد قبر شهید شدیم🌹
#احساس آرامش عجیبی به همراه بوی عطری در قبر پیچیده بود. کاملاً مشخص بود که تا لحظاتی دیگر اینجا آرامگاه یکی از #بهترین بندگان خدا خواهد شد.
رضا با رفتار، گفتار و کردارش خبر و #نویدشهادتش را بارها و بارها در زندگی به من داده بود.
#شکوه مراسم محمدرضا الوانی هیچ گاه از یاد نمیرود. به من گفته بودند شهیدم در همدان خیلی غریب است. برای همین دوستانش برای اینکه حق ایشان ادا شود مراسمی را هم در تهران برایش #برگزار کرده بودند. اما وقتی پیکر به همدان رسید و مراسم تشییع برگزار شد من مات و مبهوت #عظمت شهدا شدم. #غربتی ندیدم هر چه دیدم حضور بود. آنهایی در مراسم شرکت کرده بودند که اصلاً شهیدم را از نزدیک نمیشناختند. افرادی در تشییع همسرم حضور داشتند که شاید ظاهرشان کمی با ما فرق میکرد و با خود میگفتی اینها که اصلاً اعتقاداتشان با ما همخوانی ندارد. بعد از مراسم بسیاری آمدند و #گفتند: شهید #حاجتهایشان را برآورده کرده است. همه حضار میگفتند ایشان پسر ما هم است. #گویی کل ایران داغدار شهادت رضای من شده بود. #مردمی که ما را با حضور و همراهیشان مورد لطف قرار دادند و ما شرمنده آنها شدیم. رضا دوست داشت در #جوار بارگاه حضرت معصومه (س) آرام بگیرد اما به خاطر مادرش به قطعه #شهدای همدان (باغ بهشت) و همان مکانی که پیشتر آن را به من نشان داده بود، منتقل و به خاک #سپرده شد.
⏮ادامه دارد،،،